The technology of storytelling | Joe Sabia

جو سبیا:تکنولوژی داستان گویی

Translator: Shahram Eatezadi Reviewer: mohsen hoseini

Ladies and gentlemen, gather around.

خانمها و آقایان، جمع بشید.

I would love to share with you a story.

دوست دارم داستانی را براتون تعریف کنم.

Once upon a time

روزی روزگاری

in 19th century Germany,

قرن 19 درآلمان،

there was the book.

کتابی بود.

Now during this time,

حالا در طي اين مدت،

the book was the king of storytelling.

این کتاب شاه داستان گویی بود.

It was venerable.

اون محترم و مقدس بود.

It was ubiquitous.

اون همه جا حاضربود.

But it was a little bit boring.

اما کمی کسل کننده بود.

Because in its 400 years of existence,

چرا که در 400 سال حضورش،

storytellers never evolved the book

داستانگوها هرگز کتاب را بعنوان یک وسيله

as a storytelling device.

داستانگویی بیرون ندادند.

But then one author arrived,

اما بعد یک نویسنده اي رسيد،

and he changed the game forever.

واین بازی را برای همیشه تغییر داد.

(Music)

(موزیک)

His name was Lothar,

اسمش لوتار بود،

Lothar Meggendorfer.

لوتار مگندورفر.

Lothar Meggendorfer put his foot down,

لوتارمگندورفر پافشاري كرد،

and he said, "Genug ist genug!"

و گفت "genung ist genung"

He grabbed his pen,

او قلمشو قاپيد،

he snatched his scissors.

قیچیشو گرفت.

This man refused to fold to the conventions of normalcy

این مرد از پیچیدن معاهده های عادی سرباززد

and just decided to fold.

وتصمیم به پیچیدن گرفت.

History would know Lothar Meggendorfer

تاریخ لوتارمگندورفر را میشناسه

as -- who else? --

بعنوان--دیگه کی؟--

the world's first true inventor

اولین مخترع حقیقی

of the children's pop-up book.

کتابهای برجسته کودکان.

(Music)

(موزیک)

For this delight and for this wonder,

برای این حظ و تعجب،

people rejoiced.

مردم خوشحالی کردند.

(Cheering)

(هلهله مردم)

They were happy because the story survived,

اونها خوشحال بودند چراکه داستان زنده ماند،

and that the world would keep on spinning.

و جهان به چرخش خود ادامه میدهد.

Lothar Meggendorfer wasn't the first

لوتار مگنورفر اولین کسی نبود

to evolve the way a story was told,

که راهی که داستان گفته شد را بیرون داد،

and he certainly wasn't the last.

واو یقیناً آخرینشم نبود.

Whether storytellers realized it or not,

چه داستانگوها اونو باورکنند یا نه،

they were channeling Meggendorfer's spirit

اونها داشتند روحیه مگندروف را آزرده میکردند

when they moved opera to vaudville,

زمانی که اونها اپرا را بسمت وودویل ترک کردند،

radio news to radio theater,

اخباررادیو به تاتر رادیویی،

film to film in motion

فیلمی به فیلمی درحرکت

to film in sound, color, 3D,

به فیلم با صدا،رنگ، سه بعدی،

on VHS and on DVD.

در VHSوDVD

There seemed to be no cure for this Meggendorferitis.

بنظر میرسید درمانی برای این مگندورفریتی نباشه.

And things got a lot more fun when the Internet came around.

واین چیزها خیلی مضحک شدند وقتی که اینترنت به میان اومد.

(Laughter)

(خنده)

Because, not only could people broadcast their stories throughout the world,

چرا که نتنها مردم تونستند داستانهایشان را درسراسر دنیا منتشر کنند،

but they could do so

بلکه اونو انجام دادند

using what seemed to be an infinite amount of devices.

با استفاده از اونچه که یک مقدارنامتناهی ازوسیله ها باشه.

For example, one company

برای مثال، یک کمپانی

would tell a story of love

داستان عاشقانه را میگوید

through its very own search engine.

ازطریق موتور جستجوگرش.

One Taiwanese production studio

یک استودیوی تولید تایوانی

would interpret American politics in 3D.

سیاستهای آمریکایی را بصورت سه بعدی تفسیرمیکنه.

(Laughter)

(خنده حاضرین)

And one man would tell the stories of his father

ویک مرد داستانهای پدرش را میگه

by using a platform called Twitter

بااستفاده از یک برنامه بنام فوییتر

to communicate the excrement his father would gesticulate.

برای ارتباط پدرش با اشاره حرف میزنه.

And after all this, everyone paused;

وبعد از همه، اونها همه متوقف شدند؛

they took a step back.

ویک گام به عقب برگشتند.

They realized that, in 6,000 years of storytelling,

اونهاا دریافتند که در طی 6،000 سال داستانگویی،

they've gone from depicting hunting on cave walls

اونها از نمایش شکار،روی دیوارهای غار

to depicting Shakespeare on Facebook walls.

به سمت نمایش شکسپیر در فیس بوک رفته اند.

And this was a cause for celebration.

واین یک دلیل برای جشن گرفتن بود.

The art of storytelling has remained unchanged.

هنر داستان گویی دست نخورده باقی مانده است.

And for the most part, the stories are recycled.

وبرای بیشتر بخشها، داستانها بازیافت میشوند.

But the way that humans tell the stories

اما راهی که انسانها داستانها را میگویند

has always evolved

همیشه درحال تکامل بوده است

with pure, consistent novelty.

با اصالت، تازگي پايدار.

And they remembered a man,

ویک مرد را بیاد آوردند،

one amazing German,

یک آلمانی شگفت انگیز،

every time a new storytelling device

هرزمان یک وسیله جدید داستان گویی

popped up next.

ظاهر شد.

And for that,

و برای اون،

the audience --

مشاهدین--

the lovely, beautiful audience --

مشاهدین دوست داشتنی--

would live happily ever after.

به خوشحالي و براي هميشه زندگي خواهند كرد.

(Applause)

(تشویق حاضرین)