Learn to read Chinese ... with ease! | ShaoLan

شاولان اسو: یاد بگیرید زبان چینی را بخوانید... به سادگی!

Translator: Joseph Geni Reviewer: Morton Bast

Translator: soheila Jafari Reviewer: Leila Ataei

Growing up in Taiwan

در تایوان بزرگ شدم،

as the daughter of a calligrapher,

و دختر یک خوشنویس هستم،

one of my most treasured memories

یکی از خاطرات محبوب من

was my mother showing me the beauty, the shape

این بود که مادرم به من زیبایی، شکل

and the form of Chinese characters.

وفرم خط چینی را نشان می‌داد.

Ever since then, I was fascinated

از آن زمان تا به حال، من به طور باورنکردنی

by this incredible language.

شیفته این زبان شدم.

But to an outsider, it seems to be

اما برای یک خارجی این زبان

as impenetrable as the Great Wall of China.

مثل دیوار چین،غیر قابل نفوذ است.

Over the past few years, I've been wondering

طی چند سال گذشته، در پی آن بودم که

if I can break down this wall,

که در صورتی که بتوانم این دیوار را بشکنم،

so anyone who wants to understand and appreciate

خُب هر کس که بخواهد زیبایی این زبان مشکل و پیچیده را

the beauty of this sophisticated language could do so.

بفهمد و آن را تقدیر کند، می تواند.

I started thinking about how a new, fast method

به این موضوع فکر کردم که چگونه یک روش جدید و سریع

of learning Chinese might be useful.

یادگیری زبان چینی می تواند مفید باشد.

Since the age of five, I started to learn how to draw

از سن پنج سالگی شروع به یادگیری کشیدن

every single stroke for each character

تمامی اجزا علائم نگارشى چینی

in the correct sequence.

در یک توالی صحیح کردم.

I learned new characters every day

طی ۱۵ سال، هر روز

during the course of the next 15 years.

چندین علامت نگارشى جدید یادمی‌گرفتم.

Since we only have five minutes,

خُب از آنجا که ما فقط پنج دقیقه وقت داریم،

it's better that we have a fast and simpler way.

بهتره که راه کوتاه و آسان را برویم.

A Chinese scholar would understand 20,000 characters.

یک ادیب چینی ۲۰٫۰۰۰ علائم نگارشى چینی را می‌فهمد.

You only need 1,000 to understand the basic literacy.

و برای سواد ابتدایی شما نیاز به درک ۱٫۰۰۰ علامت نگارشى دارید

The top 200 will allow you to comprehend

۲۰۰ علائم نگارشى اول به شما اجازه می‌دهد

40 percent of basic literature --

که ۴۰ درصد از ادبیات ابتدایی را درک کنید--

enough to read road signs, restaurant menus,

برای خواندن تابلوهای رانندگی، منوهای رستوران‌،

to understand the basic idea of the web pages

فهمیدن موضوعات اصلی یک صفحه وب

or the newspapers.

و یا روزنامه کافی‌ست.

Today I'm going to start with eight

امروز قصد دارم که با هشت حرف شروع کنم

to show you how the method works.

تا به شما نشان دهم که این روش درست کار می‌کند.

You are ready?

آیا حاضرید؟

Open your mouth as wide as possible

دهانتان را تا جایی که میتوانید

until it's square.

کاملا باز کنید تا مربع شکل شود.

You get a mouth.

اين شد دهن.

This is a person going for a walk.

این یک آدم که می‌خواهد راه برود.

Person.

آدم.

If the shape of the fire is a person

اگر شکل آتش آدمى باشد

with two arms on both sides,

با دو تا بازو در دو طرف بدنش،

as if she was yelling frantically,

که دیوانه وار فریاد می‌زند،

"Help! I'm on fire!" --

" کمک، در آتشم"--

This symbol actually is originally from the shape of the flame,

درواقع این نماد از شکل شعله آتش گرفته شده،

but I like to think that way. Whichever works for you.

اما من دوست دارم اینطوری فکر کنم. هرروشی که برایتان خوبه را درنظر بگیرید.

This is a tree.

این یک درخت هست.

Tree.

درخت.

This is a mountain.

کوهِ .

The sun.

خورشید.

The moon.

ماه.

The symbol of the door

این نماد "در" هست

looks like a pair of saloon doors in the wild west.

که مثل دو لنگه "در" سالن در غرب وحشی هست.

I call these eight characters radicals.

من این هشت علامت نگارشى ر ا اصلی و ریشه ای میدونم.

They are the building blocks

اینها سنگ بناهايى هستند

for you to create lots more characters.

تا علائم نگارشى زیاد دیگری را بسازيد.

A person.

آدم.

If someone walks behind, that is "to follow."

اگر یک نفر پشت سر باشه به معنی " دنبال کردن " هست.

As the old saying goes,

از قدیم گفتن،

two is company, three is a crowd.

دو، کسی را همراه داشتن هست ولی سه نفر شلوغی هست.

If a person stretched their arms wide,

اگر یک فردی بازوهاش را کاملا باز کنه،

this person is saying, "It was this big."

می گوید "به این بزرگی بود."

The person inside the mouth, the person is trapped.

فردی که توى دهان هست، به دام افتاده.

He's a prisoner, just like Jonah inside the whale.

اویک زندانی‌ست، درست مثل یونس در شکم نهنگ.

One tree is a tree. Two trees together, we have the woods.

یک درخت یک درخت هست ولی دوتا درخت با هم به معنی بیشه هست.

Three trees together, we create the forest.

با سه تا درخت با هم، یک جنگل درست می‌کنیم.

Put a plank underneath the tree, we have the foundation.

یک خط تیره را زیر درخت بگذارید، ما یک فونداسیون داریم.

Put a mouth on the top of the tree, that's "idiot." (Laughter)

یک دهان در بالای یک درخت بگذار، مى شود " احمق." (خنده)

Easy to remember,

خیلی ساده به خاطر سپرده می‌شود،

since a talking tree is pretty idiotic.

چونکه درختی که حرف بزند خیلی احمقانهِ .

Remember fire?

آتش را به خاطر داری؟

Two fires together, I get really hot.

دوتا آتش با هم، واقعا گرمم شد.

Three fires together, that's a lot of flames.

سه تا آتش با هم،اینها شعله‌های زیادی هستند.

Set the fire underneath the two trees, it's burning.

یک آتش زیرِ دوتا درخت، آتش سوزی.

For us, the sun is the source of prosperity.

برای ما، خورشید منبع سعادت و ثروت هست

Two suns together, prosperous.

دوتا خورشید با هم، کامیابی.

Three together, that's sparkles.

سه تا خورشید با هم، این درخشندگی‌ و تلالو.

Put the sun and the moon shining together,

خورشید و ماه را تابنده کنار هم قرار بده،

it's brightness.

این روشنایی‌ست.

It also means tomorrow, after a day and a night.

این همچنین به معنی فردا هم هست.بعد از یک روز و یک شب.

The sun is coming up above the horizon. Sunrise.

خورشید از افق بالا میآید، طلوع.

A door. Put a plank inside the door,

یک "در". یک خط تیره را داخل "در" قرار بده،

it's a door bolt.

این کلونِ "در" خانه‌ست .

Put a mouth inside the door, asking questions.

یک دهان در داخل "در" بگذر، پرسیدن سوالی معنی می‌دهد.

Knock knock. Is anyone home?

تق تق، کسی خونه هست؟

This person is sneaking out of a door,

این شخص دزدکی از در بیرون میره،

escaping, evading.

فرار، در رفتن.

On the left, we have a woman.

در سمت چپ، یک خانم داریم

Two women together, they have an argument.

دو خانم، باهم مشاجره دارند

(Laughter)

( خنده تماشاگران)

Three women together, be careful, it's adultery.

سه تا خانم با همدیگر، مواظب باشید، بی وفایی.

So we have gone through almost 30 characters.

خُب ما تقریبا ۳۰ علامت نگارشى را با همدیگر مرور کردیم.

By using this method, the first eight radicals

با استفاده از این روش، هشت علامت نگارشى اصلی

will allow you to build 32.

به شما اجازه می‌دهد تا ۳۲ واژه را بسازید.

The next group of eight characters

هشت علامت نگارشى بعدی هم

will build an extra 32.

۳۲ واژه دیگر را ‌می سازند.

So with very little effort,

پس با کمی تلاش،

you will be able to learn a couple hundred characters,

شما قادر خواهیم بود که چند صد تا واژه را یادبگیرید

which is the same as a Chinese eight-year-old.

مثل یک چینی هشت ساله.

So after we know the characters, we start building phrases.

خُب بعد از اینکه حروف را یاد گرفتید شروع به ساختن واژه‌بندی می کنیم.

For example, the mountain and the fire together,

برای مثال، کوه و آتش با هم،

we have fire mountain. It's a volcano.

ما کوه آتش داریم. یک آتشفشان.

We know Japan is the land of the rising sun.

می‌دانیم که ژاپن سرزمین طلوع خورشید است.

This is a sun placed with the origin,

این خورشیدی‌ست که در جای اصلی‌ قرار گرفته

because Japan lies to the east of China.

زیرا ژاپن در سمت شرق چین قرار دارد.

So a sun, origin together, we build Japan.

پس یک خورشید، با مکان اصلی، ما ژاپن را می‌سازیم.

A person behind Japan, what do we get?

از یک نفر که پشت ژاپن باشه، چی بدست میآوریم؟

A Japanese person.

یک ‌ژاپنی.

The character on the left is two mountains

خط سمت چپ دوتا کوه هستند

stacked on top of each other.

که روی هم دیگه قرار گرفتند.

In ancient China, that means in exile,

در چین قدیم، این به معنی تبعید بود،

because Chinese emperors, they put their political enemies

زیرا امپراطورهای چین، دشمنان سیاسی‌شان را

in exile beyond mountains.

به پشت کوه ها تبعید می‌کردند.

Nowadays, exile has turned into getting out.

این روزها، تبعید به از کشور بیرون انداختن تبدیل شده.

A mouth which tells you where to get out

یک دهان که به تو می‌گوید که برو بیرون،

is an exit.

یعنی خروج.

This is a slide to remind me that I should stop talking

این یک اسلایدی که به من یاداور می‌شود که من باید حرف زدنم را قطع کنم

and get off of the stage. Thank you.

و از صحنه بیرون روم. سپاسگزارم

(Applause)

( تشویق تماشاگران)