How to speak so that people want to listen | Julian Treasure | TED

جولین ترژر: چگونه سخن بگوییم تا مردم علاقه مند به شنیدن بشوند

Translator: saeid abolfazli Reviewer: Ahmad Mohammadzadeh

The human voice:

صدای انسان

It's the instrument we all play.

سازی است که همه ما می نوازیم

احتمالا قدرتمندترین صدای دنیاست

It's the most powerful sound in the world, probably.

تنها چیزی هست که میتونه یک جنگ براه بندازه

It's the only one that can start a war or say "I love you."

یا بگه "عاشقتم"

And yet many people have the experience

و بسیاری از انسانها تجریه دارن که

that when they speak, people don't listen to them.

وقتی اونها صحبت میکنند، مردم بهشون گوش نمیکنند.

And why is that?

و چرا؟

How can we speak powerfully to make change in the world?

چطور میتونیم قدرتمندانه صحبت کنیم

تا بتونیم دنیا رو تغییر بدیم؟

What I'd like to suggest,

آنجه که من میخواهم پیشنهاد بدم،

there are a number of habits that we need to move away from.

چندتا عادت هست که باید ازشون دوری کنیم

که من برای راحتی شما

I've assembled for your pleasure here seven deadly sins of speaking.

هفت خطای بزرگ و کشنده رو لیست کردم

I'm not pretending this is an exhaustive list,

ادعا نمیکنم که این لیست کامل هست

but these seven, I think, are pretty large habits that we can all fall into.

اما این هفت تا به نظر خیلی بزرگ هستند

چیزهایی که به راحتی میتونیم بهشون عادت کنیم.

First, gossip.

اول، غیبت

Speaking ill of somebody who's not present.

بدگویی کردن پشت سر کسی که حضور نداره

Not a nice habit, and we know perfectly well

عادت خوبی نیست و همه ما بخوبی میدونیم که

the person gossiping, five minutes later, will be gossiping about us.

که شخصی که غیبت میکنی، ۵ دقیقه بعد

غیبت ما رو خواهد کرد.

Second, judging.

دوم، قضاوت

We know people who are like this in conversation,

میدونیم که چه کسانی این طوری هستند در صحبت کردن

and it's very hard to listen to somebody

و این خیلی سخته که به این طور آدما گوش کنید

if you know that you're being judged and found wanting at the same time.

اگه بدونی که قضاوت خواهی شد

و در عین حال ازت انتظار بیشتری خواهند داشت

Third, negativity.

سوم، منفی گرایی

میتونید به این مبتلا بشید

You can fall into this.

My mother, in the last years of her life, became very negative,

مادرمن ، در سالهای آخر زندگی اش

خیلی خیلی منفی شد و خیلی سخت بود که بهش گوش کنی

and it's hard to listen.

یک روز یادم میاد، بهش گفتم

I remember one day, I said to her, "It's October 1 today,"

امروز اول اکتبر هست

and she said, "I know, isn't it dreadful?"

و اون گفت، "آره میدونیم، وحشتناک نیست؟"

(Laughter)

(خنده حضار)

It's hard to listen when somebody's that negative.

خیلی سخته به حرف کسی که اینقدر منفی هست گوش بکنی

(Laughter)

And another form of negativity, complaining.

و شکل دیگه منفی گرایی شکایت کردن هست

Well, this is the national art of the U.K.

خوب، این یک هنر ملی انگلیس هست

It's our national sport.

این ورزش ملی ما هست. ما در مورد هوا

We complain about the weather, sport, about politics, about everything,

درباره ورزش، سیاست، و همه چیز شکایت میکنیم

but actually, complaining is viral misery.

اما گله و شکایت خیلی بدبختی ویروسی هست

It's not spreading sunshine and lightness in the world.

اون نور آفرین و روشنایی بخش در جهان نیست

Excuses.

عذر و بهانه، همه ما این آدما رو میشناسیم

We've all met this guy.

Maybe we've all been this guy.

ممکنه که همه ما این مدلی بودیم

Some people have a blamethrower.

بعضی از مردم اتهام پراکن هستند

They just pass it on to everybody else

اونها فقط اتهام ها رو پاس میدن به بقیه

and don't take responsibility for their actions,

و هیچ مسئولیتی برای کارهاشون قبول نمیکنند.

و دوباره، این خیلی سخته به کسی که این مدلی هست گوش کنی

and again, hard to listen to somebody who is being like that.

Penultimate, the sixth of the seven,

یکی به آخر، ششمی از هفت تا

embroidery, exaggeration.

اغراق و داستان بافی

It demeans our language, actually, sometimes.

که در واقع گاهی کلام مون رو بی ارزش میکنه

For example, if I see something that really is awesome,

بعنوان مثال، من از اگر یک چیزی رو ببینم

که واقعا عالی هست

what do I call it?

چی باید بگم؟

(Laughter)

(خنده حضار)

And then, of course, this exaggeration becomes lying,

و البته این غلو و زیاده گویی تبدیل به دروغ میشه

دروغ های متوالی، و ما نمیخواهیم به کسانی که

and we don't want to listen to people we know are lying to us.

میدونیم بهمون دروغ میگن گوش بدهیم

And finally, dogmatism.

و بالاخره، تعصب و عقیده بی دلیل

The confusion of facts with opinions.

سردرگمی در حقایق و نظرهای شخصی

When those two things get conflated,

وقتی این دو دسته چیزها قاطی میشن

you're listening into the wind.

شما دارین به باد گوش میکنید

You know, somebody is bombarding you with their opinions as if they were true.

میدونید، وقتی فردی داره با نظریه های اش چنان داستان بافی میکنه که اینگار عین واقعیت هست

خیلی سخته که بهش گوش بکنید

It's difficult to listen to that.

So here they are, seven deadly sins of speaking.

پس، این هفت خطای کشنده در صحبت کردن هست.

These are things I think we need to avoid.

چیزهایی هستند که فکر میکنم باید ازشون پرهیز کنیم

But is there a positive way to think about this?

اما آیا راه مثبتی هست که بشه در موردش فکر کرد؟

Yes, there is.

بله، هست

I'd like to suggest that there are four really powerful cornerstones, foundations,

چیزهایی که میخواهم پیشنهاد کنم 4 تا

از مبانی بسیار قدرتمند هستند

that we can stand on if we want our speech

که ما باید دنبال کنیم اگر بخواهیم که کلاممون

to be powerful and to make change in the world.

قدرتمند بشه و در دنیا تغییری ایجاد کنیم

خوشبختانه، این ۴ تا دستور ، یک کلمه رو میسازند

Fortunately, these things spell a word.

The word is "hail," and it has a great definition as well.

کلمه "HAIL" که معنای بسیار ارزنده ای داره

I'm not talking about the stuff that falls from the sky

در مورد چیزهایی که از آسمان میفته

و به سر شما میخوره صحبت نمیکنم

and hits you on the head.

بلکه در مورد این تعریف صحبت میکنم

I'm talking about this definition,

مشتاقانه به استقبال رفتن

to greet or acclaim enthusiastically,

همونطوری که فکر میکنم واژه های ما دریافت میشه

which is how I think our words will be received

if we stand on these four things.

اگر ما به این ۴ چیز پای بند باشیم

So what do they stand for?

خوب، اون چهار تا چی هستند؟

See if you can guess.

ببینید میتونید حدس بزنید؟

H اول کلمه صداقت

The H, honesty, of course,

being true in what you say, being straight and clear.

در مورد چیزهایی که میگید صادق باشید، روراست و شفاف

The A is authenticity, just being yourself.

A برای اصالت، فقط خودتون باشید

A friend of mine described it as standing in your own truth,

یکی از دوستانم این رو اینطوری توصیف میکنه که

روی درستی خودت بایست

which I think is a lovely way to put it.

که فکر میکنم یک تعریف بسیار عالی هست

The I is integrity, being your word,

حرف I (آی) برای واژه کمال، به حرف خودت عمل کن

actually doing what you say,

یعنی کاری که خودت میگی رو انجام بده

and being somebody people can trust.

و کسی باش که مردم میتونند اعتماد کنند

و حرف L برای کلمه عشق

And the L is love.

I don't mean romantic love,

منظورم عشق عاطفی نیست

but I do mean wishing people well, for two reasons.

اما منظورم اینه که برای مردم خوب بخواهی، به 2 دلیل

First of all, I think absolute honesty may not be what we want.

اولا، فکر میکنم صداقت محض

ممکنه چیزی که ما میخواهیم نباشه

I mean, my goodness, you look ugly this morning.

مننظور اینه، خدای من ، چقدر زشت شدی امروز

Perhaps that's not necessary.

شاید این لازم نباشه

Tempered with love, of course, honesty is a great thing.

صداقت همراه با عشق چیز بسیار خوبی هست

But also, if you're really wishing somebody well,

اما همچنین، اگر واقعا خوبی کسی رو بخواهید

it's very hard to judge them at the same time.

خیلی سخته که اون رو قضاوت کنید

I'm not even sure you can do those two things simultaneously.

حتی مطمئن نیستم که شما بتونید این ۲ کار رو

با هم انجام بدین

So hail.

پس HAIL

Also, now that's what you say,

همچنین، حالا این همونی هست که شما میگی

and it's like the old song, it is what you say,

و شبیه یک شعر قدیمی شد، چیزی که میگی

it's also the way that you say it.

همچنین روشی هست که شما بیان میکنی

You have an amazing toolbox.

شما یک جعبه ابزار قوی دارید

This instrument is incredible,

این ابزار فوق العاده است

and yet this is a toolbox that very few people have ever opened.

و همچنین یک جعبه ابزاری هست که تعداد کمی تونستند بازش کنند

I'd like to have a little rummage in there with you now

میخوام یکم اینجا کندو کام کنم

با شما و چندتا ابزار خوب و در بیارم

and just pull a few tools out

that you might like to take away and play with,

که شاید دوست داشته باشید با خودتون ببرید و باهاش بازی کنید

که قدرت تکلم شما رو اقزایش میده

which will increase the power of your speaking.

Register, for example.

بعنوان مثال "ثبات"

Now, falsetto register may not be very useful most of the time,

ثبات فالستو ممکنه که خیلی اوقات زیاد مفید نباشه

but there's a register in between.

اما یک ثباتی در این بین هست

I'm not going to get very technical about this

نمیخوایم خیلی وارد جزئیات تخصصی بشم

برای شما که مربی صدا هستید

for any of you who are voice coaches.

اما شما میتونید صدای خودتون رو موقعیت شناسی کنید

You can locate your voice, however.

So if I talk up here in my nose, you can hear the difference.

پس اگر من با دماغم صحبت کنم ، شما تفاوت رو متوجه میشید

اما اگر برم پایین تو گلوم

If I go down here in my throat,

جایی که بیشتر ما ها از اونجا اکثرا صحبت میکنیم

which is where most of us speak from most of the time.

But if you want weight,

اما اگر شما وزن بخواهید

you need to go down here to the chest.

باید برید پایین توی سینه

You hear the difference?

متوجه تفاوت می شید؟

We vote for politicians with lower voices, it's true,

ما با صدای پایین به سیاستمداران رای میدیم، بله درسته

because we associate depth with power

چون با عمق و قدرت همراه هست

and with authority.

و توانایی

That's register.

این ثبات هست

Then we have timbre.

بعد ما "تیمبر" داریم

It's the way your voice feels.

اینطوری هست که صدای شما احساس میشه

Again, the research shows

مجددا، تحقیقات نشون میده که ما صداهایی رو ترجیح میدیم که

that we prefer voices which are rich, smooth, warm,

غنی، نرم، و گرم باشه، مثل شکلات داغ

like hot chocolate.

Well if that's not you, that's not the end of the world,

اگر صدای شما اینطوری نیست دنیا به آخر نرسیده

because you can train.

چون شما میتونید تعلیم ببینید

Go and get a voice coach.

برید و مربی صدا بگیرید

And there are amazing things you can do

و چیزهای عجیبی هست که میتونید انجام بدین

with breathing, with posture, and with exercises

با نفس کشیدن، با تمرین بدنی و ممارست

to improve the timbre of your voice.

تا بتونید "تیمبر" صداتون رو تقویت کنید

Then prosody. I love prosody.

بعد "عروض"، من عاشم عروض هستم

This is the sing-song, the meta-language

این صدای آواز خوندنه، شبه زبان

that we use in order to impart meaning.

که ما استفاده میکنیم تا معانی رو برسونیم

It's root one for meaning in conversation.

این ریشه مفاهیم در مکالمه هست

People who speak all on one note are really quite hard to listen to

گوش کردن به مردمی که همیشه با یک نت

صحبت میکنند خیلی دشوار هست

if they don't have any prosody at all.

اینگار که اصلا "عروض" ندارن

That's where the word "monotonic" comes from,

این همونجایی هست که دنیای یکنواختی از اونجا شروع میشه

or monotonous, monotone.

یا یکنواختی و یک نوایی

Also, we have repetitive prosody now coming in,

همچنین ما "عروض" تکراری داریم که میاد

where every sentence ends as if it were a question

جاییکه هر جمله به شکل جمله سوالی ادا میشه اینگار که سوالی بوده

when it's actually not a question, it's a statement?

در حالیکه سوال نبوده، بلکه یک جمله خبری بوده

(Laughter)

(خنده حضار)

And if you repeat that one,

و اگر این رو دائما تکرار کنید

it's actually restricting your ability to communicate through prosody,

در واقع توان مندیهاتون رو برای تکلم با

"عروض" کم میکنه

که من فکر میکنم خجالت آوره

which I think is a shame,

so let's try and break that habit.

پس بیاید تلاش کنیم تا عادت رو ترک کنیم

گام. من میتونم خیلی خیلی هیجانی بشم

Pace.

I can get very excited by saying something really quickly,

بوسیله گقتن خیلی سریع یک چیز

یا میتونم آهسته بگم برای تاکید بیشتر

or I can slow right down to emphasize,

and at the end of that, of course, is our old friend silence.

و در انتها، دوست قدیمی ما هست

سکوت

There's nothing wrong with a bit of silence in a talk, is there?

کمی سکوت در یک سخنرانی

ایرادی نداره، داره؟

We don't have to fill it with ums and ahs.

نیازی نیست با اوووووم و آهاااااا سکوت رو از بین ببریم

It can be very powerful.

بلکه میتونه خیلی قدرتمند باشه

Of course, pitch often goes along with pace

البته گاهی اوقات گام و اوج میتونند همراه بشن

to indicate arousal, but you can do it just with pitch.

تا یک صدای بالا رو بسازن، اما شما میتونید فقط با اوج این رو بسازید

Where did you leave my keys?

کلیدای من رو کجا گذاشتی؟

(Higher pitch) Where did you leave my keys?

کلیدای من رو کجا گذاشتی؟

So, slightly different meaning in those two deliveries.

کمی معنای متفاوتی داره

در این دو نوع گفتار

And finally, volume.

و در نهایت حجم صدا

(Loud) I can get really excited by using volume.

من واقعا میتونم با حجم صدا هیجانی بشم

Sorry about that, if I startled anybody.

ببخشید اگر کسی رو ترسوندم

Or, I can have you really pay attention by getting very quiet.

یا، میتونم توجه مخاطب رو با

خیلی آرام شدن جلب کنم

Some people broadcast the whole time.

بعض آدمها دائما در حال انتشار هستند

Try not to do that.

سعی کنید اینکار رو نکنید

That's called sodcasting,

به اینکار sodcasting (آب پراکنی) میگن

(Laughter)

Imposing your sound on people around you carelessly and inconsiderately.

با بی توجهی چیره کردن صداتون

به کسانی که در اطرافتون هستند.

Not nice.

البته، وقتی اکثر این مشکلات براتون عارض بشه

Of course, where this all comes into play most of all

is when you've got something really important to do.

زمانی هست که باید کار مهمی در موردش بکنید

ممکنه که در حال ایراد یک سخنرانی روی یک سن

It might be standing on a stage like this and giving a talk to people.

مثل اینجا باشید

It might be proposing marriage,

که ممکنه درخواست خواستگاری کردن

asking for a raise, a wedding speech.

درخواست افزایش حقوق ، و یا صحبت در مورد ازدواج

Whatever it is, if it's really important,

هر چی که هست، اگر واقعا مهم هست

you owe it to yourself to look at this toolbox

شما باید به این جعبه ابزار توجه کنید

and the engine that it's going to work on,

و موتوری که قراره روش کار کنید

and no engine works well without being warmed up.

و هیچ موتوری بدون گرم کردن خوب کار نمیکنه

Warm up your voice.

صداتون رو گرم کنید

Actually, let me show you how to do that.

اجازه بدین بهتون نشون بدم چطوری اینکار رو بکنید

Would you all like to stand up for a moment?

دوست دارین برای چند لحظه بایستید

I'm going to show you

میخوام بهتون 6 تا تمرین گرم کردن صدا بدم

the six vocal warm-up exercises that I do before every talk I ever do.

که قبل از هر سخنرانی انجام بدین میدم

Any time you're going to talk to anybody important, do these.

هروقت که میخاین برای یک سخنرانی خیلی مهم برید، این کارها رو بکنید

First, arms up, deep breath in,

اول، دستا بالا، نفس عمیق

and sigh out, ahhhhh, like that.

بازدم، اوووووه، اینطوری

One more time.

یک بار دیگه

Ahhhh, very good.

آاااه، خیلی خوبه

Now we're going to warm up our lips,

حالا میخواهیم لب هامون رو گرم کنیم

and we're going to go Ba, Ba, Ba, Ba,

و میخوایم بگیم با، با، با ، با

Ba, Ba, Ba, Ba. Very good.

خیلی خوبه

And now, brrrrrrrrrr,

و حالا برررررررررررررررر

just like when you were a kid.

دقیقا مثل وقتی بچه بودیم

Brrrr. Now your lips should be coming alive.

و حالا لب ها باید حسابی آماده شده باشن

We're going to do the tongue next

حالا میخواهیم بریم سراغ زبان

with exaggerated la, la, la, la, la, la, la, la, la.

با اغراق لا لا لا لا لا لا لا

Beautiful. You're getting really good at this.

عالیه. دارین خوب می شین

و حالا،رررررررررررررررررررررر

And then, roll an R. Rrrrrrr.

That's like champagne for the tongue.

این مثل شامپاین برای زبان می مونه

Finally, and if I can only do one,

و آخر، اگر بخواهم فقط یک کار بکنم

the pros call this the siren.

صدایی شبیه آژیر

It's really good. It starts with "we" and goes to "aw."

این خیلی خوبه، با we شروع میشه و با aw تموم میشه

The "we" is high, the "aw" is low.

we بالا هست و aw پایین

پس بریم weeeeeeeeaaawwwww

So you go, weeeaawww, weeeaawww.

Fantastic. Give yourselves a round of applause.

عالیه برای خودتون یک دستی بزنید

Take a seat, thank you.

لطفا بشینید، متشکرم (تشویق حضار)

(Applause)

Next time you speak, do those in advance.

دفعه بعد که میخواین صحبت کنید، اینکار رو اول انجام بدین

Now let me just put this in context to close.

حالا فقط اجازه بدین که من صحبتم رو جمع کنم

This is a serious point here.

این یک مسئله مهمه

This is where we are now, right?

این جایی هست که ما الان هستیم، درسته؟

We speak not very well

ما خیلی خوب صحبت نمیکنیم برای

to people who simply aren't listening

مردم که گوش نمیکنند

in an environment that's all about noise and bad acoustics.

در محیطی که مملوء از نویز و صداهای بد هست

I have talked about that on this stage in different phases.

من در این مورد روی این سن صحبت کردم

در زمانهای مختلف

What would the world be like

دنیا چه شکلی خواهد بود

if we were speaking powerfully

اگر ما با قدرت

to people who were listening consciously

با مردمی که هوشیارانه گوش میکردن صحبت میکردیم

in environments which were actually fit for purpose?

در محیطی که تمام ابزارها رو داشت

Or to make that a bit larger,

یا حتی کمی فراتر برید

what would the world be like

دنیا چه مدلی خواهد بود

if we were creating sound consciously

اگر ما هوشمندانه صدا ها را تولید میکردیم

and consuming sound consciously

و صداها رو هوشمندانه استفاده میکردیم

and designing all our environments

و محیط پیرامونمون رو هوشمندانه برای

صدا طراحی میکردیم

consciously for sound?

That would be a world that does sound beautiful,

اون موقع دنیایی بود که واقعا صداهای زیبایی داشت

and one where understanding would be the norm,

و جایی که فهمیدن

یک پدیده نرمال میبود

and that is an idea worth spreading.

و این یک ایده ای است که ارزش پخش کردن داره.

Thank you.

متشکرم

(Applause)

متشکرم تشویق حضار)