Hans Rosling: Debunking third-world myths with the best stats you've ever seen

هانس رولینگ بهترین آماری را که تا بحال دیده اید نمایش می دهد.

Translator: Ed Zad Reviewer: zahra soleimanian

About 10 years ago, I took on the task to teach global development

حدود 10 سال پبش، کار تدریس توسعه جهانی را آغاز نمودم

به دانشجویان دوره کارشناسی سوئدی. این واقعه پس ازگذراندن

to Swedish undergraduate students.

That was after having spent about 20 years,

حدود 20 سال با موسسات آفریقایی برای مطالعه گرسنگی،

together with African institutions,

studying hunger in Africa.

در آفریقا بود، لذا کمابیش انتظار می رفت که کمی از دنیا آگاهی داشته باشم.

So I was sort of expected to know a little about the world.

و من در دانشگاه پزشکی مان، موسسه کارولینسکا،

And I started, in our medical university, Karolinska Institute,

an undergraduate course called Global Health.

موضوع درسی دوره کارشناسی به نام بهداشت جهانی آغاز به تدریس نمودم. اما وقتی

But when you get that opportunity, you get a little nervous.

آن فرصت بدست آید، آدم کمی مشوش می گردد. من فکر کردم که این دانش جویان

I thought, these students coming to us actually have the highest grade

که نزد ما می ایند در واقع بالاترین نمراتی که می توان

you can get in the Swedish college system,

در نظام دانشگاهی سوئد بدست آورد را دارا می باشند- پس شاید آنها همه آنچه

so I thought, maybe they know everything I'm going to teach them about.

برای آنها تدریس می کنم را می دانند. بنابراین وقتی آمدند یک پیش امتحان از آنها گرفتم.

So I did a pretest when they came.

And one of the questions from which I learned a lot was this one:

و یکی از سوالاتی که از آن بسیار آموختم ابن بود:

"Which country has the highest child mortality of these five pairs?"

" کدام کشور بالاترین رقم مرگ و میر اطفال از میان این پنج جفت را دارد؟"

و آنها را طوری کنار هم گذاشتم، که در هر جفت کشور،

And I put them together so that in each pair of countries,

one has twice the child mortality of the other.

یکی از آنها دو برابر رقم مرگ ومیر اطفال را نسبت به دیگری دارا باشد. یعنی

And this means that it's much bigger, the difference,

تفاوت آنها بسیار بزرگتر ازعدم یقین دیتا هاست .

than the uncertainty of the data.

I won't put you at a test here, but it's Turkey,

من از شما امتحان نمی گیرم، ولی جواب ترکیه است،

which is highest there, Poland, Russia, Pakistan and South Africa.

که بالاترین رقم را دارد سپس لهستان، روسیه، پاکستان و آفریقای جنوبی.

And these were the results of the Swedish students.

و اینها نتایج دانشجویان سوئدی بود. من این کار را انجام دادم تا

I did it so I got the confidence interval, which is pretty narrow.

اطميناني را که لازم بود، بدست آورم و شاد شدم،

And I got happy, of course -- a 1.8 right answer out of five possible.

1.8 پاسخ مثبت از پنج پاسخ ممکن. این بدان معنی است

That means there was a place for a professor of international health

که جایی برای استاد بهداشت جهانی وجود دارد-

and for my course.

(خنده) و همچنین برای موضوع تدریسم.

(Laughter)

But one late night, when I was compiling the report,

اما یک شب دیروقت، وقتی گزارش را تدوین می كردم

I really realized my discovery.

واقعآ متوجه کشفم شدم. من نشان داده ام که

I have shown that Swedish top students know, statistically,

بهترین دانشجویان سوئدی به لحاظ آماری به طور چشمگیری کمتر

significantly less about the world than the chimpanzees.

راجع به دنیا در مقایسه با شامپانزه ها مطلع هستند.

(Laughter)

(خنده)

Because the chimpanzee would score half right

زیرا شامپانزه نیمی از سوالات را درست پاسخ می داد اگر به آنها

if I gave them two bananas with Sri Lanka and Turkey.

دو موز همراه سری لانکا و ترکیه می دادم. آنها در نیمی از موارد صحیح می بودند.

They would be right half of the cases. But the students are not there.

اما دانشجویان آنجا نبودند. مشکل آنها ناآگاهي نبود:

The problem for me was not ignorance; it was preconceived ideas.

ذهنیت قبلی آنها بود.

I did also an unethical study

من همچنین مطالعه ای غیر اخلاقی بر استادان موئسسه کارولینسکا انجام دادم

of the professors of the Karolinska Institute,

(خنده)

which hands out the Nobel Prize in Medicine,

- که جایزه نوبل در پزشکی را اعطا می کند،

and they are on par with the chimpanzee there.

و آنها در آن مطالعه همانند شامپانزه بودند.

(خنده)

(Laughter)

This is where I realized that there was really a need to communicate,

اینجاست که متوجه شدم که واقعآ مکالمه لازمه،

because the data of what's happening in the world

زیرا اطلاعات آنچه در دنیا رخ می دهد

and the child health of every country

و بهداشت کودک هر کشوری بخوبی شناخته شده است.

is very well aware.

So we did this software, which displays it like this.

ما این نرم افزار را تهيه كرديم که آنرا چنین نمایش می دهد:اینجا هر حباب یک کشور است.

Every bubble here is a country.

This country over here is China.

این کشور که اینجا است چین می باشد. این هند است.

This is India.

The size of the bubble is the population,

اندازه حباب نمايانگر جمعیت است، و بر این محور نرخ رشد جمعیت را قرار می دهم.

and on this axis here, I put fertility rate.

Because my students, what they said

زیرا دانشجویانم،

when they looked upon the world, and I asked them,

وقتی به دنیا نگاه کردند، و از آنها پرسیدم،

"What do you really think about the world?"

" راجع به دنیا واقعآ چه فکر می کنید؟"

خوب، اول کشف کردم که کتاب درسی،عمدتآ تن تن بود.

Well, I first discovered that the textbook was Tintin, mainly.

(Laughter)

(خنده)

And they said, "The world is still 'we' and 'them.'

و آنها گفتند، " دنیا هنوز "ما" و "آنان " است."

And 'we' is the Western world and 'them' is the Third World."

و ما دنیای غرب و آنان جهان سوم است."

گفتم " و منظورتان از دنیای غرب چیست؟"

"And what do you mean with 'Western world?'" I said.

"Well, that's long life and small family.

" خوب منظور، عمر طولانی و خانواده ای کوچک است و جهان سوم: عمری کوتاه و خانواده ای بزرگ."

And 'Third World' is short life and large family."

پس آنچه می توانم اینجا نمایش دهم این است. میزان رشد را اینجا می گذارم: تعداد فرزند به ازای هر زن،

So this is what I could display here.

I put fertility rate here --

number of children per woman: one, two, three, four,

یک، دو، سه، چهار، تا هشت فرزند به ازای هر زن.

up to about eight children per woman.

We have very good data since 1962, 1960, about,

ما از سال 1962 میلادی - تقریبآ 1960- راجع به تعداد نفرات افراد خانواده ها در تمام کشورها اطلاعات خوبی داریم.

on the size of families in all countries.

The error margin is narrow.

خطا کم است. اینجا ميزان اميد به زندگي را گذاشتم،

Here, I put life expectancy at birth,

from 30 years in some countries, up to about 70 years.

از 30 سال در بعضی کشورها تا حدود 70 سال.

And in 1962, there was really a group of countries here

و در 1962، واقعآ گروهی از کشورها اینجا بودند.

that were industrialized countries,

که صنعتی بوده، و خانواده های کوچک با طول عمری زیاد داشتند.

and they had small families and long lives.

And these were the developing countries.

و اینها کشورهای در حال توسعه بودند:

They had large families and they had relatively short lives.

آنها خانواده های بزرگ و طول عمری نسبتآ کوتاه داشتند.

Now, what has happened since 1962? We want to see the change.

حال از 1962 به بعد چه اتفاقی افتاد؟ ما می خواهیم تغییر را ببینیم.

Are the students right? It's still two types of countries?

آیا دانشجویان صحیح فکر می کنند؟ آیا هنوز دو نوع کشور وجود دارد؟

Or have these developing countries got smaller families and they live here?

یا اینکه این کشورهای در حال توسعه خانواده های کوچکتری یافتند و اینجا زندگی می کنند؟

Or have they got longer lives and live up there?

یا عمر طولانی تری یافتند و اینجا زندگی می کنند؟

Let's see. We start the world, eh?

ببینیم. پس دنیا را متوقف ساختیم. اینها همه آمار سازمان ملل متحد است

This is all UN statistics that have been available.

که مهیا شده. رفتیم. آنجا را می بینید؟

Here we go. Can you see there?

It's China there, moving against better health there, improving there.

آنجا چین است در حرکت بسوی بهداشت بهتر، در حال بهینه سازی.

All the green Latin American countries are moving towards smaller families.

تمام کشورهای آمریکای لاتین پیش بسوی خانواده های کوچکتر گام می نهند.

زردها کشورهای عربی هستند،

Your yellow ones here are the Arabic countries,

و آنها خانواده های بزرگتری می یابند، اما آنها -خیر، عمر طولانی تر، و نه خانواده های بزرگتر.

and they get longer life, but not larger families.

The Africans are the green here. They still remain here.

آفریقاییها سبز پائین اند. آنها هنوز اینجا هستند.

This is India; Indonesia is moving on pretty fast.

این هند است. اندونزی بسیار سریع حرکت می کند.

In the '80s here, you have Bangladesh still among the African countries.

(خنده)

و در دهه 80 اینجا، هنوز بنگلادش را میان کشورهای آفریقایی آنجا می بینید.

But now, Bangladesh -- it's a miracle that happens in the '80s --

اما الان، بنگلادش- معجزه ایست که در دهه 80 اتفاق می افتد.

the imams start to promote family planning,

امامان شروع به تبلیغ تنظیم خانواده می کنند.

and they move up into that corner.

در آن گوشه بالا می روند. و در دهه 90، اپيدمي وحشتناک اچ. ای. وی را داریم

And in the '90s, we have the terrible HIV epidemic

that takes down the life expectancy of the African countries.

که طول عمر کشورهای آفریقایی را پایین می برد

And the rest of them all move up into the corner,

و بقیه آنها در آن گوشه بالا می روند،

where we have long lives and small family,

وقتی طول عمر زیاد و خانواده کوچک داریم، دنیایی کاملا متفاوت بدست می آوریم.

and we have a completely new world.

(Applause)

(تشویق)

(Applause ends)

Let me make a comparison directly

بگذارید مقایسه ای مستقیم میان ایالات متحده آمریکا و ویتنام انجام دهم.

between the United States of America and Vietnam.

1964:

1964: آمریکا خانواده های کوچک و طول عمر زیاد داشت؛

America had small families and long life;

Vietnam had large families and short lives.

ویتنام خانواده های بزرگ و طول عمر کوتاه داشت. و نتيجه اين چنين شد:

And this is what happens.

The data during the war indicate that even with all the death,

داده هاي مربوط به دوران جنگ نشان می دهد که حتی با وجود تمام کشتار،

there was an improvement of life expectancy.

میزان طول عمر بهبود یافت. تا اواخر سال،

By the end of the year, family planning started in Vietnam,

تنظیم خانواده در ویتنام آغاز گردید و آنها رو به خانواده های کوچکتر نمودند.

and they went for smaller families.

And the United States up there is getting longer life,

و ایالات متحده آن بالا بسوی طول عمر بیشتر می رود،

keeping family size.

با نگه داشتن اندازه خانواده. و حال در دهه 80،

And in the '80s now, they give up Communist planning

آنها برنامه کمونیستی را رها نموده و پی اقتصاد بازار می روند،

and they go for market economy,

and it moves faster even than social life.

و این حتی سریعتر از زندگی اجتماعی حرکت می کند. و امروز، ما

And today, we have in Vietnam

در ویتنام همان طول عمر و اندازه خانواده را داریم

the same life expectancy and the same family size

در ویتنام 2003، که در ایالات متحده 1974، پس از پایان جنگ مشاهده شد.

here in Vietnam, 2003,

as in United States, 1974, by the end of the war.

من فکر می کنم همه مان - اگر به اطلاعات ننگریم-

I think we all, if we don't look at the data,

we underestimate the tremendous change in Asia,

تغییرات عظیم در آسیا را دست کم می گیریم، که

which was in social change before we saw the economic change.

قبل از دیدن تغییر اقتصادی در تغییر اجتماعی دیدیم.

So let's move over to another way here

بیایید برویم به راه دیگری که می توانیم

in which we could display the distribution in the world

توزيع درآمد دنیا را نشان دهیم. این توزيع درآمد مردم دنیا است.

of income.

This is the world distribution of income of people.

یک دلار، 10 دلار یا 100 دلار در روز.

One dollar, 10 dollars or 100 dollars per day.

دیگر تفاوتی میان پولدار و فقیر وجود ندارد. این یک افسانه است.

There's no gap between rich and poor any longer. This is a myth.

There's a little hump here.

اینجا یک برجستگی است. اما مردم تا آن آخر هستند.

But there are people all the way.

And if we look where the income ends up,

و اگر ببینیم کجا در آمد سر در می آورد- درآمد-

this is 100 percent of the world's annual income.

این %100 درآمد سالانه جهان است. و پولدارترین %20،

And the richest 20 percent,

they take out of that about 74 percent.

از آن حدود %74 خارج می سازند. و فقیرترین %20،

And the poorest 20 percent, they take about two percent.

حدود %2 خارج می سازند. و این امر نشان می دهد که مفهوم

And this shows that the concept of developing countries

is extremely doubtful.

کشورهای در حال توسعه بسیار جای تردید دارد. ما راجع به کمک، چنین فکر می کنیم مثل

We think about aid,

like these people here giving aid to these people here.

این افراد در این مکان به این افراد اینجا کمک می کنند. اما در وسط،

But in the middle, we have most of the world population,

بیشترین جمعیت دنیا است و اکنون آنها %24 درآمد را دارند.

and they have now 24 percent of the income.

We heard it in other forms.

به صورتهای دیگر راجع به این شنیده ایم. و آنها که هستند؟

And who are these?

کشورهای مختلف کجا هستند؟ می توانم آفریقا را به شما نشان دهم.

Where are the different countries?

I can show you Africa.

This is Africa.

این آفریقا است. 10 درصد جمعیت دنیا را دارد، اکثرآ در فقر.

Ten percent of the world population,

most in poverty.

این کشورهای او.ای.سی.دی. می باشند. کشور پولدار. باشگاه تفریحی سازمان ملل متحد.

This is OECD -- the rich countries, the country club of the UN.

And they are over here on this side. Quite an overlap between Africa and OECD.

و آنها اینجا در این طرف قرار دارند. فاصله زیادی میان او.ای.سی.دی. و آفریقا وجود دارد.

And this is Latin America.

و این آمریکای لاتین است.همه چیز روی این زمین را دارا است،

It has everything on this earth, from the poorest to the richest

از فقیرترین تا پولدارترین، در آمریکای لاتین.

in Latin America.

و بالای آن، می توانیم اروپای شرقی را بگذاریم، می توانیم آسیای شرقی را بگذاریم،

And on top of that, we can put East Europe,

we can put East Asia, and we put South Asia.

و آسیای جنوبی را می گذاریم. و چگونه می شد اگر در زمان به عقب برگردیم،

And what did it look like if we go back in time,

to about 1970?

به حدود سال 1970؟ آن زمان برجستگی بیشتری وجود داشت.

Then, there was more of a hump.

و اکثر افرادی که در فقر کامل بسر می بردند آسیائیها بودند.

And most who lived in absolute poverty were Asians.

مشکل جهان فقر آسیا بود. و اگر اکنون بگذارم جهان به جلو رود،

The problem in the world was the poverty in Asia.

And if I now let the world move forward,

you will see that while population increases,

خواهید دید که در حالیکه به جمعیت اضافه شده،

there are hundreds of millions in Asia getting out of poverty,

صدها میلیون نفر در آسیا هستند که از فقر خارج شده و بعضی دیگر

and some others getting into poverty,

وارد فقر شده، و این روندی است که امروز داریم.

and this is the pattern we have today.

بهترین پیش بینی بانک جهانی این است که این اتفاق می افتد،

And the best projection from the World Bank

is that this will happen,

و ما دنیایی جدا از هم نخواهیم داشت. اکثر مردم در وسط قرار خواهند گرفت.

and we will not have a divided world.

We'll have most people in the middle.

Of course it's a logarithmic scale here,

البته اینجا مقياسي لوگاریتمی است،

but our concept of economy is growth with percent.

اما درک ما از اقتصاد رشد درصدی است. ما به آن

We look upon it as a possibility of percentile increase.

بعنوان امکان افزايش بر حسب درصد می نگریم. اگر من این را تغییر دهم و

If I change this and take GDP per capita instead of family income,

توليد ناخالص داخلي سرانه را بجای درآمد خانوادگی در نظر بگیرم، و این

and I turn these individual data

اطلاعات فردی را به اطلاعات ناحیه ای از توليد ناخالص داخلي مبدل سازم،

into regional data of gross domestic product,

and I take the regions down here,

و ناحیه های این پائین را در نظر بگیرم، اندازه حباب هنوز اندازه جمعیت می باشد.

the size of the bubble is still the population.

And you have the OECD there, and you have sub-Saharan Africa there,

و او.ای.سی.دی را آنجا دارید، سپس آفریقای صحرایی را آنجا دارید،

and we take off the Arab states there,

و کشورهای عربی را از آنجا برمی داریم،

coming both from Africa and from Asia,

هم از آفریقا هم از آسیا، و آنها را جدا می سازیم،

and we put them separately,

and we can expand this axis, and I can give it a new dimension here,

و می توانیم این محور را بسط دهیم، و می توانم به آن بعدی جدید بدهم،

by adding the social values there, child survival.

با اضافه نمودن ارزشهای اجتماعی آنجا، بقای اطفال.

Now I have money on that axis,

حال پول را بر آن محور می نهم، و امکان بقای کودکان را آنجا دارم.

and I have the possibility of children to survive there.

In some countries, 99.7% of children survive to five years of age;

در بعضی از کشورها، 99.7 درصد از کودکان تا سن پنج سالگی عمر می کنند،

others, only 70.

بعضی دیگر، تنها تا 70. و اینجا بنظر می آید که فاصله ای

And here, it seems, there is a gap between OECD,

میان او.ای.سی.دی، آمریکای لاتین، اروپای شرقی، آسیای شرقی،

Latin America, East Europe, East Asia,

Arab states, South Asia and sub-Saharan Africa.

کشورهای عرب، جنوب آسیا و آفریقای جنوب صحرا وجود دارد.

The linearity is very strong between child survival and money.

رابطه میان بقای اطفال و پول بسیار قوی می باشد.

But let me split sub-Saharan Africa.

اما بگذارید آفریقای جنوب صحرا را دو نیمه سازم. بهداشت اینجا است و بهداشت بهتر آن بالا.

Health is there and better health is up there.

I can go here, and I can split sub-Saharan Africa into its countries.

می توانم اینجا بروم و آفریقای جنوب صحرا را به کشورهای خود تجزیه کنم.

And when it bursts,

و وقتی بترکد، اندازه حباب کشورش به اندازه جمعیت می باشد.

the size of each country bubble is the size of the population.

Sierra Leone down there, Mauritius is up there.

سیرا لئون آن پایین. موریتانی آن بالا. موریتانی اولین کشوری بود که

Mauritius was the first country to get away with trade barriers,

توانست از موانع تجاری بگریزد، و آنها توانستند شکر خود را بفروشند.

and they could sell their sugar, they could sell their textiles,

آنها می توانستند پارچه های خود را هم گام با مردم اروپا و آمریکای شمالی بفروشند.

on equal terms as the people in Europe and North America.

There's a huge difference [within] Africa.

تفاوت بزرگی میان آفریقا است. و غنا اینجا در وسط قرار دارد.

And Ghana is here in the middle.

In Sierra Leone, humanitarian aid.

در سیرا لئون، امداد بشردوستانه.

Here in Uganda, development aid.

اینجا در اوگاندا، امداد توسعه.زمان برای سرمایه گذاری. آنجا،

Here, time to invest; there, you can go for a holiday.

می توانید به تعطیلات بروید. تفاوتهای عظیمی هستند

There's tremendous variation within Africa,

در میان آفریقا که به ندرت انجام می دهیم- که مساوی همه چیز می باشد.

which we very often make that it's equal everything.

I can split South Asia here. India's the big bubble in the middle.

من می توانم آسیای جنوبی را اینجا دو نیمه سازم. هند حباب بزرگ در وسط است.

But there's a huge difference between Afghanistan and Sri Lanka.

اما تفاوت بزرگی میان افغانستان و سری لانکا وجود دارد.

I can split Arab states. How are they?

می توانم کشورهای عربی را تقسیم کنم. آنها چگونه اند؟ یک آب و هوا، یک فرهنگ،

Same climate, same culture, same religion -- huge difference.

یک دین. تفاوتی بزرگ. حتی میان همسایگان.

Even between neighbors --

Yemen, civil war;

یمن، جنگ داخلی. امارات متحده عربی، پولی که بطور مساوی خوب مصرف شد.

United Arab Emirates, money, which was quite equally and well-used.

Not as the myth is.

مغایر آنچه شایعه است. و آن شامل تمام کودکان کارگران خارجی در آن کشور می باشد.

And that includes all the children of the foreign workers

who are in the country.

آمار اغلب بهتر از آنچه تصور کنید می باشد. بسیاری از افراد می گویند که آمار بد است.

Data is often better than you think. Many people say data is bad.

There is an uncertainty margin, but we can see the difference here:

عدم اطمینان وجود دارد، اما تفاوت را اینجا می بینیم:

كامبوج و سنگاپور. تفاوتها بسیار بزرگتر از

Cambodia, Singapore.

The differences are much bigger than the weakness of the data.

ضعف اطلاعات می باشد. اروپای شرقی:

East Europe: Soviet economy for a long time,

اقتصاد شوروی به مدتی مدید، اما پس از ده سال

but they come out after 10 years very, very differently.

بسیار،بسیار متفاوت برمی خیزند. و آمریکای لاتین آنجاست.

And there is Latin America.

امروز، مجبور نیستیم به کوبا برویم تا کشوری سالم در آمریکای لاتین بیابیم.

Today, we don't have to go to Cuba

to find a healthy country in Latin America.

Chile will have a lower child mortality than Cuba within some few years from now.

تا چند سال دیگر شیلی میزان مرگ و میر اطفال کمتری نسبت به کوبا خواهد داشت.

Here, we have high-income countries in the OECD.

و اینجا کشورهای پر درآمد او.ای.سی.دی را داریم.

And we get the whole pattern here of the world,

و اینجا تمام الگوی دنیا را بدست می آوریم،

which is more or less like this.

که کمابیش اینطور است. و اگر به آن بنگریم،

And if we look at it, how the world looks,

که چطور بنظر می آید- دنیا در 1960، شروع به حرکت می کند. 1960.

in 1960, it starts to move.

This is Mao Zedong. He brought health to China.

این مآئو تسه تونگ است. او به چین بهداشت آورد. سپس فوت کرد.

And then he died.

And then Deng Xiaoping came and brought money to China,

و بعد دنگ ژیاوپینگ آمد و پول به چین آورد، و آنها را باز در جریان اصلی قرار داد.

and brought them into the mainstream again.

And we have seen how countries move in different directions like this,

و ما دیده ایم که چگونه کشورها اینطور در جهات مختلف حرکت می کنند،

so it's sort of difficult to get an example country

پس تا حدودی مشکل است که

کشوری نمونه انتخاب کنیم که الگوی جهان را نمایش دهد.

which shows the pattern of the world.

But I would like to bring you back to about here, at 1960.

می خواهم شما را به 1960 تقریبآ اینجا بازگردانم.

می خواهم کره جنوبی را، که اینجا است، با برزیل مقایسه کنم،

I would like to compare South Korea, which is this one,

with Brazil, which is this one.

که این یکی است.اینجا عنوان برایم ناپدید شد. و می خواهم اوگاندا را مقایسه کنم،

The label went away for me here.

And I would like to compare Uganda, which is there.

که آنجا است. و می توانم آنرا به جلو برانم، اینطور.

I can run it forward, like this.

و می توانید ببینید چطور کره جنوبی پیشرفت بسیار، بسیار سریع می کند،

And you can see how South Korea is making a very, very fast advancement,

whereas Brazil is much slower.

درحالیکه برزیل خیلی کندتر است.

And if we move back again, here, and we put trails on them, like this,

و اگر دوباره بازگردیم، اینجا، و بر آنها خطوطی قرار دهیم، اینچنین،

you can see again

دوباره می توانید ببینید که سرعت توسعه

that the speed of development is very, very different,

بسیار، بسیار متفاوت است، و کشورها کمابیش

and the countries are moving more or less at the same rate

همگام با میزان پول و بهداشت حرکت می کنند، اما انگار می توان

as money and health,

but it seems you can move much faster

سریعتر حرکت کرد اگر ابتدا سالم باشی تا که ابتدا پولدار.

if you are healthy first than if you are wealthy first.

And to show that, you can put on the way of United Arab Emirates.

و برای نمایش آن، می توانید راه امارات متحده عربی را در نظر بگيرید.

They came from here, a mineral country.

آنها از اینجا آمدند، کشوری دارای منابع معدنی. آنها تمام نفت را استخراج نمودند،

They cached all the oil; they got all the money;

همه پول را دریافت کردند، اما سلامتی را نمی توان در مغازه خرید.

but health cannot be bought at the supermarket.

باید در بهداشت سرمایه گذاري كرد. باید کودکان را به تعلیم و تربیت واداشت.

You have to invest in health. You have to get kids into schooling.

You have to train health staff. You have to educate the population.

باید کارکنان بهداشتی را تعلیم داد. باید جمعیت را آموزش داد.

And Sheikh Zayed did that in a fairly good way.

و شیخ زاید آنرا انصافا خوب انجام داد.

In spite of falling oil prices, he brought this country up here.

و علیرغم نزول قیمت نفت، او این کشور را به این بالا آورد.

So we've got a much more mainstream appearance of the world,

بنابراین ظاهری بسیار متداولتر از دنیا داریم،

where all countries tend to use their money

که تمام کشورها پولشان را

better than they used it in the past.

به شیوه هایی بهتر از گذشته استفاده می کنند. حال، این امر، کمابیش، اینطور است

Now, this is, more or less, if you look at the average data of the countries --

اگر به داده های متوسط کشورها بنگرید. آنها این چنین اند.

they are like this.

That's dangerous, to use average data,

حال استفاده از داده های متوسط، خطرناک است، زیرا

because there is such a lot of difference within countries.

تفاوتهای زیادی میان کشورها وجود دارد. بنابر این اگر بروم و به اینجا نگاه کنم، می بینیم که

So if I go and look here,

we can see that Uganda today is where South Korea was in 1960.

اوگاندا امروز در جایی است که کره جنوبی درسال 1960 بود. اگر اوگاندا را تقسیم کنم،

If I split Uganda, there's quite a difference within Uganda.

تفاوتهای زیادی درون خود اوگاندا وجود دارد.

These are the quintiles of Uganda.

The richest 20 percent of Ugandans are there.

20 درصداز پولدارترین اوگانداییها آنجا می باشند.

The poorest are down there.

فقیرترین آن پایین هستد. اگر آفریقای جنوبی را تقسیم کنم، اینطور است.

If I split South Africa, it's like this.

And if I go down and look at Niger,

اگر بروم پائین و به نیجر نگاه کنم، جاییکه قحطی وحشتناکی وجود داشت،

where there was such a terrible famine [recently],

در آخر، این چنین است. 20 درصد فقیرترین نیجر آنجا ستند،

it's like this.

The 20 percent poorest of Niger is out here,

and the 20 percent richest of South Africa is there,

و 20 درصد پولدارترین آفریقای جنوبی آنجا،

and yet we tend to discuss what solutions there should be in Africa.

و ما هنوز تمایل داریم درمورد اینکه چه نوع راه حلهایی باید در آفریقا بکار برده شود گفتگو کنیم.

Everything in this world exists in Africa.

همه چیز در این دنیا در آفریقا وجود دارد. و نمی توان

And you can't discuss universal access to HIV [treatment]

درمورد دسترسی همگانی به داروی اچ.آی.وی برای یک پنجم این بالا

for that quintile up here

with the same strategy as down here.

با استفاده از همان راهبرد این پائین بحث نمود. پیشرفت جهان

The improvement of the world must be highly contextualized,

باید بسیار موضوع بندی شود، و داشتن آن

and it's not relevant to have it on a regional level.

در سطح منطقه ای نا مربوط می باشد. باید بسیار بیشتر به جزئیات بپردازیم.

We must be much more detailed.

مشاهده نمودیم که دانشجویان بسیار هیجان زده می شوند وقتی می توانند از این استفاده کنند.

We find that students get very excited when they can use this.

And even more, policy makers and the corporate sectors

و حتی سیاست گذاران و بخشهای اداری بیشتری نیز مایلند ببینند

would like to see how the world is changing.

که چگونه دنیا در حال تغییر است. حال، چرا این امر اتفاق نمی افتد؟

Now, why doesn't this take place?

Why are we not using the data we have?

چرا از داده هایی که داریم استفاده نمی کنیم؟ در سازمان ملل متحد داده داریم،

We have data in the United Nations, in the national statistical agencies

در آژانسهای آماری ملی

and in universities and other nongovernmental organizations.

و در دانشگاه ها و سایر موسسات غیر دولتی.

Because the data is hidden down in the databases.

زیرا داده ها در پايگاه داده آن پایین نهان است.

And the public is there, and the internet is there,

و عموم مردم آنجا هستند و اینترنت آنجا است، ولی ما هنوز از آن بطور موثر استفاده ننموده ایم.

but we have still not used it effectively.

All that information we saw changing in the world

تمام آن اطلاعاتی که در دنیا در حال تغییر دیدیم

does not include publicly funded statistics.

شامل آماری که توسط مردم هزینه شده نمی شود. بعضی از وب سایتها هستند

There are some web pages like this, you know,

مثل این، که می شناسید، اما از پايگاه داده کم تغذیه می شوند،

but they take some nourishment down from the databases,

but people put prices on them, stupid passwords and boring statistics.

اما مردم بر آنها قیمت می گذارند، کلمات رمز احمقانه و آماری خسته کننده.

(Laughter)

(خنده) (تشویق)

And this won't work.

(Applause)

و این نتیجه ای نمی دهد. پس چه لازم است؟ ما پايگاه داده را داریم.

So what is needed? We have the databases.

It's not a new database that you need.

پايگاه داده جدید لازم ندارید. ما ابزار طراحی عالی داریم،

We have wonderful design tools and more and more are added up here.

و ابزار بیشتر و بیشتری این بالا اضافه می شوند. پس ما

So we started a nonprofit venture linking data to design,

حركتي غیر انتفاعی آغاز نمودیم که آنرا - با ارتباط دادن داده ها به طرح-

we called "Gapminder,"

گپ مایندر عنوان دادیم، برگرفته از مترو لندن،که به شما هشدار می دهند،

from the London Underground, where they warn you, "Mind the gap."

" که مواظب فاصله باشید." پس فکر کردیم گپ مایندر مناسب است.

So we thought Gapminder was appropriate.

و شروع به نوشتن نرم افزاری که بتوان داده ها را اینطور ارتباط دهد نمودیم.

And we started to write software which could link the data like this.

زیاد مشکل نبود. چند سال طول کشید، و انیمیشن تولید نمودیم.

And it wasn't that difficult.

It took some person years, and we have produced animations.

You can take a data set and put it there.

می توانید داده ای برداشته و آنجا قرار دهید.

We are liberating UN data, some few UN organization.

داده های سازمان ملل متحد را آزاد می سازیم، تعداد کمی از موسسات سازمان ملل.

Some countries accept that their databases can go out on the world.

بعضی از کشورها موافقند که داده هایشان در دنیا منعکس شود،

But what we really need is, of course, a search function,

اما آنچه واقعآ نیاز داریم، البته، راهی برای جستجو است.

a search function where we can copy the data up to a searchable format

راهی برای جستجو که بتوانیم داده ها را به شکلی قابل استفاده کپی کنیم

and get it out in the world.

و در دنیا منعکس سازیم. و وقتی به اطراف می رویم چه می شنویم؟

And what do we hear when we go around?

من بر واحدهای اصلی آماری مردم شناسی انجام داده ام. همه می گویند،

I've done anthropology on the main statistical units.

Everyone says, "It's impossible. This can't be done.

" غیر ممکن است. این امر امکان پذیر نیست. داده های ما به قدری عجیبند

Our information is so peculiar in detail,

so that cannot be searched as others can be searched.

از نظر جزئیات، که آنطور که بقیه را می توان جستجو نمود آنها را نمی توان یافت.

We cannot give the data free to the students,

ما نمی توانیم داده ها را مجانآ در اختیار دانشجویان، سرمایه داران دنیا قرار دهیم."

free to the entrepreneurs of the world."

اما این چیزی است که دوست داریم ببینیم، اینطور نیست؟

But this is what we would like to see, isn't it?

اطلاعات هزینه شده توسط مردم این پائین است.

The publicly funded data is down here.

And we would like flowers to grow out on the net.

و مایلیم مثل گلها براینترنت بروئیم.

One of the crucial points is to make them searchable,

و یکی از نکات اساسی قابل جستجو نمودن آنها است، سپس مردم می توانند

and then people can use the different design tools to animate it there.

ابزار مختلف طراحی را برای پويانمايي آن استفاده کنند.

و خبری خوش برای شما دارم, اینکه

And I have pretty good news for you.

I have good news that the [current],

new head of UN statistics doesn't say it's impossible.

رئییس فعلی آمار سازمان ملل، نمی گوید که آن غیر ممکن است.

He only says, "We can't do it."

فقط می گوید، " ما نمی توانیم آنرا انجام دهیم."

(Laughter)

(خنده)

And that's a quite clever guy, huh?

او مرد زرنگي است، مگر نه؟

(Laughter)

(خنده)

So we can see a lot happening in data in the coming years.

پس می توانیم در سالهای آینده اتفاقات بسیاری مبتني بر داده ها را ببینیم.

We will be able to look at income distributions in completely new ways.

ما به توزيع درآمد به طرقی کاملآ جدید خواهیم نگریست.

This is the income distribution of China, 1970.

این توزيع درآمد چین است در 1970.

This is the income distribution of the United States, 1970.

توزيع درآمد ایالات متحده در 1970.

Almost no overlap.

تقریبآ هیچ جا بر هم نمی افتند. هیچ جا. و چه اتفاق افتاد؟

Almost no overlap.

And what has happened?

What has happened is this:

این اتفاق افتاد: چین در حال رشد است، دیگر یکسان نیست،

that China is growing, it's not so equal any longer,

and it's appearing here, overlooking the United States,

و اینجا نمایان می شود، بالاتر از ایالات متحده.

almost like a ghost, isn't it?

تقریبآ مثل روح، اینطور نیست، هان؟

(Laughter)

(خنده)

It's pretty scary.

کمی ترسناک است. اما گمان می کنم که داشتن این اطلاعات خیلی مهم است.

(Laughter)

But I think it's very important to have all this information.

We need really to see it.

ما واقعآ نیاز داریم آنرا ببینیم. و بجای اینکه به این نگاه کنیم،

And instead of looking at this,

I would like to end up by showing the internet users per 1,000.

مایلم در پایان استفاده کنندگان اینترنت را به ازای هر 1000 نفر نشان دهم.

In this software, we access about 500 variables

در این نرم افزار، تقریبآ به 500 متغیر به راحتی از تمام کشورها دستیابی داریم.

from all the countries quite easily.

کمی طول می کشد که اینرا تغییر دهیم،

It takes some time to change for this,

but on the axes, you can quite easily get any variable you would like to have.

اما بر محورها، به راحتی می توانید هر متغیری را که بخواهید بدست آورید.

و بهترین چیز عرضه رایگان پايگاه داده‌ها بود،

And the thing would be to get up the databases free,

to get them searchable, and with a second click,

آنها را قابل جستجو نمود، با کلیک آنی، دریافت

to get them into the graphic formats, where you can instantly understand them.

به صورتهای گرافیکی، طوری که بلافاصله بتوان آنها را درك كرد.

Now, statisticians don't like it, because they say

حال، آماردانان این را دوست ندارند، زیرا می گویند که این

that this will not show the reality;

واقعیت را نشان نمی دهد: لازم است روشهای آماری و تحلیلی داشته باشیم.

we have to have statistical, analytical methods.

اما این توليد فرضیه است.

But this is hypothesis-generating.

I end now with the world.

اکنون با جهان خاتمه می دهم. آنجا، اینترنت می آید.

There, the internet is coming.

The number of internet users are going up like this.

تعداد افرادی که از اینترنت استفاده می کنند اینطور بالا می رود. این توليد ناخالص سرانه است.

This is the GDP per capita.

و این فن آوری جدیدی است که می آید، اما بطور شگرف آوری،

And it's a new technology coming in, but then amazingly,

how well it fits to the economy of the countries.

منطبق با اقتصاد کشورها می باشد. به همین علت است که

That's why the $100 computer will be so important.

کامپیوتر 100 دلاری بسیار ارزشمند خواهد شد. اما روندی خوب است.

But it's a nice tendency.

It's as if the world is flattening off, isn't it?

انگار جهان دارد مسطح می شود، اینطور نیست؟ این کشورها

These countries are lifting more than the economy,

بیش از اقتصاد را بالا می برند و بسیار جالب خواهد بود

and it will be very interesting to follow this over the year,

دنبال نمودن این در طی سال، همانگونه که مایلم شما بتوانید

as I would like you to be able to do with all the publicly funded data.

با تمام داده های هزینه شده توسط مردم انجام دهید. بسیار متشکرم.

Thank you very much.

(Applause)

(تشویق)