Jay Walker on the world's English mania

جی واکر از شيفتگی دنيا به زبان انگلیسی می گوید

Translator: Mohammad Keyhani Reviewer: Motahar Hosseini

Let's talk about manias.

بيایید درباره شيفتگی ها صحبت کنیم.

با شيفتگی به گروه بيتل ها شروع کنیم.

Let's start with Beatlemania.

(Recording of crowd roaring)

جوان های هيجان زده،

Hysterical teenagers,

crying, screaming, pandemonium.

گريه، فرياد، غوغا.

(Recording of crowd roaring)

شيفتگی به ورزش.

Sports mania:

deafening crowds,

تماشاچیان گوش خراش.

all for one idea -- get the ball in the net.

همه اش برای يک ايده. رساندن توپ به داخل تور.

(Recording) Goal!

Okay, religious mania:

خب، شيفتگی مذهبی.

there's rapture, there's weeping,

از خود بی خود می شوند، گريه می کنند.

there's visions.

تصور الهام دارند.

Manias can be good.

شيفتگی ها می توانند خوب باشند.

Manias can be alarming.

شيفتگی ها می توانند نگران کننده باشند.

يا شيفتگی ها می توانند کشنده باشند.

Or manias can be deadly.

(Recording of crowd cheering)

The world has a new mania.

جهان يک شيفتگی جديد دارد.

A mania for learning English.

شيفتگی به ياد گرفتن انگلیسی.

Listen as Chinese students practice their English,

گوش بدهيد که چگونه دانش آموزان چينی انگليسی ياد می گیرند،

by screaming it:

از طريق فرياد زندن آن.

Teacher: ... change my life!

معلم: ... زندگی ام را تغيير خواهم داد!

Students: I want to change my life!

دانش آموزان: من زندگی ام را تغییر خواهم داد.

T: I don't want to let my parents down!

معلم: من نمی خواهم پدر و مادرم را نا امید کنم.

S: I don't want to let my parents down!

دانش آموزان: من نمی خواهم پدر و مادرم را نا امید کنم.

T: I don't ever want to let my country down!

معلم: من هرگز نمی خواهم کشورم را نا امید کنم.

S: I don't ever want to let my country down!

دانش آموزان: من هرگز نمی خواهم کشورم را نا امید کنم.

T: Most importantly... S: Most importantly...

معلم: مهمتر از همه... دانش آموزان: مهمتر از همه...

T: I don't want to let myself down!

معلم: من نمی خواهم خودم را نا امید کنم.

S: I don't want to let myself down!

دانش آموزان: من نمی خواهم خودم را نا امید کنم.

How many people are trying to learn English worldwide?

جی واکر: چند نفر در سراسر جهان در حال تلاش برای ياد گرفتن انگلیسی هستند؟

Two billion of them.

دو ميليارد نفر.

دانش آموزان: يک پيراهن، يک لباس.

Students: A t-shirt. A dress.

جی واکر: در آمریکای لاتین،

Jay Walker: In Latin America,

in India,

در هند، در آسیای جنوب شرقی،

in Southeast Asia,

و بيشتر از همه در چین.

and most of all, in China.

If you're a Chinese student,

اگر شما یک دانش آموز چینی باشيد

you start learning English in the third grade, by law.

طبق قانون، از کلاس سوم شروع به يادگیری انگليسی می کنید.

That's why this year,

برای همین است که امسال

China will become the world's largest English-speaking country.

چين تبديل خواهد شد به بزرگترين کشور انگليسی زبان جهان.

(Laughter)

(خنده حضار)

Why English?

چرا انگلیسی؟ يک کلمه بگم: فرصت.

In a single word: opportunity.

فرصت برای زندگی بهتر، برای اشتغال.

Opportunity for a better life, a job,

to be able to pay for school, or put better food on the table.

برای اينکه بتوانید شهریه مدرسه را بدهید، يا غذا سر سفره بگذارید.

Imagine a student taking a giant test for three full days.

تصور کنید دانش آموزی را که در يک آزمون عظيم سه روزه شرکت می کند.

Her score on this one test literally determines her future.

نمره اش در این يک آزمون

عملا آینده اش را تعيين می کند.

She studies 12 hours a day

او روزی 12 ساعت درس می خواند.

for three years to prepare.

برای سه سال، تا آماده بشود.

Twenty-five percent of her grade is based on English.

25 درصد از نمره اش

بر اساس زبان انگلیسی است.

It's called the gaokao, and 80 million high school Chinese students

به این آزمون می گویند: گائوکائو (کنکور)، و 80 ميليون دانش آموز دبيرستانی چینی

تا حالا این آزمون خسته کننده را پشت سر گذاشته اند.

have already taken this grueling test.

The intensity to learn English

شدت نياز به ياد گرفتن انگليسی

is almost unimaginable, unless you witness it.

آنقدر زياد است که تا آن را نبینید باور نمی کنید.

Teacher: Perfect! Students: Perfect!

معلم: بی نقص! دانش آموزان: بی نقص!

T: Perfect! S: Perfect!

معلم: بی نقص! دانش آموزان: بی نقص!

T: I want to speak perfect English!

معلم: من می خواهم انگلیسی را بی نقص صحبت کنم.

S: I want to speak perfect English!

دانش آموزان: من می خواهم انگلیسی را بی نقص صحبت کنم.

T: I want to speak ... S: I want to speak ...

معلم: من می خواهم انگلیسی را -- دانش آموزان: من می خواهم انگلیسی را --

T: ... perfect English! S: ... perfect English!

معلم: بی نقص صحبت کنم. دانش آموزان: بی نقص صحبت کنم.

معل: من می خواهم زندگی ام را تغییر دهم!

T (yelling more loudly): I want to change my life!

S (yelling more loudly): I want to change my life!

دانش آموزان: من می خواهم زندگی ام را تغییر دهم!

جی واکر: خب حالا شيفتگی به انگلیسی خوب است يا بد؟

JW: So is English mania good or bad?

Is English a tsunami, washing away other languages?

آیا انگیسی یک سونامی است که زبان های ديگر را

از بين می برد؟ به احتمال زیاد نه!

Not likely.

English is the world's second language.

انگلیسی زبان دوم دنيا است.

Your native language is your life.

زبان مادری، زندگی شما است.

But with English you can become part of a wider conversation --

اما با انگلیسی می توانید در يک گفتگوی گسترده تر شرکت کنید.

a global conversation about global problems,

يک گفتگوی جهانی درباره مشکلات جهانی.

like climate change or poverty,

مانند تغيير آب و هوا و يا فقر.

or hunger or disease.

يا گرسنگی يا بيماری.

The world has other universal languages.

دنيا زبان های فراگیر ديگری هم دارد.

Mathematics is the language of science.

رياضی زبان علم است.

Music is the language of emotions.

موسيقی زبان احساس است.

And now English is becoming the language of problem-solving.

و حالا انگلیسی در حال تبدیل شدن به زبان حل مسئله است.

Not because America is pushing it,

نه به خاطر اينکه آمریکا بخواهد آن را به جهان تحميل کند.

but because the world is pulling it.

بلکه به خاطر اینکه جهان آن را به سمت خود می کشد.

پس شيفتگی به انگلیسی يک نقطه عطف است.

So English mania is a turning point.

Like the harnessing of electricity in our cities,

مانند بهره گیری از برق در شهرهایمان،

يا فروپاشی ديوار برلین،

or the fall of the Berlin Wall,

English represents hope

انگلیسی نماد امید است

for a better future --

به آینده ای بهتر.

a future where the world has a common language

آینده ای که در آن دنيا يک زبان مشترک دارد،

to solve its common problems.

که با آن مشکلات مشترکتش را حل کند.

بسيار ممنون از شما.

Thank you very much.

(Applause)

(تشويق حضار)