Ze Frank: Are you human?

زی فرنک: آیا انسانید؟

Translator: Naina Ahmadian Reviewer: Leila Ataei

(Music) This is the human test,

(موسیقی) این یک امتحان آدم شناسی است.

a test to see if you are a human.

امتحانی برای اینکه بفهمید شما آدم هستید یا نه.

Please raise your hand if something applies to you.

لطفا اگر چیزی شامل حال شما می شود، دستتان را بلند کنید.

Are we agreed? Yes?

موافقید؟ بله؟

Then let's begin.

خب پس بیایید شروع کنیم .

Have you ever eaten a booger

آیا تا به حال ان دماغ خوردید ...

long past your childhood?

خیلی وقت پیش در دوران کودکی؟

(Laughter)

(خنده حضار)

It's okay, it's safe here.

مشکلی نیست. اینجا امنه! (خنده حضار)

Have you ever made a small, weird sound

تا حالا از خودتون صداهای کوچیک و عجیب در آوردید...

when you remembered something embarrassing?

وقتی که یک چیز خجالت آور به یاد آوردید؟ (اوه !)

Have you ever purposely lowercased

آیا شده از عمد اولین حرف یک متن رو

the first letter of a text

با حروف کوچک بنویسید...

in order to come across as sad or disappointed?

تا ناراحت یا ناامید دیده بشین؟

(Laughter)

(خنده حضار )

Okay.

خیلی خب.

Have you ever ended a text with a period

تا به حال متنی رو با نقطه

as a sign of aggression? Okay. Period.

به نشانه "شروع " تموم کردید؟ خیلی خب. نقطه!

Have you ever laughed or smiled

تا حالا شده وقتی کسی

when someone said something shitty to you

به شما حرف بدی زده، به او لبخند بزنید

and then spent the rest of the day

و بعد تمام روز رو با خودتون فکر کنید

wondering why you reacted that way?

"این دیگه چه حرکتی بود من کردم"؟! (خنده حضار)

Yes.

بله!

Have you ever seemed to lose your airplane ticket

تا حالا شده بنظرتون برسه که بلیط هواپیماتون

a thousand times as you walked

را هزار بار گم کردید اون هم به محض اینکه

from the check-in to the gate?

از بازرسی به سمت ورودی حرکت کردید؟

Yes.

بله.

Have you ever put on a pair of pants

شده تا حالا شلواری را بپوشید

and then much later realized that there was

و مدتها بعد متوجه بشید که

a loose sock smushed up against your thigh?

یه جوراب شل و ول توی پاچه تونه؟

(Laughter)

(خنده حضار )

Good.

خوبه!

Have you ever tried to guess someone else's password

تا حالا شده اینقدر برای پیدا کردن رمز یکی دیگه تلاش کنید

so many times that it locked their account?

که باعث قفل شدن حسابش شه؟

Mmm.

هممم.

Have you ever had a nagging feeling that one day

تا حالا این احساس آزاردهنده رو داشتید که

you will be discovered as a fraud?

روزی بعنوان یه متقلب پیداتون خواهند کرد؟

Yes, it's safe here.

درسته ، اینجا امنه!

Have you ever hoped that there was some ability

تا حالا شده امید داشته باشید که توانایی داشته اید که

you hadn't discovered yet

هنوز کشفش نکردید

that you were just naturally great at?

و ذاتا در اون عالی هستید؟

Mmm.

هممم.

Have you ever broken something in real life,

تا حالا شده چیزی رو توی واقعیت خراب کنید

and then found yourself looking

و بعد خودتون رو در حالتی پیدا کنید که

for an "undo" button in real life?

دارید دنبال دکمه « عقبگرد » در دنیای واقعی می گردید؟

Have you ever misplaced your TED badge

تا حالا شده نشان TED خودتون رو گم کنید

and then immediately started imagining

و به سرعت شروع کنید به تصور اینکه:

what a three-day Vancouver vacation might look like?

یه تور ۳ روزه به ونکووور ممکنه چطوری باشه؟!

Have you ever marveled

تا حالا شده تعجب کنید از اینکه

at how someone you thought was so ordinary

کسی که شما فکر می کردید خیلی معمولیه

could suddenly become so beautiful?

ناگهان چقدر میتونه زیبا بشه؟

Have you ever stared at your phone

تا حالا شده وقتی دارید با گوشتیون برای کسی پیامی می نویسید

smiling like an idiot while texting with someone?

مثل یه احمق شروع کنید به لبخند زدن؟!

Have you ever subsequently texted that person

تا حالا شده بعد از آن به اون شخص پیام بزنید که:

the phrase "I'm staring at the phone

"من مثه یه احمق شروع کردم

smiling like an idiot"?

به لبخند زدن "!

Have you ever been tempted to,

تا حالا شده وسوسه شده باشید

and then gave in to the temptation,

و به دام این وسوسه افتاده باشید

of looking through someone else's phone?

که توی گوشی کسی دیگه ای سرک بکشید؟

Have you ever had a conversation with yourself

تا حالا شده شروع کنید با خودتون حرف بزنید

and then suddenly realized

و ناگهان متوجه شوید که

you're a real asshole to yourself?

شما یه احمق واقعی هستید؟

(Laughter)

(خنده حضار)

Has your phone ever run out of battery

تا حالا شده وسط یه جر و بحث

in the middle of an argument,

شارژتون تموم شده باشه

and it sort of felt like the phone

و تا حدی حس کرده باشید که

was breaking up with both of you?

تلفن با هردوی شما قهر کرده؟

Have you ever thought

تا حالا شده فکر کنید

that working on an issue between you was futile

زحمتی که روی یه موضوع کشیدید بی فایده بوده

because it should just be easier than this,

چون باید ساده تر از این ها می بود

or this is supposed to happen just naturally?

یا اصلا قرار بود که این به روال طبیعی افتاق بیفته؟

Have you ever realized that very little, in the long run,

آیا شما این واقعیت را میدونید که چیزهای جزئی و بی اهمیت

just happens naturally?

به مرور زمان اهمیت پیدا میکنند و اتفاق می افتند؟

Have you ever woken up blissfully

تا حالا شده با خوشحالی بیدار شده

and suddenly been flooded by the awful remembrance

و ناگهان سرشار از این یادآوری دردناک شوید

that someone had left you?

که کسی شما را ترک کرده؟

Have you ever lost the ability to imagine a future

تا حالا شده نتوانید آینده ای را

without a person

بدون کسی تصور کنید که

that no longer was in your life?

دیگه در زندگی شما نیست؟

Have you ever looked back on that event

تا حالا شده با لبخند غم انگیز پاییزی

with the sad smile of autumn

به حادثه ای که در گذشته افتاده نگاه کنید

and the realization that futures will happen

و بفهمید که اتفاقات بعدی خواه ناخواه

regardless?

رخ خواهند داد؟

Congratulations.

تبریک میگم.

You have now completed the test.

حالا امتحان شما تموم شد.

You are all human.

همه شما آدمید!

(Applause)

( تشویق حضار)