Marcin Jakubowski: Open-sourced blueprints for civilization

مارچین یاکوبفسکی: طرح‌های متن‌باز برای داشتن جامعه مدنی بهتر.

Translator: zahra soleimanian Reviewer: Sepideh Sekehchi

Hi, my name is Marcin --

سلام من مارچین هستم -- کشاورز و تکنولوژیست.

farmer, technologist.

سلام من مارچین هستم -- کشاورز و تکنولوژیست.

I was born in Poland, now in the U.S.

در لهستان متولد شدم, حالا در آمریکا هستم.

I started a group called Open Source Ecology.

یه گروه رو راه اندازی کردم بعنوان «اکولوژی متن‌باز».

We've identified the 50 most important machines

ما 50 ماشین مهم رو شناسایی کردیم که در زندگی مدرن امروزی به اونها نیاز هست --

that we think it takes for modern life to exist --

ما 50 ماشین مهم رو شناسایی کردیم که در زندگی مدرن امروزی به اونها نیاز هست --

things from tractors,

چیزهایی مثل تراکتورها، کوره‌های نان‌پزی, مدار سازها.

bread ovens, circuit makers.

چیزهایی مثل تراکتورها، کوره‌های نان‌پزی, مدار سازها.

Then we set out to create

بعد شروع به ابداعِ یه مدل "خودتان بسازید" (DIY) و متن‌باز از آنها کردیم

an open source, DIY, do it yourself version

بعد شروع به ابداعِ یه مدل "خودتان بسازید" (DIY) و متن‌باز از آنها کردیم

that anyone can build and maintain

که هر کسی با صرف هزینۀ ناچیز بتواند آنها را بسازد و نگه‌داری کند.

at a fraction of the cost.

که هر کسی با صرف هزینۀ ناچیز بتواند آنها را بسازد و نگه‌داری کند.

We call this the Global Village Construction Set.

ما اسمشو میذاریم «ست ساختاری دهکده جهانی‌» . حالا می‌خوام براتون یه داستان بگم.

So let me tell you a story.

ما اسمشو میذاریم «ست ساختاری دهکده جهانی‌» . حالا می‌خوام براتون یه داستان بگم.

So I finished my 20s

من با یه مدرک Ph.D.( دکترا) در زمینۀ انرژی همجوشی هسته‌ای وارد سن ۳۰ سالگیم شدم، و دیدم که تا الان به هیچ دردی نمیخورم.

with a Ph.D. in fusion energy,

من با یه مدرک Ph.D.( دکترا) در زمینۀ انرژی همجوشی هسته‌ای وارد سن ۳۰ سالگیم شدم، و دیدم که تا الان به هیچ دردی نمیخورم.

and I discovered I was useless.

من با یه مدرک Ph.D.( دکترا) در زمینۀ انرژی همجوشی هسته‌ای وارد سن ۳۰ سالگیم شدم، و دیدم که تا الان به هیچ دردی نمیخورم.

I had no practical skills.

هیچ مهارت فنی‌ یا عملی‌ بلد نبودم. دنیای اطراف به من یه راهکارهایی ارائه داد، منم پذیرفتم.

The world presented me with options,

هیچ مهارت فنی‌ یا عملی‌ بلد نبودم. دنیای اطراف به من یه راهکارهایی ارائه داد، منم پذیرفتم.

and I took them.

هیچ مهارت فنی‌ یا عملی‌ بلد نبودم. دنیای اطراف به من یه راهکارهایی ارائه داد، منم پذیرفتم.

I guess you can call it the consumer lifestyle.

فکر می‌کنم می‌تونی اسمش رو بذاری "سبک زندگی‌ مصرف کنندگان".

So I started a farm in Missouri

خب، من یه مزرعه در "میسوری" خریدم و دربارۀ اقتصاد کشاورزی کلی‌ چیز یاد گرفتم.

and learned about the economics of farming.

خب، من یه مزرعه در "میسوری" خریدم و دربارۀ اقتصاد کشاورزی کلی‌ چیز یاد گرفتم.

I bought a tractor -- then it broke.

یه تراکتور گرفتم، که بعد خراب شد، بردم تعمیرش کردم، بازم دوباره خراب شد. و خیلی زود من هم داغان و بی‌پول شدم.

I paid to get it repaired --

یه تراکتور گرفتم، که بعد خراب شد، بردم تعمیرش کردم، بازم دوباره خراب شد. و خیلی زود من هم داغان و بی‌پول شدم.

then it broke again.

یه تراکتور گرفتم، که بعد خراب شد، بردم تعمیرش کردم، بازم دوباره خراب شد. و خیلی زود من هم داغان و بی‌پول شدم.

Then pretty soon,

یه تراکتور گرفتم، که بعد خراب شد، بردم تعمیرش کردم، بازم دوباره خراب شد. و خیلی زود من هم داغان و بی‌پول شدم.

I was broke too.

یه تراکتور گرفتم، که بعد خراب شد، بردم تعمیرش کردم، بازم دوباره خراب شد. و خیلی زود من هم داغان و بی‌پول شدم.

I realized

فهمیدم که ابزار‌های مناسب و کم هزینه که برای ادارۀ مزرعه‌ای خودکفا نیاز است، هنوز وجود ندارن.

that the truly appropriate, low-cost tools that I needed

فهمیدم که ابزار‌های مناسب و کم هزینه که برای ادارۀ مزرعه‌ای خودکفا نیاز است، هنوز وجود ندارن.

to start a sustainable farm and settlement

فهمیدم که ابزار‌های مناسب و کم هزینه که برای ادارۀ مزرعه‌ای خودکفا نیاز است، هنوز وجود ندارن.

just didn't exist yet.

فهمیدم که ابزار‌های مناسب و کم هزینه که برای ادارۀ مزرعه‌ای خودکفا نیاز است، هنوز وجود ندارن.

I needed tools that were robust, modular,

من به ابزارهایی نیاز داشتم که محکم، با بازده بالا، بهینه‌سازی شده، کم هزینه و

highly efficient and optimized,

من به ابزارهایی نیاز داشتم که محکم، با بازده بالا، بهینه‌سازی شده، کم هزینه و

low-cost,

من به ابزارهایی نیاز داشتم که محکم، با بازده بالا، بهینه‌سازی شده، کم هزینه و

made from local and recycled materials that would last a lifetime,

ساخته شده از مواد محلی و بازیافتی باشن که طول عمر طولانی‌ دارن، نه اینکه خیلی‌ زود فرسوده بشن.

not designed for obsolescence.

ساخته شده از مواد محلی و بازیافتی باشن که طول عمر طولانی‌ دارن، نه اینکه خیلی‌ زود فرسوده بشن.

I found that I would have to build them myself.

نتیجه گرفتم که باید خودم بسازمشون. و این کار رو کردم. و امتحانشون کردم.

So I did just that.

نتیجه گرفتم که باید خودم بسازمشون. و این کار رو کردم. و امتحانشون کردم.

And I tested them.

نتیجه گرفتم که باید خودم بسازمشون. و این کار رو کردم. و امتحانشون کردم.

And I found that industrial productivity

و دریافتم که بهره‌وری صنعتی میتونه در مقیاس اندک هم صورت بگیره.

can be achieved on a small scale.

و دریافتم که بهره‌وری صنعتی میتونه در مقیاس اندک هم صورت بگیره.

So then I published the 3D designs,

سپس طراحی ۳بعدی، شماتیک و ویدئوهای آموزشی و بودجۀ لازم رو روی سایت ویکی پدیا انتشار دادم

schematics,

سپس طراحی ۳بعدی، شماتیک و ویدئوهای آموزشی و بودجۀ لازم رو روی سایت ویکی پدیا انتشار دادم

instructional videos and budgets

سپس طراحی ۳بعدی، شماتیک و ویدئوهای آموزشی و بودجۀ لازم رو روی سایت ویکی پدیا انتشار دادم

on a wiki.

سپس طراحی ۳بعدی، شماتیک و ویدئوهای آموزشی و بودجۀ لازم رو روی سایت ویکی پدیا انتشار دادم

Then contributors from all over the world

بعد افراد در سراسر دنیا در طی بازدید از پروژه، الگوهای اولیه برای ماشین‌های جدیدی ساختند

began showing up, prototyping new machines

بعد افراد در سراسر دنیا در طی بازدید از پروژه، الگوهای اولیه برای ماشین‌های جدیدی ساختند

during dedicated project visits.

بعد افراد در سراسر دنیا در طی بازدید از پروژه، الگوهای اولیه برای ماشین‌های جدیدی ساختند

So far, we have prototyped eight of the 50 machines.

تا به حال برای ۸ تا از ۵۰ تا ماشین الگوهای اولیه ساخته‌ایم. و حالا پروژه داره خود به خود جلو میره.

And now the project

تا به حال برای ۸ تا از ۵۰ تا ماشین الگوهای اولیه ساخته‌ایم. و حالا پروژه داره خود به خود جلو میره.

is beginning to grow on its own.

تا به حال برای ۸ تا از ۵۰ تا ماشین الگوهای اولیه ساخته‌ایم. و حالا پروژه داره خود به خود جلو میره.

We know that open source has succeeded

"متن‌باز" در مورد ابزار‌های مدیریت دانش و خلاقیت موفق بوده. در زمینۀ سخت‌افزار نیز به همین ترتیب داره پیش میره.

with tools for managing knowledge and creativity.

"متن‌باز" در مورد ابزار‌های مدیریت دانش و خلاقیت موفق بوده. در زمینۀ سخت‌افزار نیز به همین ترتیب داره پیش میره.

And the same is starting to happen with hardware too.

"متن‌باز" در مورد ابزار‌های مدیریت دانش و خلاقیت موفق بوده. در زمینۀ سخت‌افزار نیز به همین ترتیب داره پیش میره.

We're focusing on hardware

ما به این دلیل تمرکزمون رو بر سخت‌افزار گذشتیم چون تنها ابزار‌هایی هستند که زندگی‌ افراد رو عوض کنن.

because it is hardware that can change people's lives

ما به این دلیل تمرکزمون رو بر سخت‌افزار گذشتیم چون تنها ابزار‌هایی هستند که زندگی‌ افراد رو عوض کنن.

in such tangible material ways.

به روش کاملا محسوس و مادی.

If we can lower the barriers to farming, building, manufacturing,

اگر ما بتونیم سد‌های راه کشاورزی یا ساختمان سازی رو کوتاه کنیم یا برداریم، قادر خواهیم بود نیروی عظیمی‌ از توانمندیهای بشری رو آزاد کنیم.

then we can unleash just massive amounts of human potential.

اگر ما بتونیم سد‌های راه کشاورزی یا ساختمان سازی رو کوتاه کنیم یا برداریم، قادر خواهیم بود نیروی عظیمی‌ از توانمندیهای بشری رو آزاد کنیم.

That's not only in the developing world.

این فقط محدود به کشور‌های در حال توسعه نمیشه. ابزار‌های ما برای کشاورزان، کارآفرینان و سازندگان آمریکایی‌ ساخته می‌شوند.

Our tools are being made

این فقط محدود به کشور‌های در حال توسعه نمیشه. ابزار‌های ما برای کشاورزان، کارآفرینان و سازندگان آمریکایی‌ ساخته می‌شوند.

for the American farmer, builder, entrepreneur, maker.

این فقط محدود به کشور‌های در حال توسعه نمیشه. ابزار‌های ما برای کشاورزان، کارآفرینان و سازندگان آمریکایی‌ ساخته می‌شوند.

We've seen lots of excitement from these people,

افراد زیادی با این ابزار‌ها کار کرده‌اند که اکنون قادرند تجارت ساختمانی، تولید قطعات،

who can now start a construction business,

افراد زیادی با این ابزار‌ها کار کرده‌اند که اکنون قادرند تجارت ساختمانی، تولید قطعات،

parts manufacturing,

افراد زیادی با این ابزار‌ها کار کرده‌اند که اکنون قادرند تجارت ساختمانی، تولید قطعات،

organic CSA

"کشاورزی انجمن حامی (CSA)" یا دست کم تولید "انرژی مازاد و فروش آن به شبکه" را انجام دهند.

or just selling power back to the grid.

"کشاورزی انجمن حامی (CSA)" یا دست کم تولید "انرژی مازاد و فروش آن به شبکه" را انجام دهند.

Our goal is a repository of published designs

هدف ما ارائهٔ مخزنی از طرح‌های منتشر شده، بصورت شسته رفته است، که بشه به راحتی‌ روی یک سی‌دی منتشر کرد.

so clear, so complete,

هدف ما ارائهٔ مخزنی از طرح‌های منتشر شده، بصورت شسته رفته است، که بشه به راحتی‌ روی یک سی‌دی منتشر کرد

that a single burned DVD

هدف ما ارائهٔ مخزنی از طرح‌های منتشر شده، بصورت شسته رفته است، که بشه به راحتی‌ روی یک سی‌دی منتشر کرد

is effectively a civilization starter kit.

هدف ما ارائهٔ مخزنی از طرح‌های منتشر شده، بصورت شسته رفته است، که بشه به راحتی‌ روی یک سی‌دی منتشر کرد

I've planted a hundred trees in a day.

من ۱۰۰ درخت در روز کاشتم، ۵۰۰۰ آجر در روز با گِل زیر پام درست کردم و در عرض ۶ روز یه ترکتور ساختم.

I've pressed 5,000 bricks in one day

من ۱۰۰ درخت در روز کاشتم، ۵۰۰۰ آجر در روز با گِل زیر پام درست کردم و در عرض ۶ روز یه ترکتور ساختم.

from the dirt beneath my feet

من ۱۰۰ درخت در روز کاشتم، ۵۰۰۰ آجر در روز با گِل زیر پام درست کردم و در عرض ۶ روز یه ترکتور ساختم.

and built a tractor in six days.

من ۱۰۰ درخت در روز کاشتم، ۵۰۰۰ آجر در روز با گِل زیر پام درست کردم و در عرض ۶ روز یه ترکتور ساختم.

From what I've seen, this is only the beginning.

تا آنجا که من متوجه شده‌ام، این فقط شروع کار است. اگر این ایده کامل و بی‌نقص باشد، اثرات آن چشمگیر خواهدبود.

If this idea is truly sound,

تا آنجا که من متوجه شده‌ام، این فقط شروع کار است. اگر این ایده کامل و بی‌نقص باشد، اثرات آن چشمگیر خواهدبود.

then the implications are significant.

تا آنجا که من متوجه شده‌ام، این فقط شروع کار است. اگر این ایده کامل و بی‌نقص باشد، اثرات آن چشمگیر خواهدبود.

A greater distribution of the means of production,

توزیع بهتر ابزار‌های تولیدی، زنجیرۀ تامین سازگار با محیط زیست و فرهنگ تولید شخصی (خودتان بسازید DIY)،

environmentally sound supply chains,

توزیع بهتر ابزار‌های تولیدی، زنجیرۀ تامین سازگار با محیط زیست و فرهنگ تولید شخصی (خودتان بسازید DIY)،

and a newly relevant DIY maker culture

توزیع بهتر ابزار‌های تولیدی، زنجیرۀ تامین سازگار با محیط زیست و فرهنگ تولید شخصی (خودتان بسازید DIY)،

can hope to transcend

میتونه از مرزهای کمبودهای مصنوعی (نتیجۀ قیمت‌گذاری انحصاری) عبور کند.

artificial scarcity.

میتونه از مرزهای کمبودهای مصنوعی (نتیجۀ قیمت‌گذاری انحصاری) عبور کند.

We're exploring the limits

ما در حال کاوش مرزهایی هستیم که در آنها با استفاده از فنون همگانی ساخت سخت‌افزار، جهان بهتری بسازیم.

of what we all can do to make a better world

ما در حال کاوش مرزهایی هستیم که در آنها با استفاده از فنون همگانی ساخت سخت‌افزار، جهان بهتری بسازیم.

with open hardware technology.

ما در حال کاوش مرزهایی هستیم که در آنها با استفاده از فنون همگانی ساخت سخت‌افزار، جهان بهتری بسازیم.

Thank you.

ممنونم. (تشویق)

(Applause)

ممنونم. (تشویق)