New thinking on the climate crisis | Al Gore

ال گور: دیدگاهی جدید بر بحران آب و هوا

I have given the slide show that I gave here two years ago about 2,000 times.

من نمایش اسلایدی که اینجا دو سال پیش دادم را حدود 2000 بار تکرار نمودم

I'm giving a short slide show this morning

امروز صبح نمایش اسلاید کوتاهی خواهم داد

that I'm giving for the very first time, so --

که برای اولین بار نمایش می دهم، بنابراین-

well it's -- I don't want or need to raise the bar,

خوب- نمی خواهم و نیاز ندارم که استاندارد را بالا ببرم؛

I'm actually trying to lower the bar.

در واقع سعی دارم استاندارد را پائین آورم.

Because I've cobbled this together

زیرا این را جمع آوری نمودم تا بتوانم

to try to meet the challenge of this session.

از پس چالش این جلسه بر آیم.

And I was reminded by Karen Armstrong's fantastic presentation

و توسط نمایش عالی کرن آرمسترانگ متذکر شدم

that religion really properly understood

که دین اگر واقعآ بدرستی درک شود

is not about belief, but about behavior.

در مورد باور نیست، بلکه رفتار می باشد.

Perhaps we should say the same thing about optimism.

شاید لازم است در مورد خوش بینی هم همین را ذکر کنیم.

How dare we be optimistic?

به چه جرات خوشبین هستیم؟

Optimism is sometimes characterized as a belief, an intellectual posture.

خوشبینی را گاهی بعنوان یک باور تلقی می کنند، دیدگاهی ذهنی.

As Mahatma Gandhi famously said,

همانطور که ماهاتما گاندی با کلام مشهورش گفت،

"You must become the change you wish to see in the world."

" شما باید همان تغییری باشید که آرزو دارید در جهان مشاهده نمائید."

And the outcome about which

و برون داد آنچه

we wish to be optimistic is not going to be created

آرزو داریم در مورد آن خوشبین باشیم حاصل

by the belief alone, except to the extent that the belief

باور تنها نخواهد بود، جز تا حدی که آن باور

brings about new behavior. But the word "behavior"

رفتاری جدید ایجاد نماید. اما کلمه " رفتار"

is also, I think, sometimes misunderstood in this context.

نیزفکر می کنم، گاهی در این زمینه مورد سوءتفاهم قرار می گیرد.

I'm a big advocate of changing

من پشتیبان بزرگ تغییر

the lightbulbs and buying hybrids,

لامپها و خرید ماشینهای هایبرید می باشم،

and Tipper and I put 33 solar panels on our house,

و خانمم تیپر و من 33 پنل آفتابی در منزلمان نهادیم،

and dug the geothermal wells, and did all of that other stuff.

و چاههای حرارتی زمینی کندیم، و تمام آن کارهای دیگر را انجام دادیم.

But, as important as it is to change the lightbulbs,

اما به همان اندازه که مهم است لامپها را عوض کنیم،

it is more important to change the laws.

مهمتر است که قوانین را تغییر دهیم.

And when we change our behavior in our daily lives,

و وقتیکه رفتارمان را در زندگی روزمره مان تغییر دهیم،

we sometimes leave out the citizenship part

گاهی بخش شهروندی را از قلم می اندازیم.

and the democracy part. In order to be optimistic about this,

و بخش دموکراسی. برای خوشبین بودن در این مورد،

we have to become incredibly active as citizens in our democracy.

لازم است به شدت فعال شویم بعنوان شهروندان مردم سالاریمان.

In order to solve the climate crisis,

برای حل بحران آب و هوا،

we have to solve the democracy crisis.

لازم است بحران دموکراسی را برطرف سازیم.

And we have one.

(تشویق) و چنین بحرانی داریم.

I have been trying to tell this story for a long time.

من خیلی وقت است که سعی دارم این داستان را تعریف کنم.

I was reminded of that recently, by a woman

اخیرآ راجع به آن توسط خانمی یادآور شدم

who walked past the table I was sitting at,

که از کنار میزی که پشت آن نشسته بودم رد شد،

just staring at me as she walked past. She was in her 70s,

در حالیکه فقط به من خیره شده بود در حالیکه قدم زنان از جلویم گذشت. او حدود 70 سال داشت،

looked like she had a kind face. I thought nothing of it

بنظر می آمد که قیافه ای مهربان دارد. راجع به آن بی تفاوت بودم

until I saw from the corner of my eye

تا اینکه از گوشه چشمم دیدم

she was walking from the opposite direction,

که از طرف مقابل داشت می آمد،

also just staring at me. And so I said, "How do you do?"

همچنبن در حال خیره شدن به من. پس گفتم " حال شما چطوره؟"

And she said, "You know, if you dyed your hair black,

و او گفت " می دانید، اگر موهایت را مشکی رنگ کنید،

you would look just like Al Gore." (Laughter)

دقیقآ شبیه ال گور می شوید. (خنده)

Many years ago, when I was a young congressman,

چندین سال پیش، وقتی عضو جوانی از کنگره بودم،

I spent an awful lot of time dealing with the challenge

وقت بسیار زیادی صرف رویارویی با چالش

of nuclear arms control -- the nuclear arms race.

کنترل سلاحهای هسته ای- مسابقه سلاحهای هسته ای وقف کردم.

And the military historians taught me,

و مورخان ارتش به من آموختند

during that quest, that military conflicts are typically

طی آن جستجو که درگیریهای ارتشی غالبآ

put into three categories: local battles,

به سه گروه تقسیم می شوند: کشمکشهای محلی،

regional or theater wars, and the rare but all-important

جنگهای ناحیه ای یا صحنه ای، و آنچه نادر ولی همیشه مهم

global, world war -- strategic conflicts.

جنگهای سراسری جهانی، مبارزات راهبردی.

And each level of conflict requires a different allocation of resources,

و هر سطح از درگیری نیاز به جایگزینی متفاوتی از منابع می باشد

a different approach,

رویکردی متفاوت،

a different organizational model.

الگوی نظامی متفاوت.

Environmental challenges fall into the same three categories,

چالشهای محیطی به همان سه گروه تقسیم می شوند،

and most of what we think about

و اکثر آنچه به آن فکر می کنیم

are local environmental problems: air pollution, water pollution,

مشکلات محلی محیطی هستند: آلودگی هوا، آلودگی آب،

hazardous waste dumps. But there are also

زباله دانی های خطرناک. اما همچنین

regional environmental problems, like acid rain

مشکلات محیطی ناحیه ای وجود دارند، مثل باران اسیدی

from the Midwest to the Northeast, and from Western Europe

از اواسط غرب آمریکا تا شمال شرقی آن، و از اروپای غربی

to the Arctic, and from the Midwest

تا منطقه قطبی، و از اواسط غرب آمریکا

out the Mississippi into the dead zone of the Gulf of Mexico.

برون از می سی سی پی داخل منطقه مرده خلیج مکزیک.

And there are lots of those. But the climate crisis

و همانند آنها بسیارند. اما بحران آب و هوا

is the rare but all-important

درگیری نادر اما همیشه مهم است

global, or strategic, conflict.

جهانی، یا راهبردی.

Everything is affected. And we have to organize our response

همه چیز تحت تاثیر قرار می گیرد. و لازم است پاسخمان را تنظیم نماییم

appropriately. We need a worldwide, global mobilization

بطوری مناسب. ما نیاز به حرکت سازی گسترده جهانی

for renewable energy, conservation, efficiency

برای انرژی قابل تجدید، قناعت، راندمان بالا

and a global transition to a low-carbon economy.

و تبدیل جهانی به اقتصاد کربن کمتر.

We have work to do. And we can mobilize resources

کار زیادی در پیش داریم. و می توانیم منابع را به تحرک آورده

and political will. But the political will

و اراده سیاسی را. اما اراده سیاسی

has to be mobilized, in order to mobilize the resources.

باید متحرک گردد اگر می خواهیم منابع را به تحرک وا داریم.

Let me show you these slides here.

بگذارید این اسلایدها را به شما نشان دهم.

I thought I would start with the logo. What's missing here,

فکر کردم بهتر است با عنوان شروع کنم. آنچه اینجا کم است،

of course, is the North Polar ice cap.

البته، قله یخچال قطب شمال است.

Greenland remains. Twenty-eight years ago, this is what the

گرینلند باقی است. 28 سال پیش اینگونه

polar ice cap -- the North Polar ice cap -- looked like

قله یخچال قطبی- قله یخچال قطب شمال- دیده می شد

at the end of the summer, at the fall equinox.

در پایان تابستان در شروع پائیز.

This last fall, I went to the Snow and Ice Data Center

این پائیز گذشته، من به مرکز داده های برف و یخ رفتم

in Boulder, Colorado, and talked to the researchers

در بولدر، کولورادو و با محققان صحبت کردم

here in Monterey at the Naval Postgraduate Laboratory.

اینجا در مونتری در آزمایشگاه کارشناسی ارشد نیروی دریائی.

This is what's happened in the last 28 years.

این چیزی است که در 28 سال اخیر اتفاق افتاده است.

To put it in perspective, 2005 was the previous record.

برای مشاهده صحیحء 2005 ثبت قبلی بود.

Here's what happened last fall

این چیزی است که پائیز گذشته اتفاق افتاد

that has really unnerved the researchers.

که واقعآ محققان را نگران ساخته است.

The North Polar ice cap is the same size geographically --

قله یخچالی قطب شمال از لحاظ جغرافیائی هم اندازه است،

doesn't look quite the same size --

بنظر نمی آید که دقیقآ هم اندازه باشد

but it is exactly the same size as the United States,

اما دقیقآ هم اندازه ایالات متحده آمریکا می باشد،

minus an area roughly equal to the state of Arizona.

به غیر از منطقه ای که تقریبآ مساوی ایالت آریزونا می باشد.

The amount that disappeared in 2005

اندازه ای که در 2005 نا پدید شد

was equivalent to everything east of the Mississippi.

مساوی هر چه شرق می سی سی پی است بود.

The extra amount that disappeared last fall

اندازه اضافه ای که پارسال ناپدید شد

was equivalent to this much. It comes back in the winter,

مساوی اینقدر بود. در زمستان بر می گردد،

but not as permanent ice, as thin ice --

اما نه بصورت یخ دائمی: بصورت ورقه ای از یخ.

vulnerable. The amount remaining could be completely gone

شکننده. مقدار باقیمانده ممکن است کاملا از میان رود

in summer in as little as five years.

در تابستان تا مدت کوتاهی مثل پنج سال دیگر.

That puts a lot of pressure on Greenland.

این امر فشار زیادی بر گرینلند وارد می سازد.

Already, around the Arctic Circle --

هم اکنونء دور دایره قطبی-

this is a famous village in Alaska. This is a town

این دهکده معروفی در آلاسکا است. این شهری

in Newfoundland. Antarctica. Latest studies from NASA.

در نیوفوندلند است. انتارکتیک. آخرین مطالعات ناسا.

The amount of a moderate-to-severe snow melting

مقدار آب شدن متوسط تا شدید برف

of an area equivalent to the size of California.

یک منطقه برابر وسعت کالیفرنیا.

"They were the best of times,

" بهترین زمانه بود،

they were the worst of times": the most famous opening sentence

بدترین زمانه بود." معروفترین اولین جمله

in English literature. I want to share briefly

در ادبیات انگلیسی. می خواهم بطور مختصر

a tale of two planets. Earth and Venus

"داستان دو کره " را در میان بگذارم. زمین و ونوس

are exactly the same size. Earth's diameter

کاملا هم اندازه می باشند. قطر زمین

is about 400 kilometers larger, but essentially the same size.

تقریبآ 400 کیلومتر بیشتر است، اما اساسآ هم اندازه است.

They have exactly the same amount of carbon.

میزان کربن موجود در آنها یکسان است.

But the difference is, on Earth, most of the carbon

اما تفاوت اینجا است که در زمین اکثر کربن

has been leeched over time out of the atmosphere,

در طی زمان به جو رانده شده است،

deposited in the ground as coal, oil,

رسوب شده داخل زمین بصورت زغال، نفت

natural gas, etc. On Venus, most of it

گاز طبیعی و غیره. در ونوس اکثر آن

is in the atmosphere. The difference is that our temperature

در جو قرار دارد. اختلاف اینجاست که دمای ما

is 59 degrees on average. On Venus,

بطور متوسط 59 درجه فارنهایت می باشد. در ونوس

it's 855. This is relevant to our current strategy

855 می باشد. این امر به راهبرد فعلی مان مربوط است

of taking as much carbon out of the ground as quickly as possible,

که آن استخراج کربن هر چه بیشتر از زمین با بیشترین سرعت ممکن

and putting it into the atmosphere.

و رها ساختن آن در جو می باشد.

It's not because Venus is slightly closer to the Sun.

این موضوع به آن دلیل نیست که ونوس کمی به خورشید نزدیکتر می باشد.

It's three times hotter than Mercury,

آن سه برابر گرمتر از عطارد است،

which is right next to the Sun. Now, briefly,

که درست کنار خورشید می باشد. اکنون، بطور مختصر،

here's an image you've seen, as one of the only old images,

این تصویری است که شما بعنوان تنها یکی از قدیمی ترین تصاویر مشاهده نموده اید،

but I show it because I want to briefly give you CSI: Climate.

اما به شما نشان می دهم زیرا می خواهم بطور خلاصه به شما تجسس صحنه جرم مربوط به آب و هوا را ارائه دهم.

The global scientific community says:

مجمع علمی جهانی می گوید،

man-made global warming pollution, put into the atmosphere,

آلودگی گرم شدن کره زمین ایجاد شده توسط انسانها، وارد جو شده،

thickening this, is trapping more of the outgoing infrared.

این را ضخیم ساخته، مادون قرمز در حال خروج بیشتری را محبوس می سازد.

You all know that. At the last

همه شما این را می دانید. در آخرین

IPCC summary, the scientists wanted to say,

چکیده آی پی سی سی، دانشمندان می خواستند بگویند،

"How certain are you?" They wanted to answer that "99 percent."

" تا چه اندازه مطمئن هستید؟" آنها می خواستند پاسخ دهند که " 99 درصد" اطمینان دارند."

The Chinese objected, and so the compromise was

چینی ها مخالفت نمودند، و لذا توافق بر

"more than 90 percent."

" بیش از 90 درصد " بود.

Now, the skeptics say, "Oh, wait a minute,

اکنون، تردید کنندگان می گویند، " اوه، یک لحظه صبر کنید،

this could be variations in this energy

این می تواند تغییرات - در این انرژی

coming in from the sun." If that were true,

حاصل از خورشید باشد."- اگر این واقعیت داشت،

the stratosphere would be heated as well as the

استراتوسفر گرم می شد همراه

lower atmosphere, if it's more coming in.

جو زیرین، اگر بیشتر وارد می شد.

If it's more being trapped on the way out, then you would

اگر بیشتر آن در حال خروج محبوس می شود، پس

expect it to be warmer here and cooler here. Here is the lower atmosphere.

انتظار می رود که اینجا گرمتر یا اینجا خنک تر باشد.

Here's the stratosphere: cooler.

این استراتوسفر است: خنک تر.

CSI: Climate.

تجسس صحنه جرم: آب و هوا.

Now, here's the good news. Sixty-eight percent of Americans now believe

اکنون، این خبر خوب است. 68 درصد آمریکاییها امروزه باور دارند

that human activity is responsible

که فعالیت انسانها باعث

for global warming. Sixty-nine percent believe that the Earth is heating up

گرم شدن زمین است. 69 در صد باور دارند که زمین در حال گرم شدن

in a significant way. There has been progress,

بطور چشم گیری است. پیشرفت بوده است،

but here is the key: when given a list

اما مهم اینجاست: وقتی فهرستی

of challenges to confront, global warming is still listed at near the bottom.

از چالشها برای مقابله انتخاب می شود، گرم شدن زمین هنوز نزدیک به آخر نام برده می شود.

What is missing is a sense of urgency.

آنچه وجود ندارد حس فوریت است.

If you agree with the factual analysis,

اگر موافق استنتاج واقعیتها هستید،

but you don't feel the sense of urgency,

اما احساس فوریت را نداشته باشید،

where does that leave you?

شما را با چه چیزی باقی می گذارد؟

Well, the Alliance for Climate Protection, which I head

خوب همبستگی برای حفاظت از آب و هوا، که شنیده ام

in conjunction with Current TV -- who did this pro bono --

با همکاری تلویزیون فعلی- که این را بطور غیر انتفاعی انجام داد،

did a worldwide contest to do commercials on how to communicate this.

مسابقه ای جهانی ترتیب داد در مورد اجرای تبلیغات برای چگونگی هشدار این امر.

This is the winner.

این تبلیغ برنده شد.

NBC -- I'll show all of the networks here -- the top journalists

ان بی سی- تمام شبکه ها را اینجا نشان خواهم داد- بهترین خبرنگاران

for NBC asked 956 questions in 2007

برای ان بی سی 956 سوال در سال 2007 پرسیدند

of the presidential candidates: two of them were about

از نامزدان ریاست جمهوری: دو سوال از آنها شامل

the climate crisis. ABC: 844 questions, two about the climate crisis.

بحران آب و هوا می شد. ای بی سی: 844 سوال، دو تا راجع به بحران آب و هوا.

Fox: two. CNN: two. CBS: zero.

فاکس: دو تا. سی ان ان: دو تا. سی بی اس: هیچ.

From laughs to tears -- this is one of the older

از خنده به گریه. این یکی از قدیمی ترین

tobacco commercials.

تبلیغات توتون است.

So here's what we're doing.

پس آنچه انجام می دهیم چنین است.

This is gasoline consumption in all of these countries. And us.

این مصرف بنزین در تمام این کشورها می باشد. و ما.

But it's not just the developed nations.

اما تنها کشورهای توسعه یافته نیست.

The developing countries are now following us

کشورهای در حال توسعه اکنون پشت سرمان هستند

and accelerating their pace. And actually,

و شتابشان را بیشتر می کنند.و در واقع،

their cumulative emissions this year are the equivalent

برون ریزی های روز افزونشان امسال برابر

to where we were in 1965. And they're catching up

جایی است که ما در 1965 بودیم. و آنها دارند به ما می رسند

very dramatically. The total concentrations:

بطور چشمگیر. نکات در مجموع:

by 2025, they will be essentially where we were in 1985.

تا 2025، آنها بطور اساسی جایی خواهند بود که ما در 1985 بودیم

If the wealthy countries were completely missing

اگر کشورهای ثروتمند کاملا نا پدید می شدند

from the picture, we would still have this crisis.

از صحنهء هنوز این بحران را خواهیم داشت.

But we have given to the developing countries

اما ما به کشورهای در حال توسعه

the technologies and the ways of thinking

تکنولوژی ها و طرز تفکراتی را دادیم

that are creating the crisis. This is in Bolivia --

که این بحران را بوجود می آورند. این بولیوی است.

over thirty years.

بیش از- بیش از سی سال.

This is peak fishing in a few seconds. The '60s.

این اوج ماهیگیری است در چند ثانیه. دهه 60.

'70s. '80s. '90s. We have to stop this. And the good news is that we can.

دهه 70. دهه 80. دهه 90. باید به این خاتمه دهیم. و خبرخوب این است که می توانیم.

We have the technologies.

فن آوریها را دارا هستیم.

We have to have a unified view of how to go about this:

لازم است دیدگاهی متحد در مورد چگونگی انجام آن داشته باشیم:

the struggle against poverty in the world

تلاش علیه فقر در دنیا

and the challenge of cutting wealthy country emissions,

و چالش قطع نمودن برونریزی های کشورهای ثروتمند،

all has a single, very simple solution.

همه راه حلی واحد و ساده دارد.

People say, "What's the solution?" Here it is.

مردم می گویند " راه حل چیست؟" این است.

Put a price on carbon. We need a CO2 tax, revenue neutral,

بر کربن قیمت بگذارید. ما نیاز به مالیات دی اکسید کربن، که درآمد-خنثی است،

to replace taxation on employment, which was invented by Bismarck --

برای جایگزینی مالیات بر درآمد، که توسط بیسمارک اختراع شد داریم.

and some things have changed

و بعضی چیزها تغییر نمودند

since the 19th century.

از بدو قرن نوزدهم.

In the poor world, we have to integrate the responses

در دنیای فقر، باید پاسخهای

to poverty with the solutions to the climate crisis.

به فقر را با راه حلهای بحران آب و هوا تلفیق دهیم.

Plans to fight poverty in Uganda

برنامه های مبارزه با فقر اوگاندا

are mooted, if we do not solve the climate crisis.

بی ربطند اگر بحران آب و هوا را بر طرف نسازیم.

But responses can actually make a huge difference

اما پاسخها در واقع می توانند تفاوت بزرگی ایجاد کنند

in the poor countries. This is a proposal

در کشورهای فقیر. این پیشنهادی است

that has been talked about a lot in Europe.

که در اروپا بسیار از آن صحبت شده است.

This was from Nature magazine. These are concentrating

این از مجله طبیعت است. اینها تمرکز

solar, renewable energy plants, linked in a so-called "supergrid"

کارخانه های انرژی قابل تجدید خورشیدی است، که به هم در شبکه ای عظیم متصل شده

to supply all of the electrical power

تا کلیه نیروی الکتریکی را عرضه کنند

to Europe, largely from developing countries -- high-voltage DC currents.

به اروپا، اکثرآ از کشورهای در حال توسعه. جریانات ولتاژ بالا جریان مستقیم.

This is not pie in the sky; this can be done.

این " رویایی در هوا " نیست. می توان آنرا انجام داد.

We need to do it for our own economy.

لازم است آنرا برای اقتصاد خودمان انجام دهیم.

The latest figures show that the old model

آخرین آمار نشان می دهند که الگوی قدیمی

is not working. There are a lot of great investments

نتیجه ای نمی دهد. سرمایه گذاریهای بزرگ زیادی هستند

that you can make. If you are investing in tar sands

که شما می توانید انجام دهید. اگر در شن های قیر سرمایه گذاری می کنید

or shale oil, then you have a portfolio

یا نفت پالایش شده، آنگاه پرونده ای دارید

that is crammed with sub-prime carbon assets.

که پر از ثروتهای کربنی با قیمتی پائین می باشد.

And it is based on an old model.

و بر اساس الگویی قدیمی است.

Junkies find veins in their toes when the ones

معتادان در انگشتان پایشان رگ می یابند وقتی رگهای

in their arms and their legs collapse. Developing tar sands

دست و پایشان از کار می افتد. تولید شن های قیر

and coal shale is the equivalent. Here are just a few of the investments

و ذغال پالایش یافته همینطور است. اینها فقط تعداد کمی از سرمایه گذاریهایی است

that I personally think make sense.

که شخصآ فکر می کنم معنی دارند.

I have a stake in these, so I'll have a disclaimer there.

من در اینها سهم دارمء پس آنجا اعلام مسئولیت می کنم.

But geothermal, concentrating solar,

اما زمین گرمائی، تمرکز نیروی خورشیدی،

advanced photovoltaics, efficiency and conservation.

فوتو والتائیکهای پیشرفته، عمل موثر و قناعت.

You've seen this slide before, but there's a change.

شما این اسلاید را قبلآ دیده اید اما تغییری وجود دارد.

The only two countries that didn't ratify

تنها دو کشوری که تایید ننمودند

-- and now there's only one. Australia had an election.

- و اکنون فقط یکی است. استرالیا انتخابات برگزار نمود.

And there was a campaign in Australia

و جنبشی در استرالیا بود

that involved television and Internet and radio commercials

که شامل تبلیغات تلویزیونی و اینترنتی و رادیوئی شد

to lift the sense of urgency for the people there.

برای بیدار نمودن حس فوریت در آنجا.

And we trained 250 people to give the slide show

و ما 250 نفر را تعلیم دادیم تا نمایش اسلاید را اجرا سازند

in every town and village and city in Australia.

در هر شهرک و دهکده و شهر در استرالیا.

Lot of other things contributed to it,

چیزهای زیاد دیگری به آن کمک نمود،

but the new Prime Minister announced that

اما نخست وزیر جدید اعلام نمود که

his very first priority would be to change Australia's position

اولین اولویتش تغییر جایگاه استرالیا

on Kyoto, and he has. Now, they came to an awareness

در مورد پیمان کیوتو خواهد بود، و به قولش عمل کرد. حال آنها به یک آگاهی رسیدند

partly because of the horrible drought that they have had.

تا حدودی بخاطر خشکسالی وحشتناکی که داشتند.

This is Lake Lanier. My friend Heidi Cullen

این دریاچه لنیر است. دوست من هایدی کالینز

said that if we gave droughts names the way we give hurricanes names,

گفت اگر به خشکسالی ها اسم بگذاریم همان گونه که به طوفانها نام می نهیم،

we'd call the one in the southeast now Katrina,

به خشکسالی فعلی جنوب شرق کاترینا نام می دهیم،

and we would say it's headed toward Atlanta.

و می گفتیم که به سوی آتلانتا پیش می رود.

We can't wait for the kind of drought

ما نمی توانیم منتظر آن نوع خشکسالی شویم

Australia had to change our political culture.

که استرالیا داشت تا فرهنگ سیاسیمان را عوض کنیم.

Here's more good news. The cities supporting Kyoto in the U.S.

این خبر خوب بیشتر است. شهرهای حامی پیمان کیوتو در آمریکا

are up to 780 -- and I thought I saw one go by there,

به 780 افزایش پیدا کرده اند- و فکر می کنم یکی را آنجا دیدم که بالا رفت،

just to localize this -- which is good news.

فقط تا این را محلی سازیم. که خبر خوبی است.

Now, to close, we heard a couple of days ago

حال برای خاتمه، چند روز پیش شنیدیم

about the value of making individual heroism so commonplace

راجع به ارزش عمومی ساختن دلاوری فردی به حدی که

that it becomes banal or routine.

عادی و روزمره شود.

What we need is another hero generation. Those of us who are alive

آنچه لازم داریم نسل دلاوران دیگری است. آنانی که زنده هستند

in the United States of America

در ایالات متحده آمریکا

today especially, but also the rest of the world,

بخصوص امروزه، اما بقیه دنیا نیز

have to somehow understand that history

باید به طریقی دریابند که تاریخ

has presented us with a choice -- just as Jill [Bolte] Taylor was figuring out

به ما انتخابی داده- همانطور که جیل بولت تیلور داشت فکر می کرد

how to save her life while she was distracted

چگونه زندگی خود را نجات دهد وقتی حواسش پرت شد

by the amazing experience that she was going through.

توسط تجربه شگفت انگیزی که بر او پیش آمد.

We now have a culture of distraction.

ما اکنون فرهنگ حواس پرتی داریم.

But we have a planetary emergency.

اما فوریت کروی داریم.

And we have to find a way to create,

و لازم است راهی بیابیم برای تولید

in the generation of those alive today, a sense of generational mission.

حس عمومی مسئولیت، در نسل آنانی که امروز زنده اند.

I wish I could find the words to convey this.

آرزو داشتم کلماتی را پیدا کنم تا این را منتقل سازم.

This was another hero generation

این نسل دلاور دیگری بود

that brought democracy to the planet.

که مردم سالاری را به کره زمین آورد.

Another that ended slavery. And that gave women the right to vote.

نسل دیگری که به بردگی خاتمه داد. و به زنان حق رای داد.

We can do this. Don't tell me that we don't have the capacity to do it.

ما می توانیم در این راه موفق شویم. به من نگویید که ظرفیت انجام آنرا نداریم.

If we had just one week's worth of what we spend on the Iraq War,

اگر تنها مخارج یک هفته آنچه در عراق خرج می کنیم را داشته باشیم،

we could be well on the way to solving this challenge.

می توانیم به خوبی به سوی بر طرف ساختن این چالش گام برداریم.

We have the capacity to do it.

ما ظرفیت انجام آنرا داریم.

One final point: I'm optimistic, because I believe

یک نکته آخر. من خوشبینمء زیرا باور دارم

we have the capacity, at moments of great challenge,

توانایی آنرا داریم که در لحظات چالشهای بزرگ،

to set aside the causes of distraction and rise to the challenge

عواملی که باعث حواس پرتی می شوند را کنار بگذاریم و در مقابل چالشی

that history is presenting to us.

که تاریخ به ما معرفی می کند بایستیم.

Sometimes I hear people respond to the disturbing facts of the climate crisis

گاهی می شنوم که مردم در مقابله با آمار تشویش آور بحران آب و هوا چنین پاسخ می دهند

by saying, "Oh, this is so terrible.

که " اوه، این بسیار وحشتناک است.

What a burden we have." I would like to ask you

چه باری بر دوشمان است." می خواهم از شما تقاضا کنم

to reframe that. How many generations

که آنرا در قالب دیگری قرار دهید. چند نسل

in all of human history have had the opportunity

در کل تاریخ بشری فرصت آنرا داشته اند

to rise to a challenge that is worthy of our best efforts?

تا در مقابل چالشی بایستند که لایق بهترین تلاش ما باشد؟

A challenge that can pull from us

چالشی که می تواند از ما بکشد

more than we knew we could do? I think we ought to approach

بیش از هر آنچه که فکر می کردیم بتوان انجام داد؟ من معتقدم باید

this challenge with a sense of profound joy

به این چالش با حس شادی عمیق نزدیک شد

and gratitude that we are the generation

و شکر گذار از اینکه ما نسلی هستیم

about which, a thousand years from now,

که راجع به آن، هزار سال از الان،

philharmonic orchestras and poets and singers will celebrate

ارکسترهای فیلارمونیک و شعرا و خواننده ها جشن خواهند گرفت

by saying, they were the ones that found it within themselves

با گفتن اینکه، آنها کسانی بودند که تن به

to solve this crisis and lay the basis

حل این بحران داده و اساس

for a bright and optimistic human future.

آینده بشری روشن و خوش بین را پایه ریزی نمودند.

Let's do that. Thank you very much.

بیایید آن کار را بکنیم. خیلی ممنون.

Chris Anderson: For so many people at TED, there is deep pain

کریس اندرسون: برای بسیاری از افراد در تی ای دی، درد عمیقی وجود دارد

that basically a design issue

که عمدتآ مساله ای طرحی- در آخر

on a voting form --

مساله طرحی بر فورم رای دهی-

one bad design issue meant that your voice wasn't being heard

یک مورد طرحی بد بدان معنی است که صدای شما شنیده نمی شد

like that in the last eight years in a position

آنطور که در هشت سال گذشته در جایگاهی

where you could make these things come true.

که می توانستید این چیزها را انجام دهید.

That hurts.

این دردناک است.

Al Gore: You have no idea. (Laughter)

ال گور: تازه اولش را شنیدید. (خنده)

CA: When you look at what the leading candidates

سی. ای: وقتی می بینید که نامزدان اصلی

in your own party are doing now -- I mean, there's --

در حزب خودتان اکنون چه می کنند- منظورم این است که-

are you excited by their plans on global warming?

آیا برنامه های آنها در مورد گرم شدن زمین شما را امیدوار می سازد؟

AG: The answer to the question is hard for me

آ گ: پاسخ به آن سوال برای من مشکل است

because, on the one hand, I think that

زیرا از یک طرف فکر می کنم که

we should feel really great about the fact

باید خوشحال باشیم از اینکه

that the Republican nominee -- certain nominee --

نامزد جمهوری خواه- نامزد خاص-

John McCain, and both of the finalists

جان مک کین و هر دو منتخبان نهایی

for the Democratic nomination -- all three have a very different

برای نامزدی حزب دموکرات- هر سه

and forward-leaning position

نظری بسیار متفاوت و پیشرفته

on the climate crisis. All three have offered leadership,

در مورد بحران آب و هوا دارند. هر سه پیشنهاد رهبری داده،

and all three are very different from the approach taken

هر سه بسیار متفاوتند از رویکرد پیش برده شده

by the current administration. And I think

دولت فعلی. و من فکر می کنم

that all three have also been responsible in

که هر سه همچنین مسئولیت داشتند

putting forward plans and proposals. But the campaign dialogue that --

در ارائه برنامه ها و پیشنهادات.اما گفتگو جنبش که-

as illustrated by the questions --

توسط سوالات بارز است-

that was put together by the

که طرح ریزی شده بود

League of Conservation Voters, by the way, the analysis of all the questions --

توسط لیگ رای دهندگان بازسازی و حفاظت، راستی، تحلیل کل سوالات

and, by the way, the debates have all been

و راستی مباحثات همه

sponsored by something that goes by the Orwellian label,

توسط چیزی پشتیبانی شد که با لقب ارولی

"Clean Coal." Has anybody noticed that?

" ذغال پاک" عنوان می شود. آیا کسی متوجه آن شده است؟

Every single debate has been sponsored by "Clean Coal."

هر کدام از مباحثات توسط " ذغال پاک" تامین شد.

"Now, even lower emissions!"

" حال، برونریزیهای حتی کمتر!"

The richness and fullness of the dialogue

غنا و لبریزی گفتگو

in our democracy has not laid the basis

در دموکراسی ما اساس آنرا ننهاده است

for the kind of bold initiative that is really needed.

برای ابداع شجاعانه لازم.

So they're saying the right things and they may --

پس آنها چیزهای صحیح می گویند و ممکن است-

whichever of them is elected -- may do the right thing,

هر کدام از آنها که انتخاب شوند- راه صحیح را پیش برند.

but let me tell you: when I came back from Kyoto

اما بگذارید به شما بگویم: وقتی از کیوتو برگشتم

in 1997, with a feeling of great happiness

در 1997 با احساسی شاد

that we'd gotten that breakthrough there,

که آنجا موفق شدیم،

and then confronted the United States Senate,

و سپس در مقابل سنای ایالات متحده ایستادم

only one out of 100 senators was willing to vote

تنها یک نفر از 100 سناتور مایل به رای دادن

to confirm, to ratify that treaty. Whatever the candidates say

برای تایید، توافق با آن پیمان بود. هر چه نامزدان ریاست جمهوری بگویند

has to be laid alongside what the people say.

باید در کنار آنچه مردم می گویند قرار بگیرد.

This challenge is part of the fabric

این چالش بخشی از تار و پود

of our whole civilization.

کل تمدن ما است.

CO2 is the exhaling breath of our civilization, literally.

دی اکسید کربن نفس باز دمی تمدن ما است، واقعآ اینطور است.

And now we mechanized that process. Changing that pattern

و حال ما آن فرآیند را مکانیزه کردیم. تغییر آن روند

requires a scope, a scale, a speed of change

نیاز به دیدگاه، ابزار سنجش، سرعت تغییری دارد

that is beyond what we have done in the past.

که فراتر از آنچه در گذشته انجام داده ایم است.

So that's why I began by saying,

پس به همین دلیل با این گفته شروع می کنم

be optimistic in what you do, but be an active citizen.

در آنچه انجام می دهید خوش بین باشید، اما شهروندی کوشا باشید

Demand -- change the light bulbs,

تقاضا کنید- لامپها را عوض کنید،

but change the laws. Change the global treaties.

اما قوانین را عوض کنید. پیمانهای جهانی را تغییر دهید.

We have to speak up. We have to solve this democracy -- this --

لازم است صدایمان را بلند کنیم. باید این مردم سالاری را حل کنیم- این-

We have sclerosis in our democracy. And we have to change that.

مردم سالاریمان فلج است. و ما باید آنرا تغییر دهیم.

Use the Internet. Go on the Internet.

از اینترنت استفاده کنیم. وارد اینترنت شوید.

Connect with people. Become very active as citizens.

با مردم ارتباط برقرار کنید. بعنوان شهروند بسیار کوشا باشید.

Have a moratorium -- we shouldn't

قانون منع استخراج داشته باشید- ما نباید

have any new coal-fired generating plants

هیچ کارخانه جدید تولید ذغال آتش داشته باشیم

that aren't able to capture and store CO2, which means we have to

که نتوانند دی اکسید کربن را گرفته و ذخیره سازند. این بدان معنی است که ما باید

quickly build these renewable sources.

این منابع قابل تجدید را سریعآ بسازیم.

Now, nobody is talking on that scale. But I do believe

حال، کسی در این مقطع صحبتی نمی کند. اما باور دارم

that between now and November, it is possible.

که بین الان و ماه نوامبر، ممکن خواهد بود.

This Alliance for Climate Protection

این همبستگی برای حفاظت از آب و هوا

is going to launch a nationwide campaign --

جنبشی در سراسر کشور به راه خواهد انداخت-

grassroots mobilization, television ads, Internet ads,

حرکت های مردمی، تبلیغات تلویزیونی، تبلیغات اینترنتی،

radio, newspaper -- with partnerships with everybody

رادیو، روزنامه- با مشارکتهای همگانی

from the Girl Scouts to the hunters and fishermen.

از پیشاهنگهای دختران تا شکارچیان و ماهی گیران.

We need help. We need help.

ما به کمک نیاز داریم. ما به کمک نیاز داریم.

CA: In terms of your own personal role going forward,

سی. ای.: در مورد نقش خودت در پیشرفت،

Al, is there something more than that

ال، آیا چیزی اضافه بر آن وجود دارد که

you would like to be doing?

دوست داری انجام دهی؟

AG: I have prayed that I would be able to find the answer

آ گ: دعا کردم که بتوانم پاسخ

to that question. What can I do?

آن سوال را بیابم. چه می توانم بکنم؟

Buckminster Fuller once wrote, "If the future

باکمینستر فولر نوشته است" اگر آینده

of all human civilization depended on me, what would I do?

کل تمدنهای بشری بر شانه من بود، چه می کردم؟"

How would I be?" It does depend on all of us,

چگونه می بودم؟ واقعآ بر شانه همه مان است،

but again, not just with the light bulbs.

اما باز، نه فقط با لامپها.

We, most of us here, are Americans. We have a democracy.

ما اکثرآ اینجا، آمریکایی هستیم. ما مردم سالاری داریم.

We can change things, but we have to actively change.

ما می توانیم موجب تغییر شویم اما باید بطور فعال تغییر یابیم.

What's needed really is a higher level of consciousness.

آنچه لازم است در واقع سطح آگاهی بالاتری است.

And that's hard to --

و آن سخت است-

that's hard to create -- but it is coming.

به سختی می توان آنرا ایجاد نمود- اما خواهد آمد.

There's an old African proverb that some of you know

ضربالمثل آفریقایی قدیمی وجود دارد که بعضی از شما آنرا می دانید

that says, "If you want to go quickly, go alone;

که می گوید " اگر می خواهید سریع حرکت کنید، به تنهایی بروید:

if you want to go far, go together." We have to go far, quickly.

اگر می خواهید به جاهای دور حرکت کنید، با هم بروید." ما باید هر چه سریعتر به دوردستها برویم.

So we have to have a change in consciousness.

بنابراین لازم است در خرد تغییری داشته باشیم.

A change in commitment. A new sense of urgency.

تغییری در تعهد. حس جدیدی از فوریت.

A new appreciation for the privilege

ارزش گذاری نوین برای مسئولیتی

that we have of undertaking this challenge.

که داریم در تقبل این چالش.

CA: Al Gore, thank you so much for coming to TED.

سی ای: ال گورء خیلی ممنون از شما برای تشریف آوردن به تی. ای. دی.

AG: Thank you. Thank you very much.

آ گ:ممنونم. از شما بسیار سپاس گذارم.