The secrets of learning a new language | Lýdia Machová | TED

Translator: Masood Mousavi Reviewer: sadegh zabihi

I love learning foreign languages.

من عاشق یادگرفتن زبان‌های خارجی‌ام.

In fact, I love it so much that I like to learn a new language every two years,

راستش من آن‌قدر به این کار علاقه دارم که می‌خواهم هر دو سال یک زبان جدید یاد بگیرم،

currently working on my eighth one.

الآن هم دارم هشتمین زبان جدید را یاد می‌گیرم.

When people find that out about me, they always ask me,

وقتی مردم این موضوع را می‌فهمند، همیشه از من می‌پرسند،

"How do you do that? What's your secret?"

چطور این کار را انجام می‌دهی؟ چه رازی داری؟

And to be honest, for many years, my answer would be,

و صادقانه بگویم در تمام این سال‌ها، پاسخ من این بوده است،

"I don't know. I simply love learning languages."

«نمی‌دانم، من فقط عاشق یادگرفتن زبان هستم.»

But people were never happy with that answer.

ولی مردم هرگز با این پاسخ راضی نمی‌شوند.

They wanted to know why they are spending years trying to learn even one language,

آن‌ها می‌خواهند بدانند که چطور آن‌ها سالیانی را صرف یادگیری فقط یک زبان می‌کنند،

never achieving fluency,

هیچ‌وقت هم به آن مسلط نمی‌شوند،

and here I come, learning one language after another.

و بعد من، پشت سر هم زبان جدید یاد می‌گیرم.

They wanted to know the secret of polyglots,

آن‌ها می‌خواهند راز چندزبانه‌ها را بدانند،

people who speak a lot of languages.

همان‌هایی که به زبان‌های بسیاری صحبت می‌کنند.

And that made me wonder, too,

و این موضوع برای من هم شگفت‌آور است

how do actually other polyglots do it?

بقیه چندزبانه‌ها چطور این کار را انجام می‌دهند؟

What do we have in common?

چه چیز مشترکی بین ما وجود دارد؟

And what is it that enables us

و آن چیست که این امکان را به ما می‌دهد

to learn languages so much faster than other people?

تا زبان‌های دیگر را بسیار سریع‌تر از سایر افراد یاد بگیریم؟

I decided to meet other people like me and find that out.

من تصمیم گرفتم افراد دیگری مانند خودم را ببینم و دلیل آن را پیدا کنم.

The best place to meet a lot of polyglots

بهترین جایی که می‌توان تعداد زیادی از چندزبانه‌ها را ملاقات کرد

is an event where hundreds of language lovers

رویدادی است که صدها نفر از عاشقان زبان

meet in one place to practice their languages.

در جایی با هم ملاقات می‌کنند تا زبان‌ را باهم تمرین کنند.

There are several such polyglot events organized all around the world,

در سراسر دنیا چندین رویداد برای چندزبانه‌ها به‌طور مشابه برگزار می‌شود،

and so I decided to go there

و ازاین‌رو من تصمیم گرفتم که به آنجا بروم

and ask polyglots about the methods that they use.

و از چندزبانه‌ها درباره روشی که استفاده می‌کنند بپرسم.

And so I met Benny from Ireland,

و بعد بنی از ایرلند را دیدم،

who told me that his method is to start speaking from day one.

که می‌گفت روش او این است که از همان روز اول شروع به صحبت کند.

او اصطلاحاتی را از کتاب‌های اصطلاحات متداول برای سفر یاد می‌گیرد

He learns a few phrases from a travel phrasebook

and goes to meet native speakers

و بعد به دیدار افرادی از همان زبان می‌رود

and starts having conversations with them right away.

و از همان ابتدا با آن‌ها شروع به گفتگو می‌کند.

He doesn't mind making even 200 mistakes a day,

او حتی از اینکه بیش از ۲۰۰ اشتباه در یک روز داشته باشد نگران نمی‌شود،

because that's how he learns, based on the feedback.

زیرا این روشی است که با آن یاد می‌گیرد، بر اساس بازخورد گرفتن.

And the best thing is, he doesn't even need to travel a lot today,

و بهترین چیز این است که او امروزه نیاز ندارد تا به جا‌های زیادی سفر کند

because you can easily have conversations with native speakers

زیرا می‌توانید با افراد بومی در هر زبانی به‌راحتی صحبت کنید

from the comfort of your living room, using websites.

همین‌طور که در داخل اتاق نشیمن هستید با استفاده از وب‌سایت‌.

I also met Lucas from Brazil

همچنین من لوکاس از برزیل را دیدم

who had a really interesting method to learn Russian.

که روش بسیار جالبی برای یادگرفتن زبان روسی داشت.

He simply added a hundred random Russian speakers on Skype as friends,

او خیلی راحت صدها نفر روس زبان را به صورت تصادفی در اسکایپ به لیست دوستان اضافه کرد،

and then he opened a chat window with one of them

و سپس پنجره چت با یکی از آن‌ها را باز کرد

and wrote "Hi" in Russian.

و به زبان روسی نوشت "سلام".

And the person replied, "Hi, how are you?"

و آن فرد پاسخ داد، "سلام، حال شما چطور است؟"

Lucas copied this and put it into a text window with another person,

و بعد لوکاس این متن را کپی کرد در صفحه چت با یک نفر دیگر گذاشت،

and the person replied, "I'm fine, thank you, and how are you?"

و بعد آن فرد پاسخ داد، "من خوبم، متشکرم، حال شما چطور است؟"

Lucas copied this back to the first person,

لوکاس این متن را برای همان نفر اول کپی کرد،

and in this way, he had two strangers have a conversation with each other

و به همین روش او باعث می‌شد تا دو غریبه باهم گفتگو کنند

without knowing about it.

بدون اینکه چیزی در این باره بدانند.

(Laughter)

(خنده)

And soon he would start typing himself,

و خیلی زود او شروع کرد که خودش هم بنویسد

because he had so many of these conversations

زیرا بسیاری از این نوع مکالمات را داشت

that he figured out how the Russian conversation usually starts.

و فهمیده بود که مکالمات روسی معمولاً چطور شروع می‌شود.

What an ingenious method, right?

عجب روش مبتکرانه‌ای، نه؟

And then I met polyglots who always start by imitating sounds of the language,

و بعد من چندزبانه‌هایی را دیدم که همیشه با تقلید کردن صدا‌های آن زبان شروع می‌کنند،

and others who always learn the 500 most frequent words of the language,

افراد دیگری که همیشه ۵۰۰ واژه پرتکرار هر زبان را یاد می‌گیرند،

and yet others who always start by reading about the grammar.

و بازهم افرادی که همیشه با خواندن دستور زبان شروع می‌کنند.

If I asked a hundred different polyglots,

اگر من از صد نفر چندزبانه متفاوت می‌پرسیدم،

I heard a hundred different approaches to learning languages.

صد رویکرد متفاوت برای یادگیری زبان جدید را می‌شنیدم.

Everybody seems to have a unique way they learn a language,

هرکسی روش خاص خود را برای یادگیری زبان جدید دارد،

and yet we all come to the same result of speaking several languages fluently.

و بااین‌حال، همه ما در مورد صحبت کردن به چندین زبان به یک نتیجه رسیدیم.

And as I was listening to these polyglots telling me about their methods,

و وقتی‌که داشتم به صحبت‌های چندزبانه‌ها در مورد روش‌ مخصوص به خودشان گوش می‌کردم،

it suddenly dawned on me:

ناگهان در ذهنم جرقه‌ای زده شد:

the one thing we all have in common

تنها چیزی که در همه ما مشترک است

is that we simply found ways to enjoy the language-learning process.

این است که ما راه‌هایی را پیدا می‌کنیم تا از فرآیند یادگیری زبان جدید لذت ببریم.

All of these polyglots were talking about language learning

همه چندزبانه‌ها در مورد یادگرفتن زبان جدید طوری گفتگو می‌کردند

as if it was great fun.

که انگار یک بازی بزرگ است.

You should have seen their faces

شما باید صورت آن‌ها را می‌دیدید

when they were showing me their colorful grammar charts

وقتی به من نمودار‌های دستور زبان رنگارنگ خود را نشان می‌دادند

and their carefully handmade flash cards,

و فلش کارت‌هایی که با دقت فراوان درست کرده بودند،

and their statistics about learning vocabulary using apps,

و آمار واژه‌هایی که با استفاده از برنامه‌های موبایلی یاد گرفتند،

or even how they love to cook based on recipes in a foreign language.

یا حتی چقدر آشپزی کردن بر اساس دستورالعمل‌هایی به زبان‌های خارجی را دوست دارند.

All of them use different methods,

همه از روش‌های متفاوتی استفاده می‌کنند،

but they always make sure it's something that they personally enjoy.

ولی مطمئن هستند که این همان چیزی است که از آن لذت می‌برند.

I realized that this is actually how I learn languages myself.

من متوجه شدم که درواقع این همان روشی است که خود من هم به‌واسطه آن زبان یاد می‌گیرم.

When I was learning Spanish, I was bored with the text in the textbook.

وقتی داشتم اسپانیایی یاد می‌گرفتم، از کتاب‌های درسی خسته شدم.

I mean, who wants to read about Jose

منظورم این است که، چه کسی می‌خواهد در مورد خوزه بخواند

asking about the directions to the train station. Right?

که راه رسیدن به ایستگاه قطار را می‌پرسد. درسته؟

I wanted to read "Harry Potter" instead,

من می‌خواستم به‌جای آن، کتاب "هری پاتر" را بخوانم

because that was my favorite book as a child,

چون کتاب موردعلاقه من از دوران کودکی بود،

and I have read it many times.

و بارها آن را خوانده بودم.

So I got the Spanish translation of "Harry Potter" and started reading,

به همین دلیل من ترجمه اسپانیایی کتاب "هری پاتر" را گرفتم و شروع به خواندن کردم،

and sure enough, I didn't understand almost anything at the beginning,

و تقریباً هیچ‌چیزی از آن را در ابتدا متوجه نمی‌شدم،

but I kept on reading because I loved the book,

اما به خواندن ادامه دادم چون این را دوست داشتم،

and by the end of the book, I was able to follow it almost without any problems.

و تا آخر کتاب، می‌توانستم آن را بدون هیچ مشکلی دنبال کنم.

And the same thing happened when I was learning German.

و وقتی داشتم آلمانی یاد می‌گرفتم هم مورد مشابه پیش آمد.

I decided to watch "Friends," my favorite sitcom, in German,

تصمیم گرفتم "فرندز" را نگاه کنم که کمدی موردعلاقه من بود، البته به آلمانی،

and again, at the beginning it was all just gibberish.

و دوباره، در ابتدا کاملاً همه‌چیز نامفهوم بود.

I didn't know where one word finished and another one started,

نمی‌دانستم که یک کلمه کجا تمام می‌شود و کلمه بعدی کجا شروع می‌شود،

but I kept on watching every day because it's "Friends."

اما من تماشا کردن روزانه‌ام ادامه دادم چون این "فرندز" بود.

I can watch it in any language. I love it so much.

من می‌توانم آن را به هر زبانی نگاه کنم. من این سریال را خیلی دوست دارم.

And after the second or third season,

و بعد از فصل دوم یا سوم،

seriously, the dialogue started to make sense.

واقعاً دیالوگ‌ها برای من قابل‌درک بود.

I only realized this after meeting other polyglots.

من بعد از ملاقات با سایر چندزبانه‌ها این موضوع را فهمیدم.

We are no geniuses

ما نابغه نیستیم

and we have no shortcut to learning languages.

و هیچ راه کوتاهی هم برای یادگیری زبان نداریم.

We simply found ways how to enjoy the process,

فقط خیلی ساده راه‌هایی را پیدا می‌کنیم تا از فرآیند یادگیری لذت ببریم،

how to turn language learning from a boring school subject

تا یادگیری زبان را از یک موضوع مدرسه‌ای خسته‌کننده

into a pleasant activity which you don't mind doing every day.

به یک کار خوشایند تبدیل کنیم که از انجام هرروزه آن خسته نشویم.

If you don't like writing words down on paper,

اگر دوست ندارید که لغت‌ها را بر روی کاغذ بنویسید،

you can always type them in an app.

همیشه می‌توانید آن‌ها را در اپلیکیشن‌ها بنویسید.

If you don't like listening to boring textbook material,

اگر دوست ندارید به فایل‌های صوتی کتاب‌های درسی گوش بدهید،

find interesting content on YouTube or in podcasts for any language.

یک موضوع دل‌چسب در یوتیوب یا پادکست در هر زبانی پیدا کنید.

If you're a more introverted person

اگر فرد درون‌گرایی هستید

and you can't imagine speaking to native speakers right away,

و نمی‌توانید با افراد بومی بی‌درنگ شروع به صحبت کنید،

you can apply the method of self-talk.

می‌توانید روش صحبت کردن با خودتان را اجرا کنید.

You can talk to yourself in the comfort of your room,

شما می‌توانید با خودتان در اتاق نشمین صحبت کنید،

describing your plans for the weekend, how your day has been,

برنامه‌هایتان را برای آخر هفته شرح دهید، روزتان چطور بوده است،

or even take a random picture from your phone

یا حتی عکسی با گوشی تلفن همراه خود بگیرید

and describe the picture to your imaginary friend.

و برای یک دوست خیالی آن عکس را شرح دهید.

This is how polyglots learn languages,

این‌طوری هست که چندزبانه‌ها زبان جدید یاد می‌گیرند،

and the best news is, it's available to anyone

و بهترین خبر این است که برای همه افراد قابل استفاده است

who is willing to take the learning into their own hands.

آن‌هایی که می‌خواهند یادگیری به‌واسطه خودشان انجام شود.

So meeting other polyglots helped me realize

دیدار با چندزبانه‌ها، کمک کرد تا بفهمم که

that it is really crucial to find enjoyment

این واقعاً تعیین‌کننده است که لذت را پیدا کنید

in the process of learning languages,

آن‌هم در فرایند یادگیری زبان،

but also that joy in itself is not enough.

و حتی آن لذت به‌خودی‌خود هم کافی نیست.

If you want to achieve fluency in a foreign language,

اگر می‌خواهید در یک زبان خارجی به روان صحبت کردن برسید،

you'll also need to apply three more principles.

شما نیاز دارید تا سه اصل مهم دیگر را هم به کار بگیرید.

First of all, you'll need effective methods.

اول ازهمه، به یک روش موثر نیاز دارید.

If you try to memorize a list of words for a test tomorrow,

اگر بخواهید فهرستی از واژگان را برای امتحان فردا به خاطر بسپارید،

the words will be stored in your short-term memory

این واژه‌ها در حافظه کوتاه‌مدت شما ذخیره می‌شود

and you'll forget them after a few days.

و بعد از چند روز آن‌ها را فراموش خواهید کرد.

If you, however, want to keep words long term,

اگر بخواهید این واژگان را برای مدت طولانی‌تری حفظ کنید،

you need to revise them in the course of a few days repeatedly

باید در دوره‌های زمانی چندروزه آن‌ها را با برنامه تکرار کنید

using the so-called space repetition.

و از برنامه‌هایی که اصطلاحاً تکرارهای بافاصله نامیده می‌شوند استفاده کنید.

You can use apps which are based on this system such as Anki or Memrise,

می‌توانید از برنامه‌هایی که بر این اساس است مانند آنکی یا ممرایز استفاده کنید،

or you can write lists of word in a notebook using the Goldlist method,

یا اینکه می‌توانید لیستی از واژگان را در دفترچه یادداشت بنویسید و از روش لیست طلایی استفاده کنید،

which is also very popular with many polyglots.

که بین چندزبانه‌ها خیلی رایج است.

If you're not sure which methods are effective and what is available out there,

اگر مطمئن نیستید که کدام روش قابل‌اجرا است و چه روشی در دسترس شما است،

just check out polyglots' YouTube channels and websites

کافی است تا کانال یوتیوب و وب‌سایت چندزبانه‌ها را بررسی کنید

and get inspiration from them.

و از آن‌ها الهام بگیرید.

If it works for them, it will most probably work for you too.

اگر روشی برای آن‌ها کار کرده است، به احتمال خیلی زیاد برای شما هم کار می‌کند.

The third principle to follow

سومین اصلی که باید دنبال کنید

is to create a system in your learning.

این است که برای یادگیری خود یک نظم و ترتیب ایجاد کنید.

We're all very busy and no one really has time to learn a language today.

امروزه همه ما خیلی شلوغ هستیم و درواقع هیچ‌کس وقتی برای یادگیری زبان ندارد.

But we can create that time if we just plan a bit ahead.

اما می‌توانیم آن زمان را ایجاد کنیم اگر فقط قدری برنامه‌ریزی داشته باشیم.

Can you wake up 15 minutes earlier than you normally do?

می‌توانید از زمانی که معمولاً بیدار می‌شوید ۱۵ دقیقه زودتر بیدار شوید؟

That would be the perfect time to revise some vocabulary.

این زمان خیلی خوبی است که تعدادی از واژه‌ها را مرور کنید.

Can you listen to a podcast on your way to work while driving?

می‌توانید در حین رانندگی به محل کارتان به پادکست گوش کنید؟

Well, that would be great to get some listening experience.

خیلی خوب می‌شود که تمرین گوش کردن هم انجام دهید.

There are so many things we can do without even planning that extra time,

کار‌های زیادی وجود دارد که می‌توانیم انجام دهیم بدون برنامه‌ریزی برای ایجاد وقتی اضافه،

such as listening to podcasts on our way to work

مثل گوش دادن به پادکست در راه رفتن به سرکار

or doing our household chores.

یا در حین انجام کار‌های خانه.

The important thing is to create a plan in the learning.

مهم‌ترین چیز این است که برای یادگیری خود یک برنامه‌ریزی ایجاد کنیم.

"I will practice speaking every Tuesday and Thursday

"من هر سه‌شنبه و پنجشنبه می‌خواهم مکالمه تمرین کنم

with a friend for 20 minutes.

با یکی از دوستانم برای مدت ۲۰ دقیقه.

I will listen to a YouTube video while having breakfast."

من می‌خواهم در حین خوردن صبحانه به ویدیوهای یوتیوب هم گوش دهم."

If you create a system in your learning,

اگر در روند یادگیری نظم و ترتیب ایجاد کنید،

you don't need to find that extra time,

نیاز نیست زمان اضافه‌ای برای آن پیدا کنید،

because it will become a part of your everyday life.

زیرا این به بخشی از زندگی روزمره شما تبدیل می‌شود.

And finally, if you want to learn a language fluently,

و در آخر، اگر می‌خواهید زبانی را به‌صورت روان یاد بگیرید،

you need also a bit of patience.

باید تا حدی هم صبر داشته باشید.

It's not possible to learn a language within two months,

امکان ندارد که بتوانید یک زبان را در مدت ۲ ماه یاد بگیرید،

but it's definitely possible to make a visible improvement in two months,

اما مطمئناً می‌شود در مدت ۲ ماه پیشرفت قابل‌توجهی داشته باشید،

if you learn in small chunks every day in a way that you enjoy.

اگر در بخش‌های کوچک، هرروز یاد بگیرید و به روشی که از آن لذت می‌برید.

And there is nothing that motivates us more

و هیچ چیزی نیست که به ما

than our own success.

بیشتر از موفقیت خودمان انگیزه بدهد.

I vividly remember the moment

من به روشنی آن لحظه را به یاد می‌آورم

when I understood the first joke in German when watching "Friends."

وقتی‌که "فرندز" را تماشا می‌کردم و اولین لطیفه به زبان آلمانی را فهمیدم

I was so happy and motivated

من خیلی خوشحال و باانگیزه بودم

that I just kept on watching that day two more episodes,

و این باعث شد تا در آن روز من دو قسمت بیشتر از سریال را تماشا کنم،

and as I kept watching,

و همان‌طور که تماشا می‌کردم

I had more and more of those moments of understanding, these little victories,

لحظات بیشتر و بیشتری از آن را می‌فهمیدم، با همین پیروزی‌های کوچک،

and step by step, I got to a level where I could use the language

و گام‌به‌گام، به‌جایی رسیدم که می‌توانستم از زبان استفاده کنم

freely and fluently to express anything.

به‌طور آزاد و روان برای بیان کردن هر چیزی.

This is a wonderful feeling.

و این یک حس فوق‌العاده است.

I can't get enough of that feeling,

من نمی‌توانم این حس را پایان دهم،

and that's why I learn a language every two years.

و به همین دلیل است که من هر دو سال یک زبان جدید یاد می‌گیرم.

So this is the whole polyglot secret.

این تمام راز چندزبانه‌ها است.

Find effective methods which you can use systematically

روش‌ کارآمدی را پیدا کنید که بتوانید منظم از آن استفاده کنید

over the period of some time in a way which you enjoy,

آن‌هم در طول زمان به روشی که از آن لذت می‌برید،

and this is how polyglots learn languages within months, not years.

و این‌طوری است که چندزبانه‌ها در چند ماه و نه چند سال، زبان جدیدی یاد می‌گیرند.

Now, some of you may be thinking,

بعضی از شما ممکن است فکر کنید که،

"That's all very nice to enjoy language learning,

"این خیلی خوب است که از یادگرفتن زبان لذت ببریم،

but isn't the real secret that you polyglots

اما این راز اصلی نیست که شما چندزبانه‌ها

are just super talented and most of us aren't?"

بسیار با استعداد هستید درحالی‌که بیشتر ما نیستیم؟"

Well, there's one thing I haven't told you about Benny and Lucas.

خوب، در مورد بنی و لوکاس چیزی وجود دارد که به شما نگفتم.

Benny had 11 years of Irish Gaelic and five years of German at school.

بنی تجربه یادگیری ۱۱ سال زبان ایرلندی و ۵ سال زبان آلمانی را در مدرسه داشت.

He couldn't speak them at all when graduating.

زمانی که فارغ‌التحصیل شد نمی‌توانست به هیچ‌کدام از آن‌ها صحبت کند.

Up to the age of 21, he thought he didn't have the language gene

حتی تا سن ۲۱ سالگی، او فکر می‌کرد که ژن زبان را ندارد

and he could not speak another language.

و نمی‌تواند به زبان دیگری صحبت کند.

Then he started to look for his way of learning languages,

و بعد او شروع به دنبال کردن راه خودش برای یادگرفتن زبان کرد،

which was speaking to native speakers and getting feedback from them,

که همان صحبت کردن با افراد بومی بود و گرفتن بازخورد از آن‌ها،

and today Benny can easily have a conversation in 10 languages.

و امروز بنی می‌تواند به‌آسانی به ۱۰ زبان دنیا صحبت کند.

Lucas tried to learn English at school for 10 years.

لوکاس به مدت ۱۰ سال در مدرسه تلاش کرد تا انگلیسی یاد بگیرد.

He was one of the worst students in class.

او یکی از بدترین دانش‌آموزان کلاس بود.

His friends even made fun of him

دوستانش حتی او را مسخره می‌کردند

and gave him a Russian textbook as a joke

و به او یک کتاب درسی روسی برای خنده دادند

because they thought he would never learn that language, or any language.

چون فکر می‌کردند که او هرگز آن زبان را یاد نخواهد گرفت، یا حتی هیچ زبان دیگری.

And then Lucas started to experiment with methods,

و بعد لوکاس شروع کرد تا این روش‌ها را امتحان کند،

looking for his own way to learn,

و راه خودش را برای یادگیری جستجو کند،

for example, by having Skype chat conversations with strangers.

برای مثال، با برقراری مکالمه اسکایپی با افراد غریبه.

And after just 10 years,

و فقط بعد از ۱۰ سال،

Lucas is able to speak 11 languages fluently.

لوکاس می‌تواند به ۱۱ زبان به‌طور روان صحبت کند.

Does that sound like a miracle?

آیا شگفت‌انگیز نیست؟

Well, I see such miracles every single day.

خوب، من چنین موارد شگفت‌انگیزی را هرروز می‌بینم.

As a language mentor,

به‌عنوان یک مربی زبان،

I help people learn languages by themselves,

من به مردم کمک می‌کنم که خودشان یاد بگیرند،

and I see this every day.

و من این را هرروز می‌بینم.

People struggle with language learning for five, 10, even 20 years,

مردم با یادگیری زبان به مدت ۵، ۱۰ یا حتی ۲۰ سال درگیر هستند،

and then they suddenly take their learning into their own hands,

و بعد یک‌دفعه یادگیری زبان را خودشان به دست می‌گیرند،

start using materials which they enjoy, more effective methods,

روش‌هایی را استفاده می‌کنند که از آن لذت می‌برند، روش‌هایی که کارآمدتر است،

or they start tracking their learning

یا روند یادگیری خود را دنبال می‌کنند

so that they can appreciate their own progress,

تا بتوانند از پیشرفت خود قدردانی کنند،

and that's when suddenly

و این‌طوری است که ناگهان

they magically find the language talent that they were missing all their lives.

استعداد زبانی که در زندگی‌شان نداشتند را به‌طور اسرارآمیزی پیدا می‌کنند.

So if you've also tried to learn a language

اگر شما هم تلاش کردید که زبانی را یاد بگیرید

and you gave up, thinking it's too difficult

ولی آن را رها کردید فکر کردید که خیلی سخت است

or you don't have the language talent,

یا اینکه شما استعداد یادگیری زبان ندارید،

give it another try.

یک‌بار دیگر امتحان کنید.

Maybe you're also just one enjoyable method away

شاید روش لذت بخشی را کنار گذاشته باشید

from learning that language fluently.

که با آن، می‌توانید آن زبان را به روانی یاد بگیرید.

Maybe you're just one method away from becoming a polyglot.

شاید فقط یک روش با چندزبانه شدن فاصله داشته باشید.

Thank you.

متشکرم.

(Applause)

(تشویق)