Unveiling game-changing wearable tech | Pattie Maes

پتي مائس "حس ششم"، يك فناوري همراه دگرگون كننده را نمايش مي دهد.

Translator: Ebrahim Kamalizadeh Reviewer: Morteza Yazdani

I've been intrigued by this question

هميشه كنجكاو بوده ام بدانم كه

آيا مي توانيم حس ششم را قابل استفاده كنيم.

of whether we could evolve or develop a sixth sense --

حسي كه دسترسي بي حد و حصر

a sense that would give us seamless access

and easy access to meta-information or information that may exist somewhere

و آساني را به فرا اطلاعات ميسر مي كند

و يا اطلاعاتي كه ممكن است در جايي وجود داشته باشند

that may be relevant to help us make the right decision

و بتوانند ياري دهنده ما در اتخاذ تصميمات درست

about whatever it is that we're coming across.

در موقعيت هاي مختلف باشند.

برخي از شما ممكن است بپرسيد،

And some of you may argue,

"Well, don't today's cell phones do that already?"

مگر تلفن هاي همراه امروزه اينكاررا انجام نمي دهند؟

But I would say no.

پاسخ منفي است.

When you meet someone here at TED --

هنگامي كه شخصي را در اينجا، يعني TED ملاقات مي كنيد

and this is the top networking place, of course, of the year --

كه البته برترين شبكه ارتباطي سال هم مي باشد

وقتي كسي را براي اولين بار ملاقات مي كنيد

you don't shake somebody's hand

نمي گوييد: "ممكن است چند لحظه اي منتظر بمانيد

and then say, "Can you hold on for a moment

while I take out my phone and Google you?"

تا با موبايلم نام شما را در اينترنت جستجو كنم؟"

و يا هنگامي كه به سوپر ماركت مي رويد

Or when you go to the supermarket

and you're standing there in that huge aisle

و در آن راهروي بزرگ كنار

of different types of toilet papers,

انواع مختلف دستمال توالت ايستاده ايد،

you don't take out your cell phone, and open a browser,

موبايلتان را بيرون نمي آوريد تا مرورگري را باز كنيد

and go to a website to try to decide which of these different toilet papers

و به وبسايتي مراجعه كنيد تا ببينيد

كدام يك از اين انواع مختلف دستمال توالت

is the most ecologically responsible purchase to make.

از لحاظ هماهنگي با محيط زيست، مناسب ترين خريد براي شما خواهد بود؟

بنابراين دسترسي چندان آساني به

So we don't really have easy access to all this relevant information

اين اطلاعات مناسب و بدرد بخور نداريم،

that can just help us make optimal decisions

كه مي توانند ما را در اتخاذ تصميمي بهينه ياري كنند

كه چكار كنيم و چه كارهايي انجام دهيم.

about what to do next and what actions to take.

بنابراين، گروه تحقيقاتي من در لابراتوار رسانه هاي گروهي دانشگاه MIT

And so my research group at the Media Lab

has been developing a series of inventions

چندين اختراع جديد را به ثبت رساندند

تا امكان دسترسي به اين اطلاعات

to give us access to this information in a sort of easy way,

به شكلي آسان فراهم گردد.

without requiring that the user changes any of their behavior.

بدون اينكه كاربر نياز به انجام كارخاصي داشته باشد.

And I'm here to unveil our latest effort,

من اينجا حضور يافته ام تا از

آخرين دستاوردمان پرده برداري كنم

and most successful effort so far,

و موفق ترين آنها تا بحال

which is still very much a work in process.

كه البته هنوز جاي كار زيادي دارد

I'm actually wearing the device right now and we've sort of cobbled it together

همين الان اين دستگاه را به گردنم انداخته ام

و بفهمي نفهمي آن را سمبل كرده ايم

with components that are off the shelf --

با اجزايي كه به راحتي در دسترس عموم هستند

and that, by the way, only cost 350 dollars at this point in time.

در ضمن، قيمت اين دستگاه تنها 350 دلار است

در حال حاضر

I'm wearing a camera, just a simple web cam,

در حال حاضر يك دوربين به گردنم انداخته ام، يك وب كم خيلي ساده

a portable, battery-powered projection system with a little mirror.

يك سيستم پرتو افكني باطري دار و قابل حمل به همراه يك آينه كوچك

These components communicate to my cell phone in my pocket

اين اجزا با تلفن همراه داخل جيبم

which acts as the communication and computation device.

كه نقش وسيله ايجاد ارتباطات و محاسبات را داراست، ارتباط برقرار مي كنند.

And in the video here we see my student Pranav Mistry,

در اين ويدئو دانشجوي من، پراناو ميستري را مي بينيد

who's really the genius who's been implementing

كه نابغه اي است كه مجري

and designing this whole system.

و طراح كل اين سيستم بوده است.

And we see how this system lets him walk up to any surface

و مي بينيم كه چگونه اين سيستم

به او اجازه مي دهد با ايستادن روبروي هر سطحي

and start using his hands to interact with the information

و با استفاده از دستان خويش، با اطلاعاتي كه

that is projected in front of him.

پيش روي او نمايش داده شده است، در تعامل باشد.

The system tracks the four significant fingers.

اين سيستم چهار انگشت اصلي را رديابي مي كند.

In this case, he's wearing simple marker caps

دراين مورد، چند سرپوش ساده ماژيك به دست كرده است

that you may recognize.

كه احتمالا تشخيص داده ايد.

But if you want a more stylish version,

اگر به دنبال نسخه شيك تري هستيد

you could also paint your nails in different colors.

مي توانيد ناخن هاي خود را با رنگهاي مختلف رنگ بزنيد.

And the camera basically tracks these four fingers

و دوربين بر همين اساس، چهار انگشت را رديابي مي كند

and recognizes any gestures that he's making

و هر ژستي كه فرد مي گيرد را تشخيص مي دهد

بنابراين، به عنوان نمونه او مي تواند به نقشه Long Beach رجوع كند

so he can just go to, for example, a map of Long Beach,

zoom in and out, etc.

به جلو و عقب زوم كند و ...

The system also recognizes iconic gestures such as the "take a picture" gesture,

سيستم همچنين حركات و ژست هاي خاص را تشخيص مي دهد

مانند ژست گرفتن عكس

and then takes a picture of whatever is in front of you.

كه از هر آنچه كه روبروي شماست، عكس مي گيرد.

و هنگامي كه پراناو به لابراتوار باز مي گردد،

And when he then walks back to the Media Lab,

he can just go up to any wall

مي تواند روبروي هر ديواري بايستد

and project all the pictures that he's taken,

و تمامي عكس هايي را كه گرفته به نمايش بگذارد

sort through them and organize them, and re-size them, etc.,

آنها را دسته بندي و مرتب كند

اندازه شان را تغيير دهد و غيره

again using all natural gestures.

باز هم با استفاده از حالات طبيعي.

ممكن است برخي از شما دو سال پيش هم اينجا بوده باشيد

So, some of you most likely were here two years ago

و سخنراني جف هان را مشاهده كرده باشيد

and saw the demo by Jeff Han, or some of you may think,

"Well, doesn't this look like the Microsoft Surface Table?"

برخي از شما ممكن است از خود بپرسيد، "آيا اين دستگاه شبيه نرم افزار Surface Table مايكروسافت نيست؟"

And yes, you also interact using natural gestures,

بله، شما به همان روش با استفاده از حالات طبيعي ايجاد تعامل مي كنيد،

both hands, etc.

با هر دو دست

But the difference here is that you can use any surface,

با اين تفاوت كه اينجا مي توانيد ازهر سطحي استفاده كنيد،

you can walk up to any surface,

نزديك هرسطحي بايستيد،

including your hand, if nothing else is available,

با استفاده از دستان خود اگر هيچ چيز ديگري در دسترس نباشد

and interact with this projected data.

و با اين اطلاعات به نمايش درآمده تعامل ايجاد كنيد

The device is completely portable, and can be --

دستگاه كاملا قابل حمل است

و مي تواند ...

(Applause)

(تشويق)

(Applause ends)

So, one important difference is that it's totally mobile.

بنابراين يك تفاوت عمده، قابل حمل بودن آن است.

Another even more important difference is that in mass production,

و ديگر اينكه در توليد انبوه

this would not cost more tomorrow than today's cell phones

در آينده هزينه اش از تلفن هاي همراه امروزي بيشتر نخواهد شد

and would actually not sort of be a bigger packaging --

و از لحاظ اندازه هم بزرگتر از آن نخواهد بود.

could look a lot more stylish

و شكيل تر

than this version that I'm wearing around my neck.

از اين نمونه اي كه در حال حاضر به گردنم انداخته ام، خواهد بود.

سواي اينكه امكان تجربه

But other than letting some of you live out your fantasy

نقش تام كروز در فيلم "گزارش اقليت" را به شما مي دهد

of looking as cool as Tom Cruise in "Minority Report,"

دليل اصلي اينكه اين دستگاه اين قدر ما را به وجد آورده است

the reason why we're really excited about this device

اين است كه مي تواند در نقش يك دستگاه حس ششمي ايفاي نقش كند

is that it really can act as one of these sixth-sense devices

that gives you relevant information about whatever is in front of you.

كه اطلاعاتي مرتبط با

هر آنچه كه پيش روي شماست در اختيارتان قرار مي دهد.

در اينجا پراناو را مي بينيم كه در حال رفتن به سوپر ماركت است

So we see Pranav here going into the supermarket

and he's shopping for some paper towels.

و مي خواهد دستمال كاغذي بخرد.

And, as he picks up a product,

به محض اينكه كالايي را بر مي دارد، سيستم مي تواند

the system can recognize the product that he's picking up,

كالاي انتخابي او را

using either image recognition or marker technology,

با استفاده از تكنولوژي تشخيص تصوير يا علامت گذار تشخيص دهد

and give him the green light or an orange light.

و بسته به كيفيت كالا چراغ سبز يا نارنجي به او نشان دهد

He can ask for additional information.

همچنين مي تواند اطلاعات بيشتري در مورد كالا بدست بياورد.

So this particular choice here

بنابراين اين انتخاب خاص در اين موقعيت

is a particularly good choice, given his personal criteria.

مشخصا انتخاب مناسبي خواهد بود زيرا بر اساس معيارهاي شخصي فرد انتخاب گرديده است.

Some of you may want the toilet paper with the most bleach in it

برخي از شما ممكن است دنبال دستمال توالتي با بيشترين قدرت پاك كنندگي باشيد

rather than the most ecologically responsible choice.

به جاي دستمال توالتي با بيشترين هماهنگي با محيط زيست

(Laughter)

(خنده)

If he picks up a book in the bookstore, he can get an Amazon rating --

اگر در يك كتاب فروشي، كتابي را بر دارد

مي تواند امتياز كتاب در سايت آمازون را مشاهده كند.

it gets projected right on the cover of the book.

امتياز كتاب روي جلد نمايش داده مي شود.

اين كتاب متعلق به جوآن، سخنران قبلي است

This is Juan's book, our previous speaker,

which gets a great rating, by the way, at Amazon.

كه امتياز بالايي هم در آمازون بدست آورده است.

And so, Pranav turns the page of the book

پراناو كتاب را ورق مي زند

and can then see additional information about the book --

و مي تواند اطلاعات بيشتري در مورد كتاب به دست بياورد

reader comments, maybe sort of information by his favorite critic, etc.

نظرات خوانندگان، نظرات احتمالي در مورد كتاب توسط منتقد مورد علاقه اش و ...

If he turns to a particular page,

اگر به يك صفحه مشخص رجوع كند

he finds an annotation by maybe an expert or a friend of ours

ممكن است يادداشتي از يك دوست متخصص پيدا كند

that gives him a little bit of additional information

كه اطلاعات بيشتري

در مورد مطالبي كه در آن صفحه خاص موجود است، در اختيار بگذارد.

about whatever is on that particular page.

روزنامه خواندن

Reading the newspaper -- it never has to be outdated.

ضرورتي ندارد كه منسوخ شود.

(Laughter)

(خنده)

You can get video annotations of the events that you're reading about.

مي توانيد تصاوير ويدئوئي مرتبط با حوادثي كه در موردشان مي خوانيد، مشاهده كنيد.

You can get the latest sports scores, etc.

از آخرين اخبار و نتايج ورزشي با خبر شويد و ...

اين يكي بحث برانگيزتر است.

This is a more controversial one.

(Laughter)

(خنده)

As you interact with someone at TED,

هنگامي كه با شخصي در TED روبرو مي شويد

maybe you can see a word cloud of the tags,

ممكن است بتوانيد انبوهي از لغات و برچسب ها در مورد آن فرد را مشاهده كنيد،

the words that are associated with that person

لغاتي كه مرتبط با آن فرد

in their blog and personal web pages.

در وبلاگ يا وبسايت شخصي اش مي باشند.

In this case, the student is interested in cameras, etc.

در اين مورد، اين دانش آموز علاقه مند به دوربين است و غيره.

On your way to the airport,

در راه رفتن به فرودگاه

if you pick up your boarding pass, it can tell you that your flight is delayed,

اگر بليط خود را در دست بگيريد، سيستم مي تواند بگويد كه پروازتان با تاخير انجام خواهد شد،

that the gate has changed, etc.

كه گيت پرواز تغيير كرده است و غيره.

And, if you need to know what the current time is,

و اگر بخواهيد بدانيد الان ساعت چند است

it's as simple as drawing a watch --

فهميدن آن به آساني كشيدن يك ساعت است

(Laughter)

(خنده)

(Applause)

(تشويق)

on your arm.

روي دستتان.

و اين جايگاه فعلي ما

So that's where we're at so far in developing this sixth sense

در قابل استفاده ساختن حس ششم است

that would give us seamless access to all this relevant information

كه دسترسي بي حد و حصر به تمامي اطلاعات مرتبط با

about the things that we may come across.

چيزهايي كه ممكن است به آنها برخورد داشته باشيم را فراهم مي سازد

My student Pranav, who's really, like I said, the genius behind this.

پراناو، دانشجوي من همانطوري كه گفتم نابغه اي است كه پشت اين ماجرا بوده

(تشويق)

(Applause and cheering)

(Applause ends)

He does deserve a lot of applause,

مطمئنا شايسته تشويق زيادي است.

because I don't think he's slept much in the last three months, actually.

چونكه فكر نمي كنم در سه ماهه اخيرخواب درست و حسابي داشته باشد.

And his girlfriend is probably not very happy about him either.

و دوست دخترش هم احتمالا خيلي ازش راضي نيست.

But it's not perfect yet, it's very much a work in progress.

اين وسيله هنوز كامل نيست و هنوز جاي كار زيادي دارد

And who knows, maybe in another 10 years

كي مي دونه، شايد 10 سال ديگر

we'll be here with the ultimate sixth sense brain implant.

با نسخه نهايي حس ششم در اينجا باشيم.

Thank you.

متشكرم.

(Applause)

(تشويق)