Birke Baehr: What's wrong with our food system

برایک باهر: ایراد سیستم غذایی ما چیست؟

Translator: Morteza Shahriari Nia Reviewer: zahra soleimanian

Hello. My name is Birke Baehr,

سلام. اسم من برایک باهر است،

and I'm 11 years old.

و من 11 ساله هستم.

I came here today to talk about what's wrong with our food system.

امروز به اینجا آمده ام تا بگویم ایراد سیستم غذایی ما چیست.

First of all, I would like to say

اول از همه، دوست دارم بگویم که

that I'm really amazed at how easily kids are led to believe

خیلی برای من جالب است که کودکان چه راحت به این سمت سوق داده می شوند

all the marketing and advertising

تا مسائل بازاریابی و تبلیغات را باور کنند

on TV, at public schools

در تلویزیون، در مدارس دولتی

and pretty much everywhere else you look.

و تقریبا هر جای دیگری که نگاه کنید.

It seems to me like corporations

به نظر من شرکت های بزرگ

are always trying to get kids, like me,

همیشه در حال تلاش هستند تا کودکان مانند من را ترغیب کنند

to get their parents to buy stuff

تا پدر و مادرشان را وادار کنند که چیز برای آنها بخرند

that really isn't good for us or the planet.

چیزهایی که خیلی برای سیاره ی ما مناسب نیستند.

Little kids, especially,

مخصوصا بچه های کوچک،

are attracted by colorful packaging

خیلی جذب بسته بندی های رنگارنگ می شوند

and plastic toys.

و اسباب بازی های پلاستیکی.

I must admit, I used to be one of them.

باید اقرار کنم که من هم زمانی یکی از آنها بودم.

I also used to think that all of our food

من هم زمانی فکر می کردم تمام غذای ما

came from these happy, little farms

از همین مزرعه های شاد و کوچولو به دست می آیند،

where pigs rolled in mud and cows grazed on grass all day.

جایی که خوک ها در گل و لای غلط می زنند و گاو ها تمام روز روی چمن ها مشغول چریدن هستند.

What I discovered was this is not true.

چیزی که من کشف کردم این بود که این واقعیت ندارد.

I began to look into this stuff

شروع کردم به دنبال این چیزها گشتن

on the Internet, in books and in documentary films,

در اینترنت، در کتاب ها و در فیلم های مستند،

in my travels with my family.

و در طی سفر هایمان با خانواده ام.

I discovered the dark side of the industrialized food system.

من روی تاریک سیستم غذایی صنعتی را دیدم.

First, there's genetically engineered seeds and organisms.

اول - دانه ها و ارگانیسم هایی که مهندسی ژنتیک شده هستند وجود دارند.

That is when a seed is manipulated in a laboratory

این وقتی‌ گفته میشود که یک دانه در آزمایشگاه دستکاری می شود،

to do something not intended by nature --

تا کاری انجام شود که منظور طبیعت نبوده است --

like taking the DNA of a fish

مثل این که دی.ان.ای یک ماهی را بگیرند

and putting it into the DNA of a tomato. Yuck.

و آن را در دی.ان.ای یک گوجه فرنگی بگذارند -- هوق.

Don't get me wrong, I like fish and tomatoes,

اشتباه برداشت نکنید، من ماهی و گوجه فرنگی دوست دارم،

but this is just creepy.

اما این ترکیب خیلی چندش آور است. (خنده)

(Laughter)

اما این ترکیب خیلی چندش آور است. (خنده)

The seeds are then planted, then grown.

پس این دانه ها کاشته می شوند، و رشد می کنند.

The food they produce have been proven

ثابت شده، غذایی که آنها تولید می کنند

to cause cancer and other problems in lab animals,

منجر به سرطان و مشکلات دیگر در جانوران آزمایشگاه می شوند.

and people have been eating food produced this way

و مردم غذایی را که این گونه تولید می شود را

since the 1990s.

از دهه 1990 تا کنون دارند می خورند.

And most folks don't even know they exist.

و بیشتر مردم حتی نمی دانند که این چیز ها وجود دارد.

Did you know rats that ate genetically engineered corn

آیا می دانستید موش هایی که ذرت های مهندسی ژنتیکی شده را خورده اند

had developed signs of liver and kidney toxicity?

علائم مسمومیت در کبد و کلیه را داشته اند؟

These include kidney inflammation and lesions and increased kidney weight.

این شامل تورم کلیه، آسیب دیدگی آن و افزایش وزن آن می شود.

Yet almost all the corn we eat

و تقریبا تمام ذرتی که ما می خوریم

has been altered genetically in some way.

به نحوی مهندسی ژنتیکی شده است.

And let me tell you,

و بگذارید به شما بگویم،

corn is in everything.

ذرت در همه چیز هست.

And don't even get me started on the Confined Animal Feeding Operations

و حتی سعی نکنید من را مجبود به پرداختن به محدود کردن غذای دام های بکنید.

called CAFOS.

به این می گویند CAFOS. (خنده)

(Laughter)

به این می گویند CAFOS. (خنده)

Conventional farmers use chemical fertilizers

کشاورزان عادی از کود های شیمیایی استفاده می کنند

made from fossil fuels

که از سوخت های فسیلی به دست می آیند

that they mix with the dirt to make plants grow.

و آنها با خاک مخلوط می شوند تا گیاهان رشد کنند.

They do this because they've stripped the soil from all nutrients

آنها این کار را می کنند چون تمام مواد غذایی را از خاک گرفته اند

from growing the same crop over and over again.

چرا که یک محصول را بارها و بار ها کشت کرده اند.

Next, more harmful chemicals are sprayed on fruits and vegetables,

در مرحله ی بعد، مواد شیمیایی مضر تری روی میوه ها و سبزیجات پاشیده می شود،

like pesticides and herbicides,

مانند آفت کش ها، علف هرزکش ها،

to kill weeds and bugs.

تا علف های هرز و حشرات را بکشند.

When it rains, these chemicals seep into the ground,

وقتی باران می آید، این مواد شیمیایی به داخل خاک نفوذ می کنند،

or run off into our waterways,

و یا این که وارد مجرا های آب ما می شوند،

poisoning our water too.

آب مان را هم مسموم می کنند.

Then they irradiate our food, trying to make it last longer,

بعد به مواد غذاییمان اشعه می دهند تا بیشتر بمانند،

so it can travel thousands of miles

تا بتوانند هزاران مایل جا به جا شوند

from where it's grown to the supermarkets.

از جایی که تولید می شوند به سوپرمارکت ها.

So I ask myself,

پس من از خودم می پرسم،

how can I change? How can I change these things?

من چگونه می توانم تغییر کنم؟ من چگونه می توانم این چیز ها را تغییر دهم؟

This is what I found out.

این چیزی است که من به ان رسیدم.

I discovered that there's a movement for a better way.

کشف کردم که یک جنبشی برای راه بهتر وجود دارد.

Now a while back,

حالا کمی قبل،

I wanted to be an NFL football player.

من می خواستم که یک بازیکن فوتبال آمریکایی ان.اف.ال بشوم.

I decided that I'd rather be an organic farmer instead.

من تصمیم گرفتم که ترجیح می دهم به جای آن یک کشاورز ارگانیک (طبیعی) باشم.

(Applause)

(تشویق)

Thank you.

ممنون.

And that way I can have a greater impact on the world.

و در آن صورت من تاثیر بزرگتری روی جامعه خواهم داشت.

This man, Joel Salatin, they call him a lunatic farmer

این مرد، Joel Salatin، به او می گویند کشاورز دیوانه،

because he grows against the system.

چون او بر خلاف سیستم می کارد

Since I'm home-schooled,

چون من مدرسه نمی روم و در خانه درس یاد میگیرم،

I went to go hear him speak one day.

یک روز رفتم و به حرف های او گوش دادم.

This man, this "lunatic farmer,"

این مرد، این کشاورز دیوانه،

doesn't use any pesticides, herbicides,

از هیچ حشره کش و علف هرزکشی استفاده نمی کند،

or genetically modified seeds.

و یا دانه هایی که تغییر ژنتیکی داده شده اند.

And so for that, he's called crazy by the system.

و به خاطر آن، سیستم به او می گوید دیوانه.

I want you to know that we can all make a difference

من به شما می خواهم بگوییم که تمامی ما می توانیم تغییری ایجاد کنیم.

by making different choices,

با تصمیم های متفاوت گرفتن،

by buying our food directly from local farmers,

با خرید غذا هایمان مستقیما از کشاورزان محلی،

or our neighbors who we know in real life.

و یا از همسایه هایمان که در تمام طول عمرمان با آنها آشنا بوده ایم.

Some people say organic or local food is more expensive,

بعضی مردم می گویند غذای اورگانیک یا محلی گران تر است،

but is it really?

اما آیا واقعا این طور است؟

With all these things I've been learning about the food system,

با تمام این چیز هایی که من در باره ی سیستم غذایی یاد گرفته ام،

it seems to me that we can either pay the farmer,

به نظر می رسد که ما یا به کشاورز باید پول بدهیم،

or we can pay the hospital.

یا این که به بیمارستان پول بدهیم.

(Applause)

(تشویق)

Now I know definitely which one I would choose.

الان من دقیقا می دانم کدام رو انتخاب می کنم.

I want you to know that there are farms out there --

من می خواهم شما بدانید که مزرعه هایی آن بیرون هست --

like Bill Keener in Sequatchie Cove Farm in Tennessee --

مثل Bill Keener در مزرعه ی Sequachie Cove در ایالت تنسی --

whose cows do eat grass

که گاو هایشان واقعا علف می خورند

and whose pigs do roll in the mud, just like I thought.

و خوک هایشان واقعا در گل و لای غلط می زنند، همان طور که من تصور می کردم.

Sometimes I go to Bill's farm and volunteer,

بعضی اوقات من به مزرعه ی بیل می روم و داوطلب کمک می شوم،

so I can see up close and personal

تا بتوانم از نزدیک و شخصا ببینیم

where the meat I eat comes from.

که گوشتی که من می خورم از کجا می آید.

I want you to know that I believe

من می خواهم شما بدانید که من اعتقاد دارم

kids will eat fresh vegetables and good food

بچه ها سبزیجات تازه و غذای خوب می خورند،

if they know more about it and where it really comes from.

اگر آنها بیشتر در باره ی آن بدانند و این که آن واقعا از کجا می آید.

I want you to know that there are farmers' markets

من می خواهم شما بدانید که بازارچه های محلی کشاورزان در

in every community popping up.

در هر محله ای وجود دارند، و در حال گسترشند.

I want you to know that me, my brother and sister

من می خواهم شما بدانید که من، برادرم و خواهرم

actually like eating baked kale chips.

واقعا دوست داریم چیپس کلم پیچ پخته شده بخوریم

I try to share this everywhere I go.

من سعی می کنم هر جایی که می روم این مطلب را به همه بگویم.

Not too long ago,

چند وقت پیش، تازه گی،

my uncle said that he offered my six-year-old cousin cereal.

عمو ی من گفت که او به پسر عمویم حبوبات صبحانه پیش نهاد کرده بود.

He asked him if he wanted organic Toasted O's

او پرسید که آیا او جو بو داده شده اورگانیک می خواهد یا

or the sugarcoated flakes --

برشتوک های پوشیده شده با شکر --

you know, the one with the big striped cartoon character on the front.

می دانید، همانی که یک عکس کارتونی بزرگ روی جعبه اش دارد.

My little cousin told his dad

پسر عمویم به پدرش گفت

that he would rather have the organic Toasted O's cereal

او ترجیح می دهد جو بو داده شده اورگانیک بخورد،

because Birke said he shouldn't eat sparkly cereal.

چون، برایک گفت، او نباید برشتوک پر زرق و برق بخورد

And that, my friends, is how we can make a difference

و این، دوستان من، همان روشی است که ما می توانیم تغییر ایجاد کنیم

one kid at a time.

هر بار یک بچه.

So next time you're at the grocery store, think local,

پس دفعه ی بعدی که در فروشگاه بقالی هستید، محلی فکر کنید،

choose organic, know your farmer and know your food.

اورگانیک انتخاب کنید، کشاورزتان را بشناسید و غذایتان را بشناسید.

Thank you.

ممنون.

(Applause)

(تشویق)