Renny Gleeson: 404, the story of a page not found

رنی گلیسون: 404، داستان صفحه ای که پیدا نشد

Translator: Farnaz Saghafi Reviewer: Shahram Eatezadi

So what I want to try to do is tell a quick story

خُب آنچه سعی در انجامش دارم اینه که

about a 404 page and a lesson that was learned as a result of it.

یه داستان کوتاه دربارۀ صفحه 404 و درسی که از آن گرفته شد، بگم .

But to start it probably helps to have an understanding

اما برای شروع خوبه بدونید که اصلا" صفحه 404 چیه؟

of what a 404 page actually is.

اما برای شروع خوبه بدونید که اصلا" صفحه 404 چیه؟

The 404 page is that.

صفحه 404 اینه.

It's that broken experience on the Web.

یعنی اختلال عملکرد در صفحات وب.

It's effectively the default page

اون در واقع صفحۀ وب پیش فرض است برای وقتی که جوابی برای سوال شما پیدا نمی کنه.

when you ask a website for something and it can't find it.

اون در واقع صفحۀ وب پیش فرض است برای وقتی که جوابی برای سوال شما پیدا نمی کنه.

And it serves you the 404 page.

وصفحه 404 را بهتون نشون می ده.

It's inherently a feeling of being broken when you go through it.

وقتی باهاش رو به رو می شوید، ذاتا" یه حس شکست بهتون دست می ده.

And I just want you to think a little bit about, remember for yourself,

و فقط ازتون می خوام کمی بهش فکر کنید، پیش خودتون باشه،

it's annoying when you hit this thing.

برخوردِ باهاش ، آزار دهنده است.

Because it's the feeling of a broken relationship.

چون مثل احساس یه ارتباط از هم پاشیده است.

And that's where it's actually also interesting to think about,

و این جایی است که در عین حال جالبه فکر کنید

where does 404 come from?

صفحه 404 از کجا آمده؟

It's from a family of errors actually --

اون در حقیقت از خانوادۀ خطا هاست

a whole set of relationship errors,

یه سری کامل از خطاهای ارتباطی،

which, when I started digging into them,

که وقتی شروع به کند و کاو در موردشون کردم،

it looks almost like a checklist for a sex therapist or a couples counselor.

بیشتر شبیه فهرست بازبینی مورد استفادۀ درمانگر مسائل جنسی یا یه مشاور زوج ها است.

You sort of get down there to the bottom and things get really dicey.

یه جوری به انتهای اون لیست می رسید و مسائل واقعا" خطرناک می شه.

(Laughter)

... خنده حاضرین ...

Yes.

بله.

But these things are everywhere.

اما این چیزها همه جا هستند.

They're on sites big, they're on sites small.

اونا در سایتهای بزرگ و کوچک یافت می شوند.

This is a global experience.

این یه تجربه جهانی است.

What a 404 page tells you

صفحه 404 بهتون می گه که تلاشتون بی نتیجه بوده.

is that you fell through the cracks.

صفحه 404 بهتون می گه که تلاشتون بی نتیجه بوده.

And that's not a good experience

و این تجربۀ جالبی نیست وقتی که بطور متوالی این مسئله براتون پیش می یاد.

when you're used to experiences like this.

و این تجربۀ جالبی نیست وقتی که بطور متوالی این مسئله براتون پیش می یاد.

You can get on your Kinect

شما می تونید سوار Kinect (کینکت) بشین

and you can have unicorns dancing

و می تونید اسبهای تک شاخ رقصنده داشته باشید

and rainbows spraying out of your mobile phone.

و رنگین کمانهایی که از موبایلتون بیرون بدرخشه.

A 404 page is not what you're looking for.

صفحه 404 چیزی نیست که دنبالش هستید.

You get that, and it's like a slap in the face.

وقتی می یاد، مثل یه سیلی توی گوشه.

Trying to think about how a 404 felt,

سعی کنید به حس صفحه 404 فکر کنید،

and it would be like if you went to Starbucks

مثل اینه که به کافی شاپ استار باکس رفتید

and there's the guy behind the counter

و فروشنده پشت کانتر فروش ایستاده

and you're over there and there's no skim milk.

جلو رفته و می بینید که شیر بدون چربی تموم شده.

And you say, "Hey, could you bring the skim milk?"

و می گید، " هی، می تونید شیر بدون چربی بدید؟"

And they walk out from behind the counter and they've got no pants on.

و اونا از پشت کانتر بیرون می یان و شما می بینید که شلوار تنشون نیست.

And you're like, "Oh, I didn't want to see that."

و اینطور می گید،" اوه، نمی خواستم اونو ببینم."

That's the 404 feeling.

این، حس صفحۀ 404 است.

(Laughter)

... خنده حاضرین ...

I mean, I've heard about that.

منظورم اینه، من در این مورد شنیدم.

So where this comes into play and why this is important

خُب این از کجا اومده و چرا مهمه

is I head up a technology incubator,

من سرپرست یه تیم تکنولوژی بودم

and we had eight startups sitting around there.

و 8 تازه کار داشتیم که دور میز نشسته بودند

And those startups are focused on what they are, not what they're not,

و روی این مسئله تمرکز داشتند که چی هستند، نه اینکه چی نیستند،

until one day Athletepath,

تا اینکه یه روز، اتلی پت (Athletepath)

which is a website that focuses on services for extreme athletes,

که یه وب سایتی است راجع به خدمات موجود برای ورزشکاران حرفه ای، این ویدئو را پیدا کرد.

found this video.

که یه وب سایتی است راجع به خدمات موجود برای ورزشکاران حرفه ای، این ویدئو را پیدا کرد.

(Video) Guy: Joey!

ویدئو: جویی!

Crowd: Whoa!

جمعیت: وای!

Renny Gleeson: You just ... no, he's not okay.

رنی گلیسون: تو فقط... نه، اون حالش خوب نیست.

They took that video and they embedded it in their 404 page

اونا اون ویدئو را برداشته و در صفحۀ 404 خودشون جایگذاری کردند.

and it was like a light bulb went off for everybody in the place.

مثل این بود که یه فکری به سر همه زد. ( چراغی تو سر همه روشن شد)

Because finally there was a page

چون بالاخره صفحه ای بوجود اومد

that actually felt like what it felt like to hit a 404.

که حس برخورد با صفحۀ 404 را تجربه کرد.

(Laughter)

... خنده حاضرین ...

(Applause)

... تشویق حاضرین ...

So this turned into a contest.

بدین ترتیب این به یه مسابقه تبدیل شد.

Dailypath that offers inspiration

سایت Dailypath، با گذاشتن جملات الهام بخش روی صفحۀ 404 خود، باعث شور و شوق شده.

put inspiration on their 404 page.

سایت Dailypath، با گذاشتن جملات الهام بخش روی صفحۀ 404 خود، باعث شور و شوق شده.

Stayhound, which helps you find pet sitters through your social network,

سایت Stayhound، که به شما کمک می کنه تا از طریق شبکه اجتماعی یه پرستار موقت برای حیوان خانگی خود بیابید،

commiserated with your pet.

با حیوان خانگی شما همدردی می کنه.

Each one of them found this.

هر یک از اونا، راهی پیدا کردند.

It turned into a 24-hour contest.

اون تبدیل به یه مسابقه 24 ساعته شد.

At 4:04 the next day, we gave out $404 in cash.

در ساعت 4:04 روز بعد، ما 404 دلار پول نقد بیرون فرستادیم.

And what they learned

و اونچه اونا یاد گرفتند

was that those little things, done right, actually matter,

این بود که اون چیزهای کوچک، که بدرستی انجام شد، واقعا" مهم بود

and that well-designed moments can build brands.

و لحظاتی که درست طراحی بشوند، می تونند بانی علامت تجاری باشند.

So you take a look out in the real world,

بدین ترتیب شما نگاهی به دنیای بیرون می اندازید

and the fun thing is you can actually hack these yourself.

و نکته جالب اینه که شما در واقع خودتون می تونید اینها رو سرقت اینترنتی بکنید.

You can type in an URL and put in a 404 and these will pop.

می تونید یه آدرس اینترنتی تایپ کرده و در اون 404 قرار بدید و اینها نمایان می شوند.

This is one that commiserates with you.

این اونی است که با شما همدردی می کنه.

This is one that blames you.

این یکی شما را محکوم میکنه.

This is one that I loved.

این یکی رو من دوست دارم.

This is an error page,

این یه صفحه خطاست،

but what if this error page was also an opportunity?

اما چه بسا این صفحۀ خطا، یه موقیعیت شانس هم باشه؟

So it was a moment in time

بنابراین در یه موقعیت زمانی

where all of these startups had to sit and think

همۀ این تازه کارها باید نشسته و فکر می کردند

and got really excited about what they could be.

و از اینکه چی می تونند باشند، هیجان زده شوند.

Because back to the whole relationship issue,

چون با توجه به مسئله کلی ارتباط،

what they figured out through this exercise

اونچه اونا در طی این تمرین کسب کردند

was that a simple mistake can tell me what you're not,

این بود که یه اشتباه ساده می تونه چیزی که نیستید را به من بگه،

or it can remind me of why I should love you.

یا بهم یادآوری کنه که چرا باید تو را دوست داشته باشم.

Thank you.

متشکرم.

(Applause)

... تشویق حاضرین ...