Our natural sleep cycle | Jessa Gamble

جسا گمبل: چرخه طبیعی خواب ما انسان ها

Translator: Mohammad Emaminejad Reviewer: Behrad Tehrani

Let's start with day and night.

اجازه بدید با روز و شب شروع کنیم.

Life evolved under conditions

زندگی در شرایط روشنی و تاریکی

of light and darkness,

نور و ظلمت

light and then darkness.

تکامل یافت

And so plants and animals

و گیاهان و حیوانات بسیاری

developed their own internal clocks

ساعت های درونی بدن خود را تکامل بخشیدند

so that they would be ready for these changes in light.

تا اینکه برای این تغییرات در طول روز آماده شوند

These are chemical clocks,

اینها ساعتهای شیمیایی هستند

and they're found in every known being that has two or more cells

و در هر موجود شناخته شده ای که دو یا بیش از دو سلول دارد یافت می شود

and in some that only have one cell.

و حـی در برخی از آنهایی که فقط یک تک سلول دارند

I'll give you an example --

من یک مثال برایتان خواهم زد

if you take a horseshoe crab off the beach,

اگه شما یک خرچنگ نعل اسبی را از ساحل دورکنید

and you fly it all the way across the continent,

و آن را در سراسر قاره بگردانید

and you drop it into a sloped cage,

و در یک قفس شیب دار بگذارید

it will scramble up the floor of the cage

بهنگام شروع مد

as the tide is rising

تا زمانی که به خانه اش در ساحل برسد

on its home shores,

تمام کف قفس را چنگ می زند

and it'll skitter down again right as the water is receding

و مجدداً بمحض اینکه آب در هزاران مایل آنطرف تر

thousands of miles away.

فروکش می کند به پایین میلغزد

It'll do this for weeks,

او این کار را هفته ها انجام خواهد داد

until it kind of gradually loses the plot.

تازمانی که بمرور الگوی اصلی را از دست بدهد

And it's incredible to watch,

و تماشای این مورد باورنکردنی است،

but there's nothing psychic or paranormal going on;

اما در این مورد هیچ اتفاق فیزیکی یا ماورای طبیعی نمی باشد؛

it's simply that these crabs have internal cycles

این مساله به سادگی مربوط به چرخه درونی سفره ماهی می باشد.

that correspond, usually, with what's going on around it.

و معمولا با اتفاقاتی که برای او می افتد مکاتبه می کند.

So, we have this ability as well.

پس ما هم این قابلیت را به خوبی داریم.

And in humans, we call it the "body clock."

و در انسانها؛ ما این قابلیت را ساعت بدن می نامیم.

You can see this most clearly when you take away someone's watch

شما نی توانید این قابلیت را بطور واضح ببنید وقتی که ساعت بعضی افراد را بردارید.

and you shut them into a bunker, deep underground,

و شما آن را داخل یک انباری بندازید در اعماق زیرزمین،

for a couple of months. (Laughter)

برای دو ماه.

People actually volunteer for this,

افراد معمولا برای این کار داوطلب می شوند،

and they usually come out

آنها معمولا ترک می کنند

kind of raving about their productive time in the hole.

آنها معمولا برای این زمان کلی پربار بی حوصله می شوند.

So, no matter how atypical these subjects would have to be,

بدون هیچ موضوعیتی که چطور این پدیده غیر معمول وجود دارد،

they all show the same thing.

همه آنها یک چیز را نشان می دهد.

They get up just a little bit later every day -- say 15 minutes or so --

آنها هر روز کمی دیرتر بیدار می شوند- 15 دقیقه یا کمی بیشتر---

and they kind of drift all the way around the clock like this

و این یک جریان به نوعی آهسته در تمام راهها حول آن ساعت می باشد.

over the course of the weeks.

در طی دوره این هفته

And so, in this way we know that they are working on their own internal clocks,

در پس، در این راه، ما می دانیم که کار می کنند براساس ساعت درونشون

rather than somehow sensing the day outside.

نسبت به طریقی که روز را احساس می کنید.

So fine, we have a body clock,

پس به خوبی می توان فهمید که ما یک ساعت درونی داریم،

and it turns out that it's incredibly important in our lives.

و می شه فهمید که این ساعت بطور باورنکردنی برای زندگی ما مهم هستند.

It's a huge driver for culture

آن یک نقش موثر برای فرهنگ ما دارد،

and I think that it's the most underrated force on our behavior.

و می شه فکر کرد که یکی از مهمترین اجبارها در رفتار ما دارد.

We evolved as a species near the equator,

ما از آن به عنوان یک شاخصه در نزدیکی خط استوا نمو داد.

and so we're very well-equipped

و حالا ما خیلی مجهز هستیم

to deal with 12 hours of daylight

برای کار کردن در 12 ساعت روز

and 12 hours of darkness.

و 12 ساعت شب

But of course, we've spread to every corner of the globe

اما مطمئنا، ما منتشر می شویم در هرگوشه کره خاکی

and in Arctic Canada, where I live,

و در ناحیه قطب شمال کانادا، جایی که من زندگی می کنم،

we have perpetual daylight in summer

ما یک روشنایی پی در پی در طی تابستان داربم

and 24 hours of darkness in winter.

و 24 ساعت تاریکی در زمستان

So the culture, the northern aboriginal culture,

پس در فرهنگ ما، فرهنگ بومی شمالی،

traditionally has been highly seasonal.

بطور سنتی ما شدیدا فصلی هستیم.

In winter, there's a lot of sleeping going on;

در زمستان، خیلی زیاد می خوابیم.

you enjoy your family life inside.

شما داخل خونه از وجود خانواده لذت می برید.

And in summer, it's almost manic hunting

و در تابستان، بطور دیوانه وار شکارچی

and working activity very long hours,

و خیلی فعالانه در تابستان ساعت های طولانی کار می کنیم.

very active.

خیلی فعال

So, what would our natural rhythm look like?

پس، چه چیزی ریتم طبیعی ما رو تعین می کند؟

What would our sleeping patterns be

چی چیزی الگوی خواب ما رو تعریف می کند؟

in the sort of ideal sense?

و در طی چه نظمی احساس ایده آل؟

Well, it turns out

خیلی خوب؛ به نتیجه مطلوب رسیدیم

that when people are living

پس، وقتی مردم در حال زندگی هستند

without any sort of artificial light at all,

بدون هیچ روشنایی غیرباورکردنی،

they sleep twice every night.

آنها دو دفعه در طی شب می خوابند

They go to bed around 8:00 p.m.

آنها به رختخواب می روند در حدود ساعت 8

until midnight

تا نیمه شب

and then again, they sleep

و دوباره می خوابند

from about 2:00 a.m. until sunrise.

از ساعت 2 شب تا طلوع خورشید

And in-between, they have a couple of hours

و در بین آن، آنها 2 ساعت زمان دارند

of sort of meditative quiet in bed.

که یک تفکر خاموش در رختخواب می باشد.

And during this time,

و در طی این زمان

there's a surge of prolactin,

منجر به ترشح پرولاکتین می شود

the likes of which a modern day never sees.

که دنیای مدرن هیچ وقت آن را تجربه نمی کند

The people in these studies

آن افراد در این مطالعه

report feeling so awake during the daytime,

احساس بیداری زیادی در طی روز می کنند،

that they realize

وقتی آنها مرخص می شوند

they're experiencing true wakefulness

دچار تجربه بی خوابی واقعی می شوند.

for the first time in their lives.

برای اولین بار در زندگیشون

So, cut to the modern day.

پس، به سمت روز مدرن برو

We're living in a culture of jet lag,

ما در فرهنگ اختلاف ساعت هواپیمایی و مشکلات آن زندگی می کنیم

global travel,

مسافرت های بین المللی

24-hour business,

کسب و کار 24 ساعته

shift work.

کارهای نوبتی.

And you know, our modern ways

و شما می دانید راههای مدرن ما

of doing things

برای انجام کارها

have their advantages,

برای ما یک سری مزیتها می آورد

but I believe we should understand the costs.

اما من اعتقاد دارم باید متوجه هزینه های آن بشویم.

Thank you.

سپاسگذارم.

(Applause)

(تشویق حضار)