Alan Siegel: Let's simplify legal jargon!

الن سیگل : بیایید اصطلاحات مزخرف قانونی را ساده کنیم!

Translator: Behrad Tehrani Reviewer: Iraj Hosseini

So, basically we have public leaders,

خوب, اساسا ما رهبران مردمی داریم,

public officials who are out of control;

مقامات رسمی که خارج از کنترل هستند.

they are writing bills that are unintelligible,

قوانین نامفهوم و پیچیده می نویسند.

and out of these bills are going to come

و از این قوانین شاید 40,000 صفحه مقررات,

maybe 40,000 pages of regulations, total complexity,

در می آید, همش پیچیدگی,

which has a dramatically negative impact on our life.

که تاثیر منفی زیادی در زندگی ما دارد.

If you're a veteran coming back from Iraq or Vietnam

اگر شما یک سرباز بازنشسته هستید که از عراق یا ویتنام بر می گردید

you face a blizzard of paperwork to get your benefits;

برای گرفتن مزایای خود با طوفانی از کاغذبازی های اداری مواجه می شوید.

if you're trying to get a small business loan,

اگر تلاش می کنید که یک وام کوچک تجاری بگیرید,

you face a blizzard of paperwork.

با کلی کاغذبازی و فرم اداری مواجه می شوید.

What are we going to do about it? I define simplicity

می خواهیم درباره اش چیکار کنیم؟ من سادگی را تعریف می کنم

as a means to achieving clarity,

به منظور دستیابی به وضوح,

transparency and empathy,

شفافیت و یکدلی,

building humanity into communications.

وارد کردن انسانیت در ارتباطات.

I've been simplifying things for 30 years.

من به مدت 30 سال این چیزها را ساده می کنم.

I come out of the advertising and design business.

من از تبلیغات و طراحی تجاری می آیم.

My focus is understanding you people,

تمرکز من روی درک و فهمیدن شما مردم است,

and how you interact with the government

و چطور با دولت برخورد می کنید

to get your benefits,

تا مزایای خود را بگیرید,

how you interact with corporations to decide whom you're going to do business with,

چطور با شرکت ها مواجه می شوید تا تصمیم بگیرید با چه کسی

and how you view brands.

قرار است کار کنید و چطور مارک های تجاری را می بینید.

So, very quickly, when President Obama said,

خوب, خیلی سریع, زمانی که رییس جمهور اوباما گفت:

"I don't see why we can't

"من نمی فهمم چرا نمی توانیم

have a one-page, plain English consumer credit agreement."

یک صفحه, به زبان انگلیسی ساده قرارداد اعتباری برای مصرف کننده داشته باشیم."

So, I locked myself in a room,

بنابراین, من خودم را در یک اتاق زندانی کردم,

figured out the content,

محتوا و مفهوم را پیدا کردم,

organized the document, and wrote it in plain English.

مدرک را تنظیم کردم و به زبان انگلیسی ساده نوشتم.

I've had this checked by the two top

و این را توسط دو نفر از معتبرترین وکیل های

consumer credit lawyers in the country.

کشور در زمینه اعتبار مصرف کننده چک کردم.

This is a real thing.

این یک چیز واقعی است.

Now, I went one step further and said,

حالا, من یک قدم جلوتر رفتم و گفتم،

"Why do we have to stick with the stodgy lawyers

"چرا ما مجبوریم به وکیل های قدیمی بچسبیم

and just have a paper document? Let's go online."

و فقط یک صفحه مدرک داشته باشیم؟ برویم آنلاین بشویم."

And many people

خوب, بعضی از مردم

might need help in computation.

ممکن است در محاسبه کمک بخواهند.

Working with the Harvard Business School,

ضمن کارکردن با مدرسه بیزنس هاروارد,

you'll see this example when you talk about minimum payment:

شما این مثال را خواهید دید زمانی که درباره کمترین میزان پرداخت صحبت می کنید.

If you spent 62 dollars for a meal,

اگر شما 62 دلار برای یک وعده غذا خرج کنید,

the longer you take to pay out that loan,

هر چه بیشتر بگذرد که آن قرض را پرداخت کنید,

you see, over a period of time using the minimum payment

می بینید, با گذر از یک دوره زمانی با استفاده از کمترین میزان پرداخت

it's 99 dollars and 17 cents.

آن 99 دلار و 17 سنت خواهد بود.

How about that? Do you think your bank is going to show that to people?

حالا چی؟ فکر می کنید بانک شما قرار است آن را به مردم نشان دهد؟

But it's going to work. It's more effective

ولی این کار خواهد کرد. این از

than just computational aids.

کمک محاسباتی خالی تاثیر گذارتر است.

And what about terms like

و نظرتون درباره عباراتی مانند

"over the limit"?

"بالاتر از حد" چی ؟

Perhaps a stealth thing.

شاید یه چیز دزدکی.

Define it in context. Tell people what it means.

آن را در متن مشخص کنید. به مردم بگویید این یعنی چه.

When you put it in plain English,

موقعی که شما این را به انگلیسی ساده می گذارید

you almost force the institution

تقریبا موسسه را مجبور می کنید

to give the people a way, a default out of that,

که به مردم یک راهی دهد, یک حالت پیشفرض,

and not put themselves at risk.

و نه اینکه خودشان را به خطر بیندازند.

Plain English is about

انگلیسی ساده درباره

changing the content.

تغییر محتواست.

And one of the things I'm most proud of

و یکی از چیزهایی که من بیشتر از همه به آن افتخار می کنم

is this agreement for IBM.

این قرارداد برای IBM (یک شرکت کامپیوتری) است.

It's a grid, it's a calendar.

این یک جدول, یک تقویم است.

At such and such a date, IBM has responsibilities,

که در تاریخ به تاریخ آن, IBM مسئولیت هایی دارد,

you have responsibilities.

و شما مسئولیت هایی دارید.

Received very favorably by business.

که شرکت ها خیلی از آن استقبال کردند.

And there is some good news to report today.

و امروز خبرهای خوبی برای گزارش کردن وجود دارد.

Each year, one in 10 taxpayers

هرسال یکی در 10 مالیات دهنده

receives a notice from the IRS.

از IRS - اداره مالیاتی آمریکا - یک اخطار دریافت می کند.

There are 200 million letters that go out.

بیشتر از 200 میلیون نامه وجود دارد که بیرون می رود.

Running through this typical letter that they had,

در حال بررسی این نامه متداول که داشتند,

I ran it through my simplicity lab,

من آن را در آزمایشگاه ساده سازی خودم جلو بردم.

it's pretty unintelligible.

بسیار نامفهوم و پیچیده است.

All the parts of the document in red are not intelligible.

تمام قسمت های قرمزرنگ مدرک قابل فهم نیستند.

We looked at doing over 1,000 letters that cover

ما به بیش از 1000 نامه که 70 درصد معاملات IRS را تشکیل

70 percent of their transactions in plain English.

می دهد نگاه کردیم تا به انگلیسی ساده برگردانیم.

They have been tested in the laboratory.

آنها در لابراتوار امتحان شده اند.

When I run it through my lab,

موقعی که من آن را در آزمایشگاهم بررسی می کنم

this heat-mapping shows everything

این نقشه طیفی نشان میدهد که

is intelligible.

همه چیز قابل درک است.

And the IRS has introduced the program.

و IRS این برنامه را رسما معرفی کرده است.

(Applause)

(تشویق)

There are a couple of things going on right now

چند چیز درحال حاضر وجود دارد

that I want to bring to your attention.

که من می خواهم توجه شما را به آن جلب کنم.

There is a lot of discussion now

بحث هایی زیادی الان وجود دارد

about a consumer financial protection agency,

درباره آژانس محافظت از امور مالی مصرف کننده,

how to mandate simplicity.

و اینکه چطور سادگی را اجباری کند.

We see all this complexity.

ما همه این پیچیدگی را می بینیم.

It's incumbent upon us,

من اعتقاد دارم وظیفه ما و

and this organization, I believe,

این سازمان است که

to make clarity, transparency

که روشنی، شفافیت و یکدلی

and empathy a national priority.

را یک اولویت ملی کند.

There is no way that we should allow government

ما به هیچ وجه نباید به دولت اجازه دهیم

to communicate the way they communicate.

تا به همان زبانی که خودشان صحبت می کنند با ما صحبت کنند.

There is no way we should do business

به هیچ وجه نباید با شرکتهایی تجارت کنیم

with companies that have agreements

که قراردادهایی دارند با شروط

with stealth provisions and that are unintelligible.

دزدکی و مخفی که نامفهوم و غیرقابل درک هستند.

So, how are we going to change the world?

خوب, چطور ما می خواهیم دنیا را تغییر دهیم؟

Make clarity, transparency and simplicity a national priority.

اینکه روشنی, شفافیت و سادگی را یک اولویت ملی کنیم.

I thank you.

سپاسگزارم.

(Applause)

(تشویق)