What really happens to the plastic you throw away - Emma Bryce

Translator: soheila Jafari Reviewer: Farnaz Saghafi

This is the story of three plastic bottles,

این داستان سه تا بطری پلاستیکی است،

empty and discarded.

خالی و دورانداخته شده.

Their journeys are about to diverge

قراره مسیرسفر آنها تغییر کنه

with outcomes that impact nothing less than the fate of the planet.

که حاصل آن، چیزی جز تاثیر برسرنوشت زمین نیست.

But they weren't always this way.

اما همیشه اینطور نبوده است.

To understand where these bottles end up, we must first explore their origins.

برای درک اینکه بطری‌ها از کجا سر در می آورند، ابتدا باید سرچشمه آن را بیابیم.

The heroes of our story were conceived in this oil refinery.

نطفۀ قهرمانان داستان ما دراین پالایشگاه بسته شده.

The plastic in their bodies

پلاستیک بدنه بطری‌ها

was formed by chemically bonding oil and gas molecules together

از اتصال شیمیایی مولکول های نفت و گاز با هم

to make monomers.

و ایجاد مونومر( تکپار) بوجود می‌آید.

In turn, these monomers were bonded into long polymer chains to make plastic

در نتیجه، این مونومرها بشکل زنجیره بلند پلیمری برای ساخت پلاستیک

in the form of millions of pellets.

در قالب میلیون‌ها پالت به هم متصل می شوند.

Those were melted at manufacturing plants and reformed in molds

آنها در کارخانه ها ذوب و در قالب‌ها شکل می‌گیرند

to create the resilient material that makes up the triplets' bodies.

تا یک ماده انعطاف پذیری برای ساخت بدن این سه قلوها (سه بطری داستان) بوجود بیاید.

Machines filled the bottles with sweet bubbily liquid

دستگاهها، بطری‌ها را با مایع شیرین حبابدار پر می کنند

and they were then wrapped, shipped, bought, opened, consumed

و سپس آنها بسته بندی، حمل، خریداری، باز و مصرف می شوند

and unceremoniously discarded.

و بدون تشریفات دور ریخته می شوند.

And now here they lie,

و حالا در اینجا افتادند،

poised at the edge of the unknown.

در آستانۀ ناشناخته ها بی حرکت افتادند.

Bottle one, like hundreds of millions of tons of his plastic brethren,

بطری شماره یک مانند صدها میلیون تن براداران پلاستیکی اش،

ends up in a landfill.

از محل های دفن زباله سر در میاورد.

This huge dump expands each day

این محل بزرگ دفن زباله هر روز گسترده‌تر می شود

as more trash comes in and continues to take up space.

و و زباله های بیشتری آمده و جای بیشتری می‌گیرند.

As plastics sit there being compressed amongst layers of other junk,

پلاستیک‌ها لابه لای سایر زباله‌ها فشرده می‌شوند،

rainwater flows through the waste

آب باران از میان زباله‌ها عبور کرده

and absorbs the water-soluble compounds it contains,

و جذب ترکیبات متشکل آنها که قابل حل در آب هستند، می شود

and some of those are highly toxic.

که برخی از اینها بسیار سمی هستند.

Together, they create a harmful stew called leachate,

با هم، مخلوط مضری به نام شیرآبه درست می‌کنند،

which can move into groundwater, soil and streams,

که میتواند به اب‌های زیرزمینی و خاک و جریانهای آب رفته

poisoning ecosystems and harming wildlife.

و اکوسیستم و زندگی حیات وحش را مسموم کنند.

It can take bottle one an agonizing 1,000 years to decompose.

بطری شماره یک، هزار سال رنج‌اور طول کشیده تا تجزیه شود.

Bottle two's journey is stranger but, unfortunately, no happier.

سفر بطری دوم عجیب تره اما، متاسفانه بهتر نیست.

He floats on a trickle that reaches a stream,

او در جویباری شناورشده که به نهری می رسد،

a stream that flows into a river,

نهری که به رودخانه میرسد،

and a river that reaches the ocean.

و رودخانه ای که به اقیانوس می رسد.

After months lost at sea,

پس از ماهها سرگردانی در اقیانوس،

he's slowly drawn into a massive vortex, where trash accumulates,

آهسته به گرداب بزرگی که زباله‌ها در آنجا جمع شده‌اند، کشیده می شود

a place known as the Great Pacific Garbage Patch.

مکانی بنام "لکه بزرگ زباله اقیانوس آرام".

Here the ocean's currents have trapped millions of pieces of plastic debris.

در اینجا جریانهای آب اقیانوس میلیونها قطعه بقایای پلاستیکی را به دام می اندازند.

This is one of five plastic-filled gyres in the world's seas.

این یکی از پنج چرخه پر شده از پلاستیک در دریاهای جهان هست.

Places where the pollutants turn the water into a cloudy plastic soup.

جایی که آلاینده ها، آب را به سوپ پلاستیکی کدری تبدیل می کنند.

Some animals, like seabirds, get entangled in the mess.

برخی حیوانات، مانند مرغ دریایی، در این کثافات گرفتار می شوند.

They, and others, mistake the brightly colored plastic bits for food.

آنها و دیگر حیوانات، اشتباهی پلاستیک رنگی را به جای غذا گاز می زنند.

Plastic makes them feel full when they're not,

پلاستیک باعث می شود آنها احساس سیری کنند، درحالی که آنها سیر نیستند،

so they starve to death

بنابرای آنها از گرسنگی می‌میرند

and pass the toxins from the plastic up the food chain.

و سمومی که از پلاستیک گرفته اند را به زنجیره غذایی انتقال می دهند.

For example, it's eaten by lanternfish,

برای مثال، فانوس ماهی آنرا می خورد،

the lanternfish are eaten by squid,

فانوس ماهی را ماهی مرکب می‌خورد،

the squid are eaten by tuna,

ماهی مرکب را ماهی تُن خورده،

and the tuna are eaten by us.

و ماهی تُن را ما می‌خوریم.

And most plastics don't biodegrade,

و بیشتر پلاستیک ها بواسطه عوامل زیستی، تجزیه نمی شوند،

which means they're destined to break down into smaller and smaller pieces

بدین معنا که آنها به قطعات کوچکترو کوچکتر خُرد می شوند

called micro plastics,

به نام میکرو پلاستیک،

which might rotate in the sea eternally.

که ممکن است تا ابد در اقانوس بچرخد.

But bottle three is spared the cruel purgatories of his brothers.

اما بطری سوم از جهنم بی‌رحمانه دو برادر دیگر جان سالم بدر برده.

A truck brings him to a plant

یک کامیون آنها را به یک کارخانه می برد

where he and his companions are squeezed flat

که او و همراهانش فشرده و تخت می شوند

and compressed into a block.

و بصورت یک بلوک در می‌آیند.

Okay, this sounds pretty bad, too, but hang in there.

بسیار خوب، اینهم خیلی جالب به نظر نمی رسد، اما صبر کنید.

It gets better.

اوضاع بهتر می شود.

The blocks are shredded into tiny pieces,

بلوک‌ها به قطعات ریز خرد شده،

which are washed and melted,

که شسته و ذوب می‌شوند،

so they become the raw materials that can be used again.

سپس تبدیل به مواد خام شده که می‌توان دوباره از آنها استفاده کرد.

As if by magic, bottle three is now ready to be reborn

انگار بطور جادویی، بطری سوم آماده تولد دوباره

as something completely new.

به عنوان یک چیز کاملا نو است.

For this bit of plastic with such humble origins,

یک تکه پلاستیک با منشأ معمولی،

suddenly the sky is the limit.

ناگهان سر از آسمان در می آورد.