The voices in my head | Eleanor Longden

الئنور لانگدن: صداهاى درون سر من

2,506,186 views

2013-08-08 ・ TED


New videos

The voices in my head | Eleanor Longden

الئنور لانگدن: صداهاى درون سر من

2,506,186 views ・ 2013-08-08

TED


لطفا برای پخش فیلم روی زیرنویس انگلیسی زیر دوبار کلیک کنید.

Translator: Leila Ataei Reviewer: soheila Jafari
00:12
The day I left home for the first time
0
12934
1833
روزی که برای نخستین بار خانه را ترک کردم
00:14
to go to university was a bright day
1
14791
2157
تا به دانشگاه برم روز درخشانی بود
00:16
brimming with hope and optimism.
2
16971
2521
سرشار از امید و خوش بینی.
00:19
I'd done well at school. Expectations for me were high,
3
19516
2923
در مدرسه خوب کار کرده بودم. انتظارات از من بالا بود،
00:22
and I gleefully entered the student life
4
22463
2151
و من خوشحال وارد زندگی دانشجویی شدم كه از کلاس‌‌هاى درس،
00:24
of lectures, parties and traffic cone theft.
5
24638
3575
مهمانی‌ها و دزدی مخروطهای ترافیکی تشكيل مى‌‌شد.
00:28
Now appearances, of course, can be deceptive,
6
28236
2654
خب البته ظاهر می تواند فریبنده باشد،
00:30
and to an extent, this feisty, energetic persona
7
30914
3091
و تا اندازه ای این شخصیت پرانرژی و چالاک
00:34
of lecture-going and traffic cone stealing was a veneer,
8
34029
3131
سر کلاس حاضر شو و دزد مخروطهاى ترافیکى، نقابی بودند،
00:37
albeit a very well-crafted and convincing one.
9
37184
3015
آنهم از نوع بسیار موذی و متقاعد کننده.
00:40
Underneath, I was actually deeply unhappy, insecure
10
40223
3402
در زير آن پوشش، من راستش عمیقاً غمگین، متزلزل
00:43
and fundamentally frightened --
11
43649
2190
و اساساً وحشت زده بودم--
00:45
frightened of other people, of the future, of failure
12
45863
3599
از آدمهای دیگر، آینده و شکست خوردن وحشت داشتم
00:49
and of the emptiness that I felt was within me.
13
49486
2329
و خلای که در درونم حس می‌کردم.
00:51
But I was skilled at hiding it, and from the outside
14
51839
2477
اما در پنهان کردن آن مهارت داشتم، و از بیرون
00:54
appeared to be someone with everything to hope for
15
54340
2381
ظاهر کسی را داشتم که کلی به همه چیز امیدوار
00:56
and aspire to.
16
56745
1227
و مشتاق بود.
00:57
This fantasy of invulnerability was so complete
17
57996
3182
این فانتزی آسیب ناپذیری چنان کامل بود
01:01
that I even deceived myself,
18
61202
1688
كه حتى خودم را فریب می‌دادم.
01:02
and as the first semester ended and the second began,
19
62914
2524
و موقعیکه ترم اول تمام شد و ترم دوم شروع شد،
01:05
there was no way that anyone could have predicted
20
65462
2508
بهیچ عنوان کسی نمی‌توانست آنچه که در آستانه وقع بود
01:07
what was just about to happen.
21
67994
2599
را پیش‌بینی کند.
01:10
I was leaving a seminar when it started,
22
70617
3109
در حال ترک سیمناری بودم که شروع شد،
01:13
humming to myself, fumbling with my bag
23
73750
2137
با خودم داشتم زمزمه می‌کردم و با کیف ور می‌رفتم
01:15
just as I'd done a hundred times before,
24
75911
2399
کاری که صد بار قبلاً هم انجامش داده بودم،
01:18
when suddenly I heard a voice calmly observe,
25
78334
2452
که ناگهان صدای خونسردى را شنیدم كه گفت،
01:20
"She is leaving the room."
26
80810
2168
" داره اتاق رو ترک می‌کنه."
01:23
I looked around, and there was no one there,
27
83002
1391
اطراف را نگاه کردم، و هیچکس اونجا نبود،
01:24
but the clarity and decisiveness of the comment
28
84417
2650
اما شفافیت و قاطعیت توضيح
01:27
was unmistakable.
29
87091
1820
اشتباه‌ناپذیر بود.
01:28
Shaken, I left my books on the stairs and hurried home,
30
88935
2620
لرزان، کتابها را روی پله‌ها جا گذاشتم و با عجله خونه رفتم،
01:31
and there it was again.
31
91579
1215
و دوباره آنجا بود.
01:32
"She is opening the door."
32
92818
2039
داره در رو باز می‌کنه.
01:34
This was the beginning. The voice had arrived.
33
94881
3948
این تازه شروع بود. صدا از راه رسیده بود.
01:38
And the voice persisted,
34
98853
2223
و اين صدا سمج بود،
01:41
days and then weeks of it, on and on,
35
101100
2441
روزها و بعد هفته‌ها، همچنان ادامه پيدا كرد،
01:43
narrating everything I did in the third person.
36
103565
2239
هر کاری که انجام می‌دادم را در قالب سوم شخص بازگو می کرد.
01:45
"She is going to the library."
37
105828
1634
"داره می‌ره کتابخانه."
01:47
"She is going to a lecture."
38
107486
1571
"داره می‌ره سر کلاس.
01:49
It was neutral, impassive and even, after a while,
39
109081
3312
طبیعی، خونسرد و حتی بعد از مدتی
01:52
strangely companionate and reassuring,
40
112417
2558
بطور غریبی مصاحب و اطمینان بخش بود،
01:54
although I did notice that its calm exterior sometimes slipped
41
114999
3417
گرچه متوجه شدم که گاهی اون ظاهر خونسرد غیبش می‌زد
01:58
and that it occasionally mirrored my own unexpressed emotion.
42
118440
3077
و این که گاهی منعکس کننده احساسات بیان نشده خودم بودم.
02:01
So, for example, if I was angry and had to hide it,
43
121541
2588
خب، برای مثل، اگر عصبانی بودم و مجبور بودم آن را مخفی کنم،
02:04
which I often did, being very adept at concealing how I really felt,
44
124153
3342
کاری که اغلب می‌کردم، واقعاً ماهر بودم در پنهان کردن حسی که داشتم،
02:07
then the voice would sound frustrated.
45
127519
2313
اونوقت این صدا نومید بنظر می‌‌رسید.
02:09
Otherwise, it was neither sinister nor disturbing,
46
129856
2789
والا، نه بدجنس بود نه آزار دهنده.
02:12
although even at that point it was clear
47
132669
2086
اگر چه حتى در آن مرحله واضح بود
02:14
that it had something to communicate to me
48
134779
2000
كه به نحوى مى‌‌خواست با من درباره احساساتم،
02:16
about my emotions, particularly emotions
49
136803
2347
بخصوص آن دسته احساساتى كه پرت و
02:19
which were remote and inaccessible.
50
139174
3061
دست نيافتنى بودند با من ارتباط برقرار كند.
02:22
Now it was then that I made a fatal mistake,
51
142259
3100
همان وقت بود كه اشتباهى مهلك انجام دادم،
02:25
in that I told a friend about the voice, and she was horrified.
52
145383
3179
اين كه به دوستى درباره صدا گفتم و او وحشت كرد.
02:28
A subtle conditioning process had begun,
53
148586
2221
فرايند شايسته سازى ماهرانه اى شروع شده بود،
02:30
the implication that normal people don't hear voices
54
150831
3665
اين استدلال كه مردم عادى صداها را نمى‌‌شنوند
02:34
and the fact that I did meant that something was very seriously wrong.
55
154520
3334
و اين حقيقت كه من منظورم واقعاً اين بوده كه يك چيزى جداً خيلى غلط بود.
02:37
Such fear and mistrust was infectious.
56
157878
3364
چنين ترس و عدم اعتمادى مسرى بود.
02:41
Suddenly the voice didn't seem quite so benign anymore,
57
161266
3041
ناگهان ديگر آن صدا چندان بيخطر بنظر نمى‌‌رسيد،
02:44
and when she insisted that I seek medical attention,
58
164331
2477
و وقتى دوستم اصرار كرد كه كمك پزشكى بگيرم،
02:46
I duly complied, and which proved to be
59
166832
2047
بقدر لازم همدستى كردم و ثابت شد
02:48
mistake number two.
60
168903
1723
كه اشتباه شماره دو من بود.
02:50
I spent some time telling the college G.P.
61
170650
2122
مدتى را صرف گفتن درباره آنچه به تشخيص من
02:52
about what I perceived to be the real problem:
62
172796
2191
مشكل واقعى بود، براى پزشك عمومى كالج كردم:
تشويش، كم ارزش قائل شدن براى خودم، ترسهايم درباره آينده،
02:55
anxiety, low self-worth, fears about the future,
63
175011
2832
02:57
and was met with bored indifference
64
177867
1749
و با بى‌‌تفاوتى كسالت بارى مواجه شدم
02:59
until I mentioned the voice,
65
179640
1770
تا اينكه از صدا ياد كردم،
03:01
upon which he dropped his pen, swung round
66
181434
2000
به محض گفتنش، خودكارش را انداخت، و بطرفم چرخيد
03:03
and began to question me with a show of real interest.
67
183458
2687
و با ابراز علاقه‌‌‌ى واقعى شروع كرد به سوال كردن از من.
03:06
And to be fair, I was desperate for interest and help,
68
186169
2620
و راستش رو بخواين، من نوميدانه به دنبال جلب توجه و كمك گرفتن بودم،
03:08
and I began to tell him about my strange commentator.
69
188813
2822
و شروع كردم به او درباره مفسر عجيبم گفتم.
03:11
And I always wish, at this point, the voice had said,
70
191659
2524
و هميشه آرزو مى‌‌كنم، در اين مرحله، صدا گفته بود،
"او داره گور خودش رو مى‌‌كنه. "
03:14
"She is digging her own grave."
71
194207
1668
03:15
I was referred to a psychiatrist, who likewise
72
195899
3501
به يك روانپزشك ارجاع داده شدم، كه او هم
03:19
took a grim view of the voice's presence,
73
199424
2533
ديدگاهى تلخ نسبت به حضور صدا اتخاذ كرد،
03:21
subsequently interpreting everything I said
74
201981
2048
در نتيجه هر حرفى كه مى‌‌زدم را از
ديد جنونى نهفته تفسير مى‌‌كرد.
03:24
through a lens of latent insanity.
75
204053
2312
03:26
For example, I was part of a student TV station
76
206389
2909
براى مثال، من عضو يك ايستگاه تلويزيونى دانشجويى بودم
03:29
that broadcast news bulletins around the campus,
77
209322
2528
كه بولتن‌‌هاى خبرى را در اطراف محوطه دانشگاه پخش مى‌‌كرد،
03:31
and during an appointment which was running very late,
78
211874
2026
و در طى يكى از قرارهايمان كه داشت دير مى‌‌شد،
03:33
I said, "I'm sorry, doctor, I've got to go.
79
213924
1225
گفتم،" متاسفم دكتر، من بايد برم.
03:35
I'm reading the news at six."
80
215173
1494
اخبار ساعت شش رو بايد بگم."
03:36
Now it's down on my medical records that Eleanor
81
216691
2286
الان در سوابق پزشكى من اين ثبت شده كه الئنور
توهم گوينده اخبار تلويزيون بودن را دارد.
03:39
has delusions that she's a television news broadcaster.
82
219001
3150
03:42
It was at this point that events began
83
222175
3425
در آن مرحله بود كه حوادث شروع كردند
03:45
to rapidly overtake me.
84
225624
2206
از من به سرعت سبقت گرفتن .
03:47
A hospital admission followed, the first of many,
85
227854
2372
پذيرش بيمارستان به دنبالش اتفاق افتاد، براى اولين بار از دفعات بسيار،
03:50
a diagnosis of schizophrenia came next,
86
230250
2888
تشخيص اسكيتزوفرنيا داده شد،
03:53
and then, worst of all, a toxic, tormenting sense
87
233162
3584
بعد، بدتر از همه، حسى كشنده و شكنجه‌‌گر
03:56
of hopelessness, humiliation and despair
88
236770
3354
از نااميدى، تحقير شدن و يأس
04:00
about myself and my prospects.
89
240148
2511
درباره خودم و انتظاراتم بوجود آمد.
04:02
But having been encouraged to see the voice
90
242683
2409
اما از آنجايى كه براى ديدن صدا نه بعنوان
04:05
not as an experience but as a symptom,
91
245116
2532
تجربه بلكه بعنوان نشانه بيمارى تشويق شده بودم
04:07
my fear and resistance towards it intensified.
92
247672
3072
ترس و مقاومت من نسبت به آن تشدید شد.
04:10
Now essentially, this represented taking
93
250768
2060
الزاماً اينطور شده بود كه من حالت
04:12
an aggressive stance towards my own mind,
94
252852
2028
پرخاشگرانه‌‌اى را نسبت به ذهن خودم اتخاذ كرده بودم،
04:14
a kind of psychic civil war,
95
254904
2367
نوعى جنگ داخلى روانى،
04:17
and in turn this caused the number of voices to increase
96
257295
2910
و در عوض اين كار باعث شد كه دفعات اتفاق افتادن صداها افزايش پيدا كند
04:20
and grow progressively hostile and menacing.
97
260229
3361
و بيشتر خصومت آميز و ارعاب‌‌ كننده شود.
04:23
Helplessly and hopelessly, I began to retreat
98
263614
3456
مايوس و بدون كمك ، شروع كردم به عقب نشينى
04:27
into this nightmarish inner world
99
267094
2115
كردن از اين دنياى درونى كابوس‌‌وار
04:29
in which the voices were destined to become
100
269233
2048
كه در آن صداها مقدر شده بودند به اينكه
04:31
both my persecutors and my only perceived companions.
101
271305
3998
هم شكنجه‌‌گر من باشند و هم تنها هم‌‌نشينهاى شناخته شده‌‌ام.
04:35
They told me, for example, that if I proved myself worthy
102
275327
3055
آنها براى مثال به من گفتند كه اگر ثابت مى‌‌كردم ارزش
04:38
of their help, then they could change my life
103
278406
2143
كمك شدن از سوى آنها را داشتم، بعدش آنها مى‌‌توانستند زندگيم
04:40
back to how it had been,
104
280573
1173
را به آنچه قبلاً بود، برگردانند،
04:41
and a series of increasingly bizarre tasks was set,
105
281770
2716
و مجموعه‌‌اى از وظايف عجيب و غريب رو به افزايش را تعيين كردند،
04:44
a kind of labor of Hercules.
106
284510
2001
حكايت ١٢ خان هركول بود.
04:46
It started off quite small, for example,
107
286535
1937
از چيزهاى كاملا كوچك شروع مى‌‌شد، براى مثال
04:48
pull out three strands of hair,
108
288496
1692
كندن سه تار مو،
04:50
but gradually it grew more extreme,
109
290212
1667
اما به مرور شديدتر مى‌‌شد،
04:51
culminating in commands to harm myself,
110
291903
2196
با دستوراتى كه مربوط به آسيب رساندن به خودم مى‌شد، به اوج رسيد،
04:54
and a particularly dramatic instruction:
111
294123
2146
و يك دستورالعمل خاص و مهيج:
04:56
"You see that tutor over there?
112
296293
1689
" اون معلم رو اونجا مى‌‌بينى؟
04:58
You see that glass of water?
113
298006
1274
اون ليوان آب رو اونجا مى‌‌بينى؟
04:59
Well, you have to go over and pour it over him in front of the other students."
114
299304
2774
خب، بايد برى اونجا و آب را جلو چشم بقيه شاگردها رويش بريزى. "
05:02
Which I actually did, and which needless to say
115
302102
2239
كارى كه در واقع انجام دادم، و لازم نيست بگويم كه
05:04
did not endear me to the faculty.
116
304365
1657
خاطرم را براى دانشمده عزيز نكرد.
05:06
In effect, a vicious cycle of fear, avoidance,
117
306046
4280
در نتيجه، دور شريرانه‌‌اى از ترس، طفره،
05:10
mistrust and misunderstanding had been established,
118
310350
2834
عدم اعتماد و سوء تفاهم ايجاد شده بود،
05:13
and this was a battle in which I felt powerless
119
313208
2728
و اين نبردى بود كه در آن احساس ناتوانمندى مى‌كردم
05:15
and incapable of establishing any kind of peace or reconciliation.
120
315960
4353
و قادر به ايجاد هيچگونه صلح يا آشتى نبودم.
05:20
Two years later, and the deterioration was dramatic.
121
320337
3634
دو سال گذشت، وخامت اوضاع به اوج رسيده بود.
05:23
By now, I had the whole frenzied repertoire:
122
323995
3684
حالا ديگر گزارش كاملى از ديوانگى‌‌هايم داشتم:
05:27
terrifying voices, grotesque visions,
123
327703
2965
صداهاى رعب‌‌انگيز، خيالات عجيب و غريب،
05:30
bizarre, intractable delusions.
124
330692
2744
توهمات لجوجانه و باورنكردنى.
05:33
My mental health status had been a catalyst
125
333460
2172
وضعيت بهداشت روانى‌‌ام سازمان دهنده
05:35
for discrimination, verbal abuse,
126
335656
2565
تبيض، سوء استفاده كلامى
05:38
and physical and sexual assault,
127
338245
2131
و آزار جنسى وجسمى بود،
05:40
and I'd been told by my psychiatrist,
128
340400
1762
و روانپزشكم به من گفته بود،
05:42
"Eleanor, you'd be better off with cancer,
129
342186
2385
"الئنور، با سرطان وضع بهترى مى‌‌تونستى داشته باشى،
05:44
because cancer is easier to cure than schizophrenia."
130
344595
3729
چون درمان سرطان از اسكيتزوفرنيا آسانتر است."
05:48
I'd been diagnosed, drugged and discarded,
131
348348
3368
بيماريم تشخيص داده شده بود، دارو مصرف مى‌‌كردم و طرد شده بودم،
05:51
and was by now so tormented by the voices
132
351740
2052
و در آن زمان هم كه اين صداها شكنجه‌‌ام مى‌‌كردند
05:53
that I attempted to drill a hole in my head
133
353816
2181
طوريكه تلاش كردم سوراخى توى سرم ايجاد كنم
05:56
in order to get them out.
134
356021
2832
تا آنها را بيرون بيارم.
05:58
Now looking back on the wreckage and despair of those years,
135
358877
4077
الان كه به نوميدى و بدبختى آن سالهايم نگاه مى‌‌كنم،
06:02
it seems to me now as if someone died in that place,
136
362978
3046
بنظرم مى‌‌رسد كه گويى كسى در آن محل مرده است
06:06
and yet, someone else was saved.
137
366048
3693
و با اينحال جايش كس ديگرى نجات يافته است.
06:09
A broken and haunted person began that journey,
138
369765
3290
شخصى تسخير شده و در هم شكسته‌‌ آن سفر را شروع كرده بود،
06:13
but the person who emerged was a survivor
139
373079
2909
اما كسى كه ظاهر شده بود، نجات يافته بود،
06:16
and would ultimately grow into the person
140
376012
2250
و در نهايت به كسى تبديل مى‌‌شد كه
06:18
I was destined to be.
141
378286
2100
تقدير آن را برايم رقم زده بود.
06:20
Many people have harmed me in my life,
142
380410
2664
آدمهاى زيادى در زندگيم به من آسيب رسانده‌‌اند،
06:23
and I remember them all,
143
383098
1470
و همه آنها را بخاطر دارم،
06:24
but the memories grow pale and faint
144
384592
2777
اما در مقايسه با آدمهايى كه به من كمك كردند
06:27
in comparison with the people who've helped me.
145
387393
3668
اين خاطرها كم رنگ و پژمرده مى‌شوند.
06:31
The fellow survivors, the fellow voice-hearers,
146
391085
2596
رفقاى نجات يافته، رفقايى كه صدا مى‌‌شنوند،
06:33
the comrades and collaborators;
147
393705
2248
همراهان و همكاران؛
06:35
the mother who never gave up on me,
148
395977
2304
مادرى كه هيچوقت از من دست نكشيد،
06:38
who knew that one day I would come back to her
149
398305
2584
مى‌‌دانست كه يك روز نزد او باز مى‌‌گشتم و
06:40
and was willing to wait for me for as long as it took;
150
400913
3646
مى‌‌خواست تا فرا رسيدن آن لحظه منتظرم بماند.
06:44
the doctor who only worked with me for a brief time
151
404583
2513
پزشكى كه تنها براى مدت كوتاهى با من كار كرد
06:47
but who reinforced his belief that recovery
152
407120
2048
اما باورش را مبنى بر اين كه بهبود نه تنها ممكن
06:49
was not only possible but inevitable,
153
409192
2290
بلكه اجتناب ناپذير بود را تقويت كرد،
06:51
and during a devastating period of relapse
154
411506
2379
و در طى دوره كشنده بازگشت بحالت نخست
06:53
told my terrified family, "Don't give up hope.
155
413909
2876
به خانواده وحشت‌‌زده من گفت، " اميدتون رو از دست نديد.
06:56
I believe that Eleanor can get through this.
156
416809
2989
من باور دارم كه الئنور مى‌‌تونه اين رو پشت سر بگذاره.
06:59
Sometimes, you know, it snows as late as May,
157
419822
2814
بعضى وقتها، مى‌‌دونيد حتى تا آخر ماه مِى هم برف ميباره،
07:02
but summer always comes eventually."
158
422660
3402
اما بالاخره هميشه تابستون از راه مى‌‌رسه."
07:06
Fourteen minutes is not enough time
159
426086
1830
چهارده دقيقه زمانى كافى نيست
07:07
to fully credit those good and generous people
160
427940
2912
براى گراميداشت همه افراد بخشنده و خوبى كه
07:10
who fought with me and for me
161
430876
1953
همراه من و براى من جنگيدند
07:12
and who waited to welcome me back
162
432853
1775
و كسانى كه منتظر ماندند تا بازگشتم را از آن
07:14
from that agonized, lonely place.
163
434652
2475
محل تنها و دردناك خوش‌‌آمد بگويند.
07:17
But together, they forged a blend of courage,
164
437151
2143
اما با هم، آنها تركيبى از دلگرمى، خلاقيت،
07:19
creativity, integrity, and an unshakeable belief
165
439318
3562
يكپارچگى و باورى خدشه ناپذير را تشكيل دادند
07:22
that my shattered self could become healed and whole.
166
442904
3825
كه وجود متلاشى شده من امكان درمان و كامل شدن را بيابد.
07:26
I used to say that these people saved me,
167
446753
1953
عادت داشتم بگم اين آدمها من را نجات دادند،
07:28
but what I now know is they did something
168
448730
1346
اما چيزى كه الان مى‌‌دانم اين است كه آنچه آنها انجام دادند
07:30
even more important in that they empowered me
169
450100
2547
حتى از آن هم مهم‌‌تر است، چون به من قدرت نجات دادن
07:32
to save myself,
170
452671
1598
خودم را دادند،
07:34
and crucially, they helped me to understand something
171
454293
2524
و به فهميدن چيزى كه همواره به آن شك داشتم
07:36
which I'd always suspected:
172
456841
1556
كمك كردند؛
07:38
that my voices were a meaningful response
173
458421
2364
اين كه صداها واكنش پر معنايى
07:40
to traumatic life events, particularly childhood events,
174
460809
2926
به آن دسته از حوادث منجر به آسيب‌‌هاى روانى ، بخصوص حوداث دوران كودكى بودند
07:43
and as such were not my enemies
175
463759
1825
و نه تنها دشمنم نبودند،
07:45
but a source of insight into solvable emotional problems.
176
465608
4728
بلكه منبع دانش ما به درون مشكلات احساسى حل شدنى هستند.
07:50
Now, at first, this was very difficult to believe,
177
470360
3046
خب، در ابتدا، خيلى سخت بود كه باور كنم،
07:53
not least because the voices appeared so hostile
178
473430
2350
چون اين صداها به نظرم خيلى خصمانه و تهديدآميز
07:55
and menacing, so in this respect, a vital first step
179
475804
3322
مى‌‌رسيدند، بهمين خاطر، اولين گام لازم
07:59
was learning to separate out a metaphorical meaning
180
479150
2691
اين بود كه ياد بگيرم معناى استعارى را از آنچه قبلاً
08:01
from what I'd previously interpreted to be a literal truth.
181
481865
3754
از آن بعنوان حقيقت عينى تعبير كرده بودم، تفكيك كنم.
08:05
So for example, voices which threatened to attack my home
182
485643
3126
خب براى مثال از صداهايى كه تهديد به حمله كردن به خانه‌‌ام مى‌‌كردند،
08:08
I learned to interpret as my own sense of fear
183
488793
2705
ياد گرفتم بعنوان حس خودم از ترس و عدم امنيت
08:11
and insecurity in the world, rather than an actual, objective danger.
184
491522
3634
در جهان تفسير كنم‌‌، جاى اين كه بخواهم با آن بعنوان خطرى واقعى برخورد كنم.
08:15
Now at first, I would have believed them.
185
495180
2132
خوب اولش، آنها را باور مى‌‌كردم.
08:17
I remember, for example, sitting up one night
186
497336
1548
يادم مياد، براى مثال يك شب بيرون اتاق والدينم
08:18
on guard outside my parents' room to protect them
187
498908
2446
نشستم تا از آنها عليه چيزى كه فكر مى‌‌كردم تهديدى واقعى
08:21
from what I thought was a genuine threat from the voices.
188
501378
3220
از سوى صداها باشد، با نگهبانى دادن محافظت كنم.
08:24
Because I'd had such a bad problem with self-injury
189
504622
2490
چون در آسيب رساندن به بخودم مشكل جدى داشتم،
08:27
that most of the cutlery in the house had been hidden,
190
507136
2572
بيشتر قاشق و چنگال و كارد هاى توى خانه را مخفى كرده بودند،
08:29
so I ended up arming myself with a plastic fork,
191
509732
2470
در نتيجه آخرش خودم را با چنگال پلاستيكى مسلح كردم،
08:32
kind of like picnic ware, and sort of sat outside the room
192
512226
2762
ا زهمين‌‌هايى كه موقع پيك نيك رفتن از آنها استفاده مى‌‌كنند، بيرون اتاق نشسته بودم
و آن را توى دستم فشار مى‌‌دادم و منتظرم بودم در صورت وقوع هر نوع حادثه‌‌اى ازش استفاده كنم.
08:35
clutching it and waiting to spring into action should anything happen.
193
515012
3690
08:38
It was like, "Don't mess with me.
194
518726
1648
مثل اين مى‌‌مانست،" سربه سرم نذار.
08:40
I've got a plastic fork, don't you know?"
195
520398
2709
مگه نمى‌‌دونى من يك چنگال پلاستيكى دارم؟"
08:43
Strategic.
196
523131
1456
سوق‌‌الجيشى.
08:44
But a later response, and much more useful,
197
524611
2582
اما پاسخ بعدى كه خيلى موثرتر بود
08:47
would be to try and deconstruct the message behind the words,
198
527217
4394
تلاشم جهت تجزيه و تحليل پيغام پشت اين كلمات بود،
08:51
so when the voices warned me not to leave the house,
199
531635
2998
در نتيجه وقتى صداها به من اخطار مى‌‌دادند كه خانه را ترك نكنم،
08:54
then I would thank them for drawing my attention
200
534657
2052
از آنها بابت جلب كردن توجهم به اين كه چقدر
08:56
to how unsafe I felt --
201
536733
1193
احساس ناامنى مى‌‌كردم سپاسگذار بودم.--
08:57
because if I was aware of it, then I could do something positive about it --
202
537950
2869
زيرا اگر درباره آن احساس آگاهى مى‌‌كردم، بعدش مى‌‌توانستم كار مثبتى راجع به آن انجام دهم--
09:00
but go on to reassure both them and myself
203
540843
2463
اما با اطمينان بخشيدن به آنها و خودم كه اوضاع امن است
09:03
that we were safe and didn't need to feel frightened anymore.
204
543330
3475
و لازم نيست بيشتر از اين بترسيم كارم را ادامه ميدادم.
09:06
I would set boundaries for the voices,
205
546829
1465
من محدوده‌‌هايى براى اين صداها تعيين كردم،
09:08
and try to interact with them in a way that was assertive
206
548318
2715
و سعى كردم با آنها به نحوى كه مدعى گرانه و در عين حال احترام آميز باشد
تعامل داشته باشم، و با ايجاد فرايند آرام
09:11
yet respectful, establishing a slow process
207
551057
2232
09:13
of communication and collaboration
208
553313
2332
ارتباط و همكارى
09:15
in which we could learn to work together and support one another.
209
555669
3275
كه در آن ما مى‌توانستيم كار با يكديگر و پشتيبانى را از هم بياموزيم.
09:18
Throughout all of this, what I would ultimately realize
210
558968
2620
در طول كل اين ماجرا چيزى كه سرانجام فهيمدم
09:21
was that each voice was closely related
211
561612
1860
اين بود كه هر صدايى به جنبه‌‌هايى
09:23
to aspects of myself, and that each of them
212
563496
2285
از خودم از نزديك ربط داشت، و هر كدام از آنها
09:25
carried overwhelming emotions that I'd never had
213
565805
2286
احساسات درهم شكسته‌‌اى را حمل مى‌‌كرد كه من هرگز
فرصت پردازش يا حل كردن آن را نداشتم،
09:28
an opportunity to process or resolve,
214
568115
2054
09:30
memories of sexual trauma and abuse,
215
570193
2536
خاطرات ناشى از ضربه‌‌هاى روحى و سوءاستفاده جنسى،
09:32
of anger, shame, guilt, low self-worth.
216
572753
2887
خشم، شرم، گناه، ارزش كمتر قائل شدن براى خودم.
09:35
The voices took the place of this pain
217
575664
2476
صداها جايگزين اين درد مى‌‌شدند
09:38
and gave words to it,
218
578164
1463
و شكل كلمه به آن مى‌‌دادند،
09:39
and possibly one of the greatest revelations
219
579651
1815
و شايد يكى از بزرگترين آگاهيها وقتى بود
09:41
was when I realized that the most hostile and aggressive voices
220
581490
3000
كه تشخيص دادم ارعاب‌‌آميزترين و پرخاشگرانه‌‌ترين صداها
09:44
actually represented the parts of me
221
584514
1723
در واقع نمايانگر بخشهايى از من بود
09:46
that had been hurt most profoundly,
222
586261
2189
كه عميق‌‌ترين آسيبها را ديده بود،
09:48
and as such, it was these voices
223
588474
2128
و به اين ترتيب، اين صداها بودند
09:50
that needed to be shown the greatest compassion and care.
224
590626
3318
كه بيشترين نياز را براى نشان دادن همدردى و مراقبت طلب مى‌‌كردند.
09:53
It was armed with this knowledge that ultimately
225
593968
2991
با اين دانش مسلح شده بود كه در نهايت
09:56
I would gather together my shattered self,
226
596983
2264
اين وجود درهم شكسته را يكجا جمع كنم،
09:59
each fragment represented by a different voice,
227
599271
2591
كه هر بخش آن نماينده صدايى متفاوت بود،
10:01
gradually withdraw from all my medication,
228
601886
2027
به مرور همه داروها را كنار گذاشتم،
10:03
and return to psychiatry, only this time from the other side.
229
603937
4664
و برگشتم به روان درمانى، تنها اين بار از سمتى ديگر.
10:08
Ten years after the voice first came, I finally graduated,
230
608625
3574
ده سال بعد از اين كه اولين صدا اتفاق افتاد، بالاخره فارغ‌‌التحصيل شدم،
10:12
this time with the highest degree in psychology
231
612223
1870
اين بار با بالاترين رتبه در روانشناسى
10:14
the university had ever given, and one year later,
232
614117
2434
كه دانشگاه تابحال داده بود، و يك سال بعد،
10:16
the highest masters, which shall we say
233
616575
1858
بالاترين رتبه‌‌ها در كارشناسى ارشد، كه بايد بگم
10:18
isn't bad for a madwoman.
234
618457
1699
اصلاً براى يك زن ديوانه بد نيست.
10:20
In fact, one of the voices actually dictated the answers
235
620180
2667
در واقع، يكى از اين صداها جوابها را در طول
10:22
during the exam, which technically possibly counts as cheating.
236
622871
3206
امتحان ديكته مى‌‌كرد، كه از لحاظ تكنيكى احتمالاً تقلب محسوب مى‌‌شود.
(خنده)
10:26
(Laughter)
237
626101
1377
10:27
And to be honest, sometimes I quite enjoyed their attention as well.
238
627502
2710
و صادقانه بگم كه گاهى كاملاً از اين توجه آنها هم لذت مى‌‌بردم.
10:30
As Oscar Wilde has said, the only thing worse
239
630236
2143
همانطور كه اسكار وايلد گفته است، بدترين كار در قياس با
حرف زدن درباره مساله‌‌اى فقط مى‌‌تواند حرف نزدن درباره آن مساله باشد.
10:32
than being talked about is not being talked about.
240
632403
2493
10:34
It also makes you very good at eavesdropping,
241
634920
2143
اين كار همينطور باعث مى‌‌شود كه در استراق سمع خيلى خوب باشيد،
چون مى‌‌توانيد بطور هم زمان به دو مكالمه گوش دهيد.
10:37
because you can listen to two conversations simultaneously.
242
637087
2810
10:39
So it's not all bad.
243
639921
1265
پس خيلى هم بد نيست.
10:41
I worked in mental health services,
244
641210
1667
من در مراكز خدماتى بهداشت روان كار كردم،
10:42
I spoke at conferences,
245
642901
2197
در كنفرانس‌‌ها صحبت كردم،
10:45
I published book chapters and academic articles,
246
645122
2286
كتابهایی با فصول مختلف و مقالات دانشگاهى چاپ كردم
10:47
and I argued, and continue to do so,
247
647432
2766
و استدلال آوردم و به اين كار ادامه دادم،
10:50
the relevance of the following concept:
248
650222
2220
درباره ارتباط مفهوم زير:
10:52
that an important question in psychiatry
249
652466
2228
كه يك سوال مهم در روانپزشكى
10:54
shouldn't be what's wrong with you
250
654718
1620
نبايد اين باشد كه چه مشكلى دارى
10:56
but rather what's happened to you.
251
656362
2580
بلكه بايد اين باشد كه چه اتفاقى برايت افتاده است.
10:58
And all the while, I listened to my voices,
252
658966
2838
و در تمام این مدت، من به صداهایم گوش دادم،
11:01
with whom I'd finally learned to live with peace and respect
253
661828
2858
و بالاخره یاد گرفتم در نهایت صلح و احترام با آن زندگی کنم
11:04
and which in turn reflected a growing sense
254
664710
2094
و در عوض شاهد رشد حسهای
11:06
of compassion, acceptance and respect towards myself.
255
666828
3639
دلسوزی، پذیرش و احترام نسبت به خودم باشم.
11:10
And I remember the most moving and extraordinary moment
256
670491
3134
و آن لحظه بسیار تاثیرگذار و استثنایی را بخاط میاورم که
11:13
when supporting another young woman who was terrorized by her voices,
257
673649
3286
از زن جوان دیگری که از شنیدن صداهایش وحشت زده بود، حمایت می‌کردم.
11:16
and becoming fully aware, for the very first time,
258
676959
2575
و براى نخستين بار، به اين آگاهى كامل دست يافتم
11:19
that I no longer felt that way myself
259
679558
2272
كه ديگر درباره خودم آن حس را نداشتم
11:21
but was finally able to help someone else who was.
260
681854
3700
اين كه سرانجام قادر بودم به كس ديگرى كمك كنم.
11:25
I'm now very proud to be a part of Intervoice,
261
685578
3544
الان از اين كه بخشى از اين پيكر سازمانى
11:29
the organizational body of the International Hearing Voices Movement,
262
689146
3945
و بين صدايى از جنبش شنيدن صداها هستم، بخودم خيلى مى‌‌بالم.
11:33
an initiative inspired by the work of Professor Marius Romme
263
693115
3359
حركتى كه در ابتدا الهام بخش آن كار پروفسور ماريوس رومى
11:36
and Dr. Sandra Escher,
264
696498
1228
و دكتر ساندارا اسخر بود،
11:37
which locates voice hearing as a survival strategy,
265
697750
3172
كه شنيدن صدا را بعنوان استراتژى براى بقاء تشخيص مى‌‌دهند،
11:40
a sane reaction to insane circumstances,
266
700946
3342
واكنشى عاقلانه به شرايط جنون آميز،
11:44
not as an aberrant symptom of schizophrenia to be endured,
267
704312
3635
نه بعنوان نشانه‌‌اى گمراه كننده از اسكيتزوفرنيا كه تحمل شود،
11:47
but a complex, significant and meaningful experience
268
707971
3240
بلكه يك تجربه پيچيده، مهم و پرمعنايى
11:51
to be explored.
269
711235
2300
كه مورد تحقيق قرار گيرد.
11:53
Together, we envisage and enact a society
270
713559
2259
با هم، جامعه‌‌اى را مى‌‌سازيم
11:55
that understands and respects voice hearing,
271
715842
2453
كه شنيدن صداها را درك مى‌‌كند و به آن احترام مى‌‌گذارد،
11:58
supports the needs of individuals who hear voices,
272
718319
2381
از نيازهاى كسانى كه صداها را مى‌‌شنوند حمايت مى‌كند
12:00
and which values them as full citizens.
273
720724
3257
و براى آنها به اندازه شهروندان كامل ارزش قائل است.
12:04
This type of society is not only possible,
274
724005
2262
این مدل از جامعه نه تنها ممکن نیست،
12:06
it's already on its way.
275
726291
1988
بلکه همین حالا نیز در راه است.
12:08
To paraphrase Chavez, once social change begins,
276
728303
3770
چيزى كه چاوز می گوید،" زمانی که جامعه تغییر می‌کند،
12:12
it cannot be reversed.
277
732097
2068
نمی‌توان آن را به عقب برگرداند.
12:14
You cannot humiliate the person who feels pride.
278
734189
3203
شما نمی‌توانید کسی که احساس غرور می‌کند را تحقیر کنید.
12:17
You cannot oppress the people
279
737416
1767
نمی‌توانید به مردمی ستم کنید
12:19
who are not afraid anymore.
280
739207
2460
که دیگر نمی‌ترسند."
12:21
For me, the achievements of the Hearing Voices Movement
281
741691
2620
برای من، دستاوردهای جنبش شنيدن صداها
12:24
are a reminder that empathy, fellowship,
282
744335
2410
یادآور این است که همدلی، رفاقت،
12:26
justice and respect are more than words;
283
746769
2720
عدالت و احترام بیش از کلمات هستند
12:29
they are convictions and beliefs,
284
749513
2587
آنها باورها و احكام هستند،
12:32
and that beliefs can change the world.
285
752124
2462
و آن باورها می توانند دنیا را تغییر دهند.
12:34
In the last 20 years, the Hearing Voices Movement
286
754610
2751
در بیست سال گذشته و جنبش صداهای شنیدنی
12:37
has established hearing voices networks
287
757385
2188
شبکه‌‌هایی از جنبش شنيدن صداها را در ۲۶ کشور
12:39
in 26 countries across five continents,
288
759597
2967
در سرتاسر پنج قاره تاسیس کرده است که باهم
12:42
working together to promote dignity, solidarity
289
762588
3345
در راستای ترفیع مقام، انسجام و
12:45
and empowerment for individuals in mental distress,
290
765957
3042
قدرتمندى افراد تحت تاثير فشارهای روانی تلاش مى‌‌كند
12:49
to create a new language and practice of hope,
291
769023
3241
تا زبانی جدید را خلق کند و امیدواريى را تمرین کند
12:52
which, at its very center, lies an unshakable belief
292
772288
3920
که در مرکز آن، باوری خدشه‌‌ناپذير
12:56
in the power of the individual.
293
776232
2866
در قدرت فرد وجود دارد.
12:59
As Peter Levine has said, the human animal
294
779122
2897
همانطور که پیتر لوین گفته است،بشر حیوان
13:02
is a unique being
295
782043
1628
موجودی استثنایی است
13:03
endowed with an instinctual capacity to heal
296
783695
3350
که به وى ظرفیتی غریزی برای درمان كردن و روحی هوشمند
13:07
and the intellectual spirit to harness this innate capacity.
297
787069
4187
برای مهار کردن این ظرفیت ذاتی، اعطاء شده است.
13:11
In this respect, for members of society,
298
791280
2460
در این رابطه، برای اعضای جامعه،
13:13
there is no greater honor or privilege
299
793764
2469
شرافت یا امتیاز بیشتری نسبت به
13:16
than facilitating that process of healing for someone,
300
796257
2636
تسهیل بخشیدن آن فرایند در درمان شخص وجود ندارد
13:18
to bear witness, to reach out a hand,
301
798917
2922
تا براى به اشتراك گذاردن
13:21
to share the burden of someone's suffering,
302
801863
2339
رنج كشيدن فرد، شهادت دهد و دستش را دراز كند
13:24
and to hold the hope for their recovery.
303
804226
3050
و اميدش را براى بهبودى آنها نگهدارد.
13:27
And likewise, for survivors of distress and adversity,
304
807300
2572
و به همین ترتیب، بخاطر نجات یافتگان از فشار روحی و مصیبت،
13:29
that we remember we don't have to live our lives
305
809896
2488
باید بخاطر داشته باشیم که ما نباید همواره زندگی را ادامه دهیم که بواسطه
13:32
forever defined by the damaging things that have happened to us.
306
812408
3688
چیزهای آسیب رساننده‌ای که برايمان اتفاق افتاده‌اند، تعریف شود.
13:36
We are unique. We are irreplaceable.
307
816120
2485
ما بی‌همتا هستیم. ما غیر قابل جایگزین هستیم.
13:38
What lies within us can never be truly colonized,
308
818629
2693
چیزی درون ما هست كه هرگز در واقع نمی‌توان
13:41
contorted, or taken away.
309
821346
2332
آن را محدود، کنترل یا کم کرد.
13:43
The light never goes out.
310
823702
4074
نورى كه هرگز خاموش نمی‌شود.
13:47
As a very wonderful doctor once said to me,
311
827800
2086
همانطور که یک دکتر فوق‌العاده به من گفت،
13:49
"Don't tell me what other people have told you about yourself.
312
829910
3227
"بهم نگین سایر مردم درباره شما چی بهتون می‌گن.
13:53
Tell me about you."
313
833161
3027
راجع به خودتون بهم بگین."
13:56
Thank you.
314
836212
1782
متشکرم.
13:58
(Applause)
315
838018
5524
(تشویق)
درباره این وب سایت

این سایت ویدیوهای یوتیوب را به شما معرفی می کند که برای یادگیری زبان انگلیسی مفید هستند. دروس انگلیسی را خواهید دید که توسط معلمان درجه یک از سراسر جهان تدریس می شود. روی زیرنویس انگلیسی نمایش داده شده در هر صفحه ویدیو دوبار کلیک کنید تا ویدیو از آنجا پخش شود. زیرنویس‌ها با پخش ویدیو همگام می‌شوند. اگر نظر یا درخواستی دارید، لطفا با استفاده از این فرم تماس با ما تماس بگیرید.

https://forms.gle/WvT1wiN1qDtmnspy7