How to practice emotional first aid | Guy Winch | TED

گای وینچ: چرا همه ما نیاز به تمرین کمک های اولیه احساسی و عاظفی داریم

5,168,827 views

2015-02-16 ・ TED


New videos

How to practice emotional first aid | Guy Winch | TED

گای وینچ: چرا همه ما نیاز به تمرین کمک های اولیه احساسی و عاظفی داریم

5,168,827 views ・ 2015-02-16

TED


لطفا برای پخش فیلم روی زیرنویس انگلیسی زیر دوبار کلیک کنید.

Translator: soheila Jafari Reviewer: Leila Ataei
00:15
I grew up with my identical twin,
0
15141
2535
من با برادر دوقلوی همسانم بزرگ شدم،
00:18
who was an incredibly loving brother.
1
18461
2464
که بطور باورنکردنی دوست داشتنی بود.
00:21
Now, one thing about being a twin is,
2
21477
3072
یک چیز درباره دوقلو همسان بودن اینه که که این تو را متخصص
00:24
it makes you an expert at spotting favoritism.
3
24573
3588
پیدا کردن استثناء نسبت به دیگری می کنه.
00:28
If his cookie was even slightly bigger than my cookie,
4
28642
4167
اگر بیسکویت او کمی بزرگتر از مال من بود، من سوال داشتم.
00:33
I had questions.
5
33723
1352
روشن بود که من گرسنه نیودم.
00:35
And clearly, I wasn't starving.
6
35099
2418
00:38
(Laughter)
7
38300
2002
( خنده تماشاگران)
00:40
When I became a psychologist, I began to notice favoritism
8
40873
4123
وقتی که روانشناس شدم، شروع به تشخیص دادن نوع دیگری از استثناء قائل شدن کردم،
00:45
of a different kind;
9
45020
1714
00:46
and that is, how much more we value the body than we do the mind.
10
46758
4784
و اینکه چقدر ما ارزش بیشتری برای بدن مان نسبت به روان مان قائل هستیم.
00:52
I spent nine years at university earning my doctorate in psychology,
11
52187
6034
من ۹ سال را برای گرفتن دکترای روانشناسی در دانشگاه صرف کردم،
00:58
and I can't tell you how many people look at my business card and say,
12
58245
4254
و نمی توانم به شما بگویم که چند نفر به کارت ویزیت من نگاه کردند و گفتند،
01:02
"Oh -- a psychologist. So, not a real doctor,"
13
62523
4320
"آه، تو روانشناس هستی پس دکتر واقعی نیستی،"
جوری که اینطور روی کارت ویزیتم گفته شده.
01:08
as if it should say that on my card.
14
68209
1798
01:10
[Dr. Guy Winch, Just a Psychologist (Not a Real Doctor)]
15
70031
2785
( خنده تماشاگران)
01:12
(Laughter)
16
72840
1602
01:14
This favoritism we show the body over the mind --
17
74952
4384
این استثنا قائل شدن را ما در مورد بدن مان نسبت به روان مان نشان می دهیم.
01:19
I see it everywhere.
18
79360
1439
01:21
I recently was at a friend's house,
19
81718
1667
اخیرا منزل یکی از دوستانم بودم،
01:23
and their five-year-old was getting ready for bed.
20
83409
2522
و پسر پنج ساله شان برای خوابیدن آماده می شد.
01:25
He was standing on a stool by the sink, brushing his teeth,
21
85955
3605
او روی چهارپایه ای ایستاده بود و مشغول مسواک زدن دندان هایش بود،
01:29
when he slipped and scratched his leg on the stool when he fell.
22
89584
3808
او از روی چهارپایه افتاد و پایش کمی خراش برداشت.
01:33
He cried for a minute, but then he got back up,
23
93996
2972
برای یک دقیقه گریه کرد ولی برگشت روی چهارپایه،
01:36
got back on the stool, and reached out for a box of Band-Aids
24
96992
3514
و به دنبال چسب زخم برای خراش پایش گشت.
01:40
to put one on his cut.
25
100530
1764
01:43
Now, this kid could barely tie his shoelaces,
26
103050
3937
این کودک حتی به سختی می توانست بند کفشهایش را ببندد،
01:47
but he knew you have to cover a cut so it doesn't become infected,
27
107011
4427
اما می دانست باید که روی زخم را بپوشاند، تا عفونت نکند،
01:51
and you have to care for your teeth by brushing twice a day.
28
111462
3336
و باید مراقب دندان هایش با دوبار مسواک زدن در روز باشد.
01:55
We all know how to maintain our physical health
29
115425
2920
ما همه می دانیم که چگونه از جسممان نگهداری کنیم
01:58
and how to practice dental hygiene, right?
30
118369
2515
و چگونه برای بهداشت دهان و دندان مان عمل کنیم، درسته؟
02:00
We've known it since we were five years old.
31
120908
2789
ما این را از زمانی که پنج ساله هستیم می دانیم.
02:04
But what do we know about maintaining our psychological health?
32
124442
4624
اما ما درباره سلامتی روح و روان مان چه می دانیم؟
خُب، هیچ چیز.
02:10
Well, nothing.
33
130070
1178
02:11
What do we teach our children about emotional hygiene?
34
131778
3790
ما به کودکانمان درباره بهداشت روان و عواطف چه چیزی یاد می دهیم؟
02:16
Nothing.
35
136740
1205
هیچ چیز.
02:18
How is it that we spend more time taking care of our teeth
36
138767
4448
چطور زمان بیشتری را برای مراقبت از دندانمان
02:23
than we do our minds?
37
143595
1784
نسبت به روان مان می گذرانیم.
02:26
Why is it that our physical health is so much more important to us
38
146202
4810
چرا اینطور است که سلامت جسم برای ما
بسیار مهم تر از سلامت روان است؟
02:31
than our psychological health?
39
151036
1669
02:33
We sustain psychological injuries even more often than we do physical ones,
40
153393
5390
صدمات بر روح و روان ما بسیار پایدارتر از صدمات بر روی جسم ما هستند،
02:38
injuries like failure or rejection or loneliness.
41
158807
4206
صدماتی مانند شکست، واپس خوردن و یا تنهایی.
02:43
And they can also get worse if we ignore them,
42
163037
2771
و اگر آنها را نادیده بگیرید بدتر خواهند شد،
02:45
and they can impact our lives in dramatic ways.
43
165832
2890
و می توانند روی زندگی ما اثرات بسیار شدیدی بگذارند.
02:49
And yet, even though there are scientifically proven techniques
44
169285
4180
و با این حال، با اینکه تکنیک های علمی ثابت شده ای هست
02:53
we could use to treat these kinds of psychological injuries,
45
173489
3893
که ما می توانیم صدمات روحی و روانی را
02:57
we don't.
46
177803
1159
که بر ما وارد شده درمان کنیم.
02:59
It doesn't even occur to us that we should.
47
179374
2541
حتی به ذهن مان هم خطور نمی کند که باید اینکار را بکنیم.
03:02
"Oh, you're feeling depressed? Just shake it off; it's all in your head."
48
182434
4057
"آه، احساس افسردگی می کنید؟ خودت را تکان بده این فقط توی ذهن توست."
ایا می توانید تصور کنید که این را به کسی که پایش شکسته است بگوید:
03:07
Can you imagine saying that to somebody with a broken leg:
49
187190
2877
03:10
"Oh, just walk it off; it's all in your leg."
50
190091
2586
"آه، بلند شو و راه برو: این فقط پای تو هست"
03:12
(Laughter)
51
192907
1945
( خنده تماشاگران)
03:15
It is time we closed the gap
52
195249
2858
دیگر وقت آن است که ما این فاصله بین سلامت روح و روان مان را با سلامت جسم کم کنیم.
03:18
between our physical and our psychological health.
53
198131
3088
03:21
It's time we made them more equal,
54
201243
2119
و وقت آن رسیده که آنها را با هم یکسان و برابر کنیم.
03:24
more like twins.
55
204385
1818
بیشتر شبیه دوقلوها.
03:27
Speaking of which, my brother is also a psychologist.
56
207148
3773
برادر من نیز یک روانشناس است.
03:30
So he's not a real doctor, either.
57
210945
2431
او هم یک دکتر واقعی نیست.
03:33
(Laughter)
58
213400
1728
( خنده تماشاگران)
03:35
We didn't study together, though.
59
215708
1972
ما با هم درس نخواندیم.
03:37
In fact, the hardest thing I've ever done in my life
60
217704
4391
در حقیقت، سخت ترین کاری که من زندگی کردم
عبور از اقیانوس اطلس و آمدن به نیویورک
03:42
is move across the Atlantic to New York City
61
222119
2746
03:44
to get my doctorate in psychology.
62
224889
1887
برای گرفتن دکترای روانشانسی بود.
03:47
We were apart then for the first time in our lives,
63
227698
2963
ما برای اولین بار در زندگیمان از هم جدا شدیم،
03:50
and the separation was brutal for both of us.
64
230685
3285
و این جدایی برای هر دو ما وحشتناک بود.
03:54
But while he remained among family and friends,
65
234295
3247
درحالی که او با سایر افراد خانواده بود،
03:57
I was alone in a new country.
66
237566
2057
من تنها در یک کشور جدید بودم.
04:00
We missed each other terribly,
67
240251
1720
ما برای هم دلتنگ بودیم،
04:01
but international phone calls were really expensive then,
68
241995
3153
اما در آن زمان تلفن راه دور واقعا گران بود
04:05
and we could only afford to speak for five minutes a week.
69
245172
4429
و ما تنها میتوانستیم که تنها پنج دقیقه با هم در هفته صحبت کنیم.
هنگامی که روز تولد ما رسید،
04:10
When our birthday rolled around,
70
250459
1526
04:12
it was the first we wouldn't be spending together.
71
252009
2552
این اولین تولدی بود که با هم نیودیم.
04:14
We decided to splurge,
72
254585
1329
ما تصمیم گرفتیم که ولخرجی کنیم و آن هفته با هم ۱۰ دقیقه صحبت کنیم.
04:15
and that week, we would talk for 10 minutes.
73
255938
2166
04:18
(Laughter)
74
258128
1293
04:19
I spent the morning pacing around my room, waiting for him to call --
75
259445
4064
من تمام صبح را در اتاقم قدم زدم و منتظر تلفن او بودم---
و منتطر ماندم و ماندم اما تلفن زنگ نزد.
04:24
and waiting ...
76
264154
1157
04:26
and waiting.
77
266103
1177
04:27
But the phone didn't ring.
78
267817
1431
فکر کردم به دلیل تفاوت زمان باشد،
04:30
Given the time difference, I assumed,
79
270125
2018
04:32
"OK, he's out with friends, he'll call later."
80
272167
2298
" بسیار خوب شاید بعدا زنگ بزند."
04:34
There were no cell phones then.
81
274489
1508
آن زمان تلفن همراه وجود نداشت.
04:36
But he didn't.
82
276805
1303
اما او زنگ نزد.
04:39
And I began to realize that after being away for over 10 months,
83
279171
4504
فکر کردم پس از ۱۰ ماه جدایی،
04:44
he no longer missed me the way I missed him.
84
284253
2835
او دیگر برای من دلتنگ نیست.
او می دانست باید صبح زنگ بزند،
04:48
I knew he would call in the morning,
85
288028
2503
اما آن شب یکی از غمگین ترین و طولانی ترین شبهای زندگی من بود.
04:50
but that night was one of the saddest and longest nights of my life.
86
290555
4515
04:56
I woke up the next morning.
87
296717
1869
روز بعد بیدار شدم.
04:58
I glanced down at the phone,
88
298688
1647
و به تلفن خیره شدم و متوجه شدم که من دوشاخ تلفن را وقتی روز قبل قدم میزدم
05:00
and I realized I had kicked it off the hook
89
300359
2754
05:03
when pacing the day before.
90
303137
1677
از پریز کشیده بودم.
05:06
I stumbled out of bed,
91
306612
1651
از رختخواب پریدم،
05:08
I put the phone back on the receiver, and it rang a second later.
92
308287
3213
و دوشاخ را تلفن را وصل کردم و یک ثانیه بعد این زنگ زد،
05:11
And it was my brother,
93
311764
1660
برادرم بود، و او عصبانی بود.
05:13
and boy, was he pissed.
94
313448
1668
05:15
(Laughter)
95
315140
2204
( خنده تماشاگران)
05:17
It was the saddest and longest night of his life as well.
96
317368
3250
این غمگین ترین و طولانی ترین شب زندگی او نیز بود.
سعی کردم برایش توضیح دهم که چه اتفاقی افتاده، اما او گفت،
05:21
Now, I tried to explain what happened, but he said,
97
321126
2411
05:23
"I don't understand.
98
323561
1219
"من نمی فهمم. اگر دیدی من زنگ نزدم،
05:24
If you saw I wasn't calling you,
99
324804
1915
05:26
why didn't you just pick up the phone and call me?"
100
326743
2816
چرا تو تلفن را برنداشتی و به من زنگ بزنی؟"
05:31
He was right.
101
331057
1180
او درست می گفت. چرا من به او زنگ نزدم؟
05:32
Why didn't I call him?
102
332841
1513
05:35
I didn't have an answer then.
103
335187
1674
من پاسخی نداشتم بدهم، اما امروز برای آن پاسخی دارم،
05:37
But I do today,
104
337608
1451
و این خیلی ساده است: تنهایی.
05:39
and it's a simple one:
105
339083
1321
05:41
loneliness.
106
341688
1173
05:43
Loneliness creates a deep psychological wound,
107
343948
4049
تنهایی زخم بسیار عمیق روحی روانی ایجاد میکند،
یکی از چیزهایی که ادراک و تفکر ما را از بین می برد.
05:48
one that distorts our perceptions and scrambles our thinking.
108
348021
3700
این باعث می شود که ما باور کنیم که اطرافیان مان کمتر از آنچه که واقعا هستند نسبت به ما کم توجه اند.
05:52
It makes us believe that those around us care much less than they actually do.
109
352228
5270
این باعث می شود که از اینکه با دیگران ارتباط برقرار کنیم نگران باشیم،
05:58
It make us really afraid to reach out,
110
358034
2294
06:00
because why set yourself up for rejection and heartache
111
360352
4090
زیرا که خودتان را آماده عدم پذیرش و اندوه کرده اید،
هنگامی که واقعا قلب تان در اندوهی بیش از آنکه بتوانید آن را تحمل کنید هست.
06:04
when your heart is already aching more than you can stand?
112
364466
3053
06:08
I was in the grips of real loneliness back then,
113
368432
3083
من درآن زمان در چنگال اندوه واقعی ناشی از تنهایی بودم،
06:11
but I was surrounded by people all day, so it never occurred to me.
114
371539
3869
در صورتی که من همه روز با مردم بودم، و این اصلا به ذهن من نرسیده بود.
06:16
But loneliness is defined purely subjectively.
115
376273
3619
اما تنهایی معنایی صرفا ذهنی دارد.
06:20
It depends solely on whether you feel emotionally or socially disconnected
116
380415
5764
این بستگی به تنهایی که شما احساس می کنید دارد،
تنهایی عاطفی و یا تنهایی در ارتباط اجتماعی با کسانی که در اطراف شما هستند.
06:26
from those around you.
117
386203
1158
06:27
And I did.
118
387385
1157
و من این کار را کرده بودم.
مطالعات زیادی در مورد تنهایی شده و این وحشتناک هست.
06:29
There is a lot of research on loneliness, and all of it is horrifying.
119
389249
5266
06:35
Loneliness won't just make you miserable;
120
395499
2100
تنهایی فقط ما را تیره روز نمی کند، این شما را می کشد.
06:38
it will kill you.
121
398307
1150
06:39
I'm not kidding.
122
399790
1170
شوخی نمی کنم.
06:40
Chronic loneliness increases your likelihood of an early death
123
400984
3591
تنهایی مزمن احتمال مرگ زودرس شما را
06:44
by 14 percent.
124
404599
1896
۱۴ درصد افزایش می دهد.
06:46
Fourteen percent!
125
406902
1365
06:48
Loneliness causes high blood pressure,
126
408780
2815
تنهایی عامل فشار خون بالا، چربی خون بالا می شود.
06:51
high cholesterol.
127
411619
1165
06:52
It even suppress the functioning of your immune system,
128
412808
3725
این حتی عملکرد سیستم ایمنی بدن را از بین می برد،
06:56
making you vulnerable to all kinds of illnesses and diseases.
129
416557
4032
و شما را در مقابل انواع بیماریها ضعیف و شکننده می کند.
07:00
In fact, scientists have concluded that taken together,
130
420613
3538
در حقیقت، دانشمندان به این نتیجه رسیده اند،
07:04
chronic loneliness poses as significant a risk
131
424175
3656
تنهایی مزمن در خطرات قابل توجهی
07:07
for your long-term health and longevity
132
427855
2769
در سلامت طولانی مدت و طول عمرتان در بردارد؛ همانطور که کشیدن سیگار خطرناک هست.
07:10
as cigarette smoking.
133
430648
1348
07:12
Now, cigarette packs come with warnings saying, "This could kill you."
134
432464
4107
حال آنکه بر روی پاکت سیگار گفته شده، "این ممکن است شما را بکشد."
07:17
But loneliness doesn't.
135
437033
1744
اما تنهایی این را نگفته.
07:19
And that's why it's so important
136
439405
1855
و به همین دلیل است بسیار اهمیت دارد که ما سلامت روانی را اولویت دهیم،
07:21
that we prioritize our psychological health,
137
441284
3063
و به بهداشت عاطفی عمل کنیم.
07:24
that we practice emotional hygiene.
138
444371
2702
07:27
Because you can't treat a psychological wound
139
447525
2833
زیرا شما نمی توانید زخم های روانی را درمان کنید
07:30
if you don't even know you're injured.
140
450382
2019
اگر حتی ندانید که شما صدمه دیده هستید.
07:34
Loneliness isn't the only psychological wound
141
454076
2844
تنهایی تنها زخم و صدمه روانی نیست
07:36
that distorts our perceptions and misleads us.
142
456944
2889
که ادراک ما را تخریب و گمراه مان می کند.
07:40
Failure does that as well.
143
460540
2263
شکست نیز مانند این عمل می کند.
07:43
I once visited a day care center,
144
463818
2263
یک روز از مهد کودکی بازدید می کردم،
07:46
where I saw three toddlers play with identical plastic toys.
145
466105
4487
جایی که سه کودک نوپا با سه اسباب بازی پلاستیکی درست عین هم بازی می کردند.
07:51
You had to slide the red button, and a cute doggie would pop out.
146
471140
4039
شما می بایستی یک دکمه قرمز رنگ را می زدید تا یک سگ عروسکی بامزه بالا می آمد.
07:55
One little girl tried pulling the purple button, then pushing it,
147
475817
4571
یک دختر کوچولو سعی می کرد دکمه بنفش را فشار دهد، پس آن را فشار می داد،
08:00
and then she just sat back and looked at the box
148
480412
2794
او تنها به عقب برگشت و به جعبه نگاه کرد، لب پائین او کمی لرزید.
08:03
with her lower lip trembling.
149
483230
1775
پسر کوجولویی که کنار او بود به او نگاه میکرد،
08:05
The little boy next to her watched this happen,
150
485029
3051
08:08
then turned to his box and burst into tears without even touching it.
151
488104
3835
سپس به طرف جعبه خودش رفت و شروع به گریه کرد بدون اینکه حتی به آن دست بزند.
08:13
Meanwhile, another little girl tried everything she could think of
152
493141
3442
درحالی که دختر کوچولوی دیگری تمامی چیزهایی را که فکر میکرد امتحان کرد
08:16
until she slid the red button,
153
496607
1784
تا دکمه قرمز را فشار داد،
08:18
the cute doggie popped out, and she squealed with delight.
154
498415
3478
و سگ عروسکی بامزه ای بیرون پرید، و با شادی فریاد زد.
08:22
So: three toddlers with identical plastic toys,
155
502421
3788
خُب سه کودک نوپا با اسباب بازی پلاستیکی همسان،
اما سه واکنش مختلف ازیک شکست.
08:26
but with very different reactions to failure.
156
506233
3111
08:29
The first two toddlers were perfectly capable of sliding a red button.
157
509893
3895
دو نوپای اولی کاملا قادر بودند که دکمه قرمز را فشار دهند.
08:34
The only thing that prevented them from succeeding
158
514455
3111
تنها چیزی که مانع از موفقیت آنها شد
08:37
was that their mind tricked them into believing they could not.
159
517590
3675
این بود که ذهن شان آنها را فریب داد تا باورکنند که آنها نمی توانند.
08:41
Now, adults get tricked this way as well, all the time.
160
521920
3704
بزرگسالان هم به همین ترتیب فریب می خورند.
در حقیقت، ما همه مجموعه ای از پیش فرض ها ی احساسی و عاطفی را دارا هستیم؛
08:46
In fact, we all have a default set of feelings and beliefs
161
526028
5153
08:51
that gets triggered whenever we encounter frustrations and setbacks.
162
531205
4095
هر زمان ما باشکست و ناکامی روبرو می شویم انها در ما بروز می کنند.
08:55
Are you aware of how your mind reacts to failure?
163
535324
2856
آیا آگاه هستید که واکنش تان نسبت به شکست چیست؟
08:58
You need to be.
164
538783
1226
ما باید آگاه باشیم.
09:00
Because if your mind tries to convince you you're incapable of something,
165
540033
4373
زیرا اگر ذهن شما تلاش کند که شما را متقاعد کند که شما ناتوان برای انجام کاری و یا چیزی هستید
09:04
and you believe it,
166
544430
1509
و شما آن را باور کنید،
09:05
then like those two toddlers, you'll begin to feel helpless
167
545963
3274
درست مانند این دو کودک نوپا، شما احساس ناامیدی می کنید.
09:09
and you'll stop trying too soon, or you won't even try at all.
168
549261
3259
و خیلی زود دست از تلاش می کشید، و یا حتی اصلا تلاشی برای آن نمی کنید.
09:12
And then you'll be even more convinced you can't succeed.
169
552859
3084
و پس حتی شما بیشتر متقاعد می شوید که نمی توانید موفق شوید.
09:15
You see, that's why so many people function below their actual potential.
170
555967
4594
می بینید، به همین دلیل هست که خیلی از عملکرد افراد پائین تر از توانایی واقعی آنهاست.
09:20
Because somewhere along the way, sometimes a single failure
171
560951
3284
زیرا یک جایی در طول مسیر، گاهی تنها یک شکست
09:24
convinced them that they couldn't succeed, and they believed it.
172
564259
3428
آنها را متقاعد کرده که نمی توانند موفق شوند، و آنها آن را باور کردنده اند.
هنگامی که ما نسبت به چیزی متقاعد شدیم، خیلی مشکل خواهد بود که ذهن و نظرمان را تغییر دهیم.
09:28
Once we become convinced of something, it's very difficult to change our mind.
173
568900
4260
09:33
I learned that lesson the hard way when I was a teenager with my brother.
174
573831
3843
من این درس را به روش دردناکی هنگامی که نوجوان بودم با برادرم یاد گرفتم.
09:38
We were driving with friends down a dark road at night,
175
578031
3335
به همراه پدر و مادرمان در جاده تاریکی رانندگی می کردیم،
09:41
when a police car stopped us.
176
581390
1680
سپس یک خودرو پلیس ما را نگه داشت.
در منطقه دزدی شده بود و آنها دنبال مظنون بودند.
09:43
There had been a robbery in the area and they were looking for suspects.
177
583094
3563
09:46
The officer approached the car, and shined his flashlight on the driver,
178
586681
3744
افسر پلیس به خودرو نزدیک شد، و نور چراغ قوه را به خودرو تابانید،
09:50
then on my brother in the front seat,
179
590839
2008
ابتدا به برادرم که در جلو نشسته بود و سپس به من.
09:53
and then on me.
180
593285
1166
09:54
And his eyes opened wide and he said,
181
594475
2384
چشمان او گرد شد و پرسید که
"من صورت تو را قبلا در کجا دیدم ؟"
09:57
"Where have I seen your face before?"
182
597283
1841
( خنده تماشاگران)
09:59
(Laughter)
183
599148
2613
10:02
And I said,
184
602075
1151
و گفتم، "در صندلی جلو."
10:03
"In the front seat."
185
603683
1675
10:05
(Laughter)
186
605382
2487
( خنده تماشاگران)
10:08
But that made no sense to him whatsoever,
187
608405
2120
ولی او اصلا موضوع را نفهمید
10:10
so now he thought I was on drugs.
188
610549
1939
خُب فکر کرد که من مواد مخدر کشیدم.
10:12
(Laughter)
189
612512
1560
( خنده تماشاگران)
10:14
So he drags me out of the car, he searches me,
190
614096
2571
او من را از خودرو بیرون کشید، و شروع به گشتن من کرد،
10:16
he marches me over to the police car,
191
616691
1827
و من را به طرف خودرو پلیس برد،
10:18
and only when he verified I didn't have a police record,
192
618542
3500
و تنها زمانی که برایش مسلم شد که من هیچ سابقه ای با پلیس ندارم[ مرا رها کرد]،
گفتم می توانم نشان تان بدهم که من یک برادر دوقلو دارم که در صندلی جلو نشسته بود.
10:22
could I show him I had a twin in the front seat.
193
622066
3510
10:26
But even as we were driving away,
194
626417
1772
شاید وقتی ما داشتیم رانندگی می کردیم، شما صورت او را دیده اید.
10:28
you could see by the look on his face he was convinced
195
628213
2988
ولی او متعقد بود که من از چیزی دارم فرار می کنم.
10:31
that I was getting away with something.
196
631225
2044
10:33
(Laughter)
197
633293
1662
نظر و ذهن ما زمانی که نسبت به چیزی متقاعد شدیم سخت است که تغییر کند.
10:35
Our mind is hard to change once we become convinced.
198
635293
3352
10:38
So it might be very natural to feel demoralized
199
638669
3440
بنابراین شاید خیلی طبیعی باشد که روحیه شما ضعیف شود و شکست پس از شکست داشته باشید.
10:42
and defeated after you fail.
200
642133
1687
10:43
But you cannot allow yourself to become convinced you can't succeed.
201
643844
4374
اما شما نمی توانید به به خودتان اجازه دهید که متقاعد شوید که نمی توانید موفق شوید.
10:48
You have to fight feelings of helplessness.
202
648242
2848
باید با احساس ناامیدی و درماندگی بجنگید.
باید کنترل موقعیت را در دست بگیرید.
10:51
You have to gain control over the situation.
203
651114
3255
10:54
And you have to break this kind of negative cycle
204
654393
2592
و باید چرخه منفی را قبل از اینکه شروع شود بشکنید.
10:57
before it begins.
205
657009
1219
10:58
[Stop Emotional Bleeding]
206
658252
1915
11:00
Our minds and our feelings --
207
660191
2411
ذهن و احساس ما،
11:02
they're not the trustworthy friends we thought they were.
208
662626
3341
دوست قابل اعتمادی نیستند آنطور که ما فکر می کردیم که باشند.
11:05
They're more like a really moody friend,
209
665991
2842
آنها بیشتر مثل یک دوست واقعا مودی و بدخلق هستند،
11:08
who can be totally supportive one minute, and really unpleasant the next.
210
668857
4683
که می تواند در یک دقیقه واقعا حمایتگر باشند، و در دقیقه بعد بسیار ناخوشایند باشند.
یکبار با خانمی کار می کردم
11:14
I once worked with this woman who, after 20 years marriage
211
674175
3683
که بعد از ۲۰ سال زندگی مشترک و یک طلاق بسیار سخت و زشت،
11:17
and an extremely ugly divorce,
212
677882
2405
آماده می شد برای اولین قرارملاقات داشته باشد.
11:20
was finally ready for her first date.
213
680311
2237
11:22
She had met this guy online,
214
682572
2023
او طرفش را آنلاین دیده بود، آن مرد به نظر خوب و موفق می رسید،
11:24
and he seemed nice and he seemed successful,
215
684619
2430
و مهمتر از همه برای همکارم او خیلی اهمیت داشت.
11:27
and most importantly, he seemed really into her.
216
687073
3532
11:30
So she was very excited, she bought a new dress,
217
690629
2758
همکارم خیلی هیجان داشت، لباس نو خرید،
11:33
and they met at an upscale New York City bar for a drink.
218
693411
3591
و در یک رستوران مجلل در نیویورک برای خوردن یک نوشیدنی قرار گذاشتند.
11:37
Ten minutes into the date, the man stands up and says,
219
697667
3780
۱۰ دقیقه بعد مرد بلند شد و گفت،
11:41
"I'm not interested," and walks out.
220
701471
1859
"من خیلی علاقه ای ندارم"، و رفت.
11:45
Rejection is extremely painful.
221
705798
3115
پذیرفته نشدن بسیار دردناک است.
11:49
The woman was so hurt she couldn't move.
222
709500
2146
زن آنقدر مغموم شده بود که او نمی توانست حرکت می کند. و همه کاری که می توانست انجام دهد تماس با یک دوست بود.
11:52
All she could do was call a friend.
223
712037
1764
11:54
Here's what the friend said: "Well, what do you expect?
224
714198
4190
این چیزیست که دوستش به او گفت: " خُب، تو چی انتظار داشتی؟
11:58
You have big hips, you have nothing interesting to say.
225
718816
3272
کون گنده، چیز جالبی برای گفتن نداری،
12:02
Why would a handsome, successful man like that
226
722493
2534
چرا باید یک مرد خوش تیپ و موفق مثل او
با بازنده ای مثل تو بره بیرون؟"
12:05
ever go out with a loser like you?"
227
725051
2208
این تکان دهند بود، درسته، آیا این دوست خیلی بی رحمه؟
12:09
Shocking, right, that a friend could be so cruel?
228
729092
3011
12:12
But it would be much less shocking
229
732531
2602
اما این می تواند کمتر تکان دهند باشد
اگر به شما بگویم که این دوستش نبود که این را گفت،
12:15
if I told you it wasn't the friend who said that.
230
735157
2466
12:17
It's what the woman said to herself.
231
737957
2019
بلکه این خودش بود که به خودش گفته بود.
12:20
And that's something we all do,
232
740893
1821
و این چیزیست که همه ما انجام می دهیم بویژه پس از پذیرفته نشدن.
12:23
especially after a rejection.
233
743334
1893
12:25
We all start thinking of all our faults and all our shortcomings,
234
745251
3445
ما همه در مورد اشتباهات وکاستی هایمان فکر می کنیم،
12:28
what we wish we were, what we wish we weren't.
235
748720
2166
آنچه که آرزو می کنیم که باشیم، آنچه که آرزو می کنیم که نباشیم،
12:30
We call ourselves names.
236
750910
1355
ما روی خودمان اسم می گذاریم.
12:32
Maybe not as harshly, but we all do it.
237
752289
2486
شاید نه به این شدت، بلکه همه ما اینکار را می کنیم.
12:35
And it's interesting that we do,
238
755274
1622
و این جالبه که همه ما اینکار را می کنیم ، چونکه عزت نفس و شخصیت مان جریحه دار شده .
12:36
because our self-esteem is already hurting.
239
756920
2863
12:40
Why would we want to go and damage it even further?
240
760189
2572
چرا ما می خواهیم و این را بیشتر جریحه دار و بدتر کنیم؟
12:43
We wouldn't make a physical injury worse on purpose.
241
763236
2622
ما آسیب بدنی را به طور عمدی بدتر نمی کنیم.
12:45
You wouldn't get a cut on your arm and decide, "Oh! I know --
242
765882
2902
ما برای بازوی بریده مان تصمیم نمی گیرم و بگویم، "آه، می دانم!
12:48
I'm going to take a knife and see how much deeper I can make it."
243
768808
3536
قصد دارم که چاقو را بردارم و و ببینم چقدر عمیق تر می توانم آن را ببرم."
12:52
But we do that with psychological injuries all the time.
244
772368
3581
اما ما اینکار را برای صدمات و اسیب های روحی و روانی انجام می دهیم.
12:55
Why? Because of poor emotional hygiene.
245
775973
3095
چرا؟ به دلیل سلامت روانی و عاطفی ضعیف.
12:59
Because we don't prioritize our psychological health.
246
779442
2698
زیرا ما به سلامت روحی و روانی مان اولویت نمی دهیم.
13:02
We know from dozens of studies that when your self-esteem is lower,
247
782862
3560
ما از دهها مطالعه انجام شده میداینم هنگامی که عزت نفس و احترام به خودتان پائین هست،
13:06
you are more vulnerable to stress and to anxiety;
248
786446
3461
در مقابل اضظراب و تشویش شکننده تر هستید،
13:09
that failures and rejections hurt more,
249
789931
2674
که باعث می شود شکست و پذیرفته نشدن آسیب بیشتری بزند و زمان بیشتری طول می کشد تا از آنها بهبودی یابید.
13:12
and it takes longer to recover from them.
250
792629
2283
13:15
So when you get rejected, the first thing you should be doing
251
795507
3252
بنابر این وقتی پذیرفته نمی شوید، اولین کاری که باید بکنید
13:18
is to revive your self-esteem,
252
798783
2061
این است که عزت نفس و احترام به خودتان را بازنگری کنید، نه به کلوپ جنگجویان بپیوندید ونه تا می توانید به خودتان آسیب برسانید.
13:20
not join Fight Club and beat it into a pulp.
253
800868
2959
هنگامی که در دردعاطفی هستید،
13:25
When you're in emotional pain,
254
805180
1756
13:27
treat yourself with the same compassion
255
807459
3038
با خودتان مانند یک دوست رفتار کنید همانطور که از یک دوست واقعا خوب انتظار می رود.
13:30
you would expect from a truly good friend.
256
810521
2633
13:33
[Protect Your Self-Esteem]
257
813361
1888
13:35
We have to catch our unhealthy psychological habits and change them.
258
815273
4301
ما باید رفتارهای غیر سالم روانی خودمان را بیابیم و تغییر دهیم.
13:39
And one of unhealthiest and most common is called rumination.
259
819598
4218
یکی از عادات غیر سالم روانی ما به نام نشخوار فکری است.
13:44
To ruminate means to chew over.
260
824228
2500
بدین معنا که یک چیز را بارها و بارها می جوید.
13:46
It's when your boss yells at you
261
826752
2189
هنگامی که رئیس شما سر شما فریاد می زند، یا پرفسور کاری می کند که شما احساس کودنی در کلاس بکیند،
13:48
or your professor makes you feel stupid in class,
262
828965
2621
13:51
or you have big fight with a friend
263
831610
2249
و یا دعوای شدیدی با یک دوست داشتید
13:53
and you just can't stop replaying the scene in your head for days,
264
833883
4061
و شما نمی توانید نکرار این وضوع را در ذهنتان متوقف کنید،
13:57
sometimes for weeks on end.
265
837968
2389
گاهی برای هفته ها این ادامه می یابد.
نشخوار فکری در مورد حوادث ناخوشایند به راحتی میتواند تبدیل به یک عادت شود،
14:00
Now, ruminating about upsetting events in this way can easily become a habit,
266
840494
4999
14:05
and it's a very costly one,
267
845517
1449
و این بسیار پر هزینه است.
14:07
because by spending so much time focused on upsetting and negative thoughts,
268
847431
4720
زیرا با صرف وقت زیادی و تمرکز بر روی موضوع ناراحت کنند و فکر منفی
شما در واقع خود را در معرض خطر قابل توجهی قرار می دهید
14:12
you are actually putting yourself at significant risk
269
852175
2949
برای افسردگی عمیق، الکلی شدن، یا اختلال در خوردن،
14:15
for developing clinical depression,
270
855148
1737
14:17
alcoholism,
271
857370
1266
14:18
eating disorders,
272
858660
1162
14:19
and even cardiovascular disease.
273
859846
2106
و حتی بیماری های قلبی و عروقی.
14:22
The problem is,
274
862682
1192
مشکل این است نیاز به نشخوار فکری میتوانید واقعا قوی و پر اهمیت احساس شود،
14:23
the urge to ruminate can feel really strong and really important,
275
863898
3941
14:27
so it's a difficult habit to stop.
276
867863
2083
و توقف آن بسیار سخت و مشکل است.
14:30
I know this for a fact,
277
870804
1623
من این را به عنوان یک حقیقت می دانید، زیرا کمی بیش از یک سال پیش،
14:32
because a little over a year ago, I developed the habit myself.
278
872451
3536
من یک عادت را در خودم پرورش دادم.
14:36
You see, my twin brother was diagnosed with stage 3 non-Hodgkin's lymphoma.
279
876540
5561
می دانید، برادر دوقلوی من به مرحله سوم سرطان لنفاوی( خون) مبتلا شد.
14:42
His cancer was extremely aggressive.
280
882965
2144
سرطان او به شدت تهاجمی بود.
14:45
He had visible tumors all over his body.
281
885133
3066
غده های بزرگ قابل دید در تمامی بدنش داشت.
14:48
And he had to start a harsh course of chemotherapy.
282
888904
3356
او می بایست دوره سخت شیمی درمانی را می گذراند.
14:53
And I couldn't stop thinking about what he was going through.
283
893627
4050
و من نمی توانستم به اینکه او چه وضعیتی خواهد داشت فکر نکنم.
14:58
I couldn't stop thinking about how much he was suffering,
284
898586
2720
نمی توانستم فکر نکنم که او چقدر رنج و درد خواهد کشید،
حتی با اینکه او هرگز شکایتی نکرده بود، حتی یکبار.
15:02
even though he never complained, not once.
285
902322
3269
15:06
He had this incredibly positive attitude.
286
906070
2927
او بطور باورنکردنی نگرش مثبتی [به درمان] داشت.
سلامت روانی او شگفت انگیز بود.
15:09
His psychological health was amazing.
287
909021
2487
15:12
I was physically healthy, but psychologically, I was a mess.
288
912212
4115
من جسما سالم بودم، اما از لحاظ روانی به هم ریخته بودم.
اما می دانستم چه باید بکنم.
15:17
But I knew what to do.
289
917303
1241
15:18
Studies tell us that even a two-minute distraction is sufficient
290
918568
4651
مطالعات به ما می گویند که دو دقیقه قطع فکر کردن و حواس پرتی برای
شکستن نیاز به نشخوار فکری در این لحظه کافی است.
15:23
to break the urge to ruminate in that moment.
291
923243
2454
و در زمان که هر گاه فکر ناراحت کنند منفی به ذهنم می رسید،
15:26
And so each time I had a worrying, upsetting, negative thought,
292
926110
3648
15:29
I forced myself to concentrate on something else until the urge passed.
293
929782
4355
خودم را مجبور به توجه و تمرکز به چیز دیگری می کردم تا این نیاز رفع شود.
15:34
And within one week, my whole outlook changed
294
934161
4465
و طی یک هفته، تمام ظاهر من تغییر کرد
15:38
and became more positive and more hopeful.
295
938650
2728
بیشتر مثبت و امیدوار شدم.
15:41
[Battle Negative Thinking]
296
941509
1734
15:43
Nine weeks after he started chemotherapy, my brother had a CAT scan,
297
943267
4443
۹ هفته بعد از شیمی درمانی ، برادرم سی تی اسکن داشت،
و هنگامی که نتیجه آن را می گرفت من در کنار او بودم.
15:48
and I was by his side when he got the results.
298
948167
2357
15:51
All the tumors were gone.
299
951125
1839
تمامی غده ها از بین رفته بودند.
15:54
He still had three more rounds of chemotherapy to go,
300
954297
2974
او هنوز ۳ ماه دیگر شیمی درمانی داشت که انجام دهد،
15:57
but we knew he would recover.
301
957295
1580
ولی ما می دانستیم که او درمان خواهد شد.
15:59
This picture was taken two weeks ago.
302
959659
2859
این عکس دو هفته پیش گرفته شده.
16:05
By taking action when you're lonely,
303
965807
2505
با انجام کاری هنگامی که تنها هستید،
16:08
by changing your responses to failure,
304
968978
2720
با تغییر در واکنش هایتان نسبت به شکست،
16:12
by protecting your self-esteem,
305
972225
2396
حفاظت از عزت نفس و احترام به خودتان،
16:14
by battling negative thinking,
306
974645
2282
با شکست دادن افکار منفی
16:16
you won't just heal your psychological wounds,
307
976951
3229
شما تنها زخم ها و اسیب های روحی و روانی را درمان نمی کنید،
بلکه انعظاف پذیری عاطقی و احساسسی را در خود ایجاد می کنید و رشد می کنید.
16:20
you will build emotional resilience,
308
980204
2559
16:22
you will thrive.
309
982787
1228
16:24
A hundred years ago, people began practicing personal hygiene,
310
984664
4036
صد سال پیش، مردم بهداشت شخصی را شروع کردند،
و نرخ امید به زندگی تنها طی
16:29
and life expectancy rates rose by over 50 percent
311
989267
4251
16:33
in just a matter of decades.
312
993542
1718
یک دهه پنجاه سال افزایش یافت.
16:35
I believe our quality of life could rise just as dramatically
313
995947
4089
من معتقدم کیفیت زندگی ما می تواند به شدت تغییر کند.
تنها اگر ما بهداشت روانی مان عمل کنیم..
16:40
if we all began practicing emotional hygiene.
314
1000060
3309
آیا می توانید تصور کنید که جهان چگونه خواهد بود؟
16:44
Can you imagine what the world would be like
315
1004194
2063
اگر همه از لحاظ روانی سالم تر بودند؟
16:46
if everyone was psychologically healthier?
316
1006281
2536
16:48
If there were less loneliness and less depression?
317
1008841
2921
اگر همه کمتراحساس تنهایی و افسردگی می کردند؟
16:52
If people knew how to overcome failure?
318
1012240
2567
اگر مردم می دانستند که چگونه بر شکست غلبه کرده و از آن عبور کنند؟
16:55
If they felt better about themselves and more empowered?
319
1015224
3265
اگر آنها احساس بهتری از خودشان داشتند و قدرت بیشتری داشتند؟
16:58
If they were happier and more fulfilled?
320
1018513
2401
اگر آنها شادتر وبه دلیل رشد توانایشان راضی تر بودند؟
17:01
I can, because that's the world I want to live in.
321
1021760
3277
من می توانم تصور کنم، زیرا این جهانیست که من می خواهم در آن زندگی کنم،
و جهانی است که برادر من هم می خواهد در آن زندگی کند.
17:06
And that's the world my brother wants to live in as well.
322
1026021
3686
17:10
And if you just become informed and change a few simple habits, well --
323
1030371
4900
تنها اگر شما آگاه شوید و چند مورد ساده از عادات تان را تفییر دهید،
خُب ، این جهانی خواهد بود که همه ما می توانیم در آن زندگی کنیم.
17:16
that's the world we can all live in.
324
1036001
2357
سپاسگزارم.
17:19
Thank you very much.
325
1039373
1166
17:20
(Applause)
326
1040563
2604
( تشویق تماشاگران)
درباره این وب سایت

این سایت ویدیوهای یوتیوب را به شما معرفی می کند که برای یادگیری زبان انگلیسی مفید هستند. دروس انگلیسی را خواهید دید که توسط معلمان درجه یک از سراسر جهان تدریس می شود. روی زیرنویس انگلیسی نمایش داده شده در هر صفحه ویدیو دوبار کلیک کنید تا ویدیو از آنجا پخش شود. زیرنویس‌ها با پخش ویدیو همگام می‌شوند. اگر نظر یا درخواستی دارید، لطفا با استفاده از این فرم تماس با ما تماس بگیرید.

https://forms.gle/WvT1wiN1qDtmnspy7