Drew Dudley: Everyday leadership

درو دادلی: رهبریِ روزمره

87,903 views

2015-07-15 ・ TED


New videos

Drew Dudley: Everyday leadership

درو دادلی: رهبریِ روزمره

87,903 views ・ 2015-07-15

TED


لطفا برای پخش فیلم روی زیرنویس انگلیسی زیر دوبار کلیک کنید.

00:00
Translator: Joseph Geni Reviewer: Morton Bast
0
0
7000
Translator: Farnaz Saghafi Reviewer: soheila Jafari
00:12
I wanted to just start by asking everyone a question:
1
12302
2611
می‌خواهم با این پرسش شروع کنم:
00:15
How many of you are completely comfortable
2
15137
2046
چند نفر از شما کاملا از اینکه خودتون را رهبر بنامید راحت هستید؟
چند نفر از شما کاملا از اینکه خودتون را رهبر بنامید راحت هستید؟
00:17
with calling yourselves a leader?
3
17207
1754
ببینید، من این سوال را در سرتاسر کشور مطرح کردم،
00:20
I've asked that question all across the country,
4
20294
2264
00:22
and everywhere I ask it, no matter where,
5
22582
1977
و هرجایی اونو پرسیدم، مهم نیست کجا،
00:24
there's a huge portion of the audience that won't put up their hand.
6
24583
3533
همیشه عده کثیری از حضار دستاشون را پایین نگه می دارند.
و اینو دریافتم که ما از رهبری چیزی بزرگتر از خودمان ساختیم.
00:28
And I've come to realize that we have made leadership
7
28140
2496
و اینو دریافتم که ما از رهبری چیزی بزرگتر از خودمان ساختیم.
00:30
into something bigger than us; something beyond us.
8
30660
2410
ما ازش چیزی ورای خودمون ساختیم.
ما اونو حول محور تغییر جهان ساختیم.
00:33
We've made it about changing the world.
9
33094
1873
00:34
We've taken this title of "leader"
10
34991
1635
و ما این تیتر رهبری را برداشته، و طوری باهاش برخورد می کنیم
00:36
and treat it as something that one day we're going to deserve.
11
36650
2928
انگار چیزی است که یه روزی لیاقت اونو خواهیم داشت،
00:39
But to give it to ourselves right now
12
39602
1787
اما داشتن اون در حال حاضر،
00:41
means a level of arrogance or cockiness that we're not comfortable with.
13
41413
3435
به معنی یک نوع تکبر یا خودپسندی است که باهاش احساس راحتی نمی کنیم.
00:44
And I worry sometimes that we spend so much time
14
44872
2523
و بعضی اوقات نگران می شم که ما وقت زیادی را
صرف ستودن چیزهای جالبی می کنیم که کمتر کسی اینکار را می کنه
00:47
celebrating amazing things that hardly anybody can do,
15
47419
2833
00:50
that we've convinced ourselves those are the only things worth celebrating.
16
50276
3550
اینکه خودمون را متقاعد کردیم که اونها
تنها چیزهایی هستند که ارزش ستایش را دارند،
00:53
We start to devalue the things we can do every day,
17
53850
2407
و شروع به کم ارزش کردن چیزهایی را می کنیم که روزانه قادر به انجامشان هستیم،
و لحظاتی برامون پیش می یاد که واقعا" رهبر هستیم
00:56
We take moments where we truly are a leader
18
56281
2156
00:58
and we don't let ourselves take credit for it, or feel good about it.
19
58461
3507
و به خودمون اجازه نمی دیم که براش ارزش قائل باشیم،
و به خودمون اجازه نمی دیم که ازش لذت ببریم.
01:01
I've been lucky enough over the last 10 years
20
61992
2101
و من در طی ۱۰ سال گذشته شانس اینو داشتم
که با افراد فوق العاده ای کار کنم
01:04
to work with amazing people who've helped me redefine leadership
21
64117
3031
کسانیکه به من در تعریف مجدد رهبری کمک کردند
بطوری که فکر کنم مرا راضی تر می کند.
01:07
in a way that I think has made me happier.
22
67172
2024
وبا وقت کمی که امروز دارم، فقط مایلم یک داستان را براتون تعریف کنم
01:09
With my short time today,
23
69220
1214
01:10
I want to share with you the one story that is probably most responsible
24
70458
3671
که معتقدم بطور حتم نقش مهمی در آن معنی مجدد داشته.
01:14
for that redefinition.
25
74153
1163
01:15
I went to a little school
26
75340
1969
من به یک دانشگاه کوچک بنام دانشگاه مانت الیسون در ساکویل، نیوبرانزویک می رفتم،
01:17
called Mount Allison University in Sackville, New Brunswick.
27
77333
2814
من به یک دانشگاه کوچک بنام دانشگاه مانت الیسون در ساکویل، نیوبرانزویک می رفتم،
و در روز آخر مدرسه، دختری پیشم اومد،
01:20
And on my last day there, a girl came up to me and said,
28
80171
2659
و گفت،" من اولین روزی که دیدمت را یادمه."
01:22
"I remember the first time I met you."
29
82854
2142
و بعد داستانی را برام تعریف کرد که چهار سال پیش اتفاق افتاده بود.
01:25
And she told me a story that had happened four years earlier.
30
85020
3126
او گفت،" یه روز قبل از شروع دانشگاه،
01:28
She said, "On the day before I started university,
31
88170
2335
01:30
I was in the hotel room with my mom and dad,
32
90529
2064
من بهمراه پدر و مادرم در اتاق هتل بودیم،
01:32
and I was so scared and so convinced that I couldn't do this,
33
92617
2870
و خیلی ترسیده بودم و معتقد بودم که از پسش بر نمیام،
01:35
that I wasn't ready for university, that I just burst into tears.
34
95511
3060
اینکه هنوز آماده دانشگاه نیستم، و زدم زیر گریه.
01:38
My mom and dad were amazing.
35
98595
1341
و پدر و مادرم فوق العاده بودند. یه جورایی گفتند،
01:39
They were like, "We know you're scared, but let's just go tomorrow,
36
99960
3162
"ببین، می‌دونیم ترسیدی، ولی فقط بزار فردا بریم.
بزار روز اول را بریم، و اگه بهر صورتی
01:43
go to the first day, and if at any point you feel as if you can't do this,
37
103146
3485
احساس کردی از پسش بر نمیای، اشکالی نداره، راحت بهمون بگو،
01:46
that's fine; tell us, and we'll take you home.
38
106655
2159
ما می بریمت خونه. ما به هر صورت دوستت داریم."
01:48
We love you no matter what.'"
39
108838
1397
و او گفت،" بدین ترتیب من روز بعد رفتم
01:50
She says, "So I went the next day.
40
110259
1627
و برای ثبت نام توی صف ایستاده بودم،
01:51
I was in line for registration,
41
111910
1484
01:53
and I looked around and just knew I couldn't do it; I wasn't ready.
42
113418
3304
و دور و برم را نگاه می کردم و می دونستم از پسش بر نمیام.
میدونستم برای اینکار آماده نیستم. می دونستم باید کنار بکشم."
01:56
I knew I had to quit.
43
116746
1151
01:57
I made that decision and as soon as I made it,
44
117921
2151
و او گفت،" من تصمیمم را گرفتم، و به محض گرفتن اون،
یه احساس آرامش باور نکردنی بر من مستولی شد.
02:00
an incredible feeling of peace came over me.
45
120096
2072
و رو به پدر و مادرم کرده و گفتم
02:02
I turned to my mom and dad to tell them we needed to go home,
46
122192
3078
که بهتره بریم خونه، و درست همون لحظه،
02:05
and at that moment, you came out of the student union building
47
125294
2913
تو از ساختمان اتحادیه دانشجویان بیرون اومدی
و احمقانه ترین کلاهی که به عمرم دیده بودم را بر سر داشتی." (خنده)
02:08
wearing the stupidest hat I've ever seen in my life."
48
128231
2491
02:10
(Laughter)
49
130746
1001
02:11
"It was awesome.
50
131771
1251
"فوق العاده بود.
و یک پلاکارت بزرگ در دست داشتی که تبلیغ «شینراما» بود،
02:13
And you had a big sign promoting Shinerama," --
51
133046
2205
که دانشجویانی هستند که با «فیبروز کیستیک» (یک اختلال ژنتیکی) دست و پنجه نرم می‌کنند
02:15
which is Students Fighting Cystic Fibrosis,
52
135275
2029
-- یک بنیاد خیریه که سالها براش کار می کردم--
02:17
a charity I've worked with for years --
53
137328
1865
و یک سطل پر از آبنبات چوبی داشتی.
02:19
"And you had a bucketful of lollipops.
54
139217
1820
و همینطور که راه می رفتی، آبنبات چوبی ها رو به افرادی که در صف ایستاده بودند داده و درمورد «شینراما» باهاشون حرف می زدی.
02:21
You were handing the lollipops out to people in line,
55
141061
2503
و همینطور که راه می رفتی، آبنبات چوبی ها رو به افرادی که در صف ایستاده بودند داده و درمورد «شینراما» باهاشون حرف می زدی.
02:23
and talking about Shinerama.
56
143588
1343
02:24
All of the sudden, you got to me, and you just stopped.
57
144955
3142
و یک دفعه به من رسیدی، و خشکت زد،
و بهم زل زدی. وحشت آور بود." (خنده)
02:28
And you stared. It was creepy."
58
148121
2141
02:30
(Laughter)
59
150286
1451
02:31
This girl knows what I'm talking about.
60
151761
1931
اون دختر در اینجا خوب می دونه من از چی حرف می زنم. (خنده)
02:33
(Laughter)
61
153716
1002
02:34
"Then you looked at the guy next to me, smiled, reached into your bucket,
62
154742
3632
" و بعدش به کسی که کنارم بود نگاه کردی،
و لبخند زدی، و دستت رو در سطل کرده و یک آبنبات بیرون آورده،
و به اون پسر داده و بهش گفتی،
02:38
pulled out a lollipop, held it out to him and said,
63
158398
2456
"خوبه که این آبنبات رو به خانم زیبایی که کنارت ایستاده بدی."
02:40
'You need to give a lollipop to the beautiful woman next to you.'"
64
160878
3142
و گفتش، "من هیچوقت کسی رو تو زندگیم ندیدم که به این سرعت خجالت بکشه.
02:44
She said, "I've never seen anyone get more embarrassed faster in my life.
65
164044
3940
02:48
He turned beet red, he wouldn't even look at me.
66
168008
2250
مثل لبو سرخ شده بود، و حتی بهم نگاه نمی کرد.
فقط اینجوری آبنبات را نگه داشته بود." (خنده)
02:50
He just kind of held the lollipop out like this."
67
170282
2345
02:52
(Laughter)
68
172651
1301
02:53
"I felt so bad for this dude that I took the lollipop.
69
173976
2573
" و دلم بحال این بیچاره خیلی سوخت و آبنبات را گرفتم،
02:56
As soon as I did, you got this incredibly severe look on your face,
70
176573
3191
و تا آبنبات را گرفتم، یه نگاه بطور باور نکردنی جدی روی صورتت نقش بست
و رو کردی به پدر و مادرم،
02:59
looked at my mom and dad and said, 'Look at that! Look at that!
71
179788
3284
و گفتی،" اینو ببینید، اینو ببینید،
اولین روزی است که از خونه دور شده، و تازه از غریبه ها آبنبات هم می گیره؟!" (خنده)
03:03
First day away from home,
72
183096
1398
03:04
and already she's taking candy from a stranger?'"
73
184518
2507
اولین روزی است که از خونه دور شده، و تازه از غریبه ها آبنبات هم می گیره؟!" (خنده)
03:07
(Laughter)
74
187049
2143
و او گفت، "تا فاصله‌ی ۶ متری همه کنترل خودشون رو از دست دادند
03:09
She said, "Everybody lost it.
75
189216
1401
03:10
Twenty feet in every direction, everyone started to howl.
76
190641
2683
همه شروع کردند به قاه قاه خندیدن.
03:13
I know this is cheesy, and I don't know why I'm telling you this,
77
193348
3115
و می دونم مطلب جالبیه، و نمی دونم چرا دارم برات تعریف می کنم،
ولی در اون لحظه که همه داشتند می خندیدند،
03:16
but in that moment when everyone was laughing, I knew I shouldn't quit.
78
196487
3422
می دونستم که نباید جا بزنم.
03:19
I knew I was where I was supposed to be; I knew I was home.
79
199933
2832
می دونستم جایی هستم که قراره باشم،
و می دونستم که تو خونه بودم، و در عرض این چهار سال یکبار هم باهات حرف نزدم،
03:22
And I haven't spoken to you once in the four years since that day.
80
202789
3333
و می دونستم که تو خونه بودم، و در عرض این چهار سال یکبار هم باهات حرف نزدم،
اما شنیدم که داری می ری،
03:26
But I heard that you were leaving, and I had to come and tell you
81
206146
3082
و می بایست می آمدم و بهت می گفتم که
تو بطور باور نکردنی شخص مهمی در زندگی من بودی، و دلم برات تنگ می شه، موفق باشی."
03:29
you've been an incredibly important person in my life.
82
209252
2577
03:31
I'm going to miss you. Good luck."
83
211853
1799
03:33
And she walks away, and I'm flattened.
84
213676
2050
و او ازم دور شد، و من سکه یه پول شدم.
03:35
She gets six feet away, turns around, smiles and goes,
85
215750
2581
و او حدود۲ متر از من دور شده بود که برگشت و لبخندی زد و ادامه داد،
03:38
"You should probably know this, too:
86
218355
1743
" شاید باید اینو هم بدونی. من هنوز بعد از چهار سال با اون پسره دوست هستم." (خنده)
" شاید باید اینو هم بدونی. من هنوز بعد از چهار سال با اون پسره دوست هستم." (خنده)
03:40
I'm still dating that guy, four years later."
87
220122
2183
03:42
(Laughter)
88
222329
1145
03:43
A year and a half after I moved to Toronto,
89
223498
2482
یکسال و نیم پس از نقل مکان به تورنتو،
03:46
I got an invitation to their wedding.
90
226004
1877
کارت دعوت به عروسی آنها را دریافت کردم.
03:47
(Laughter)
91
227905
1007
03:48
Here's the kicker: I don't remember that.
92
228936
2532
و ضد حال اینجاست. من اونو یادم نمیاد.
03:51
I have no recollection of that moment.
93
231960
1885
من هیچ خاطره ای از اون لحظه ندارم،
03:53
I've searched my memory banks,
94
233869
1446
و من بانک خاطراتم را گشتم، چون مسخره است و
03:55
because that is funny and I should remember doing it and I don't.
95
235339
3171
و باید انجام آن بخاطرم باشه، و من یادم نمیاد.
و اون یه لحظه عبرت انگیز و دگرگونی برای من بود
03:58
That was such an eye-opening, transformative moment for me,
96
238534
2783
که فکر کنم شاید بیشترین تاثیری که روی زندگی یه نفر داشتم،
04:01
to think that maybe the biggest impact I'd ever had on anyone's life,
97
241341
3293
لحظه ای که یه خانم بعد از چهار سال به سمت یه غریبه بیاد و بگه،
04:04
a moment that had a woman walk up to a stranger four years later and say,
98
244658
3489
لحظه ای که یه خانم بعد از چهار سال به سمت یه غریبه بیاد و بگه،
"تو یه شخصی بطور باور نکردنی مهم در زندگی من بودی،"
04:08
"You've been an important person in my life,"
99
248171
2156
لحظه ای که حتی به خاطرم نیامد.
04:10
was a moment that I didn't even remember.
100
250351
2026
چند نفر از شما لحظه آبنبات چوبی داشتید،
04:12
How many of you guys have a lollipop moment,
101
252401
2059
لحظه ای که یه نفر چیزی میگه یا کاری انجام میده
04:14
a moment where someone said or did something
102
254484
2070
که حس می کنید اساسا" باعث شادتر شدن زندگی تان شده؟
04:16
that you feel fundamentally made your life better?
103
256578
2488
بسیار خوب. چند نفر از شما به اون شخص گفتید که باعث چنین حالتی در شما شده؟
04:19
All right. How many of you have told that person they did it?
104
259090
2937
04:22
See, why not?
105
262493
1151
ببینید، چرا که نه؟ ما تولد ها را جشن می گیریم،
04:23
We celebrate birthdays,
106
263668
1151
04:24
where all you have to do is not die for 365 days --
107
264843
2671
چیزی که لازمۀ انجامش فقط اینه که ۳۶۵ روز نمیرید- (خنده)
04:27
(Laughter)
108
267538
1157
04:28
Yet we let people who have made our lives better
109
268719
2289
و می گذاریم مردمی که زندگی ما را شادتر کردند
بدون اینکه از انجام آن باخبر باشند، از کنار ما گذر کنند.
04:31
walk around without knowing it.
110
271032
1484
04:32
Every single one of you has been the catalyst
111
272540
2515
و هر یک از تک تک شماها، هر یک از شما،
نقش یه کاتالیزور را در لحظه آبنبات چوبی داشتید.
04:35
for a lollipop moment.
112
275079
1151
04:36
You've made someone's life better by something you said or did.
113
276254
3017
شما باعث شادتر شدن زندگی یه انسانی شدید
با گفتن یه چیزی یا انجام چیزی، و اگه فکر می کنید نکردید،
04:39
If you think you haven't,
114
279295
1195
04:40
think of all the hands that didn't go up when I asked.
115
280514
2532
به تمام اون دستهایی فکر کنید که وقتی من سوال را پرسیدم، بالا نرفتند.
شما یکی از کسانی هستید که تا بحال این حرف را بهتون نگفته بودند.
04:43
You're just one of the people who hasn't been told.
116
283070
2389
اما خیلی ترسناکه که فکر کنیم اینقدر قدرتمندیم.
04:45
It's scary to think of ourselves as that powerful,
117
285483
2336
04:47
frightening to think we can matter that much to other people.
118
287843
2888
فکر اینکه چقدر می تونیم برای دیگران مهم باشیم، می تونه ترس آور باشه،
چون تا زمانیکه رهبری را بزرگتر از خود بدانیم،
04:50
As long as we make leadership something bigger than us,
119
290755
2667
04:53
as long as we keep leadership beyond us
120
293446
1916
تا وقتی که رهبری را چیزی ورای خود بدانیم،
04:55
and make it about changing the world,
121
295386
1772
تا زمانیکه آنرا برای تغییر دنیا در نظر بگیریم،
ما بهانه ای برای خود قرار داده تا هر روز انتظار آنرا نداشته باشیم،
04:57
we give ourselves an excuse not to expect it every day,
122
297182
2587
نه از طرف خود و نه از طرف یکدیگر.
04:59
from ourselves and from each other.
123
299793
1909
05:01
Marianne Williamson said, "Our greatest fear is not that we are inadequate.
124
301726
3583
ماریان ویلیامسون گفت،" بزرگترین ترس ما نالایق بودن ما نیست.
بزرگترین ترس ما اینه که بی اندازه قدرتمندیم.
05:05
[It] is that we are powerful beyond measure.
125
305333
2067
روشنی ماست که باعث ترسمان می شه، نه تاریکی مان."
05:07
It is our light and not our darkness that frightens us."
126
307424
2653
و ندای حرکت من در امروز اینه که لازمه بر اون غلبه کنیم.
05:10
My call to action today is that we need to get over our fear
127
310101
3192
لازمه بر ترسمان از اینکه قادریم چه قدرت خارق العاده ای در زندگی یکدیگر داشته باشیم، غلبه کنیم.
05:13
of how extraordinarily powerful we can be in each other's lives.
128
313317
3002
لازمه بر ترسمان از اینکه قادریم چه قدرت خارق العاده ای در زندگی یکدیگر داشته باشیم، غلبه کنیم.
لازمه بر اون غلبه کنیم تا بتونیم ورای آن حرکت کرده
05:16
We need to get over it so we can move beyond it,
129
316343
2254
05:18
and our little brothers and sisters and one day our kids --
130
318621
2770
و برادران و خواهران کوچکتر ما، و یکروز فرزندان ما
05:21
or our kids right now -- can watch and start to value
131
321415
2483
-- یا فرزندانمان در حال حاضر-- به آن نگریسته
05:23
the impact we can have on each other's lives,
132
323922
2150
و به تاثیری که قادریم بر زندگی یکدیگر بگذاریم ارزش می نهند
ارزشی بیش از پول و قدرت و شهرت و نفوذ.
05:26
more than money and power and titles and influence.
133
326096
2586
05:28
We need to redefine leadership as being about lollipop moments --
134
328706
3142
لازمه رهبری را بعنوان لحظه آبنبات چوبی، مجدد معنی کنیم،
05:31
how many of them we create, how many we acknowledge,
135
331872
2530
چند تای آنرا موجب شدیم، چند تای آنرا قبول داریم،
05:34
how many of them we pay forward and how many we say thank you for.
136
334426
3187
چند تای آنرا اهدا کردیم، و بابت چند تای آن تشکر کردیم.
05:37
Because we've made leadership about changing the world,
137
337637
2620
از آنجائیکه رهبری را بعنوان تغییر دهنده دنیا در نظر گرفتیم،
05:40
and there is no world.
138
340281
1160
و دنیایی وجود ندارد. فقط شش میلیارد درک از آن وجود دارد،
05:41
There's only six billion understandings of it.
139
341465
2159
05:43
And if you change one person's understanding of it,
140
343648
2415
و اگر شما درک یک انسان از آن را تغییر دهید،
درک یک انسان از توانایی خود،
05:46
understanding of what they're capable of,
141
346087
2029
درک یک انسان از میزان علاقه دیگران به آنها،
05:48
understanding of how much people care about them,
142
348140
2309
درک یک انسان از میزان قدرت تغییری که قادرند در این دنیا داشته باشند، کل موضوع را تغییر داده اید.
05:50
understanding of how powerful an agent for change
143
350473
2602
درک یک انسان از میزان قدرت تغییری که قادرند در این دنیا داشته باشند، کل موضوع را تغییر داده اید.
05:53
they can be in this world,
144
353099
1374
05:54
you've changed the whole thing.
145
354497
1495
و اگر بتونیم معنی رهبری را بدین صورت درک کنیم،
05:56
And if we can understand leadership like that,
146
356016
2523
05:58
I think if we can redefine leadership like that,
147
358563
2511
فکر کنم اگه بتونیم رهبری را بدین صورت معنی کنیم،
فکر کنم قادریم همه چیز را تغییر دهیم.
06:01
I think we can change everything.
148
361098
1849
06:02
And it's a simple idea, but I don't think it's a small one.
149
362971
2770
و این یه ایده ساده است، ولی فکر نکنم کوچک باشه،
06:05
I want to thank you so much for letting me share it with you today.
150
365765
3172
و مایلم از همگی بخاطر اینکه اجازه دادید آنرا با شما در میان بگذارم، تشکر کنم.
درباره این وب سایت

این سایت ویدیوهای یوتیوب را به شما معرفی می کند که برای یادگیری زبان انگلیسی مفید هستند. دروس انگلیسی را خواهید دید که توسط معلمان درجه یک از سراسر جهان تدریس می شود. روی زیرنویس انگلیسی نمایش داده شده در هر صفحه ویدیو دوبار کلیک کنید تا ویدیو از آنجا پخش شود. زیرنویس‌ها با پخش ویدیو همگام می‌شوند. اگر نظر یا درخواستی دارید، لطفا با استفاده از این فرم تماس با ما تماس بگیرید.

https://forms.gle/WvT1wiN1qDtmnspy7