How movies teach manhood | Colin Stokes

کالین استوکس: چگونه فیلم‌ها مردانگی را آموزش می دهند

Translator: Morton Bast Reviewer: Thu-Huong Ha

Translator: Amirpouya Ghaemian Reviewer: soheila Jafari

You know, my favorite part of being a dad

از دید من، بهترین قسمت پدر بودن

is the movies I get to watch.

فیلم هایی هست که با بچه هایم می بینم.

I love sharing my favorite movies with my kids,

من عاشق دیدن فیلم های مورد علاقه ام با بچه هایم هستم،

and when my daughter was four,

و وقتی دخترم چهار ساله بود،

we got to watch "The Wizard of Oz" together.

ما فیلم "جادوگر شهر اُز" را باهم دیدیم.

It totally dominated her imagination for months.

این فیلم تا ماه ها بر قوه ی تخیلش غالب شده بود.

Her favorite character was Glinda, of course.

شخصیت محبوب او "گلیندا" بود.

It gave her a great excuse to wear a sparkly dress

به همین دلیل او معمولا یک لباس زرق و برق دار می پوشید،

and carry a wand.

و یک عصای جادویی نورانی دستش می گرفت.

But you watch that movie enough times,

اما وقتی شما این فیلم را چند بار ببینید،

and you start to realize how unusual it is.

کم کم می فهمید که چقدر عجیب است.

Now we live today, and are raising our children,

در دنیای امروزی، ما بچه های خودمان را در محیطی بزرگ می کنیم که فانتزی آن ها در یک پیچیدگی عمیق صنعتی است.

in a kind of children's-fantasy-spectacular-industrial complex.

در دنیای امروزی، ما بچه های خودمان را در محیطی بزرگ می کنیم که فانتزی آن ها در یک پیچیدگی عمیق صنعتی است.

But "The Wizard of Oz" stood alone.

اما "جادوگر شهر اُز" مقاومت کرد.

It did not start that trend.

این فیلم از این گرایش پیروی نکرد.

Forty years later was when the trend really caught on,

چهل سال بعد، این گرایش،

with, interestingly, another movie

در فیلم دیگری واقعاً جا افتاد، که به طرز جالبی،

that featured a metal guy

یک آدم آهنی، و یک موجود با پوست خزدار را نشان می داد،

and a furry guy

یک آدم آهنی، و یک موجود با پوست خزدار را نشان می داد،

rescuing a girl by dressing up as the enemy's guards.

که با پوشیدن لباس نگهبانان دشمن، یک دختر را نجات می دادند،

Do you know what I'm talking about? (Laughter)

می دانید درباره ی چه فیلمی صحبت می کنم؟ (جنگ ستارگان) (خنده ی حاضرین)

Yeah.

بله.

Now, there's a big difference between these two movies,

اما، تفاوت بزرگی بین این دو فیلم وجود دارد،

a couple of really big differences between "The Wizard of Oz"

در اصل، تفاوت های خیلی بزرگی بین "جادوگر شهر اُز" و تمام فیلم هایی که امروزه می بینیم وجود دارند.

and all the movies we watch today.

در اصل، تفاوت های خیلی بزرگی بین "جادوگر شهر اُز" و تمام فیلم هایی که امروزه می بینیم وجود دارند.

One is there's very little violence in "The Wizard of Oz."

یکی از آن ها این است که خشونت خیلی کمی در فیلم "جادوگر شهر اُز" وجود دارد.

The monkeys are rather aggressive, as are the apple trees.

اگرچه میمون ها نسبتا خشن هستند، درخت های سیب هم همین طور.

But I think if "The Wizard of Oz" were made today,

اما به نظر من اگر فیلم "جادوگر شهر اُز" امروز ساخته می‌شد،

the wizard would say, "Dorothy, you are the savior of Oz

جادوگر می گفت، "دوروتی، تو همان نجات دهنده ی شهر اُز هستی که پیش گوتو را پیش بینی کرده بود.

that the prophecy foretold.

جادوگر می گفت، "دوروتی، تو همان نجات دهنده ی شهر اُز هستی که پیش گوتو را پیش بینی کرده بود.

Use your magic slippers to defeat

از دمپایی های جادوییت استفاده کن تا ارتش های ماشینی عفریته‌ی بدجنس را شکست دهیم."

the computer-generated armies of the Wicked Witch."

از دمپایی های جادوییت استفاده کن تا ارتش های ماشینی عفریته‌ی بدجنس را شکست دهیم."

But that's not how it happens.

اما اتفاقی که می افتد این نیست .

Another thing that's really unique about "The Wizard of Oz"

مورد دیگری که باعث می شود "جادوگر شهر اُز" به نظر من بی نظیر باشد،

to me is that all of the most heroic

این است که تمامی شخصیت های قهرمان، خردمند و حتی شیطانی، زن هستند.

and wise and even villainous characters

این است که تمامی شخصیت های قهرمان، خردمند و حتی شیطانی، زن هستند.

are female.

این است که تمامی شخصیت های قهرمان، خردمند و حتی شیطانی، زن هستند.

Now I started to notice this

من زمانی متوجه این تفاوت شدم که فیلم "جنگ ستارگان" را به دخترم نشان دادم،

when I actually showed "Star Wars" to my daughter,

من زمانی متوجه این تفاوت شدم که فیلم "جنگ ستارگان" را به دخترم نشان دادم،

which was years later, and the situation was different.

که البته مربوط به سال ها بعد از نشان دادن فیلم جادوگر شهر اُز می شد، و موقعیت من کمی متفاوت بود.

At that point I also had a son.

در آن زمان من یک پسر هم داشتم.

He was only three at the time.

او در آن زمان تنها ۳ سال داشت.

He was not invited to the screening. He was too young for that.

او اجازه‌ی تماشای آن فیلم را نداشت. برای این کار هنوز خیلی بچه بود.

But he was the second child,

اما او فرزند دوم بود،

and the level of supervision had plummeted. (Laughter)

و در نتیجه سطح نظارت والدین کاهش پیدا می کرد. (خنده ی حاضرین)

So he wandered in,

بنابراین او هم پای فیلم نشست،

and it imprinted on him

و این فیلم او را مثل یک اردک مادر که بچه های اردکش تحت تأثیر قرار می دهد،

like a mommy duck does to its duckling,

تحت تأثیر قرار داد،

and I don't think he understands what's going on,

و من فکر نمی کردم که او بفهمد چه اتفاقاتی می افتد،

but he is sure soaking in it.

اما او مطمئن است که کاملا در فیلم غرق شده است.

And I wonder what he's soaking in.

ولی من نمی دانم او دقیقاً در چه چیزی غرق شده است.

Is he picking up on the themes of courage

آیا او مفاهیم شجاعت و پشتکار و وفاداری را برداشت می کند؟

and perseverance and loyalty?

آیا او مفاهیم شجاعت و پشتکار و وفاداری را برداشت می کند؟

Is he picking up on the fact that Luke

آیا او این مفهوم را برداشت می کند که لوک به یک ارتش ملحق می شود تا حکومت را از بین ببرد؟

joins an army to overthrow the government?

آیا او این مفهوم را برداشت می کند که لوک به یک ارتش ملحق می شود تا حکومت را از بین ببرد؟

Is he picking up on the fact that

آیا او این مفهوم را برداشت می کند که،

there are only boys in the universe

در جهان فقط پسر ها وجود دارند،

except for Aunt Beru, and of course this princess,

البته به غیر از عمه "برو"، و البته این شاهزاده خانم،

who's really cool, but who kind of waits around through most of the movie

که خیلی جذاب است، اما در بیشتر فیلم منتظر است تا بتواند به قهرمان فیلم یک مدال و یک چشمک هدیه دهد،

so that she can award the hero with a medal and a wink

که خیلی جذاب است، اما در بیشتر فیلم منتظر است تا بتواند به قهرمان فیلم یک مدال و یک چشمک هدیه دهد،

to thank him for saving the universe, which he does

تا از او بابت نجات جهان، که این کار را با جادویی که همراه با آن متولد شده انجام داده است، تشکر کند؟

by the magic that he was born with?

تا از او بابت نجات جهان، که این کار را با جادویی که همراه با آن متولد شده انجام داده است، تشکر کند؟

Compare this to 1939 with "The Wizard of Oz."

این فیلم را با سال ۱۹۳۹ و با فیلم "جادوگر شهر اُز" مقایسه کنید.

How does Dorothy win her movie?

دوروتی چگونه در فیلم خودش برنده می شود؟

By making friends with everybody

با دوست شدن با همه،

and being a leader.

و فرمانروا شدن.

That's kind of the world I'd rather raise my kids in --

این دنیایی است که من ترجیح می دهم بچه هایم را در آن بزرگ کنم --

Oz, right? -- and not the world of dudes fighting,

اُز، درسته ؟ -- و نه دنیایی که شخصیت ها در آن با هم می جنگند،

which is where we kind of have to be.

که جایی است که ما مجبوریم در آن باشیم.

Why is there so much Force -- capital F, Force --

چرا این قدر ارتش های مختلف را در فیلم های مختلف برای بچه هایمان به نمایش می گذاریم،

in the movies we have for our kids,

چرا این قدر ارتش های مختلف را در فیلم های مختلف برای بچه هایمان به نمایش می گذاریم،

and so little yellow brick road?

ولی جاده های سنگفرش شده ی زرد رنگ این قدر کم شده اند؟

There is a lot of great writing about the impact

مقالات فوق العاده ی زیادی درباره ی تأثیری که فیلم های خشونت آمیز پسرانه بر روی دختران دارند نوشته شده است،

that the boy-violent movie has on girls,

مقالات فوق العاده ی زیادی درباره ی تأثیری که فیلم های خشونت آمیز پسرانه بر روی دختران دارند نوشته شده است،

and you should do that reading. It's very good.

و شما باید حتما مطالعه ای در این زمینه انجام دهید. واقعا فوق العاده است.

I haven't read as much on how boys are picking up on this vibe.

البته من مطالعه‌ی چندانی در مورد این که پسر ها چگونه از محیط های این فیلم ها برداشت می کنند نداشته ام.

I know from my own experience that

من از روی تجربه ی شخصی خودم می دانم،

Princess Leia did not provide the adequate context

که شاهزاده لیا زمینه ی مناسبی فراهم نکرده است،

that I could have used in navigating the adult world

تا بتوانم از آن در دنیای بزرگسالان استفاده کنم،

that is co-ed. (Laughter)

که شامل هر دو جنسیت است. (خنده ی حاضرین)

I think there was a first-kiss moment

همیشه وقتی لحظه ی "اولین بوسه" فرا می رسید،

when I really expected the credits to start rolling

انتظار داشتم اسامی عوامل فیلم نمایش داده شوند،

because that's the end of the movie, right?

چون آن لحظه پایان فیلم بود، درسته؟

I finished my quest, I got the girl.

من ماجراجوییم را تمام کردم، و به شخصیت دختر فیلم رسیدم.

Why are you still standing there?

دیگر منتظر چه چیزی هستید؟

I don't know what I'm supposed to do.

من نمی دانم باید چه کار کنم.

The movies are very, very focused on defeating the villain

فیلم های امروزی خیلی خیلی بر روی شکست دادن نیروی شرور،

and getting your reward, and there's not a lot of room

و همین طور دادن جایزه ی شما متمرکز شده اند، و فضای زیادی برای روابط و مفاهیم دیگر باقی نمی ماند.

for other relationships and other journeys.

و همین طور دادن جایزه ی شما متمرکز شده اند، و فضای زیادی برای روابط و مفاهیم دیگر باقی نمی ماند.

It's almost as though if you're a boy,

تقریبا مثل این است که بگوییم اگر شما پسر باشید،

you are a dopey animal,

یک حیوان احمق و خشن هستید،

and if you are a girl, you should bring your warrior costume.

و اگر دختر باشید، باید لباس رزم خود را بپوشید.

There are plenty of exceptions,

سطح توقعات مردم خیلی بالا رفته است،

and I will defend the Disney princesses in front of any you.

ولی من از شاهزاده های دختر انیمیشن های شرکت والت دیزنی در برابر همه ی شما دفاع خواهم کرد.

But they do send a message to boys,

آن ها یک پیغام به پسرها می دهند،

that they are not, the boys are not really the target audience.

که آن ها، واقعا مخاطب هدف این فیلم ها نیستند.

They are doing a phenomenal job of teaching girls

آن ها با یاد دادن نحوه ی دفاع در برابر نظام مردسالارانه به دختران یک کار بی نظیر انجام می دهند،

how to defend against the patriarchy,

آن ها با یاد دادن نحوه ی دفاع در برابر نظام مردسالارانه به دختران یک کار بی نظیر انجام می دهند،

but they are not necessarily showing boys

اما آن ها الزاما به پسر ها نشان نمی دهند که

how they're supposed to defend against the patriarchy.

چگونه باید در برابر نظام مردسالارانه دفاع کنند.

There's no models for them.

هیچ الگویی برای آن ها وجود ندارد.

And we also have some terrific women

ما همین طور زن های فوق العاده ای داریم

who are writing new stories for our kids,

که داستان های جدیدی برای بچه های ما می نویسند،

and as three-dimensional and delightful as Hermione and Katniss are,

و اگرچه به اندازه ی هرمیون (هری پاتر) و کتنیس (بازی های حرص) سه بعدی و جذاب هستند،

these are still war movies.

اما باز هم داستان جنگی هستند.

And, of course, the most successful studio of all time

و، البته، موفق ترین استودیوی تاریخ،

continues to crank out classic after classic,

همچنان فیلم های کلاسیک پشت کلاسیک می سازد،

every single one of them about

همه ی آن ها درباره ی داستان یک پسر، یا یک مرد، یا دو مرد که دوست هستند،

the journey of a boy, or a man,

همه ی آن ها درباره ی داستان یک پسر، یا یک مرد، یا دو مرد که دوست هستند،

or two men who are friends, or a man and his son,

یا یک مرد و پسرش،

or two men who are raising a little girl.

یا دو مرد که یک دختر را بزرگ می کنند است.

Until, as many of you are thinking, this year,

تا این که، همان طور که بعضی از شما احتمالاً حدس می زنید، امسال،

when they finally came out with "Brave."

بالأخره انیمیشن "شجاع دل" ساخته شد.

I recommend it to all of you. It's on demand now.

من این انیمیشن را به همه ی شما پیشنهاد می‌کنم. به شدت پرطرفدار شده است.

Do you remember what the critics said when "Brave" came out?

یادتان می آید وقتی انیمیشن "شجاع دل" ساخته شد منتقدها چه گفتند؟

"Aw, I can't believe Pixar made a princess movie."

"آه، باورم نمی شود پیکسار یک انیمیشن پرنسسی ساخته است."

It's very good. Don't let that stop you.

این انیمیشن واقعا فوق العاده بود. اجازه ندهید این نقد شما را از دیدن آن منع کند.

Now, almost none of these movies pass the Bechdel Test.

در حال حاضر، هیچکدام از این فیلم ها در آزمون "بچندل" موفق نشده است.

I don't know if you've heard of this.

نمی دانم درباره ی آن شنیده اید یا نه.

It has not yet caught on and caught fire,

این آزمون هنوز آن قدر ها معروف نشده است،

but maybe today we will start a movement.

اما شاید امروز حرکتی را در این باره شروع کنیم.

Alison Bechdel is a comic book artist,

آلیسون بچندل یک طراح کتاب های کمیک است،

and back in the mid-'80s, she recorded this conversation

و در اواسط دهه ی ۸۰، بحثی را که درباره ی قضاوت کردن در مورد

she'd had with a friend about assessing the movies that they saw.

فیلم هایی که دیده بود با دوستش انجام داده بود، ارائه کرد.

And it's very simple. There's just three questions you should ask:

و خیلی ساده بود. تنها سه سؤال وجود داشت که باید می پرسیدید:

Is there more than one character in the movie

آیا بیش از یک شخصیت در فیلم وجود دارد،

that is female who has lines?

که زن است و دیالوگ دارد؟

So try to meet that bar.

سعی کنید چنین چیزی را پیدا کنید.

And do these women talk to each other at any point in the movie?

و آیا این زن ها با هم در تمام سکانس های فیلم صحبت می کنند؟

And is their conversation about something other than

و آیا بحث آن ها درباره ی چیزی به غیر از مردی است که هر دوی آن ها او را دوست دارند؟ (خنده ی حاضرین)

the guy that they both like? (Laughter)

و آیا بحث آن ها درباره ی چیزی به غیر از مردی است که هر دوی آن ها او را دوست دارند؟ (خنده ی حاضرین)

Right? Thank you. (Applause)

درسته؟ متشکرم. (تشویق حاضرین)

Thank you very much.

خیلی ممنونم.

Two women who exist and talk to each other about stuff.

دو زن که در فیلم هستند و درباره ی چیزی با هم صحبت می کنند.

It does happen. I've seen it,

این اتفاق می افتد. من این را دیده ام،

and yet I very rarely see it in the movies

ولی در حال حاضر چنین صحنه ای را خیلی به ندرت

that we know and love.

در فیلم هایی که می شناسم و دوست دارم می بینیم.

In fact, this week I went to see

حقیقتاً، این هفته رفته بودم تا فیلم فوق العاده ی "آرگو" را ببینم.

a very high-quality movie, "Argo."

حقیقتاً، این هفته رفته بودم تا فیلم فوق العاده ی "آرگو" را ببینم.

Right? Oscar buzz, doing great at the box office,

درسته؟ پر سر و صدا در جشنواره ی اسکار، فروش فوق العاده در باکس آفیس،

a consensus idea of what a quality Hollywood film is.

یک فیلم استاندارد از لحاظ کیفیت برای یک فیلم هالیوودی در بین همه.

It pretty much flunks the Bechdel test.

این فیلم شدیدا در آزمون بچندل شکست خورد.

And I don't think it should, because a lot of the movie,

و من فکر نمی کنم که باید موفق می شد، چون بخش های زیادی از این فیلم،

I don't know if you've seen it, but a lot of the movie

هرچند ممکن است که آن را ندیده باشید،

takes place in this embassy where men and women

اما بخش زیادی از این فیلم در یک سفارت که مردان و زنان

are hiding out during the hostage crisis.

در حین گروگان گیری در آن مخفی شده اند اتفاق می افتد.

We've got quite a few scenes of the men

ما صحنه های کمی در این فیلم داریم که در آن ها

having deep, angst-ridden conversations in this hideout,

مردان مکالمه هایی عمیق و عصبی در حین این مخفی شدن دارند،

and the great moment for one of the actresses is

و لحظه ی بزرگ برای یکی بازیگران زن این است که،

to peek through the door and say, "Are you coming to bed, honey?"

سرش را از لای در بیرون می آورد و می گوید، "میای بخوابیم، عزیزم؟"

That's Hollywood for you.

این تعریف فیلم هالیوودی برای ما است.

So let's look at the numbers.

اجازه بدهید نگاهی به آمار بیندازیم.

2011, of the 100 most popular movies,

فکر می کنید در سال ۲۰۱۱، از بین مشهور ترین ۱۰۰ فیلم جهان،

how many of them do you think actually have female protagonists?

چه تعداد از آن ها نقش اول زن داشته اند؟

Eleven. It's not bad.

یازده تا. آن قدرها هم بد نیست.

It's not as many percent as the number of women

این عدد به اندازه ی درصد تعداد زنانی که ما به مجلس فرستاده ایم نیست،

we've just elected to Congress, so that's good.

بنابراین خوب است.

But there is a number that is greater than this

اما عددی وجود دارد که از این عدد خیلی بزرگ تر است،

that's going to bring this room down.

و واقعا شوکه کننده است.

Last year, The New York Times published a study

پارسال، روزنامه ی نیویورک تایمز نتیجه ی یک تحقیق که دولت انجام داده بود را چاپ کرد.

that the government had done.

پارسال، روزنامه ی نیویورک تایمز نتیجه ی یک تحقیق که دولت انجام داده بود را چاپ کرد.

Here's what it said.

مقاله می گفت،

One out of five women in America

از هر پنج زن در آمریکا، یکی از آن ها می گوید تا به حال از لحاظ جنسی مورد آزار و اذیت قرار گرفته است.

say that they have been sexually assaulted some time in their life.

از هر پنج زن در آمریکا، یکی از آن ها می گوید تا به حال از لحاظ جنسی مورد آزار و اذیت قرار گرفته است.

Now, I don't think that's the fault of popular entertainment.

من نمی گویم که این اتفاق اشتباه نهاد های تفریحات و سرگرمی مردمی است.

I don't think kids' movies have anything to do with that.

من نمی گویم فیلم های کودکان باعث این اتفاق می شود.

I don't even think that

من حتی نمی گویم موزیک ویدئوها یا هرزه نگاری ها مستقیما باعث این اتفاقات می شوند،

music videos or pornography are really directly related to that,

من حتی نمی گویم موزیک ویدئوها یا هرزه نگاری ها مستقیما باعث این اتفاقات می شوند،

but something is going wrong,

اما یک چیزی این وسط اشتباه است،

and when I hear that statistic,

و وقتی من آمار را بررسی می کنم،

one of the things I think of is

یکی از چیز هایی که به آن فکر می کنم این است که،

that's a lot of sexual assailants.

متجاوزان جنسی خیلی زیادی داریم.

Who are these guys? What are they learning?

این افراد چه کسانی هستند؟ آن ها چه چیزی یاد می گیرند که چنین افرادی می شوند؟

What are they failing to learn?

و چه چیزی را یاد نمی گیرند که این طور می شود؟

Are they absorbing the story that

آیا آن ها این قضیه که یک قهرمان مرد کسی است که که شخصیت های بد را با خشونت شکست می دهد،

a male hero's job is to defeat the villain with violence

آیا آن ها این قضیه که یک قهرمان مرد کسی است که که شخصیت های بد را با خشونت شکست می دهد،

and then collect the reward, which is a woman

و بعد جایزه اش را که زنی است که هیچ دوستی ندارد و حرف نمی زند می گیرد، باور کرده اند؟

who has no friends and doesn't speak?

و بعد جایزه اش را که زنی است که هیچ دوستی ندارد و حرف نمی زند می گیرد، باور کرده اند؟

Are we soaking up that story?

آیا ما این داستان را باور کرده ایم؟

You know,

می دانید،

as a parent with the privilege

به عنوان یک پدر که دخترش را بزرگ می کند،

of raising a daughter

به عنوان یک پدر که دخترش را بزرگ می کند،

like all of you who are doing the same thing,

مثل بعضی از شما،

we find this world and this statistic very alarming

این دنیا و این آمار را خیلی خطرناک می بینم،

and we want to prepare them.

و می خواهم فرزندانم را برای زندگی در این دنیا آماده کنم.

We have tools at our disposal like "girl power,"

ما ابزارهایی مانند "قدرت دخترانه" را در اختیار داریم،

and we hope that that will help,

و امیدواریم که کمکمان کنند،

but I gotta wonder, is girl power going to protect them

اما من شک دارم که اگر هم زمان، خواسته یا ناخواسته،

if, at the same time, actively or passively,

به پسرانمان یاد بدهیم تا قدرت پسرانه شان را حفظ کنند،

we are training our sons to maintain their boy power?

قدرت دخترانه از دختران حمایت کند.

I mean, I think the Netflix queue

منظورم این است که، به نظر من کنترل رسانه ای تنها راهی است،

is one way that we can do something very important,

که می توانیم حرکت بزرگی در این رابطه انجام دهیم،

and I'm talking mainly to the dads here.

و مخاطبم بیشتر پدر ها هستند.

I think we have got to show our sons

من فکر می کنم که باید به پسرانمان تعریف جدیدی از مردانگی را نشان دهیم.

a new definition of manhood.

من فکر می کنم که باید به پسرانمان تعریف جدیدی از مردانگی را نشان دهیم.

The definition of manhood is already turning upside down.

معنای مردانگی در حال حاضر وارونه شده است.

You've read about how the new economy

حتماً شما درباره ی این که چگونه اقتصاد جدید

is changing the roles of caregiver and wage earner.

نقش پرستار و نان آوررا عوض می کند خوانده اید.

They're throwing it up in the air.

این نقش ها کاملا دگرگون شده اند.

So our sons are going to have to find some way

بنابراین پسرانمان باید راهی برای تطبیق دادن خود با این مشکل پیدا کنند،

of adapting to this, some new relationship with each other,

یک جور رابطه‌ی جدید با یکدیگر،

and I think we really have to show them, and model for them,

و من فکر می‌کنم ما واقعا باید این معنا را به آن ها نشان بدهیم، و به آن ها یک الگو بدهیم،

how a real man

و من فکر می‌کنم ما واقعا باید این معنا را به آن ها نشان بدهیم، و به آن ها یک الگو بدهیم،

is someone who trusts his sisters

که یک مرد واقعی کسی است که به خواهرانش اعتماد می کند،

and respects them, and wants to be on their team,

و به آن ها احترام می گذارد، و می خواهد با آن ها در یک تیم باشد،

and stands up against the real bad guys,

و در برابر آدم های بد واقعی بایستد،

who are the men who want to abuse the women.

که مردانی هستند که می خواهند از زن ها سوء استفاده کنند.

And I think our job in the Netflix queue

و من فکر می‌کنم وظیفه ی ما این است

is to look out for those movies that pass the Bechdel Test,

که در رسانه ها به دنبال فیلم هایی باشیم که درآزمون بچندل قبول شوند،

if we can find them, and to seek out the heroines

تا آن ها را پیدا کنیم، و از قهرمان های زن آن ها،

who are there,

تا آن ها را پیدا کنیم، و از قهرمان های زن آن ها،

who show real courage, who bring people together,

که شجاعت واقعی را نشان می دهند، و مردم را با هم متحد می کنند پیروی کنیم،

and to nudge our sons to identify with those heroines

و پسرانمان را ترغیب کنیم تا با قهرمان های زن هم ذات پنداری کنند،

and to say, "I want to be on their team,"

و بگویند، "من می خواهم طرف آن ها باشم،"

because they're going to be on their team.

چون می خواهند طرف آن ها باشند.

When I asked my daughter who her favorite character was in "Star Wars,"

وقتی من از دخترم پرسیدم که شخصیت مورد علاقه اش در فیلم "جنگ ستارگان" چه کسی بود،

do you know what she said?

می دانید چه جوابی به من داد؟

Obi-Wan.

اوبی-وان.

Obi-Wan Kenobi and Glinda.

اوبی وان کنوبی و گلیندا.

What do these two have in common?

این دو شخصیت چه چیز مشترکی دارند؟

Maybe it's not just the sparkly dress.

شاید این شباهت تنها لباس های پر زرق و برق نباشد.

I think these people are experts.

من فکر می کنم چون این دو نفر نخبه هستند.

I think these are the two people in the movie

من فکر می کنم این دو نفر در فیلم های خود از باقی شخصیت ها بیشتر می دانند،

who know more than anybody else,

من فکر می کنم این دو نفر در فیلم های خود از باقی شخصیت ها بیشتر می دانند،

and they love sharing their knowledge with other people

و آن ها عاشق این هستند که دانسته های خود را با بقیه در میان بگذارند،

to help them reach their potential.

تا به آن ها کمک کنند تا به سطح آن ها برسند.

Now, they are leaders.

آن ها، رئیس گروه هستند.

I like that kind of quest for my daughter,

من دوست دارم که این ماجراجویی برای دخترم اتفاق بیفتد،

and I like that kind of quest for my son.

و همین طور برای پسرم.

I want more quests like that.

من می خواهم ماجراجویی های بیشتری مثل این برای آن ها اتفاق بیفتد.

I want fewer quests where my son is told,

من می خواهم ماجراجویی‌های کمتری مثل جایی که به پسرم گفته شد،

"Go out and fight it alone,"

"برو بیرون و تنهایی از پسش بر بیا"، برای او اتفاق بیفتد،

and more quests where he sees that it's his job to join a team,

و ماجراجویی‌های بیشتری مثل ملحق شدن به یک گروه داشته باشد،

maybe a team led by women,

حتی شاید گروهی که رئیسش یک زن است،

to help other people become better

برای این که به بقیه ی مردم کمک کند تا بهتر و بهتر شوند،

and be better people,

برای این که به بقیه ی مردم کمک کند تا بهتر و بهتر شوند،

like the Wizard of Oz.

مثل جادوگر شهر اُز.

Thank you.

متشکرم.