Richard Resnick: Welcome to the genomic revolution

ریچارد رزنیک: به انقلاب ژنومیک خوش آمدید

Translator: Aydin Rajabzadeh Reviewer: Pouria Montazeri

خانم ها و آقایان،

Ladies and gentlemen,

I present to you the human genome.

ژنوم انسان را به شما عرضه می کنم.

(Applause)

(تشویق حضار)

Chromosome one -- top left, bottom right -- are the sex chromosomes.

کروموزوم یک، بالا سمت چپ.

پایین سمت راست، کروموزوم های جنسیت.

Women have two copies of that big X chromosome;

خانم دو نسخه از آن کروموزوم X بزرگ دارند;

مردان دارای X

men have the X and, of course, that small copy of the Y.

و البته آن نسخه ی کوچک Y هستند.

Sorry boys, but it's just a tiny little thing that makes you different.

آقایان ببخشند، ولی تنها این چیز کوچک است که شما را متفاوت می کند.

So if you zoom in on this genome,

پس اگر من روی این ژنوم زوم کنم،

then what you see, of course, is this double-helix structure --

حال آنچه شما می بینید، البته، ساختار مارپیچ دوگانه است--

the code of life spelled out with these four biochemical letters,

رمز حیات که با این چهار حرف بیوشیمیایی هجی می شود،

یا آنچه ما آن را پایه می نامیم، درسته:

or we call them bases: A, C, G and T.

A،C،G و T.

How many are there in the human genome? Three billion.

چه تعداد از آنها در ژنوم انسان است؟ 3 میلیارد.

Is that a big number?

آیا این عدد بزرگی است؟

Well, everybody can throw around big numbers.

خوب، هر کسی می تواند می تواند از اعداد بزرگی اسم ببرد.

But in fact, if I were to place one base

ولی در واقع، اگر قرار بود یک پایه را

on each pixel of this 1280x800-resolution screen,

روی هر پیکس از این رزولوشن 1280 در 800 صفحه نمایش قرار دهم،

ما به 3000 نمایشگر نیاز خواهیم داشت، تا بتوانیم ژنوم را(به طور کامل) مشاهده کنیم.

we would need 3,000 screens to take a look at the genome.

پس این واقعا بزرگ است.

So it's really quite big.

And perhaps because of its size,

و شاید به خاطر این سایز بزرگش است که

a group of people -- all, by the way, with Y chromosomes --

گروهی از مردم-- که همگی دارای کرموزوم Y هستند--

decided they would want to sequence it.

تصمیم به ردیف یابی آن گرفتند.

(Laughter)

(خنده ی حضار)

And so 15 years, actually, and about four billion dollars later,

بعد از گذشت 15 سال، و صرف 4 میلیارد دلار،

the genome was sequenced and published.

ژنوم ردیف یابی و منتشر شد.

In 2003, the final version was published, and they keep working on it.

در 2003، آخرین نسخه منتشر شد، و آنها به کار کردن روی آن ادامه دادند.

همه ی این کار با ماشینی انجام شده که شبیه این است.

That was all done on a machine like this.

1 دلار برای هر پایه خرج بر می دارد--

It costs about a dollar for each base -- a very slow way of doing it.

روشی بسیار کند برای انجام این کار.

Well, folks, I'm here to tell you

ولی جماعت! من اینجا هستم که به شما بگویم

that the world has completely changed,

که دنیا کاملا عوض شده است

and none of you know about it.

و هیچ کدام شما چیزی در موردش نمی دانید.

So now what we do is take a genome,

پس کاری که الان می کنیم این است که ژنوم را می گیریم،

we make maybe 50 copies of it,

شاید 50 کپی از آن بسازیم،

we cut all those copies up into little 50-base reads,

تمام این کپی ها را به قطعات کوچک 50 پایه ای ریز می کنیم،

and then we sequence them, massively parallel.

و سپس آنها را ردیف یابی می کنیم، در مقیاس کلان و به صورت موازی.

Then we bring that into software and reassemble it,

و سپس آن را به درون نرم افزار می آوریم،

و دوباره آن را سرهم می کنیم و به شما می گوییم که داستان از چه قرار است.

and tell you what the story is.

فقط برای اینکه به شما دید بدهیم که این چه شکلی است،

So to give you a picture of what this looks like,

the Human Genome Project: 3 gigabases, right?

پروژه ی ژنوم انسان: 3 گیگابایت، درسته؟

یک بار انجام عملیات روی یکی از این ماشین ها:

One run on one of these modern machines: 200 gigabases in a week.

200 گیگابایت در عرض یک هفته.

And that 200 is going to change to 600 this summer,

و همین تابستان، این 200 قرار است به 600 تبدیل شود،

and there's no sign of this pace slowing.

و هیچ نشانی از کند شدن این حرکت وجود ندارد.

The price of a base, to sequence a base,

پس هزینه ی هر پایه، برای ردیف یابی هر پایه،

has fallen 100 million times.

100 میلیون بار افت کرده است.

That's the equivalent of you filling up your car with gas in 1998,

این معادل این است که شما باک خودروتان را در 1998 پر کنید،

تا 2011 صبر کنید،

waiting until 2011,

and now you can drive to Jupiter and back twice.

و حال می توانید تا سیاره ی مشتری برانید و برگردید، دو بار!

(Laughter)

(خنده ی حضار)

World population,

جمعیت دنیا،

قطعات کامپیوتری،

PC placements,

the archive of all of medical literature,

آرشیو کل مقالات پزشکی،

Moore's law,

قانون مور،

the old way of sequencing,

روش قدیمی ردیف یابی، و این هم تمام چیزهای جدید.

and here's all the new stuff.

بچه ها، این نمودار لگاریتمی است;

Guys, this is a long scale;

you don't typically see lines that go up like that.

شما معمولا خطوطی که این طور بالا می روند را نمی بینید!

So the worldwide capacity to sequence human genomes

پس ظرفیت جهانی برای ردیف یابی ژنوم انسان

چیزی حدود 50000 تا 100000 ژنوم انسان است، در سال جاری.

is something like 50,000 to 100,000 human genomes this year.

و ما این را از تعداد ماشین هایی که مورد راه اندازی می شوند می دانیم.

We know this based on the machines that are being placed.

انتظار این است که این دوبرابر، سه برابر یا حتی 4 برابر شود

This is expected to double, triple or maybe quadruple

year over year for the foreseeable future.

سال به سال برای آینده ای پیش بینی شونده.

In fact, there's one lab in particular

در واقع، یک آزمایشگاه به طور خاص

that represents 20 percent of all that capacity:

که 20 درصد کل ظرفیت را عرضه می کند.

It's called the Beijing Genomics Institute.

نام آن انستیتو ژنوم بیجینگ است.

The Chinese are absolutely winning this race to the new Moon, by the way.

در ضمن چینی ها در حال برد قطعی این رقابت نیز هستند.

What does this mean for medicine?

معنی این حرف در پزشکی چیست؟

So a woman, age 37,

خانمی 37 سال سن دارد.

او با سرطان پستان مرحله ی 2 گیرنده ی مثبت استروژن معرفی می شود.

presents with stage 2 estrogen receptor-positive breast cancer.

She is treated with surgery, chemotherapy and radiation.

با جراحی مداوا می شود، کیموتراپی و تابش اشعه.

She goes home.

به خانه می رود.

Two years later,

دو سال بعد، او با سرطان مرحله 3 تخمدان باز می گردد.

she comes back with stage 3C ovarian cancer, unfortunately;

متاسفانه، دوباره تحت عمل جراحی و کیموتراپی قرار می گیرد.

treated again with surgery and chemotherapy.

She comes back three years later at age 42

سه سال بعد در 42 سالگی باز می گردد

با سرطان تخمدان بیشتر و کیموتراپی بیشتر.

with more ovarian cancer, more chemotherapy.

Six months later,

6 ماه بعد،

she comes back with acute myeloid leukemia.

با میلوئید لوکمیا شدید باز می گردد.

She goes into respiratory failure and dies eight days later.

دچار نارسایی تنفسی می شود و هشت روز بعد، می میرد.

So first: the way in which this woman was treated,

پس اول، روشی که این خانم با آن در حال مداوا بود، در زمانی کمتر از 10 سال،

in as little as 10 years, will look like bloodletting.

شبیه به حجامت خواهد بود.

And it's because of people like my colleague, Rick Wilson,

و این به خاطر کسانی است مانند همکار من، ریک ویلسون،

و انیستیتو ژنوم دانشگاه واشنگتون،

at the Genome Institute at Washington University,

who decided to take a look at this woman postmortem.

که تصمیم گرفتند به معاینه ی پس از مرگ این زن بپردازند.

و او ردیف یابی را انجام داد، او قسمتی از سلول های پوست سالم را برداشت،

And he took skin cells, healthy skin

and cancerous bone marrow,

و قسمتی از مغز استخوان سرطانی،

and sequenced the whole genomes of both of them

و او کل ژنوم هردو را ردیف یابی کرد

در عرض چند هفته، اصلا کار سختی نبود.

in a couple of weeks, no big deal.

Then he compared those two genomes in software,

و سپس او دو ژنوم با استفاده از نرم افزار مقایسه کرد،

and what he found, among other things,

و چیزی که در میان تمام چیزهای دیگر کشف کرد

was a deletion -- a 2,000-base deletion across three billion bases

یک حذف بود، حذف 2000 پایه

در میان 3 میلیارد پایه

in a particular gene called TP53.

و به طور خاص، ژنی به نام TP53.

اگر شما چنین جهش مضری را در ژن داشته باشید،

If you have this deleterious mutation in this gene,

you're 90 percent likely to get cancer in your life.

شما با احتمال 90 درصد به سرطان مبتلا خواهید شد.

So unfortunately, this doesn't help this woman,

متاسفانه، این مطلب کمکی به زن نکرد،

but it does have severe -- profound, if you will --

ولی این مفهومی عمیق و شدید

implications to her family.

برای خانواده اش دارد.

منظورم این است، اگر آنها جهشی مشابه داشته باشند،

I mean, if they have the same mutation,

and they get this genetic test and they understand it,

آنها نیز این تست ژنتیک را انجام می دهند، و متوجه می شوند،

then they can get regular screens and can catch cancer early,

و سپس می توانند به طور مرتب تست شوند، و می توانند سرطان را زود مهار کنند

and potentially live a significantly longer life.

و طول عمری به مراتب بلندتر داشته باشند.

Let me introduce you to the Beery twins,

حال بگذارید شما را با دوقلوهای بیری آشنا کنم،

diagnosed with cerebral palsy at the age of two.

در سن دو سالگی فلج مغزی آن ها تشخیص داده شد.

مادرشان زن بسیار شجاعی است

Their mom is a very brave woman who didn't believe it;

که باور نکرد که علائم بیماری با هم جور در نیاید،

the symptoms weren't matching up.

و با تلاشی قهرمانانه و جستجوی فراوان در اینترنت

And through some heroic efforts and a lot of Internet searching,

او توانست جامعه ی پزشکی را قانع کند که

she was able to convince the medical community

در واقع مشکل دیگری داشتند.

that, in fact, they had something else.

بیماری بچه ها در واقع دوپا-رسپانسیو دیستونیا بود.

They had dopa-responsive dystonia.

And so they were given L-Dopa,

پس به آنها L-Dopa داده شد،

and their symptoms did improve,

و علائم بیماریشان بهبود پیدا کرد،

but they weren't totally asymptomatic.

ولی کاملا هم بدون علائم نبودند.

Significant problems remained.

مشکلات اساسی باقی ماند.

Turns out the gentleman in this picture is a guy named Joe Beery,

معلوم شد که آقایی که در این تصویر مشاهده می کنید "جو بری" نام دارد،

فردی که دست بر قضا مدیر ارتباطات شرکتی

who was lucky enough to be the CIO

به نام "Life Technologies" بود.

of a company called Life Technologies.

آنها یکی از دو شرکتی هستند

They're one of two companies

that makes these massive whole-genome sequencing tools.

که این ابزارآلات غول آسای ردیف یابی کل ژنوم را می سازند.

And so he got his kids sequenced.

پس کاری که او کرد، ردیف یابی ژنوم بچه ها بود.

What they found was a series of mutations in a gene called SPR,

و چیزی که آنها کشف کردند، سری جهش هایی در ژنی به نام SPR بود،

که مسئول تولید سروتونین و چیزهای دیگر بود.

which is responsible for producing serotonin, among other things.

So on top of L-Dopa, they gave these kids a serotonin precursor drug,

پس در کنار L-Dopa، آنها داروی سروتونین جدیدی نیز به بچه ها دادند،

and they're effectively normal now.

و اکنون، آنها(بچه ها) عملا معمولی هستند.

Guys, this would never have happened without whole-genome sequencing.

آقایان، این هرگز بدون ردیف یابی ژنوم انجام شدنی نبود.

در آن زمان -- این مربوط به چند سال پیش است-- هزینه ی این کار 100 هزار دلار بود.

At the time -- this was a few years ago -- it cost $100,000.

امروز 10 هزار دلار است. سال بعد 1000 دلار.

Today it's $10,000, next year, $1,000,

سال بعد از آن 100 دلار، سال ها را جلو و عقب ببرید.

the year after, $100, give or take a year.

این نشان می دهد که با چه سرعتی در حال پیشروی است.

That's how fast this is moving.

این "نیک" کوچولو است--

So here's little Nick --

به "بتمن" و تفنگ آبپاش علاقه دارد.

likes Batman and squirt guns.

And it turns out Nick shows up at the children's hospital

و معلوم می شود که او به یک بیمارستان اطفال آمده است

with this distended belly, like a famine victim.

با شکمی ورم کرده، مانند قربانیان قحطی.

And it's not that he's not eating; it's that when he eats,

و این به خاطر این نیست که او غذا نمی خورد،

موضوع این است که وقتی می خورد، روده اش اساسا باز می شود

his intestine basically opens up and feces spill out into his gut.

و مدفوع به درون شکمش می ریزد.

بعد از 100 عمل جراحی،

So a hundred surgeries later,

he looks at his mom and says, "Mom, please pray for me.

به مادرش نگاه می کند و می گوید: "مامان،

برام دعا کن. من دارم خیلی درد می کشم."

I'm in so much pain."

His pediatrician happens to have a background in clinical genetics

پزشک او دست بر قضا، تجربه ی فعالیت در ژنتیکی بالینی دارد

and he has no idea what's going on,

و او مطلقا نمی دانست چه اتفاقاتی دارد می افتد،

but he says, "Let's get this kid's genome sequenced."

ولی او می گوید،"بیاید ژنوم این کودک را ردیف یابی کنیم."

And what they find is a single-point mutation

و چیزی که آنها یافتند، جهشی نقطه ای است

in a gene responsible for controlling programmed cell death.

در ژنی که مسئولیت کنترل مرگ برنامه ریزی شده ی سلول را دارد.

So the theory is that he's having some immunological reaction

تئوری داده شده این است که او، نسبت به آنچه اساسا برای غذا در شکم اتفاق می افتد

to what's going on -- to the food, essentially.

واکنشی دفاعی از خود نشان می دهد

And that's a natural reaction, which causes some programmed cell death,

و این واکنشی طبیعی است که منجر به مرگ برنامه ریزی شده ی سلول ها می شود.

but the gene that regulates that down is broken.

ولی ژنی که آن را تنظیم می کند شکسته شده است.

و در نتیجه، در میان تمام چیزهای دیگر، متوجه شدند

And so this informs, among other things, of course,

که او باید تحت عمل پیوند مغز استخوان قرار گیرد.

a treatment for bone marrow transplant, which he undertakes.

و بعد از 9 ماه بازیابی ملال آور،

And after nine months of grueling recovery,

او اکنون می تواند استیک بخورد، با سس A1.

he's now eating steak with A1 sauce.

(خنده ی حضار)

(Laughter)

The prospect of using the genome as a universal diagnostic

آینده ی استفاده از ژنوم

به عنوان ابزار جهانی تشخیصی

is upon us today.

امروز در برابر ماست.

امروز، اینجاست.

Today. It's here.

و این بدین معنی است که

And what it means for all of us

is that everybody in this room could live an extra 5, 10, 20 years,

تمام افرادی درون این اتاق می تواند 5، 10 یا 20 سال بیشتر عمر کند

just because of this one thing.

فقط به خاطر این یک چیز.

Which is a fantastic story,

که داستانی بسیار جالب است،

unless you think about humanity's footprint on the planet,

مگر اینکه به جای پای انسان روی سیاره مان

and our ability to keep up food production.

و توانایی مان برای تولید غذای کافی بیندیشید.

معلوم شد که

So it turns out

that the very same technology is also being used to grow new lines

همین تکنولوژی

برای رشد خطهایی جدید برای

of corn, wheat, soybean and other crops

ذرت، گندم، سویا و دیگر غلات است

that are highly tolerant of drought, of flood,

که در برابر خشکسالی، سیل

of pests and pesticides.

آفت و ضد آفت ها بسیار مقاومند.

Now, look --

حالا نگاه کنید، تا زمانی که به رشد جمعیت ادامه دهیم،

as long as we continue to increase the population,

به پرورش و خوردن غذاهای بهبود یافته ی ژنتیکی نیز ادامه خواهیم داد

we'll have to continue to grow and eat genetically modified foods.

و این تنها وظیفه ای است که امروز به عهده خواهم گرفت.

And that's the only position I'll take today.

Unless there's anybody in the audience

مگر اینکه در میان حضار کسی باشد

who'd like to volunteer to stop eating?

که بخواهد از غذا خوردن دست بر دارد؟

هیچ کس، حتی یک نفر.

None, not one.

This is a typewriter,

این یک ماشین تحریر است،

a staple of every desktop for decades.

ستون اصلی هر میز کاری برای دهه ها.

And, in fact, the typewriter was essentially deleted by this thing.

و حقیقت این است که، ماشین تحریر اساسا به وسیله ی این چیز حذف شد.

And then more general versions of word processors came about.

و سپس نمونه های عمومی تر پردازنده های کلمات بیرون آمدند.

But ultimately, it was a disruption on top of a disruption.

ولی در نهایت، هر کدام به وسیله ی بعدی قطع می شدند.

It was Bob Metcalfe inventing the Ethernet,

"باب متکف" ایترنت را اختراع کرد

and the connection of all these computers

و ارتباط تمام این کامپیوترها را

that fundamentally changed everything.

که از بنیان همه چیز را تغییر داد.

Suddenly we had Netscape, we had Yahoo.

و ناگهان صاحب "Netscape" شدیم، صاحب "Yahoo" شدیم

And we had, indeed, the entire dot-com bubble.

و ما به معنای واقع تمام حباب "com." را داشتیم.

(Laughter)

(خنده ی حضار)

Not to worry though,

اگرچه لازم به نگرانی نیست،

that was quickly rescued by the iPod, Facebook

چرا که سریعا به وسیله ی iPod و Facebook نجات داده شد

and, indeed, Angry Birds.

و صد البته، Angry Birds!

(Laughter)

(خنده ی حضار)

نگاه کنید، این جایی است که اکنون هستیم.

Look, this is where we are today.

This is the genomic revolution today. This is where we are.

این یک انقلاب ژنومیک است. ما اینجا هستیم.

پس آنچه که از شما می خواهم مد نظر قرار دهید:

What I'd like you to consider is:

معنی این حرف چیست

What does it mean

when these dots don't represent the individual bases of your genome,

وقتی که این نقطه ها نماینده ی هر کدام از پایه های ژنوم شما نباشند،

but they connect to genomes all across the planet?

ولی آنها به ژنوم های سرتاسر زمین متصل شوند؟

I just recently had to buy life insurance, and I was required to answer:

من همین اواخر باید بیمه ی سلامت می خریدم.

و من مجبور بودم به این سوال پاسخ دهم:

A. I have never had a genetic test;

A: من هرگز تست ژنتیک نداده ام، B: انجام داده ام

B. I've had one, here you go;

و C: انجام داده ام ولی نمی گویم.

or C. I've had one and I'm not telling.

خوشبختانه می توانستم گزینه ی A را انتخاب کنم،

Thankfully, I was able to answer A,

and I say that honestly, in case my life insurance agent is listening.

و در صورتی که مامور بیمه دارد دارد این صحبت ها را می شنود، پاسخم کاملا صادقانه بود.

ولی اگر گزینه ی C را انتخاب می کردم چه اتفاقی می افتاد؟

But what would have happened if I had said C?

Consumer applications for genomics will flourish.

استفاده مشتریان از ژنومیک رشد خواهد کرد.

آیا می خواهید بدانید که از نظر ژنتیکی

Do you want to see if you're genetically compatible

با دوست دخترتان سازگاری دارید؟ البته!

with your girlfriend?

DNA sequencing on your iPhone? There's an app for that.

ردیف یابی DNA بر روی iPhoneتان؟ برنامه ای برای آن وجود دارد.

(Laughter)

(خنده ی حضار)

Personalized genomic massage, anyone?

کسی ماساژ ژنومیک شخصی می خواهد؟

همین امروز، آزمایشگاهی وجود دارد

There's already a lab today that tests for allele 334 of the AVPR1 gene,

که آلل 334 از ژنوم AVPR1 را تست می کند،

یا همان ژن خیانت.

the so-called cheating gene.

پس اگر امروز، کسی اینجا با پارتنرش حضور دارد،

(Laughter)

So anybody who's here today with your significant other,

فقط رو کنید بهشان و دهانش را پاک کنید،

just turn over to them, swab their mouth, send it to the lab

و آن را به آزمایشگاه بفرستید تا مطمئن شوید.

and you'll know for sure.

(خنده ی حضار)

(Laughter)

آیا می خواهید رئیس جمهوری را انتخاب کنید

Do you really want to elect a president

که ژنومش حاکی از نارسایی عضلانی قلبی است؟

whose genome suggests cardiomyopathy?

حال به این فکر کنید، سال 2016 است

Think of it -- it's 2016,

و نامزد پیشتاز

and the leading candidate releases

نه تنها پرداخت های مالیاتی 4 سال قبلش را،

not only her four years of back-tax returns,

بلکه ژنوم خودش را هم منتشر می کند.

but also her personal genome.

و به نظر خیلی خوب می آید.

And it looks really good.

Then she challenges all her competitors to do the same.

و سپس او تمام رقبایش را نیز به انجام این کار فرا می خواند.

آیا فکر می کنید چنین اتفاقی نخواهد افتاد؟

Do you think that's not going to happen?

آیا فکر می کنید این موضوع به "جان مک کین" کمکی می کند؟

Do you think it would have helped John McCain?

(خنده ی حضار)

(Laughter)

چه تعداد از شما در میان حضار

How many people in the audience have the last name Resnick, like me?

دارای نام فامیلی "رزنیک" هستید؟ دستتان را بالا ببرید.

Raise your hand.

کسی هست؟ هیچ کس.

Anybody? Nobody.

معمولا یک یا دو تایی هست.

Typically, there's one or two.

So my father's father was one of 10 Resnick brothers.

پدر پدر من یکی از 10 برادر رزنیک بود.

آن ها همگی از یکدیگر متنفر بودند.

They all hated each other, and all moved to different parts of the planet.

و همه ی آنها به نقاط مختلف زمین نقل مکان کردند.

پس محتمل است

So it's likely I'm related to every Resnick that I ever meet,

که من با تمام رزنیک هایی که تا کنون ملاقات کرده ام نسبت فامیلی داشته باشم، ولی نمی دانم.

but I don't know.

So imagine if my genome were De-identified, sitting in software,

ولی تصور کنید که ژنوم من مشخص شده باشد، درون نرم افزار قرار گیرد،

And a third cousin's genome was also sitting there,

و ژنوم عموزاده ی درجه ی سوم من نیز آنجا باشد،

و نرم افزاری باشد که قادر به مقایسه ی این دو باشد

and there was software that could compare the two

و این وابسته سازی ها را انجام دهد.

and make these associations.

Not hard to imagine. My company has software that does this right now.

تصورش سهت نیست. شرکت من نرم افزاری دارد که همین کار را الان انجام می دهد.

و حال یک چیز دیگر را تصور کنید:

Imagine one more thing,

that that software is able to ask both parties for mutual consent:

که این نرم افزار قادر باشد از هر دو طرف بخواهد رضایت مشترکشان را اعلام کنند،

"Would you be willing to meet your third cousin?"

"آیا حاضری عموزاده ی درجه سوم خود را ملاقات کنی؟"

و اگر هر دو بگویند بله،

And if we both say yes -- voilà!

Welcome to Chromosomally LinkedIn.

بفرمایید! به لینکدین کروموزومی خوش آمدید!

(Laughter)

(خنده ی حضار)

Now this is probably a good thing, right?

حال این به نظر خوب می آید، اینطور نیست؟

Bigger clan gatherings and so on.

دورهم جمع شدن های خانوادگی بزرگتری خواهید داشت.

But maybe it's a bad thing as well.

ولی شاید چیز بدی هم باشد.

How many fathers in the room? Raise your hands.

چه تعداد پدر در جمعمان هستند؟ دستتان را بلند کنید.

OK, so experts think that one to three percent of you

خیلی خوب، متخصصین می گویند بین یک تا سه درصد شما

are not actually the father of your child.

واقعا پدر فرزند خود نیستید.

(Laughter)

(خنده ی حضار)

Look --

نگاه کنید--

(Laughter)

(خنده ی حضار)

These genomes, these 23 chromosomes,

این ژنوم ها، این 23 کروموزوم،

they don't in any way represent the quality of our relationships

آنها به هیچ وجه نماینده ی کیفیت روابط ما نیستند

or the nature of our society -- at least not yet.

یا طبیعت جامعه ی ما-- حداقل فعلا نه.

و مانند هر تکنولوژی جدیدی،

And like any new technology,

این واقعا در دستان بشر است

it's really in humanity's hands

to wield it for the betterment of mankind

که آن را در جهت بهبود نوع انسان به کار برد یا نه.

or not.

پس از همه ی شما تقاضا دارم که بیدار شوید و همراه باشید

And so I urge you all to wake up and to tune in

and to influence the genomic revolution that's happening all around you.

و انقلاب ژنومیکی را که دور و بر شما در حال وقوع است را تحت تاثیر قرار دهید

متشکرم.

Thank you.

(Applause)

(تشویق حضار)