Janine di Giovanni: What I saw in the war

جانین دی جیوانجی: آنچه که در جنگ دیده ام

72,532 views

2013-01-22 ・ TED


New videos

Janine di Giovanni: What I saw in the war

جانین دی جیوانجی: آنچه که در جنگ دیده ام

72,532 views ・ 2013-01-22

TED


لطفا برای پخش فیلم روی زیرنویس انگلیسی زیر دوبار کلیک کنید.

00:00
Translator: Joseph Geni Reviewer: Morton Bast
0
0
7000
Translator: saman dadbin Reviewer: soheila Jafari
00:15
This is how war starts.
1
15963
2812
جنگ اینطوری شروع می‌شود
00:18
One day you're living your ordinary life,
2
18775
3266
یک روزی که شما زندگی معمول خود را دارید،
00:22
you're planning to go to a party,
3
22041
2516
و تصمیم دارید که آن روز را به مهمانی بروید
00:24
you're taking your children to school,
4
24557
2384
یا بچه ها را به مدرسه ببرید
00:26
you're making a dentist appointment.
5
26941
2713
یا با داندانپزشک قرار دارید.
00:29
The next thing, the telephones go out,
6
29654
3626
به ناگاه، تلفن قطع می‌شود،
00:33
the TVs go out, there's armed men on the street,
7
33280
3937
برنامه‌های تلوزیون قطع می‌شود، و مردان مسلح در خیابان می‌آیند
00:37
there's roadblocks.
8
37217
2316
و خیابان ها بند می‌آید
00:39
Your life as you know it goes into suspended animation.
9
39533
4477
و زندگیی را که شما می‌شناختید، مانند یک انیمشن، معلق می‌شود.
00:44
It stops.
10
44010
2205
و متوقف می شود.
00:46
I'm going to steal a story from a friend of mine,
11
46215
2558
قصد دارم داستانی را از یکی از دوستانم برای شما نقل کنم،
00:48
a Bosnian friend, about what happened to her,
12
48773
2978
درباره آنچه که برای دوستی اهل بوسنی اتفاق افتاد،
00:51
because I think it will illustrate for you exactly what it feels like.
13
51751
4377
زیرا معتقدم که این داقعا برای شما روشن می‌کند که جنگ چه حسی دارد.
00:56
She was walking to work one day in April, 1992,
14
56128
4094
در سال ۱۹۹۲، و در ماه آوریل، او یک روز در حال رفتن به محل کارش بوده
01:00
in a miniskirt and high heels. She worked in a bank.
15
60222
3148
با دامنی کوتاه و کفش های پاشنه بلند. او در یک بانک کار می‌کرده.
01:03
She was a young mother. She was someone who liked to party.
16
63370
3524
مادری جوان که دوست دارد به مهمانی برود
01:06
Great person.
17
66894
1834
زنی خوب.
01:08
And suddenly she sees a tank
18
68728
3307
و به ناگاه او یک تانک را دید
01:12
ambling down the main road of Sarajevo
19
72035
3206
که به آرامی به سمت خیابان اصلی سارایوو حرکت می کرد
01:15
knocking everything out of its path.
20
75241
3552
و هر چیزی که بر سر راهش بوده را در هم می کوبیده ‌است
01:18
She thinks she's dreaming, but she's not.
21
78793
4031
تصور می‌کند که این خواب می‌بیند، اما این خواب نبود.
01:22
And she runs as any of us would have done
22
82824
2745
او شروع کرد به دویدن، همانطوری که هر کدام از ما ممکن است بدویم
01:25
and takes cover, and she hides behind a trash bin,
23
85569
4017
و تلاش کرد که مخفی شود، او پشت یک سطل زباله مخفی شد
01:29
in her high heels and her miniskirt.
24
89586
2599
در حالی که کفش های پاشه بلند پوشیده بود و دامنی کوتاه به تن داشت.
01:32
And as she's hiding there, she's feeling ridiculous,
25
92185
4219
همانطورکه مخفی شده بود، فکر می کرد که این مسخره است
01:36
but she's seeing this tank go by with soldiers
26
96404
2696
اما او این تانک ها و سربازان را می دید
01:39
and people all over the place and chaos
27
99100
2360
و مردمی که همه مات و مبهوت بودند
01:41
and she thinks, "I feel like Alice in Wonderland
28
101460
4627
"احساس کردم که مثل آلیس در سرزمین عجایب هستم
01:46
going down the rabbit hole,
29
106087
2335
که پائین می‌رود تا وارد سوراخ خرگوش بشود
01:48
down, down, down into chaos,
30
108422
3068
شلوغی و آشفتگی بیشتر و بیشتر و بیشتر می‌شود،
01:51
and my life will never be the same again."
31
111490
5401
زندگی من دیگر هرگز مانند قبل نخواهد بود"
01:56
A few weeks later, my friend was in a crowd of people
32
116891
3787
چند هفته بعد، این دوست من در میان مردم بود
02:00
pushing with her infant son in her arms
33
120678
4950
کودکش را در آغوش می فشرد
02:05
to give him to a stranger on a bus,
34
125628
2536
و تلاش داشت آنرا به مرد غریبه ای در اتوبوس بدهد،
02:08
which was one of the last buses leaving Sarajevo
35
128164
3024
آن اتوبوس، یکی از آخرین اتوبوس هایی بود که سارایوو را ترک می کرد و
02:11
to take children out so they could be safe.
36
131188
3165
کودکان را به جایی دیگری می برد، جایی که ممکن بود کودکان در امان بمانند
02:14
And she remembers struggling with her mother to the front,
37
134353
4110
او به یاد می آورد که با مادرش، در جلوی جمعیت تلاش می کرد
02:18
crowds and crowds of people, "Take my child! Take my child!"
38
138463
3426
جمعیتی که همه می گفتند کودک مرا بگیرید، کودک مرا بگیرید
02:21
and passing her son to someone through a window.
39
141889
6053
و او موفق شده بود فرزندانش را طریق پنجره به یک نفر بدهد.
02:27
And she didn't see him for years.
40
147942
2868
و او آن کودک را برای سالها ندید
02:30
The siege went on for three and a half years,
41
150810
3719
آن محاصره برای سه سال و نیم ادامه یافت،
02:34
and it was a siege without water,
42
154529
2289
و این محاصره ای بود که در آن آب را نیز قطع کرده بودند،
02:36
without power, without electricity, without heat, without food,
43
156818
5289
بدون برق و بدون گرما، بدون غذا
02:42
in the middle of Europe, in the middle of the 20th century.
44
162107
5355
در قلب اروپا و در قرن بیستم میلادی
02:47
I had the honor of being one of those reporters
45
167462
3802
من مفتخرم که یکی از آن خبرنگارانی بوده ام که
02:51
that lived through that siege,
46
171264
2419
در میان آن محاصره شدگان زندگی کرده‌ام،
02:53
and I say I have the honor and the privilege of being there
47
173683
3038
و این را بگویم که من بسیار مفتخرم که در آنجا حضور داشته ام
02:56
because it's taught me everything,
48
176721
2190
چرا که بودن در محاصر به من همه چیز را آموخت،
02:58
not just about being a reporter, but about being a human being.
49
178911
4129
نه تنها اینکه چگونه یک خبرنگار باشم، بلکه به من آموخت که چگونه یک انسان باشم.
03:03
I learned about compassion.
50
183040
2355
من حس همدردی و شفقت را آموختم.
03:05
I learned about ordinary people who could be heroes.
51
185395
3811
من درباره مردم عادی که می‌توانند قهرمان باشند، آموختم
03:09
I learned about sharing. I learned about camaraderie.
52
189206
4371
من درباره به اشتراک گذاشتن آموختم، درباره حس رفاقت و همراهی آموختم
03:13
Most of all, I learned about love.
53
193577
2911
از همه مهمتر، درباره عشق آموختم
03:16
Even in the midst of terrible destruction and death and chaos,
54
196488
5279
آموختم که حتی در میانه انهدام و تباهی و هرج و مرج
03:21
I learned how ordinary people could help their neighbors,
55
201767
3136
مردم عادی چگونه می توانند به همسایگان خود کمک کنند،
03:24
share food, raise their children,
56
204903
2644
غذا را تقسیم کنند، کودکان را بزرگ کنند
03:27
drag someone who's being sniped at from the middle of the road
57
207547
3252
و یا کسی که در میانه خیابان هدف قرار گرفته را بیرون بکشند
03:30
even though you yourself were endangering your life,
58
210799
2857
حتی اگر جان خودتان در خطر باشد،
03:33
helping people get into taxis who were injured
59
213656
3251
به دیگرانی که زخمی شده اند، کمک کنید
03:36
to try to take them to hospitals.
60
216907
2621
و تلاش کنند که آنها را به بیمارستان برسانید.
03:39
I learned so much about myself.
61
219528
3219
و درباره خودم بسیار آموختم.
03:42
Martha Gellhorn, who's one of my heroes, once said,
62
222747
3025
مارتا گیهورن، یکی از قهرمانان من یکبار گفته است،
03:45
"You can only love one war. The rest is responsibility."
63
225772
5198
"تو تنها می توانی از یک جنگ خوشت بیایید، بقیه آن مسولیت است. "
03:50
I went on to cover many, many, many wars after that,
64
230970
3536
من برای پوشش خبری به تعداد زیادی جنگ رفته ام،
03:54
so many that I lost count,
65
234506
2629
آنقدر که شمارش آنها از دستم خارج شده،
03:57
but there was nothing like Sarajevo.
66
237135
3083
ولی هیچکدام آنها مانند سارایوو نبوده است
04:00
Last April, I went back to a very strange --
67
240218
3955
ماه آوریل گذشته، باز به سارایوو رفتم--
04:04
what I called a deranged high school reunion.
68
244173
3774
چیزی که من آنرا بازگشت دیوانه واری به خاطرات گذشته می‌نامم.
04:07
What it was, was the 20th anniversary of the siege,
69
247947
4343
آوریل گذشته، بیستمین سالگرد محاصره سارایوو بود
04:12
the beginning of the siege of Sarajevo,
70
252290
2472
بیستمین سالگرد آغاز محاصره سارایوو
04:14
and I don't like the word "anniversary," because it sounds like a party,
71
254762
4440
و من کلمه سالگرد را دوست ندارم، چه آنکه معنای این کلمه، بیشتر به جشن شباهت دارد
04:19
and this was not a party.
72
259202
1403
و این جشن نبود.
04:20
It was a very somber gathering of the reporters
73
260605
3988
این بازگشتی محزون از خبرنگارانی بود که در طی جنگ
04:24
that worked there during the war, humanitarian aid workers,
74
264593
3391
گزارش تهیه می کردند، افرادی که در بخش کمک های انسان دوستانه کار می کرده اند،
04:27
and of course the brave and courageous people of Sarajevo themselves.
75
267984
4469
و صد البته که مردم شجاع سارایوو نیز حضور داشتند.
04:32
And the thing that struck me the most,
76
272453
2419
و چیزی که فکر مرا بیش از همه به خود مشغول کرد،
04:34
that broke my heart,
77
274872
1741
که قلب مرا شکست
04:36
was walking down the main street of Sarajevo,
78
276613
2170
این بود که در خیابان اصلی سارایوو
04:38
where my friend Aida saw the tank coming 20 years ago,
79
278783
4075
همان خیابانی که دوست من (ایدا)، بیست سال پیش حرکت تانک را دیده بود
04:42
and in that road were more than 12,000 red chairs,
80
282858
6697
در آن خیابان بیش از دوازده هزار صندلی قرمز بود،
04:49
empty,
81
289555
1626
صندلی های خالی،
04:51
and every single one of them symbolized
82
291181
2269
و هر صندلی خالی، سمبلی بود از
04:53
a person who had died during the siege,
83
293450
3717
از یک انسان که در زمان محاصره کشته شده بود،
04:57
just in Sarajevo, not in all of Bosnia,
84
297167
4287
دوازده هزار نفر تنها در سارایو، نه در کل بوسنی
05:01
and it stretched from one end of the city
85
301454
2587
و این از یک طرف سارایو به طرف
05:04
to a large part of it,
86
304041
2274
دیگر آن کشیده شده بود،
05:06
and the saddest for me were the tiny little chairs
87
306315
3503
و ناراحت کننده ترین چیز برای من، صندلی های کوچکی بود که
05:09
for the children.
88
309818
2856
به عنوان سمبل برای کودکان وجود داشت.
05:12
I now cover Syria,
89
312674
3127
من اکنون اخبار سوریه را پوشش می دهم،
05:15
and I started reporting it because I believed that
90
315801
3190
و من شروع به گزارش این جنگ کردم، چرا که معتقدم که
05:18
it needs to be done.
91
318991
2256
این کار باید انجام شود
05:21
I believe a story there has to be told.
92
321247
3005
من بر این باورم که داستانی وجود دارد، داستانی که باید گفته شود
05:24
I see, again, a template of the war in Bosnia.
93
324252
3970
و من باز می بینم، الگویی که از جنگ بوسنی قالب برداری شده است
05:28
And when I first arrived in Damascus,
94
328222
2229
هنگامی که به دمشق رسیدم،
05:30
I saw this strange moment where people
95
330451
2402
در لحظه عجیبی را دیدم که، که به نظر می رسید
05:32
didn't seem to believe that war was going to descend,
96
332853
3560
مردم وقوع جنگ چندان باور ندارند،
05:36
and it was exactly the same in Bosnia
97
336413
1935
و این دقیقا به مثل بوسنی بود
05:38
and nearly every other country I've seen where war comes.
98
338348
2814
مانند بوسنی و هر کشور دیگری که در آن جنگ جریان داشته و من آن را دیده ام
05:41
People don't want to believe it's coming,
99
341162
2543
مردم نمی خواهند باور کنند که جنگ آغاز شده است
05:43
so they don't leave, they don't leave before they can.
100
343705
3467
لذا مردم حاضر به ترک نمی شوند، یعنی در زمانی که می توانند، حاضر نیستند آنجا را ترک کنند
05:47
They don't get their money out.
101
347172
1670
آنها پول خود را خارج نمی کنند.
05:48
They stay because you want to stay in your home.
102
348842
3895
آنها آنجا را ترک نمی کنند، چرا که کسی دوست ندارد خانه اش را ترک کند
05:52
And then war and chaos descend.
103
352737
4039
و آنگاه جنگ و هرج و مرج بر آنها نازل می شود
05:56
Rwanda is a place that haunts me a lot.
104
356776
3803
رواندا جایی است که مرا به خود مشغول کرد
06:00
In 1994, I briefly left Sarajevo to go report the genocide in Rwanda.
105
360579
6154
در سال ۱۹۹۴، من سارایو را ترک کردم و برای گزارش نسل کشی در راوندا به آنجا رفتم
06:06
Between April and August, 1994,
106
366733
4849
بین آپریل و ماه آگوست ۱۹۹۴
06:11
one million people were slaughtered.
107
371582
4201
یک میلیون انسان سلاخی شدند
06:15
Now if those 12,000 chairs freaked me out
108
375783
5227
و اگر دوازده هزار صندلی خالی مرا به وحشت می اندازد
06:21
with the sheer number,
109
381010
2072
این عدد بزرگ
06:23
I want you just for a second to think of a million people.
110
383082
3631
من از شما می خواهم که برای لحظه ای، به یک میلیون انسان فکر کنید
06:26
And to give you some example, I remember
111
386713
2537
و برای اینکه به شما یک نمونه داده باشم
06:29
standing and looking down a road as far as I could see,
112
389250
5081
به یاد دارم که اگر می ایستادم و به تمام خیابان هایی که می توانستم نگاه می کردم
06:34
at least a mile, and there were bodies piled twice my height
113
394331
6089
خیابانهایی به طول دو کیلومتر، باز هم اجساد ، به اندازه دو برابر قد من، بر روی هم
06:40
of the dead.
114
400420
1724
انباشته شده بود
06:42
And that was just a small percentage of the dead.
115
402144
3335
و این تنها بخش کوچکی از اجساد بود.
06:45
And there were mothers holding their children
116
405479
1969
و آنجا مادرهایی بود که کودکان خود را در آغوش کشیده بودند
06:47
who had been caught in their last death throes.
117
407448
3341
و در لحظه آخر به دام افتاده بودند
06:50
So we learn a lot from war,
118
410789
3330
پس ما از جنگ چیزهای بسیار می آموزیم،
06:54
and I mention Rwanda
119
414119
2352
و من از رواندا یاد کردم
06:56
because it is one place, like South Africa,
120
416471
4118
چرا که آن یک مکانی است مانند آفریقای جنوبی
07:00
where nearly 20 years on, there is healing.
121
420589
3982
و اکنون با گذشت بیست سال، شرایط بهبود یافته است.
07:04
Fifty-six percent of the parliamentarians are women,
122
424571
3468
و شصت و پنج درصد از اعضای مجلس آن کشور، اکنون زنان هستند و
07:08
which is fantastic,
123
428039
2452
که این بسیار عالیه،
07:10
and there's also within the national constitution now,
124
430491
4026
و همینطور در قانون اساسی کشور
07:14
you're actually not allowed to say Hutu or Tutsi.
125
434517
3173
کسی این اجازه را ندارد که از کلمه هوتو یا توتسی برای دیگران استفاده کند.
07:17
You're not allowed to identify anyone by ethnicity,
126
437690
3869
شما مجاز نیستند از کسی به عنوان نژادش یاد کنید
07:21
which is, of course, what started the slaughter in the first place.
127
441559
4546
و این دقیقا همان چیزی بود که این سلاختی میلیونی را آغاز کرد.
07:26
And an aid worker friend of mine told me the most beautiful story,
128
446105
3107
و یکی از کمک رسانان داستانی زیبا را برای من نقل کرده ،
07:29
or I find it beautiful.
129
449212
1483
یا حداقل من آن داستان را زیبا یافته ام.
07:30
There was a group of children, mixed Hutus and Tutsis,
130
450695
4917
گروهی از کودکان که مخلوطی از هوتو و یا توتسی بوده اند
07:35
and a group of women who were adopting them,
131
455612
2714
و گروهی از زنان که قصد داشته اند آن کودکان را به فرزندی قبول کنند،
07:38
and they lined up and one was just given to the next.
132
458326
3934
و آنها به خط شده بودند و به ترتیب هر یک کودکی را برای فرزندی تحویل می گرفتند.
07:42
There was no kind of compensation for, you're a Tutsi,
133
462260
3166
در حقیقت، هیچ غرامتی دیگر وجود ندارد که تو توتسی بوده ای
07:45
you're a Hutu, you might have killed my mother,
134
465426
2915
یا اینکه تو هوتو بوده ای و یا مثلا مادر مرا کشته ای
07:48
you might have killed my father.
135
468341
1846
یا شاید پدر مرا کشته باشی.
07:50
They were just brought together in this kind of reconciliation,
136
470187
5306
آنها تنها برای آشتی با یکدیگر قدم پیش گذاشته اند،
07:55
and I find this remarkable.
137
475493
3584
و من این را بسیار مهم یافته ام.
07:59
So when people ask me how I continue to cover war,
138
479077
2842
لذا وقتی آدم ها از من می پرسند که تو چگونه از جنگ گزارش تهیه می کنی و
08:01
and why I continue to do it,
139
481919
2212
و چگونه این کار را ادامه می دهی
08:04
this is why.
140
484131
1469
پاسخ من تنها همین دلیلی است که گفتم (داستان راوندا).
08:05
When I go back to Syria, next week in fact,
141
485600
3391
و وقتی هفته آینه باز به سوریه باز می گردم
08:08
what I see is incredibly heroic people,
142
488991
3961
چیزی که من می بینم، مردمی است که واقعا شجاع هستند،
08:12
some of them fighting for democracy,
143
492952
2273
و تعدای از آنها برای دمکراسی می جنگند،
08:15
for things we take for granted every single day.
144
495225
4017
و برای چیزهایی که ما همه روزه از وجودشان نفع می بریم.
08:19
And that's pretty much why I do it.
145
499242
3238
و این دلیلی است که چرا من این کار را ادامه داده ام.
08:22
In 2004, I had a little baby boy,
146
502480
4468
در سال ۲۰۰۴ من بچه دار شدم
08:26
and I call him my miracle child,
147
506948
3195
و من آن بچه را (کودک شگفت انگیز نامیده ام
08:30
because after seeing so much death
148
510143
3046
چرا که بعد از دیدن این همه مرگ و کشتن
08:33
and destruction and chaos and darkness in my life,
149
513189
4177
و دیدن این همه هرج و مرج و نابودی و تیره روزی در زندگیم
08:37
this ray of hope was born.
150
517366
3859
این نور امیدی بود که متولد شد
08:41
And I called him Luca, which means "The bringer of light,"
151
521225
4197
و من نام آنرا لوکا گذاشتم، که به معنای آورنده نور است
08:45
because he does bring light to my life.
152
525422
4923
چرا که او به زندگی من نور تابانده است
08:50
But I'm talking about him because when he was four months old,
153
530345
3451
و من درباره او صحبت می کنم، چون زمانی که او تنها چهارماهه بود
08:53
my foreign editor forced me to go back to Baghdad
154
533796
4672
دبیر سرویس خبری خارجی، مرا مجبور کرد که به بغداد بازگردم
08:58
where I had been reporting all throughout the Saddam regime
155
538468
3332
جایی که من تمام ماجرای سرنگونی رژیم صدام حسین را خبررسانی کردم
09:01
and during the fall of Baghdad and afterwards,
156
541800
2879
و در زمان سقوط بغداد و بعد از آن
09:04
and I remember getting on the plane in tears,
157
544679
3094
و به یاد دارم که چگونه در حالی که اشک می ریختم سوار بر هواپیما شدم
09:07
crying to be separated from my son,
158
547773
2986
و می گریستم، چرا که از فرزندم جدا شده بودم
09:10
and while I was there,
159
550759
2233
و در زمانی که آنجا بودم
09:12
a quite famous Iraqi politician who was a friend of mine
160
552992
2735
یک فرد معروف عراقی که دوست من است
09:15
said to me, "What are you doing here?
161
555727
2474
به من گفت: تو اینجا چه می کنی؟
09:18
Why aren't you home with Luca?"
162
558201
1841
چرا با فرزندت لوکا، در خانه خودت نیستی؟
09:20
And I said, "Well, I have to see." It was 2004
163
560042
3785
و من پاسخ دادم: من باید این چیزها را ببینم. و این مذاکره در سال ۲۰۰۴ اتفاق داد، همان سالی که
09:23
which was the beginning of the incredibly bloody time in Iraq,
164
563827
4387
خونریزی های وحشتتاک در عراق آغاز شد،
09:28
"I have to see, I have to see what is happening here.
165
568214
3240
پاسخ دادم: من باید ببینم، من باید ببینم چه چیزی در اینجا اتفاق می افتد
09:31
I have to report it."
166
571454
865
من باید درباره اش خبر رسانی کنم
09:32
And he said, "Go home,
167
572319
3564
و او گفت: "به خانه ات برو
09:35
because if you miss his first tooth,
168
575883
3286
چرا که اگر رشد اولین دندان کودکت را نبینی
09:39
if you miss his first step, you'll never forgive yourself.
169
579169
2998
اگر اولین قدمی که او بر می دارد را نبینی،هرگز خودت را در آینده نخواهی بخشی
09:42
But there will always be another war."
170
582167
3863
ولی همیشه یک جنگ دیگر برای گزارش کردن وجود دارد."
09:46
And there, sadly, will always be wars.
171
586030
4341
و بله، متاسفانه همیشه یک جنگ دیگر وجود دارد.
09:50
And I am deluding myself if I think, as a journalist,
172
590371
3854
و من همیشه خودم را گول می زنم، اگر به عنوان یک خبرنگار یا
09:54
as a reporter, as a writer,
173
594225
1766
یک روزنامه نگار یا نویسنده،
09:55
what I do can stop them. I can't.
174
595991
4838
با کارم و گزارش جنگ، می توانم آنرا متوقف کنم.
10:00
I'm not Kofi Annan. He can't stop a war.
175
600829
2547
من کوفی انان نیستم و نمی توانم جنگ را متوقف کنم
10:03
He tried to negotiate Syria and couldn't do it.
176
603376
2977
او تلاش کرد در سوریه مذاکره کند، اما موفق نشد
10:06
I'm not a U.N. conflict resolution person.
177
606353
3996
من صادر کننده قطع نامه در سازمان ملل نیستم.
10:10
I'm not even a humanitarian aid doctor,
178
610349
2283
و من حتی یک پزشک داوطلب و کمک رسان نیستم،
10:12
and I can't tell you the times of how helpless I've felt
179
612632
2826
و نمی توانم به شما بگویم که چگونه گاهی احساس می کنم فاقد توانایی کمک کردن هستم
10:15
to have people dying in front of me, and I couldn't save them.
180
615458
3271
و نمی توانم به مردمی که در جلوی چشمم می میرند کمک کنم و من قادر به نجات آنها نیستم.
10:18
All I am is a witness.
181
618729
3835
من تنها یک شاهد هستم.
10:22
My role is to bring a voice to people who are voiceless.
182
622564
5054
کار من این است که صدای مردمی باشم که صدای آنها در حنجره خفه شده است.
10:27
A colleague of mine described it as to shine a light
183
627618
3233
و یکی از همکارانم، کار مرا به این تشبیه کرد که نوری را به
10:30
in the darkest corners of the world.
184
630851
2762
تاریک ترین قسمت دنیا بتابانیم.
10:33
And that's what I try to do.
185
633613
2647
و من همیشه تلاش کرده ام که چنین کنم.
10:36
I'm not always successful,
186
636260
3036
و البته همیشه نیز موفق نبوده ام،
10:39
and sometimes it's incredibly frustrating,
187
639296
2541
و گاهی آنقدر ناراحت کننده است،
10:41
because you feel like you're writing into a void,
188
641837
2206
چرا که برخی از اوقات، تصور می کنی که روی آب مینویسی،
10:44
or you feel like no one cares.
189
644043
2329
و احساس می کنی کسی اهمیت نمی دهد.
10:46
Who cares about Syria? Who cares about Bosnia?
190
646372
2249
چه کسی به سوریه و یا بوسنی اهمیت می دهد؟
10:48
Who cares about the Congo,
191
648621
2013
چه کسی به کنگو فکر می کند و اهمیت می دهد؟
10:50
the Ivory Coast, Liberia, Sierra Leone,
192
650634
2274
به سواحل ایوری و یا لیبریا و یا سیرالوون،
10:52
all of these strings of places that
193
652908
2115
تمام این مکان هایی که من
10:55
I will remember for the rest of my life?
194
655023
3973
برای تمام طول عمرم، به یاد خواهم داشت؟
10:58
But my métier is to bear witness
195
658996
3253
اما توانایی من تنها این است که شاهد باشم
11:02
and that is the crux, the heart of the matter,
196
662249
3182
و این اصل ماجرا و وظیفه من است،
11:05
for us reporters who do this.
197
665431
2541
برای ما خبرنگاران که کارمان خبررسانی است.
11:07
And all I can really do is hope,
198
667972
3591
و به تنها چیزی که می توانم تکیه کنم، امید است،
11:11
not to policymakers or politicians,
199
671563
2608
نه سیاستگذاران و سیاستمداران،
11:14
because as much as I'd like to have faith
200
674171
2397
چون هر چقدر که مایلم ایمان داشته باشم
11:16
that they read my words and do something,
201
676568
2465
که آنها حرف مرا می شنوند و می خوانند،
11:19
I don't delude myself.
202
679033
3160
اما به همان اندازه نیز خودم را گول نمی زنم.
11:22
But what I do hope is that if you remember anything I said
203
682193
4217
اما چیزی که الان به آن امید دارم این است که شما حرف های مرا به یاد داشته باشید
11:26
or any of my stories tomorrow morning over breakfast,
204
686410
3553
یا یکی از این داستان های مرا فردا هنگام خوردن صبحانه به یاد بیاورید،
11:29
if you can remember the story of Sarajevo,
205
689963
2682
اگر بتوانید آن داستان سارایوو را به خاطر بسپارید،
11:32
or the story of Rwanda,
206
692645
3491
یا داستان رواندا را،
11:36
then I've done my job.
207
696136
2573
من کارم را درست انجام داده ام.
11:38
Thank you very much.
208
698709
2038
بسیار سپاسگذارم.
11:40
(Applause)
209
700747
7230
(تشویق حضار)
درباره این وب سایت

این سایت ویدیوهای یوتیوب را به شما معرفی می کند که برای یادگیری زبان انگلیسی مفید هستند. دروس انگلیسی را خواهید دید که توسط معلمان درجه یک از سراسر جهان تدریس می شود. روی زیرنویس انگلیسی نمایش داده شده در هر صفحه ویدیو دوبار کلیک کنید تا ویدیو از آنجا پخش شود. زیرنویس‌ها با پخش ویدیو همگام می‌شوند. اگر نظر یا درخواستی دارید، لطفا با استفاده از این فرم تماس با ما تماس بگیرید.

https://forms.gle/WvT1wiN1qDtmnspy7