Tan Le: My immigration story

تان لی: داستان مهاجرت من

375,008 views ・ 2012-02-24

TED


لطفا برای پخش فیلم روی زیرنویس انگلیسی زیر دوبار کلیک کنید.

Translator: Farnaz Saghafi Reviewer: soheila Jafari
00:15
How can I speak in 10 minutes
0
15950
2231
چطور می تونم در عرض 10 دقیقه از رشتۀ الفت زنان در طول سه نسل سخن بگویم،
00:18
about the bonds of women over three generations,
1
18205
3544
چطور می تونم در عرض 10 دقیقه از رشتۀ الفت زنان در طول سه نسل سخن بگویم،
00:21
about how the astonishing strength of those bonds
2
21773
3051
از چگونگی قدرت شگفت آور این الفت و نزدیکی در زندگی یک دختر 4 ساله
00:24
took hold in the life of a four-year-old girl
3
24848
2886
از چگونگی قدرت شگفت آور این الفت و نزدیکی در زندگی یک دختر 4 ساله
از چگونگی قدرت شگفت آور این الفت و نزدیکی در زندگی یک دختر 4 ساله
00:28
huddled with her young sister, her mother and her grandmother
4
28485
4831
که با خواهر کوچکش، مادر و مادر بزرگش
که با خواهر کوچکش، مادر و مادر بزرگش
بیش از 30 سال پیش به مدت پنج شبانه روز در قایقی کوچک در دریای چین چمباتمه زده بودند،
00:33
for five days and nights in a small boat in the China Sea
5
33340
3826
بیش از 30 سال پیش به مدت پنج شبانه روز در قایقی کوچک در دریای چین چمباتمه زده بودند،
بیش از 30 سال پیش به مدت پنج شبانه روز در قایقی کوچک در دریای چین چمباتمه زده بودند،
00:37
more than 30 years ago.
6
37190
1317
00:39
Bonds that took hold in the life of that small girl
7
39733
2554
رشتۀ محبتی که در زندگی آن دختر کوچک باقی ماند و هیچگاه از بین نرفت
رشتۀ محبتی که در زندگی آن دختر کوچک باقی ماند و هیچگاه از بین نرفت
00:42
and never let go --
8
42311
1164
00:44
that small girl now living in San Francisco
9
44767
2598
آن دختر کوچک در حال حاضر در سان فرانسیسکو زندگی کرده
و امروز با شما سخن می گوید.
00:47
and speaking to you today.
10
47389
1560
این یک داستان تمام شده نیست.
00:50
This is not a finished story.
11
50199
1782
00:52
It is a jigsaw puzzle still being put together.
12
52785
2669
این پازلی است که هنوز قطعات آن کنار هم گذاشته می شوند.
اجازه بدهید در مورد بعضی از قطعات با شما سخن بگویم.
00:56
Let me tell you about some of the pieces.
13
56377
1989
قطعه اول را تصور کنید :
01:00
Imagine the first piece: a man burning his life's work.
14
60216
3856
یک مرد آثار زندگیش را می سوزاند.
01:04
He is a poet, a playwright,
15
64934
3269
او یک شاعر، نمایشنامه نویس است،
مردی که تنها امید همۀ زندگیش
01:08
a man whose whole life
16
68227
1282
01:09
had been balanced on the single hope of his country's unity and freedom.
17
69533
4076
مردی که تنها امید همۀ زندگیش
روی وحدت و آزادی کشورش استوار شده بود.
01:14
Imagine him as the communists enter Saigon --
18
74513
3288
اونو در زمانیکه کمونیست ها وارد سایگون شدند تصور کنید،
01:17
confronting the fact that his life had been a complete waste.
19
77825
3410
در مواجهه با این واقعیت که زندگیش همه بیهوده بوده.
در مواجهه با این واقعیت که زندگیش همه بیهوده بوده.
01:21
Words, for so long his friends, now mocked him.
20
81710
2842
واژه ها، که زمانی طولانی دوستان او بودند، حال او را مسخره می کردند.
او به سکوت پناه برد.
01:25
He retreated into silence.
21
85511
1725
01:27
He died broken by history.
22
87987
2151
تاریخ او را درهم شکست و جان داد.
01:31
He is my grandfather.
23
91702
1534
او پدربزرگ من است.
من هیچگاه در زندگی واقعی او را نشناختم.
01:34
I never knew him in real life.
24
94347
1767
اما زندگی ما خیلی بیشتر از خاطرات ما است.
01:38
But our lives are much more than our memories.
25
98271
2533
01:41
My grandmother never let me forget his life.
26
101670
2566
مادر بزرگم هرگز اجازه نداد زندگی او را فراموش کنم.
01:44
My duty was not to allow it to have been in vain,
27
104925
3117
وظیفه من این بود که اجازه ندم زندگی پدر بزرگم بیهوده باشه.
و درس من این بود یاد بگیرم ،
01:48
and my lesson was to learn that, yes, history tried to crush us,
28
108066
4480
که، بله، تاریخ سعی درنابودی ما کرد ولی ما تحمل کردیم.
01:52
but we endured.
29
112570
1150
که، بله، تاریخ سعی درنابودی ما کرد ولی ما تحمل کردیم.
قطعه بعدی پازل قایقی است که در سحرگاه به آهستگی و در سکوت به سمت دریا روانه شد.
01:55
The next piece of the jigsaw is of a boat in the early dawn
30
115276
3515
قطعه بعدی پازل قایقی است که در سحرگاه به آهستگی و در سکوت به سمت دریا روانه شد.
01:58
slipping silently out to sea.
31
118815
1986
قطعه بعدی پازل قایقی است که در سحرگاه به آهستگی و در سکوت به سمت دریا روانه شد.
مادر من، مای، 18 ساله بود
02:02
My mother, Mai, was 18 when her father died --
32
122091
2773
زمانی که پدرش فوت کرد -
02:05
already in an arranged marriage,
33
125582
2182
اونموقع ازدواج هم کرده بود، بصورت اجباری ، و دو دختر کوچک داشت.
02:07
already with two small girls.
34
127788
1965
اونموقع ازدواج هم کرده بود، بصورت اجباری ، و دو دختر کوچک داشت.
02:10
For her, life had distilled itself into one task:
35
130781
3102
برای او، زندگی در یک موضوع خلاصه شده بود:
فرار از خانواده اش و یه زندگی تازه در استرالیا.
02:14
the escape of her family and a new life in Australia.
36
134486
3129
فرار از خانواده اش و یه زندگی تازه در استرالیا.
02:18
It was inconceivable to her that she would not succeed.
37
138750
3081
عدم موفقیت برای او غیر قابل تصور بود.
عدم موفقیت برای او غیر قابل تصور بود.
02:22
So after a four-year saga that defies fiction,
38
142934
2902
بنابراین بعد از یک حماسه چهار ساله که فراتر از داستانهای تخیلی است ،
02:25
a boat slipped out to sea disguised as a fishing vessel.
39
145860
3225
یک قایق که بشکل قایقهای ماهیگیری مبدل شده بود، روانۀ دریا شد.
یک قایق که بشکل قایقهای ماهیگیری مبدل شده بود، روانۀ دریا شد.
02:30
All the adults knew the risks.
40
150673
1817
همه بزرگسالان خطرات آنرا می دانستند.
02:33
The greatest fear was of pirates, rape and death.
41
153618
3142
بزرگترین ترس از دزدان دریایی، تجاوز و مرگ بود.
بزرگترین ترس از دزدان دریایی، تجاوز و مرگ بود.
مانند بسیاری از بزرگسالان در قایق،
02:38
Like most adults on the boat,
42
158256
1892
مادرم یک بطری کوچک زهر به همراه داشت.
02:40
my mother carried a small bottle of poison.
43
160172
2272
02:43
If we were captured, first my sister and I,
44
163731
3271
اگر ما اسیر می شدیم، اول خواهرم و من،
سپس او و مادر بزرگم آنرا می نوشیدیم.
02:47
then she and my grandmother would drink.
45
167026
2126
02:50
My first memories are from the boat --
46
170727
2068
اولین خاطرات من از قایقه -
حرکت پیوستۀ موتور،
02:53
the steady beat of the engine,
47
173533
1785
جلوی قایق که درهر موجی فرو می رفت،
02:55
the bow dipping into each wave,
48
175342
2263
افق وسیع و خالی .
02:58
the vast and empty horizon.
49
178177
2059
من دزدان دریایی که به دفعات اومدند را بخاطر نمی آورم،
03:01
I don't remember the pirates who came many times,
50
181305
2503
03:03
but were bluffed by the bravado of the men on our boat,
51
183832
3061
اما با شجاعت مردان قایق ، از معرکه بدر شدند،
اما با شجاعت مردان قایق ، از معرکه بدر شدند،
03:07
or the engine dying and failing to start for six hours.
52
187894
3408
و یا موتوری که از کار می افتاد و تا 6 ساعت روشن نمی شد.
و یا موتوری که از کار می افتاد و تا 6 ساعت روشن نمی شد.
03:12
But I do remember the lights on the oil rig off the Malaysian coast
53
192509
3899
اما من چراغهای دکل نفت در سواحل مالزی را بخاطرمی آورم
اما من چراغهای دکل نفت در سواحل مالزی را بخاطرمی آورم
و مرد جوانی که سکته کرد ومُرد،
03:17
and the young man who collapsed and died,
54
197043
2734
03:19
the journey's end too much for him,
55
199801
2193
پایان سفر برایش خیلی زیاد بود،
و مزۀ اولین سیبی که خوردم
03:23
and the first apple I tasted, given to me by the men on the rig.
56
203339
3626
اونو مردان روی سکوی حفاری به من داده بودند.
03:27
No apple has ever tasted the same.
57
207846
2449
هیچ سیبی دیگری چنان مزه ای نداد.
پس از سه ماه در یک اردوگاه پناهندگان،
03:33
After three months in a refugee camp, we landed in Melbourne.
58
213445
3681
ما وارد ملبورن شدیم.
و قطعه بعدی پازل
03:37
And the next piece of the jigsaw is about four women
59
217507
2520
دربارۀ چهار زن درطول سه نسل است که زندگی جدیدی را با یکدیگر شکل می دادند.
03:40
across three generations shaping a new life together.
60
220051
3498
دربارۀ چهار زن درطول سه نسل است که زندگی جدیدی را با یکدیگر شکل می دادند.
ما در "فوت اسکری"( Footscray ) ، مستقر شدیم،
03:45
We settled in Footscray,
61
225375
2023
در حومه طبقه کارگر
03:47
a working-class suburb whose demographic is layers of immigrants.
62
227422
3813
که جمعیت آن متشکل از طبقه های مهاجر است.
03:51
Unlike the settled middle-class suburbs, whose existence I was oblivious of,
63
231771
4301
بر خلاف حومه های متشکل از طبقۀ متوسط ،
که من از وجودشان غافل بودم،
هیچ نشانی از حق و حقوق در Footscray وجود نداشت.
03:56
there was no sense of entitlement in Footscray.
64
236096
2574
بوها ی درب مغازه ها با بقیه دنیا فرق داشت.
03:59
The smells from shop doors were from the rest of the world.
65
239163
3182
و تکه های مقطع و شکسته زبان انگلیسی
04:02
And the snippets of halting English
66
242369
1684
که بین مردم رد و بدل می شد،
04:04
were exchanged between people who had one thing in common:
67
244077
3232
مردمی که در یک چیز مشترک بودند،
04:07
They were starting again.
68
247744
1349
آنها شروعی دوباره داشتند.
04:10
My mother worked on farms,
69
250713
1835
مادرم در مزارع کار می کرد،
04:12
then on a car assembly line,
70
252572
1638
سپس بر روی یک خط مونتاژ خودرو،
04:14
working six days, double shifts.
71
254234
2317
شش روز در هفته در دو شیفت.
یه جورایی وقت پیدا کرد و با مطالعه انگلیسی، مدرک فن آوری را کسب کرد.
04:17
Somehow, she found time to study English
72
257394
2108
04:19
and gain IT qualifications.
73
259526
1971
یه جورایی وقت پیدا کرد و با مطالعه انگلیسی، مدرک فن آوری را کسب کرد.
ما فقیر بودیم.
04:22
We were poor.
74
262514
1150
تمام دلارها تقسیم می شد
04:24
All the dollars were allocated
75
264624
1752
و بودجۀ شهریه اضافی برای زبان انگلیسی و ریاضیات کنار گذاشته می شد
04:26
and extra tuition in English and mathematics was budgeted for
76
266400
3398
و بودجۀ شهریه اضافی برای زبان انگلیسی و ریاضیات کنار گذاشته می شد
04:29
regardless of what missed out,
77
269822
1752
علیرغم آنچه از قلم می افتاد،
04:32
which was usually new clothes;
78
272869
1929
که معمولا لباس های جدید بود؛
آنها همیشه دست دوم بودند.
04:35
they were always secondhand.
79
275370
1843
دو جفت جوراب ساق بلند برای مدرسه،
04:37
Two pairs of stockings for school,
80
277601
1986
04:39
each to hide the holes in the other.
81
279611
1980
که هر یک سوراخهای دیگری را می پوشاند.
مانتوی مدرسه تا پایین مچ پا بود،
04:42
A school uniform down to the ankles, because it had to last for six years.
82
282234
4012
چون باید تا 6 سال دوام می آورد.
شعارهای نیشدار " چشم تنگ" هر چند بندرت ولی وجود داشت
04:48
And there were rare but searing chants of "slit-eye"
83
288016
3961
شعارهای نیشدار " چشم تنگ" هر چند بندرت ولی وجود داشت
و گهگاه نوشته های روی دیوار:
04:52
and the occasional graffiti:
84
292001
1730
04:53
"Asian, go home."
85
293755
1270
" آسیایی، برگرد برو خونه."
04:55
Go home to where?
86
295946
1290
کجا برم خونه؟
چیزی در وجودم سفت می شد.
04:58
Something stiffened inside me.
87
298229
1817
05:00
There was a gathering of resolve and a quiet voice saying,
88
300660
2991
تجمعی از راه حلها و صدای آهسته ای که می گفت،" از پس شما بر می یام."
تجمعی از راه حلها و صدای آهسته ای که می گفت،" از پس شما بر می یام."
05:04
"I will bypass you."
89
304061
1336
من و مادرم و خواهرم در یک تخت می خوابیدیم.
05:07
My mother, my sister and I slept in the same bed.
90
307244
3503
من و مادرم و خواهرم در یک تخت می خوابیدیم.
05:11
My mother was exhausted each night,
91
311911
2237
مادرم هر شب خسته و کوفته بود،
با اینحال دربارۀ روزمان با یکدیگر گفتگو می کردیم
05:14
but we told one another about our day
92
314172
2057
و به کارهای مادربزرگ اینور اونور خانه گوش می دادیم.
05:16
and listened to the movements of my grandmother around the house.
93
316253
3590
و به کارهای مادربزرگ اینور اونور خانه گوش می دادیم.
مادر من از کابوس که همش دربارۀ قایق بود، رنج می برد.
05:20
My mother suffered from nightmares, all about the boat.
94
320415
2787
مادر من از کابوس که همش دربارۀ قایق بود، رنج می برد.
05:24
And my job was to stay awake until her nightmares came
95
324748
3014
و کار من این بود که بیدار بمونم تا وقتی کابوس به سراغش اومد، بیدارش کنم.
05:27
so I could wake her.
96
327786
1171
و کار من این بود که بیدار بمونم تا وقتی کابوس به سراغش اومد، بیدارش کنم.
او یک فروشگاه کامپیوتر باز کرد
05:31
She opened a computer store,
97
331301
1812
سپس در زمینۀ زیبایی درس خواند
05:33
then studied to be a beautician and opened another business.
98
333137
2829
و کسب و کار دیگری را باز کرد.
05:36
And the women came with their stories
99
336739
1779
و زنانی آمده و داستان مردانی را می گفتند که قادر به این انطباق نبوده، خشمگین و انعطاف ناپذیرند،
05:38
about men who could not make the transition,
100
338542
2636
و زنانی آمده و داستان مردانی را می گفتند که قادر به این انطباق نبوده، خشمگین و انعطاف ناپذیرند،
و زنانی آمده و داستان مردانی را می گفتند که قادر به این انطباق نبوده، خشمگین و انعطاف ناپذیرند،
05:41
angry and inflexible,
101
341202
1754
05:42
and troubled children caught between two worlds.
102
342980
2825
و کودکان مضطربی که بین دو جهان ( مادر و پدر) گرفتار شدند.
کمک های مالی و حامیان مالی مورد نیاز بودند.
05:46
Grants and sponsors were sought.
103
346424
2013
05:48
Centers were established.
104
348461
1506
مراکزی تأسیس شد.
من در دو دنیای موازی زندگی می کردم.
05:51
I lived in parallel worlds.
105
351200
1751
در یکی، من دانش آموز نمونۀ آسیا یی بودم،
05:53
In one, I was the classic Asian student,
106
353340
3038
05:56
relentless in the demands that I made on myself.
107
356402
2517
که از توقعاتی که از خودم داشتم، بیقرار بودم.
05:59
In the other, I was enmeshed in lives that were precarious,
108
359830
3095
در سوی دیگر، من در زندگی های پر مخاطره گیر افتاده بودم،
06:02
tragically scarred by violence, drug abuse and isolation.
109
362949
3729
زندگی هایی که با خشونت، مواد مخدر و انزوا ، زخم جانکاهی خورده بودند.
زندگی هایی که با خشونت، مواد مخدر و انزوا ، زخم جانکاهی خورده بودند.
06:07
But so many over the years were helped.
110
367979
2038
اما خیلی از اونها در طول سالها التیام پیدا کرد.
و به همین خاطر ، زمانی که من دانشجوی سال آخر در رشتۀ حقوق بودم،
06:10
And for that work, when I was a final-year law student,
111
370041
2912
06:12
I was chosen as the Young Australian of the Year.
112
372977
2561
به عنوان جوان سال استرالیا انتخاب شدم.
06:15
And I was catapulted from one piece of the jigsaw to another,
113
375562
3928
و من از یک تیکه پازل به تیکه دیگه مثل قلاب سنگ پرتاب می شدم،
و من از یک تیکه پازل به تیکه دیگه مثل قلاب سنگ پرتاب می شدم،
06:19
and their edges didn't fit.
114
379514
1722
و تیکه ها با هم جور نمی شدند.
تان لی، ساکن ناشناس Footscray،
06:22
Tan Le, anonymous Footscray resident,
115
382073
2247
حالا، تان لی، فعال اجتماعی و پناهندگان بود،
06:24
was now Tan Le, refugee and social activist,
116
384344
3329
06:27
invited to speak in venues she had never heard of
117
387697
3421
و به محلهایی که تا اونموقع هیچ چیز ازشون نشنیده بود
و به خانه هایی که تصورشان را هم نمی کرد، برای سخنرانی دعوت می شد.
06:31
and into homes whose existence she could never have imagined.
118
391142
3494
و به خانه هایی که تصورشان را هم نمی کرد، برای سخنرانی دعوت می شد.
من اصول تشریفات را نمی دانستم.
06:35
I didn't know the protocols.
119
395573
1656
من نمی دونستم چطوری از کارد و چنگال استفاده کنم.
06:37
I didn't know how to use the cutlery.
120
397665
1780
من نمی دونستم چطور در مورد شراب صحبت کنم.
06:40
I didn't know how to talk about wine.
121
400374
2366
06:42
I didn't know how to talk about anything.
122
402764
2710
من در مورد هیچ چیزی نمی تونستم صحبت کنم.
06:46
I wanted to retreat to the routines and comfort
123
406696
2917
می خواستم به زندگی روزمره و راحتی زندگی در حومه شهری گمنام پناه ببرم -
06:49
of life in an unsung suburb --
124
409637
2598
می خواستم به زندگی روزمره و راحتی زندگی در حومه شهری گمنام پناه ببرم -
06:52
a grandmother, a mother and two daughters
125
412745
2622
یه مادربزرگ، یه مادر و دو دختر
06:55
ending each day as they had for almost 20 years,
126
415391
3689
که 20 سال بود روز خود را به یه شکل پایان می دادند
وقایع روز خود را برای یکدیگر تعریف کرده و به خواب می رفتند،
06:59
telling one another the story of their day
127
419104
2452
وقایع روز خود را برای یکدیگر تعریف کرده و به خواب می رفتند،
07:01
and falling asleep, the three of us still in the same bed.
128
421580
3540
سه تای ما هنوز در یک تخت می خوابیدیم.
به مادرم گفتم من از پسش بر نمی یام.
07:07
I told my mother I couldn't do it.
129
427398
2020
07:10
She reminded me that I was now the same age she had been
130
430974
3448
او به من یادآوری کرد که همون سنی هستم که او داشت زمانیکه سوار قایق شدیم.
او به من یادآوری کرد که همون سنی هستم که او داشت زمانیکه سوار قایق شدیم.
07:14
when we boarded the boat.
131
434446
1444
07:16
"No" had never been an option.
132
436808
1780
کلمه "نه" ، هیچگاه یک گزینه نبوده.
او گفت: "فقط اونو انجام بده".
07:20
"Just do it," she said,
133
440139
1327
07:21
"and don't be what you're not."
134
441490
1678
" و چیزی که نداری، کسب کن."
07:24
So I spoke out on youth unemployment and education
135
444397
3224
بدین ترتیب من دربارۀ بیکاری جوانان و آموزش و پرورش
07:27
and the neglect of the marginalized and disenfranchised.
136
447645
3078
و نادیده گرفتن افرادی که به حاشیه رانده شده و محروم هستند، سخنرانی کردم.
و هرچه صادقانه تر صحبت می کردم،
07:31
And the more candidly I spoke, the more I was asked to speak.
137
451136
3365
تقاضای بیشتری برای سخنرانی می گرفتم.
من مردمی از تمام طبقات جامعه را ملاقات کردم،
07:36
I met people from all walks of life,
138
456517
2072
07:38
so many of them doing the thing they loved,
139
458613
2550
خیلی هاشون کاری را که دوست داشتند، انجام می دادند،
در سرحد امکانات زندگی می کردند.
07:41
living on the frontiers of possibility.
140
461187
2049
07:43
And even though I finished my degree,
141
463834
2402
و با وجود اینکه من مدرکم را گرفته بودم،
07:46
I realized I could not settle into a career in law.
142
466260
3297
دیدم نمی تونم شغل ثابتی در وکالت داشته باشم.
07:49
There had to be another piece of the jigsaw.
143
469937
2299
باید قطعۀ دیگه ای از پازل پیدا می شد.
و من در همان زمان متوجه شدم
07:53
And I realized, at the same time,
144
473206
2332
07:55
that it is OK to be an outsider,
145
475562
2648
که اشکالی نداره یه غریبه، یا یه تازه وارد که به تازگی وارد صحنه شده، باشی،
که اشکالی نداره یه غریبه، یا یه تازه وارد که به تازگی وارد صحنه شده، باشی،
07:58
a recent arrival,
146
478234
1738
07:59
new on the scene --
147
479996
1240
که اشکالی نداره یه غریبه، یا یه تازه وارد که به تازگی وارد صحنه شده، باشی،
08:01
and not just OK,
148
481885
1728
نه اینکه خیلی خوبه، اما جای شکرش باقیه،
08:03
but something to be thankful for,
149
483637
2270
نه اینکه خیلی خوبه، اما جای شکرش باقیه،
08:05
perhaps a gift from the boat.
150
485931
1688
شاید اون هدیه ای است از قایق.
08:08
Because being an insider can so easily mean collapsing the horizons,
151
488552
4574
چون وقتی از خودی ها باشی،
یعنی به راحتی خیلی از افقها را میشکنی،
یعنی خیلی براحتی پذیرای گستاخی های حوزۀ مسئولیتت هستی.
08:13
can so easily mean accepting the presumptions of your province.
152
493150
3580
یعنی خیلی براحتی پذیرای گستاخی های حوزۀ مسئولیتت هستی.
اکنون من به اندازه کافی از مرز آرامش خود بیرون رفتم
08:18
I have stepped outside my comfort zone enough now
153
498228
2407
08:20
to know that, yes, the world does fall apart,
154
500659
2720
که بدونم، بله، دنیا داره از هم می پاشه،
اما نه به شکلی که ازش بترسیم.
08:23
but not in the way that you fear.
155
503403
1833
08:25
Possibilities that would not have been allowed
156
505813
2280
احتمالاتی که روزی ممنوع بود،
بطرز بی شرمانه ای ترغیب می شد.
08:28
were outrageously encouraged.
157
508117
1761
یک انرژی در اونجا وجود داشت،
08:30
There was an energy there,
158
510296
1475
08:31
an implacable optimism,
159
511795
1441
یک خوشبینی ریشه دار،
08:33
a strange mixture of humility and daring.
160
513874
2672
ترکیب عجیبی از فروتنی و جسارت .
بنابراین من بدنبال حس هایم رفتم.
08:37
So I followed my hunches.
161
517566
1425
من گروه کوچکی از مردم را دور خود جمع کردم
08:39
I gathered around me a small team of people
162
519337
2486
08:41
for whom the label "It can't be done" was an irresistible challenge.
163
521847
3645
کسانیکه برچسب" امکان نداره" ،
برایشان چالشی غیر قابل گذشت بود.
08:46
For a year, we were penniless.
164
526635
1601
سالهای زیادی ما یک پنی(سکه) هم نداشتیم.
08:48
At the end of each day, I made a huge pot of soup
165
528672
2342
در پایان هر روز، یک قابلمه بزرگ سوپ درست می کردم و همگی با هم می خوردیم.
در پایان هر روز، یک قابلمه بزرگ سوپ درست می کردم و همگی با هم می خوردیم.
08:51
which we all shared.
166
531038
1373
ما هر روز را تا شب بخوبی کار می کردیم.
08:53
We worked well into each night.
167
533207
1887
08:55
Most of our ideas were crazy,
168
535588
1647
بیشتر ایده های ما احمقانه بود،
08:57
but a few were brilliant,
169
537873
1363
اما چند تایی هم درخشان داشت،
08:59
and we broke through.
170
539705
1333
و ما موانع را شکست دادیم.
09:02
I made the decision to move to the US after only one trip.
171
542809
3305
پس از تنها یک سفر، من تصمیم به نقل مکان به ایالات متحده را گرفتم.
پس از تنها یک سفر، من تصمیم به نقل مکان به ایالات متحده را گرفتم.
09:06
My hunches again.
172
546980
1256
حس های من دوباره کار کردند .
09:08
Three months later, I had relocated, and the adventure has continued.
173
548926
3843
سه ماه بعد من نقل مکان کرده بودم،
و این ماجرا همچنان ادامه داشت.
قبل از خاتمه،
09:14
Before I close, though, let me tell you about my grandmother.
174
554917
3059
اجازه دهید در مورد مادر بزرگم بهتون بگم.
او در زمانی بزرگ شد
09:19
She grew up at a time when Confucianism was the social norm
175
559278
3623
که آیین کنفوسیوس معیار اجتماعی بود
09:22
and the local mandarin was the person who mattered.
176
562925
2571
و تنها مندرین های محلی دارای اهمیت بودند.
قرن ها بود که زندگی تغییر نکرده بود.
09:26
Life hadn't changed for centuries.
177
566207
2029
پدرش پس از تولد او فوت کرد.
09:29
Her father died soon after she was born.
178
569309
2691
09:32
Her mother raised her alone.
179
572936
1754
مادرش او را به تنهایی بزرگ کرد.
09:35
At 17, she became the second wife of a mandarin whose mother beat her.
180
575952
4690
در سن 17 سالگی، اوهمسر دوم مرد مندرینی شد
و مورد ضرب و شتم مادر شوهرش بود.
09:41
With no support from her husband,
181
581991
1994
بدون هیچ حمایتی از شوهرش،
او با بردن شوهرش به دادگاه و پیگیری قانونی پروندۀ خود، جنجالی بپا کرد،
09:44
she caused a sensation by taking him to court
182
584009
2706
09:46
and prosecuting her own case,
183
586739
2232
او با بردن شوهرش به دادگاه و پیگیری قانونی پروندۀ خود، جنجالی بپا کرد،
09:48
and a far greater sensation when she won.
184
588995
2727
وبا برنده شدنش، جنجال بزرگتری بر پا شد.
09:51
(Laughter)
185
591746
1490
(خندۀ حاضرین)
09:53
(Applause)
186
593260
5047
(تشویق حاضرین)
ثابت شد که جملۀ " امکان پذیر و عملی نیست" ، اشتباه است.
09:58
"It can't be done" was shown to be wrong.
187
598331
2389
10:03
I was taking a shower in a hotel room in Sydney
188
603885
3028
وقتی داشتم تو اتاقم در هتلی در سیدنی دوش می گرفتم،
10:06
the moment she died,
189
606937
1559
او در ملبورن که 600 مایل با من فاصله داشت، بدرود حیات گفت.
10:08
600 miles away, in Melbourne.
190
608520
2508
او در ملبورن که 600 مایل با من فاصله داشت، بدرود حیات گفت.
من از پشت پردۀ حمام به بیرون نگاه کرده و او را دیدم که آنطرف ایستاده بود.
10:12
I looked through the shower screen and saw her standing on the other side.
191
612363
4131
من از پشت پردۀ حمام به بیرون نگاه کرده و او را دیدم که آنطرف ایستاده بود.
10:16
I knew she had come to say goodbye.
192
616518
1975
می دونستم که برای خداحافظی آمده بود.
مادرم چند دقیقه بعد زنگ زد.
10:19
My mother phoned minutes later.
193
619215
1848
چند روز بعد،
10:22
A few days later,
194
622576
1290
10:23
we went to a Buddhist temple in Footscray and sat around her casket.
195
623890
3345
ما به یک معبد بودایی در Footscray رفتیم
و دور تابوت او نشستیم.
براش داستان گفتیم و بهش اطمینان دادیم که هنوز با او هستیم.
10:28
We told her stories and assured her that we were still with her.
196
628236
3419
براش داستان گفتیم و بهش اطمینان دادیم که هنوز با او هستیم.
10:32
At midnight, the monk came and told us he had to close the casket.
197
632985
4696
نیمه شب راهب آمد و به ما گفت که باید درِ تابوت را ببندد.
نیمه شب راهب آمد و به ما گفت که باید درِ تابوت را ببندد.
10:38
My mother asked us to feel her hand.
198
638658
2394
مادرم از ما خواست تا دست او لمس کنیم.
10:41
She asked the monk,
199
641814
1422
از راهب پرسید:
10:43
"Why is it that her hand is so warm and the rest of her is so cold?"
200
643260
4441
"چرا دستش خیلی گرم و بقیۀ بدنش خیلی سرده؟"
"چرا دستش خیلی گرم و بقیۀ بدنش خیلی سرده؟"
10:48
"Because you have been holding it since this morning," he said.
201
648938
3298
او گفت: "چون شما از صبح دستشو تو دستتون نگه داشتید و اونو رها نکردید."
10:52
"You have not let it go."
202
652939
1539
او گفت: "چون شما از صبح دستشو تو دستتون نگه داشتید و اونو رها نکردید."
10:57
If there is a sinew in our family, it runs through the women.
203
657502
3809
اگر نیرو و قدرتی در خانواده ما وجود داره،
از طریق زنان به ارث می رسه و منتقل می شه.
با توجه به اینکه ما که بودیم و زندگی چطور ما را شکل داد،
11:02
Given who we were and how life had shaped us,
204
662360
2953
هم اکنون می تونیم ببینیم
11:05
we can now see that the men that might have come into our lives
205
665337
3342
مردانی که بطریقی وارد زندگی ما شدند، چوب لای چرخ ما گذاشتند.
11:08
would have thwarted us.
206
668703
1316
مردانی که بطریقی وارد زندگی ما شدند، چوب لای چرخ ما گذاشتند.
11:10
Defeat would have come too easily.
207
670626
1980
شکست خیلی براحتی بسراغ آدم می یاد.
11:13
Now I would like to have my own children, and I wonder about the boat.
208
673850
3925
حالا من می خوام بچه های خودم را داشته باشم،
و در مورد قایق از خود می پرسم.
چه کسی می تونه آرزوی اونو داشته باشه؟
11:19
Who could ever wish it on their own?
209
679052
2071
هنوز هم از امتیاز، راحتی و حق می ترسم.
11:22
Yet I am afraid of privilege,
210
682197
2146
هنوز هم از امتیاز، راحتی و حق می ترسم.
11:24
of ease,
211
684367
1206
11:25
of entitlement.
212
685597
1236
هنوز هم از امتیاز، راحتی و حق می ترسم.
11:27
Can I give them a bow in their lives, dipping bravely into each wave,
213
687717
4013
آیا می تونم بهشون در زندگی قایقی بدم
که با شجاعت در هر موجی فرو بره،
11:32
the unperturbed and steady beat of the engine,
214
692778
2458
با حرکت ثابت و بی احساس موتور و افق گسترده ای که هیچ چیز را تضمین نمی کنه؟
و افق گسترده ای که هیچ چیز را تضمین نمی کنه؟
11:36
the vast horizon that guarantees nothing?
215
696149
2747
و افق گسترده ای که هیچ چیز را تضمین نمی کنه؟
نمی دانم.
11:40
I don't know.
216
700699
1197
اما اگه می تونستم اونو بهشون بدم و ببینم که جان سالم بدر می برند، اینکار را می کردم.
11:42
But if I could give it
217
702492
1397
11:43
and still see them safely through,
218
703913
2314
اما اگه می تونستم اونو بهشون بدم و ببینم که جان سالم بدر می برند، اینکار را می کردم.
اما اگه می تونستم اونو بهشون بدم و ببینم که جان سالم بدر می برند، اینکار را می کردم.
11:46
I would.
219
706251
1150
11:48
(Applause)
220
708585
7000
(تشویق حاضرین)
تروار نیلسون: و مادر تَن امروز در اینجاست
12:01
Trevor Neilson: And also, Tan's mother is here today,
221
721354
3264
در ردیف چهارم یا پنجم .
12:04
in the fourth or fifth row.
222
724642
1594
12:06
(Applause)
223
726260
4792
(تشویق حاضرین)
درباره این وب سایت

این سایت ویدیوهای یوتیوب را به شما معرفی می کند که برای یادگیری زبان انگلیسی مفید هستند. دروس انگلیسی را خواهید دید که توسط معلمان درجه یک از سراسر جهان تدریس می شود. روی زیرنویس انگلیسی نمایش داده شده در هر صفحه ویدیو دوبار کلیک کنید تا ویدیو از آنجا پخش شود. زیرنویس‌ها با پخش ویدیو همگام می‌شوند. اگر نظر یا درخواستی دارید، لطفا با استفاده از این فرم تماس با ما تماس بگیرید.

https://forms.gle/WvT1wiN1qDtmnspy7