Isaac Lidsky: What reality are you creating for yourself? | TED

643,763 views

2016-10-27 ・ TED


New videos

Isaac Lidsky: What reality are you creating for yourself? | TED

643,763 views ・ 2016-10-27

TED


لطفا برای پخش فیلم روی زیرنویس انگلیسی زیر دوبار کلیک کنید.

Translator: mohammad eshaghi Reviewer: Saeid Saadat Talab
00:12
When Dorothy was a little girl,
0
12960
1576
وقتی دوروثی یک دختر بچه بود،
00:14
she was fascinated by her goldfish.
1
14560
1800
مجذوب ماهی گلی خودش شده بود.
پدرش به او توضیح داد که ماهی‌ها با تکان دادن سریع دم‌شان شنا می‌کنند
00:17
Her father explained to her that fish swim by quickly wagging their tails
2
17080
3456
00:20
to propel themselves through the water.
3
20560
1880
تا خود را به جلو برانند.
دوروثی کوچولو بدون درنگ جواب داد،
00:23
Without hesitation, little Dorothy responded,
4
23040
2136
00:25
"Yes, Daddy, and fish swim backwards by wagging their heads."
5
25200
3256
«بله پدر، و ماهی‌ها با تکان دادن سرشان به عقب می‌روند.»
00:28
(Laughter)
6
28480
1616
(خنده حاضرین)
در ذهن او، این حقیقتی به درستی دیگر حقایق بود.
00:30
In her mind, it was a fact as true as any other.
7
30120
2816
00:32
Fish swim backwards by wagging their heads.
8
32960
2336
ماهی‌ها با تکان دادن سرشان به عقب حرکت می‌کنند.
00:35
She believed it.
9
35320
1200
او این را باور داشت.
00:37
Our lives are full of fish swimming backwards.
10
37320
2976
زندگی‌های ما پر از ماهی‌هایی است که در حال حرکت به عقب هستند.
00:40
We make assumptions and faulty leaps of logic.
11
40320
2496
ما فرض‌ها و استدلال‌هایی ناقص و عجولانه می‌کنیم.
00:42
We harbor bias.
12
42840
1255
تعصباتی مخفیانه نگه می‌داریم.
می‌دانیم حق با ما است و دیگران اشتباه می‌کنند.
00:44
We know that we are right, and they are wrong.
13
44119
2257
00:46
We fear the worst.
14
46400
1616
از بدترین‌ چیزها ترس داریم.
برای کمال دست نیافتنی تلاش می‌کنیم.
00:48
We strive for unattainable perfection.
15
48040
2160
00:50
We tell ourselves what we can and cannot do.
16
50920
2080
کارهایی که می‌توانیم و نمی‌توانیم
انجام دهیم را به خودمان می‌گوییم.
00:53
In our minds, fish swim by in reverse frantically wagging their heads
17
53880
4096
در ذهن ما، ماهی‌ها با تکان دادن سر دیوانه وار به عقب می‌روند و ما
حتی به آن‌ها توجه نمی‌کنیم.
00:58
and we don't even notice them.
18
58000
1429
می‌خواهم پنج حقیقت درباره خودم به شما بگویم.
01:01
I'm going to tell you five facts about myself.
19
61160
2176
01:03
One fact is not true.
20
63360
1320
یکی از آن‌ها واقعیت ندارد.
01:05
One: I graduated from Harvard at 19 with an honors degree in mathematics.
21
65760
4800
یک:‌ در ۱۹ سالگی با درجه عالی در رشته ریاضی از دانشگاه هاروارد فارغ‌التحصیل شدم.
01:11
Two: I currently run a construction company in Orlando.
22
71680
3960
دو: مسئول یک شرکت ساختمانی در اورلاندو هستم.
01:16
Three: I starred on a television sitcom.
23
76920
3120
سه:‌ ستاره یک برنامه طنز تلویزیون بودم.
01:21
Four: I lost my sight to a rare genetic eye disease.
24
81440
4440
چهار:‌ بینایی خود را با یک بیماری ژنتیکی چشمی از دست دادم.
01:26
Five: I served as a law clerk to two US Supreme Court justices.
25
86960
4440
پنج: به عنوان منشی در دو دیوان عالی امریکا خدمت کرده‌ام.
01:32
Which fact is not true?
26
92360
1200
کدام یک واقعیت ندارد؟
01:35
Actually, they're all true.
27
95880
1360
بله، همه آن‌ها واقعی هستند.
01:38
Yeah. They're all true.
28
98240
1280
بله، همه واقعی هستند.
01:40
(Applause)
29
100800
2160
(تشویق حاضرین)
01:44
At this point, most people really only care about the television show.
30
104680
3656
در این لحظه، بیشتر مردم به برنامه تلویزیونی توجه می‌کنند.
01:48
(Laughter)
31
108360
1680
(خنده حاضرین)
01:51
I know this from experience.
32
111680
1560
من این را از تجربه می‌دانم.
01:54
OK, so the show was NBC's "Saved by the Bell: The New Class."
33
114320
3336
برنامه "Saved by the Bell: The New Class" شبکه NBC بود.
01:57
And I played Weasel Wyzell,
34
117680
3600
و من نقش ویزل وایزل رو بازی کردم،
02:02
who was the sort of dorky, nerdy character on the show,
35
122240
4056
که یک شخصیت به نوعی خوره و کودن در برنامه بود،
02:06
which made it a very major acting challenge
36
126320
4776
که خیلی نقش آفرینی چالش برانگیزی بود برای
من به عنوان پسر بچه ۱۳ ساله.
02:11
for me as a 13-year-old boy.
37
131120
1496
02:12
(Laughter)
38
132640
1520
(خنده حاضرین)
02:15
Now, did you struggle with number four, my blindness?
39
135320
2920
آیا شما کشمکشی با شماره چهار یعنی نابینایی من داشتید؟
چرا این‌طور است؟
02:19
Why is that?
40
139120
1200
02:21
We make assumptions about so-called disabilities.
41
141280
2976
ما گمان‌هایی درباره این ناتوانی‌های نوعی می‌کنیم.
02:24
As a blind man, I confront others' incorrect assumptions
42
144280
3176
به عنوان یک نابینا، من با گمان‌هایی که دیگران درباره توانایی‌های
02:27
about my abilities every day.
43
147480
1760
من می‌کنند هر روز مواجه می‌شوم.
02:30
My point today is not about my blindness, however.
44
150640
2536
اگرچه نکته امروز من درباره نابینایی‌ام نیست.
02:33
It's about my vision.
45
153200
1200
این درباره دید من است.
02:35
Going blind taught me to live my life eyes wide open.
46
155480
3800
نابینا بودن به من یاد داد تا با چشمانی کاملا باز زندگی کنم.
02:40
It taught me to spot those backwards-swimming fish
47
160200
2376
به من یاد داد تا ببینم آن ماهی‌هایی را که ساخته ذهن
02:42
that our minds create.
48
162600
1496
هستند و به عقب شنا می‌کنند.
نابینا شدن آن‌ها را مورد تمرکز قرار داد.
02:44
Going blind cast them into focus.
49
164120
2160
02:47
What does it feel like to see?
50
167760
2080
دیدن چگونه حسی دارد؟
02:50
It's immediate and passive.
51
170720
1640
فوری و انفعالی است.
02:52
You open your eyes and there's the world.
52
172800
2136
چشمان‌تان را باز می‌کنید و دنیا آن‌جاست.
02:54
Seeing is believing. Sight is truth.
53
174960
2096
دیدن به معنای ایمان است. دید حقیقت است.
درسته؟
02:57
Right?
54
177080
1200
من‌هم همین‌طور فکر کردم.
02:59
Well, that's what I thought.
55
179120
1680
03:01
Then, from age 12 to 25, my retinas progressively deteriorated.
56
181520
4920
سپس از ۱۲ تا ۲۵ سالگی مردمک‌های من به تدریج خراب شدند.
03:07
My sight became an increasingly bizarre
57
187280
3016
دید من یک تبدیل به یک راهروی کارناوال عجیب و غریب
03:10
carnival funhouse hall of mirrors and illusions.
58
190320
2280
از آینه‌ها و توهمات شد.
03:13
The salesperson I was relieved to spot in a store
59
193640
2336
فروشنده‌ای که با خوشحالی در فروشگاه پیدا می‌کردم
در حقیقت یک مانکن بود.
03:16
was really a mannequin.
60
196000
1200
03:17
Reaching down to wash my hands,
61
197880
1496
وقتی خم می‌شدم دست‌هایم را بشویم
03:19
I suddenly saw it was a urinal I was touching, not a sink,
62
199400
3216
ناگهان متوجه می‌شدم که این محل ادرار بود و دستشویی نبود
03:22
when my fingers felt its true shape.
63
202640
1715
وقتی انشگتانم آن را لمس می‌کرد.
یک دوست تصویر در دستم را توصیف می‌کرد، و فقط
03:25
A friend described the photograph in my hand,
64
205160
2136
03:27
and only then I could see the image depicted.
65
207320
2120
بعد از آن می‌توانستم
تصویر توصیف شده را ببینم.
03:30
Objects appeared, morphed and disappeared in my reality.
66
210720
4320
اشیاء در حقیقت برای من ظاهر شده، بدل شده و ناپدید می‌شدند.
این دیدن سخت و خسته‌کننده بود.
03:36
It was difficult and exhausting to see.
67
216080
2440
03:39
I pieced together fragmented, transitory images,
68
219600
3256
من قطعه تصاویر ناپایدار را کنار هم گذاشته،
03:42
consciously analyzed the clues,
69
222880
1976
و با دقت نشانه‌ها را بررسی می‌کردم،
03:44
searched for some logic in my crumbling kaleidoscope,
70
224880
3080
در دالان نمای قدیمی خود دنبال منطق بودم،
03:48
until I saw nothing at all.
71
228840
1286
تا دیگر هیچ چیز نمی‌دیدم.
03:51
I learned that what we see
72
231600
1656
من یاد گرفتم چیزی که می‌بینم
03:53
is not universal truth.
73
233280
2360
حقیقت جهانی نیست.
03:56
It is not objective reality.
74
236200
2200
آن واقعیت بی‌طرف نیست.
چیزی که می‌بینیم یک حیقیت بی‌نظیر، شخصی و مجازی است
04:00
What we see is a unique, personal, virtual reality
75
240000
4696
04:04
that is masterfully constructed by our brain.
76
244720
2120
که به طرز استادانه‌ای مغز ما آن را ساخته است.
04:07
Let me explain with a bit of amateur neuroscience.
77
247560
2334
اجازه دهید با یک مقدار ابتدایی علم اعصاب توضیح دهم
04:09
Your visual cortex takes up about 30 percent of your brain.
78
249918
3240
پوسته بینایی ۳۰ درصد مغز شما را گرفته است.
04:13
That's compared to approximately eight percent for touch
79
253560
3456
این در مقایسه با لامسه حدود ۸ درصد است
و در مقایسه با شنوایی ۲ تا ۳ درصد است
04:17
and two to three percent for hearing.
80
257040
1800
04:19
Every second, your eyes can send your visual cortex
81
259600
3736
هر ثانیه چشمان شما می‌توانند به پوسته بینایی
04:23
as many as two billion pieces of information.
82
263360
2160
تا دو میلیارد قطعه اطلاعات ارسال کنند.
04:26
The rest of your body can send your brain only an additional billion.
83
266360
3440
بقیه بدن فقط می‌تواند یک میلیارد اطلاعات به مغز بفرستد.
04:30
So sight is one third of your brain by volume
84
270680
4216
پس بینایی از نظر حجم یک سوم مغز است
04:34
and can claim about two thirds of your brain's processing resources.
85
274920
3320
و می‌تواند حدود دو سوم منابع پردازش مغز را در اختیار بگیرد.
پس تعجبی نیست که
04:39
It's no surprise then
86
279040
1216
04:40
that the illusion of sight is so compelling.
87
280280
2096
وهم بینایی متقاعد کننده است.
04:42
But make no mistake about it: sight is an illusion.
88
282400
2400
ولی درباره آن اشتباه نکنید: بینایی یک خیال است.
04:45
Here's where it gets interesting.
89
285920
1816
این جایی است که جالب می‌شود.
04:47
To create the experience of sight,
90
287760
2096
برای ایجاد تجربه بینایی،
04:49
your brain references your conceptual understanding of the world,
91
289880
3536
مغز شما به منابع درک و فهم دنیا،
04:53
other knowledge, your memories, opinions, emotions, mental attention.
92
293440
4056
اطلاعات دیگر، خاطره‌ها، عقیده‌ها، احساسات و توجهات ذهنی رجوع می‌کند.
04:57
All of these things and far more are linked in your brain to your sight.
93
297520
4560
همه این‌ها و خیلی چیز‌های دیگر در مغز شما به بینایی مرتبط هستند.
این ارتباطات دو طرفه هستند و معمولا ناخودآگاه رخ می‌دهند.
05:03
These linkages work both ways, and usually occur subconsciously.
94
303040
3416
05:06
So for example,
95
306480
1856
پس برای مثال،
05:08
what you see impacts how you feel,
96
308360
2136
چیزی که می‌بینید بر حس شما تاثیر دارد،
05:10
and the way you feel can literally change what you see.
97
310520
2600
احساسات شما عینا روی چیزی که می‌بینید تاثیر دارند.
چندین مطالعه این را نشان می‌دهند.
05:14
Numerous studies demonstrate this.
98
314040
1720
05:16
If you are asked to estimate
99
316600
1856
اگر از شما خواسته شود که مثلا سرعت
05:18
the walking speed of a man in a video, for example,
100
318480
3176
راه رفتن مردی در یک ویدیو را تخمین بزنید
05:21
your answer will be different if you're told to think about cheetahs or turtles.
101
321680
4120
پاسخ شما متفاوت خواهد بود اگر از شما
بخواهند که در مورد چیتاها و یا لاک‌پشت‌ها فکر کنید
شیب یک تپه تندتر به نظر می‌آید اگر شما در حال تمرین باشید
05:27
A hill appears steeper if you've just exercised,
102
327120
3296
05:30
and a landmark appears farther away
103
330440
2216
و یک نقطه دورتر به نظر می‌آید اگر شما یک
05:32
if you're wearing a heavy backpack.
104
332680
1680
کوله‌ی سنگین برپشت خود داشته باشید.
05:35
We have arrived at a fundamental contradiction.
105
335960
2880
ما به یک تناقض اساسی برخوردیم
چیزی که می‌بینید پرداخته‌ای از ساختار ذهنی پیچیده‌ی شماست
05:40
What you see is a complex mental construction of your own making,
106
340160
4416
05:44
but you experience it passively
107
344600
1776
اما شما آن را منفعلانه تجربه می‌کنید
05:46
as a direct representation of the world around you.
108
346400
2400
به عنوان یک بازتاب مستقیم از جهان اطراف شما.
05:49
You create your own reality, and you believe it.
109
349680
2600
شما واقعیتی برای خود خلق می‌کنید و آن‌را باور می‌کنید.
05:53
I believed mine until it broke apart.
110
353560
2240
من به آن‌ها ایمان داشتم تا زمانی که از بین رفتند.
05:56
The deterioration of my eyes shattered the illusion.
111
356920
2440
دید نادرست من تصوراتم را در هم شکست.
06:00
You see, sight is just one way
112
360720
2296
همان‌طور که می‌بینید،
ما حقیقت خود را شکل می‌دهیم.
06:03
we shape our reality.
113
363040
1680
06:05
We create our own realities in many other ways.
114
365280
2600
ما حقایق خود را به شیوه‌های مختلف خلق می‌کنیم
بگذارید از ترس به عنوان یک مثال یاد کنیم.
06:09
Let's take fear as just one example.
115
369160
2960
06:13
Your fears distort your reality.
116
373440
2840
ترس‌های شما بر شخصیت شما تاثیر منفی می‌گذارد.
06:17
Under the warped logic of fear, anything is better than the uncertain.
117
377880
4176
تحت منطق پیچیده‌ی ترس، هر چیزی بهتر از تزلزل و ابهام است.
ترس، کاستی‌ها را به هر قیمتی پر می‌کند.
06:22
Fear fills the void at all costs,
118
382080
2456
06:24
passing off what you dread for what you know,
119
384560
2136
گذشتن ازآنچه که می‌ترسید، به آن دلیلی که می‌دانید
06:26
offering up the worst in place of the ambiguous,
120
386720
2776
بدترین شکل ممکن را به جای ابهام، توصیه می‌کند.
06:29
substituting assumption for reason.
121
389520
1760
جایگزین کردن فرض به جای دلیل.
روانشناسان اصطلاح جالبی دراین مورد به کار می‌برند: وحشت آور.
06:32
Psychologists have a great term for it: awfulizing.
122
392120
2736
06:34
(Laughter)
123
394880
1096
(خنده‌ی حاضرین)
درسته؟
06:36
Right?
124
396000
1536
06:37
Fear replaces the unknown with the awful.
125
397560
3280
ترس موردی ناشناخته را با وحشت جایگزین می‌کند.
اکنون، ترس خود را تحقق می‌بخشد.
06:42
Now, fear is self-realizing.
126
402080
1896
هنگامی که با بزرگ‌نرین نیاز مواجه می‌گردید
06:44
When you face the greatest need
127
404000
1736
06:45
to look outside yourself and think critically,
128
405760
2656
که به خارج از خودتان نگاهی بیندازید و عمیق فکر کنید.
06:48
fear beats a retreat deep inside your mind,
129
408440
2816
ترس یک عقب‌نشینی عمیق را به ذهن دیکته می‌کند.
06:51
shrinking and distorting your view,
130
411280
1776
دید شما را کوتاه و درهم شکسته می‌کند.
ظرفیت شما را برای تفکر عمیق
06:53
drowning your capacity for critical thought
131
413080
2056
با سیلی ازاحساسات مختل کننده غرق می‌کند.
06:55
with a flood of disruptive emotions.
132
415160
1720
06:57
When you face a compelling opportunity to take action,
133
417880
2856
زمانی که با یک فرصت الزام‌آور برای انجام کاری روبرو می‌شوید،
07:00
fear lulls you into inaction,
134
420760
2496
ترس، شما را به عدم فعالیت و سستی وامی‌دارد
07:03
enticing you to passively watch its prophecies fulfill themselves.
135
423280
3520
شما را ترغیب می‌کند تا به وقوع پیوستن پیش‌بینی‌هایش را شاهد باشید.
07:09
When I was diagnosed with my blinding disease,
136
429880
2216
زمانی که من به واسطه‌ی بیماری عدم بینایی‌ام نادیده گرفته می‌شدم،
می‌دانستم که کوری زندگی من را نابود خواهد کرد.
07:12
I knew blindness would ruin my life.
137
432120
3040
07:16
Blindness was a death sentence for my independence.
138
436400
2936
نابینایی یک محکومیت به مرگ برای استقلال من بود.
07:19
It was the end of achievement for me.
139
439360
1880
این پایانی برای آرزوهای من بود.
07:22
Blindness meant I would live an unremarkable life,
140
442600
3976
نابینایی به معنی داشتن یک زندگی روزمره برای من بود.
07:26
small and sad,
141
446600
1696
کوچک وغمگین،
07:28
and likely alone.
142
448320
1200
و تقریبا تنها،
07:30
I knew it.
143
450280
1200
من این مسأله را می‌دانستم.
07:33
This was a fiction born of my fears, but I believed it.
144
453440
2800
این توهمی بود که زاده‌ی ترس‌های من بود که آن‌را باورکرده بودم.
07:36
It was a lie, but it was my reality,
145
456800
2616
دروغی بود که تبدیل به واقعیتی برای من شده بود.
07:39
just like those backwards-swimming fish in little Dorothy's mind.
146
459440
3160
درست مثل به عقب شنا کردن ماهی ها در ذهن دوروثی کوچولو
07:43
If I had not confronted the reality of my fear,
147
463920
2496
اگر با واقیعت ترسم روبرو نشده بودم
07:46
I would have lived it.
148
466440
1200
باید با آن زندگی می‌کردم
07:48
I am certain of that.
149
468200
1280
من از این مسأله مطمئنم
07:51
So how do you live your life eyes wide open?
150
471920
2520
پس شما چگونه زندگی خود را با چشمانی باز می‌گذرانید
07:55
It is a learned discipline.
151
475480
1480
این یک روش اکتسابی است
07:57
It can be taught. It can be practiced.
152
477520
2440
می‌تواند فکر شود، تمرین شود
08:00
I will summarize very briefly.
153
480680
1429
من خیلی مختصر خلاصه می‌کنم.
08:03
Hold yourself accountable
154
483640
1896
خودتان را پاسخ‌گو نگه دارید
08:05
for every moment, every thought,
155
485560
2496
برای هر لجظه، هر تفکر
هر جزییات.
08:08
every detail.
156
488080
1200
پس در ورای ترس‌های‌تان
08:10
See beyond your fears.
157
490120
1656
08:11
Recognize your assumptions.
158
491800
1736
فرض‌های خود را بشناسید.
08:13
Harness your internal strength.
159
493560
1776
قدرت درونی خود را مهار کنید.
08:15
Silence your internal critic.
160
495360
2176
منتقد درونی خود را ساکت نگه دارید.
08:17
Correct your misconceptions about luck and about success.
161
497560
2800
ایده‌های نادرست خود را در مورد شانس و موفقیت تصحیح کنید.
08:21
Accept your strengths and your weaknesses, and understand the difference.
162
501480
3440
توانایی‌ها و ضعف‌های خود را بشناسید، و تفاوت را دریابید.
08:25
Open your hearts
163
505600
1296
قلب‌های خود را باز کنید.
08:26
to your bountiful blessings.
164
506920
1400
بر روی نعمت‌های سرشارتان
08:29
Your fears, your critics,
165
509480
2216
ترس‌های‌تان، نقدهای‌تان
08:31
your heroes, your villains --
166
511720
1856
قهرمانان‌تان، افراد منفورتان
08:33
they are your excuses,
167
513600
3016
آن‌ها بهانه‌های شما هستند.
08:36
rationalizations, shortcuts,
168
516640
2336
توجیه‌های عقلانی، راه های میان‌بر.
توجیه‌ها، سرسپردگی‌های‌تان.
08:39
justifications, your surrender.
169
519000
2320
08:42
They are fictions you perceive as reality.
170
522360
2319
این‌ها توهماتی هستند که شما به عنوان حقیقت درک می‌کنید.
انتخاب کنید که از بین آن‌ها ببینید.
08:46
Choose to see through them.
171
526000
1655
08:47
Choose to let them go.
172
527679
1240
بگذارید که بروند.
شما خالق واقعیت خود هستید.
08:50
You are the creator of your reality.
173
530080
2959
08:54
With that empowerment comes complete responsibility.
174
534240
3040
با این توانمندسازی،مسوولیت کامل محقق می‌شود.
08:58
I chose to step out of fear's tunnel into terrain uncharted and undefined.
175
538440
5120
من خواستم که از تونل ترس‌ها قدم به سرزمین نامکشوف و ناشناخته بگذارم.
09:04
I chose to build there a blessed life.
176
544440
2400
من انتخاب کردم که آنجا زندگی فرهومندی بسازم.
دور از تنهایی
09:08
Far from alone,
177
548120
1776
09:09
I share my beautiful life with Dorothy,
178
549920
2976
من زندگی زیبای خود را با دوروثی تقسیم می‌کنم.
09:12
my beautiful wife,
179
552920
1656
همسر زیبایم را
09:14
with our triplets, whom we call the Tripskys,
180
554600
2160
با سه قلوهایم، که ما آن‌ها را Tripskys می‌نامیم
09:18
and with the latest addition to the family,
181
558400
2016
و با آخرین فردی که به خانواده ی ما اضافه شد،
09:20
sweet baby Clementine.
182
560440
1360
فرزند نازنینمان،Clementine
09:22
What do you fear?
183
562840
1200
از چه می‌ترسید؟
09:25
What lies do you tell yourself?
184
565600
1760
چه دروغ‌هایی به خودتان می‌گویید؟
09:28
How do you embellish your truth and write your own fictions?
185
568520
2920
چگونه حقیقت خود را می‌آرایید و توهمات خود را می‌نویسید؟
09:32
What reality are you creating for yourself?
186
572360
2480
چه واقعیت‌هابی برای خود می‌سازید؟
09:36
In your career and personal life, in your relationships,
187
576200
3176
در دوران کاری و زندگی شخصی‌تان، در روابط‌تان،
09:39
and in your heart and soul,
188
579400
1616
در قلب و روح‌تان.
ماهی عقب رونده‌ی شما، صدمه‌ی شدیدی به شما وارد می‌کند.
09:41
your backwards-swimming fish do you great harm.
189
581040
2400
09:44
They exact a toll in missed opportunities and unrealized potential,
190
584560
3920
آن‌ها عوارض بر فرصت‌های ازدست رفته و پتانسیل های ناشناخته تحمیل می‌کنند
09:49
and they engender insecurity and distrust
191
589400
2376
و ناامنی و بی اعتمادی ایجاد می‌کنند.
09:51
where you seek fulfillment and connection.
192
591800
2440
درجایی که شما درصدد انجام کار یا ایجاد ارتباط برمی‌آیید.
09:55
I urge you to search them out.
193
595560
2200
من اصرار می‌کنم که در مورد آن‌ها جستجو کنید.
09:59
Helen Keller said that the only thing worse than being blind
194
599360
4176
هلن کلر گفت که تنها چیز بدتر از نابینایی
10:03
is having sight but no vision.
195
603560
2000
داشتن بینایی بدون بصیرت است.
10:06
For me, going blind was a profound blessing,
196
606920
3776
برای من، نابینا شدن ،موهبتی بنیادین بود،
10:10
because blindness gave me vision.
197
610720
2040
چون نابینایی به من بصیرت داد.
10:13
I hope you can see what I see.
198
613720
2000
امیدوارم آنچه که من می‌بینم را شما هم ببینید.
10:16
Thank you.
199
616280
1216
متشکرم.
10:17
(Applause)
200
617520
2160
(تشویق حاضرین)
10:32
Bruno Giussani: Isaac, before you leave the stage, just a question.
201
632720
3176
برونو جیزانی: سوالی دارم، قبل از اینکه صحنه را ترک کنی.
10:35
This is an audience of entrepreneurs, of doers, of innovators.
202
635920
3776
من یکی از حاضرین از جمعیت کارآفرینان، از عاملین واز نوآوران هستم.
10:39
You are a CEO of a company down in Florida,
203
639720
3656
تو رییس یک شرکت در فلوریدا هستی
10:43
and many are probably wondering,
204
643400
2136
و ممکن است خیلی‌ها تعجب کنند که
10:45
how is it to be a blind CEO?
205
645560
2216
چگونه ممکن است که رییسی نابینا وجود داشته باشد؟
10:47
What kind of specific challenges do you have, and how do you overcome them?
206
647800
3776
با چه چالش‌های خاصی مواجه هستی و چگونه بر آن‌ها فایق می‌آیی؟
10:51
Isaac Lidsky: Well, the biggest challenge became a blessing.
207
651600
3136
آیساک: خب، بزرگترین چالش، موهبتی بزرگ شد.
10:54
I don't get visual feedback from people.
208
654760
2560
من بازخورد بصری از مردم نمی‌گیرم.
10:57
(Laughter)
209
657880
2096
(خنده حاضرین)
برونو: آنجا این‌گونه است؟ آیساک: بله
11:00
BG: What's that noise there? IL: Yeah.
210
660000
2176
11:02
So, for example, in my leadership team meetings,
211
662200
3496
بنابراین برای مثال، در نشست‌های تیم مدیریتی من
11:05
I don't see facial expressions or gestures.
212
665720
2360
من حالت چهره و یا حرکات بدن را نمی‌بینم.
11:09
I've learned to solicit a lot more verbal feedback.
213
669640
3736
من یادگرفته‌ام که بیشتر درخواست بازخورد شفاهی کنم.
11:13
I basically force people to tell me what they think.
214
673400
4000
من اساسا مردم را مجبور می‌کنم که افکارشان را برای من بیان کنند
و در این رابطه
11:18
And in this respect,
215
678080
1856
11:19
it's become, like I said, a real blessing for me personally and for my company,
216
679960
4096
همانطورکه گفتم، این برای شخص من و شرکتم به موهبت خاصی بدل شده است.
چون ما در سطحی بسیار عمیق‌تر گفتگو می‌کنیم.
11:24
because we communicate at a far deeper level,
217
684080
2600
11:27
we avoid ambiguities,
218
687400
1920
ما از ابهامات دوری می‌کنیم
و مهم‌ترازهمه، تیم من می‌داند آنچه آن‌ها فکر می‌کنند، واقعا مهم است.
11:30
and most important, my team knows that what they think truly matters.
219
690080
5930
11:38
BG: Isaac, thank you for coming to TED. IL: Thank you, Bruno.
220
698560
2896
برونو: آیساک، ممنون از این‌که به TED آمدی. آیساک: متشکرم برونو.
11:41
(Applause)
221
701480
3705
(تشویق حاضرین)
درباره این وب سایت

این سایت ویدیوهای یوتیوب را به شما معرفی می کند که برای یادگیری زبان انگلیسی مفید هستند. دروس انگلیسی را خواهید دید که توسط معلمان درجه یک از سراسر جهان تدریس می شود. روی زیرنویس انگلیسی نمایش داده شده در هر صفحه ویدیو دوبار کلیک کنید تا ویدیو از آنجا پخش شود. زیرنویس‌ها با پخش ویدیو همگام می‌شوند. اگر نظر یا درخواستی دارید، لطفا با استفاده از این فرم تماس با ما تماس بگیرید.

https://forms.gle/WvT1wiN1qDtmnspy7