Eve Ensler: Suddenly, my body

ایو اِنسلِر: ناگهان، بدنم

115,162 views ・ 2011-08-05

TED


لطفا برای پخش فیلم روی زیرنویس انگلیسی زیر دوبار کلیک کنید.

Translator: Pouria Montazeri Reviewer: soheila Jafari
00:15
For a long time,
0
15260
2000
برای دوران طولاني،
00:17
there was me, and my body.
1
17260
3000
من بودم و بدنم.
00:21
Me was composed of stories,
2
21260
3000
من، تشکیل شده از داستانها،
00:24
of cravings, of strivings,
3
24260
2000
اشتیاقها، کوششها،
00:26
of desires of the future.
4
26260
2000
و خواسته های آینده بود.
00:28
Me was trying
5
28260
2000
من، سعی میکرد که
00:30
not to be an outcome of my violent past,
6
30260
3000
برآمد گذشته ی قاهرانه ام نشود،
00:33
but the separation that had already occurred
7
33260
2000
ولی، آن جدایي که بین من و بدنم
00:35
between me and my body
8
35260
2000
پیش از این رخ داده بود،
00:37
was a pretty significant outcome.
9
37260
3000
خود یک برآمد بسیار عمده ای بود.
00:40
Me was always trying to become something, somebody.
10
40260
3000
من، همیشه سعی میکرد که چیزی و کسی بشود.
00:43
Me only existed in the trying.
11
43260
3000
من، صرفا در سعی کردن زیست داشت.
00:46
My body was often in the way.
12
46260
3000
بدنم، غالب‌ اوقات‌ جلوی راهم بود.
00:49
Me was a floating head.
13
49260
2000
من، یک کله ی شناوری بود.
00:51
For years, I actually only wore hats.
14
51260
3000
برای سالها، من فقط کلاه میپوشیدم.
00:54
It was a way of keeping my head attached.
15
54260
2000
روشی بود برای وصل نگه داشتن سرم به بدنم.
00:56
It was a way of locating myself.
16
56260
3000
روشی بود برای پیدا کردن خودم.
00:59
I worried that [if] I took my hat off
17
59260
2000
نگران بودم که اگر کلاهم را بر دارم
01:01
I wouldn't be here anymore.
18
61260
2000
دیگر اینجا نخواهم بود.
01:03
I actually had a therapist who once said to me,
19
63260
3000
یک روانشناس داشتم که بمن گفت،
01:06
"Eve, you've been coming here for two years,
20
66260
2000
"ایو، تو برای دو سال است که اینجا میایی،
01:08
and, to be honest, it never occurred to me that you had a body."
21
68260
3000
و راستش را بخوای، هیچوقت به ‌‌ذهنم رخ نداد که تو بدن داری."
01:11
All this time I lived in the city
22
71260
2000
تمام این مدت در شهر زندگی کردم،
01:13
because, to be honest,
23
73260
2000
چون راستش را بخواهید،
01:15
I was afraid of trees.
24
75260
2000
ترس از درختها داشتم.
01:17
I never had babies
25
77260
2000
من هیچوقت بچه دار نشدم،
01:19
because heads cannot give birth.
26
79260
2000
چون کله ها نمیتوانند بچه دار شوند.
01:21
Babies actually don't come out of your mouth.
27
81260
3000
بچه ها از دهان نمیایند بیرون.
01:24
As I had no reference point for my body,
28
84260
3000
چنانکه هیچ نوع معیاری برای بدنم نداشتم،
01:27
I began to ask other women about their bodies --
29
87260
3000
از زنهای دیگر درباره ی بدنشان سؤال میکردم --
01:30
in particular, their vaginas,
30
90260
2000
بخصوص، درباره ی واژنهایشان،
01:32
because I thought vaginas were kind of important.
31
92260
2000
چون عقیده دارم که واژنها خیلی مهم هستند.
01:34
This led to me writing "The Vagina Monologues,"
32
94260
2000
این باعث شد تا من کتاب "تکگوییهای واژن" را بنویسم،
01:36
which led to me obsessively and incessantly
33
96260
3000
که وادارم کرد که هر جا که میتوانستم
01:39
talking about vaginas everywhere I could.
34
99260
3000
بحالت عقده ای و دائمی درباره ی واژنها صحبت کنم.
01:42
I did this in front of many strangers.
35
102260
3000
آنهم در مقابل صدها غربیه.
01:45
One night on stage,
36
105260
2000
یکی از آن شبها، در روی سن،
01:47
I actually entered my vagina.
37
107260
3000
من عملا وارد واژنم شدم.
01:50
It was an ecstatic experience.
38
110260
3000
یک تجربه ی نشئه اي بود.
01:53
It scared me, it energized me,
39
113260
3000
مرا ترساند، مرا تشجيع کرد،
01:56
and then I became a driven person,
40
116260
3000
و مرا تبدیل به یک شخص فعال کرد،
01:59
a driven vagina.
41
119260
2000
آنهم یک واژن فعال.
02:01
I began to see my body like a thing,
42
121260
3000
یکدفعه، بدنم را مانند یک شیئی دیدم،
02:04
a thing that could move fast,
43
124260
2000
شیئي که میتوانست بسرعت حرکت کند،
02:06
like a thing that could accomplish other things,
44
126260
2000
مانند شیئي که همزمان قابل انجام
02:08
many things, all at once.
45
128260
3000
کارهای بسیاری است.
02:11
I began to see my body like an iPad or a car.
46
131260
3000
شروع کردم بدنم را مثل یک آی پاد یا یک اتوموبیل دیدم.
02:14
I would drive it and demand things from it.
47
134260
2000
سوارش میشدم و ازش چیزها میطلبیدم.
02:16
It had no limits. It was invincible.
48
136260
3000
بی حد و شكست‌ ناپذير بود.
02:19
It was to be conquered and mastered like the Earth herself.
49
139260
3000
قرار بود که مانند کره زمین فتح شود و در اختیارم باشد.
02:22
I didn't heed it;
50
142260
2000
بهش گوش نمیکردم.
02:24
no, I organized it and I directed it.
51
144260
2000
نه، تشکیلش میدادم و هدایتش میکردم.
02:26
I didn't have patience for my body;
52
146260
2000
حوصله ی بدنم را نداشتم.
02:28
I snapped it into shape.
53
148260
2000
بهش زور میگفتم.
02:30
I was greedy.
54
150260
2000
حریص بودم.
02:32
I took more than my body had to offer.
55
152260
2000
بیش از حد از بدنم سوء استفاده کردم.
02:34
If I was tired, I drank more espressos.
56
154260
3000
اگر خسته بودم، بیشتر اسپرسو مینوشیدم.
02:37
If I was afraid, I went to more dangerous places.
57
157260
3000
اگر ترسیده بودم، به جاهای خطرناکتر سر میزدم.
02:40
Oh sure, sure, I had moments of appreciation of my body,
58
160260
3000
خُب، البته لحظات قدردانی از بدنم را هم داشتم،
02:43
the way an abusive parent
59
163260
2000
همانند مادر و پدر ناسالم وشکنجه گری
02:45
can sometimes have a moment of kindness.
60
165260
2000
که بعضی وقتها مهربانند.
02:47
My father was really kind to me
61
167260
2000
برای مثال، پدرم برای
02:49
on my 16th birthday, for example.
62
169260
2000
روز شانزدهمین سال تولدم خیلی مهربان بود.
02:51
I heard people murmur from time to time
63
171260
2000
زمزمه‌ ی مردم را میشنیدم
02:53
that I should love my body,
64
173260
2000
که بدنم را باید دوست داشته باشم،
02:55
so I learned how to do this.
65
175260
2000
منهم رفتم و یاد گرفتم.
02:57
I was a vegetarian, I was sober, I didn't smoke.
66
177260
3000
گیاه خوار بودم، آبجو نمینوشیدم، سیگار نمیکشیدم.
03:00
But all that was just a more sophisticated way
67
180260
2000
ولی همش بهانه های مصنوعي‌ بودند
03:02
to manipulate my body --
68
182260
2000
برای اداره کردن بدنم --
03:04
a further disassociation,
69
184260
2000
یک گسستگي دیگری
03:06
like planting a vegetable field on a freeway.
70
186260
4000
مانند کاشتن گیاهی روی آزاد راه.
03:11
As a result of me talking so much about my vagina,
71
191260
3000
برآمد اینکه اینهمه درباره ی واژنم صحبت کردم
03:14
many women started to tell me about theirs --
72
194260
3000
زنهای بسیاری شروع کردند درباره ی واژنهاشان با من صحبت کردند --
03:17
their stories about their bodies.
73
197260
2000
درباره ی داستانهای بدنشان.
03:19
Actually, these stories compelled me around the world,
74
199260
3000
حقیقتا، این داستانها از سرار دنیا، مرا مرعوب کردند،
03:22
and I've been to over 60 countries.
75
202260
2000
و من به بیش از ۶۰ کشور سفر کردم.
03:24
I heard thousands of stories,
76
204260
2000
هزاران داستان شنیدم.
03:26
and I have to tell you, there was always this moment
77
206260
2000
باید بهتون بگم، که همیشه
03:28
where the women shared with me
78
208260
2000
لحظه ای وجود داشت که این زنها
03:30
that particular moment when she separated from her body --
79
210260
4000
درباره ی آن لحظه ی خاصی که از بدنشان جدا شدند
03:34
when she left home.
80
214260
2000
زمانی که خانه اش را ترک کرد، صحبت کردند.
03:36
I heard about women being molested in their beds,
81
216260
4000
درباره ی زنهایی که در تخت خابهای خود تجاوز شدند شنیدم،
03:40
flogged in their burqas,
82
220260
2000
در زیر برقع هاشان شلاق خوردند،
03:42
left for dead in parking lots,
83
222260
2000
در توقفگاه ها بحال مرگ روانه شدند
03:44
acid burned in their kitchens.
84
224260
2000
در آشپزخانه هایشان دچار سوخت اسیدی شدند.
03:46
Some women became quiet and disappeared.
85
226260
3000
بعضی از زنها سکوت کردند و ناپدید شدند.
03:49
Other women became mad, driven machines like me.
86
229260
3000
بعضی دیگر، دیوانه شدند و تبدیل به یک ماشین فعال شدند، مثل من.
03:53
In the middle of my traveling,
87
233260
2000
در حین مسافرتهام،
03:55
I turned 40 and I began to hate my body,
88
235260
2000
چهل سالم شد و شروع کردم از بدنم تنفرداشتن، (چهل ساله شدم و شروع کردم متنفر شدن از بدنم)
03:57
which was actually progress,
89
237260
2000
که خود در اصل یک پیشرفتی بود،
03:59
because at least my body existed enough to hate it.
90
239260
3000
چون حد عقل، بدنم وجود داشت، تا اینکه بتواند شایسته ی نفرت باشد.
04:02
Well my stomach -- it was my stomach I hated.
91
242260
3000
از شکمم تنفر داشتم.
04:05
It was proof that I had not measured up,
92
245260
3000
مدرکی بود که نشان میداد من به نتیجه نرسیده بودم،
04:08
that I was old and not fabulous and not perfect
93
248260
3000
که من شگفت آور و بی عیب نبودم
04:11
or able to fit into the predetermined corporate image in shape.
94
251260
4000
و یا اینکه قادر داشتن شکل شرکتی نبودم
04:15
My stomach was proof that I had failed,
95
255260
3000
شکمم نشانه ای بود که من مردود شده بودم،
04:18
that it had failed me, that it was broken.
96
258260
3000
او مرا رد کرده بود، شکسته بود.
04:21
My life became about getting rid of it and obsessing about getting rid of it.
97
261260
3000
زندگي من تبدیل به این شد که خود را از شر او خلاص کنم.
04:24
In fact, it became so extreme
98
264260
2000
در واقع، آنقدر شدت یافت
04:26
I wrote a play about it.
99
266260
2000
که درباره اش یک نمايشنامه‌ نوشتم.
04:28
But the more I talked about it,
100
268260
2000
ولی هر چه بیشتر درباره اش صحبت کردم،
04:30
the more objectified and fragmented my body became.
101
270260
3000
بیشتر بدنم متلاشی شد و آنرا مادي‌ و خارجي‌ مجسمش كردم.
04:33
It became entertainment; it became a new kind of commodity,
102
273260
3000
تبدیل به سرگرمی شد. یک نوع وسيله‌ مناسب‌ جدیدی شد،
04:36
something I was selling.
103
276260
3000
چیزی که داشتم میفروختم.
04:39
Then I went somewhere else.
104
279260
2000
بعد به جای دیگری رفتم.
04:41
I went outside
105
281260
2000
ماورای چیزهایی
04:43
what I thought I knew.
106
283260
2000
که فکر میکردم میدانم رفتم.
04:45
I went to the Democratic Republic of Congo.
107
285260
4000
به جمهوری دموکراتیک کُنگو رفتم.
04:49
And I heard stories
108
289260
2000
و داستهانهایی را شنیدم
04:51
that shattered all the other stories.
109
291260
2000
که سایر داستانهای دیگر را خرد کرد.
04:53
I heard stories
110
293260
2000
داستانهایی را شنیدم
04:55
that got inside my body.
111
295260
2000
که به بدنم نفوذ کردند.
04:57
I heard about a little girl
112
297260
2000
درباره ی دختر جوانی شنیدم
04:59
who couldn't stop peeing on herself
113
299260
2000
که نمیتوانست ادرار خود را کنترل کند
05:01
because so many grown soldiers
114
301260
2000
زیرا سربازان بالغ و رشيد بسیاری
05:03
had shoved themselves inside her.
115
303260
3000
با زور او را تجاوز کردند.
05:06
I heard an 80-year-old woman
116
306260
2000
شنیدم که یک پیرزن هشتاد ساله
05:08
whose legs were broken and pulled out of her sockets
117
308260
3000
پاهاش شکسته و از حفره جدا شده بودند
05:11
and twisted up on her head
118
311260
2000
و بسوی سرش پیچیده بودند
05:13
as the soldiers raped her like that.
119
313260
2000
هنگامیکه سربازان او را در آن حالت تجاوز میکردند.
05:15
There are thousands of these stories,
120
315260
2000
هزاران همچنین داستانهایی وجود دارند.
05:17
and many of the women had holes in their bodies --
121
317260
3000
خیلی از زنها در بدنشان سوارخ داشتند --
05:20
holes, fistula --
122
320260
2000
سوراخ، ناسور --
05:22
that were the violation of war --
123
322260
3000
که تجاوزهای جنگی بودند.
05:25
holes in the fabric of their souls.
124
325260
3000
سوراخهایی در جوهره ی وجودشان.
05:28
These stories saturated my cells and nerves,
125
328260
3000
این نوع داستانها، سلولها و اعصاب مرا اشباع‌ كردند.
05:31
and to be honest,
126
331260
2000
راستش را بخواهید،
05:33
I stopped sleeping for three years.
127
333260
2000
برای سه سال تمام نخوابیدم.
05:35
All the stories began to bleed together.
128
335260
3000
تمام داستانها با هم قاتی شدند.
05:38
The raping of the Earth,
129
338260
2000
تجاوز کردن به کره زمین،
05:40
the pillaging of minerals,
130
340260
2000
غارت کردن ماده معدنی،
05:42
the destruction of vaginas --
131
342260
2000
ویران کردن واژنها --
05:44
none of these were separate anymore
132
344260
3000
هیچکدام از اینها دیگر از هم جدا نبودند.
05:47
from each other or me.
133
347260
2000
از همدیگر یا از من.
05:49
Militias were raping six-month-old babies
134
349260
3000
مجاهدین، کودکان شش ماه را تجاوز میکردند
05:52
so that countries far away
135
352260
2000
تا اینکه کشورهای دورادور
05:54
could get access to gold and coltan
136
354260
2000
بتوانند به طلا و كولتان دسترسی یابند
05:56
for their iPhones and computers.
137
356260
3000
برای مبادله‌ كردن‌ آیفُن ها و کامپیوترها.
05:59
My body had not only become a driven machine,
138
359260
3000
بدنم نه تنها یک ماشین فعال شده بود،
06:02
but it was responsible now
139
362260
2000
ولی حال مسئول
06:04
for destroying other women's bodies
140
364260
2000
ویران شدن بدنهای زنهای دیگر بود
06:06
in its mad quest to make more machines
141
366260
2000
در این تلاش دیوانه وارش برای ساختن ماشینهای بیشتری
06:08
to support the speed and efficiency of my machine.
142
368260
4000
برای حمایت کردن از سرعت و کارایي ماشین خود.
06:12
Then I got cancer --
143
372260
2000
بعد، سرطان گرفتم --
06:14
or I found out I had cancer.
144
374260
2000
فهمیدم که سرطان دارم.
06:16
It arrived like a speeding bird
145
376260
2000
همانند یک پرنده ی تند
06:18
smashing into a windowpane.
146
378260
3000
با شیشه ی پنجره بشدت برخورد کردم.
06:21
Suddenly, I had a body,
147
381260
2000
ناگهان، بدن داشتم،
06:23
a body that was pricked
148
383260
2000
بدنی که خراشیده شده بود،
06:25
and poked and punctured,
149
385260
2000
سیخونک خورده بود و پنچر شده بود.
06:27
a body that was cut wide open,
150
387260
3000
بدنی که بسورت باز پاره شده بود،
06:30
a body that had organs removed
151
390260
2000
بدنی که ارگانهایش از جا برداشته شدند،
06:32
and transported and rearranged and reconstructed,
152
392260
3000
انتقال یافتند، بازآراستنه شدند و نوسازي‌ شدند.
06:35
a body that was scanned
153
395260
2000
بدنی که اسکن شده بود
06:37
and had tubes shoved down it,
154
397260
2000
و با زور لوله هایی به درونش داخل شده بودند،
06:39
a body that was burning from chemicals.
155
399260
3000
بدنی که از بابت مواد شيميايي‌ میسوخت.
06:42
Cancer exploded
156
402260
2000
سرطان، دیوار گسيختگي‌ مرا
06:44
the wall of my disconnection.
157
404260
3000
منفجر کرد
06:47
I suddenly understood that the crisis in my body
158
407260
3000
ناگهان، فهمیدم که بحران در بدنم
06:50
was the crisis in the world,
159
410260
2000
بحران دنیا بود،
06:52
and it wasn't happening later,
160
412260
2000
و این اتفاق در آینده نبود،
06:54
it was happening now.
161
414260
2000
بلکه در حال حاظر داشت میافتاد.
06:56
Suddenly, my cancer was a cancer that was everywhere,
162
416260
3000
ناگهان، سرطان من، سرطانی بود که همه جا بود،
06:59
the cancer of cruelty, the cancer of greed,
163
419260
3000
سرطان ظلم، سرطان حرص،
07:02
the cancer that gets inside people
164
422260
2000
سرطانی که وارد انسانهایی
07:04
who live down the streets from chemical plants -- and they're usually poor --
165
424260
4000
که نزدیک صنایع شیمیایی زندگی میکنند میشود -- معمولا آنها فقیر هستند --
07:08
the cancer inside the coal miner's lungs,
166
428260
2000
سرطانی که در درون ریه های معدنکار زغال وجود دارد،
07:10
the cancer of stress for not achieving enough,
167
430260
3000
سرطان فشارهایی که از بابت کمبود پيروزي‌ و موفقیت کافی بدست میایند،
07:13
the cancer of buried trauma,
168
433260
2000
سرطان آسیب های خفته و بخاک سپرده شده،
07:15
the cancer in caged chickens and polluted fish,
169
435260
3000
سرطانی که در مرغهای فقسی و ماهیهای آلوده وجود دارد،
07:18
the cancer in women's uteruses from being raped,
170
438260
3000
سرطانی که در رحم‌ زنها از بابت تجاوز وجود دارد،
07:21
the cancer that is everywhere from our carelessness.
171
441260
3000
سرطانی که از بابت بی توجهی های ما در همه جا هست.
07:24
In his new and visionary book,
172
444260
3000
در کتاب جدید و رويايي‌
07:27
"New Self, New World,"
173
447260
2000
"شخصیت نو،‌ دنیای نو"
07:29
the writer Philip Shepherd says,
174
449260
2000
نویسنده، فیلیپ شِپِرد، میگوید،
07:31
"If you are divided from your body,
175
451260
3000
"اگر تو از بدنت جدا باشی،
07:34
you are also divided from the body of the world,
176
454260
3000
همانطور از بدن دنیا جدا خواهی بود،
07:37
which then appears to be other than you
177
457260
2000
که درآن هنگام بنظرت میاید که غیر از تو
07:39
or separate from you,
178
459260
2000
یا جدا از تو میباشد،
07:41
rather than the living continuum
179
461260
2000
بجای این تسلسل‌ زنده ای
07:43
to which you belong."
180
463260
2000
که تو جزوی از آن هستی."
07:45
Before cancer,
181
465260
2000
قبل از سرطان،
07:47
the world was something other.
182
467260
2000
دنیا یک چیز غیر بود.
07:49
It was as if I was living in a stagnant pool
183
469260
3000
مثل این میماند که من داشتم در یک استخر راکد زندگی میکردم
07:52
and cancer dynamited the boulder
184
472260
2000
و سرطان، این تخته‌ سنگی را
07:54
that was separating me from the larger sea.
185
474260
3000
که مرا از اقیانوس جدا کرده بود را منفجر کرد.
07:57
Now I am swimming in it.
186
477260
3000
حال، در آن شنا میکنم.
08:00
Now I lay down in the grass
187
480260
2000
حال، روی چمن دراز میکشم،
08:02
and I rub my body in it,
188
482260
2000
و بدنم را به زمین میمالم،
08:04
and I love the mud on my legs and feet.
189
484260
3000
و از گلی که روی پاهام هستند لذت میبرم.
08:07
Now I make a daily pilgrimage
190
487260
3000
حال، زیارت روزانه ام اینست که
08:10
to visit a particular weeping willow by the Seine,
191
490260
3000
به سراغ یک درخت بيد مجنون خاصی که کنار رودخانه سن هست میروم،
08:13
and I hunger for the green fields
192
493260
2000
و تشنۀ دشتهای سبز
08:15
in the bush outside Bukavu.
193
495260
2000
اطراف شهر بوکاوو هستم.
08:17
And when it rains hard rain,
194
497260
2000
و زمانیکه بشدت باران میاید،
08:19
I scream and I run in circles.
195
499260
3000
جیغ میزنم و دایره وار میدویم.
08:22
I know that everything is connected,
196
502260
4000
میدانم که همه چیز به هم پیوسته هستند،
08:26
and the scar that runs the length of my torso
197
506260
3000
و اثر زخمی که در سراسر تنه ی من وجود دارد،
08:29
is the markings of the earthquake.
198
509260
2000
نشان دار یک زلزله است.
08:31
And I am there with the three million in the streets of Port-au-Prince.
199
511260
4000
و من با سه میلون مردم در خیابانهای پورتو پرنس هستم.
08:35
And the fire that burned in me
200
515260
2000
و آتشی که در من
08:37
on day three through six of chemo
201
517260
3000
در سومین تا ششمین روز کیموتراپی میسوزد
08:40
is the fire that is burning
202
520260
2000
آتشی است که
08:42
in the forests of the world.
203
522260
2000
که در جنگلهای دنیا میسوزد.
08:44
I know that the abscess
204
524260
2000
میدانم که ورم‌ چركی
08:46
that grew around my wound after the operation,
205
526260
3000
که در اطراف زخمم بعد از عمل‌ جراحی رشد کرد،
08:49
the 16 ounces of puss,
206
529260
2000
شانزده اونس‌ چرک،
08:51
is the contaminated Gulf of Mexico,
207
531260
3000
خلیج مکزیک آلوده است،
08:54
and there were oil-drenched pelicans inside me
208
534260
3000
و در درونم، مرغ سقاهای خیس از نفت شده
08:57
and dead floating fish.
209
537260
2000
و ماهیهای مرده ی شناور، وجود دارند.
08:59
And the catheters they shoved into me without proper medication
210
539260
3000
و ميلهای جراحی بولي را که ،بدون داروی مناسبی، به زور داخلم کردند،
09:02
made me scream out
211
542260
2000
مرا، همانند گریه هایی که زمین از بابت
09:04
the way the Earth cries out from the drilling.
212
544260
4000
مته زدنها میکند، وادار به فریاد کشیدن کرد.
09:08
In my second chemo,
213
548260
2000
در طی دویم کیموتراپیم،
09:10
my mother got very sick
214
550260
2000
مادرم بدجوری مریض شد،
09:12
and I went to see her.
215
552260
2000
و به ملاقاتش رفتم.
09:14
And in the name of connectedness,
216
554260
2000
و به نام پیوستگی،
09:16
the only thing she wanted before she died
217
556260
3000
تنها آرزویش قبل از مرگ این بود
09:19
was to be brought home
218
559260
2000
که به خانه ی خودش
09:21
by her beloved Gulf of Mexico.
219
561260
3000
در کنار خلیج مکزیک عزیزش برگردانده شود.
09:24
So we brought her home,
220
564260
2000
پس ما او را آوردیم،
09:26
and I prayed that the oil wouldn't wash up on her beach
221
566260
2000
و من دعا میکردم که قبل از اینکه فوت کند،
09:28
before she died.
222
568260
2000
ساحل اش از نفت خیس نوشد.
09:30
And gratefully, it didn't.
223
570260
2000
شکرگزارم که خیس نشد.
09:32
And she died quietly in her favorite place.
224
572260
3000
و به آرامی، در محبوبترین مکانش، فوت کرد.
09:35
And a few weeks later, I was in New Orleans,
225
575260
2000
چند هفته ی بعد، در نیو اُرلینز بودم،
09:37
and this beautiful, spiritual friend
226
577260
2000
و یک دوست زیبا و روحانی
09:39
told me she wanted to do a healing for me.
227
579260
2000
بمن گفت که میخواهد مرا شفا دهد.
09:41
And I was honored.
228
581260
2000
احساس افتخار بمن دست داد.
09:43
And I went to her house, and it was morning,
229
583260
2000
به خانه اش رفتم، صبح بود،
09:45
and the morning New Orleans sun was filtering through the curtains.
230
585260
3000
و نور خورشید صبح نیو اُرلینز، از لابلای پرده پدیدار بود.
09:48
And my friend was preparing this big bowl,
231
588260
2000
دوستم داشت یک کاسه ی بزرگی را آماده میکرد،
09:50
and I said, "What is it?"
232
590260
2000
گفتم، "این چیه؟"
09:52
And she said, "It's for you.
233
592260
2000
گفت، "برای توست.
09:54
The flowers make it beautiful,
234
594260
3000
گُلها ، زیباش میکنند،
09:57
and the honey makes it sweet."
235
597260
2000
و عسل شیرنش میکند."
09:59
And I said, "But what's the water part?"
236
599260
2000
گفتم، "پس آب برای چیست؟"
10:01
And in the name of connectedness,
237
601260
2000
و بنام پیوستگی،
10:03
she said, "Oh, it's the Gulf of Mexico."
238
603260
3000
گفت، "آه، این خلیج مکزیک است."
10:06
And I said, "Of course it is."
239
606260
2000
گفتم، "البته."
10:08
And the other women arrived and they sat in a circle,
240
608260
2000
زنهای دیگری آمدند و در این دایره نشستند،
10:10
and Michaela bathed my head with the sacred water.
241
610260
3000
و میکِیلا، سرم را با این آب مقدس شست.
10:13
And she sang -- I mean her whole body sang.
242
613260
3000
و آواز میخواند -- تمام بدنش آواز میخواند.
10:16
And the other women sang
243
616260
2000
زنهای دیگر هم آواز میخواندند
10:18
and they prayed for me and my mother.
244
618260
2000
و برای من و مادرم دعا میکردند.
10:20
And as the warm Gulf washed over my naked head,
245
620260
3000
همینطور که این خلیج ولرم داشت سر برهنۀ مرا میشست،
10:23
I realized that it held
246
623260
2000
متوجه شدم که سرم
10:25
the best and the worst of us.
247
625260
3000
کل خوبیها و بدیهای ما را نگه میداشت.
10:28
It was the greed and recklessness
248
628260
2000
حرص و بی توجهیها بودند
10:30
that led to the drilling explosion.
249
630260
3000
که باعث انفجارهای مته زنیها شدند.
10:33
It was all the lies that got told
250
633260
2000
تمام دروغها بودند
10:35
before and after.
251
635260
2000
که در قبل و بعد گفته شده بودند.
10:37
It was the honey in the water that made it sweet,
252
637260
2000
عسل در آب بود که شیرینش کرده بود،
10:39
it was the oil that made it sick.
253
639260
3000
و نفت در آب بود که مریضش کرده بود.
10:42
It was my head that was bald --
254
642260
2000
سر کچلم بود که در حال
10:44
and comfortable now without a hat.
255
644260
2000
بدون کلاه راحت بود.
10:46
It was my whole self
256
646260
2000
تمام وجودم بود
10:48
melting into Michaela's lap.
257
648260
2000
که داشت در آغوش میکِیلا آب میشد.
10:50
It was the tears that were indistinguishable from the Gulf
258
650260
3000
اشکهایی که ازگونه ام لبریز بودند،
10:53
that were falling down my cheek.
259
653260
2000
غير قابل‌ تشخيص‌ از خلیج بودند.
10:55
It was finally being in my body.
260
655260
5000
سرانجام در بدنم بودم.
11:00
It was the sorrow
261
660260
2000
غم و اندوه بود که
11:02
that's taken so long.
262
662260
2000
باعث طولانی بودن گذشت وقت شد.
11:04
It was finding my place
263
664260
2000
پیدا کردن خودم
11:06
and the huge responsibility
264
666260
2000
و این مسئولیت بزرگی که
11:08
that comes with connection.
265
668260
2000
با پیوستن میاید، بود.
11:10
It was the continuing devastating war in the Congo
266
670260
3000
همانند جنگ ادامه دار ویران کنگو
11:13
and the indifference of the world.
267
673260
2000
و بی تفاوتي دنیا بود.
11:15
It was the Congolese women
268
675260
2000
همانند زنهای کنگویی
11:17
who are now rising up.
269
677260
2000
که دارند برمیخیزند.
11:19
It was my mother leaving,
270
679260
2000
این رفتن مادرم بود،
11:21
just at the moment
271
681260
2000
در عین حالی که
11:23
that I was being born.
272
683260
2000
من داشتم بدنیا میامدم.
11:25
It was the realization
273
685260
2000
این تحققی بود
11:27
that I had come very close to dying --
274
687260
2000
که من نزدیک بمرگ آمده بودم --
11:29
in the same way that the Earth, our mother,
275
689260
3000
به همان طریقی که کره ی زمین و مادرهای ما
11:32
is barely holding on,
276
692260
3000
دارند بط‌ورعريان‌ زنده میمانند،
11:35
in the same way that 75 percent of the planet
277
695260
4000
به همان طریقی که ۷۵ در صد بشریت
11:39
are hardly scraping by,
278
699260
3000
بسختی دارند زندگی میکنند،
11:42
in the same way
279
702260
2000
به همان طریقی که
11:44
that there is a recipe for survival.
280
704260
3000
یک راه حل برای برزيستی وجود دارد.
11:47
What I learned
281
707260
2000
چیزی که من یاد گرفتم
11:49
is it has to do with attention and resources
282
709260
3000
اینست که چقدر به توجه و منابع ای که
11:52
that everybody deserves.
283
712260
2000
همه لایق آن هستند ربط دارد.
11:54
It was advocating friends
284
714260
2000
دوستان طرفدار و
11:56
and a doting sister.
285
716260
2000
خواهر فرسوده بود.
11:58
It was wise doctors and advanced medicine
286
718260
2000
دکترهای خردمند و داروهای پیشرفته
12:00
and surgeons who knew what to do with their hands.
287
720260
3000
و جراهانی که میدانستند با دستهاشان چکار کنند.
12:03
It was underpaid and really loving nurses.
288
723260
4000
پرستارهای پر محبت که قدرشان را نمیدانیم.
12:07
It was magic healers and aromatic oils.
289
727260
3000
شفادهنده ها و روغنهای معط‌ر.
12:10
It was people who came with spells and rituals.
290
730260
2000
آدمهایی که با مراسم و تشریفاتشان آمدند.
12:12
It was having a vision of the future
291
732260
3000
داشتن یک الهام برای آینده
12:15
and something to fight for,
292
735260
2000
و برای بدست آوردن آن،
12:17
because I know this struggle isn't my own.
293
737260
3000
چون، میدانم که این ستیز صرفا مال من نیست.
12:20
It was a million prayers.
294
740260
2000
میلونها دعا بود.
12:22
It was a thousand hallelujahs
295
742260
2000
هزاران هللويا
12:24
and a million oms.
296
744260
2000
و میلونها هو گفتن بود.
12:26
It was a lot of anger,
297
746260
2000
براشفتگهای بسیار،
12:28
insane humor,
298
748260
2000
شوخیهای دیوانه وار،
12:30
a lot of attention, outrage.
299
750260
2000
توجه های بسیار و غضب بود.
12:32
It was energy, love and joy.
300
752260
3000
انرژی و عشق و شادی بود.
12:35
It was all these things.
301
755260
2000
همه ی این چیزها بود.
12:37
It was all these things.
302
757260
2000
همه ی این چیزها بود.
12:39
It was all these things
303
759260
2000
همه ی این چیزها
12:41
in the water, in the world, in my body.
304
761260
3000
در آب، در دنیا، در درون بدنم.
12:44
(Applause)
305
764260
8000
(تشویق تماشاگران)
درباره این وب سایت

این سایت ویدیوهای یوتیوب را به شما معرفی می کند که برای یادگیری زبان انگلیسی مفید هستند. دروس انگلیسی را خواهید دید که توسط معلمان درجه یک از سراسر جهان تدریس می شود. روی زیرنویس انگلیسی نمایش داده شده در هر صفحه ویدیو دوبار کلیک کنید تا ویدیو از آنجا پخش شود. زیرنویس‌ها با پخش ویدیو همگام می‌شوند. اگر نظر یا درخواستی دارید، لطفا با استفاده از این فرم تماس با ما تماس بگیرید.

https://forms.gle/WvT1wiN1qDtmnspy7