What really matters at the end of life | BJ Miller | TED

12,750,923 views ・ 2015-09-30

TED


لطفا برای پخش فیلم روی زیرنویس انگلیسی زیر دوبار کلیک کنید.

Translator: Amin Rasoulof Reviewer: Leila Ataei
00:13
Well, we all need a reason to wake up.
0
13999
3009
ما همه به دلیلی نیاز داریم تا بیدار شویم.
00:18
For me, it just took 11,000 volts.
1
18898
2373
برای من فقط ۱۱هزار ولت احتیاج بود.
00:23
I know you're too polite to ask,
2
23068
1674
میدانم که ادب حکم میکند که نپرسید،
00:24
so I will tell you.
3
24766
1635
بنابراین خودم به شما میگویم.
00:27
One night, sophomore year of college,
4
27354
2223
یک شب، سال دوم کالج،
00:29
just back from Thanksgiving holiday,
5
29601
3698
تازه از تعطیلات عید شکرگزاری برگشته بودیم،
00:33
a few of my friends and I were horsing around,
6
33323
2652
من و چند تا از دوستام داشتیم بازی می‌کردیم،
00:35
and we decided to climb atop a parked commuter train.
7
35999
3565
تصمیم گرفتیم که از یک قطار شهری که پارک شده بود بالا بریم.
00:40
It was just sitting there, with the wires that run overhead.
8
40167
3114
قطار اونجا ساکن بود، و سیم‌ها از بالای سرش رد می‌شدند.
00:43
Somehow, that seemed like a great idea at the time.
9
43305
3102
یک جورایی، در آن موقع ایده خوبی بنظر می‌رسید.
00:46
We'd certainly done stupider things.
10
46804
2482
البته قبلاً کارهای احمقانه‌تر هم انجام داده بودیم.
00:50
I scurried up the ladder on the back,
11
50270
3021
من سریع از نردبان پشتی بالا رفتم،
00:53
and when I stood up,
12
53315
1722
و وقتی صاف ایستادم،
00:55
the electrical current entered my arm,
13
55061
3582
جریان برق وارد دستم شد،
00:58
blew down and out my feet, and that was that.
14
58667
2540
پاهام رو متلاشی کرد و کَند، و تمام.
01:03
Would you believe that watch still works?
15
63699
2589
باور می‌کنید که آن ساعت مچی هنوز کار می‌کند؟
01:08
Takes a licking!
16
68216
1207
جون سخته.
01:09
(Laughter)
17
69447
1031
(خنده)
01:10
My father wears it now in solidarity.
18
70502
2309
پدرم الان برای همدردی آن را روی دستش می‌بندد.
01:15
That night began my formal relationship with death -- my death --
19
75295
6023
آن شب رابطه رسمی من با مرگ شروع شد --مرگ خودم--
01:21
and it also began my long run as a patient.
20
81342
3808
و دوره طولانی من به عنوان بیمار هم آغاز شد
01:25
It's a good word.
21
85174
1154
کلمه خوبی هست.
01:26
It means one who suffers.
22
86352
1727
یعنی کسی که رنج می‌کشد.
01:28
So I guess we're all patients.
23
88825
1441
پس گمان می‌کنم که ما همه بیمار هستیم.
01:31
Now, the American health care system
24
91607
2366
نظام سلامت آمریکا
01:33
has more than its fair share of dysfunction --
25
93997
3121
مطمئنا بیش از آنچه سزاوار استعدادش است
01:37
to match its brilliance, to be sure.
26
97142
2060
ناکارآمد هست،
01:39
I'm a physician now, a hospice and palliative medicine doc,
27
99750
4452
الان من پزشک هستم، پزشک متخصص مراقبت از بیماران علاج ناپذیر و دکتر مراقبتهای تسکینی،
01:44
so I've seen care from both sides.
28
104226
2246
بنابراین خدمات درمانی را از هر دو سمت نگاه کرده‌ام.
01:47
And believe me: almost everyone who goes into healthcare
29
107076
3899
و باور کنید تقریباً هر کسی که وارد نظام بهداشت می‌شود
01:50
really means well -- I mean, truly.
30
110999
3137
نیت خوبی دارد، واقعاً میگم
01:54
But we who work in it are also unwitting agents
31
114874
3933
ولی ما هم که در این سیستم کار می‌کنیم کارمندهای ناآگاهی هستیم برای
01:58
for a system that too often does not serve.
32
118831
4244
نظامی که خیلی مواقع وظیفه‌اش را انجام نمی‌دهد.
02:03
Why?
33
123999
1157
چرا؟
02:05
Well, there's actually a pretty easy answer to that question,
34
125624
3381
خب، یک جواب خیلی ساده به این سوال وجود دارد،
02:09
and it explains a lot:
35
129029
2248
که خیلی روشنگر هست:
02:11
because healthcare was designed with diseases, not people, at its center.
36
131301
5958
چون هسته خدمات درمانی بر اساس بیماری‌ها طراحی شده، نه بر اساس مردم.
02:18
Which is to say, of course, it was badly designed.
37
138419
2906
که باید گفت بد طراحی شده.
02:22
And nowhere are the effects of bad design more heartbreaking
38
142158
6052
و هیچ جا اثرات طرح‌ریزی بد، اندوه‌آور‌تر
02:28
or the opportunity for good design more compelling
39
148234
3335
و فرصت طرح‌ریزی مناسب واجب‌تر از
02:31
than at the end of life,
40
151593
2141
انتهای زندگی نیست،
02:33
where things are so distilled and concentrated.
41
153758
3356
زمانی که همه‌ی چیزها ناب و در هم فشرده هستند.
02:38
There are no do-overs.
42
158234
1786
فرصت دوباره‌ای وجود ندارد.
02:42
My purpose today is to reach out across disciplines
43
162073
4491
هدفم امروز این هست که دست کمک به سمت گرایش‌های مختلف دراز کنم
02:46
and invite design thinking into this big conversation.
44
166588
4367
و تفکر در زمینه طرح‌ریزی را به این بحث مهم دعوت کنم.
02:51
That is, to bring intention and creativity
45
171495
5357
یعنی وارد کردن انگیزه و خلاقیت
02:56
to the experience of dying.
46
176876
2769
به تجربه‌ی مردن.
03:01
We have a monumental opportunity in front of us,
47
181235
4033
ما فرصت مهمی در پیش روی خود داریم،
03:05
before one of the few universal issues
48
185292
4341
یکی از معدود مسائل جهانی، مقابل ما به عنوان
03:09
as individuals as well as a civil society:
49
189657
3310
فرد و همچنین جامعه متمدن هست:
03:12
to rethink and redesign how it is we die.
50
192991
3916
که بازاندیشی و بازطراحی کنیم که چگونه می‌میریم.
03:19
So let's begin at the end.
51
199489
2590
بگذارید از آخر شروع کنیم.
03:23
For most people, the scariest thing about death isn't being dead,
52
203611
3935
برای بیشتر مردم ترسناک‌ترین چیز درباره مرگ، مرده بودن نیست،
03:27
it's dying, suffering.
53
207570
1819
مردن است، رنج کشیدن است.
03:29
It's a key distinction.
54
209809
1375
این یک تفاوت کلیدی است.
03:32
To get underneath this, it can be very helpful
55
212461
2168
دقیق شدن در این موضوع می‌تواند خیلی کمک کند
03:34
to tease out suffering which is necessary as it is,
56
214653
4354
به جدا کردن مفهوم رنجی که بودنش اجتناب ناپذیر است از
03:39
from suffering we can change.
57
219031
2665
رنجی که می‌توانیم آن را تغییر دهیم.
03:42
The former is a natural, essential part of life, part of the deal,
58
222317
5236
اولی طبیعی هست، بخش اساسی زندگی است، قانون است،
03:47
and to this we are called to make space, adjust, grow.
59
227577
5114
و از ما خواسته شده که بهش فضا بدهیم، با آن منطبق شویم و رشد کنیم.
03:55
It can be really good to realize forces larger than ourselves.
60
235013
5346
خیلی خوب میشه که قدرت‌هایی که از ما بزرگتر هستند را بشناسیم.
04:01
They bring proportionality,
61
241098
3124
آنها تناسب به همراه می‌آورند،
04:04
like a cosmic right-sizing.
62
244246
2319
مثل به‌اندازه فهم در‌آوردن کیهان.
04:08
After my limbs were gone,
63
248779
2434
بعد از اینکه اعضای بدنم از دست رفتند،
04:11
that loss, for example, became fact, fixed --
64
251237
4586
این فقدان، به عنوان مثال، تبدیل به یک واقعیت همیشگی تبدیل شد--
04:15
necessarily part of my life,
65
255847
3313
بخشی جدایی‌ناپذیر از زندگی من،
04:19
and I learned that I could no more reject this fact than reject myself.
66
259184
6116
و یاد گرفتم که نخواهم توانست این واقعیت را بدون انکار خودم طرد کنم.
04:27
It took me a while, but I learned it eventually.
67
267173
2621
برای من زمان برد ولی بالاخره یاد گرفتم.
04:30
Now, another great thing about necessary suffering
68
270572
2444
نکته خوب دیگر درباره رنج اجتناب‌ناپذیر
04:33
is that it is the very thing
69
273040
3508
این است که این دقیقا چیزی است که
04:36
that unites caregiver and care receiver --
70
276572
5403
مددجو و مددرسان را به هم پیوند می‌دهد--
04:41
human beings.
71
281999
1253
انسان‌ها را.
04:45
This, we are finally realizing, is where healing happens.
72
285089
3814
بالاخره داریم می‌فهمیم که این همان نقطه‌ای هست که بهبودی حاصل می‌شود.
04:49
Yes, compassion -- literally, as we learned yesterday --
73
289673
3520
بله! مهربانی -- همانطور که دیروز یادگرفتیم--
04:53
suffering together.
74
293217
1428
در کنار هم رنج کشیدن!
04:56
Now, on the systems side, on the other hand,
75
296672
3338
از طرف دیگر در سوی نظام (بهداشتی)،
05:00
so much of the suffering is unnecessary, invented.
76
300034
3858
بسیاری از درد کشیدن‌ها لازم نیستند، ساخته شده‌اند.
05:04
It serves no good purpose.
77
304376
2274
برای هدف خیر خدمت نمی‌کند.
05:06
But the good news is, since this brand of suffering is made up,
78
306674
4301
ولی نکته مثبت این است که، از آنجایی که این گونه درد کشیدن ساختگی است
05:10
well, we can change it.
79
310999
1484
میتوانیم آن را تغییر دهیم.
05:13
How we die is indeed something we can affect.
80
313681
2654
قطعاً چگونه مردنمان را می‌توانیم تغییر دهیم.
05:18
Making the system sensitive to this fundamental distinction
81
318446
4053
حساس کردن نظام (سلامت) به این تفاوت اساسی...
05:22
between necessary and unnecessary suffering
82
322523
3452
میان رنج بردن اجتناب ناپذیر و درد کشیدن قابل اجتناب...
05:25
gives us our first of three design cues for the day.
83
325999
3690
به ما اولین راهنما از راهنماهای سه‌گانه برای طرح‌ریزی ارائه می‌دهد.
05:30
After all, our role as caregivers, as people who care,
84
330299
4529
بالاخره، نقش ما به عنوان مددکار، به عنوان افرادی که اهمیت می‌دهند،
05:34
is to relieve suffering -- not add to the pile.
85
334852
4662
این است که رنج را التیام دهیم، نه اینکه به انبوه آنها اضافه کنیم.
05:42
True to the tenets of palliative care,
86
342292
1871
در وفاداری به باورهای مراقبت تسکین‌دهنده،
05:44
I function as something of a reflective advocate,
87
344187
3673
من مثل یک حامی دانا عمل می‌کنم
05:47
as much as prescribing physician.
88
347884
2119
به همان اندازه که یک پزشک نسخه‌نویس هستم.
05:51
Quick aside: palliative care -- a very important field but poorly understood --
89
351177
6021
اشاره‌ای گذرا: مراقبت تسکینی --که رشته‌ای مهم اما کم شناخته شده است--
05:57
while it includes, it is not limited to end of life care.
90
357222
2954
در حالی‌که به مراقبت‌های پایان زندگی می‌پردازد، ولی به آن محدود نمی‌شود.
06:00
It is not limited to hospice.
91
360200
1841
منحصر به مراقبت از بیماران علاج ناپذیر نیست.
06:02
It's simply about comfort and living well at any stage.
92
362811
3457
در حقیقت به آرامش و خوب زندگی کردن در هر مرحله‌ای می‌پردازد.
06:06
So please know that you don't have to be dying anytime soon
93
366999
3039
پس خواهش می‌کنم بدانید که شما نباید در حال مرگ باشید تا
06:10
to benefit from palliative care.
94
370062
1687
از مراقبت تسکین‌دهنده بهره ببرید.
06:13
Now, let me introduce you to Frank.
95
373450
2280
اجازه بدهید شما را به فرانک معرفی کنم.
06:17
Sort of makes this point.
96
377768
1215
به نوعی منظور من را می‌رساند.
06:19
I've been seeing Frank now for years.
97
379007
2030
من سالهاست که فرانک را ملاقات می‌کنم.
06:21
He's living with advancing prostate cancer on top of long-standing HIV.
98
381061
4194
او با سرطان پروستاتِ در حال گسترش و مهمتر از آن سالهاست که با HIV زندگی می‌کند.
06:26
We work on his bone pain and his fatigue,
99
386197
1986
ما برای استخوان درد و خستگی او تلاش می‌کنیم،
06:28
but most of the time we spend thinking out loud together about his life --
100
388207
4714
اما بیشتر اوقات وقتمان را با هم صرف ابراز افکارمان درباره زندگی او می‌کنیم،
06:32
really, about our lives.
101
392945
1365
در واقع درباره زندگی هر دو مان.
06:35
In this way, Frank grieves.
102
395071
1660
اینطوری، فرانک غصه می‌خورد.
06:37
In this way, he keeps up with his losses as they roll in,
103
397207
3779
اینطوری، او همپای آنچه از دست می‌دهد پیش می‌رود،
06:41
so that he's ready to take in the next moment.
104
401010
3149
پس او آماده قبول لحظه بعدی است.
06:45
Loss is one thing, but regret, quite another.
105
405524
4171
از دست‌دادن، یک چیز است، افسوس اما، چیزی کاملاً متفاوت است.
06:51
Frank has always been an adventurer --
106
411243
1957
فرانک همیشه یک ماجراجو بوده،
06:53
he looks like something out of a Norman Rockwell painting --
107
413224
2841
او مثل یک چیزی است که از نقاشی نورمن راکوِل بیرون آمده،
06:56
and no fan of regret.
108
416089
1564
و اهل افسوس و پشیمانی نیست.
06:58
So it wasn't surprising when he came into clinic one day,
109
418566
2681
به همین خاطر عجیب نبود که یک روز به درمانگاه آمد،
07:01
saying he wanted to raft down the Colorado River.
110
421271
2736
می‌گفت که می‌خواهد در مسیر رود کلرادو قایق‌سواری کند.
07:05
Was this a good idea?
111
425142
1675
این ایده خوبی بود؟
07:07
With all the risks to his safety and his health, some would say no.
112
427268
4204
با توجه به همه خطرات برای سلامتی و امنیت او بعضی می‌گویند نه.
07:11
Many did, but he went for it, while he still could.
113
431496
3566
خیلی‌ها هم گفتند، ولی او رفت دنبالش، زمانی که هنوز می‌توانست.
07:15
It was a glorious, marvelous trip:
114
435999
3611
سفر با شکوه و درخشانی بود:
07:20
freezing water, blistering dry heat, scorpions, snakes,
115
440928
5322
آب سرد، گرمای سوزان، عقرب‌ها، مارها،
07:26
wildlife howling off the flaming walls of the Grand Canyon --
116
446274
5431
صدای طبیعت از دیوارهای سوزان گرندکَنیون منعکس می‌شد،
07:31
all the glorious side of the world beyond our control.
117
451729
3544
تمام بخش با شکوه جهان که ورای فرمان ماست.
07:36
Frank's decision, while maybe dramatic,
118
456492
1890
تصمیم فرانک که شاید احساسی بود،
07:38
is exactly the kind so many of us would make,
119
458406
2287
دقیقاً همانی هست که خیلی از ما شاید می‌گرفتیم
07:40
if we only had the support to figure out what is best for ourselves over time.
120
460717
6197
تنها اگر پشتیبانی داشتیم که تشخیص می‌داد چه چیزی در طول زمان برایمان بهترین است.
07:49
So much of what we're talking about today is a shift in perspective.
121
469291
3369
بیشتر آنچه که امروز درباره‌اش صحبت می‌کنیم تغییر دیدگاه است.
07:54
After my accident, when I went back to college,
122
474723
2252
پس از حادثه‌ای که من داشتم، وقتی به کالج برگشتم،
07:56
I changed my major to art history.
123
476999
2366
رشته خودم را به تاریخ هنر تغییر دادم.
08:00
Studying visual art, I figured I'd learn something about how to see --
124
480095
4300
با خواندن هنرهای تصویری، متوجه شدم که چیزی درباره طرز نگاه خواهم آموخت،
08:05
a really potent lesson for a kid who couldn't change
125
485705
3374
درس مهمی بود برای بچه‌ای که نمی‌توانست آنچه را که می‌دید
08:09
so much of what he was seeing.
126
489103
2041
زیاد تغییر بدهد.
08:12
Perspective, that kind of alchemy we humans get to play with,
127
492602
3738
دیدگاه، همان کیمیایی که ما انسان‌ها باید با آن سرگرم باشیم،
08:16
turning anguish into a flower.
128
496364
2510
اضطراب را به یک گل تبدیل می‌کند.
08:21
Flash forward: now I work at an amazing place in San Francisco
129
501999
3792
به جلو بریم: من اکنون در یک جای فوق العاده در سن فرانسیسکو کار می‌کنم به نام
08:25
called the Zen Hospice Project,
130
505815
2239
پروژه مراقبت از بیماران علاج ناپذیر به شیوه ذِن،
08:28
where we have a little ritual that helps with this shift in perspective.
131
508078
3620
که در آنجا یک سنت کوچک برای کمک به تغییر دیدگاه داریم.
08:32
When one of our residents dies,
132
512405
3061
وقتی که یکی از ساکنینِ مرکز ما می‌میرد،
08:35
the mortuary men come, and as we're wheeling the body out through the garden,
133
515490
4470
ماموران تدفین می‌آیند، و همینطور که بدن مرده را از میان باغ بیرون می‌بریم،
08:39
heading for the gate, we pause.
134
519984
2030
در حال رفتن به سمت دروازه، توقف می‌کنیم.
08:42
Anyone who wants --
135
522038
2185
هر کسی که می‌خواهد،
08:44
fellow residents, family, nurses, volunteers,
136
524247
2724
ساکنین، خانواده، پرستاران، داوطلبین و
08:46
the hearse drivers too, now --
137
526995
2444
اخیراً رانندگان ماشین حمل جنازه،
08:49
shares a story or a song or silence,
138
529463
4427
داستان یا آهنگ و یا سکوت را با دیگران تقسیم می‌کند،
08:53
as we sprinkle the body with flower petals.
139
533914
2788
در حالی‌که ما بدن مرده را گلباران می‌کنیم.
08:57
It takes a few minutes;
140
537282
2304
چند دقیقه طول می‌کشد؛
08:59
it's a sweet, simple parting image to usher in grief with warmth,
141
539610
5365
تصویری شیرین و ساده از مشارکت است برای استقبال کردن از اندوه به گرمی،
09:04
rather than repugnance.
142
544999
1711
به جای نفرت.
09:08
Contrast that with the typical experience in the hospital setting,
143
548060
5046
تفاوت را مقایسه کنید با تجربه معمول در ساختار بیمارستان،
09:13
much like this -- floodlit room lined with tubes and beeping machines
144
553130
4864
اتاق، شبیه اینجا با نور زیاد روشن شده و با لوله‌ها و دستگاه‌هایی که بیپ بیپ می‌کنند تقسیم شده
09:18
and blinking lights that don't stop even when the patient's life has.
145
558018
4168
و نورهای چشمک‌زن که حتی وقتی زندگی بیمار متوقف شده هم توقف نمی‌کنند.
09:23
Cleaning crew swoops in, the body's whisked away,
146
563419
3026
نظافتچی‌ها برای تمیز کردن سریع وارد می‌شوند، جنازه را به سرعت بیرون برده‌ شده،
09:26
and it all feels as though that person had never really existed.
147
566469
5028
و این حس را دارد که انگار آن فرد هرگز وجود نداشته است.
09:33
Well-intended, of course, in the name of sterility,
148
573070
2623
البته این کار هدف خوبی دارد، جهت استرلیزه کردن،
09:35
but hospitals tend to assault our senses,
149
575717
3496
ولی بیمارستان‌ها به احساسات ما هجوم می‌برند،
09:39
and the most we might hope for within those walls is numbness --
150
579237
5504
و بیشترین چیزی که می‌توانیم میان آن دیوارها به آن امید داشته باشیم کرختی است،
09:44
anesthetic, literally the opposite of aesthetic.
151
584765
4242
نداشتن حس! که در واقع مقابل داشتن حس زیبایی شناسی قرار دارد.
09:50
I revere hospitals for what they can do; I am alive because of them.
152
590499
4305
من به بیمارستان‌ها برای کاری که می‌کنند احترام می‌گزارم، من بخاطر آنها زنده‌ام.
09:56
But we ask too much of our hospitals.
153
596096
2117
ولی ما خیلی از بیمارستان‌هایمان توقع داریم
09:59
They are places for acute trauma and treatable illness.
154
599436
3593
بیمارستان‌ها جایی هستند برای آسیب‌های شدید و بیماری‌های درمان پذیر.
10:03
They are no place to live and die; that's not what they were designed for.
155
603053
4025
آنجا جایی برای زندگی کردن و مردن نیست، آنها برای این منظور طراحی نشده‌اند.
10:10
Now mind you -- I am not giving up on the notion
156
610078
2300
از طرف دیگر، من از این فکر صرف‌نظر نمی‌کنم که
10:12
that our institutions can become more humane.
157
612402
3210
سازمان‌های ما میتوانند مهربان‌تر باشند.
10:16
Beauty can be found anywhere.
158
616057
2381
زیبایی را هر جایی می‌توان یافت.
10:21
I spent a few months in a burn unit
159
621092
2272
من چند ماهی در بخش سوختگی بودم
10:23
at St. Barnabas Hospital in Livingston, New Jersey,
160
623388
2748
در بیمارستان سَنت بارناباس، در لیوینگزتن در ایالت نیوجرزی
10:26
where I got really great care at every turn,
161
626160
4157
جایی که در همه مواقع مراقبت خوبی از من شد،
10:30
including good palliative care for my pain.
162
630341
2197
از جمله مراقبت تسکینی برای دردهایم.
10:33
And one night, it began to snow outside.
163
633415
2845
یک شب، بیرون برف شروع شد.
10:37
I remember my nurses complaining about driving through it.
164
637426
3915
یادم هست که پرستارهای من از رانندگی در این برف شکایت داشتند.
10:42
And there was no window in my room,
165
642103
2184
و هیچ پنجره‌ای در اتاق من نبود،
10:44
but it was great to just imagine it coming down all sticky.
166
644311
3306
ولی فقط تصور پایین آمدن این برف، فوق‌العاده بود.
10:49
Next day, one of my nurses smuggled in a snowball for me.
167
649299
3934
روز بعد، یکی از پرستارهای من یک گلوله برفی را پنهانی برایم آورد.
10:53
She brought it in to the unit.
168
653257
1633
گلوله برفی را آورد داخل بخش.
10:56
I cannot tell you the rapture I felt holding that in my hand,
169
656731
5408
نمی‌توانم وجد و شادی‌ای که از در دست گرفتن آن احساس کردم را برای شما توضیح دهم،
11:02
and the coldness dripping onto my burning skin;
170
662163
3049
و سرمایی که روی پوست سوزان من می‌چکید
11:05
the miracle of it all,
171
665236
2310
همه‌ی معجزه‌ای که داشت،
11:07
the fascination as I watched it melt and turn into water.
172
667570
3759
افسونِ دیدنِ آب شدنش.
11:15
In that moment,
173
675293
2131
در آن لحظه،
11:17
just being any part of this planet in this universe mattered more to me
174
677448
4488
همین که بخشی از این سیاره در این جهان باشم برای من مهمتر از این بود که
11:21
than whether I lived or died.
175
681960
2099
زنده باشم یا مرده.
11:24
That little snowball packed all the inspiration I needed
176
684083
3123
آن گلوله برف کوچک مجموع همه انگیزه‌ای بود که من نیاز داشتم تا
11:27
to both try to live and be OK if I did not.
177
687230
3205
تلاش کنم زنده بمانم یا اگر سالم نیستم، تلاش کنم که سلامت باشم.
11:31
In a hospital, that's a stolen moment.
178
691176
2884
در بیمارستان، این لحظه‌ گم شده است.
11:36
In my work over the years, I've known many people
179
696356
3389
در کار من، افراد زیادی را در طول سال‌ها می شناختم
11:39
who were ready to go, ready to die.
180
699769
1827
که آماده رفتن بودند، آماده مردن.
11:43
Not because they had found some final peace or transcendence,
181
703192
4783
نه به خاطر اینکه آرامش نهایی یا حیات معنوی را یافته بودند،
11:47
but because they were so repulsed by what their lives had become --
182
707999
4309
بلکه به این خاطر که از آنچه زندگیشان به آن تبدیل شده بوده روی گردان شده بودند--
11:54
in a word, cut off, or ugly.
183
714553
4549
در یک کلام، تمام‌شده، زشت.
12:03
There are already record numbers of us living with chronic and terminal illness,
184
723394
6086
تعداد زیادی از ما از گذشته با بیماری‌های مزمن و درمان ناپذیر زندگی می‌کنیم،
12:09
and into ever older age.
185
729504
1452
و پیر می‌شویم.
12:11
And we are nowhere near ready or prepared for this silver tsunami.
186
731947
4800
و به هیچ وجه آماده این پیریِ متوسط سن جامعه نیستیم.
12:19
We need an infrastructure dynamic enough to handle
187
739335
3261
به زیرساختی به اندازه کافی پویا احتیاج داریم
12:22
these seismic shifts in our population.
188
742620
4064
تا این تغییرات اساسی در جمعیت را اداره کند.
12:27
Now is the time to create something new, something vital.
189
747637
3020
اکنون زمانِ خلق چیزی نوین است، چیزی که اساسی باشد.
12:30
I know we can because we have to.
190
750681
2360
می‌دانم که می‌توانیم، چون مجبوریم.
12:33
The alternative is just unacceptable.
191
753065
2022
جایگزینی وجود ندارد.
12:35
And the key ingredients are known:
192
755651
1882
و عناصر آن مشخص است:
12:37
policy, education and training,
193
757557
3674
خط مشی، تحصیل و آموزش،
12:41
systems, bricks and mortar.
194
761255
2062
نظام و تاسیسات فیزیکی.
12:44
We have tons of input for designers of all stripes to work with.
195
764642
3806
نیازهایِ ورودی زیادی از انواع مختلف داریم.
12:49
We know, for example, from research
196
769123
1881
به عنوان مثال از طریق تحقیقات می‌دانیم
12:51
what's most important to people who are closer to death:
197
771028
3486
که مهمترین نیاز افرادی که به مرگ نزدیک هستند چیست:
12:54
comfort; feeling unburdened and unburdening to those they love;
198
774538
6965
آسایش؛ احساس اینکه باری بر دوش ندارند و به کسانی که دوستشان دارند آرامش می‌دهند،
13:01
existential peace; and a sense of wonderment and spirituality.
199
781527
5242
آرامشِ وجودی، احساس شگفتی و معنویت.
13:08
Over Zen Hospice's nearly 30 years,
200
788896
3758
در طول نزدیک به ۳۰ سال مراقبت از بیماران علاج‌ناپذیر به شیوه ذِن
13:12
we've learned much more from our residents in subtle detail.
201
792678
3643
ما از ساکنین‌مان چیزهای زیادی به تفصیل یاد گرفته‌ایم.
13:17
Little things aren't so little.
202
797662
2465
چیزهای کوچک، واقعا بی اهمیت نیستند.
13:21
Take Janette.
203
801499
1174
به عنوان مثال جَنِت!
13:22
She finds it harder to breathe one day to the next due to ALS.
204
802697
3487
او به خاطر بیماری ALS هر روز سخت‌تر از دیروز نفس می‌کشد.
13:26
Well, guess what?
205
806208
1150
خب، در موردش چی حدس می‌زنید؟
13:28
She wants to start smoking again --
206
808121
3378
قصد دارد سیگار کشیدن را دوباره شروع کند
13:31
and French cigarettes, if you please.
207
811523
2928
آن هم سیگارهای فرانسوی. اگر لطف کنید!
13:36
Not out of some self-destructive bent,
208
816786
2223
نه به قصد از بین بردن خودش،
13:39
but to feel her lungs filled while she has them.
209
819033
3959
بلکه تا احساس کند ریه‌هایش پر شده‌اند وقتی هنوز آنها را دارد.
13:44
Priorities change.
210
824786
1197
اولویت‌ها عوض می‌شوند.
13:47
Or Kate -- she just wants to know
211
827556
2471
یا کِیت، او فقط می‌خواهد بداند که
13:50
her dog Austin is lying at the foot of her bed,
212
830051
4035
سگش، آستین، پایین تختش دراز کشیده،
13:54
his cold muzzle against her dry skin,
213
834110
3717
و پوزه‌ سردش به پوست خشک او می‌خورد،
13:57
instead of more chemotherapy coursing through her veins --
214
837851
2723
به جای اینکه شیمی درمانی بیشتر در رگ‌هایش جریان داشته باشد.
14:00
she's done that.
215
840598
1181
(شیمی درمانی را) قبلا انجام داده.
14:02
Sensuous, aesthetic gratification, where in a moment, in an instant,
216
842849
5016
لذت‌های احساسی، خشنودی از زیبایی‌ها، چیزهایی هستند، که در یک لحظه،
14:07
we are rewarded for just being.
217
847889
3352
ما فقط به خاطرِ بودن، از آنها پاداش می‌گیریم.
14:15
So much of it comes down to loving our time by way of the senses,
218
855373
4282
بسیاری از اوقات، ما از لحظات‌مان از راه احساسات لذت می‌بریم،
14:19
by way of the body -- the very thing doing the living and the dying.
219
859679
5292
از راه بدن‌مان، درست همان چیزی که زنده بودن و مردن را انجام می‌دهد.
14:26
Probably the most poignant room
220
866258
1559
احتمالا تلخ‌ترین اتاق در
14:27
in the Zen Hospice guest house is our kitchen,
221
867841
2253
مرکز مراقبت از بیماران علاج ناپذیر به شیوه‌ی ذِن، آشپزخانه‌ی ما هست
14:30
which is a little strange when you realize
222
870118
2037
که کمی عجیب به نظر می‌رسد وقتی می‌فهمید که
14:32
that so many of our residents can eat very little, if anything at all.
223
872179
3813
بسیاری از ساکنین ما خیلی کم می‌توانند بخورند، اگر اصلا بتوانند.
14:36
But we realize we are providing sustenance on several levels:
224
876016
5870
اما فکر می‌کنیم که سطوح مختلفی را تغذیه می‌کنیم:
14:41
smell, a symbolic plane.
225
881910
3066
بویایی، یک واقعیت نمادین.
14:46
Seriously, with all the heavy-duty stuff happening under our roof,
226
886356
4917
واقعا، با تمام چیزهای سختی که در مرکز ما اتفاق می‌افتد،
14:51
one of the most tried and true interventions we know of,
227
891297
3734
یکی از جلسه‌هایی که امتحان خودش را به خوبی پس داده تا به بیماران کمک کند،
14:55
is to bake cookies.
228
895055
3493
پختن شیرینی است.
15:10
As long as we have our senses --
229
910144
1604
تا زمانی که ما حس‌هایمان را داریم
15:11
even just one --
230
911772
2012
حتی یکی
15:13
we have at least the possibility of accessing
231
913808
3409
حداقل، توان دسترسی به آنچه
15:17
what makes us feel human, connected.
232
917241
3168
از ما انسان می‌سازد را داریم: در ارتباط بودن.
15:22
Imagine the ripples of this notion
233
922999
2786
اثرات این مفهوم را برای
15:25
for the millions of people living and dying with dementia.
234
925809
2785
میلیون‌ها انسانی که با فراموشی زندگی می‌کنند و می‌میرند تصور کنید.
15:29
Primal sensorial delights that say the things we don't have words for,
235
929554
4265
لذت‌های حسیِ اولیه که چیزهایی را بیان می‌کنند که برایشان کلمه‌ای نداریم،
15:33
impulses that make us stay present --
236
933843
2874
لذت‌های لحظه‌ای که به ما حس در لحظه زندگی کردن می‌دهند،
15:36
no need for a past or a future.
237
936741
2805
و به گذشته و حال احتیاج ندارند.
15:42
So, if teasing unnecessary suffering out of the system was our first design cue,
238
942280
6194
بنابراین اگر جدا کردن رنجِ غیرضروری از نظام (سلامت) اولین راهکار باشد،
15:50
then tending to dignity by way of the senses,
239
950559
2704
پس حفظ ارزش (بیماران) از طریق حواس،
15:53
by way of the body -- the aesthetic realm --
240
953287
3792
از طریق بدن، که جایگاه زیبایی شناسی است،
15:57
is design cue number two.
241
957103
1857
راهکار دوم خواهد بود.
15:59
Now this gets us quickly to the third and final bit for today;
242
959944
3806
این نکته ما را به سومین و آخرین بخش امروز می‌رساند
16:03
namely, we need to lift our sights, to set our sights on well-being,
243
963774
6864
به طور خاص، ما باید اهداف‌مان را بالاتر ببریم و بر مبنای سلامت قرار دهیم،
16:10
so that life and health and healthcare
244
970662
3313
بدین ترتیب زندگی و سلامت و نظام سلامت
16:13
can become about making life more wonderful,
245
973999
2385
می‌توانند زندگی را شگفت انگیزتر کنند
16:16
rather than just less horrible.
246
976408
2444
به جای اینکه فقط دردناک بودن آن را کمتر کنند.
16:20
Beneficence.
247
980196
1156
نیکی و سود رساندن!
16:22
Here, this gets right at the distinction
248
982999
2135
این درست همان مقصد ماست یعنی
16:25
between a disease-centered and a patient- or human-centered model of care,
249
985158
5134
شکلی از خدمات درمانی که بیماری محور است و شکلی که بیمار یا انسان محور است،
16:30
and here is where caring becomes a creative, generative,
250
990316
3461
و اینجاست که مراقبت به عملی خلاقانه، سازنده و
16:33
even playful act.
251
993801
1842
حتی مثل بازی تبدیل شود.
16:36
"Play" may sound like a funny word here.
252
996657
2000
"بازی" در اینجا ممکن است کلمه خنده داری به نظر بیاید.
16:39
But it is also one of our highest forms of adaptation.
253
999687
2904
ولی در ضمن یکی از بهترین روش‌های ما برای سازگاری است.
16:42
Consider every major compulsory effort it takes to be human.
254
1002615
4659
همه تلاش‌های اجباری ما به واسطه انسان بودن را در نظر بگیرید.
16:47
The need for food has birthed cuisine.
255
1007298
2503
آشپزی از نیاز به غذا متولد شد.
16:49
The need for shelter has given rise to architecture.
256
1009825
2588
نیاز به سرپناه منجر به معماری شد.
16:52
The need for cover, fashion.
257
1012437
2206
نیاز به پوشش، مُد را ساخت.
16:54
And for being subjected to the clock,
258
1014667
2731
و چون در قید زمان بودیم،
16:57
well, we invented music.
259
1017422
3527
موسیقی ساختیم.
17:03
So, since dying is a necessary part of life,
260
1023766
3209
بنابراین، از آنجا که مردن بخش اساسی زندگی است،
17:06
what might we create with this fact?
261
1026999
2631
بر این اساس چه چیزی می‌توانیم بسازیم؟
17:12
By "play" I am in no way suggesting we take a light approach to dying
262
1032054
3376
منظور از "بازی" به هیچ وجه در پیش گرفتن راهی آسان به سوی مردن نیست
17:15
or that we mandate any particular way of dying.
263
1035454
2639
یا اینکه راه خاصی برای مردن را حکم کنیم.
17:18
There are mountains of sorrow that cannot move,
264
1038117
2858
کوه‌های اندوه در آنجا بی حرکت ایستاده‌اند،
17:20
and one way or another, we will all kneel there.
265
1040999
3067
و از هر راهی برویم، همه ما تسلیم خواهیم شد.
17:24
Rather, I am asking that we make space --
266
1044999
3501
به جای آن، من درخواست می‌کنم که فضایی بسازیم،
17:28
physical, psychic room, to allow life to play itself all the way out --
267
1048524
5743
(فضای) فیزیکی، فضای روحی، تا به زندگی فرصت رشد و تعالی بدهیم،
17:34
so that rather than just getting out of the way,
268
1054291
3357
پس به جای اینکه فقط آن را به پایان ببریم،
17:37
aging and dying can become a process of crescendo through to the end.
269
1057672
4817
پیر شدن و مردن می‌تواند (مثل موسیقی)، صدایی باشد که به سوی پایانش اوج می‌گیرد.
17:44
We can't solve for death.
270
1064931
3841
ما نمی‌توانیم برای مرگ جوابی بیابیم.
17:50
I know some of you are working on this.
271
1070283
2307
می‌دانم که بعضی از شما برای این کار تلاش می‌کنید.
17:52
(Laughter)
272
1072614
3675
(خنده حضار)
17:57
Meanwhile, we can --
273
1077003
1812
در این فرصت(که مشغول یافتن جواب هستیم)، می‌توانیم
17:58
(Laughter)
274
1078839
2016
(خنده حضار)
18:00
We can design towards it.
275
1080879
2306
می‌توانیم که برای یافتن این جواب طرح‌ریزی کنیم.
18:04
Parts of me died early on,
276
1084042
1375
بخشی از من، پیشتر، مرد،
18:05
and that's something we can all say one way or another.
277
1085441
2764
همه ما می‌توانیم به نحوی این را بگوییم.
18:08
I got to redesign my life around this fact,
278
1088583
2641
من مجبور بودم زندگی‌ام را گرد این واقعیت دوباره طرح بریزم،
18:11
and I tell you it has been a liberation
279
1091248
3340
و باید بگویم که این یک آزادی بود
18:14
to realize you can always find a shock of beauty or meaning
280
1094612
3155
برای اینکه بفهمم همیشه می‌توان از زیبایی و معنای
18:17
in what life you have left,
281
1097791
2267
آنچه زندگی برایم باقی گذاشته یکّه بخورم
18:20
like that snowball lasting for a perfect moment,
282
1100082
2764
مثل گلوله برفی که لحظه‌ای عالی دوام آورد
18:22
all the while melting away.
283
1102870
2298
در حالی که داشت آب می‌شد.
18:26
If we love such moments ferociously,
284
1106700
6019
اگر چنین لحظه‌ای را دیوانه وار دوست داریم
18:32
then maybe we can learn to live well --
285
1112743
2272
آنگاه شاید بتوانیم یاد بگیریم که خوب زندگی کنیم،
18:35
not in spite of death,
286
1115039
2087
نه بر ضد مرگ،
18:37
but because of it.
287
1117150
1586
بلکه به خاطر آن.
18:42
Let death be what takes us,
288
1122520
2176
بگذارید مرگ آن چیزی باشد که ما را با خود می‌برد،
18:44
not lack of imagination.
289
1124720
2862
و نه نبودِ تصورات زیبا.
18:48
Thank you.
290
1128868
1152
متشکرم.
18:50
(Applause)
291
1130044
7920
(تشویق حضار)
درباره این وب سایت

این سایت ویدیوهای یوتیوب را به شما معرفی می کند که برای یادگیری زبان انگلیسی مفید هستند. دروس انگلیسی را خواهید دید که توسط معلمان درجه یک از سراسر جهان تدریس می شود. روی زیرنویس انگلیسی نمایش داده شده در هر صفحه ویدیو دوبار کلیک کنید تا ویدیو از آنجا پخش شود. زیرنویس‌ها با پخش ویدیو همگام می‌شوند. اگر نظر یا درخواستی دارید، لطفا با استفاده از این فرم تماس با ما تماس بگیرید.

https://forms.gle/WvT1wiN1qDtmnspy7