There's more to life than being happy | Emily Esfahani Smith | TED

6,127,700 views ・ 2017-09-26

TED


لطفا برای پخش فیلم روی زیرنویس انگلیسی زیر دوبار کلیک کنید.

Translator: Morvarid Zandichi Reviewer: sadegh zabihi
00:12
I used to think
0
12724
1279
قبلاً اینطور فکر می‌کردم
00:14
the whole purpose of life was pursuing happiness.
1
14027
3734
که تمام هدف از زندگی پیدا کردن خوشبختیه.
00:18
Everyone said the path to happiness was success,
2
18500
3384
همه می‌گفتن موفقیت، راه رسیدن به خوشبختیه.
00:21
so I searched for that ideal job,
3
21908
2498
بنابراین من رفتم به دنبال کار ایده‌آل،
00:24
that perfect boyfriend, that beautiful apartment.
4
24430
3031
دوست‌پسر ایده‌آل، آپارتمان زیبا.
00:28
But instead of ever feeling fulfilled,
5
28818
2998
ولی به جای اینکه احساس رضایت کنم،
00:31
I felt anxious and adrift.
6
31840
2604
مضطرب و سرگردان بودم.
00:35
And I wasn't alone; my friends -- they struggled with this, too.
7
35015
4009
و فقط من نبودم که این حس رو داشتم؛ دوستانم هم همین درگیری رو داشتن.
00:40
Eventually, I decided to go to graduate school for positive psychology
8
40540
4269
در نهایت، تصمیم گرفتم برم دانشگاه و روانشناسی مثبت‌گرا بخونم
00:44
to learn what truly makes people happy.
9
44833
3220
تا بفهمم چه چیزی واقعاً باعث خوشحالی آدم‌ها می‌شه.
00:48
But what I discovered there changed my life.
10
48791
2656
ولی‌ اون‌چه اون‌جا فهمیدم زندگی‌م رو عوض کرد.
00:52
The data showed that chasing happiness can make people unhappy.
11
52272
4610
آمار و اطلاعات نشون می‌داد به دنبال خوشبختی بودن می‌تونه آدم‌ها رو بدبخت کنه.
00:57
And what really struck me was this:
12
57787
2257
و اونچه واقعاً من رو تحت تاثیرقرار داد این بود:
01:00
the suicide rate has been rising around the world,
13
60878
2787
آمار خودکشی در سراسر جهان بالا رفته،
01:03
and it recently reached a 30-year high in America.
14
63689
3091
و اخیراً در آمریکا به بالاترین میزان در سی سال اخیر رسیده بود.
01:07
Even though life is getting objectively better
15
67573
2763
علیرغم اینکه زندگی‌‌ها انصافاٌ در حال بهبوده
01:10
by nearly every conceivable standard,
16
70360
2690
تقریباً با هر استاندارد قابل تصوری که در نظر بگیریم
01:13
more people feel hopeless,
17
73074
2199
افراد بیشتری احساس ناامیدی،
01:15
depressed and alone.
18
75297
2125
افسردگی و تنهایی می‌کنن.
01:18
There's an emptiness gnawing away at people,
19
78034
2813
یک جور خلاء داره آدم‌ها رو عذاب می‌ده،
01:20
and you don't have to be clinically depressed to feel it.
20
80871
3270
و حتما لازم نیست از نظر پزشکی افسرده باشین تا احساسش کنین.
01:24
Sooner or later, I think we all wonder:
21
84165
2900
فکر می‌کنم همه‌ی ما دیر یا زود از خودمون می‌پرسیم:
01:27
Is this all there is?
22
87604
2232
همه‌ش همینه؟
01:30
And according to the research, what predicts this despair
23
90987
3206
و براساس این پژوهش، آنچه این ناامیدی رو پیش‌بینی می‌کنه
01:34
is not a lack of happiness.
24
94217
1827
فقدان خوشبختی نیست.
01:36
It's a lack of something else,
25
96068
1842
فقدان یک چیز دیگه‌ست،
01:38
a lack of having meaning in life.
26
98637
2938
فقدان داشتن معنا در زندگی.
01:42
But that raised some questions for me.
27
102782
2393
اما این موضوع برای من سوال‌ برانگیز شد.
01:45
Is there more to life than being happy?
28
105675
2599
آیا در زندگی چیزی بالاتر از خوشبختی هم هست؟
01:49
And what's the difference between being happy
29
109036
2423
و تفاوت میان خوشبخت بودن
01:51
and having meaning in life?
30
111483
1891
و داشتن معنا در زندگی چیه؟
01:54
Many psychologists define happiness as a state of comfort and ease,
31
114699
4600
روان‌شناسان زیادی خوشبختی رو وضعیتی از آسایش و راحتی تعریف می‌کنن،
01:59
feeling good in the moment.
32
119323
1889
اینکه در لحظه احساس خوبی داشته باشی.
02:01
Meaning, though, is deeper.
33
121918
1658
معنا، ولی مفهوم عمیق‌تریه.
02:04
The renowned psychologist Martin Seligman says
34
124098
2564
روان‌شناس مشهور مارتین سلیگمن می‌گه
02:06
meaning comes from belonging to and serving something beyond yourself
35
126686
4647
معنا از تعلق داشتن و در خدمت چیزی فراتر از خود بودن میاد
02:11
and from developing the best within you.
36
131357
2683
و از پرورش بهترینی که در درون شماست.
02:15
Our culture is obsessed with happiness,
37
135437
2595
فرهنگ ما نگاهی وسواس‌گونه به خوشبختی داره،
02:18
but I came to see that seeking meaning is the more fulfilling path.
38
138056
4107
ولی من متوجه شدم که به دنبال معنا بودن مسیر رضایت‌بخش‌تری هست.
02:22
And the studies show that people who have meaning in life,
39
142187
2929
و تحقیقات نشون می‌دن افرادی که در زندگی معنا دارن،
02:25
they're more resilient,
40
145140
1410
آدم‌های مقاوم‌تری هستن،
02:26
they do better in school and at work,
41
146574
2557
در مدرسه و محیط کار موفق‌ترن،
02:29
and they even live longer.
42
149155
1607
و حتی عمرهای طولانی‌تری دارن.
02:31
So this all made me wonder:
43
151805
2021
پس همه‌ی این‌ها من رو به فکر فرو برد:
02:33
How can we each live more meaningfully?
44
153850
2474
هرکدوم از ما چطور می‌تونیم معنادارتر زندگی کنیم؟
02:37
To find out, I spent five years interviewing hundreds of people
45
157800
3678
برای کشف این موضوع، پنج سال وقت گذاشتم و با صدها نفر مصاحبه کردم
02:41
and reading through thousands of pages of psychology,
46
161502
2901
و هزاران صفحه مباحث روانشناسی،
02:44
neuroscience and philosophy.
47
164427
2101
عصب‌شناسی و فلسفه رو مطالعه کردم.
02:47
Bringing it all together,
48
167186
1789
با جمع‌بندی تمام این‌ها فهمیدم،
02:48
I found that there are what I call four pillars of a meaningful life.
49
168999
5341
چیزهایی وجود دارن که من اسم‌شون رو گذاشتم چهار ستون یک زندگی معنادار.
02:54
And we can each create lives of meaning
50
174364
2434
و هر کدوممون می‌تونیم با ساختن چند تا یا همه‌ی این ستون‌ها
02:56
by building some or all of these pillars in our lives.
51
176822
3349
در زندگی‌هامون، زندگی‌هایی از معنا خلق کنیم.
03:01
The first pillar is belonging.
52
181248
2188
اولین ستون تعلق داشتنه.
03:04
Belonging comes from being in relationships
53
184198
2307
تعلق داشتن از بودن در روابط میاد
03:06
where you're valued for who you are intrinsically
54
186529
2705
جاییکه به درونیات شما ارزش داده بشه
03:09
and where you value others as well.
55
189258
2113
و شما هم برای دیگران ارزش قائل می‌شین.
03:12
But some groups and relationships deliver a cheap form of belonging;
56
192038
4690
ولی بعضی گروه‌ها و روابط نوع سخیفی از تعلق رو به نمایش می‌گذارن؛
03:16
you're valued for what you believe,
57
196752
1893
شما بر اساس اعتقادات‌تون ارزش‌گذاری می‌شین
03:18
for who you hate,
58
198669
1246
بر اساس اینکه از چه کسی متتفرین،
03:19
not for who you are.
59
199939
1545
نه برای اون‌چه خودتون هستین.
03:22
True belonging springs from love.
60
202240
2783
تعلق واقعی از عشق سرچشمه می‌گیره.
03:25
It lives in moments among individuals,
61
205047
2985
در لحظه‌های بین افراد زنده‌ست،
03:28
and it's a choice -- you can choose to cultivate belonging with others.
62
208056
3845
و یک انتخابه -- شما می‌تونین انتخاب کنین تعلق‌ به دیگران رو گسترش بدین.
03:32
Here's an example.
63
212481
1607
یک مثال‌ش اینه.
03:34
Each morning, my friend Jonathan buys a newspaper
64
214112
3555
هر روز صبح، دوست من جاناتان یک روزنامه می‌خره
03:37
from the same street vendor in New York.
65
217691
2218
از یک فروشنده‌ی خیابونی واحد در نیویورک.
03:40
They don't just conduct a transaction, though.
66
220322
2280
ولی اون‌ها فقط یه داد و ستد مالی ساده ندارن.
03:42
They take a moment to slow down, talk,
67
222626
2683
اون‌ها مکث می‌کنن، با هم حرف می‌زنن،
03:45
and treat each other like humans.
68
225333
1906
و با همدیگه مثل انسان رفتار می‌کنن.
03:47
But one time, Jonathan didn't have the right change,
69
227858
3394
ولی یک بار، جاناتان پول خرد به اندازه‌ی کافی همراه‌ش نبود
03:51
and the vendor said,
70
231276
1220
و فروشنده گفت،
03:52
"Don't worry about it."
71
232520
1520
"مهم نیست."
03:54
But Jonathan insisted on paying,
72
234064
2487
ولی جاناتان اصرار کرد که پرداخت کنه،
03:56
so he went to the store and bought something he didn't need
73
236575
3012
پس رفت به مغازه و یه چیزی که لازم نداشت رو خرید
03:59
to make change.
74
239611
1461
برای اینکه پول خرد بگیره.
04:01
But when he gave the money to the vendor,
75
241812
2623
ولی وقتی پول رو به فروشنده داد
04:04
the vendor drew back.
76
244459
1522
فروشنده عقب کشید.
04:06
He was hurt.
77
246640
1278
بهش برخورده بود.
04:08
He was trying to do something kind,
78
248535
1849
او خواسته بود یه کار محبت‌آمیز انجام بده
04:10
but Jonathan had rejected him.
79
250408
2247
ولی جاناتان دست رد به سینه‌ش زده بود.
04:13
I think we all reject people in small ways like this without realizing it.
80
253933
4151
فکر می‌کنم همه‌ی ما به طرق کم‌اهمیت و بدون اینکه بفهمیم آدم‌ها رو رد می‌کنیم.
04:18
I do.
81
258108
1198
من اینکارو می‌کنم.
04:19
I'll walk by someone I know and barely acknowledge them.
82
259330
3063
از کنار کسی که می‌شناسم رد می‌شم و به روی خودم نمیارم.
04:22
I'll check my phone when someone's talking to me.
83
262417
2647
وقتی یکی داره باهام حرف می‌زنه موبایلم رو چک می‌کنم.
04:25
These acts devalue others.
84
265498
1929
این کارها دیگران رو بی‌ارزش می‌کنه.
04:27
They make them feel invisible and unworthy.
85
267451
2753
به اون‌ها احساس نامرئی بودن و بی‌ارزش بودن می‌ده.
04:30
But when you lead with love, you create a bond
86
270950
2752
ولی وقتی با عشق جلو برین، یک صمیمیتی ایجاد می‌کنین
04:33
that lifts each of you up.
87
273726
1672
که حال هرکدوم‌تون رو خوب می‌کنه.
04:36
For many people, belonging is the most essential source of meaning,
88
276850
3628
برای خیلی از افراد، تعلق اساسی‌ترین منبع معناست
04:40
those bonds to family and friends.
89
280502
1998
اون وابستگی به خانواده و دوستان.
04:42
For others, the key to meaning is the second pillar: purpose.
90
282996
4005
برای دیگران، کلید معنا دومین ستونه: هدف.
04:47
Now, finding your purpose is not the same thing
91
287664
2915
حالا، پیدا کردن هدف‌تون مثل پیدا کردن شغلی
04:50
as finding that job that makes you happy.
92
290603
2248
که خوشحال‌تون کنه نیست.
04:53
Purpose is less about what you want than about what you give.
93
293340
3459
هدف بیشتر مربوط به اون چیزیه که می‌دین تا اون چیزی که می‌خواین.
04:56
A hospital custodian told me her purpose is healing sick people.
94
296823
4488
یک سرایدار بیمارستان به من گفت هدف‌ش شفا دادن بیمارانه.
05:01
Many parents tell me,
95
301335
1711
خیلی از والدین به من می‌گن،
05:03
"My purpose is raising my children."
96
303070
1936
"هدف من بزرگ‌ کردن بچه‌هامه."
05:05
The key to purpose is using your strengths to serve others.
97
305347
4044
کلید هدف استفاده از قدرت‌تون برای خدمت به دیگرانه.
05:10
Of course, for many of us, that happens through work.
98
310201
3508
البته برای خیلی از ما این موضوع از طریق کار محقق می‌شه.
05:13
That's how we contribute and feel needed.
99
313733
2979
این‌طوری ما مشارکت می‌کنیم و احساس می‌کنیم بهمون نیاز هست.
05:16
But that also means that issues like disengagement at work,
100
316736
3860
ولی معناش این هم هست که مشکلاتی مثل عدم مشارکت در محیط کار،
05:20
unemployment,
101
320620
1413
بیکاری،
05:22
low labor force participation --
102
322057
2227
مشارکت پایین نیروی کار --
05:24
these aren't just economic problems, they're existential ones, too.
103
324308
3691
این‌ها فقط مشکلات اقتصادی نیستن، مشکلات وجودی هم هستن.
05:28
Without something worthwhile to do,
104
328641
2213
بدون انجام کاری که ارزشش رو داشته باشه
05:30
people flounder.
105
330878
1301
آدم‌ها دچار مشکل می‌شن.
05:33
Of course, you don't have to find purpose at work,
106
333313
2616
البته شما مجبور نیستین در کار هدف پیدا کنین،
05:35
but purpose gives you something to live for,
107
335953
2729
ولی هدف به شما انگیزه‌ای برای زندگی می‌ده،
05:38
some "why" that drives you forward.
108
338706
2080
یک "چرایی" که شما رو به پیش ببره.
05:42
The third pillar of meaning is also about stepping beyond yourself,
109
342967
3300
سومین ستون معنا هم به فراتر از خود رفتن برمی‌گرده،
05:46
but in a completely different way:
110
346291
1842
ولی به روشی کاملا متفاوت:
05:48
transcendence.
111
348157
1587
تعالی.
05:49
Transcendent states are those rare moments
112
349768
2377
وضعیت‌های متعالی آن لحظه‌های نابی هستن
05:52
when you're lifted above the hustle and bustle of daily life,
113
352169
3412
که شما از هیاهوی زندگی روزمره فراتر رفتین،
05:55
your sense of self fades away,
114
355605
1705
احساس خودخواهی‌تون کم‌رنگ شده،
05:57
and you feel connected to a higher reality.
115
357334
2774
و شما حس می‌کنین به واقعیتی والاتر متصل هستین.
06:01
For one person I talked to, transcendence came from seeing art.
116
361034
3690
برای یکی از افرادی که من باهاش صحبت کردم تعالی از تماشای هنر می‌اومد.
06:04
For another person, it was at church.
117
364748
2530
برای دیگری، در کلیسا اتفاق می‌افتاد.
06:07
For me, I'm a writer, and it happens through writing.
118
367302
3554
برای من، من نویسنده‌م، و برام از طریق نوشتن اتفاق می‌افته.
06:10
Sometimes I get so in the zone that I lose all sense of time and place.
119
370880
5070
گاهی چنان در اون وضعیت قرار می‌گیرم که زمان و مکان از دستم در می‌ره.
06:16
These transcendent experiences can change you.
120
376577
3146
این تجربه‌های متعالی می‌تونن شما رو تغییر بدن.
06:19
One study had students look up at 200-feet-tall eucalyptus trees
121
379747
4524
در پژوهشی از دانشجویان خواستن که به مدت یک دقیقه از پایین
06:24
for one minute.
122
384295
1201
به بالا، به درختان اکالیپتوس ۶۰ متری نگاه کنن.
06:26
But afterwards they felt less self-centered,
123
386083
2154
بعد از این کار اون‌ها کمتر احساس خودمحوری داشتن،
06:28
and they even behaved more generously
124
388261
1944
و حتی در مواجهه با فرصت کمک
06:30
when given the chance to help someone.
125
390229
2070
به دیگری، سخاوتمندانه‌تر رفتار کردن.
06:33
Belonging, purpose, transcendence.
126
393402
3720
تعلق، هدف، تعالی.
06:38
Now, the fourth pillar of meaning, I've found,
127
398194
2723
حالا، چهارمین ستون معنا که من پیدا کردم،
06:40
tends to surprise people.
128
400941
1755
آدم‌ها رو شگفت‌زده می‌کنه.
06:43
The fourth pillar is storytelling,
129
403186
2734
چهارمین ستون داستان‌سراییه.
06:45
the story you tell yourself about yourself.
130
405944
2865
داستانی که خودتون از خودتون برای خودتون می‌گین.
06:49
Creating a narrative from the events of your life brings clarity.
131
409436
4144
خلق یک روایت از اتفاقات زندگی‌تون موجب شفافیت می‌شه.
06:53
It helps you understand how you became you.
132
413604
3036
بهتون کمک می‌کنه بفهمین شما چطوری شما شدین.
06:57
But we don't always realize that we're the authors of our stories
133
417489
3096
ولی ما همیشه متوجه نمی‌شیم که نویسنده‌ی داستان‌هامون هستیم
07:00
and can change the way we're telling them.
134
420609
2163
و می‌تونیم نحوه‌ی روایت‌شون رو تغییر بدیم.
07:02
Your life isn't just a list of events.
135
422796
2491
زندگی شما فقط فهرستی از حوادث نیست.
07:05
You can edit, interpret and retell your story,
136
425311
3216
شما می‌تونین قصه‌تون رو ویرایش، تفسیر و بازگویی کنین،
07:08
even as you're constrained by the facts.
137
428551
2220
حتی وقتی حقایق دست و پاتون رو بسته باشن.
07:11
I met a young man named Emeka, who'd been paralyzed playing football.
138
431501
4628
من مردی جوون به نام امکا رو ملاقات کردم که در حین بازی فوتبال فلج شده بود.
07:16
After his injury, Emeka told himself,
139
436740
2459
بعد از مصدومیت‌ش، امکا به خودش گفته بود،
07:19
"My life was great playing football,
140
439223
2705
"زندگی‌ام وقتی فوتبال بازی می‌کردم عالی بود،
07:21
but now look at me."
141
441952
2124
ولی الان به من نگاه کنین."
07:25
People who tell stories like this --
142
445822
2292
آدم‌هایی که قصه‌هاشون رو اینطوری می‌گن --
07:28
"My life was good. Now it's bad." --
143
448138
2524
"زندگی من خوب بود. حالا بد شده." --
07:30
tend to be more anxious and depressed.
144
450686
2822
بیشتر به سوی اضطراب و افسردگی می‌رن.
07:33
And that was Emeka for a while.
145
453532
2329
امکا هم برای مدتی همین‌جور بود.
07:36
But with time, he started to weave a different story.
146
456393
3391
ولی با گذر زمان او شروع کرد به بافتن قصه‌ای متفاوت.
07:40
His new story was,
147
460235
1733
داستان جدید او این بود،
07:41
"Before my injury, my life was purposeless.
148
461992
3267
"قبل از مصدومیتم، زندگی من بی‌هدف بود.
07:45
I partied a lot and was a pretty selfish guy.
149
465283
3253
زیادی خوش‌گذرونی می‌کردم و خیلی هم خودخواه بودم.
07:48
But my injury made me realize I could be a better man."
150
468560
3708
ولی مصدومیتم باعث شد بفهمم می‌تونستم آدم بهتری باشم."
07:53
That edit to his story changed Emeka's life.
151
473308
3541
این ویرایش از داستان زندگی امکا را عوض کرد.
07:56
After telling the new story to himself,
152
476873
2431
بعد از تعریف این داستان جدید برای خودش،
07:59
Emeka started mentoring kids,
153
479328
1922
امکا شروع به تعلیم بچه‌ها کرد،
08:01
and he discovered what his purpose was:
154
481274
2366
و فهمید هدف‌ش چی بوده:
08:03
serving others.
155
483664
1390
خدمت به دیگران.
08:05
The psychologist Dan McAdams calls this a "redemptive story,"
156
485921
3378
دن مک‌آدامز روانشناس اسم‌ش رو یک "داستان رهایی‌بخش" می‌گذاره.
08:09
where the bad is redeemed by the good.
157
489323
2283
وقتی خوبی بدی رو جبران می‌کنه.
08:12
People leading meaningful lives, he's found,
158
492447
2183
او فهمیده افرادی که زندگی‌های معناداری دارن،
08:14
tend to tell stories about their lives
159
494654
1931
داستان‌های زندگی‌هاشون
08:16
defined by redemption, growth and love.
160
496609
3022
بیشتر با رهایی، رشد و عشق تعریف شده.
08:20
But what makes people change their stories?
161
500543
2462
ولی چه چیزی آدم‌ها رو به تغییر داستان‌هاشون وامی‌داره؟
08:23
Some people get help from a therapist,
162
503545
1928
بعضی‌ها از روان‌درمانگر کمک می‌گیرن،
08:25
but you can do it on your own, too,
163
505497
1810
ولی خودتون هم می‌تونین اینکارو انجام بدین،
08:27
just by reflecting on your life thoughtfully,
164
507331
2760
فقط کافیه زندگی‌تون رو متفکرانه مرور کنین،
08:30
how your defining experiences shaped you,
165
510115
2087
تجربیات متمایزتون چطور شما رو شکل دادن،
08:32
what you lost, what you gained.
166
512226
1737
چی به دست آوردین، چی از دست دادین.
08:34
That's what Emeka did.
167
514409
1534
این کاریه که امکا کرد.
08:36
You won't change your story overnight;
168
516832
2046
داستان‌تون یک شبه تغییر نمی‌کنه؛
08:38
it could take years and be painful.
169
518902
2345
می‌تونه سال‌ها طول بکشه و دردناک باشه.
08:41
After all, we've all suffered, and we all struggle.
170
521271
2934
به هرحال، همه‌مون رنج کشیدیم، و همه‌مون در حال مبارزه هستیم.
08:44
But embracing those painful memories can lead to new insights and wisdom,
171
524777
4339
ولی پذیرفتن اون خاطرات دردناک می‌تونه منجر به بینش و تعقل جدید،
08:49
to finding that good that sustains you.
172
529140
3065
و پیدا کردن اون بخش خوبی بشه که به شما تداوم می‌بخشه.
08:54
Belonging, purpose, transcendence, storytelling:
173
534404
4533
تعلق، هدف، تعالی، داستان‌سرایی:
08:59
those are the four pillars of meaning.
174
539683
2731
این‌ها چهار ستون معنا هستن.
09:03
When I was younger,
175
543446
1606
وقتی سنم کمتر بود،
09:05
I was lucky enough to be surrounded by all of the pillars.
176
545076
3638
این شانس رو داشتم که با تمام این ستون‌ها احاطه شده بودم.
09:09
My parents ran a Sufi meetinghouse from our home in Montreal.
177
549201
4540
والدینم در خونه‌مون در مونترال یک خانقاه رو اداره می‌کردن.
09:14
Sufism is a spiritual practice associated with the whirling dervishes
178
554506
4483
تصوف یک مکتب عرفانیه که با رقص سماع
09:19
and the poet Rumi.
179
559013
1393
و مولوی شاعر شناخته می‌شه.
09:21
Twice a week, Sufis would come to our home
180
561250
2575
دو بار در هفته، صوفی‌ها به خونه‌ی ما می‌اومدن
09:23
to meditate, drink Persian tea, and share stories.
181
563849
3760
برای اینکه مراقبه کنن، چای ایرانی بنوشن و قصه‌هاشون رو به اشتراک بگذارن.
09:28
Their practice also involved serving all of creation
182
568029
2957
در مکتب اون‌ها همچنین خدمت به تمام موجودات
09:31
through small acts of love,
183
571010
1810
با انجام کارهای کوچک از سر عشق هم وجود داره.
09:32
which meant being kind even when people wronged you.
184
572844
3341
به این معنا که با آدم‌ها حتی وقتی در حقت بدی می‌کنن مهربون باشی.
09:36
But it gave them a purpose: to rein in the ego.
185
576209
3154
ولی این‌ کار به اون‌ها هدف می‌داد: که مهار نفس رو در دست بگیرن.
09:40
Eventually, I left home for college
186
580732
2616
بالاخره، من خونه رو ترک کردم که برم دانشگاه
09:43
and without the daily grounding of Sufism in my life,
187
583372
3702
و بدون آموزه‌های روزانه تصوف در زندگی‌‌ام
09:47
I felt unmoored.
188
587098
1588
احساس یک کشتی بی‌لنگر رو داشتم.
09:48
And I started searching for those things that make life worth living.
189
588710
3588
و شروع کردم به پیدا کردن چیزهایی که به زندگی ارزش زندگی‌ کردن می‌ده.
09:52
That's what set me on this journey.
190
592322
2113
این چیزی بود که من رو به این مسیر انداخت.
09:54
Looking back, I now realize
191
594832
1757
با نگاه به گذشته، حالا می‌فهمم
09:56
that the Sufi house had a real culture of meaning.
192
596613
3242
که خانقاه یک فرهنگ معنایی واقعی داشته.
09:59
The pillars were part of the architecture,
193
599879
2506
ستون‌ها بخشی از معماری‌ش بودن،
10:02
and the presence of the pillars helped us all live more deeply.
194
602409
3226
و حضور این ستون‌ها به همه‌ی ما کمک کرده عمیق‌تر زندگی کنیم.
10:06
Of course, the same principle applies
195
606234
2321
البته، همین اصول در مورد جوامع
10:08
in other strong communities as well --
196
608579
2201
قدرتمند دیگه هم صدق می‌کنه --
10:10
good ones and bad ones.
197
610804
2022
هم خوب‌هاشون و هم بدهاشون.
10:13
Gangs, cults:
198
613376
2029
باندهای تبهکار، فرقه‌ها:
10:15
these are cultures of meaning that use the pillars
199
615429
3013
این‌ها فرهنگ‌های معنایی هستن که از این ستون‌ها استفاده می‌کنن
10:18
and give people something to live and die for.
200
618466
3378
و به آدم‌ها چیزی می‌دن که براش زندگی کنن و بمیرن.
10:21
But that's exactly why we as a society
201
621868
2867
اما دقیقاً به همین دلیله که ما به عنوان جامعه
10:24
must offer better alternatives.
202
624759
2109
باید جایگزین‌های بهتری پیشنهاد بدیم.
10:26
We need to build these pillars within our families and our institutions
203
626892
3751
ما باید این ستون‌ها رو بین خانواده‌هامون و سازمان‌هامون بسازیم
10:30
to help people become their best selves.
204
630667
2582
تا به مردم کمک کنیم بهترین خودشون باشن.
10:34
But living a meaningful life takes work.
205
634344
2586
ولی داشتن یک زندگی معنادار به تلاش نیاز داره.
10:36
It's an ongoing process.
206
636954
1875
یک فرآیندِ در جریانه.
10:38
As each day goes by, we're constantly creating our lives,
207
638853
3729
هر روزی که می‌گذره، ما دائماً در حال خلق زندگی‌هامون،
10:42
adding to our story.
208
642606
1569
و اضافه کردن به قصه‌هامون هستیم.
10:44
And sometimes we can get off track.
209
644651
2749
و بعضی وقت‌ها ممکنه از مسیر خارج بشیم.
10:48
Whenever that happens to me,
210
648182
1911
هرموقع این اتفاق برای من می‌افته،
10:50
I remember a powerful experience I had with my father.
211
650117
3389
یاد تجربه‌ای قوی که با پدرم داشتم می‌افتم.
10:55
Several months after I graduated from college,
212
655641
2647
چند ماه بعد از اینکه از دانشگاه فارغ‌التحصیل شدم،
10:58
my dad had a massive heart attack that should have killed him.
213
658312
3858
بابام دچار یک حمله‌ی قلبی شدید شد که می‌تونست او رو بکشه.
11:02
He survived, and when I asked him what was going through his mind
214
662853
3214
او جون سالم به در برد، و وقتی ازش پرسیدم توی ذهن‌ش چی می‌گذشته
11:06
as he faced death,
215
666091
1622
وقتی که با مرگ مواجه شده،
11:07
he said all he could think about was needing to live
216
667737
2683
او گفت تنها چیزی که می‌تونسته بهش فکر کنه نیاز به زیستن بوده
11:10
so he could be there for my brother and me,
217
670444
2138
تا بتونه پیش من و برادرم باشه،
11:12
and this gave him the will to fight for life.
218
672606
2589
و این بهش اراده داده که برای زندگی بجنگه.
11:15
When he went under anesthesia for emergency surgery,
219
675883
3298
وقتی برای جراحی اورژانسی بیهوشش کردن،
11:19
instead of counting backwards from 10,
220
679205
2330
به جای شمردن از ده به عقب،
11:21
he repeated our names like a mantra.
221
681559
3170
او اسامی ما رو مثل ذکر تکرار می‌کرده.
11:25
He wanted our names to be the last words he spoke on earth
222
685610
3811
او می‌خواسته اسم‌های ما آخرین کلماتی باشن که روی زمین ادا کرده
11:29
if he died.
223
689445
1225
اگر که مرد.
11:32
My dad is a carpenter and a Sufi.
224
692853
3612
بابای من یک صوفی و یک نجاره.
11:37
It's a humble life,
225
697005
1547
یک زندگی معمولی داره،
11:38
but a good life.
226
698576
1269
ولی زندگی خوبی داره.
11:40
Lying there facing death, he had a reason to live:
227
700384
3912
او در حالی که اونجا درازکشیده بود و با مرگ رو در رو بود دلیلی برای زندگی داشت:
11:44
love.
228
704320
1408
عشق.
11:45
His sense of belonging within his family,
229
705752
2451
حس تعلق او به خانواده‌اش،
11:48
his purpose as a dad,
230
708227
1729
هدف‌ش به عنوان یک پدر،
11:49
his transcendent meditation, repeating our names --
231
709980
3014
مراقبه‌ی تعالی بخشش، تکرار اسم‌های ما --
11:53
these, he says, are the reasons why he survived.
232
713018
2781
او می‌گه این‌ها دلایل زنده موندنش بودن.
11:55
That's the story he tells himself.
233
715823
2439
این داستانیه که برای خودش می‌گه.
11:59
That's the power of meaning.
234
719567
2150
این قدرت معناست.
12:02
Happiness comes and goes.
235
722463
2792
خوشبختی میاد و می‌ره.
12:05
But when life is really good
236
725279
1849
ولی وقتی زندگی واقعا خوبه
12:07
and when things are really bad,
237
727152
1889
و وقتی همه‌چی واقعا بده،
12:09
having meaning gives you something to hold on to.
238
729061
3053
داشتن معنا به شما چیزی می‌ده که محکم بگیریدش.
12:12
Thank you.
239
732142
1224
متشکرم.
12:13
(Applause)
240
733390
3582
(تشویق حضار)
درباره این وب سایت

این سایت ویدیوهای یوتیوب را به شما معرفی می کند که برای یادگیری زبان انگلیسی مفید هستند. دروس انگلیسی را خواهید دید که توسط معلمان درجه یک از سراسر جهان تدریس می شود. روی زیرنویس انگلیسی نمایش داده شده در هر صفحه ویدیو دوبار کلیک کنید تا ویدیو از آنجا پخش شود. زیرنویس‌ها با پخش ویدیو همگام می‌شوند. اگر نظر یا درخواستی دارید، لطفا با استفاده از این فرم تماس با ما تماس بگیرید.

https://forms.gle/WvT1wiN1qDtmnspy7