"To This Day" ... for the bullied and beautiful | Shane Koyczan

شین کویکزان: "هنوز که هنوزه" ... تقدیم به کتک خور و ماه پیشانی

4,090,972 views

2013-03-08 ・ TED


New videos

"To This Day" ... for the bullied and beautiful | Shane Koyczan

شین کویکزان: "هنوز که هنوزه" ... تقدیم به کتک خور و ماه پیشانی

4,090,972 views ・ 2013-03-08

TED


لطفا برای پخش فیلم روی زیرنویس انگلیسی زیر دوبار کلیک کنید.

00:00
Translator: Joseph Geni Reviewer: Morton Bast
0
0
7000
Translator: Amirpouya Ghaemian Reviewer: soheila Jafari
چقدر آدم این جاست!
00:21
There's so many of you.
1
21406
1675
00:23
(Laughter)
2
23105
1588
00:27
When I was a kid,
3
27945
2587
وقتی بچه بودم،
00:30
I hid my heart under the bed, because my mother said,
4
30556
2484
هیچ وقت احساساتم را بروز نمی دادم، چون مادرم می گفت،
"اگر مواظب نباشی، یک روز دلت را می شکنند."
00:33
"If you're not careful, someday someone's going to break it."
5
33064
2865
00:36
Take it from me: Under the bed is not a good hiding spot.
6
36698
3040
ولی این نصیحت را از من بپذیرید، پنهان کردن احساسات اصلاً فکر خوبی نیست.
من این را می دانم چون
00:40
I know because I've been shot down so many times,
7
40317
2376
00:42
I get altitude sickness just from standing up for myself.
8
42717
2907
آن قدر در برابر بقیه ایستادم که پاهایم خشک شدند.
00:46
But that's what we were told.
9
46610
1606
اما این نصیحتی است که همیشه می شنویم.
00:48
"Stand up for yourself."
10
48610
1532
در برابر بقیه بایست.
00:50
And that's hard to do if you don't know who you are.
11
50908
2964
ولی اگر ندانید که خود شما واقعاً چه کسی هستید، کار مشکلی خواهد بود.
00:53
We were expected to define ourselves at such an early age,
12
53896
3740
از ما انتظار می رود تا خودمان را از همان بچگی تعریف کنیم،
00:57
and if we didn't do it, others did it for us.
13
57660
2738
و اگر ما این کار را نکنیم، دیگران این کار را برای ما می کنند.
01:00
Geek. Fatty.
14
60978
1485
عقب مونده. خپل. بی بند و بار. حمال.
01:02
Slut. Fag.
15
62487
1745
01:05
And at the same time we were being told what we were,
16
65420
3467
و در همان زمان که به ما گفته می شود چه چیزی هستیم،
01:08
we were being asked,
17
68911
1325
از ما پرسیده می شود،
01:10
"What do you want to be when you grow up?"
18
70260
2508
"دوست داری وقتی بزرگ شدی چه کاره بشوی؟"
01:13
I always thought that was an unfair question.
19
73213
2102
من همیشه فکر می کردم این یک سؤال ناعادلانه است.
در این سؤال فرض شده که ما نمی توانیم چیزی باشیم که در حال حاضر هستیم.
01:15
It presupposes that we can't be what we already are.
20
75339
2945
01:18
We were kids.
21
78689
1166
ما بچه بودیم.
01:20
When I was a kid, I wanted to be a man.
22
80545
2054
وقتی بچه بودم، دوست داشتم در آینده یک مرد بزرگ بشوم.
01:23
I wanted a registered retirement savings plan
23
83615
2179
دوست داشتم درآمدم را پس انداز کنم تا بعد از بازنشستگی
01:25
that would keep me in candy long enough to make old age sweet.
24
85818
3119
بتوانم تا آخر عمرم با آن آب نبات بخرم و بخورم.
01:28
(Laughter)
25
88961
1181
وقتی بچه بودم، دوست داشتم صورتم را اصلاح کنم.
01:30
When I was a kid, I wanted to shave.
26
90166
2016
01:32
Now, not so much.
27
92626
1818
اما حالا، نه خیلی.
01:34
(Laughter)
28
94468
1427
01:36
When I was eight, I wanted to be a marine biologist.
29
96356
3391
وقتی هشت سالم بود، دوست داشتم زیست شناس موجودات دریایی بشوم.
01:39
When I was nine, I saw the movie "Jaws,"
30
99771
1905
وقتی نه ساله بودم، فیلم "آرواره ها" را دیدم، (فیلم ترسناکی درباره ی کوسه ها)
01:41
and thought to myself, "No, thank you."
31
101700
1913
و با خودم گفتم، "نه، ممنونم."
01:43
(Laughter)
32
103637
1213
وقتی ده ساله بودم، به من گفته شد والدینم من را سر راه گذاشته اند چون مرا نمی خواستند.
01:45
And when I was 10,
33
105153
1151
01:46
I was told that my parents left because they didn't want me.
34
106328
2833
وقتی یازده ساله بودم، دوست داشتم تنها باشم.
01:49
When I was 11, I wanted to be left alone.
35
109185
1961
وقتی دوازده ساله بودم، دوست داشتم بمیرم. وقتی سیزده ساله بودم، می خواستم یک بچه را بکشم.
01:51
When I was 12, I wanted to die. When I was 13, I wanted to kill a kid.
36
111170
3349
01:54
When I was 14, I was asked to seriously consider a career path.
37
114543
3413
وقتی چهارده ساله بودم، از من خواسته شد که یک شغل را به طور جدی انتخاب و دنبال کنم.
01:58
I said, "I'd like to be a writer."
38
118599
1682
من گفتم، "دوست دارم نویسنده بشوم."
و آن ها گفتند، "یک کار واقع بینانه تر انتخاب کن."
02:01
And they said, "Choose something realistic."
39
121043
2261
02:03
So I said, "Professional wrestler."
40
123915
2218
بنابراین گفتم، "کشتی گیر حرفه ای."
02:07
And they said, "Don't be stupid."
41
127371
1682
و آن ها گفتند، "احمق نباش."
02:09
See, they asked me what I wanted to be,
42
129699
2736
ببینید، آن ها از من پرسیدن دوست دارم چه کاره بشوم،
02:12
then told me what not to be.
43
132459
1738
بعد به من گفتند چه شغل هایی را نباید انتخاب کنم.
02:14
And I wasn't the only one.
44
134823
1572
و من تنها بچه ای نبودم که این رفتار با او شد.
به همه ی ما گفته شد که باید چیزی بشویم که نیستیم،
02:17
We were being told that we somehow must become
45
137062
2235
02:19
what we are not, sacrificing what we are
46
139321
1963
چیزی که هستیم قربانی کنیم تا نقابی از چیزی که می خواهیم بشویم را به دست بیاوریم.
02:21
to inherit the masquerade of what we will be.
47
141308
2388
چیزی که هستیم قربانی کنیم تا نقابی از چیزی که می خواهیم بشویم را به دست بیاوریم.
به من گفته شد که هویتی را بپذیرم
02:24
I was being told to accept the identity that others will give me.
48
144212
3795
که دیگران به من می دهند.
02:28
And I wondered, what made my dreams so easy to dismiss?
49
148848
3104
و من از خودم پرسیدم، چه چیزی باعث می شود تا این قدر راحت رؤیا هایم را فراموش کنم؟
02:32
Granted, my dreams are shy,
50
152921
3343
لابد رؤیا هایم خجالتی هستند،
02:36
because they're Canadian.
51
156288
1277
چون مثل خودم کانادایی هستند. (خنده ی حاضرین) (کانادایی ها به سر به زیری و صلح طلبی معروفند.)
02:38
(Laughter)
52
158005
2473
رؤیا های من بدون اعتماد به نفس و بیش از حد متواضع هستند.
02:41
My dreams are self-conscious and overly apologetic.
53
161138
3007
02:44
They're standing alone at the high school dance,
54
164518
2286
همیشه تنها بوده اند و هیچگاه کسی به آن ها توجهی نکرده است.
02:46
and they've never been kissed.
55
166828
1452
همیشه تنها بوده اند و هیچگاه کسی به آن ها توجهی نکرده است.
02:49
See, my dreams got called names too.
56
169391
2239
رؤیا های من صفت هایی نیز داشتند:
02:52
Silly. Foolish.
57
172221
2093
بچگانه. احمقانه. غیر ممکن.
02:54
Impossible.
58
174879
1151
02:56
But I kept dreaming.
59
176054
1263
اما من به رؤیاپردازی ادامه دادم.
02:57
I was going to be a wrestler. I had it all figured out.
60
177802
2598
من می خواستم یک کُشتی گیر بشوم. حساب همه جا را هم کرده بودم.
می خواستم مرد زباله روب بشوم.
03:00
I was going to be The Garbage Man.
61
180424
1620
03:02
(Laughter)
62
182068
1001
آخرین حرکتم "زباله مچاله کن" می شد. (نوعی حرکت در کشتی کج)
03:03
My finishing move was going to be The Trash Compactor.
63
183093
3429
03:06
My saying was going to be, "I'm taking out the trash!"
64
186546
3118
شعار من می شد، "من آشغال ها را نابود می کنم!"
03:09
(Laughter)
65
189688
2836
(خنده ی حاضرین) (تشویق حاضرین)
03:12
(Applause)
66
192548
3752
ولی بعد دوک "دامپستر" دروزی، (قهرمان کشتی کج با اسم مستعار و حرکت ذکر شده)
03:16
And then this guy, Duke "The Dumpster" Droese,
67
196324
4748
کل سبک مرا یک جا دزدید.
03:21
stole my entire shtick.
68
201096
1720
03:22
(Laughter)
69
202840
1567
03:24
I was crushed,
70
204431
2102
انگار که با یک دستگاه فشرده کردن زباله مچاله شده بودم.
03:26
as if by a trash compactor.
71
206557
1825
03:28
(Laughter)
72
208406
2215
03:30
I thought to myself, "What now? Where do I turn?"
73
210928
2524
با خودم فکر کردم، "حالا چی؟ سراغ چی بروم؟"
03:34
Poetry.
74
214499
1413
شاعری.
03:35
(Laughter)
75
215936
1378
03:37
Like a boomerang, the thing I loved came back to me.
76
217338
2978
چیزی که واقعاً دوست داشتم مثل بومرنگ به سمتم برگشت.
03:40
One of the first lines of poetry I can remember writing
77
220846
2653
یکی از اولین شعر هایی که یادم می آید نوشتم
03:43
was in response to a world that demanded I hate myself.
78
223523
2620
در رابطه با جهانی بود که تلاش می کرد مرا از خودم متنفر کند.
از سن پانزده تا هجده سالگی، من از خودم به خاطر تبدیل شدن
03:46
From age 15 to 18, I hated myself
79
226167
2396
03:48
for becoming the thing that I loathed:
80
228587
2800
به چیزی که از آن بیزار بودم متنفر شدم: یک قلدر.
03:51
a bully.
81
231411
1173
03:52
When I was 19, I wrote,
82
232988
2764
وقتی ۱۹ ساله بودم، این جمله را نوشتم،
03:55
"I will love myself despite the ease with which
83
235776
2525
خودم را دوست خواهم داشت علیرغم اینکه تمایل دارم که از خودم متنفر باشم.
03:58
I lean toward the opposite."
84
238325
1824
خودم را دوست خواهم داشت علیرغم اینکه تمایل دارم که از خودم متنفر باشم.
04:01
Standing up for yourself doesn't have to mean
85
241443
3206
ایستادگی کردن الزاماً به معنای خشونت طلبی نیست.
04:04
embracing violence.
86
244673
1603
ایستادگی کردن الزاماً به معنای خشونت طلبی نیست.
04:07
When I was a kid,
87
247122
1853
وقتی بچه بودم،
04:08
I traded in homework assignments for friendship,
88
248999
2707
از سر دوستی تکلیف‌های بچه‌های مدرسه را انجام می دادم،
04:11
then gave each friend a late slip for never showing up on time,
89
251730
2999
و بعد همه ی آن ها را به خاطر دیر دادن تکلیف هایشان به من،
04:14
and in most cases, not at all.
90
254753
1626
و در اغلب موارد به خاطر این که هیچ وقت تکلیفشان را به من نمی دادند سرزنش می کردم.
04:16
I gave myself a hall pass to get through each broken promise.
91
256403
3110
من با خودم عهد بستم که تمامی این بدقولی ها را تلافی کنم.
04:19
And I remember this plan, born out of frustration
92
259537
2327
و یادم می آید که چون از دست یک نفر که همیشه به من می گفت "یوگی" (شخصیت کارتونی به شکل یک خرس چاق)
04:21
from a kid who kept calling me "Yogi,"
93
261888
2195
و یادم می آید که چون از دست یک نفر که همیشه به من می گفت "یوگی" (شخصیت کارتونی به شکل یک خرس چاق)
04:24
then pointed at my tummy and said, "Too many picnic baskets."
94
264107
3002
و بعد به شکمم اشاره می کرد و می گفت، "خیلی پرخوری می کنی." خسته شده بودم نقشه ای کشیدم.
04:27
Turns out it's not that hard to trick someone,
95
267848
2422
کلک زدن به او خیلی سخت به نظر نمی رسید،
04:30
and one day before class, I said,
96
270294
1572
یک روز قبل از کلاس، به او گفتم،
04:31
"Yeah, you can copy my homework,"
97
271890
2045
"تو می توانی از روی تکلیف های من بنویسی،"
04:33
and I gave him all the wrong answers that I'd written down the night before.
98
273959
3951
و به او تمام جواب های اشتباهی را که شب قبل نوشته بودم دادم.
و به او تمام جواب های اشتباهی را که شب قبل نوشته بودم دادم.
04:37
He got his paper back expecting a near-perfect score,
99
277934
2506
وقتی نتیجه ی تکلیفش را گرفت انتظار داشت نمره ای نزدیک به کامل بگیرد،
04:40
and couldn't believe it when he looked across the room at me and held up a zero.
100
280464
3811
و در حالی که برگه اش با نمره ی صفر را بالا گرفته بود با چهره ی ناباورانه ای از آن طرف کلاس به من نگاه کرد.
می دانستم که لازم نیست برگه ام را که از ۳۰، ۲۸ گرفته بود بالا بگیرم،
04:44
I knew I didn't have to hold up my paper of 28 out of 30,
101
284299
3046
04:47
but my satisfaction was complete when he looked at me, puzzled,
102
287369
3008
ولی همین که او هاج و واج به من نگاه می کرد مرا کاملاً راضی می کرد،
04:50
and I thought to myself, "Smarter than the average bear, motherfucker."
103
290401
3458
و با خودم گفتم، "حداقل از یک خرس معمولی باهوش تر هستم، حرومزاده." (شعار شخصیت کارتونی یوگی)
04:53
(Laughter)
104
293883
1782
(خنده ی حاضرین) (تشویق حاضرین)
04:55
(Applause)
105
295689
6230
05:01
This is who I am.
106
301943
1789
این من هستم.
05:04
This is how I stand up for myself.
107
304845
2358
این روش ایستادگی من برای خودم هست .
05:08
When I was a kid,
108
308543
2250
وقتی بچه بودم،
05:10
I used to think that pork chops and karate chops were the same thing.
109
310817
3912
فکر می کردم لگن خوک و لگد یک چیز هستند.
05:15
I thought they were both pork chops.
110
315706
1762
فکر می کردم هر دوی آن ها لگن خوک هستند.
05:17
My grandmother thought it was cute,
111
317875
1754
و چون مادربزرگم فکر می کرد این فکر بامزه است،
05:19
and because they were my favorite, she let me keep doing it.
112
319653
2810
و چون من خیلی لگن خوک دوست داشتم، راستش را به من نگفت.
05:22
Not really a big deal.
113
322487
1453
خیلی مورد مهمی نبود.
05:23
One day, before I realized fat kids are not designed to climb trees,
114
323964
3759
یک روز، قبل از این که بفهمم بچه های چاق نمی توانند از درخت بالا بروند،
05:27
I fell out of a tree and bruised the right side of my body.
115
327747
3154
از یک درخت افتادم و نیمه ی راست بدنم کبود شد.
نمی خواستم به مادربزرگم چیزی در این باره بگویم
05:31
I didn't want to tell my grandmother
116
331254
1723
چون می ترسیدم بابت این که در جایی که اجازه نداشتم بازی کردم توی دردسر بیفتم.
05:33
because I was scared I'd get in trouble
117
333001
1870
05:34
for playing somewhere I shouldn't have been.
118
334895
2107
چند روز بعد، معلم ورزش متوجه کبودی شد،
05:37
The gym teacher noticed the bruise, and I got sent to the principal's office.
119
337026
3630
و من به دفتر مدیر مدرسه فرستاده شدم.
05:40
From there, I was sent to another small room with a really nice lady
120
340680
3279
از آن جا، به اطاق کوچک دیگری فرستاده شدم
که یک خانم خیلی مهربان از من درباره ی زندگیم در خانه کلی سؤال می پرسید.
05:43
who asked me all kinds of questions about my life at home.
121
343983
2849
من دلیلی نداشتم که دروغ بگویم.
05:48
I saw no reason to lie.
122
348094
1357
05:49
As far as I was concerned, life was pretty good.
123
349991
2261
تا جایی که می دانستم، زندگی خیلی خوب بود.
من به او گفتم، هر وقت ناراحت هستم، مادربزرگم به من یک لگد می دهد.
05:52
I told her, whenever I'm sad, my grandmother gives me karate chops.
124
352752
3442
05:56
(Laughter)
125
356218
6963
(خنده ی حاضرین)
این حرف به یک تحقیقات جامع ختم شد،
06:04
This led to a full-scale investigation,
126
364162
3811
06:07
and I was removed from the house for three days,
127
367997
2902
و من به مدت سه روز از خانه ام دور نگه داشته شدم،
06:10
until they finally decided to ask how I got the bruises.
128
370923
2861
تا زمانی که آن ها بالأخره تصمیم گرفتند از من بپرسند بدنم چطور کبود شده است.
06:14
News of this silly little story quickly spread through the school,
129
374461
3144
خبر این داستان کوچک احمقانه به سرعت درون مدرسه پخش شد،
06:17
and I earned my first nickname:
130
377629
1639
و این طوری در مدرسه اولین اسم را روی من گذاشتند:
لگن خوک.
06:20
Porkchop.
131
380101
1154
هنوز که هنوزه، من از لگن خوک متنفرم.
06:22
To this day,
132
382156
2359
06:24
I hate pork chops.
133
384539
1902
06:28
I'm not the only kid who grew up this way,
134
388416
3024
من تنها بچه ای نیستم که این طور بزرگ شد،
06:31
surrounded by people who used to say that rhyme
135
391464
2698
در حالی که توسط کسانی محاصره شده بود که دائم به او می گفتند بی توجه باشد،
در حالی که توسط کسانی محاصره شده بود که دائم به او می گفتند بی توجه باشد،
06:34
about sticks and stones,
136
394186
2412
06:36
as if broken bones hurt more than the names we got called,
137
396622
2744
و اسم هایی که رویش گذاشته می شوند اصلاً مهم نیستند.
06:39
and we got called them all.
138
399390
1487
و اسم هایی که رویش گذاشته می شوند اصلاً مهم نیستند.
06:41
So we grew up believing no one would ever fall in love with us,
139
401326
3560
ما در حالی بزرگ شدیم که باور داشتیم هیچکس هیچگاه ما را دوست نخواهد داشت،
06:44
that we'd be lonely forever,
140
404910
2305
این که برای همیشه تنها خواهیم بود،
06:47
that we'd never meet someone to make us feel like the sun
141
407239
2712
این که ما هیچگاه کسی را نخواهیم داشت که در ما این احساس را ایجاد کند
06:49
was something they built for us in their toolshed.
142
409975
2358
که انگار خورشید هدیه ای از طرف آن ها برای ماست.
بنابراین قلب های شکسته ی ما خالی از عشق شد، و تنها تلاش می کردیم که خالی از احساس شویم تا دردی احساس نکنیم.
06:52
So broken heartstrings bled the blues,
143
412357
1825
06:54
and we tried to empty ourselves so we'd feel nothing.
144
414206
2510
نگویید که بی تفاوت باشم،
06:56
Don't tell me that hurts less than a broken bone,
145
416740
2355
نگویید که زندگی کودکی چیزی است که بتوان آن را با جراحی در آورد و دور انداخت،
06:59
that an ingrown life is something surgeons can cut away,
146
419119
2633
نگویید که این قضیه فراموش خواهد شد؛ هرگز.
07:01
that there's no way for it to metastasize; it does.
147
421776
2623
07:04
She was eight years old,
148
424423
1702
وقتی در اولین روز کلاس سوم به آن دختر گفته شد "بی ریخت"،
او تنها هشت سال داشت.
07:06
our first day of grade three when she got called ugly.
149
426149
2818
07:09
We both got moved to the back of class
150
429419
1930
هر دوی ما آخر کلاس می نشستیم
07:11
so we would stop getting bombarded by spitballs.
151
431373
2958
تا از شر رگبار مزخرفات بچه ها در امان باشیم.
07:14
But the school halls were a battleground.
152
434355
1971
ولی راهرو های مدرسه مثل یک میدان جنگ بود.
07:16
We found ourselves outnumbered day after wretched day.
153
436350
2529
هر روز این زندگی مزخرف بود.
07:18
We used to stay inside for recess, because outside was worse.
154
438903
3023
ما زنگ های تفریح داخل کلاس می ماندیم، چون بیرون کلاس بدتر بود.
07:22
Outside, we'd have to rehearse running away,
155
442249
2099
بیرون از کلاس، ما مجبور بودیم دائم فرار کنیم،
07:24
or learn to stay still like statues, giving no clues that we were there.
156
444372
3393
یا یادمی‌گرفتم که مثل مجسمه بی حرکت بایستیم، وهیچ نشانه‌ای ازاینکه ما آنجا هستیم از ما بروز نکند.
07:27
In grade five, they taped a sign to the front of her desk
157
447789
2787
کلاس پنجم، بچه ها یک علامت جلوی میزاو چسباندند
07:30
that read, "Beware of dog."
158
450600
1670
که رویش نوشته بود، "مواظب سگ باشید."
07:33
To this day,
159
453230
1619
تا امروز، علیرغم داشتن شوهری سرشار از عشق، او هنوز فکر می کند زشت است
07:34
despite a loving husband, she doesn't think she's beautiful,
160
454873
3573
07:38
because of a birthmark that takes up a little less than half her face.
161
458470
3384
زیرا یک ماه گرفتگی حدود نیمی از صورتش را فرا گرفته است.
07:41
Kids used to say, "She looks like a wrong answer
162
461878
2239
بچه ها می گفتند، "او مثل یک جواب اشتباه است
07:44
that someone tried to erase, but couldn't quite get the job done."
163
464141
3160
که یک نفر سعی کرده پاکش کند، اما نتوانسته که آن را پاک کند."
07:47
And they'll never understand that she's raising two kids
164
467325
2937
و آن ها هیچ وقت نفهمیدند او صاحب دو فرزند خواهد شد
07:50
whose definition of beauty begins with the word "Mom,"
165
470286
4111
که مفهوم زیبایی برای آن ها با نام "مادر" آغاز می شود،
07:54
because they see her heart before they see her skin,
166
474421
2454
چون آن ها قلبش را قبل از پوستش می بینند،
07:56
because she's only ever always been amazing.
167
476899
2096
چون او همیشه یک انسان فوق العاده بوده است.
و آن پسر شاخه ای شکسته است که به یک شجره نامه ی دیگر پیوند خورده است،
07:59
He was a broken branch grafted onto a different family tree,
168
479938
4000
08:03
adopted,
169
483962
1889
به فرزندی پذیرفته شده است،
08:05
not because his parents opted for a different destiny.
170
485875
2930
نه به این دلیل که والدین واقعیش به دنبال سرنوشت متفاوتی بودند.
08:09
He was three when he became a mixed drink
171
489725
1953
او تنها سه سال داشت که از یک طرف تنها شد و اندوه از سوی دیگر به سراغش آمد،
08:11
of one part left alone and two parts tragedy,
172
491702
3293
او تنها سه سال داشت که از یک طرف تنها شد و اندوه از سوی دیگر به سراغش آمد،
و درمان روانشناسی را از کلاس هشتم شروع کرد،
08:15
started therapy in eighth grade,
173
495019
2158
شخصیتش را ترکیبی از قرص ها و آزمایش ها تشکیل می دادند،
08:17
had a personality made up of tests and pills,
174
497201
2804
08:20
lived like the uphills were mountains and the downhills were cliffs,
175
500029
3768
کوچکترین پستی و بلندی های زندگی برایش بدترین کابوس ها بودند،
08:23
four-fifths suicidal, a tidal wave of antidepressants,
176
503821
3384
حجم عظیمی از دارو های ضد افسردگی که چهار پنجمش ضد خودکشی بودند،
08:27
and an adolescent being called "Popper,"
177
507229
2886
و نوجوانی که به او گفته می شد "عملی"،
08:30
one part because of the pills,
178
510139
2072
یک درصد به خاطر قرص ها،
08:32
99 parts because of the cruelty.
179
512235
2080
و ۹۹ درصد به خاطر بی رحمی اطرافیان.
08:34
He tried to kill himself in grade 10
180
514973
2540
در کلاس دهم سعی کرد خودکشی کند،
08:37
when a kid who could still go home to Mom and Dad
181
517537
2619
وقتی که همچنان تنها می توانست پیش پدر و مادری برود که جرات داشتند به او بگویند، "بی خیالش."
وقتی که همچنان تنها می توانست پیش پدر و مادری برود که جرات داشتند به او بگویند، "بی خیالش."
08:40
had the audacity to tell him, "Get over it."
182
520180
2800
08:43
As if depression is something that could be remedied
183
523583
2445
انگار افسردگی چیزی است که بتوان با وسایل جعبه ی کمک های اولیه درمان کرد.
انگار افسردگی چیزی است که بتوان با وسایل جعبه ی کمک های اولیه درمان کرد.
08:46
by any of the contents found in a first-aid kit.
184
526052
2642
08:48
To this day, he is a stick of TNT lit from both ends,
185
528718
3576
هنوز که هنوزه، او آرام آرام از درون از بین می رود،
08:52
could describe to you in detail the way the sky bends
186
532318
2503
و انگار آسمان بر سر او خراب شده است،
08:54
in the moment before it's about to fall,
187
534845
1929
و انگار آسمان بر سر او خراب شده است،
08:56
and despite an army of friends who all call him an inspiration,
188
536798
2968
و علیرغم اینکه تعداد بی شماری از دوستانش که می گویند او بی نظیر است،
08:59
he remains a conversation piece between people who can't understand
189
539790
3297
او در بین حرفهای مردمی که نمی‌توانند بفهمند
که مصرف نکردن داروها گاهی اعتیاد کمتر
09:03
sometimes being drug-free has less to do with addiction
190
543111
3005
09:06
and more to do with sanity.
191
546140
2202
و سلامتی روانی بیشتری می‌اورد، باقی می‌ماند.
09:09
We weren't the only kids who grew up this way.
192
549225
2459
ما تنها بچه هایی نبودیم که این طور بزرگ شدیم.
09:12
To this day, kids are still being called names.
193
552470
2591
هنوز که هنوزه، روی بچه ها اسم می گذارند.
معمولاً لقب هایی مثل "عقب مونده" یا "دست و پا چلفتی".
09:16
The classics were "Hey, stupid," "Hey, spaz."
194
556180
4423
انگار هر مدرسه ای زرادخانه ای از القاب دارد
09:21
Seems like every school has an arsenal of names
195
561069
2756
09:23
getting updated every year.
196
563849
1614
که هر سال به روز می شوند،
09:26
And if a kid breaks in a school and no one around chooses to hear,
197
566047
3143
و اگر بچه‌ای از درون خُرد شود و هیچکس در اطرافش توجه نکند٬ فکر می‌کنند همه‌چیز روبه‌راه است.
و اگر بچه‌ای از درون خُرد شود و هیچکس در اطرافش توجه نکند٬ فکر می‌کنند همه‌چیز روبه‌راه است.
09:29
do they make a sound?
198
569214
1350
09:30
Are they just background noise from a soundtrack stuck on repeat,
199
570588
3141
آیا آن ها تنها نتیجه های دردناک ظلم باقی بچه ها هستند؟
09:33
when people say things like, "Kids can be cruel."
200
573753
3216
آیا آن ها تنها نتیجه های دردناک ظلم باقی بچه ها هستند؟
09:37
Every school was a big top circus tent,
201
577788
3225
هر مدرسه یک خیمه ی بزرگ سیرک بود،
و مراتب برتری از بندباز ها تا رام کننده های شیر ها،
09:41
and the pecking order went from acrobats to lion tamers,
202
581037
2815
09:43
from clowns to carnies, all of these miles ahead of who we were.
203
583876
3349
از دلقک ها تا تردست ها می رفت، و ما از همه ی آن ها کمتر بودیم.
ما آدم های عجیب الخلقه بودیم -- پسر های دست خرچنگی و دختر های ریش دار،
09:47
We were freaks --
204
587249
1422
09:48
lobster-claw boys and bearded ladies,
205
588695
2597
09:51
oddities juggling depression and loneliness,
206
591316
2086
عجیب الخلقه هایی که با افسردگی و تنهایی تردستی می کردیم،
09:53
playing solitaire, spin the bottle,
207
593426
1729
ورق بازی می کردیم، بازی چرخاندن بطری انجام می دادیم، (بازی برای انتخاب فردی برای بوسیدن)
09:55
trying to kiss the wounded parts of ourselves and heal,
208
595179
2620
که زخم های خود را ببوسیم تا شاید درمان شوند،
09:57
but at night, while the others slept,
209
597823
2597
ولی شب، وقتی بقیه می خوابیدند،
10:00
we kept walking the tightrope.
210
600444
1682
ما همچنان روی طناب راه می رفتیم.
این کار برای تمرین بود، و بله، بعضی از ما می افتادند.
10:03
It was practice, and yes, some of us fell.
211
603070
2254
10:06
But I want to tell them that all of this
212
606900
3001
اما می خواهم به آن ها بگویم که تمامی این ها
10:09
is just debris
213
609925
2015
تنها آواری است که از خرد کردن دیواره ی تصوراتمان از خودمان باقی مانده است،
10:11
left over when we finally decide to smash all the things we thought we used to be,
214
611964
4704
تنها آواری است که از خرد کردن دیواره ی تصوراتمان از خودمان باقی مانده است،
10:16
and if you can't see anything beautiful about yourself,
215
616692
3920
و اگر نمی توانید چیز زیبایی در خودتان پیدا کنید،
10:20
get a better mirror, look a little closer, stare a little longer,
216
620636
4683
آینه ی بهتری بردارید، کمی دقیق تر نگاه کنید، کمی بیشتر بگردید،
زیرا چیزی درون شماست که در حالی که بقیه به شما می گویند تسلیم شوید،
10:25
because there's something inside you that made you keep trying
217
625343
2917
شما را به ادامه دادن تشویق می کند.
10:28
despite everyone who told you to quit.
218
628284
1900
شما قلب شکسته تان را گچ گرفتید و خودتان روی آن یادگاری نوشتید.
10:30
You built a cast around your broken heart
219
630208
2043
10:32
and signed it yourself, "They were wrong."
220
632275
2041
روی آن نوشتید، "آن ها اشتباه می کردند."
10:34
Because maybe you didn't belong to a group or a clique.
221
634340
2603
چون شما عضو هیچ گروه و دسته ای نبودید.
10:36
Maybe they decided to pick you last for basketball or everything.
222
636967
3057
چون آن ها همیشه تصمیم می گرفتند شما را به عنوان آخرین نفر در بسکتبال یا هر چیز دیگری انتخاب کنند.
10:40
Maybe you used to bring bruises and broken teeth to show-and-tell, but never told,
223
640048
3860
چون شما کبودی یا دندان های شکسته ای داشتید که از آن ها برای بقیه حرف بزنید، ولی هیچ وقت چیزی نگفتید،
10:43
because how can you hold your ground
224
643932
1723
آخر چگونه می توان ایستاد وقتی همه می خواهند تو را به زانو در آورند؟
10:45
if everyone around you wants to bury you beneath it?
225
645679
2431
آخر چگونه می توان ایستاد وقتی همه می خواهند تو را به زانو در آورند؟
تو باید باور کنی که آن ها اشتباه می کنند.
10:48
You have to believe that they were wrong.
226
648134
1959
10:51
They have to be wrong.
227
651695
1444
حتماً اشتباه می کنند.
10:54
Why else would we still be here?
228
654378
2246
چه دلیل دیگری وجود دارد که ما بخواهیم به این زندگی ادامه دهیم؟
ما بزرگ شدیم در حالی که یاد گرفتیم همیشه تیم های ضعیف تر را تشویق کنیم
10:58
We grew up learning to cheer on the underdog
229
658028
2321
11:00
because we see ourselves in them.
230
660373
1818
چون خودمان را بخشی از آن ها می دیدیم.
ما درختانی هستیم که ریشه در این باور دارند که چیزی نیستیم که آن ها به ما می گویند.
11:03
We stem from a root planted in the belief
231
663111
2124
11:05
that we are not what we were called.
232
665259
1947
ما درختانی هستیم که ریشه در این باور دارند که چیزی نیستیم که آن ها به ما می گویند.
11:07
We are not abandoned cars stalled out and sitting empty on some highway,
233
667984
4289
ما ماشین هایی رها شده و خالی در یک اتوبان نیستیم،
ما ماشین هایی رها شده و خالی در یک اتوبان نیستیم،
11:12
and if in some way we are, don't worry.
234
672297
1895
و اگر هم باشیم، اصلاً مهم نیست.
کافیست تنها پیاده شویم تا برویم بنزین بگیریم.
11:14
We only got out to walk and get gas.
235
674216
1993
ما کسانی هستیم که با شعار "توانستن" موفق شدیم،
11:16
We are graduating members from the class of We Made It,
236
676233
3279
11:19
not the faded echoes of voices crying out,
237
679536
2000
و نه انعکاس در حال محو شدن صدایی که می گفت،
11:21
"Names will never hurt me."
238
681560
1756
"لقب ها هیچ وقت به من آسیب نمی زنند."
11:26
Of course they did.
239
686274
2865
البته که زدند.
11:30
But our lives will only ever always continue to be a balancing act
240
690846
3618
اما زندگی ما برای همیشه در این تعادل خواهد بود
اما زندگی ما برای همیشه در این تعادل خواهد بود
11:35
that has less to do with pain
241
695877
1666
که بیشتر از دردی که به انسان می دهد
11:38
and more to do with beauty.
242
698853
1375
زیبایی هایش را به او نشان می دهد.
11:42
(Applause)
243
702663
7000
(تشویق حاضرین)
درباره این وب سایت

این سایت ویدیوهای یوتیوب را به شما معرفی می کند که برای یادگیری زبان انگلیسی مفید هستند. دروس انگلیسی را خواهید دید که توسط معلمان درجه یک از سراسر جهان تدریس می شود. روی زیرنویس انگلیسی نمایش داده شده در هر صفحه ویدیو دوبار کلیک کنید تا ویدیو از آنجا پخش شود. زیرنویس‌ها با پخش ویدیو همگام می‌شوند. اگر نظر یا درخواستی دارید، لطفا با استفاده از این فرم تماس با ما تماس بگیرید.

https://forms.gle/WvT1wiN1qDtmnspy7