What it takes to be a great leader | Roselinde Torres | TED

رزالیند تورز: برای تبدیل شدن به یک رهبر بزرگ چه چیزی لازم است

Translator: Leila Ataei Reviewer: Amirpouya Ghaemian

What makes a great leader today?

چه چیزی باعث می‌شود که امروزه رهبری بزرگ باشید؟

Many of us carry this image

بسیاری از ما تصوری از یک ابر قهرمان خیلی باهوش را

of this all-knowing superhero

در ذهن داریم

who stands and commands

که می‌ایستد و فرمان می‌دهد

and protects his followers.

و از پیروانش محافظت می‌کند.

But that's kind of an image from another time,

اما آن تصور متعلق به دوران دیگری است،

and what's also outdated

و چیز دیگری که تاریخ مصرفش گذشته

are the leadership development programs

آن دسته از برنامه‌های پرورش رهبریست

that are based on success models

که بر مبنای الگوهای موفقیتمان

for a world that was, not a world that is

برای جهانی که بود، نه جهانی که هست

or that is coming.

یا در راه است، بنا شده‌اند.

We conducted a study of 4,000 companies,

مطالعاتی را روی ۴٫۰۰۰ شرکت انجام دادیم،

and we asked them, let's see the effectiveness

و از آن‌ها خواستیم کارایی برنامه‌های پرورش رهبریشان را

of your leadership development programs.

بررسی کنیم.

Fifty-eight percent of the companies

۵۸ درصد این شرکت‌ها

cited significant talent gaps

داشتن اختلاف هوشی قابل توجه را

for critical leadership roles.

برای نقش‌های رهبری مهم ذکر کردند.

That means that despite corporate training programs,

این بدان معناست که علی‌رغم برنامه‌های آموزشی شرکتی،

off-sites, assessments, coaching, all of these things,

جریانات خارج از فعالیت اصلی، نحوه‌ی ارزشیابی، تربیت و همه‌ی این چیزها،

more than half the companies

بیش از نیمی از شرکت‌ها

had failed to grow enough great leaders.

در پرورش رهبران بزرگ به تعداد کافی ناکارآمد بوده‌اند.

You may be asking yourself,

شاید از خودتان سؤال کنید،

is my company helping me to prepare

آیا شرکتم به من در آماده شدن

to be a great 21st-century leader?

برای تبدیل به رهبری بزرگ در قرن ۲۱ام کمک می‌کند؟

The odds are, probably not.

در کمال تعجب، احتمالاً خیر.

Now, I've spent 25 years of my professional life

تا به حال ۲۵ سال از زندگی حرفه‌ایم را

observing what makes great leaders.

صرف مشاهده‌ی آن‌چه کرده‌ام که باعث می‌شود رهبران بزرگ به وجود آیند.

I've worked inside Fortune 500 companies,

در ۵۰۰ شرکت برتر آمریکا کار کرده‌ام،

I've advised over 200 CEOs,

به بیش از ۲۰۰ مدیرعامل مشاوره داده‌ام،

and I've cultivated more leadership pipelines

و سیستم رهبری را

than you can imagine.

بیش از آن چه که بتوانید تصورش را بکنید توسعه داده‌ام.

But a few years ago, I noticed a disturbing trend

اما همین چند سال پیش، متوجه روند آزاردهنده‌ای

in leadership preparation.

در آماده‌سازی رهبران شدم.

I noticed that, despite all the efforts,

متوجه شدم که علی‌رغم تمامی تلاش‌ها،

there were familiar stories that kept resurfacing

داستان‌هایی آشنا درباره‌ی اشخاص به وجود آمد

about individuals.

که مدام تکرار می‌شدند.

One story was about Chris,

یکی از این داستان‌ها درباره "کریس" است،

a high-potential, superstar leader

رهبری ابرستاره، با پتانسیل بالا،

who moves to a new unit and fails,

که به واحد جدیدی منتقل می‌شود و شکست می‌خورد،

destroying unrecoverable value.

و خسارت‌های غیرقابل جبرانی را وارد می‌کند.

And then there were stories like Sidney, the CEO,

و بعد حکایت‌هایی مثل "سیدنی" بود، مدیرعاملی

who was so frustrated

که بسیار ناامید بود

because her company is cited

زیرا شرکتش به عنوان یکی از بهترین شرکت‌ها

as a best company for leaders,

برای رهبران شناخته شده است،

but only one of the top 50 leaders is equipped

اما تنها یکی از ۵۰ رهبر برجسته

to lead their crucial initiatives.

توانایی مدیریت ابتکارات آن‌ها را داشت.

And then there were stories

و داستان‌های دیگری

like the senior leadership team

مثل تیم رهبری ارشد

of a once-thriving business

در تجارت‌های پررونق فصلی

that's surprised by a market shift,

که با تغییر بازار دچار شوک شدند،

finds itself having to force the company

و خودشان را در موقعیتی می‌یابند که شرکت

to reduce its size in half

مجبور به تقلیل امکاناتش به نصف

or go out of business.

یا ورشکستگی شد.

Now, these recurring stories

حال، این داستان‌های تکراری

cause me to ask two questions.

باعث می‌شود دو پرسش را مطرح کنم.

Why are the leadership gaps widening

چرا شکاف‌های رهبری در حال عمیق‌تر شدن است

when there's so much more investment

در حالی که سرمایه‌گذاری بیشتری

in leadership development?

در زمینه‌ی توسعه‌ی رهبری صورت می‌گیرد؟

And what are the great leaders doing

و رهبران بزرگ باید چه کارهای دیگری

distinctly different to thrive and grow?

غیر از رشد و رونق دادن انجام دهند؟

One of the things that I did,

من به قدری از این پرسش‌ها خسته،

I was so consumed by these questions

و همین طور از این داستان‌ها ناامید شده بودم،

and also frustrated by those stories,

که به خاطر آن‌ها،

that I left my job

کارم را رها کردم

so that I could study this full time,

تا به طور تمام وقت به مطالعه در این زمینه بپردازم،

and I took a year to travel

و به مدت یک سال به نقاط مختلف جهان

to different parts of the world

سفر کردم

to learn about effective and ineffective

تا درباره‌ی کارآمدی و ناکارآمدی

leadership practices in companies,

در تمرین‌های رهبری در شرکت‌ها،

countries and nonprofit organizations.

کشورها و سازمان‌های غیر دولتی، چیزهایی بیاموزم.

And so I did things like travel to South Africa,

و در نتیجه به طور مثال به آفریقای جنوبی رفتم،

where I had an opportunity to understand

جایی که این فرصت را داشتم تا بفهمم

how Nelson Mandela was ahead of his time

چطور «نلسون ماندلا» (رهبر فقید آفریقای جنوبی)

in anticipating and navigating

در پیش‌بینی و هدایت بستر سیاسی، اجتماعی و اقتصادی خودش

his political, social and economic context.

از زمان جلوتر بود.

I also met a number of nonprofit leaders

همچنین یک سری از رهبران غیردولتی را ملاقات کردم

who, despite very limited financial resources,

که علی‌رغم منابع مالی بسیار محدود،

were making a huge impact in the world,

تأثیری عظیم بر دنیا می‌گذاشتند،

often bringing together seeming adversaries.

اغلب با گرد آوردن تضادهای ظاهری در یک جا.

And I spent countless hours in presidential libraries

و ساعت‌های بیشماری را در کتابخانه‌های ریاست جمهوری گذراندم

trying to understand how the environment

تا بفهمم نحوه‌ی تأثیر محیط

had shaped the leaders,

در شکل‌دهی رهبران،

the moves that they made,

و اقداماتی که انجام دادند،

and then the impact of those moves

و همچنین تأثیر آن اقدامات

beyond their tenure.

بر ورای حوزه‌ی آن‌ها چگونه بود.

And then, when I returned to work full time,

و بعد، زمانی که به طور تمام وقت سر کارم برگشتم،

in this role, I joined with wonderful colleagues

در این سِمَت، به همکاران فوق‌العاده‌ای پیوستم

who were also interested in these questions.

که آن‌ها نیز به این پرسش‌ها علاقمند بودند.

Now, from all this, I distilled

اما از تمامی تجربیاتی که کسب کردم، خصوصیات رهبرانی را

the characteristics of leaders who are thriving

که پیشرفت می‌کردند

and what they do differently,

و کارهای متفاوتی را که انجام می‌دادند،

and then I also distilled

و همچنین تمرین‌هایی را که

the preparation practices that enable people

آن افراد را آماده می‌ساخت

to grow to their potential.

تا به اندازه‌ی نیروهای بالقوه‌شان رشد کنند، استخراج کردم.

I want to share some of those with you now.

می‌خواهم برخی از آن‌ها را با شما به اشتراک بگذارم.

("What makes a great leader in the 21st century?")

(«عامل سازنده‌ی یک رهبر بزرگ در قرن بیست و یکم چیست؟»)

In a 21st-century world, which is more global,

در دنیای قرن بیست و یکم، که جهانی‌تر،

digitally enabled and transparent,

دیجیتالی‌تر و شفاف‌تر،

with faster speeds of information flow and innovation,

و همراه با سرعت بیشتر جریان اطلاعات و نوآوری است،

and where nothing big gets done

و جایی که انجام هیچ کار بزرگی

without some kind of a complex matrix,

بدون حل معادلات پیچیده میسر نیست،

relying on traditional development practices

تکیه بر روش‌های سنتی توسعه

will stunt your growth as a leader.

رشد شما را به عنوان رهبر کُند می‌کند.

In fact, traditional assessments

در واقع، ارزشیابی‌های سنتی

like narrow 360 surveys or outdated performance criteria

مثل تحقیقات محدود ۳۶۰ (نوعی مطالعات در زمینه‌ی کاری که میان تمامی اعضا انجام می‌شود) یا معیارهای عملکرد قدیمی

will give you false positives,

به شما مثبت‌اندیشی دروغینی خواهد داد،

lulling you into thinking that you are more prepared

و با دادن این اندیشه که آماده‌تر از چیزی هستید که واقعاً هستید،

than you really are.

به شما آرامشی کاذب خواهد داد.

Leadership in the 21st century is defined

رهبری در قرن ۲۱ام با سه سؤال

and evidenced by three questions.

تعریف شده و نشان داده می‌شود.

Where are you looking

برای پیش‌بینی تغییر بعدی

to anticipate the next change

در الگوی تجاری یا زندگیتان

to your business model or your life?

به کجا نگاه می‌کنید؟

The answer to this question is on your calendar.

پاسخ این سؤال در تقویم شماست.

Who are you spending time with? On what topics?

زمانتان را با چه کسی می‌گذرانید؟ روی چه موضاعاتی؟

Where are you traveling? What are you reading?

به کجا سفر می‌کنید؟ چه چیزی می‌خوانید؟

And then how are you distilling this

و چطور از آن

into understanding potential discontinuities,

به درک مشکلات بالقوه می‌رسید،

and then making a decision to do something

و چگونه برای انجام آنی کاری تصمیم می‌گیرید

right now so that you're prepared and ready?

که برایش حاضر و آماده باشید؟

There's a leadership team that does a practice

یک تیم رهبری وجود دارد که از شیوه‌ی گردآوری اطلاعات

where they bring together each member

از تک تک اعضایش به این شکل می‌پردازد که،

collecting, here are trends that impact me,

یک نفر می‌گوید این‌جا روندهایی وجود دارند که روی من تأثیر می‌گذارند،

here are trends that impact another team member,

و دیگری می‌گوید این‌جا روندهایی وجود دارند که روی عضو دیگر تیم تأثیر می‌گذارند،

and they share these,

و آن‌ها این اطلاعات را به اشتراک می‌گذارند،

and then make decisions, to course-correct a strategy

و بعد تصمیم‌هایشان را برای تصحیح مسیر یک استراتژی

or to anticipate a new move.

یا انتظار داشتن یک حرکت جدید می‌گیرند.

Great leaders are not head-down.

رهبران بزرگ بی‌خیال همه چیز نیستند.

They see around corners,

آن‌ها همه چیز را تحت نظر دارند،

shaping their future, not just reacting to it.

آینده‌شان را شکل می‌دهند، نه این که فقط به آن واکنش نشان دهند.

The second question is,

سؤال دوم این است که،

what is the diversity measure

تنوع افراد گروه‌هایی که در آن‌ها هستید،

of your personal and professional stakeholder network?

در زندگی شخصی و حرفه‌ایتان تا چه حد است؟

You know, we hear often about good ol' boy networks

می‌دانید، ما اغلب درباره‌ی شبکه‌های متشکل از رفقای خوب قدیمی می شنویم

and they're certainly alive and well in many institutions.

و آن‌ها مطمئنناً خوب و سرحال در خیلی از مؤسسات مشغول به کارند.

But to some extent, we all have a network

اما تا حدودی، همه‌ی ما در گروهی از افراد هستیم

of people that we're comfortable with.

که با آن‌ها راحتیم.

So this question is about your capacity

بنابراین این پرسش درباره‌ی ظرفیت شما

to develop relationships with people

برای ایجاد رابطه با افرادی است که

that are very different than you.

بسیار متفاوت از شما هستند.

And those differences can be biological,

و آن تفاوت‌ها می‌تواند بیولوژیکی،

physical, functional, political, cultural, socioeconomic.

جسمی، کاربردی، سیاسی، فرهنگی و اقتصادی-اجتماعی باشند.

And yet, despite all these differences,

و هنوز، علی‌رغم تمامی این اختلافات،

they connect with you

آن‌ها با شما ارتباط برقرار می‌کنند

and they trust you enough

و به حدی به شما اعتماد دارند

to cooperate with you

که می‌خواهند برای رسیدن به هدفی مشترک

in achieving a shared goal.

با شما همکاری کنند.

Great leaders understand

رهبران بزرگ درک می‌کنند

that having a more diverse network

که داشتن شبکه‌ای متنوع‌تر

is a source of pattern identification

منبعی برای شناسایی الگو

at greater levels and also of solutions,

در سطوح وسیع‌تر و همچنین راه‌حل‌ها است،

because you have people that are thinking

زیرا شما افرادی را در کنار خود دارید

differently than you are.

که متفاوت از شما فکر می‌کنند.

Third question: are you courageous enough

سؤال سوم: آیا به حد کافی جسارت دارید

to abandon a practice that has made you successful in the past?

که دست از روشی بکشید که در گذشته عامل موفقیت شما بوده است؟

There's an expression: Go along to get along.

اصطلاحی داریم که می‌گوید: خواهی نشوی رسوا، همرنگ جماعت شو.

But if you follow this advice,

اما اگر این توصیه را دنبال کنید،

chances are as a leader,

فرصت‌ها مثل رهبر شما می‌شوند،

you're going to keep doing what's familiar and comfortable.

و شما همیشه کاری را انجام می‌دهید که مطمئن‌تر و راحت‌تر است.

Great leaders dare to be different.

رهبران بزرگ جرأت متفاوت بودن را دارند.

They don't just talk about risk-taking,

آن‌ها تنها درباره‌ی ریسک کردن صحبت نمی کنند،

they actually do it.

بلکه واقعاً انجامش می‌دهند.

And one of the leaders shared with me the fact that

و یکی از رهبران این واقعیت را با من در میان گذاشت

the most impactful development comes

که مؤثرترین پیشرفت زمانی رخ می‌دهد

when you are able to build the emotional stamina

که قادر به ساختن توان احساسی

to withstand people telling you that your new idea

برای ایستادن در برابر آن دسته از افرادی باشید که به شما می‌گویند

is naïve or reckless or just plain stupid.

ایده‌ی جدیدتان خام یا بلندپروازانه یا صرفاً احمقانه است.

Now interestingly, the people who will join you

نکته‌ی جالب این‌جاست که، کسانی که بعداً به شما ملحق خواهند شد

are not your usual suspects in your network.

همان افرادی از گروهتان نیستند که احتمال می‌دادید این کار را انجام دهند.

They're often people that think differently

آن‌ها اغلب کسانی هستند که متفاوت فکر می‌کنند

and therefore are willing to join you

و بنابراین می‌خواهند برای جهشی جسورانه

in taking a courageous leap.

به شما ملحق شوند.

And it's a leap, not a step.

و این یک جهش است، نه یک گام.

More than traditional leadership programs,

بیش از برنامه‌های پرورش رهبری سنتی،

answering these three questions

پاسخ دادن به این سه پرسش

will determine your effectiveness

کارایی شما را به عنوان یک رهبر قرن بیست و یکمی

as a 21st-century leader.

تعیین خواهد کرد.

So what makes a great leader in the 21st century?

بنابراین عامل سازنده‌ی یک رهبر بزرگ در قرن بیست و یکم چیست؟

I've met many, and they stand out.

خیلی‌ها را دیده‌ام، رهبرانی بی‌نظیر.

They are women and men

آن‌ها زنان و مردانی هستند

who are preparing themselves

که خود را نه فقط برای آسودگی مطمئن دیروز،

not for the comfortable predictability of yesterday

بلکه همچنین برای واقعیت‌های امروز

but also for the realities of today

و تمامی احتمالات نامعلوم فردا

and all of those unknown possibilities of tomorrow.

آماده می‌کنند.

Thank you.

متشکرم.

(Applause)

(تشویق)