Mosquitos, malaria and education | Bill Gates

بیل گیتسِ رها از قید و بند

Translator: Naser hossein abadi Reviewer: Ali Moeeny

I wrote a letter last week talking about the work of the foundation,

هفته‌ی پیش نامه‌ای در مورد کار «بنیاد» نوشتم

sharing some of the problems.

که چند مساله را در آن مطرح کرده بودم

And Warren Buffet had recommended I do that --

و «وارن بافت» توصیه کرده بود که

being honest about what was going well, what wasn't,

در مورد هر آنچه درست پیش می‌رود یا نمی‌رود، رو راست باشم

and making it kind of an annual thing.

و این کار را به صورت یک کار سالیانه در آورم

A goal I had there was to draw more people in to work on those problems,

یکی از هدف‌هایی که از نوشتن آن نامه داشتم جلب افراد بیشتری برای کار روی آن مساله‌ها بود

because I think there are some very important problems

چون فکر می‌کنم مساله‌های بسیار مهمی وجود دارند که

that don't get worked on naturally.

به صورت طبیعی به آن‌ها پرداخته نمی‌شود

That is, the market does not drive the scientists,

یعنی بازار در جلب دانش‌مندان،

the communicators, the thinkers, the governments

کسانی که دارای ارتباط هسنتد، متفکرین و دولت‌ها

to do the right things.

برای انجام کار های درست ناموفق بوده است.

And only by paying attention to these things

و تنها با جلب توجه به این مساله‌ها

and having brilliant people who care and draw other people in

و با داشتن افراد نخبه‌ای که به این مسائل اهمیت می‌دهند و دیگران را جلب می‌کنند

can we make as much progress as we need to.

می‌توانیم به اندازه‌ای که لازم داریم پیشرفت کنیم

So this morning I'm going to share two of these problems

بنابراین، امروز صبح می خواهم دو نمونه از این مساله‌ها را با شما در میان بگذارم

and talk about where they stand.

و درباره‌ی جایگاه آن‌ها صبحت ‌کنم

But before I dive into those I want to admit that I am an optimist.

اما قبل از پرداختن به آن‌ها، بایستی اذعان کنم که من آدم خوش‌بینی هستم

Any tough problem, I think it can be solved.

در مورد هر مساله‌ی سختی فکر می کنم که قابل حل شدن است

And part of the reason I feel that way is looking at the past.

و مقداری از این خوش بینی من به خاطر نگاه به گذشته است

Over the past century, average lifespan has more than doubled.

در طی یک قرن گذشته، متوسط طول عمر بیشتر از دو برابر شده است

Another statistic, perhaps my favorite,

آمار دیگری که اتفاقا مورد علاقه‌ی من هم هست

is to look at childhood deaths.

بررسی تعداد مرگ‌ و‌میر دوران کودکی است

As recently as 1960, 110 million children were born,

حتی در همین سال‌های دهه‌ی شصت هم، از هر یک‌صد و ده میلیون نوزاد به دنیا ‌آمده

and 20 million of those died before the age of five.

بیست میلیون از آنها قبل از رسیدن به سن پنج سالگی ‌مردند

Five years ago, 135 million children were born -- so, more --

پنج سال پیش،‌یک‌صدو‌سی‌و‌پنج میلیون یا یک چیزی در همین حوالی،‌ بچه به دنیا آمد

and less than 10 million of them died before the age of five.

و کم‌تر از ده میلیون بچه قبل از پنج سالگی از دنیا رفت

So that's a factor of two reduction of the childhood death rate.

بنابراین، مقدار مرگ‌ومیر کودکان نصف شده است

It's a phenomenal thing.

و این چیز فوق‌العاده‌ای‌ست.

Each one of those lives matters a lot.

هرکدام از این زندگی‌ها اهمیت زیادی دارند

And the key reason we were able to it was not only rising incomes

و دلیل اصلی که ما توانستیم همچین کاری انجام دهیم، فقط افزایش درآمد نبود

but also a few key breakthroughs:

بلکه چند تغییر عمده هم وجود داشت که کمک کرد

vaccines that were used more widely.

واکسن‌هایی که با گستردگی بیشتری استفاده شدند

For example, measles was four million of the deaths

مثلا «سرخک» در ۱۹۹۰ باعث چهار میلیون مرگ ‌شد

back as recently as 1990

مثلا «سرخک» در ۱۹۹۰ باعث چهار میلیون مرگ ‌شد

and now is under 400,000.

اما حالا کمتر از چهارصد‌هزار تلفات دارد

So we really can make changes.

بنابراین ما واقعاً می‌توانیم تغییرات ایجاد کنیم

The next breakthrough is to cut that 10 million in half again.

تغییر عمده‌ی بعدی باز هم نصف کردن آن ده میلیون است

And I think that's doable in well under 20 years.

و فکر می‌کنم این کار در کمتر از بیست سال شدنی است

Why? Well there's only a few diseases

چرا؟ خوب، برای اینکه تنها چند بیماری هستند که

that account for the vast majority of those deaths:

باعث بیشتر این تلفات می‌شوند

diarrhea, pneumonia and malaria.

اسهال، ذات‌الریه، مالاریا

So that brings us to the first problem that I'll raise this morning,

خب، به این ترتیب می‌رسیم به اولین مساله‌ای که امروز صبح بیان خواهم کرد

which is how do we stop a deadly disease that's spread by mosquitos?

چطور از انتقال این بیماری مهلک که به وسیله‌ی پشه‌ها منتقل می‌شود، جلوگیری کنیم؟

Well, what's the history of this disease?

خوب،‌ تاریخچه‌ی این بیماری را می دانید؟

It's been a severe disease for thousands of years.

برای هزاران سال مالاریا یک بیماری جدی بوده است

In fact, if we look at the genetic code,

در حقیقت، اگه به کد ژنتیکی مردم افریقا نگاه کنیم

it's the only disease we can see

مالاریا تنها بیماری‌ای هست که به وضوح باعث تغییر ژنتیک

that people who lived in Africa

مردمی که در آفریقا زندگی می‌کرده اند شده است و باعث شده

actually evolved several things to avoid malarial deaths.

واقعاً برای مقابله با مرگ ناشی از مالاریا، چیزهای زیادی به دست آوردند

Deaths actually peaked at a bit over five million in the 1930s.

مرگ و میر ناشی از مالاریا در دهه 1930، بیش از پنج میلیون شد

So it was absolutely gigantic.

پس واقعاً مهلک بوده

And the disease was all over the world.

و بیماری در سرتاسر جهان وجود داشت

A terrible disease. It was in the United States. It was in Europe.

حتی در آمریکا و اروپا هم بیماری خطر‌ناکی بود

People didn't know what caused it until the early 1900s,

که مردم تا قرن نوزده نمی دانستند علتش چیست

when a British military man figured out that it was mosquitos.

تا اینکه یک نظامی انگلیسی کشف کرد که پشه ها عامل بیماری هستند

So it was everywhere.

پس همه‌جا شایع بود

And two tools helped bring the death rate down.

و دو تا ابزاری که باعث شد تعداد تلفات کم بشود

One was killing the mosquitos with DDT.

کشتن پشه‌ها با د-د-ت

The other was treating the patients with quinine, or quinine derivatives.

و دیگری مداوای بیماران با عصاره‌ی گنه‌گنه یا مشتقات آن بود

And so that's why the death rate did come down.

و به این ترتیب بود که میزان تلفات کم شد

Now, ironically, what happened was

خب،‌ چیزی که واقعاً اتفاق افتاد

it was eliminated from all the temperate zones,

حذف بیماری از تمامی مناطق معتدل بود

which is where the rich countries are.

جایی که کشور‌های پول‌دار قرار داشتند

So we can see: 1900, it's everywhere.

پس می بینیم که: سال 1900، مالاریاهمه‌جا هست

1945, it's still most places.

1945، همچنان اغلب جاها هست

1970, the U.S. and most of Europe have gotten rid of it.

1970، آمریکا و اکثر اروپا از دست‌ش خلاص شدند

1990, you've gotten most of the northern areas.

1990، اکثر مناطق شمالی پاک هستند

And more recently you can see it's just around the equator.

و در این اواخر، می‌بینید که فقط در نواحی استوایی وجود دارد

And so this leads to the paradox that

این به یک تناقض منتهی می‌شود

because the disease is only in the poorer countries,

از ان‌جایی که بیماری فقط در کشور‌های فقیر وجود دارد

it doesn't get much investment.

سرمایه‌گذاری چندانی برای ریشه کن کردن آن انجام نمی شود

For example, there's more money put into baldness drugs

مثلا پولی که برای ساخت دارو‌های مقابله با ریزش مو صرف می‌شود

than are put into malaria.

از پولی که برای مبارزه با مالاریا صرف می شود , بیشتر است

Now, baldness, it's a terrible thing.

خب،‌ البته ریزش مو چیز وحشتناکی است

(Laughter)

(خنده‌ی حضار)

And rich men are afflicted.

و مردان پولدار به آن مبتلا هستند

And so that's why that priority has been set.

و این دلیل اولویت بالایی به طاسی داده شده

But, malaria --

اما مالاریا

even the million deaths a year caused by malaria

حتی میلیون‌ها مرگ سالانه که بر اثر مالاریا اتفاق می‌افتد

greatly understate its impact.

شدت اثر مالاریا را به روشنی آشکار نمی کند

Over 200 million people at any one time are suffering from it.

در هر زمان، ببش از دویست میلیون انسان از این بیماری رنج می‌برند

It means that you can't get the economies in these areas going

یعنی در مناطق آلوده، امکان ندارد اقتصاد پیشرفت کند

because it just holds things back so much.

برای اینکه بیماری همه چیز را عقب نگه می‌دارد

Now, malaria is of course transmitted by mosquitos.

البته مالاریا به وسیله پشه ها منتقل میشود

I brought some here, just so you could experience this.

و من چندتا پشه را الان اینجا آورده ام تا شما بتونید تجربه‌ش کنید

We'll let those roam around the auditorium a little bit.

اجازه می دهیم یه کم دوره این سالن بچرخند

(Laughter)

(خنده‌ی حضار)

There's no reason only poor people should have the experience.

دلیلی نداره که فقط آدم‌های فقیر این تجربه رو داشته باشند

(Laughter) (Applause)

(خنده همراه با تشویق)

Those mosquitos are not infected.

این پشه‌ها آلوده نیستند

So we've come up with a few new things. We've got bed nets.

ما چیز‌های جدیدی به دست آورده ایم. ما پشه‌بند داریم

And bed nets are a great tool.

و این پشه‌ بند‌ها ابزار بسیار خوبی هستند

What it means is the mother and child stay under the bed net at night,

معنی‌ش این است که مادر و بچه شب رو زیر پشه‌بند می‌خوابند

so the mosquitos that bite late at night can't get at them.

و پشه‌هایی که شب‌ها دیر‌وقت نیش می‌زنند نمی‌تونند به اینها آسیبی برسا نند

And when you use indoor spraying with DDT

و وقتی که داخل خانه‌ها را با د-د-ت سم‌پاشی می‌کنیم

and those nets

و با استفاده از تور‌ها

you can cut deaths by over 50 percent.

می‌شود تعداد تلفات را پنجاه درصد کمتر کرد

And that's happened now in a number of countries.

و هم‌اکنون در تعدادی از کشورها اتفاق افتاده

It's great to see.

و نتایجش دیدنی است

But we have to be careful because malaria --

اما باید مراقب باشیم، چون مالاریا

the parasite evolves and the mosquito evolves.

(خود انگل و پشه)، تکامل پیدا می‌کنند

So every tool that we've ever had in the past has eventually become ineffective.

بنابراین هر ابزاری که در گذشته استفاده می کردیم،سر انجام بی‌اثر می‌شه

And so you end up with two choices.

بنابراین دو تا انتخاب باقی می‌مونه

If you go into a country with the right tools and the right way,

اگه به یک کشوری با ابزار و وسایل مناسب وارد بشید

you do it vigorously,

واین‌کاررا با شدت انجام دهید

you can actually get a local eradication.

می‌ تونید واقعا بیماری محلی روریشه کن کنید

And that's where we saw the malaria map shrinking.

و این همون‌ جاهاییست که می‌بینیم نقشه‌ی مالاریا کوچک شده

Or, if you go in kind of half-heartedly,

یا اگه به صورت نصفه ‌نیمه وارد عمل بشید

for a period of time you'll reduce the disease burden,

برای مدتی، فشار بیماری کاهش خواهد یافت

but eventually those tools will become ineffective,

اما عاقبت اون ابزار‌ها هم بی‌اثرمیشوند

and the death rate will soar back up again.

و نرخ مرگ ومیر باز هم افزایش خواهد داشت

And the world has gone through this where it paid attention and then didn't pay attention.

و دنیا شاهد این بوده، جاهایی که توجه کرده اند و جاهایی که توجه نشون نداده اند

Now we're on the upswing.

حالا ما در یک روند صعودی قرار داریم

Bed net funding is up.

سرمایه‌گذاری روی پشه‌بند‌ها زیاد‌ه

There's new drug discovery going on.

و داروهای جدیدی در حال کشف شدن اند

Our foundation has backed a vaccine that's going into phase three trial

بنیاد ما از واکسنی پشتیبانی کرده که الان داره وارد مرحله‌ی سوم آزمایش می‌شه

that starts in a couple months.

که در یکی دو ماه آینده شروع می‌شه

And that should save over two thirds of the lives if it's effective.

و اگه موثر باشه،‌ می تونه زندگی دو سوم بیمار‌ها رو نجات بده

So we're going to have these new tools.

بنابراین ما این ابزار‌های جدید رو خواهیم داشت

But that alone doesn't give us the road map.

اما این به تنهایی نقشه‌ی کامل راه رو به ما نمی‌ده

Because the road map to get rid of this disease

چون نقشه‌ی راه خلاص شدن از دست این بیماری

involves many things.

شامل خیلی چیزها ست

It involves communicators to keep the funding high,

شامل ارتباطاتی برای بالا نگه داشتن حجم بودجه می‌شه

to keep the visibility high,

تا اثر بخشی این تلاش رو بالا نگه داره

to tell the success stories.

تا داستان‌های موفقیت‌آمیز رو ارائه بده

It involves social scientists,

شامل دانشمندان علوم اجتماعی می‌شه

so we know how to get not just 70 percent of the people to use the bed nets,

تا بفهمیم چطور می‌شه که تنها 70 درصد مردم از این پشه‌بند‌ها استفاده می کنند

but 90 percent.

بلکه آمار را تا 90 درصد افزایش داد

We need mathematicians to come in and simulate this,

ما به ریاضی‌دان‌هایی نیاز داریم که وارد میدان بشوند و شبیه‌سازی انجام بدن

to do Monte Carlo things to understand how these tools combine and work together.

چیزهای مونت‌‌کارلویی انجام بدن تا ببینیم چطور این ابزار‌ها با ید با هم ترکیب ب‌شن و کار کنند

Of course we need drug companies to give us their expertise.

البته به شرکت‌های دارویی هم نیاز داریم تا تجربیاتشان را به ما انتقال بدن

We need rich-world governments to be very generous in providing aid for these things.

ما به دولت‌های ثروت‌مند نیاز داریم که برای تامین کمک برای این چیز‌ها خیلی سخاوت‌مند باشند

And so as these elements come together,

و همین‌طور که این عناصر کنار هم جمع می‌شن

I'm quite optimistic

من کاملاً خوش‌بین هستم

that we will be able to eradicate malaria.

که ما قادر خواهیم بود مالاریا رو ریشه‌کن کنیم

Now let me turn to a second question,

حالا بگذارید به سوال دوم برسم

a fairly different question, but I'd say equally important.

یک سوال کاملاً متفاوت، اما می‌تونم بگم به همون اندازه مهم

And this is: How do you make a teacher great?

و اون اینه که: چطور شما یک معلم عالی تربیت می‌کنید؟

It seems like the kind of question that people would spend a lot of time on,

این سوال از سوالهایی است که به نظر می‌آد که مردم زیادی وقت صرف اون کرده باشند

and we'd understand very well.

و باید جواب این سوال خیلی روشن باشد

And the answer is, really, that we don't.

پاسخ اینه که،‌ واقعاً، جواب این سوال را نمی دانیم

Let's start with why this is important.

بگذارید با این نکته شروع کنیم که چرا این موضوع مهم هست

Well, all of us here, I'll bet, had some great teachers.

خب، همه‌ی ما که اینجا هستیم، شرط می‌بندم، که معلمهای خیلی خوبی داشته‌ایم

We all had a wonderful education.

همه‌ی ما آموزش عالی‌ای داشتیم

That's part of the reason we're here today,

این قسمتی از علتی‌ه که ما امروز اینجاییم

part of the reason we're successful.

قسمتی از علت موفقیتمان هست

I can say that, even though I'm a college drop-out.

هرچند که من دانشکده رو ول کردم، اما این رو می‌تونم بگم

I had great teachers.

من معلم‌های بزرگی داشته ام

In fact, in the United States, the teaching system has worked fairly well.

در حقیقت، نظام آموزش در ایالات متحده، کاملاً خوب عمل کرده

There are fairly effective teachers in a narrow set of places.

معلم‌های خیلی خوبی در جاهای معدودی وجود دارند

So the top 20 percent of students have gotten a good education.

بنابراین بیست درصد بالایی دانش‌آموزان، آموزش خوبی داشته‌اند

And those top 20 percent have been the best in the world,

و می بینیم اون بیست درصد بهترین های دنیا هستند

if you measure them against the other top 20 percent.

در مقایسه با بیست در صد بعدی

And they've gone on to create the revolutions in software and biotechnology

و آن ‌ها در نرم‌افزار و بیوتکنولوژی انقلاب ایجاد کرده‌اند

and keep the U.S. at the forefront.

و آمریکا رو در صف اول نگه می‌دارن

Now, the strength for those top 20 percent

حالا، نقطه‌ی قوت اون بیست‌ درصد بالا

is starting to fade on a relative basis,

به طور نسبی داره کم‌کم محو می‌شه

but even more concerning is the education that the balance of people are getting.

اما چیزی که حتی بیشتر جلب توجه می‌کنه آموزشی‌ه که طبقه‌ی متوسط می‌بینن

Not only has that been weak. it's getting weaker.

نه تنها این آموزش ضعیف بوده، بلکه داره ضعیف‌تر هم می‌شه

And if you look at the economy, it really is only providing opportunities now

و اگه شما به اقتصاد نگاهی بندازین، الان فقط داره فرصت‌هایی ایجاد می‌کنه

to people with a better education.

برای افرادی که آموزش‌های بهتری دیده اند

And we have to change this.

و ما باید این رو تغییر بدیم

We have to change it so that people have equal opportunity.

ما باید این رویه را عوض‌ کنیم ,طوری که همه مردم فرصت‌ برابرآمو.شی داشته باشند

We have to change it so that the country is strong

باید این روند را تغییر دهیم تا کشور قوی باشه

and stays at the forefront

و در صف اول چیزهایی که

of things that are driven by advanced education,

که با استفاده از آموزش پیشرفته به دست آمده اند باقی بمونه

like science and mathematics.

مثل علوم و ریاضیات

When I first learned the statistics,

وقتی اولین بار به این آمار برخوردم

I was pretty stunned at how bad things are.

کاملاً تعجب کردم از اینکه چقدر اوضاع خراب‌ه

Over 30 percent of kids never finish high school.

بیش از سی درصد بچه‌ها هیچ موقع دبیرستان رو تموم نمی‌کنن

And that had been covered up for a long time

و این موضوع برای مدت طولانی‌ای مخفی نگه داشته می‌شده

because they always took the dropout rate as the number

برای اینکه آن ‌ها هیمشه نرخ ترک تحصیل رو اون عددی در نظر می‌گیرن

who started in senior year and compared it to the number who finished senior year.

که تفاوت بین ورودی‌ها و خروجی‌های سال آخر دبیرستان‌ه

Because they weren't tracking where the kids were before that.

چون دنبال‌ش نیستن که ببینن بچه‌ها قبلش کجا بودن

But most of the dropouts had taken place before that.

اما اغلب ترک تحصیل‌ها پیش از اون اتفاق می‌افته

They had to raise the stated dropout rate

آنهامجبور شدند نرخ اعلام شده‌ی ترک تحصیل رو

as soon as that tracking was done

به محض این که پی‌گیری انجام شد

to over 30 percent.

به بیش از سی درصد , بالا ببرند

For minority kids, it's over 50 percent.

برای بچه‌های دراقلیت این نرخ بالای پنجاه درصد است

And even if you graduate from high school,

اگر از دبیرستان فارغ‌التحصیل بشوید

if you're low-income,

و درآمد کمی داشته باشید

you have less than a 25 percent chance of ever completing a college degree.

شانس شما برای تمام کردن مدرک دانشگاهی کمتر از بیست‌وپنج درصد است

If you're low-income in the United States,

اگر در ایالات متحده درآمد پایینی داشته باشید

you have a higher chance of going to jail

احتمال زندان رفتن شما بیشتر از موقعی‌ه که

than you do of getting a four-year degree.

یک مدرک چهار-ساله بگیرید

And that doesn't seem entirely fair.

و این اصلاً منصفانه به نظر نمی‌رسه

So, how do you make education better?

خب، چطور می‌تونین آموزش رو بهتر کنین؟

Now, our foundation, for the last nine years, has invested in this.

بنیاد ما، نه ساله که روی این موضوع سرمایه‌گذاری کرده

There's many people working on it.

آدم‌های زیادی دارن روی اون کار می‌کنند

We've worked on small schools,

ما روی مدرسه‌های کوچک کار کرده‌ایم

we've funded scholarships,

ما بورسیه‌های تحصیلی اعطا کرده‌ایم

we've done things in libraries.

کارهایی در کتابخانه‌ها انجام داده ایم

A lot of these things had a good effect.

خیلی از این چیزها تاثیرات خوبی داشته‌اند

But the more we looked at it, the more we realized that having great teachers

اما هرچقدر که ما بیشتر به اون نگاه می‌کنیم، بیشتر می‌بینیم که داشتن معلم‌های خوب

was the very key thing.

کلید اصلی کاره

And we hooked up with some people studying

ما با تعدادی از کسانی که در حال تحصیل بودند ارتباط برقرار کردیم تا ببینیم

how much variation is there between teachers,

چقدر اختلاف بین معلمان وجود داره

between, say, the top quartile -- the very best --

بین 25% بالایی - بهترین ها-

and the bottom quartile.

و 25% پایینی .

How much variation is there within a school or between schools?

چقدر اختلاف داخل یک مدرسه یا بین مدارس وجود دارد؟

And the answer is that these variations are absolutely unbelievable.

و جواب این است که این اختلاف اصلا باور کردنی نیست

A top quartile teacher will increase the performance of their class --

بهترین معلمان عملکرد کلاسشان را

based on test scores --

براساس نتایج امتحانات

by over 10 percent in a single year.

بیش از 10 درصد در یک سال افزایش خواهند داد

What does that mean?

این یعنی چی؟

That means that if the entire U.S., for two years,

یعنی این که اگر تمام ایالت متحده برای دو سال

had top quartile teachers,

این چنین معلمان عالی را داشت

the entire difference between us and Asia would go away.

همه تفاوت های بین ما و آسیا از بین می رفت

Within four years we would be blowing everyone in the world away.

ظرف چهار سال ما می تونستیم همه دنیا را پشت سر بگذاریم

So, it's simple. All you need are those top quartile teachers.

این کار راحت است.تمام چیزی که احتیاج است داشتن همین معلمان عالی است

And so you'd say, "Wow, we should reward those people.

شما شاید بگویید " شگفت آوره ! ما باید به این افراد پاداش دهیم

We should retain those people.

باید آنها را حفظ کنیم

We should find out what they're doing and transfer that skill to other people."

باید متوجه بشویم آنها چه کار میکنند وآن مهارت را به مردم دیگر انتقال دهیم "

But I can tell you that absolutely is not happening today.

اما من میتوانم به شما بگویم که این اتفاقی نیست که امروز در جریان باشد

What are the characteristics of this top quartile?

ویژگی های این 25% درجه یک چیست؟

What do they look like?

آنها شبیه چی هستند؟

You might think these must be very senior teachers.

ممکن است فکر کنید که این ها باید معلمین قدیمی تری باشند.

And the answer is no.

و جواب خیر است

Once somebody has taught for three years

وقتی شخصی سه سال هست که تدریس کرده

their teaching quality does not change thereafter.

کیفیت تدریسش بعد از آن تغییر نمی کند

The variation is very, very small.

و تغییر از آن به بعد خیلی خیلی کوچک است

You might think these are people with master's degrees.

ممکن است فکرکنید این ها افرادی با مدارک تحصیلی بالا هستند

They've gone back and they've gotten their Master's of Education.

که برگشته اند و تحصیلات عالیه کسب کرده اند

This chart takes four different factors

این نمودار چهار عامل مختلف را نشان می دهد

and says how much do they explain teaching quality.

و بیانگر مقدار تاثیری است که هر یک روی کیفیت تدریس دارند

That bottom thing, which says there's no effect at all,

آن عامل پایینی که تقریبا هیچ تاثیری اصلا نداره

is a master's degree.

همین مدرک فوق لیسانس است

Now, the way the pay system works is there's two things that are rewarded.

در حال حاضر دو چیز هست در افزایش حقوق و درامد معلمان مد نظر گرفته می شود

One is seniority.

یکی سابقه کار است

Because your pay goes up and you vest into your pension.

با افزایش سابقه حقوق و مزایا افزایش پیدا می کند

The second is giving extra money to people who get their master's degree.

و یکی مدرک فوق لیسانس است

But it in no way is associated with being a better teacher.

ولی این دو به هیچ وجه نشان دهنده این نیستند که کسی معلم بهتری است.

Teach for America: slight effect.

عضویت در «درس دادن برای آمریکا» هم تاثیر ناچیزی در درآمد دارد

For math teachers majoring in math there's a measurable effect.

برای معلمان ریاضی داشتن مدرک دانشگاهی در ریاضی تاثیر قابل ملاحظه ای در درامد دارد

But, overwhelmingly, it's your past performance.

ولی مهمترین عامل برای در آمد بیشتر سابقه کار است

There are some people who are very good at this.

تعدادی افراد هستند که دراین امر بسیار خوب هستند

And we've done almost nothing

و ما تقریبا هیچ تلاشی نکرده ایم

to study what that is

برای مطالعه روی این که آنها چی کار میکنند

and to draw it in and to replicate it,

تا این خواص خوب اینها را در بقیه معلمها هم تقویت کنیم

to raise the average capability --

برای افزایش ظرفیت هایمان

or to encourage the people with it to stay in the system.

یا تشویق معلمهایی که این خوبی ها را دارند تا در سیستم باقی بمانند

You might say, "Do the good teachers stay and the bad teacher's leave?"

شما ممکنه بگویید:آیا معلمان خوب در سیستم باقی می مانند و معلمین بد آن را ترک می کنند؟

The answer is, on average, the slightly better teachers leave the system.

جواب خیر است, به طور متوسط , معلمان بهتر بیشتر سیستم را ترک می کنند

And it's a system with very high turnover.

و این یک سیستم با حجم نقل و انتقال بالاست

Now, there are a few places -- very few -- where great teachers are being made.

حالا تعداد کمی مکان - خیلی کم - وجود دارد که معلمین عالی در حال پرورش یافتن هستند

A good example of one is a set of charter schools called KIPP.

یک مثال خوب یک موردش یک مجموعه مدارس هست که KIPP نامیده میشود

KIPP means Knowledge Is Power.

KIPP یعنی "دانش قدرت است"

It's an unbelievable thing.

این یک چیز باور نکردنیه

They have 66 schools -- mostly middle schools, some high schools --

آنها 60 مدرسه دارند-که بیشترشان راهنمایی و تعدادی نیزدبیرستان هست

and what goes on is great teaching.

و چیزی که در حال رخ دادن است آموزش خیلی خوب است

They take the poorest kids,

آنها فقیر ترین بچه ها را پذیرش می کنند

and over 96 percent of their high school graduates go to four-year colleges.

و بالای 96 درصد از فارغ التحصیلان دبیرستان به کالج های چهار ساله می روند

And the whole spirit and attitude in those schools

و تمام روح و نگرش در آن مدارس

is very different than in the normal public schools.

خیلی متفاوت تر از مدارس عادی عمومی است

They're team teaching. They're constantly improving their teachers.

آموزش در آنها به شکل تیمی است وآنها دائما در حال بهبود دادن معلمانشان اند

They're taking data, the test scores,

آنها اطلاعات را می گیرند , نتایج امتحان ,

and saying to a teacher, "Hey, you caused this amount of increase."

و به معلم می گویند"تو سبب این مقدار افزایش شدی"

They're deeply engaged in making teaching better.

آنها عمیقا به بهتر کردن معلمان مشغول اند

When you actually go and sit in one of these classrooms,

زمانی که شما واقعا می روید و در یکی از این کلاسها می نشینید

at first it's very bizarre.

در ابتدا خیلی عجیب غریب هست

I sat down and I thought, "What is going on?"

و من نشستم وفکر کردم چه اتفاقی در حال روی دادن است

The teacher was running around, and the energy level was high.

معلم مدام در حرکت بود وسطح انرژی بالا بود

I thought, "I'm in the sports rally or something.

من فکر کردم که شاید در مسابقات ورزشی یا چیزی شبیه به این هستم

What's going on?"

جریان چیه؟

And the teacher was constantly scanning to see which kids weren't paying attention,

و معلم دائما بررسی می کرد تا ببیند کدام یک از بچه ها توجه نمی کند

which kids were bored,

کدام یک از آنها کسل و بدون حوصله بودند

and calling kids rapidly, putting things up on the board.

و فورا بچه ها را صدا می زد و چیزهایی جدیدی پیش می کشید.

It was a very dynamic environment,

آن جا محیط خیلی پویایی بود

because particularly in those middle school years -- fifth through eighth grade --

چون مخصوصا در آن سالهای دوره ر اهنمایی-- ینجم دبستان تا سوم راهنمایی --

keeping people engaged and setting the tone

مشغول نگه داشتن دانش آموزان وجا انداختن این موضوع که

that everybody in the classroom needs to pay attention,

همه در کلاس باید حواسشان جمع باشه،

nobody gets to make fun of it or have the position of the kid who doesn't want to be there.

هیچ کس اجازه ندارد در این زمینه مسخره بازی درآورد یا نقش دانش آموزی را بازی کنه که علاقه ای به حضور در کلاس نداره

Everybody needs to be involved.

همه باید در کارهای کلاسی شرکت کنند.

And so KIPP is doing it.

و KIPP این کارو می کنه

How does that compare to a normal school?

در مقایسه با یک مدرسه معمولی چگونه است؟

Well, in a normal school, teachers aren't told how good they are.

خوب در یک مدرسه معمولی به معلمان گفته نمی شود که چه قدر خوب هستند

The data isn't gathered.

چنین اطلاعاتی جمع آوری نمی شود.

In the teacher's contract,

در قرارداد معلم

it will limit the number of times the principal can come into the classroom --

تعداد مواقعی که مدیر می تواند داخل کلاس بیاید را محدود می کنند

sometimes to once per year.

بعضی موقع ها به یک بار در سال

And they need advanced notice to do that.

و برای این کار هم باید از قبل خبر دهند.

So imagine running a factory where you've got these workers,

پس تصور کنید یک کارخانه و تعدادی کارگر را می گردانید،

some of them just making crap

که برخی از کارگرها فقط آشغال تولید می کنند

and the management is told, "Hey, you can only come down here once a year,

وبه مدیر گفته بشه " آقا شما فقط یک بار در سال میتوانید وارد اینجا شوید،

but you need to let us know, because we might actually fool you,

اما باید قبلش به ما بگید، چون ممکن است بخواهیم شما رو گول بزنیم،

and try and do a good job in that one brief moment."

و در آن زمان کوتاهی که شما می آیید خوب کار کنیم."

Even a teacher who wants to improve doesn't have the tools to do it.

حتی یک معلم که بخواهد بهتر شود، ابزار انجام این کار را ندارد.

They don't have the test scores,

آنها جواب آزمایش ها را ندارند،

and there's a whole thing of trying to block the data.

و همه چیز هایی که مانع ازکسب داده ها هستند, وجود دارد

For example, New York passed a law

به طور مثال نیویورک قانونی وضع کرد

that said that the teacher improvement data could not be made available and used

که می گوید داده های مربوط به بهبود معلمان نمی تواند در دسترس رسانه ها قرار بگیرد و

in the tenure decision for the teachers.

در فرآیند تصمیم گیری برای نگهداری یا اخراج معلم ها استفاده شود.

And so that's sort of working in the opposite direction.

برای همین این مورد تا حدی به ضرر کل قضیه کار می کند.

But I'm optimistic about this,

اما من راجع به این خوشبین هستم

I think there are some clear things we can do.

من فکر میکنم بعضی چیزهای واضحی وجود دارد که ما میتوانبم انجام دهیم

First of all, there's a lot more testing going on,

اول از همه آرمایشات بیشتری هست که در حال انجام می باشد

and that's given us the picture of where we are.

و تصویر اینکه ما الان کجا هستیم را به ما داده است

And that allows us to understand who's doing it well,

و به ما اجازه می دهد تا بفهمیم چه کسانی آن را به خوبی انجام می دهند

and call them out, and find out what those techniques are.

و آن ها را صدا بزنیم و تکنیک های آن ها را بفهمیم

Of course, digital video is cheap now.

البته دوربین دیجیتال در حال حاضرارزان قیمت است

Putting a few cameras in the classroom

قرار دادن تعدادی دوربین در کلاس

and saying that things are being recorded on an ongoing basis

و گفتن این که همه چیز به طور مداوم در حال ضبط شدن هست

is very practical in all public schools.

در تمام مدارس عمومی بسیار عملی است

And so every few weeks teachers could sit down

سپس هر چند هفته معلمان بتوانند دور هم بشینند

and say, "OK, here's a little clip of something I thought I did well.

وبگویند:خب این کلیپ کوچکی ازچیزی است که من فکر کردم به خوبی انجام دادمش

Here's a little clip of something I think I did poorly.

این کلیپ کوچکی ازچیزی است که به نظرم ضعیف انجامش دادم

Advise me -- when this kid acted up, how should I have dealt with that?"

راهنمایی ام کنید - وقتی این بچه یک کاری کرد چه طور باید با او برخورد کنم؟

And they could all sit and work together on those problems.

و آنها همگی می توانند بشینند و با هم روی آن مسائل کارکنند

You can take the very best teachers and kind of annotate it,

شما می توانید بهترین معلم ها را انتخاب کنید و یک جورایی آن ها را تفسیر کنید،

have it so everyone sees who is the very best at teaching this stuff.

و بگذارید تا همه ببینند که چه کسی در تدریس چه موضوعی از همه ورزیده تر است.

You can take those great courses and make them available

شما می توانید آن دوره های عالی را پرورش دهید و آنها را در دسترس قرار دهید

so that a kid could go out and watch the physics course, learn from that.

به طوری که یک بچه بتواند بیرون رود ودوره ها ی فیزیک را ببیند و از آنها یاد بگیرد

If you have a kid who's behind,

اگر بچه ای دارید که عقب هست

you would know you could assign them that video to watch and review the concept.

آن وقت می دانید که می توانید فیلمی را برای او انتخاب کنید تا ببیند و مطلب را دوره کند.

And in fact, these free courses could not only be available just on the Internet,

و در واقع این دوره های رایگان نه تنها می توانند روی اینترنت در دسترس قرار بگیرند

but you could make it so that DVDs were always available,

بلکه میتوان آن ها را به صورت DVD هایی که همیشه در دسترس هستند درآورد،

and so anybody who has access to a DVD player can have the very best teachers.

و هرکسی که به DVD پلیر دسترسی داشته باشد می تواند این معلمان عالی را داشته باشد

And so by thinking of this as a personnel system,

بنابراین با در نظر گرفتن این موضوع به عنوان سیستمی برای کارکنان،,

we can do it much better.

میتوانیم هرچه بهتر این کار را انجام دهیم

Now there's a book actually, about KIPP --

الان در واقع یک کتابی هست

the place that this is going on --

در باره KIPP ( جایی که این کار در حال انجام است )

that Jay Matthews, a news reporter, wrote -- called, "Work Hard, Be Nice."

که جی ماتیوز که یک گزارشگر اخبار است آن را نوشته به اسم " سخت کار کنید , مهربان باشید"

And I thought it was so fantastic.

و فکر کردم که اون خیلی خارق العاده است

It gave you a sense of what a good teacher does.

کتاب در شما یک احساسی از اون چیزی که یک معلم عالی انجام میدهد را به وجود میاورد

I'm going to send everyone here a free copy of this book.

من می خواهم برا ی همه کسانی که اینجا هستند یک نسخه رایگان این کتاب را بفرستم

(Applause)

تشویق

Now, we put a lot of money into education,

خب، ما پول زیادی را برای آموزش سرمایه گذاری کردیم.

and I really think that education is the most important thing to get right

و من واقعا فکر می کنم آموزش مهم ترین چیزی هست که باید درست انجام دهیم

for the country to have as strong a future as it should have.

تا کشورمان به آینده روشنی که باید داشته باشد برسد.

In fact we have in the stimulus bill -- it's interesting --

در واقع خیلی جالبه که در تنظیم بودجه «تحریک اقتصادی»

the House version actually had money in it for these data systems,

در پیش نویس دولت برای این جور سیستم های اطلاعاتی بودجه تعیین شده بود

and it was taken out in the Senate

ولی البته مجلس سنا این موارد را حذف کرد

because there are people who are threatened by these things.

چون مردمی هستند که با این چیزها احساس ترس می کنند.

But I -- I'm optimistic.

اما من خوش بین هستم

I think people are beginning to recognize how important this is,

فکر می کنم مردم کم کم دارند به اهمیت این موضوع پی می برند،

and it really can make a difference for millions of lives, if we get it right.

و واقعاً اگر این کار را درست انجام دهیم می توانیم در زندگی میلیون ها نفر تفاوت ایجاد کنیم.

I only had time to frame those two problems.

من فقط همین قدر وقت داشتم تا این دو مساله را بیان کنم

There's a lot more problems like that --

مسائل بسیاری از این قبیل هست

AIDS, pneumonia -- I can just see you're getting excited,

مثل ایدز , ذات الریه - من می توانم ببینم

just at the very name of these things.

که شما فقط از شنیدن اسامی این چیزها هیجان زده می شوید

And the skill sets required to tackle these things are very broad.

و آن دسته مهارت هایی که برای از عهده بر آمدن این ها لازم است , خیلی گسترده اند

You know, the system doesn't naturally make it happen.

می دانید , سیستم به طور طبیعی باعث رخ دادن این نمی شود

Governments don't naturally pick these things in the right way.

دولت ها این چیز ها را در جای درست به کار نمی برند

The private sector doesn't naturally put its resources into these things.

بخش خصوصی به طور طبیعی منابعش را برای این چیزها خرج نمی کند.

So it's going to take brilliant people like you

پس نیاز هست که افراد با استعدادی مثل شما

to study these things, get other people involved --

روی این چیز ها مطالعه کنند , سایر مردم را مورد مشارکت قرار دهند-

and you're helping to come up with solutions.

و شما به پیدا کردن راه حل ها کمک می کنید

And with that, I think there's some great things that will come out of it.

و با این کار فکر می کنم نتایج خوبی از آن حاصل خواهد شد.

Thank you.

متشکرم

(Applause)

(تشویق)