How to talk (and listen) to transgender people | Jackson Bird

Translator: Morvarid Zandichi Reviewer: sadegh zabihi

Hi, I'm Jack,

سلام، من جک هستم،

and I'm transgender.

و یک تراجنسیتی هستم.

Let me take a guess at some of thoughts

بذارین حدس بزنم بعضی از فکرهایی که

that might be running through your head right now.

همین الان در سرتون می‌گذره چی‌ها هستن.

"Transgender?

"تراجنسیتی؟

Wait, does that mean that they're actually a man or actually a woman?"

صبر کن، یعنی که این‌ها واقعا زن هستن یا مرد؟"

"I wonder if he's had the surgery yet ...

"نمی‌دونم یعنی هنوز عمل کرده یا نه ...

Oh, now I'm looking at his crotch.

اوه، حالا دارم به خشتک‌ش نگاه می‌کنم.

Look to the right, that's a safe place to look."

به سمت راست نگاه کن به سمت راست نگاه کنی عیبی نداره"

"Yes, I knew it! No real man has hips like those."

"آره، می‌دونستم! پهلوهای یه مرد واقعی این شکلی نیستن."

"My friend's daughter is transgender --

"دختر دوست من هم تراجنسیته --"

I wonder if they know each other."

یعنی همدیگه رو می‌شناسن؟"

"Oh my gosh, he is so brave.

"وای خدای من، او چقدر شجاعه.

I would totally support his right to use the men's bathroom.

من قطعا از حق او برای استفاده از توالت‌های مردانه حمایت می‌کنم.

Wait, but how does he use the bathroom?

صبر کن، ولی اون چطوری دست‌شویی می‌کنه؟

How does he have sex?"

چطوری آمیزش جنسی داره؟"

OK, OK, let's stop those hypothetical questions

باشه، باشه، بذارین این سوال‌های فرضی رو متوقف کنیم

before we get too close for my comfort.

قبل از اینکه من معذب بشم.

I mean, don't get me wrong,

منظورم اینه که، اشتباه متوجه نشین

I did come here today to share my personal experiences being transgender,

امروز این‌جام که تجربیات شخصی‌م به عنوان یک تراجنسیتی رو با شما در میون بذارم،

but I did not wake up this morning wanting to tell an entire audience

ولی امروز صبح با این انگیزه از خواب بیدار نشدم که بخوام

about my sex life.

جزییات روابط جنسی‌م رو برای یک جمع شرح بدم.

Of course, that's the problem with being trans, right?

البته که این از مشکلات تراجنسیتی بودنه، نه؟

People are pretty much always wondering how we have sex

مردم تقریبا همیشه براشون سواله که آمیزش جنسی ما چه‌طوریه

and what kind of equipment we're working with below the belt.

و پایین‌تنه‌مون چه وضعیتی داره.

Being trans is awkward.

تراجنسیتی بودن سخت و عجیبه.

And not just because the gender I was assigned at birth

و نه فقط به این دلیل که جنسیتی که در بدو تولد به من داده شده بود

mismatches the one I really am.

با اون‌چه خودم واقعا هستم مطابقت نداشت.

Being trans is awkward

because everyone else gets awkward when they're around me.

تراجنسیتی بودن سخت و عجیبه

چون رفتار اطرافیان وقتی کنار من هستن عجیب و سخت می‌شه.

People who support me and all other trans people wholeheartedly

آدم‌هایی که از صمیم قلب از من و سایر تراجنسیتی‌ها حمایت می‌کنن

are often so scared to say to wrong thing,

اغلب می‌ترسن از اینکه حرف اشتباهی بزنن

so embarrassed to not know what they think they should,

به قدری خجالت می‌کشن از اینکه چیزی که فکر می‌کنن باید بدونن رو نمی‌دونن

that they never ask.

که هرگز سوال نمی‌کنن.

Part of what was so nerve-racking about coming out as transgender

در اعلام فراجنسیتی بودنم بخشی از اونچه واقعا عذاب‌آور بود

was knowing that people wouldn't know what I meant.

دونستن این بود که آدم‌ها متوجه نخواهند شد منظور من چیه.

و وقتی یک نفر اعلام می‌کنه هم‌جنس‌گراست،

And when someone comes out as gay,

people know what that means,

مردم می‌دونن منظورش چیه،

but when you come out as trans,

ولی وقتی تو اعلام می‌کنی تراجنسیتی هستی،

you have to face the misconceptions

باید با تصورات غلط مواجه بشی

that will color other people's impressions of you

که بر روی نظر دیگران در مورد تو تاثیر می‌گذاره

even after you've educated them ...

حتی بعد از اینکه بهشون آگاهی داده باشی ...

And you will have to educate them.

و تو مجبوری که بهشون آگاهی بدی.

When I came out,

وقتی من این موضوع رو اعلام کردم،

I wrote at 10-page encyclopedic document

یک مطلب ۱۰ صفحه‌ای جامع نوشتم

with a zip-file attachment of music and videos

و فایلی شامل آهنگ‌ها و ویدیوهایی رو بهش‌ پیوست کردم

that I sent to every single person I came out to.

و برای تمام کسانی که بهشون اعلام کرده بودم فرستادم.

(Laughter)

(خنده حضار)

And I kept it in my email signature for months afterwards,

و این مطلب رو در قسمت امضای ایمیل‌م تا ماه‌ها بعد نگه داشتم،

because you also don't ever stop coming out.

چون این اعلام کردن هیچ‌وقت تمومی نداره.

I came out to the accountant helping me with my taxes

من به حسابداری که به امور مالیاتی‌م رسیدگی می‌کنه اعلام کردم

and the TSA agents who didn't know which one of them should pat me down,

و به مامورین حمل و نقل که نمی‌دونستن کدوم‌شون باید من رو تفتیش بدنی بکنن،

the man or the woman.

مرد یا زن.

I mean, I just came out to everyone watching this.

یعنی، من الان به هرکسی که این برنامه رو می‌بینه هم اعلام کردم.

When I came out to my dad,

وقتی به پدرم گفتم،

to my great relief, he was totally cool with me being trans,

او خیلی خوب با تراجنسیتی بودن من برخورد کرد، که باعث شد یه نفس راحت بکشم،

but as soon as I started talking about physically transitioning,

ولی به محض اینکه شروع به صحبت در مورد تغییر فیزیکی هم کردم

he freaked.

او به هم ریخت.

And I quickly realized it was because he, like so many other people,

و من به سرعت فهمیدم علت‌ش اینه که او هم مثل خیلی‌های دیگه

think that physical transition means just one thing:

فکر می‌کنه تغییر فیزیکی فقط یک معنا داره:

the surgery.

جراحی.

Now, listen,

حالا، گوش کنین،

if there were one magical surgery

اگر یک جراحی معجزه‌وار وجود داشت

that could turn me into a tall, muscular,

که می‌تونست من رو یک‌ شبه به یک مرد قدبلند، عضلانی

societally perfect image of a man overnight,

و اون تصویر ایده‌ال اجتماعی از مرد تبدیل کنه،

I'd sign up in a heartbeat.

من یک لحظه هم تعلل نمی‌کردم.

Unfortunately, it isn't that simple.

متاسفانه، به این راحتی نیست.

There are dozens of different gender-affirming surgeries

یک دوجین جراحی‌های مختلف برای تغییر جنسیت وجود دارن

from chest surgeries to bottom surgeries

از جراحی‌های قفسه سینه گرفته تا قسمت‌های تحتانی

to facial feminization and man-sculpting.

تا مونث‌سازی صورت و تراش دادن مردانه.

Many trans people will only ever undergo one procedure in their lifetime, if that.

خیلی از تراجنسیتی‌ها در طول زندگی‌شون فقط یک جراحی رو انجام می‌دن، اگه بدن.

Maybe because they don't personally feel the need

شاید به این دلیل که شخصا نیازی احساس نمی‌کنن

but also because they're expensive,

اما دلیل‌ش گرون بودن این جراحی‌ها هم هست،

and health insurance is only beginning to cover them.

و بیمه درمانی به تازگی شروع به پوشش‌دهی این موارد کرده.

Instead, the first step for a trans person seeking physical transition

در عوض، قدم اول برای یک فرد تراجنسیتی که به دنبال تغییر فیزیکی هست

is usually hormone replacement therapy.

معمولا هورمون درمانیه.

Hormones are why I have a deeper voice and some sparse whiskers on my neck

هورمون‌ها دلیل کلفتی صدای من و اندک مویی روی گردن‌م هستن

and a giant pimple on my chin.

و یک جوش بزرگ روی چونه‌م.

Basically, they put you through a second puberty ...

درواقع، شما برای بار دوم دوران بلوغ رو می‌گذرونین ...

it's a blast.

خوش می‌گذره.

(Laughter)

(خنده حضار)

Now, because our transitions are slower and steadier

حالا، به دلیل اینکه تغییرات ما آروم‌تر و سخت‌تر هستن

than historic misconceptions can lead people to believe,

از سوء برداشت‌های تاریخی که مردم رو به سمتی می‌بره که باور دارن

there can be some confusion

ماجرا گیج‌کننده می‌شه

about when to call someone by their new name and pronouns.

که زمان مناسب برای اینکه اون فرد رو با نام و ضمایر جدیدش صدا کنی کی هست.

There's no distinct point in physical transition

هیچ نقطه‌ی مشخصی در تغییر فیزیکی وجود نداره

at which a trans person becomes their true gender.

که در اون یک فرد تراجنسیتی به جنسیت واقعی خودش تبدیل بشه.

As soon as they tell you their new name and pronouns,

به محض اینکه اون‌ها اسم و ضمایر جدیدشون رو به شما می‌گن،

that's when you start using them.

همون موقع استفاده از اون‌ها رو شروع کنین.

It can be difficult to make the change.

این تغییر ممکنه سخت باشه.

You might slip up here and there;

ممکنه یه جاهایی اشتباه کنین؛

I've slipped up myself with other trans people.

من خودم با آدم‌های تراجنسیتی دیگه دچار اشتباه شدم.

But I always think to myself,

ولی همیشه با خودم فکر می‌کنم،

if we can change from calling Puff Daddy to P. Diddy,

اگه ما تونستیم Puff Daddy رو به P. Diddy تغییر بدیم،

and if we apologize profusely when we've used the wrong gender pronoun

و وقتی در تشخیص جنسیت گربه خونگی یکی اشتباه می‌کنیم و به خاطرش

for someone's pet cat --

صمیمانه عذرخواهی می‌کنیم -

I mean, I think we can make the same effort

می‌خوام بگم، فکر می‌کنم می‌تونیم همین تلاش رو

for the real humans in our lives.

برای آدم‌های واقعی زندگی‌هامون انجام بدیم.

Now, there is no topic that makes other people more awkward about trans people

حالا، درمورد تراجنسیتی‌ها هیچ موضوعی برای مردم عجیب‌تر از

than public bathrooms.

توالت‌های عمومی نیست.

Ah, the bathrooms --

آه، توالت‌ها --

the latest political flash point for LGBT opponents.

نقطه مبارزه‌ی سیاسی اخیر برای مخالفین جامعه‌ی دگرباشان.

Here's a fun fact about bathrooms:

یک موضوع جالبی در مورد توالت‌ها وجود داره:

more US congressmen have been convicted of assaulting someone in a public bathroom

تعداد افرادی از اعضای کنگره که محکوم به آزار کسی در توالت‌های عمومی شده‌ن

than trans people have been.

از تعداد تراجنسیتی‌های محکوم بیشتره.

(Laughter)

(خنده حضار)

The truth is we trans people are so much more scared of you than you are of us.

راست‌ش ما تراجنسیتی‌ها خیلی بیشتر از حدی که شما از ما می‌ترسین، از شما می‌ترسیم.

It's a huge point of discussion in trans communities

این یکی از مباحث مهم در جوامع تراجنسیته

about which bathroom to start using and when,

که باید از چه توالتی استفاده کرد و کی،

so we don't attract attention that could lead to violence against us.

که موجب بروز جلب‌توجهی نشه که می‌تونه به ما آسیب برسونه.

I personally started using the men's room

من به شخصه استفاده از توالت مردانه رو زمانی شروع کردم

when I started getting confused and frightened looks in the women's room,

که در توالت زنانه با نگاه‌های ترسیده و گیج مواجه شدم،

even though I was petrified to start going into the men's room.

با این وجود که از رفتن به توالت مردونه واقعا وحشت داشتم.

And often we opt to just not go to the bathroom at all.

و اغلب ما تصمیم می‌گیریم کلا نریم دست‌شویی.

A 2015 national survey of trans people

یک تحقیق از افراد تراجنسیتی در سال ۲۰۱۵

found that eight percent of us had had a urinary tract infection

نشون داد که هشت درصد از ما مبتلا به عفونت مجاری ادراری شدیم

in the past year

در سال گذشته

as a result of avoiding restrooms.

به خاطر امتناع از استفاده از توالت‌های عمومی.

These bathroom bills aren't protecting anyone.

این قوانین مربوط به توالت‌های عمومی از هیچ‌کس محافظت نمی‌کنن.

All they're doing

تمام کاری که می‌کنن

is ensuring that when trans people are assaulted in bathrooms,

اینه که مطمئن بشن وقتی افراد تراجنسیتی در توالت‌های عمومی مورد آزار واقع می‌شن

the law will no longer be on our side when we report it.

و ماجرا رو گزارش ‌می‌دن، قانون دیگه از ما حمایت نخواهد کرد.

Being trans means a daily onslaught of these misconceptions.

تراجنسیتی بودن به معنای در معرض حمله‌ی روزانه‌ی این سوء برداشت‌ها بودنه.

And I have it pretty easy.

و برای من نسبتا آسونه.

I am a white, able-bodied guy

من سفید‌پوست‌م، بدن‌م سالمه

sitting nearly at the peak of privilege mountain.

و به قله‌ی برتری نزدیک‌م.

For non-binary people,

برای دگرباش‌ها،

for trans women,

برای زنان تراجنسیتی،

for trans people of color,

برای تراجنسیتی‌ها رنگین‌پوست،

it is so much harder.

این روند خیلی سخت‌تره.

So I've given you a starter pack of trans knowledge

پس من به شما مجموعه‌ای ابتدایی از آگاهی در مورد تراجنسیتی رو دادم

that I hope will lead to more learning on your own.

که امیدوارم منجر به یادگیری‌های بیشتر از سوی خودتون بشه.

Talk to trans people.

با تراجنسیتی‌ها حرف بزنین.

Listen to us.

به ما گوش بدین.

Amplify our voices.

صدای ما رو تقویت کنین.

Take the heat off of us and educate those around you

حساسیت رو از روی ما بردارین و به آدم‌های اطراف‌تون آگاهی بدین

so we don't have to every time.

تا ما هربار مجبور نباشیم اینکارو بکنیم.

Maybe someday, when I say,

شاید یک روزی، وقتی بگم،

"Hi, I'm Jack, and I'm transgender,"

"سلام، من جک هستم، یک تراجنسیتی"

the only response I'll get is,

تنها جوابی که بگیرم این باشه،

"Hi, nice to meet you."

"سلام، خوشوقتم."

Thank you.

متشکرم.

(Applause)

(تشویق حضار)