Strange answers to the psychopath test | Jon Ronson | TED

جان رانسون: پاسخ‌های عجیب به آزمایش جامعه‌ستیزی

24,386,967 views

2012-08-15 ・ TED


New videos

Strange answers to the psychopath test | Jon Ronson | TED

جان رانسون: پاسخ‌های عجیب به آزمایش جامعه‌ستیزی

24,386,967 views ・ 2012-08-15

TED


لطفا برای پخش فیلم روی زیرنویس انگلیسی زیر دوبار کلیک کنید.

00:00
Translator: Timothy Covell Reviewer: Morton Bast
0
0
7000
Translator: Azadeh Ta Reviewer: soheila Jafari
داستان آغاز می‌شه: من در خانه‌ی یکی از دوستان بودم،
00:16
The story starts: I was at a friend's house,
1
16207
3371
00:19
and she had on her shelf a copy of the DSM manual,
2
19602
4038
و او روی طاقچه‌اش یک کپی از کتاب راهنمای دی‌اس‌ام داشت
00:23
which is the manual of mental disorders.
3
23664
2212
که کتاب راهنمای بیماری‌های روانی‌ست.
00:25
It lists every known mental disorder.
4
25900
3270
این کتاب تمام بیماری‌های روانی شناخته‌شده را فهرست می‌کند.
و در دهه‌ی۵۰ یک جزوه‌ی خیلی باریک بود.
00:29
And it used to be, back in the '50s, a very slim pamphlet.
5
29194
3033
00:32
And then it got bigger and bigger and bigger,
6
32251
2625
و بعد بزرگتر و بزرگتر و بزرگتر شد،
00:34
and now it's 886 pages long.
7
34900
3082
و حالا ۸۸۶ صفحه دارد.
و امروزه ۳۷۴ بیماری روانی را فهرست کرده است.
00:38
And it lists currently 374 mental disorders.
8
38006
4344
00:42
So I was leafing through it,
9
42708
1384
پس من داشتم آن را ورق می‌زدم،
00:44
wondering if I had any mental disorders,
10
44116
2917
و فکر می‌کردم که آیا من بیماری روانی‌ای دارم،
و معلوم شد که ۱۲تا دارم.
00:47
and it turns out I've got 12.
11
47057
1661
00:48
(Laughter)
12
48742
1151
(خنده‌ی حاضران)
00:49
I've got generalized anxiety disorder,
13
49917
2698
من اختلال اضطراب فراگیر دارم،
00:52
which is a given.
14
52639
1246
که مسَلّمه.
00:53
I've got nightmare disorder,
15
53909
2016
اختلال کابوس دارم،
00:55
which is categorized
16
55949
1365
در آن دسته قرار می‌گیرید -
00:57
if you have recurrent dreams of being pursued or declared a failure,
17
57338
4040
که اگر شما خواب‌های تکرار شونده دارید که در آنها دنبال می‌شوید یا به شما می‌گن شکست خوردید
01:01
and all my dreams involve people chasing me down the street
18
61402
3675
و تمام در خواب‌های من افرادی من را در خیابون دنبال می‌کنند
01:05
going, "You're a failure!"
19
65101
1624
و می‌گن "تو شکست خوردی."
01:06
(Laughter)
20
66749
1783
(خنده‌ی حاضران)
01:08
I've got parent-child relational problems,
21
68556
3102
من مشکل ارتباط والدین- فرزند دارم،
01:11
which I blame my parents for.
22
71682
1945
که تقصیر پدر و مادرمه.
01:13
(Laughter)
23
73651
1895
(خنده‌ی حاضران)
شوخی کردم. شوخی نکردم.
01:15
I'm kidding. I'm not kidding.
24
75570
2358
01:17
I'm kidding.
25
77952
1150
شوخی کردم.
01:19
And I've got malingering.
26
79888
1236
من بیماری تمارض دارم.
01:21
And I think it's actually quite rare
27
81148
1736
و فکر می‌کنم در واقع خیلی نادر است
01:22
to have both malingering and generalized anxiety disorder,
28
82908
3016
که هم تمارض داشته باشید و هم اختلال اضطراب فراگیر،
01:25
because malingering tends to make me feel very anxious.
29
85948
2711
چون تمارض باعث می‌شه من خیلی مضطرب بشم.
01:28
Anyway, I was looking through this book,
30
88683
1988
به هر حال من داشتم در این کتاب می‌گشتم،
01:30
wondering if I was much crazier than I thought I was,
31
90695
2601
و فکر می‌کردم که آیا من دیونه‌تر از آن چیزی هستم که خودم می‌دونم.
01:33
or maybe it's not a good idea to diagnose yourself with a mental disorder
32
93320
3533
یا شاید درست نباشه که اگر متخصص آموزش‌ دیده نیستم، خودم برای خودم یک بیماری روانی تشخیص بدم.
01:36
if you're not a trained professional,
33
96877
2126
یا شاید درست نباشه که اگر متخصص آموزش‌ دیده نیستم، خودم برای خودم یک بیماری روانی تشخیص بدم.
و یا شاید شغل روانپزشکی تمایل غریبی داره
01:39
or maybe the psychiatry profession has a kind of strange desire
34
99027
4873
01:43
to label what's essentially normal human behavior as a mental disorder.
35
103924
4366
که آنچه اساساً رفتار بِهَنجار انسان‌هاست را به عنوان یک بیماری روانی برچسب بزنه.
01:48
I didn't know which of these was true, but I thought it was kind of interesting,
36
108314
3778
من نمی‌دونستم کدوم از اینها درسته،
اما فکر می‌کردم که یه جورایی جالبه.
و فکر کردم که شاید باید با یک منتقد روانپزشکی ملاقات کنم
01:52
and I thought maybe I should meet a critic of psychiatry
37
112116
2860
01:55
to get their view,
38
115000
1384
و نظر آنها را بپرسم.
01:56
which is how I ended up having lunch with the Scientologists.
39
116408
3338
و این طور شد که با ساینتولوژیست‌ها ناهار خوردم.
01:59
(Laughter)
40
119770
1236
02:01
It was a man called Brian, who runs a crack team of Scientologists
41
121030
4498
مردی بود به اسم برایان
که یک گروه طراز اول از ساینتولوژیست‌ها را اداره می‌کرد
02:05
who are determined to destroy psychiatry wherever it lies.
42
125552
4268
که مصممند روانپزشکی را هر جا که هست نابود کنند.
02:09
They're called the CCHR.
43
129844
1989
اسم اونا "سی‌سی‌اچ‌آر" است.
02:11
And I said to him, "Can you prove to me
44
131857
2951
من به او گفتم، "می‌تونی به من ثابت کنی که روانپزشکی یک دانش‌ْنماست و نمی‌توان به آن اعتماد کرد؟"
02:14
that psychiatry is a pseudo-science that can't be trusted?"
45
134832
3477
من به او گفتم، "می‌تونی به من ثابت کنی که روانپزشکی یک دانش‌ْنماست و نمی‌توان به آن اعتماد کرد؟"
او گفت، "آره، ما می‌تونیم به تو ثابت کنیم."
02:18
And he said, "Yes, we can prove it to you."
46
138912
2187
من گفتم، "چطوری؟"
02:21
And I said, "How?"
47
141123
1413
او گفت، " ما تو را به 'تونی' معرفی می‌کنیم."
02:22
And he said, "We're going to introduce you to Tony."
48
142560
2785
و من گفتم، "تونی کیه؟"
02:26
And I said, "Who's Tony?"
49
146353
1251
او گفت، "تونی در 'برادمور' است."
02:28
And he said, "Tony's in Broadmoor."
50
148234
3309
02:31
Now, Broadmoor is Broadmoor Hospital.
51
151567
2310
حالا برادمور، بیمارستان برادمور است.
02:33
It used to be known as the Broadmoor Asylum for the Criminally Insane.
52
153901
4634
قبلاً‌ به عنوان تیمارستان برادمور برای دیوانگان جانی شناخته می‌شد.
02:38
It's where they send the serial killers,
53
158559
2436
این جایی است که قتل‌های زنجیره‌ای را می‌فرستند
و کسانی که کنترلی بر خودشان ندارند.
02:41
and the people who can't help themselves.
54
161019
2056
و من به برایان گفتم، "تونی چه کار کرده؟"
02:43
And I said to Brian, "Well, what did Tony do?"
55
163099
3157
و او گفت، "کاری نکرده
02:46
And he said, "Hardly anything.
56
166280
2449
او با کسی کتک‌کاری کرده یا همچین چیزی،
02:49
He beat someone up or something,
57
169428
2938
و تصمیم گرفت تظاهر به دیوانگی کنه تا از مجازات زندان فرار کنه.
02:52
and he decided to fake madness to get out of a prison sentence.
58
172390
5095
اما بیش از حد خوب تظاهر کرد، و حالا در برادمور گیر افتاده
02:57
But he faked it too well, and now he's stuck in Broadmoor
59
177509
4513
و هیچ‌کس باور نمی‌کنه که او عاقل است.
03:02
and nobody will believe he's sane.
60
182046
2461
03:04
Do you want us to try and get you into Broadmoor to meet Tony?"
61
184531
3737
می‌خواهی تا ما سعی کنیم تو را به برادمور ببریم تا تونی را ببینی؟"
پس من گفتم، "بله، لطفاً."
03:08
So I said, "Yes, please."
62
188292
1212
پس من سوار قطار برادمور شدم.
03:10
So I got the train to Broadmoor.
63
190646
1524
03:12
I began to yawn uncontrollably around Kempton Park,
64
192194
4095
در اطراف پارک "کِمپتون" به طرز غیر قابل کنترلی شروع به خمیازه کشیدن کردم،
که ظاهراً کاریست که سگ‌ها هم وقتی اضطراب دارند می‌کنند -
03:16
which apparently is what dogs also do when anxious,
65
196313
2382
03:18
they yawn uncontrollably.
66
198719
2253
اونا بدون کنترل خمیازه می‌کشند.
03:20
And we got to Broadmoor.
67
200996
1276
و بعد به برادمور رسیدیم.
03:22
And I got taken through gate after gate after gate after gate
68
202718
4453
و من را از دروازه، پشت دروازه، پشت دروازه، پشت دروازه، رد کردند
03:27
into the wellness center, which is where you get to meet the patients.
69
207195
3497
تا به یک آسایشگاه رسیدیم،
که جایی‌ست که با بیمارها ملاقات می‌کنید.
03:30
It looks like a giant Hampton Inn.
70
210716
3438
شبیه یک مسافرخانه‌ی "هَمپتون" غول‌آسا بود.
03:34
It's all peach and pine and calming colors.
71
214178
3911
همه‌جا هلو و کاج و رنگ‌های آرام‌بخش بود.
03:38
And the only bold colors are the reds of the panic buttons.
72
218113
5192
و تنها رنگ‌های تند، رنگ قرمز دکمه‌های اضطرار است.
و بیمارها شروع کردند به داخل آمدن.
03:44
And the patients started drifting in.
73
224327
1847
اونا همه اضافه وزن داشتند و شلوار راحتی تنشون بود
03:47
And they were quite overweight and wearing sweatpants,
74
227408
3581
و کاملاً سربراه به نظر می‌رسیدند.
03:51
and quite docile-looking.
75
231013
1659
03:52
And Brian the Scientologist whispered to me,
76
232696
2739
و برایان ساینتولوژیست در گوش من گفت،
"اونا تحت تأثیر دارو هستند،"
03:55
"They're medicated,"
77
235459
1910
که به نظر یک ساینتولوژیست شیطانی‌ترین کار دنیاست،
03:57
which, to the Scientologists, is like the worst evil in the world,
78
237393
3219
04:00
but I'm thinking it's probably a good idea.
79
240636
2581
ولی به نظر من رسید که فکر خوبیه.
04:03
(Laughter)
80
243241
1596
(خنده‌ی حاضران)
04:05
And then Brian said, "Here's Tony."
81
245356
2064
و بعد برایان گفت، "این تونی است."
و یک مرد داشت به داخل می‌آمد.
04:08
And a man was walking in.
82
248419
1519
او اضافه وزن نداشت، وضعیت بدنی خوبی داشت.
04:10
And he wasn't overweight, he was in very good physical shape.
83
250425
3104
04:13
And he wasn't wearing sweatpants,
84
253553
2303
و شلوار راحتی هم نپوشیده بود،
04:15
he was wearing a pinstripe suit.
85
255880
2390
او کت و شلوار راه راه پوشیده بود.
04:18
And he had his arm outstretched
86
258294
1996
و دستش را مثل یکی از شرکت‌کنندگان مسابقه‌ی "اپرنتیس" گشوده بود.
04:20
like someone out of The Apprentice.
87
260314
2060
و دستش را مثل یکی از شرکت‌کنندگان مسابقه‌ی "اپرنتیس" گشوده بود.
04:22
He looked like a man who wanted to wear an outfit
88
262398
3282
او شبیه کسی بود که می‌خواد لباسی بپوشه
04:25
that would convince me that he was very sane.
89
265704
3771
که من را قانع کنه که او خیلی معقوله.
و او نشست.
04:30
And he sat down.
90
270263
1151
04:31
And I said, "So is it true that you faked your way in here?"
91
271438
2905
من گفتم، "خوب، درسته که تو با تظاهر به بیماری راه خودت را به اینجا باز کردی؟"
و او گفت، "آره، آره. کاملاً. من وقتی ۱۷ سالم بود یک نفر رو کتک زدم.
04:34
And he said, "Yep. Yep. Absolutely. I beat someone up when I was 17.
92
274763
3444
و در زندان منتظر دادگاه بودم،
04:38
And I was in prison awaiting trial,
93
278231
2082
04:40
and my cellmate said to me,
94
280337
1315
و هم سلولی‌ام به من گفت،
04:41
'You know what you have to do?
95
281676
1484
"می‌دونی باید چی کار کنی؟
04:43
Fake madness.
96
283184
1375
تظاهر به دیوانگی کن.
به اونا بگو دیوانه‌ای. اونا تو را به یک بیمارستان راحت می‌فرستند.
04:45
Tell them you're mad, you'll get sent to some cushy hospital.
97
285172
3611
پرستارها برات پیتزا می‌آرن.
04:48
Nurses will bring you pizzas, you'll have your own PlayStation.'"
98
288807
3831
برای خودت پلی استیشن داری."
04:52
I said, "Well, how did you do it?"
99
292662
1692
پس من گفتم، "خوب تو چطوری این کار رو کردی؟"
04:54
He said, "Well, I asked to see the prison psychiatrist.
100
294378
2743
او گفت: "من از اونا خواستم که با روانپزشک زندان ملاقات کنم.
و تازگی فیلمی به اسم 'تصادف' را دیده بودم
04:57
And I'd just seen a film called 'Crash,'
101
297145
2287
04:59
in which people get sexual pleasure from crashing cars into walls.
102
299456
4103
در اون آدم‌ها با زدن ماشین به دیوار لذت جنسی می‌گرفتند.
پس من به روانپزشک گفتم،
05:03
So I said to the psychiatrist,
103
303583
1949
'من از زدن ماشین به دیوار لذت جنسی می‌برم.'"
05:05
'I get sexual pleasure from crashing cars into walls.'"
104
305556
3765
و من گفتم، "دیگه چی؟"
05:09
And I said, "What else?"
105
309345
1425
05:10
He said, "Oh, yeah. I told the psychiatrist
106
310794
2653
او گفت، "اوه آره. من به روانپزشک گفتم
که می‌خوام زن‌ها را وقتی دارند می‌میرند تماشا کنم، چون اینطور احساس عادی بودن می‌کنم."
05:13
that I wanted to watch women as they died,
107
313471
3284
05:16
because it would make me feel more normal."
108
316779
2165
که می‌خوام زن‌ها را وقتی دارند می‌میرند تماشا کنم، چون اینطور احساس عادی بودن می‌کنم."
05:18
I said, "Where'd you get that from?"
109
318968
1722
من گفتم، "این رو از کجا آوردی؟"
05:20
He said, "Oh, from a biography of Ted Bundy that they had
110
320714
2784
او گفت، "اوه، از زندگینامه‌ی 'تد باندی' که در کتابخونه‌ی زندان داشتند."
05:23
at the prison library."
111
323522
1193
او گفت، "اوه، از زندگینامه‌ی 'تد باندی' که در کتابخونه‌ی زندان داشتند."
به هر حال او بیش از حد خوب به دیوانگی تظاهرکرده بود، آنطور که خودش می‌گفت.
05:25
Anyway, he faked madness too well, he said.
112
325749
3227
05:29
And they didn't send him to some cushy hospital.
113
329000
2470
و اونا به یک بیمارستان راحت نفرستادندش.
به برادمور فرستادندش.
05:31
They sent him to Broadmoor.
114
331494
1581
05:33
And the minute he got there,
115
333799
1337
و از لحظه‌ای که او به آنجا رسید،
05:35
said he took one look at the place, asked to see the psychiatrist,
116
335160
3106
او گفت که یک نگاه به آنجا انداخت، درخواست کرد که روانپزشک را ببیند،
گفت، "سوءتفاهم وحشتناکی شده. من بیماری روانی ندارم."
05:38
said, "There's been a terrible misunderstanding.
117
338290
2518
گفت، "سوءتفاهم وحشتناکی شده. من بیماری روانی ندارم."
05:40
I'm not mentally ill."
118
340832
1409
من گفتم، "چند وقته اینجایی؟"
05:43
I said, "How long have you been here for?"
119
343032
2266
او گفت، "خوب، اگه من برای جرم اصلیم به زندان رفته بودم،
05:45
He said, "Well, if I'd just done my time in prison
120
345322
2346
05:47
for the original crime, I'd have got five years.
121
347692
2703
پنج سال باید حبس می‌کشیدم.
05:50
I've been in Broadmoor for 12 years."
122
350832
2455
من ۱۲ سال در برادمور بوده‌ام."
تونی گفت که خیلی سخت‌تره که مردم را قانع کنی که سالمی تا اونها را قانع کنی که دیوانه‌ای.
05:56
Tony said that it's a lot harder to convince people you're sane
123
356171
4029
تونی گفت که خیلی سخت‌تره که مردم را قانع کنی که سالمی تا اونها را قانع کنی که دیوانه‌ای.
06:00
than it is to convince them you're crazy.
124
360224
2484
06:02
He said, "I thought the best way to seem normal
125
362732
2223
او گفت، "من فکر می‌کردم بهترین راه برای اینکه عادی به نظر بیام
06:04
would be to talk to people normally about normal things
126
364979
2620
اینه که با مردم به طور عادی و راجع به چیزهای عادی صحبت کنم
مثلاً فوتبال یا برنامه‌های تلویزیون.
06:07
like football or what's on TV.
127
367623
1878
من مشترک مجله‌ی 'نیو ساینتیست' شدم،
06:09
I subscribe to New Scientist,
128
369525
1738
06:11
and recently they had an article
129
371287
1667
و اخیراً مقاله‌ای داشت درباره‌ی اینکه
06:12
about how the U.S. Army was training bumblebees to sniff out explosives.
130
372978
4360
در ارتش ایالات متحده، زنبورها را آموزش می‌دهند تا مواد منفجره را بو کنند.
06:17
So I said to a nurse,
131
377362
1419
پس من به یک پرستار گفتم،
06:18
'Did you know that the U.S. Army is training bumblebees
132
378805
2599
'می‌دونستی که ارتش ایالات متحده زنبورها را آموزش می‌ده
06:21
to sniff out explosives?'
133
381428
1328
تا مواد منفجره را بو بکشند؟'
وقتی یادداشت‌های پزشکیم را خوندم،
06:23
When I read my medical notes, I saw they'd written:
134
383847
2455
دیدم اونا نوشتند:
'فکر می‌کند زنبورها می‌توانند مواد منفجره را بو بکشند.'"
06:26
'Believes bees can sniff out explosives.'"
135
386646
3012
06:29
(Laughter)
136
389682
1554
او گفت، "می‌دونی، اونا همیشه دنبال سرنخ‌های غیر کلامی برای وضعیت روحی من هستند.
06:31
He said, "You know, they're always looking out for nonverbal clues
137
391260
3107
او گفت، "می‌دونی، اونا همیشه دنبال سرنخ‌های غیر کلامی برای وضعیت روحی من هستند.
06:34
to my mental state.
138
394391
1740
اما چطور می‌شه مثل یک آدم عاقل نشست؟
06:36
But how do you sit in a sane way?
139
396155
2637
06:38
How do you cross your legs in a sane way?
140
398816
2272
چطوری مثل یک‌ادم عاقل پات رو روی پات می‌اندازی؟
06:41
It's just impossible."
141
401112
1508
اصلاً غیر ممکنه."
06:42
When Tony said that to me,
142
402936
1257
و وقتی تونی این را به من گفت،
06:44
I thought to myself, "Am I sitting like a journalist?
143
404217
3509
من با خودم فکر کردم، "آیا من مثل یک خبرنگار می‌شینم؟
آیا پام رو مثل یک خبرنگار رو پای دیگه می‌اندازم؟"
06:48
Am I crossing my legs like a journalist?"
144
408107
2309
او گفت، "می‌دونی، 'خفه‌کن استاک‌ول' یک طرف منه
06:51
He said, "You know, I've got the Stockwell Strangler on one side of me,
145
411332
5072
06:56
and I've got the 'Tiptoe Through the Tulips' rapist
146
416428
2389
و تجاوز کننده‌ی آهنگ 'نک پا در میان لاله‌ها' طرف دیگه ی منه.
06:58
on the other side of me.
147
418841
1367
07:00
So I tend to stay in my room a lot because I find them quite frightening.
148
420232
3449
پس من تمایل دارم زیاد توی اتاقم بمونم چون از اینا می‌ترسم.
07:03
And they take that as a sign of madness.
149
423705
2261
و اونا این را نشانه‌ای از دیوانگی می‌دونند.
07:05
They say it proves that I'm aloof and grandiose."
150
425990
3515
اونا می‌گن این ثابت می‌کنه که من بی‌تفاوت و خود بزرگ‌بینم."
پس فقط در برادمور اگه نخوای با قاتل‌های زنجیره‌ای باشی، نشانه‌ی دیوانگیه.
07:09
So, only in Broadmoor would not wanting to hang out with serial killers
151
429953
3796
07:13
be a sign of madness.
152
433773
1587
پس فقط در برادمور اگه نخوای با قاتل‌های زنجیره‌ای باشی، نشانه‌ی دیوانگیه.
به هر حال او به نظر من کاملاً عادی می‌اومد- اما من چه می‌دونستم؟
07:15
Anyway, he seemed completely normal to me, but what did I know?
153
435384
3076
و وقتی رسیدم خونه به دکترش، "آنتونی میدن" ایمیل زدم.
07:19
And when I got home I emailed his clinician, Anthony Maden.
154
439174
2820
من گفتم، "داستان چیه؟"
07:22
I said, "What's the story?"
155
442018
1574
07:23
And he said, "Yep. We accept that Tony faked madness
156
443616
3511
و او گفت، "آره. قبول می‌کنم که تونی تظاهر به دیوانگی کرد تا از مجازات زندان فرار کنه
07:27
to get out of a prison sentence, because his hallucinations --
157
447151
3766
چون توهماتش که خیلی هم کلیشه‌ای بودند
07:30
that had seemed quite cliche to begin with --
158
450941
2151
07:33
just vanished the minute he got to Broadmoor.
159
453116
2618
از لحظه‌ای که او پا به برادمور گذاشت ناپدید شدند.
07:35
However, we have assessed him,
160
455758
2205
هر چند، ما او را بررسی کردیم.
07:37
and we've determined that what he is
161
457987
2413
و ما مشخص کردیم که او یک جامعه‌ستیز است."
07:40
is a psychopath."
162
460424
1388
07:42
And in fact, faking madness
163
462243
1808
و در واقع، تظاهر به دیوانگی
دقیقاً از کارهای زیرکانه و حیله‌گرانه‌ای است که یک جامعه‌ستیز انجام می‌دهد.
07:44
is exactly the kind of cunning and manipulative act of a psychopath.
164
464075
4366
07:48
It's on the checklist: cunning, manipulative.
165
468465
2418
این در فهرست هست: زیرک و حیله‌گر.
پس تظاهر به اینکه مغزتون مشکل داره
07:51
So, faking your brain going wrong
166
471410
1577
گواهی اینه که مغزتون مشکل پیدا کرده.
07:53
is evidence that your brain has gone wrong.
167
473011
3232
07:56
And I spoke to other experts,
168
476267
1572
و من با متخصص‌‌های دیگری هم صحبت کردم،
07:57
and they said the pinstripe suit -- classic psychopath --
169
477863
3939
و اونا گفتند کت راه راه - جامعه‌ستیز سنتی.
08:01
speaks to items one and two on the checklist:
170
481826
2278
با موارد یک و دوی فهرست می‌خونه -
ترزبانی، فریبندگی سطحی و حس خود بزرگ بینی.
08:04
glibness, superficial charm and grandiose sense of self-worth.
171
484128
3344
08:07
And I said, "Well, but why didn't he hang out with the other patients?"
172
487969
3612
من گفتم، "خوب، چون او نمی‌خواد با بقیه‌ی بیمارها رفت و آمد کنه؟"
08:11
Classic psychopath -- it speaks to grandiosity and also lack of empathy.
173
491605
3930
جامعه‌ستیز سنتی - با خودبزرگ‌بینی و نداشتن همدردی می‌خونه.
08:15
So all the things that had seemed most normal about Tony
174
495978
3464
پس همه‌‌ی اون چیزهایی که عادی‌ترین‌ها در مورد تونی به نظر می‌آمدند
08:19
was evidence, according to his clinician,
175
499466
3025
طبق نظر دکترش،
گواه این بودند که او به شکل جدیدی دیوانه ست.
08:22
that he was mad in this new way.
176
502515
1824
08:24
He was a psychopath.
177
504690
1403
او یک جامعه‌ستیز بود.
08:26
And his clinician said to me, "If you want to know more about psychopaths,
178
506117
3525
و دکترش به من گفت،
"اگر می‌خواهی بیشتر راجع به جامعه‌ستیزها بدونی،
08:29
you can go on a psychopath-spotting course
179
509666
3205
می‌تونی به یک کلاس تشخیص جامعه‌ستیزها بری
08:32
run by Robert Hare, who invented the psychopath checklist."
180
512895
2887
که به وسیله ی 'ربرت هیر' راه‌اندازی شده که فهرست نشانه‌های جامعه‌ستیزها را نوشته."
08:35
So I did.
181
515806
1160
پس من رفتم.
08:36
I went on a psychopath-spotting course,
182
516990
2043
من به کلاس تشخیص جامعه‌ستیزها رفتم،
08:39
and I am now a certified --
183
519057
4177
و الان یک جامعه‌ستیز شناس
باید بگم، به شدت ماهر،
08:43
and I have to say, extremely adept -- psychopath spotter.
184
523258
4259
مُجاز هستم.
خوب این هم آمارش:
08:48
So, here's the statistics:
185
528194
3245
۱ در صد از مردم عادی جامعه‌ستیزند.
08:51
One in a hundred regular people is a psychopath.
186
531463
4122
پس ۱۵۰۰ نفر در این اتاق حضور دارند.
08:56
So there's 1,500 people in his room.
187
536255
3833
۱۵ نفر شما جامعه‌ستیز هستید.
09:00
Fifteen of you are psychopaths.
188
540112
3043
هر چند این عدد برای مدیران و رهبران تجارتخانه‌ها به ۴ درصد می‌رسه.
09:05
Although that figure rises to four percent of CEOs and business leaders,
189
545091
4982
هر چند این عدد برای مدیران و رهبران تجارتخانه‌ها به ۴ درصد می‌رسه.
09:10
so I think there's a very good chance
190
550097
2735
پس من فکر می‌کنم شانس زیادی وجود داره
09:12
there's about 30 or 40 psychopaths in this room.
191
552856
5114
که ۳۰ تا ۴۰ جامعه‌ستیز در این اتاق باشند.
09:17
It could be carnage by the end of the night.
192
557994
2434
تا آخر شب ممکنه کشتار بشه.
09:20
(Laughter)
193
560452
4456
(خنده‌ی حاضران)
09:24
Hare said the reason why is because capitalism at its most ruthless
194
564932
4896
هیر گفت که دلیلش اینه که سرمایه‌داری در ظالم‌ترین حالتش به رفتار جامعه‌ستیزانه پاداش می‌دهد.
09:29
rewards psychopathic behavior --
195
569852
2644
هیر گفت که دلیلش اینه که سرمایه‌داری در ظالم‌ترین حالتش به رفتار جامعه‌ستیزانه پاداش می‌دهد.
09:32
the lack of empathy, the glibness,
196
572520
4937
حس همدردی نداشتن، تر زبانی،
09:37
cunning, manipulative.
197
577481
2358
زیرکی، حیله‌گری.
09:39
In fact, capitalism, perhaps at its most remorseless,
198
579863
2965
در واقع، شاید سرمایه‌داری در بی‌وجدان‌ترین حالتش جلوه‌ی مادی جامعه‌ستیزی باشه.
09:42
is a physical manifestation of psychopathy.
199
582852
3779
در واقع، شاید سرمایه‌داری در بی‌وجدان‌ترین حالتش جلوه‌ی مادی جامعه‌ستیزی باشه.
مثل شکلی از جامعه‌ستیزی است که آمده تا ما را متأثر کند.
09:47
It's like a form of psychopathy that's come down to affect us all.
200
587377
4853
مثل شکلی از جامعه‌ستیزی است که آمده تا ما را متأثر کند.
09:52
Hare said, "You know what? Forget about some guy at Broadmoor
201
592567
2871
و هیر به من گفت، "می‌دونی چیه؟ اون مرد توی برادمور رو فراموش کن
09:55
who may or may not have faked madness.
202
595462
1815
که معلوم نیست تظاهر به دیوانگی کرده یا نه.
09:57
Who cares? That's not a big story.
203
597301
1621
مهم نیست. این داستان بزرگی نیست.
09:58
The big story," he said, "is corporate psychopathy.
204
598946
2893
او گفت: "داستان بزرگ جامعه‌ستیزی صنفی است.
10:01
You want to go and interview yourself some corporate psychopaths."
205
601863
3831
برو و با جامعه‌ستیزهای صنفی مصاحبه کن."
10:06
So I gave it a try. I wrote to the Enron people.
206
606216
3183
پس من یه تلاشی کردم. من به آدم‌های "انران"( شرکت ورشکسته نفتی آمریکایی) نوشتم.
10:09
I said, "Could I come and interview you in prison,
207
609423
2346
گفتم، "می‌تونم بیام و با شما در زندان مصاحبه کنم تا ببینم آیا واقعاً جامعه‌ستیزید یا نه؟"
گفتم، "می‌تونم بیام و با شما در زندان مصاحبه کنم تا ببینم آیا واقعاً جامعه‌ستیزید یا نه؟"
10:11
to find out it you're psychopaths?"
208
611793
1770
و اونا پاسخ ندادند.
10:13
(Laughter)
209
613587
1230
10:14
And they didn't reply.
210
614841
1276
10:16
(Laughter)
211
616141
1550
10:17
So I changed tack.
212
617715
1897
پس من تاکتیکم رو عوض کردم.
10:19
I emailed "Chainsaw Al" Dunlap,
213
619636
3276
به "چِین سو اَل" دانلپ ایمیل زدم،
10:22
the asset stripper from the 1990s.
214
622936
3539
که استریپر باارزش دهه‌ی ۹۰ بود.
10:26
He would come into failing businesses
215
626499
2207
او به تجارتهای ورشکسته می‌آمد و ۳۰ درصد نیروی کار را اخراج می‌کرد
10:28
and close down 30 percent of the workforce,
216
628730
2035
10:30
just turn American towns into ghost towns.
217
630789
3144
و شهرهای آمریکا را به شهر ارواح تبدیل می‌کرد.
10:33
And I emailed him and I said,
218
633957
1453
و من به او ایمیل زدم و گفتم،
10:35
"I believe you may have a very special brain anomaly
219
635434
2794
"من فکر می‌کنم شما ممکنه یک ناهنجاری مغزی خیلی خاص داشته باشید
که شما را آدم خاصی می‌کند
10:38
that makes you ... special,
220
638252
2011
10:40
and interested in the predatory spirit, and fearless.
221
640287
4361
که به روح شکارگر و نترس علاقه دارد.
10:44
Can I come and interview you about your special brain anomaly?"
222
644672
3452
می‌تونم بیام و با شما در مورد ناهنجاری مغزی خاصتون مصاحبه کنم؟"
می‌تونم بیام و با شما در مورد ناهنجاری مغزی خاصتون مصاحبه کنم؟"
و او گفت، "بیا به خونه‌ام."
10:48
And he said, "Come on over!"
223
648148
1818
10:49
(Laughter)
224
649990
1361
10:51
So I went to Al Dunlap's grand Florida mansion.
225
651375
3052
پس من به عمارت بزرگ ال دانلپ در فلوریدا رفتم
10:54
It was filled with sculptures of predatory animals.
226
654451
4708
که با مجسمه‌های حیوانات شکاری پر شده بود.
10:59
There were lions and tigers -- he was taking me through the garden --
227
659522
3639
شیر و ببر اونجا بود.
او من را از باغچه رد کرد.
11:03
there were falcons and eagles,
228
663185
2692
عقاب و شاهین بود.
11:05
he was saying, "Over there you've got sharks and --"
229
665901
2504
او به من می‌گفت، "اونجا کوسه هست."
او این را با حالت کمتر زنانه‌ای گفت.
11:08
he was saying this in a less effeminate way --
230
668429
2213
11:10
"You've got more sharks and you've got tigers."
231
670666
4202
"کوسه‌ها و ببرهای بیشتری هم هست."
11:16
It was like Narnia.
232
676366
1700
مثل نارنیا بود.
11:18
(Laughter)
233
678090
3478
(خنده‌ی حاضران)
11:21
And then we went into his kitchen.
234
681592
1646
و بعد ما به آشپزخونه‌اش رفتیم.
11:24
Now, Al Dunlap would be brought in to save failing companies,
235
684032
4152
حالا ال دانلپ می‌آمد تا شرکت‌های در حال ورشکستگی را نجات بده.
11:28
he'd close down 30 percent of the workforce.
236
688208
2423
او ۳۰ درصد نیروی کار را می‌بست.
11:30
And he'd quite often fire people with a joke.
237
690655
3179
و اغلب مردم را به آتش شوخی می‌بست.
11:33
Like, for instance, one famous story about him,
238
693858
2345
مثلاً، یک داستان معرف در مورد او اینه که،
11:36
somebody came up to him and said, "I've just bought myself a new car."
239
696227
3452
شخصی پیش او آمد و گفت، "من همین الان برای خودم یک ماشین نو خریدم."
11:39
And he said, "Well, you may have a new car,
240
699703
2008
و او گفت، "ممکنه شما یک ماشین نو داشته باشید،
11:41
but I'll tell you what you don't have -- a job."
241
701735
3505
اما من بهت می‌گم چی ندارید، شغل."
11:46
So in his kitchen --
242
706802
1156
11:47
he was in there with his wife, Judy, and his bodyguard, Sean --
243
707982
2958
خوب در آشپزخانه‌ش - او با همسرش جودی اونجا ایستاده بود،
و محافظ شخصی‌ش "شان" - و من گفتم، "یادت میاد که در ایمیلم گفتم که
11:50
and I said, "You know how I said in my email
244
710964
2056
ممکنه یک ناهنجاری مغزی خاص داشته باشی که تو رو تبدیل به آدم خاصی می‌کنه؟"
11:53
that you might have a special brain anomaly that makes you special?"
245
713044
3636
11:56
He said, "Yeah, it's an amazing theory, it's like Star Trek.
246
716704
2902
او گفت، "آره، نظریه‌ی شگفت‌انگیزیه.
مثل 'استار ترَک' می‌مونه. شما به جایی می‌روید که هیچ انسانی قبلاً نرفته."
11:59
You're going where no man has gone before."
247
719630
2212
12:01
And I said, "Well --" (Clears throat)
248
721866
3104
من گفتم، "خوب، بعضی از روانپزشک‌ها ممکنه بگن
12:04
(Laughter)
249
724994
1329
12:06
Some psychologists might say
250
726347
3163
12:09
that this makes you --" (Mumbles)
251
729534
2678
که این یعنی شما ..." (زیرلب حرف می‌زند)
12:12
(Laughter)
252
732236
1627
(خنده‌ی حاضران)
12:13
And he said, "What?"
253
733887
1474
و او گفت، "چی؟"
و من گفتم، "جامعه‌ستیز هستید."
12:16
And I said, "A psychopath."
254
736101
1304
12:17
And I said, "I've got a list of psychopathic traits in my pocket.
255
737429
4379
من گفتم، "من در جیبم یک فهرست از ویژگی‌های جامعه‌ستیزها دارم.
12:21
Can I go through them with you?"
256
741832
2159
می‌تونم اونها را با شما بررسی کنم؟"
12:24
And he looked intrigued despite himself,
257
744653
2093
و برخلاف میل باطنی‌اش، برایش جالب شده بود،
12:26
and he said, "Okay, go on."
258
746770
1375
و گفت، "خیلی خوب، ادامه بده."
12:28
And I said, "Okay. Grandiose sense of self-worth."
259
748169
3383
من گفتم، "خوب، خودبزرگ‌بینی."
12:31
Which I have to say, would have been hard for him to deny,
260
751576
2776
که باید بگم، به سختی می‌تونست حاشا کنه
12:34
because he was standing under a giant oil painting of himself.
261
754376
3384
چون زیر یک نقاشی رنگ و روغن غول‌آسا از خودش ایستاده بود.
12:37
(Laughter)
262
757784
4151
(خنده‌ی حاضران)
12:41
He said, "Well, you've got to believe in you!"
263
761959
3033
او گفت، "خوب، باید به خودت باور داشته باشی!"
12:45
And I said, "Manipulative."
264
765016
2888
من گفتم، "حیله‌گر."
12:47
He said, "That's leadership."
265
767928
1693
او گفت، "اینکه رهبریه."
12:49
(Laughter)
266
769645
1001
12:50
And I said, "Shallow affect,
267
770670
2406
و من گفتم، "احساسات سطحی:
ناتوانی در تجربه‌ی گستره‌ای از احساسات."
12:53
an inability to experience a range of emotions."
268
773100
2272
12:55
He said, "Who wants to be weighed down by some nonsense emotions?"
269
775396
3606
او گفت، "کی دلش می‌خواد زیر بار احساسات احمقانه بره؟"
پس او در فهرست جامعه‌ستیزها پایین می‌رفت،
12:59
So he was going down the psychopath checklist,
270
779026
2171
13:01
basically turning it into "Who Moved My Cheese?"
271
781221
3201
و اساساً اون رو به "کی پنیر من را جابجا کرد؟" ( کتابی در مورد تجارت) تبدیل کرد.
13:04
(Laughter)
272
784446
3092
(خنده‌ی حاضران)
13:07
But I did notice something happening to me the day I was with Al Dunlap.
273
787562
3420
اما من متوجه شدم که روزی که من با ال دانلپ بودم اتفاقی افتاد.
13:11
Whenever he said anything to me that was kind of normal --
274
791006
2897
هر وقت او چیزی به من می‌گفت که یه جورایی عادی بود -
13:13
like he said "no" to juvenile delinquency,
275
793927
2943
مثلاً او با بزهکاری نوجوانان مخالف بود.
13:16
he said he got accepted into West Point,
276
796894
1906
او گفت در "وست پوینت" قبولشده،
13:18
and they don't let delinquents in West Point.
277
798824
2855
و اونا بزهکارها را به وست پوینت راه نمی‌دن.
13:21
He said "no" to many short-term marital relationships.
278
801703
2716
او به بسیار از ازدواج‌های کوتاه مدت نه گفت بود.
13:24
He's only ever been married twice.
279
804443
1660
او تنها دو بار ازدواج کرده بود.
به تصدیق خودش، همسر اولش در ورقه‌های طلاق نقل کرده بود که
13:26
Admittedly, his first wife cited in her divorce papers
280
806127
2947
13:29
that he once threatened her with a knife
281
809098
2440
ال او را با چاقو تهدید کرده است.
13:31
and said he always wondered what human flesh tasted like,
282
811562
2717
و او گفت که همیشه کنجکاو بوده بداند گوشت انسان چه مزه‌ای داره،
اما مردم در ازدواج‌های بد و در وسط دعوا حرف‌های احمقانه به هم می زنند
13:34
but people say stupid things to each other
283
814303
2042
13:36
in bad marriages in the heat of an argument,
284
816369
2055
و ازدواج دومش ۴۱ سال دوام آورده بود.
13:38
and his second marriage has lasted 41 years.
285
818448
3021
پس هر وقت که چیزی به من می‌گفت که یه جورایی به نظرم غیر جامعه‌ستیزانه می‌آمد،
13:41
So whenever he said anything to me that just seemed kind of non-psychopathic,
286
821493
3698
با خودم فکر می‌کردم، خوب من این رو تو کتابم نمی‌آرم.
13:45
I thought to myself, well I'm not going to put that in my book.
287
825215
3143
13:48
And then I realized that becoming a psychopath spotter
288
828868
3304
و بعد من فهمیدم که جامعه‌ستیز شناس شدن من رو یکم جامعه‌ستیز کرده.
و بعد من فهمیدم که جامعه‌ستیز شناس شدن من رو یکم جامعه‌ستیز کرده.
13:52
had kind of turned me a little bit psychopathic.
289
832196
3476
13:55
Because I was desperate to shove him in a box marked "Psychopath."
290
835696
4944
چون من می‌خواستم هر طور شده او را در جعبه ای با برچسب جامعه‌ستیز قرار بدم.
14:00
I was desperate to define him by his maddest edges.
291
840664
4710
من می‌خواستم او را با دیوانه‌وارترین لبه‌های شخصیتش تعریف کنم.
14:05
And I realized, my God --
292
845398
1202
و فهمیدم، آه خدای من. این کاریه که من برای ۲۰ سال انجام می‌دادم.
14:06
this is what I've been doing for 20 years.
293
846624
2003
14:08
It's what all journalists do.
294
848651
1622
این کاریه که تمام خبرنگارها انجام میدن.
14:10
We travel across the world with our notepads in our hands,
295
850297
3460
ما دفترچه یادداشت‌هامون رو دستمون می‌گیریم و به اطراف دنیا سفر می‌کنیم،
14:13
and we wait for the gems.
296
853781
1795
و منتظر جواهرها می‌شیم.
و جواهرها همیشه خارجی‌ترین جنبه‌های شخصیت فرد مصاحبه شونده هستند.
14:16
And the gems are always the outermost aspects
297
856242
4333
14:20
of our interviewee's personality.
298
860599
1629
و جواهرها همیشه خارجی‌ترین جنبه‌های شخصیت فرد مصاحبه شونده هستند.
14:22
And we stitch them together like medieval monks,
299
862252
3474
و ما آنها را مثل راهب‌های قرون وسطایی به هم می‌دوزیم.
14:25
and we leave the normal stuff on the floor.
300
865750
3527
و می‌گذاریم چیزای عادی روی زمین بمونند.
در این کشور بیماری‌های روانی بیش از اونچه که هستند تشخیص داده می‌شوند.
14:30
And you know, this is a country that over-diagnoses
301
870187
3019
14:33
certain mental disorders hugely.
302
873230
3277
14:36
Childhood bipolar --
303
876531
1342
دوقطبی کودک - بچه‌هایی به کوچکی ۴ سال برچسب دوقطبی بودن می‌خورند
14:37
children as young as four are being labeled bipolar
304
877897
3555
دوقطبی کودک - بچه‌هایی به کوچکی ۴ سال برچسب دوقطبی بودن می‌خورند
14:41
because they have temper tantrums,
305
881476
2430
چون فوران‌های کج‌خُلقی دارند،
14:43
which scores them high on the bipolar checklist.
306
883930
3714
که در فهرست دوقطبی به اونا امتیاز بالایی می‌ده.
14:48
When I got back to London, Tony phoned me.
307
888533
2963
وقتی من به لندن برگشتم، تونی به من تلفن کرد.
14:52
He said, "Why haven't you been returning my calls?"
308
892697
2773
او گفت، "چرا تلفن‌های من را جواب نمی‌دادی؟"
14:55
I said, "Well, they say that you're a psychopath."
309
895494
3349
من گفتم، "خوب آخه اونا می‌گن تو جامعه‌ستیزی."
14:58
And he said, "I'm not a psychopath."
310
898867
1954
و او گفت، "من جامعه‌ستیز نیستم."
15:00
He said, "You know what?
311
900845
1159
او گفت، "می‌دونی چیه، یکی از موارد توی فهرست عدم پشیمانیه،
15:02
One of the items on the checklist is lack of remorse,
312
902028
2672
15:04
but another item on the checklist is cunning, manipulative.
313
904724
2861
مورد دیگه‌ی فهرست زیرک و حیله‌گره.
15:07
So when you say you feel remorse for your crime,
314
907609
2366
پس وقتی به اونا می‌گی از جرمت پشیمانی،
15:09
they say, 'Typical of the psychopath
315
909999
1740
اونا می‌گن، 'این نمونه‌ی بارز یک جامعه‌ستیزه که با زیرکی
15:11
to cunningly say he feels remorse when he doesn't.'
316
911763
3377
بگه احساس پشیمانی می‌کنه وقتی این طور نیست.'
15:15
It's like witchcraft, they turn everything upside-down."
317
915164
3068
مثل جادوگری می‌مونه. همه‌چیز رو وارونه می‌کنند."
او گفت، "من به زودی یه دادگاه دارم.
15:19
He said, "I've got a tribunal coming up.
318
919581
2235
15:21
Will you come to it?"
319
921840
1240
میای؟"
من گفتم باشه.
15:24
So I said okay.
320
924000
1157
15:25
So I went to his tribunal.
321
925783
1484
پس من به دادگاهش رفتم.
15:28
And after 14 years in Broadmoor, they let him go.
322
928195
3848
و بعد از چهارده سال در برادمور، اونا گذاشتند او بره.
اونا تصمیم گرفتند که او نباید بدون دلیل نگه داشته بشه
15:33
They decided that he shouldn't be held indefinitely
323
933101
2805
15:35
because he scores high on a checklist that might mean
324
935930
3690
چون در یک فهرست امتیاز بالایی می‌گیره
15:39
that he would have a greater than average chance of recidivism.
325
939644
4531
که ممکنه به این معنی باشه که احتمال بیشتری از میانگین داره که جرمش را تکرار کنه.
15:44
So they let him go.
326
944900
1490
پس گذاشتند بره.
15:46
And outside in the corridor he said to me,
327
946414
2021
و بیرون در راهرو او به من گفت،
15:48
"You know what, Jon?
328
948459
1155
"می‌دونی چیه جان؟"
همه یه کمی جامعه‌ستیزند."
15:50
Everyone's a bit psychopathic."
329
950101
1963
15:52
He said, "You are, I am. Well, obviously I am."
330
952880
3267
او گفت، "تو هستی، من هستم. خوب واضحه که من هستم."
من گفتم، " حالا چی کار می‌کنی؟"
15:57
I said, "What are you going to do now?"
331
957276
2012
او گفت، "می‌رم به بلژیک
15:59
He said, "I'm going to go to Belgium.
332
959312
2183
16:01
There's a woman there that I fancy.
333
961519
1678
چون زنی که دوست دارم اونجاست.
16:03
But she's married, so I'm going to have to get her split up from her husband."
334
963221
3955
اما ازدواج کرده، پس باید یه کاری کنم که از شوهرش جدا بشه."
(خنده‌ی حاضران)
16:07
(Laughter)
335
967200
3757
به هر حال، این دو سال پیش بود،
16:11
Anyway, that was two years ago,
336
971335
3033
16:14
and that's where my book ended.
337
974392
1578
و کتاب من در اینجا تموم شد.
16:15
And for the last 20 months, everything was fine.
338
975994
4562
و برای ۲۰ ماه همه‌چیز خوب بود.
اتفاق بدی نیوفتاد.
16:21
Nothing bad happened.
339
981260
1361
16:22
He was living with a girl outside London.
340
982645
2139
او با دختری در بیرون لندن زندگی می‌کرد.
16:24
He was, according to Brian the Scientologist,
341
984808
2098
او بر اساس حرف برایان ساینتولوژیست،
16:26
making up for lost time, which I know sounds ominous,
342
986930
3026
داشت جبران زمان از دست رفته را می‌کرد - که می‌دونم شوم به نظر میاد،
16:29
but isn't necessarily ominous.
343
989980
1556
اما الزاماً شوم نیست.
متأسفانه، بعد از ۲۰ماه،
16:32
Unfortunately, after 20 months,
344
992222
1897
16:34
he did go back to jail for a month.
345
994143
2710
برای یک ماه به زندان برگشت.
16:36
He got into a "fracas" in a bar, he called it.
346
996877
4156
در یک بار وارد یک زد و خورد شد، اون طور که خودش می‌گه -
و برای یک ماه باز به زندان افتاد،
16:41
Ended up going to jail for a month, which I know is bad,
347
1001364
2641
که می‌دونم بده،
16:44
but at least a month implies that whatever the fracas was,
348
1004029
3888
اما یک ماه یعنی که این زد و خورد هر چه بود،
16:47
it wasn't too bad.
349
1007941
1605
خیلی بد نبوده.
و بعد او به من تلفن کرد.
16:50
And then he phoned me.
350
1010329
1561
16:53
And you know what, I think it's right that Tony is out.
351
1013062
4236
و می‌دونید چیه، من فکر می‌کنم بیرون آمدن تونی درست بود.
چون شما نباید مردم را با دیوانه‌وارترین لبه‌های شخصیتشان تعریف کنید.
16:58
Because you shouldn't define people by their maddest edges.
352
1018158
3155
17:01
And what Tony is, is he's a semi-psychopath.
353
1021337
3836
و تونی چیزی است به نام نیمه جامعه‌ستیز.
او در منطقه‌ای خاکستری است در دنیایی که منطقه‌های خاکستری را دوست نداره.
17:05
He's a gray area in a world that doesn't like gray areas.
354
1025592
4730
اما مناطق خاکستری جاهایی است که پیچیدگی پیدا می‌شه،
17:11
But the gray areas are where you find the complexity.
355
1031056
3997
این جایی است که انسانیت پیدا می‌شه
17:16
It's where you find the humanity,
356
1036052
2421
17:18
and it's where you find the truth.
357
1038497
1874
و جایی است که حقیقت پیدا می‌شه.
17:21
And Tony said to me,
358
1041381
2108
و تونی به من گفت،
17:23
"Jon, could I buy you a drink in a bar?
359
1043513
3872
"جان، می‌تونم برات در یک بار نوشیدنی بخرم؟
17:27
I just want to thank you for everything you've done for me."
360
1047409
3300
فقط می‌خوام برای همه‌ی کارهایی که برام کردی ازت تشکر کنم."
17:30
And I didn't go.
361
1050733
1291
و من نرفتم. اگر شما بودید چه کار می‌کردید؟
17:32
What would you have done?
362
1052934
1820
17:35
Thank you.
363
1055761
1352
ممنونم.
17:37
(Applause)
364
1057137
6647
(تشویق حاضران)
درباره این وب سایت

این سایت ویدیوهای یوتیوب را به شما معرفی می کند که برای یادگیری زبان انگلیسی مفید هستند. دروس انگلیسی را خواهید دید که توسط معلمان درجه یک از سراسر جهان تدریس می شود. روی زیرنویس انگلیسی نمایش داده شده در هر صفحه ویدیو دوبار کلیک کنید تا ویدیو از آنجا پخش شود. زیرنویس‌ها با پخش ویدیو همگام می‌شوند. اگر نظر یا درخواستی دارید، لطفا با استفاده از این فرم تماس با ما تماس بگیرید.

https://forms.gle/WvT1wiN1qDtmnspy7