Dan Dennett: Responding to Pastor Rick Warren

پاسخ دن دنت به ريك وارن(کشیش و نویسنده کتابهای مذهبی‌)

Translator: zahra soleimanian Reviewer: Ali Moeeny

از اینکه دوباره به من فرصت صحبت داده شد خوشحالم. من این گردهمایی رو دوست دارم.

It's wonderful to be back.

I love this wonderful gathering.

از اینکه دوباره به من فرصت صحبت داده شد خوشحالم. من این گردهمایی رو دوست دارم.

And you must be wondering, "What on earth?

احتمالا دارین میگین"این عکس دیگه چیه‌!".اسلاید اشتباهی گذاشتن؟ نه، نه.

Have they put up the wrong slide?"

احتمالا دارین میگین"این عکس دیگه چیه‌!".اسلاید اشتباهی گذاشتن؟ نه، نه.

No, no.

احتمالا دارین میگین"این عکس دیگه چیه‌!".اسلاید اشتباهی گذاشتن؟ نه، نه.

Look at this magnificent beast,

به این جانور بی نظیر نگاه کنین و از خودتون بپرسید --کی‌ اینو طراحی کرده؟

and ask the question: Who designed it?

اینجا TED هست، مخفف تکنولوژی، سرگرمی، طراحی. و این یک گاو شیرده هست.

اینجا TED هست، مخفف تکنولوژی، سرگرمی، طراحی. و این یک گاو شیرده هست.

This is TED; this is Technology, Entertainment, Design,

and there's a dairy cow.

It's a quite wonderfully designed animal.

یک حیوان با طراحی فوق العاده.

And I was thinking, how do I introduce this?

فکر کردم اینو چطوری معرفی‌ کنم؟بعد یادم به شعر Joyce Kilmerافتاد:

And I thought, well, maybe that old doggerel by Joyce Kilmer,

فکر کردم اینو چطوری معرفی‌ کنم؟بعد یادم به شعر Joyce Kilmerافتاد:

you know: "Poems are made by fools like me, but only God can make a tree."

"شعر رو احمقی مثل من سر میده -- ولی‌ این خداست که به درخت جون میده"

"شعر رو احمقی مثل من سر میده -- ولی‌ این خداست که به درخت جون میده"

شاید بگید: "خب خدا گاو رو طراحی‌ کرد."

And you might say, "Well, God designed the cow."

But, of course, God got a lot of help.

ولی‌ باید بگم، خدا برای این کار از خیلی‌ها کمک گرفته.

This is the ancestor of cattle.

این جد گاواست، اوریکس(گاو وحشی آفریقایی).

This is the aurochs.

این جد گاواست، اوریکس(گاو وحشی آفریقایی).

And it was designed by natural selection,

که با انتخاب طبیعی طراحی‌ شده،یک پروسه چند میلیون ساله.

the process of natural selection, over many millions of years.

که با انتخاب طبیعی طراحی‌ شده،یک پروسه چند میلیون ساله.

And then it became domesticated, thousands of years ago.

و بعد از اون چند هزار سال پیش توسط مردم رام و اهلی شد.

And human beings became its stewards,

انسان اونو تیمار کرده، و بدون اینکه بدونه اونو طراحی و باز-طراحی کرده.

and, without even knowing what they were doing,

انسان اونو تیمار کرده، و بدون اینکه بدونه اونو طراحی و باز-طراحی کرده.

they gradually redesigned it and redesigned it and redesigned it.

انسان اونو تیمار کرده، و بدون اینکه بدونه اونو طراحی و باز-طراحی کرده.

And then more recently, they really began to do reverse engineering on this beast

و اخیرا به نوعی شروع به مهندسی معکوس روی این حیوان کردند

و اخیرا به نوعی شروع به مهندسی معکوس روی این حیوان کردند

and figure out just what the parts were, how they worked

و فهمیدند که اجزایش چیا هستن، و چگونه کار می‌کنن، یا چطور می‌شه اونا رو بهینه کرد.

and how they might be optimized -- how they might be made better.

و فهمیدند که اجزایش چیا هستن، و چگونه کار می‌کنن، یا چطور می‌شه اونا رو بهینه کرد.

Now, why am I talking about cows?

حالا چرا من درمورد گاو صحبت می‌کنم؟ چون می‌خوام بگم شباهتهای زیادی بین ایندو وجودداره.

Because I want to say that much the same thing is true of religions.

حالا چرا من درمورد گاو صحبت می‌کنم؟ چون می‌خوام بگم شباهتهای زیادی بین ایندو وجودداره.

Religions are natural phenomena -- they're just as natural as cows.

ادیان پدیده‌های طبیعی هستند. درست مثل گاو که پدیده‌ای طبیعی است.

ادیان پدیده‌های طبیعی هستند. درست مثل گاو که پدیده‌ای طبیعی است.

They have evolved over millennia.

طی‌ هزاران سال فرگشت یافته اند.

یک پایه بیولوژیکی دارن درست مثل اوریکس.

They have a biological base, just like the aurochs.

They have become domesticated,

اونها اهلی شدند و بشر هم ادیانش رو طی‌ هزاران سال باز-طراحی کرده است.

and human beings have been redesigning their religions for thousands of years.

اونها اهلی شدند و بشر هم ادیانش رو طی‌ هزاران سال باز-طراحی کرده است.

This is TED, and I want to talk about design.

اینجا TED است من هم می‌خوام در باره طراحی حرف بزنم.

Because what I've been doing for the last four years --

این چیزی که در ۴ سال اخیر روش کار کردم، واقعا ازوقتی‌ که من را دفعه اول در TED دیدین

really since the first time you saw me --

این چیزی که در ۴ سال اخیر روش کار کردم، واقعا ازوقتی‌ که من را دفعه اول در TED دیدین

some of you saw me at TED when I was talking about religion --

اون دفعه درباره دین صحبت کردم، واز اون به بعد بدون وقفه روی این موضوع کارکردم.

and in the last four years,

I've been working just about non-stop on this topic.

اون دفعه درباره دین صحبت کردم، واز اون به بعد بدون وقفه روی این موضوع کارکردم.

And you might say it's about the reverse engineering of religions.

میتونید اسمش رو مهندسی‌ معکوس دین هم بگذارید.

Now that very idea, I think, strikes terror in many people,

گرچه خود این ایده ی مهندسی معکوس دین ممکنه باعث وحشت، خشم یا نگرانی بسیاری از مردم بشه.

or anger, or anxiety of one sort or another.

گرچه خود این ایده ی مهندسی معکوس دین ممکنه باعث وحشت، خشم یا نگرانی بسیاری از مردم بشه.

And that is the spell that I want to break.

و این همون تلسمی هست که من می‌خوام بشکنم.

I want to say, no, religions are an important natural phenomenon.

می‌خوام بگم که نه! ادیان پدیده هایی طبیعی مهمی هستند.

We should study them with the same intensity

ما باید اونارو درست مثل بقیه پدیده‌های طبیعی ومهم، با همون شدت مطالعه کنیم،

that we study all the other important natural phenomena,

ما باید اونارو درست مثل بقیه پدیده‌های طبیعی ومهم، با همون شدت مطالعه کنیم،

like global warming, as we heard so eloquently last night from Al Gore.

مثل گرم شدن زمین، همان طورکه دیشب ال گور اینچنین سخنورانه درباره ش صحبت کرد.

ادیان امروزی بسیار زیبا طراحی شده اند -- بسیار زیبا طراحی شده اند.

Today's religions are brilliantly designed -- brilliantly designed.

They are immensely powerful social institutions

ادیان امروزی سازمانهای اجتماعی بسیار قدرتمندی هستند،

and many of their features can be traced back to earlier features

بسیاری از خواص ادیان امروزی ادامه و توسعه خواص ادیان قدیمیتر هستند.

that we can really make sense of by reverse engineering.

که با این حساب مهندسی‌ معکوس کردن ادیان معنی بهتری پیدا می کند.

And, as with the cow, there's a mixture of evolutionary design --

درست مثل گاو، معجونی از طراحی ناشی‌ ازفرگشت و انتخاب طبیعی از یک طرف و «طراحی هوشمند» (یا طراحی کم و بیش هوشمندانه توسط بشر) از طرف دیگه.

designed by natural selection itself --

درست مثل گاو، معجونی از طراحی ناشی‌ ازفرگشت و انتخاب طبیعی از یک طرف و «طراحی هوشمند» (یا طراحی کم و بیش هوشمندانه توسط بشر) از طرف دیگه.

and intelligent design --

more or less intelligent design --

درست مثل گاو، معجونی از طراحی ناشی‌ ازفرگشت و انتخاب طبیعی از یک طرف و «طراحی هوشمند» (یا طراحی کم و بیش هوشمندانه توسط بشر) از طرف دیگه.

and redesigned by human beings

who are trying to redesign their religions.

طراحی‌ هوشمندانه، توسط انسانهایی که سعی داشته اند دینشان را باز سازی کنند

You don't do book talks at TED,

درTED آدم درمورد کتابش صحبت نمی‌کنه، ولی‌ من مایلم فقط به اندازه یک اسلاید

but I'm going to have just one slide about my book,

از کتابم حرف بزنم، چون یک پیام داره که فکر می‌کنم این گروه باید اونو بشنود.

because there is one message in it

از کتابم حرف بزنم، چون یک پیام داره که فکر می‌کنم این گروه باید اونو بشنود.

which I think this group really needs to hear.

And I would be very interested to get your responses to this.

و بسیار مایلم که پاسخ شما رو در اینباره بشنوم.

It's the one policy proposal that I make in the book,

من در این کتاب پیشنهاد یک سیاست جدید را مطرح کرده ام

at this time, when I claim not to know enough about religion

و اگه در این لحظه ادعا کنم که در باره دین باندازه کافی‌ نمی‌دانم،

to know what other policy proposals to make.

بدین خاطره که می‌خوام دیگر سیاستهای پیشنهادی رو هم بدونم.

And it's one that echoes remarks that you've heard already today.

و البته این سیاست پیشنهادی من هم واکنش هایی شبیه آنچه که دیروز شنیدین را در پی داشته.

Here's my proposal,

این پیشنهاد منه. فقط چند دقیقه وقت میبره که توضیحش بدم --

I'm going to just take a couple of minutes to explain it:

این پیشنهاد منه. فقط چند دقیقه وقت میبره که توضیحش بدم --

Education on world religions for all of our children --

آموزش ادیان جهانی‌ برای همه فرزندانمان در دبستان،

in primary school, in high school,

در دبیرستان، مدارس عمومی‌، خصوصی، و حتا برای بچه هایی که به مدرسه نمی روند و در خانه درس می خوانند.

in public schools, in private schools and in home schooling.

So what I'm proposing is,

پس آنچه که من می‌خوام پیشنهاد بدم اینه که،

just as we require reading, writing, arithmetic, American history,

همینطور که ما آموزش خواندن، نوشتن، ریاضیات، تاریخ آمریکا را الزامی اعلام کرده ایم

so we should have a curriculum on facts about all the religions of the world --

همینطور هم باید یک کتاب درسی‌ درباره واقعیات همه ادیان جهانی‌ داشته باشیم --

همینطور هم باید یک کتاب درسی‌ درباره واقعیات همه ادیان جهانی‌ داشته باشیم --

درباره تاریخ ادیان، عقاید آنها، کتابهایشان، موزیکشان، سمبلهاشان،چیزهاییکه امر میکنند ویا نهی میکنند.

about their history, about their creeds, about their texts,

their music, their symbolisms, their prohibitions, their requirements.

درباره تاریخ ادیان، عقاید آنها، کتابهایشان، موزیکشان، سمبلهاشان،چیزهاییکه امر میکنند ویا نهی میکنند.

And this should be presented factually, straightforwardly,

و این باید واقعی و بطور مستقیم، بدون هیچ پیچیدگی‌ به همه بچه‌ها آموزش داده بشه.

with no particular spin, to all of the children in the country.

و این باید واقعی و بطور مستقیم، بدون هیچ پیچیدگی‌ به همه بچه‌ها آموزش داده بشه.

And as long as you teach them that,

و تا وقتی که اینو بهشون یاد دادین، میتونید هرچیز دیگه یی رو هم به اونا آموزش بدید.

you can teach them anything else you like.

و تا وقتی که اینو بهشون یاد دادین، میتونید هرچیز دیگه یی رو هم به اونا آموزش بدید.

That, I think, is maximal tolerance for religious freedom.

به نظر من این نهایت تلرانس در آزادی ادیان هست.

As long as you inform your children about other religions,

تا زمانیکه به فرزندانتان درباره دیگر ادیان آموزش دهید میتونید -- در هر سنی و هرچه بخواهید --

then you may -- and as early as you like and whatever you like --

تا زمانیکه به فرزندانتان درباره دیگر ادیان آموزش دهید میتونید -- در هر سنی و هرچه بخواهید --

teach them whatever creed you want them to learn.

هر عقیده‌ای که بخواهید به اونا یاد بدید. ولی‌ بگذارید درباره دیگر ادیان هم بدانند.

But also let them know about other religions.

هر عقیده‌ای که بخواهید به اونا یاد بدید. ولی‌ بگذارید درباره دیگر ادیان هم بدانند.

Now, why do I say that?

حالا چرا من اینو میگم؟

Because democracy depends on an informed citizenship.

چون دموکراسی نیازمند شهروندان آگاه است.

Informed consent is the very bedrock of our understanding of democracy.

پذیرش آگاها‌نه سنگ بنای درک ما از دموکراسی است.

پذیرش آگاها‌نه سنگ بنای درک ما از دموکراسی است.

Misinformed consent is not worth it.

پذیرش نا‌آگاهانه اما ارزش نداره.

It's like a coin flip; it doesn't count, really.

مثل شیر یا خط است، بی‌فایده است، اصلا به حساب نمیاد.

Democracy depends on informed consent.

دموکراسی بر اساس پذیرش آگاهانه است.

This is the way we treat people as responsible adults.

این روشی‌ است که ما به اینوسیله با افراد بالغ تعامل می‌کنیم.

بچه‌های کوچک تر از سن قانونی اما شرایط خاصی‌ دارن.

Now, children below the age of consent are a special case.

Parents -- I'm going to use a word that Pastor Rick just used --

می‌خوام از کلمه‌ای استفاده کنم که کشیش ریک دیروز ازش استفاده کرد--

parents are stewards of their children.

والدین "مهماندار" فرزندانشانند. ولی‌ صاحب آنها نیستند

والدین "مهماندار" فرزندانشانند. ولی‌ صاحب آنها نیستند

They don't own them.

You can't own your children.

شما نمیتونید صاحب فرزندتان باشید. شما نسبت به جهان،

You have a responsibility to the world,

شما نمیتونید صاحب فرزندتان باشید. شما نسبت به جهان،

to the state, to them, to take care of them right.

و نسبت به مملکتتان مسولیت دارید، که از آنها به خوبی‌ مواظبت کنید.

You may teach them whatever creed you think is most important,

شما میتونید هرعقیده‌ای که فکر می‌کنید مهمه بهشون یاد بدید،

but I say you have a responsibility to let them be informed

ولی‌ مسئولید به اونا درباره همه دیگر عقاید موجود درجهان هم صحیح اطلاع رسانی کنید .

about all the other creeds in the world, too.

ولی‌ مسئولید به اونا درباره همه دیگر عقاید موجود درجهان هم صحیح اطلاع رسانی کنید .

The reason I've taken this time is I've been fascinated to hear

دلیل اینکه این کار من این همه طول کشیده، بعضی‌ از پاسخها و واکنش‌ها به این قضیه بوده.

some of the reactions to this.

دلیل اینکه این کار من این همه طول کشیده، بعضی‌ از پاسخها و واکنش‌ها به این قضیه بوده.

One reviewer for a Roman Catholic newspaper called it "totalitarian."

یک منتقد در یک روزنامه کاتولیک این را "توتالیتر" نامیده.

It strikes me as practically libertarian.

به عنوان یه آزادیخواه، این اعتراض منو بر می‌‌انگیزه.

Is it totalitarian to require reading, writing and arithmetic?

آیا نیاز به خواندن، نوشتن، یا ریاضیات یعنی‌ توتالیتر؟ من که اینطور فکر نمیکنم.

I don't think so.

آیا نیاز به خواندن، نوشتن، یا ریاضیات یعنی‌ توتالیتر؟ من که اینطور فکر نمیکنم.

All I'm saying is --

همه آنچه که من میخوام بگم-- درباره واقعیات است، فقط واقعیات. نه ارزش‌گذاری، درباره همه ادیان دنیا.

and facts, facts only; no values, just facts --

همه آنچه که من میخوام بگم-- درباره واقعیات است، فقط واقعیات. نه ارزش‌گذاری، درباره همه ادیان دنیا.

about all the world's religions.

Another reviewer called it "hilarious."

یک منتقد دیگه گفته بود که این کار "خنده‌دار" است.

Well, I'm really bothered by the fact

خب من واقعا ناراحت میشم از اینکه کسی‌ فکر کنه اون خنده‌داره.

that anybody would think that was hilarious.

خب من واقعا ناراحت میشم از اینکه کسی‌ فکر کنه اون خنده‌داره.

It seems to me to be such a plausible,

به نظر من این یک بسط طبیعی و شدنی از اصول دموکراسی است که ما تا به حال داشته‌ایم،

natural extension of the democratic principles we already have

به نظر من این یک بسط طبیعی و شدنی از اصول دموکراسی است که ما تا به حال داشته‌ایم،

that I'm shocked to think anybody would find that just ridiculous.

به همین‌خاطر من شوکه شدم وقتی‌ دیدم آدمایی هستند که اونو خنده‌دار مینامند.

I know many religions

میدونم، بسیاری ادیان چنان نگران انتقال بی‌ خدشه دینشان به فرزندانشان هستند،

are so anxious about preserving the purity of their faith among their children

میدونم، بسیاری ادیان چنان نگران انتقال بی‌ خدشه دینشان به فرزندانشان هستند،

that they are intent on keeping their children ignorant of other faiths.

که بچه‌هاشون رو بی‌ توجه به بقیه ادیان بار میارند.

I don't think that's defensible.

من واقعا فکر نمیکنم این قابل دفاع باشه، ولی‌ خوشحال میشم

But I'd really be pleased to get your answers on that --

اگه نظرتون رو درباره اون بدونم، هر نظر یا عقیده‌ای --بعدا.

any reactions to that -- later.

But now I'm going to move on.

ولی‌ حالا باید ادامه بدم. برگردیم به گاو.

Back to the cow.

ولی‌ حالا باید ادامه بدم. برگردیم به گاو.

This picture, which I pulled off the web --

این عکس که من از اینترنت بیرون کشیدم، باید بگم فردی که سمت چپ ایستاده، نقش عمده‌ای بازی میکنه.

the fellow on the left is really an important part of this picture.

این عکس که من از اینترنت بیرون کشیدم، باید بگم فردی که سمت چپ ایستاده، نقش عمده‌ای بازی میکنه.

That's the steward.

اون درنقش مهمانداره. گاوها نمیتونستند بدون تیمارداری انسانها زندگی‌ کنن. اونا اهلی شده اند.

Cows couldn't live without human stewards -- they're domesticated.

اون درنقش مهمانداره. گاوها نمیتونستند بدون تیمارداری انسانها زندگی‌ کنن. اونا اهلی شده اند.

They're a sort of ectosymbiont.

اونا نوعی اکتوسیمبیونت(حیوانات همزیست اجتماعی) هستند. برای ادامه حیات به ما احتیاج دارند.

They depend on us for their survival.

اونا نوعی اکتوسیمبیونت(حیوانات همزیست اجتماعی) هستند. برای ادامه حیات به ما احتیاج دارند.

And Pastor Rick was just talking about sheep.

کشیش ریک فقط در باره برّه‌ها صحبت میکنه. منم در باره‌شون صحبت خواهم کرد.

I'm going to talk about sheep, too.

کشیش ریک فقط در باره برّه‌ها صحبت میکنه. منم در باره‌شون صحبت خواهم کرد.

There's a lot of serendipitous convergence here.

اینجا یه عالمه نعمت غیر مترقبه گرد هم اومده.

How clever it was of sheep to acquire shepherds!

برّه‌ها چقدر هوشمند بودن، که واسه خودشون چوپان سفارش دادن.

(Laughter)

Think of what this got them.

فکر کنید به این خاطر چی‌ عایدشون شده.

They could outsource all their problems:

اونا توانستند بر مشکلات فائق بیایند--

protection from predators, food-finding ...

محافظت در برابر شکارچیان، دستیابی به غذا، بهداشت کافی‌.

(Laughter)

... health maintenance.

(Laughter)

The only cost in most flocks -- not even this -- a loss of free mating.

تنها بهای آن، ازدست دادن جفتگیری آزادانه است. چه معامله ای.

What a deal!

تنها بهای آن، ازدست دادن جفتگیری آزادانه است. چه معامله ای.

"How clever of sheep!" you might say.

شما ممکنه بگید"چه برّه‌های با‌ذکاوتی!"

Except, of course, it wasn't the sheep's cleverness.

فقط نکته این است که، البته، این هوش برّه نبوده.

همه ما میدونیم برّه‌ها الزاما دانشمند علوم هسته‌ای نیستند، خیلی‌ باهوش نیستند. این به خاطر هوش برّه نبوده.

We all know sheep are not exactly rocket scientists -- they're not very smart.

همه ما میدونیم برّه‌ها الزاما دانشمند علوم هسته‌ای نیستند، خیلی‌ باهوش نیستند. این به خاطر هوش برّه نبوده.

It wasn't the cleverness of the sheep at all.

They were clueless.

اونا بی‌اطلاع بودن، ولی‌ این یک حرکت هوشمندانه بود، ولی‌ از طرف چه کسی‌؟

اونا بی‌اطلاع بودن، ولی‌ این یک حرکت هوشمندانه بود، ولی‌ از طرف چه کسی‌؟

But it was a very clever move.

Whose clever move was it?

اونا بی‌اطلاع بودن، ولی‌ این یک حرکت هوشمندانه بود، ولی‌ از طرف چه کسی‌؟

It was the clever move of natural selection itself.

این یک حرکت هوشمندانه ناشی‌ از انتخاب طبیعی بود.

Francis Crick, the co-discoverer of the structure of DNA

Francis Crick کاشف مشترک DNA با Jim Watson یه بار جوکی درباره اونچه که قانون دوم ارگل مینامیدند،گفت؛

with Jim Watson,

Francis Crick کاشف مشترک DNA با Jim Watsonیه بار اونچه که قانون دوم ارگل مینامیدند، رو مسخره میکرد.

once joked about what he called Orgel's Second Rule.

Leslie Orgel is a molecular biologist, brilliant guy,

لزلی ارگل هنوزم یه زیستشناس ملکولی، یه آدم درخشانه.

and Orgel's Second Rule is:

و قانون دوم ارگل میگه: "فرگشت از تو هوشمند تره."

Evolution is cleverer than you are.

Now, that is not Intelligent Design -- not from Francis Crick.

منظور البته «طراحی‌ هوشمندانه» نیست -- Francis Crick اهل این حرفها نبود.

Evolution is cleverer than you are.

فرگشت از تو هوشمند تره.

If you understand Orgel's Second Rule, then you understand

اگه قانون دوم ارگل رو بفهمی، اونوقت می‌فهمی که چرا جنبش «طراحی هوشمندانه» بیشتر یه شوخی‌ فریب آمیزه.

why the Intelligent Design movement is basically a hoax.

اگه قانون دوم ارگل رو بفهمی، اونوقت می‌فهمی که چرا جنبش «طراحی هوشمندانه» بیشتر یه شوخی‌ فریب آمیزه.

The designs discovered by the process of natural selection

طراحی‌‌های ناشی‌ از انتخاب طبیعی درخشانند، واقعا درخشان.

are brilliant, unbelievably brilliant.

طراحی‌‌های ناشی‌ از انتخاب طبیعی درخشانند، واقعا درخشان.

Again and again biologists are fascinated with the brilliance of what's discovered.

بیولوژیستها هر بار از دیدن اکتشافات جدید در اینباره شگفت زده میشوند.

But the process itself is without purpose,

ولی‌ خود پروسه بدون هدف، بدون پیشبینی‌، بدون طرح است.

without foresight, without design.

ولی‌ خود پروسه بدون هدف، بدون پیشبینی‌، بدون طرح است.

When I was here four years ago,

۴سال پیش که اومدم اینجا، داستان یک مورچه رو گفتم که از یک علف بالا میرفت.

I told the story about an ant climbing a blade of grass.

۴سال پیش که اومدم اینجا، داستان یک مورچه رو گفتم که از یک علف بالا میرفت.

And why the ant was doing it was because its brain had been infected

مورچه چرا اینکار رو میکرد؟

به این خاطر که مغز مورچه به "لنست فلاک" (نوعی انگل گوارشی) مبتلا شده،

with a lancet fluke that was needed to get into the belly of a sheep or a cow

این انگل نیاز داره برای تولید مثل، خودش رو به معده گاو یا گوسفند برسونه.

in order to reproduce.

So it was sort of a spooky story.

مثل داستان اشباح میماند.

And I think some people may have misunderstood.

فکر می‌کنم یه کسانی‌ اینو اشتباه برداشت کردند. لنست فلاک ها هوشمند نیستند.

Lancet flukes aren't smart.

فکر می‌کنم یه کسانی‌ اینو اشتباه برداشت کردند. لنست فلاک ها هوشمند نیستند.

I submit that the intelligence of a lancet fluke is down there,

هوش لنست فلاک ها یه جایی‌ اون پاییناست، یه جایی‌ بین گل اطلسی و هویج!

somewhere between petunia and carrot.

هوش لنست فلاک ها یه جایی‌ اون پاییناست، یه جایی‌ بین گل اطلسی و هویج!

They're not really bright. They don't have to be.

اونا همچین عاقل هم نیستند. نیازیی هم ندارند که باشند.

The lesson we learn from this is:

درسی‌ که ما از این میگیریم اینه که حتما نباید عقل داشته باشی‌، که بتونی‌ ذینفع باشی‌.

you don't have to have a mind to be a beneficiary.

درسی‌ که ما از این میگیریم اینه که حتما نباید عقل داشته باشی‌، که بتونی‌ ذینفع باشی‌.

The design is there in nature, but it's not in anybody's head.

طراحی این در طبیعت هست، نه در کله کسی. نیازی هم نیست که باشه.

It doesn't have to be.

طراحی این در طبیعت هست، نه در کله کسی. نیازی هم نیست که باشه.

That's the way evolution works.

فرگشت به این روش عمل می‌کند.

Question: Was domestication good for sheep?

[در جواب به] این سوال-- آیا اهلی شدن برای گوسفندان مفید بود؟

بسیار برای بهبود ژنتیکی اونا خوب بود.

It was great for their genetic fitness.

و حالا می‌خوام یک نکته جالب رو به شما یاد‌آوری کنم

And here I want to remind you of a wonderful point

that Paul MacCready made at TED three years ago.

که ۳ سال پیش Paul MacCready در TED آنرا بیان کرد.

Here's what he said:

اون اینچنین گفت.

۱۰،۰۰۰ سال پیش در سپیده دم کشاورزی،

"Ten thousand years ago, at the dawn of agriculture,

human population, plus livestock and pets,

جمعیت مردم با حیواناتشان رویهم ۱/۱۰ درصد کل مهره‌داران زمینی‌ امروز بود.

was approximately a tenth of one percent of the terrestrial vertebrate landmass."

جمعیت مردم با حیواناتشان رویهم ۱/۱۰ درصد کل مهره‌داران زمینی‌ امروز بود.

That was just 10,000 years ago.

فقط ۱۰،۰۰۰ سال پیش. یعنی‌ دیروز در مقیاس بیولوژیکی.

فقط ۱۰،۰۰۰ سال پیش. یعنی‌ دیروز در مقیاس بیولوژیکی.

Yesterday, in biological terms.

What is it today? Does anybody remember what he told us?

و الان چطور؟ کسی‌ یادش میاد اون چه رقمی‌ گفت؟ ۹۸ درصد.

98 percent.

و الان چطور؟ کسی‌ یادش میاد اون چه رقمی‌ گفت؟ ۹۸ درصد.

That is what we have done on this planet.

اینه آنچه که ما به سر این سیاره آورده‌ایم.

Now, I talked to Paul afterwards -- I wanted to check to find out

من بعدش با پاول صحبت کردم.

می‌خواستم ببینم چطوری این رقم رو محاسبه کرده و منبعش رو بپرسم و اینا.

how he'd calculated this, and get the sources and so forth --

می‌خواستم ببینم چطوری این رقم رو محاسبه کرده و منبعش رو بپرسم و اینا.

and he also gave me a paper that he had written on this.

به من یه کاغذ داد که روش اینا رو نوشته بود.

And there was a passage in it which he did not present here

یه متنی توی اون بود که اونو اینجا ارائه نداده بود، من فکر می‌کنم اون خیلی‌ جالبه و براتون میخونمش.

یه متنی توی اون بود که اونو اینجا ارائه نداده بود، من فکر می‌کنم اون خیلی‌ جالبه و براتون میخونمش.

and I think it is so good, I'm going to read it to you:

"Over billions of years on a unique sphere,

"ملیاردها سال پیش روی یک کره یکتا، شانس، یک لایه نازک از حیات را نقاشی کرد:

chance has painted a thin covering of life:

"ملیاردها سال پیش روی یک کره یکتا، شانس، یک لایه نازک از حیات را نقاشی کرد:

complex, improbable, wonderful and fragile.

پیچیده، نا محتمل، اعجاز آمیز و شکننده.

Suddenly, we humans -- a recently arrived species

ناگهان، ما انسانها، بعنوان گونه‌های تازه از راه رسیده که دیگه بدهکار و وامدار طبیعت نبودیم،

no longer subject to the checks and balances inherent in nature --

ناگهان، ما انسانها، بعنوان گونه‌های تازه از راه رسیده که دیگه بدهکار و وامدار طبیعت نبودیم،

have grown in population, technology and intelligence

شروع به رشد جمعیت، تکنولوژی و هوش در حد وحشتناکی کردیم.

to a position of terrible power.

We now wield the paintbrush."

و اکنون این ما هستیم که قلم‌موی نقاشی رو به دست گرفتیم."

We heard about the atmosphere as a thin layer of varnish.

ما در مورد شباهت اتمسفر به لایه نازکی از رنگ شنیده‌ایم.

Life itself is just a thin coat of paint on this planet.

زندگی‌ هم مثل یک لایه بسیار نازک نقشی‌ بر پهنای زمین میمونه.

And we're the ones that hold the paintbrush.

و ما جزو کسانی هستیم که قلم مو رو در دست گرفتند.

این کار چطور عملی‌ می‌شه؟

And how can we do that?

The key to our domination of the planet is culture.

کلید برتری سیاره ما وجود فرهنگ هست، و کلید فرهنگ نیز دین است.

And the key to culture is religion.

کلید برتری سیاره ما وجود فرهنگ هست، و کلید فرهنگ نیز دین است.

Suppose Martian scientists came to Earth.

تصور کنید دانشمندان مریخی بیان به زمین. چیزهای زیادی براشون ناشناخته خواهد بود.

They would be puzzled by many things.

تصور کنید دانشمندان مریخی بیان به زمین. چیزهای زیادی براشون ناشناخته خواهد بود.

Anybody know what this is? I'll tell you what it is.

کسی‌ می‌دونه این چیه؟ من بهتون میگم:

کسی‌ می‌دونه این چیه؟ من بهتون میگم:

This is a million people gathering on the banks of the Ganges in 2001,

اینا میلیونها آدمند که در سواحل گنگ سال ۲۰۰۱ گردهم آمده‌اند،

perhaps the largest single gathering of human beings ever,

شاید بزرگترین گردهمایی مردم باشه که از طریق ماهواره عکس‌برداری شده.

as seen from satellite photograph.

شاید بزرگترین گردهمایی مردم باشه که از طریق ماهواره عکس‌برداری شده.

Here's a big crowd.

اینجا یه جمعیت بزرگه. اینجا یه جمعیت بزرگ دیگه‌است، در مکه.

Here's another crowd in Mecca.

اینجا یه جمعیت بزرگه. اینجا یه جمعیت بزرگ دیگه‌است، در مکه.

مریخی‌ها از دیدن اینها شگفتزده میشوند.

Martians would be amazed by this.

They'd want to know how it originated,

اونها میخوان بدونند که چطور بوجود اومده، به چه منظور بورجود اومده و راز بقای آن چیست.

what it was for and how it perpetuates itself.

من البته می‌خوام از این رد بشم،

Actually, I'm going to pass over this.

مورچه داستان ما تنها نیست.

The ant isn't alone.

There's all sorts of wonderful cases of species which -- in that case --

نمونه بسیار شگفت‌آوری از گونه‌های مختلف وجود دارن.

در این نمونه، نوعی انگل، وارد بدن موش می‌شه و هدف نهاییش اینه که وارد شکم گربه بشه.

A parasite gets into a mouse and needs to get into the belly of a cat.

در این نمونه، نوعی انگل، وارد بدن موش می‌شه و هدف نهاییش اینه که وارد شکم گربه بشه.

And it turns the mouse into Mighty Mouse, makes it fearless,

این باعث می‌شه که موش به یک موش سوپرمن تبدیل شه -- از گربه‌ها نترسه.

بنابرین میپره بیرون تو فضای آزاد، جایی‌ که توسط گربه شکار خواهد شد. داستانی واقعی.

so it runs out in the open, where it'll be eaten by a cat.

بنابرین میپره بیرون تو فضای آزاد، جایی‌ که توسط گربه شکار خواهد شد. داستانی واقعی.

True story.

In other words, we have these hijackers --

به عبارت دیگه، چنین سارقینی وجود دارن -- این اسلاید رو ۴ سال پیش هم دیدید --

you've seen this slide before, from four years ago --

به عبارت دیگه، چنین سارقینی وجود دارن -- این اسلاید رو ۴ سال پیش هم دیدید --

a parasite that infects the brain and induces even suicidal behavior,

یک انگل که مغز رو آلوده میکنه

و حتا رفتارهای انتحاری رو القا میکنه که باعث می‌شه موجود، علیه سلامت ژنتیکی خودش اقدام کنه.

on behalf of a cause other than one's own genetic fitness.

و حتا رفتارهای انتحاری رو القا میکنه که باعث می‌شه موجود، علیه سلامت ژنتیکی خودش اقدام کنه.

آیا این برای ما هم ممکنه پیش بیاد؟بله ممکنه، کاملا شگفت‌انگیزه.

Does that ever happen to us?

Yes, it does -- quite wonderfully.

آیا این برای ما هم ممکنه پیش بیاد؟بله ممکنه، کاملا شگفت‌انگیزه.

The Arabic word "Islam" means "submission."

لغات عربی‌ اسلام یعنی‌ تسلیم. یعنی‌ گذشتن از خواسته خود به خاطر الله.

It means "surrender of self-interest to the will of Allah."

لغات عربی‌ اسلام یعنی‌ تسلیم. یعنی‌ گذشتن از خواسته خود به خاطر الله.

But I'm not just talking about Islam.

من فقط منظورم اسلام نیست، مسیحیت هم هست.

I'm talking also about Christianity.

من فقط منظورم اسلام نیست، مسیحیت هم هست.

This is a parchment music page that I found in a Paris bookstall

این یه نسخه خطی‌ موزیکه که من در یه بساط کتابفروشی در پاریس ۵۰سال پیش یافتم.

50 years ago.

And on it, it says, in Latin:

روی اون به لاتین نوشته:

"Semen est verbum Dei. Sator autem Christus."

(لاتین)

The word of God is the seed and the sower of the seed is Christ.

"حرف خدا چون بذر است و بذرپاش آن مسیح است."

Same idea. Well, not quite.

ایده‌ای مشابه. خب نه کاملا.

But in fact, Christians, too ...

ولی‌ درواقع مسیحیت هم به تسلیم و سرسپردگی درراه‌خدا امتیاز میدهد.

glory in the fact that they have surrendered to God.

I'll give you a few quotes.

یه چند تا مثال براتون میزنم.

"The heart of worship is surrender.

«قلب عبادت تسلیم است».

Surrendered people obey God's words, even if it doesn't make sense."

«افراد عابد تابع فرمان خدایند، حتا اگر دلیلی‌ برای آن نداشته باشند.»

Those words are by Rick Warren.

اینا جملات Rick Warren است. از کتاب"زندگی‌ هدفمند".

Those are from "The Purpose Driven Life."

اینا جملات Rick Warren است. از کتاب"زندگی‌ هدفمند".

And I want to turn now, briefly, to talk about that book, which I've read.

حالا می‌خوام برگردم به اون کتابی‌ که اخیرا خوندمش، همه شما الان یک کپی‌ ازش دارید.

You've all got a copy,

حالا می‌خوام برگردم به اون کتابی‌ که اخیرا خوندمش، همه شما الان یک کپی‌ ازش دارید.

and you've just heard the man.

شما حرفای این مرد رو شنیدید.

And what I want to do now is say a bit about this book

و من الان می‌خوام درباره این کتاب بگم، ولی‌ از دیدگاه طراحی،چون معتقدم این یه کتاب عالیه.

from the design standpoint,

because I think it's actually a brilliant book.

و من الان می‌خوام درباره این کتاب بگم، ولی‌ از دیدگاه طراحی،چون معتقدم این یه کتاب عالیه.

در ابتدا، هدف. و شما همین الان شنیدید که هدف چیه؟

First of all, the goal -- and you heard just now what the goal is --

در ابتدا، هدف. و شما همین الان شنیدید که هدف چیه؟

it's to bring purpose to the lives of millions, and he has succeeded.

اینه که به زندگی‌ افراد معنا بده، و البته موفق هم بود.

Is it a good goal? In itself, I'm sure we all agree, it is a wonderful goal.

آیا این هدف خوبیه؟

فکر می‌کنم این هدف، در نوع خودش، هدفی‌ عالیست. حق کامل با اونه.

He's absolutely right.

فکر می‌کنم این هدف، در نوع خودش، هدفی‌ عالیست. حق کامل با اونه.

There are lots of people out there who don't have purpose in their life,

افراد زیادی اون بیرون هستند که برای زندگیشون هدفی‌ ندران، و هدفدار کردن زندگی‌ اونا یک کار عالیه.

and bringing purpose to their life is a wonderful goal.

افراد زیادی اون بیرون هستند که برای زندگیشون هدفی‌ ندران، و هدفدار کردن زندگی‌ اونا یک کار عالیه.

I give him an A+ on this.

من به نویسنده (ریک وارن) در این مورد نمره ۲۰میدم.

(Laughter)

Is the goal achieved?

آیا هدف، بر‌آورده شد؟ بله.

Yes.

آیا هدف، بر‌آورده شد؟ بله.

۳۰میلیون کپی‌ از این کتاب چاپ شده. ال‌گور لذتش رو ببر.(خنده)

Thirty million copies of this book.

Al Gore, eat your heart out.

۳۰میلیون کپی‌ از این کتاب چاپ شده. ال‌گور لذتش رو ببر.(خنده)

(Laughter)

۳۰میلیون کپی‌ از این کتاب چاپ شده. ال‌گور لذتش رو ببر.(خنده)

Just exactly what Al is trying to do, Rick is doing.

دقیقا همون کاری که ال‌گور قصد داره انجام بده، Rick انجام داده.

This is a fantastic achievement.

این یک دستاورد عالیه.

و معانی-- اون چطوری تغییرشون میده؟

And the means -- how does he do it?

It's a brilliant redesign of traditional religious themes --

این یک باز‌طرّاحی درخشان از موضوعات سنتی‌ مذهبی ست --

updating them, quietly dropping obsolete features,

که به روز‌رسانی شده‌اند و به‌آرامی موضوعات منسوخ شده آنها حذف شده‌اند،

putting new interpretations on other features.

و بجای آنها تفسیر جدیدی روی موضوعات گذاشته شده ‌اند.

This is the evolution of religion that's been going on for thousands of years,

این، فرگشت دین است که طی‌ هزاران سال ادامه یافت است، و او بعنوان فردی امروزی، مشغول به این کار می‌باشد.

این، فرگشت دین است که طی‌ هزاران سال ادامه یافت است، و او بعنوان فردی امروزی، مشغول به این کار می‌باشد.

and he's just the latest brilliant practitioner of it.

I don't have to tell you this; you just heard the man.

نیازی نیست که من اینو بهتون بگم، خودتون شنیدید.

نیازی نیست که من اینو بهتون بگم، خودتون شنیدید.

Excellent insights into human psychology, wise advice on every page.

دیدگاه عالی‌ به روانشناسی‌ انسان، نصایح خردمندانه در هر صفحه.

بیش از اون، حتا، ما رو دعوت می‌کنه که به عمق مطالب بنگریم.

Moreover, he invites us to look under the hood.

I really appreciated that.

من واقعا ازش قدردانی می‌کنم.

For instance, he has an appendix where he explains

به عنوان مثل، یک ضمیمه داره که در اون برگزیدن ترجمه‌های مختلف رو از سوره‌های مختلف انجیل توضیح میده.

his choice of translations of different Bible verses.

به عنوان مثل، یک ضمیمه داره که در اون برگزیدن ترجمه‌های مختلف رو از سوره‌های مختلف انجیل توضیح میده.

The book is clear, vivid, accessible, beautifully formatted.

کتاب واضح، شفاف، در دست‌رس و با فرمت زیباست.

Just enough repetition.

درست به اندازه کافی‌ تکرار شده. این واقعا مهمه.

That's really important.

درست به اندازه کافی‌ تکرار شده. این واقعا مهمه.

Every time you read it or say it, you make another copy in your brain.

هر بار که شما آنرا میخوانید یا میگویید، یه کپی‌ دیگر از آن در ذهنتان میسازید.

Every time you read it or say it, you make another copy in your brain.

هر بار که شما آنرا میخوانید یا میگویید، یه کپی‌ دیگر از آن در ذهنتان میسازید.

(Laughter)

(خنده)

With me, everybody --

همه با هم بگیم -- هر بار که شما آنرا میخوانید یا میگویید، یه کپی‌ دیگر از آن در ذهنتان میسازید.

(Audience and Dan Dennett) Every time you read it or say it,

you make another copy in your brain.

همه با هم بگیم -- هر بار که شما آنرا میخوانید یا میگویید، یه کپی‌ دیگر از آن در ذهنتان میسازید.

ممنونم.

Thank you.

And now we come to my problem.

حالا میایم سر مشکل من.

Because I'm absolutely sincere in my appreciation

چون من کاملا خالصانه از این کتاب قدردانی‌ کردم.

of all that I said about this book.

چون من کاملا خالصانه از این کتاب قدردانی‌ کردم.

But I wish it were better.

ولی‌ آرزو می‌کردم که کمی‌ بهتر از این بود.من با کتاب کمی‌ مشکل هم دارم.

I have some problems with the book.

ولی‌ آرزو می‌کردم که کمی‌ بهتر از این بود.من با کتاب کمی‌ مشکل هم دارم.

And it would just be insincere of me not to address those problems.

و فکر می‌کنم خالصانه نخواهد بود، اگر اونا رو هم بیان نکنم.

I wish he could do this with a revision,

آرزو می‌کردم اون این کار رو با یه تجدید نظرانجام میداد،

a Mark 2 version of his book.

در ورژن ۲ این کتاب.

"The truth will set you free."

"راستگویی تو را نجات خواهد داد" --

That's what it says in the Bible,

انجیل اینطور میگه، و این چیزیه که من هم دوست دارم با اون زندگی‌ کنم.

and it's something that I want to live by, too.

My problem is, some of the bits in it I don't think are true.

مشکل من اینه که، فکر نمیکنم همه اون قطعه‌ها درست باشه.

Now some of this is a difference of opinion.

حالا البته بعضی‌ از اینها رو می‌شه به اختلاف سلیقه ربط داد، و این گلایه اصلی‌ من نیست.

And that's not my main complaint, that's worth mentioning.

حالا البته بعضی‌ از اینها رو می‌شه به اختلاف سلیقه ربط داد، و این گلایه اصلی‌ من نیست.

این ارزش گفتن داره. اینجا یه پاراگراف هست که دقیقا همونیه که اون میگه.

Here's a passage -- it's very much what he said, anyway:

این ارزش گفتن داره. اینجا یه پاراگراف هست که دقیقا همونیه که اون میگه.

"If there was no God we would all be accidents,

"اگر خداوند وجود نداشت، وجود ما کاملا تصادفی میبود، حاصل برخوردهای تصادفی در جهان.

the result of astronomical random chance in the Universe.

اگر خداوند وجود نداشت، وجود ما کاملا تصادفی میبود، حاصل برخوردهای تصادفی در جهان.

You could stop reading this book because life would have no purpose

شما بهتر بود خواندن این کتاب را متوقف کنید چراکه آنوقت زندگی‌، هدف، معنا، یا اهمیتی را دنبال نمیکرد.

شما بهتر بود خواندن این کتاب را متوقف کنید چراکه آنوقت زندگی‌، هدف، معنا، یا اهمیتی را دنبال نمیکرد.

or meaning or significance.

There would be no right or wrong

هیچ صحیح یا غلطی و یا امیدی، خارج از زندگی‌ زمینی‌ شما نمیبود."

and no hope beyond your brief years on Earth."

Now, I just do not believe that.

حالا من فقط اینو قبول ندارم.

By the way, I find -- Homer Groening's film presented a beautiful alternative

راستی‌ فکر می‌کنم فیلمHomer Groening یه پاسخ زیبا به این ادعای بزرگه.

راستی‌ فکر می‌کنم فیلمHomer Groening یه پاسخ زیبا به این ادعای بزرگه.

to that very claim.

Yes, there is meaning and a reason for right or wrong.

بله، برای هر خوب و بدی معنایی وجود داره. الزاماً نباید به خدا اعتقاد داشت تا زندگیمان معنا داشته باشه.

We don't need a belief in God to be good or to have meaning in us.

بله، برای هر خوب و بدی معنایی وجود داره. الزاماً نباید به خدا اعتقاد داشت تا زندگیمان معنا داشته باشه.

But that, as I said, is just a difference of opinion.

این فقط یک اختلاف سلیقه‌ است. این چیزی نیست که من بخوام نگرانش باشم.

That's not what I'm really worried about.

این فقط یک اختلاف سلیقه‌ است. این چیزی نیست که من بخوام نگرانش باشم.

How about this: "God designed this planet's environment

این چطوره -- "خدا سطح این سیاره رو طوری طراحی کرده که ما بتونیم روی اون اون زندگی‌ کنیم."

just so we could live in it."

I'm afraid that a lot of people take that sentiment to mean

متاسفانه بسیاری از افراد این معنی‌ رو ازش برداشت می‌کنن که ما لازم نیست کارایی‌ رو انجام بدیم

that we don't have to do the sorts of things

متاسفانه بسیاری از افراد این معنی‌ رو ازش برداشت می‌کنن که ما لازم نیست کارایی‌ رو انجام بدیم

that Al Gore is trying so hard to get us to do.

که ال‌گور شدیدا از ما می‌خواد که انجام بدیم.

I am not happy with that sentiment at all.

من با این طرز فکر اصلا موافق نیستم.

And then I find this: "All the evidence available in the biological sciences

بعد می‌رسم به این-- همه شواهد موجود در علوم زیستی‌ بر این گزاره تاکید می‌کند که کیهان تماماً طراحی شده

supports the core proposition that the cosmos is a specially designed whole

بعد می‌رسم به این-- همه شواهد موجود در علوم زیستی‌ بر این گزاره تاکید می‌کند که کیهان تماماً طراحی شده

with life and mankind as its fundamental goal and purpose,

برای زندگی‌ و موجود زنده بعنوان هدف اساسی‌ و غایی،

a whole in which all facets of reality have their meaning

تمامیتی که در آن همه وجه‌های حقیقت، معنای خود را از این وجود مسلم میگیرند."

تمامیتی که در آن همه وجه‌های حقیقت، معنای خود را از این وجود مسلم میگیرند."

and explanation in this central fact."

خب این Michael Denton هست. اون یک افرینش‌ گراست.

Well, that's Michael Denton. He's a creationist.

من با خودم میگم، "صبر کن یه لحظه." اینو دوباره میخونم.

And here, I think, "Wait a minute." I read this again.

من با خودم میگم، "صبر کن یه لحظه." اینو دوباره میخونم.

I read it three or four times and I think,

۳ یا ۴ بار اینو میخونم، وپیش خودم فکر می‌کنم،

"Is he really endorsing Intelligent Design?

"آیا او داره به طراحی هوشمند صحه می‌گذاره؟آیا داره به افرینش‌گرایی صحه می‌گذاره؟"

Is he endorsing creationism here?"

"آیا او داره به طراحی هوشمند صحه می‌گذاره؟آیا داره به افرینش‌گرایی صحه می‌گذاره؟"

And you can't tell.

اینو نمیشه فهمید.

So I'm sort of thinking, "Well, I don't know,

من دارم فکر می‌کنم "نمیدونم، نمیدونم دیگه باید ازش نامید شم یا نه."

I don't know if I want to get upset with this yet."

من دارم فکر می‌کنم "نمیدونم، نمیدونم دیگه باید ازش نامید شم یا نه."

But then I read on, and I read this: "First, Noah had never seen rain,

به خوندنم ادامه میدم و به این می‌رسم -- "نوح در ابتدا هرگز باران را ندیده بود،

because prior to the Flood, God irrigated the earth from the ground up."

چون قبل از آمدن آن سیل، خداوند زمین را از پایین رو به آسمان آبیاری میکرد."

I wish that sentence weren't in there, because I think it is false.

آرزو می‌کردم این جمله اونجا نبود، چون به نظرم غلطه.

And I think that thinking this way about the history of the planet,

به نظرم چنین تصوری درباره سیاره، پس از اینکه ما درباره تاریخچه میلیون ساله آن مطالعه کردیم،

after we've just been hearing about the history of the planet

به نظرم چنین تصوری درباره سیاره، پس از اینکه ما درباره تاریخچه میلیون ساله آن مطالعه کردیم،

به نظرم چنین تصوری درباره سیاره، پس از اینکه ما درباره تاریخچه میلیون ساله آن مطالعه کردیم،

over millions of years,

discourages people from scientific understanding.

فقط باعث دلسردی مردم از یافته‌های علمی‌ می‌شه.

Now, Rick Warren uses scientific terms

حال Rick Warren از حقایق علمی‌ به نحو جالبی‌ استفاده میکنه.

and scientific factoids and information in a very interesting way.

حال Rick Warren از حقایق علمی‌ به نحو جالبی‌ استفاده میکنه.

Here's one: "God deliberately shaped and formed you to serve him

این یکی از اوناست --"خداوند به‌قصد تو را بگونه‌ای آفرید که او را عبادت کنی‌،

in a way that makes your ministry unique.

طوری که جایگاه تو در درگاه او یکتا باشد.

He carefully mixed the DNA cocktail that created you."

او با دقت بیشتری کوکتل DNA که باعث خلق تو شد رو مخلوط کرد."

I think that's false.

من فکر می‌کنم این غلطه.

Now, maybe we want to treat it as metaphorical.

شاید ما میخوایم بصورت استعاره‌ای معنی اش کنیم.

Here's another one: "For instance, your brain can store 100 trillion facts.

اینم یکی‌ دیگه --"ذهن شما به عنوان مثال،قادر به بخاطر سپردن۱۰۰ تریلیون حقیقت یکجا‌است.

Your mind can handle 15,000 decisions a second."

ذهن شما ۱۵۰۰۰ تصمیم رو در یک ثانیه تحلیل می‌کنه."

Well, it would be interesting to find the interpretation

جالب خواهد بود اگه تفسیر اون رو پیدا کنیم، که من اون رو میپذیرم.

where I would accept that.

شاید یه جورایی بشه اونو درست به‌حساب آورد.

There might be some way of treating that as true.

"انسان‌شناس‌ها گفته‌اند پرستش یک نیاز جهانیست از طرف خدابه تک‌تک ذرات وجودی ما،

"Anthropologists have noted that worship is a universal urge,

hardwired by God into the very fiber of our being --

"انسان‌شناس‌ها گفته‌اند پرستش یک نیاز جهانیست از طرف خدابه تک‌تک ذرات وجودی ما،

an inbuilt need to connect with God."

یک نیاز درونی‌ برای ارتباط با خدا."

Well, the sense of which I agree with him,

خب، یه‌جورایی باهاش موافقم، به غیر از اینکه فکر می‌کنم این یک توضیح فرگشتی است.

except I think it has an evolutionary explanation.

خب، یه‌جورایی باهاش موافقم، به غیر از اینکه فکر می‌کنم این یک توضیح فرگشتی است.

And what I find deeply troubling in this book

چیزی که من عمیقا در این کتاب مشکل‌ساز میبینم،اینه که

is that he seems to be arguing that if you want to be moral,

به نظر میاد می‌خواد بگه اگه میخواید انسان با‌اخلاقی باشید،

if you want to have meaning in your life,

اگه میخواید زندگیتان دارای معنا باشه،

you have to be an Intelligent Designer,

باید طراحی هوشمند باشید -- باید تئوری فرگشت و انتخاب طبیعی رو انکار کنید.

you have to deny the theory of evolution by natural selection.

باید طراحی هوشمند باشید -- باید تئوری فرگشت و انتخاب طبیعی رو انکار کنید.

And I think, on the contrary,

من فکرمیکنم درست بر‌عکس، برای حل مشکلات جهان بسیارلازمه که زیست‌شناسی‌ فرگشتی روجدی بگیریم.

that it is very important to solving the world's problems

من فکرمیکنم درست بر‌عکس، برای حل مشکلات جهان بسیارلازمه که زیست‌شناسی‌ فرگشتی روجدی بگیریم.

that we take evolutionary biology seriously.

Whose truth are we going to listen to?

حالا ما به کدوم حقیقت باید گوش بدیم؟

Well, this is from "The Purpose Driven Life":

به حقایق کتاب"زندگی‌ هدفمند" --

"The Bible must become the authoritative standard for my life:

"انجیل باید استاندارد معتبر من برای زندگی‌ باشه، قطب‌نمای جهت‌یاب من در زندگی‌، مشاوری که من بهش گوش میدم

the compass I rely on for direction,

"انجیل باید استاندارد معتبر من برای زندگی‌ باشه، قطب‌نمای جهت‌یاب من در زندگی‌، مشاوری که من بهش گوش میدم

the counsel I listen to for making wise decisions,

برای تصمیمت عاقلانه گرفتن و یک معیار سنجش برای ارزش‌یابی‌ همه‌چیز."

and the benchmark I use for evaluating everything."

خب شاید هم اینطور باشه. ولی‌ چی‌ بدنبال اون خواهد اومد؟

Well maybe, OK, but what's going to follow from this?

And here's one that does concern me.

و این یکی‌ دیگه از اوناییه که منو نگران میکنه.

Remember I quoted him before with this line:

یادتون باشه من با افزودن این خط نقل قول می‌کنم --

"Surrendered people obey God's word, even if it doesn't make sense."

"افراد عابد تابع فرمان خدایند، حتا اگر دلیلی‌ برای آن نداشته باشند."

And that's a problem.

این خودش یه مشکله.

(Sighs)

"Don't ever argue with the Devil.

"با شیطان بحث نکن. او از تو در بحث کردن واردتر است، با هزاران سال تجربه بیشتر."

He's better at arguing than you are,

"با شیطان بحث نکن. او از تو در بحث کردن واردتر است، با هزاران سال تجربه بیشتر."

having had thousands of years to practice."

Now, Rick Warren didn't invent this clever move.

درواقع Rick Warren این جنبش رو اختراع نکرده. این جنبشی قدیمیه.

It's an old move.

درواقع Rick Warren این جنبش رو اختراع نکرده. این جنبشی قدیمیه.

It's a very clever adaptation of religions.

این یک توافق هوشمندانه است با ادیان.

It's a wild card for disarming any reasonable criticism.

اینا کلماتی‌ هستن برای خلع سلاح کردن هر انتقاد منطقی‌.

"You don't like my interpretation?

بیانات منو دوست نداری؟ باهاش مخالفی؟

You've got a reasonable objection to it?

بیانات منو دوست نداری؟ باهاش مخالفی؟

Don't listen, don't listen!

گوش نده. گوش نده. این شیطان که داره باهات صحبت می‌کنه.

That's the Devil speaking."

گوش نده. گوش نده. این شیطان که داره باهات صحبت می‌کنه.

This discourages the sort of reasoning citizenship

این باعث دلسردی از یک شهروند منطقی بودن می‌شه،چیزی که به نظر من، ما بدنبال آن هستیم.

it seems to me that we want to have.

این باعث دلسردی از یک شهروند منطقی بودن می‌شه،چیزی که به نظر من، ما بدنبال آن هستیم.

I've got one more problem, then I'm through.

یه مشکل دیگه هم دارم، دیگه حرفم تموم می‌شه.

And I'd really like to get a response if Rick is able to do it.

واقعا دوست دارم بدونم اگه Rick حاضر به انجام اون هست.

"In the Great Commission, Jesus said,

" در سوره بزرگ، عیسی میگه ` برو نزد مردم همه ملل، و آنها رو شاگردان من کن.

'Go to all people of all nations and make them my disciples.

به نام پدر، پسر و روح القدس آنها رو تعمید بده. به آنها یاد بده، هر‌آنچه که من بتو آموختم."

Baptize them in the name of the Father, the Son and the Holy Spirit,

به نام پدر، پسر و روح القدس آنها رو تعمید بده. به آنها یاد بده، هر‌آنچه که من بتو آموختم."

and teach them to do everything I've told you.'"

انجیل میگه، عیسی تنها کسیست که میتون دنیا رو نجات بده.

The Bible says Jesus is the only one who can save the world.

We've seen many wonderful maps of the world in the last day or so.

حالا ما در اینجا دیروز تا به حال نقشه‌های زیبایی از جهان را دیده‌ایم.

حالا ما در اینجا دیروز تا به حال نقشه‌های زیبایی از جهان را دیده‌ایم.

Here's one, not as beautiful as the others;

این یکی‌ از اوناست، شاید نه به زیبایی بقیه.

it simply shows the religions of the world.

نشان ‌دهنده ادیان دنیاست.

و این یکی، تفکیک ادیان مختلف دنیا رو نشون میده.

Here's one that shows the sort of current breakdown of the different religions.

حالا، انصافا آیا ما میخوایم مرتکب تغییر همه ادیان دنیا بشیم، که کتاب مقدس اونها هم داره بهشون میگه

Do we really want to commit ourselves

to engulfing all the other religions,

حالا، انصافا آیا ما میخوایم مرتکب تغییر همه ادیان دنیا بشیم، که کتاب مقدس اونها هم داره بهشون میگه

when their holy books are telling them,

"Don't listen to the other side, that's just Satan talking!"?

"به آنها گوش نکن، اون شیطانه که داره صحبت میکنه!"

It seems to me that that's a very problematic ship

به نظر من این یک سفینه پر‌خطریست که ما میخوایم سوار بر اون به آینده بریم.

to get on for the future.

به نظر من این یک سفینه پر‌خطریست که ما میخوایم سوار بر اون به آینده بریم.

I found this sign as I was driving to Maine recently,

من در حالی‌ که به Maine میرفتم این تابلو رو جلو یک کلیسا دیدم که روش نوشته بود:

in front of a church: "Good without God becomes zero."

"خوب بدون خدا = صفر"

Sort of cute.

یه جورایی با مزه! یک عبارت کوچولوی بسیار هوشمندانه!

A very clever little meme.

یه جورایی با مزه! یک عبارت کوچولوی بسیار هوشمندانه!

I don't believe it and I think this idea, popular as it is --

من بهش معتقد نیستم و فکر می‌کنم این عقیده-- نه در این لفافه -- بلکه در کل، یکی‌ از مشکلات اساسی‌ است که ما باهاش مواجه هستیم.

not in this guise, but in general --

من بهش معتقد نیستم و فکر می‌کنم این عقیده-- نه در این لفافه -- بلکه در کل، یکی‌ از مشکلات اساسی‌ است که ما باهاش مواجه هستیم.

is itself one of the main problems that we face.

If you are like me, you know many wonderful, committed, engaged

اگه شما هم مثل من باشید، حتما بسیاری افراد مصمم بی‌خدا، یا شک‌گرا را میشناسید که بدون خدا هم دارن بسیار عالی‌ زندگی‌ میکنند.

atheists, agnostics, who are being very good without God.

اگه شما هم مثل من باشید، حتما بسیاری افراد مصمم بی‌خدا، یا شک‌گرا را میشناسید که بدون خدا هم دارن بسیار عالی‌ زندگی‌ میکنند.

And you also know many religious people who hide behind their sanctity

و بسیاری افردا مذهبی‌ رو هم میشناسید که پشت تقدس خود قایم شدند، بجای اینکه کاری مفید انجام دهند.

instead of doing good works.

و بسیاری افردا مذهبی‌ رو هم میشناسید که پشت تقدس خود قایم شدند، بجای اینکه کاری مفید انجام دهند.

So, I wish we could drop this meme.

بنابرین امیدوارم بتونیم این عبارت رو بدور بیندازیم. امیدوارم این فکر از بین بره.

I wish this meme would go extinct.

بنابرین امیدوارم بتونیم این عبارت رو بدور بیندازیم. امیدوارم این فکر از بین بره.

Thanks very much for your attention.

از توجه‌تون سپاسگزارم.

(Applause)

(تشویق)