Daria van den Bercken: Why I take the piano on the road … and in the air

داریا ون دن برکن: چرا پیانو را به جاده ها... و در هوا می برم

Translator: soheila Jafari Reviewer: Leila Ataei

Recently, I flew over a crowd

به تازگی، من پرواز کنان بر فراز هزاران نفر

of thousands of people in Brazil

در برزیل

playing music by George Frideric Handel.

قطعه ای موسیقی از کارهای جرج فردریک هندل را نواختم.

I also drove along the streets of Amsterdam,

همچنین در حالی که می راندم قطعه ای از همین آهنگ ساز را

again playing music by this same composer.

در خیابانهای آمستردام اجرا کردم.

Let's take a look.

بگذارید با هم به تماشای آن بپردازیم.

(Music: George Frideric Handel, "Allegro." Performed by Daria van den Bercken.)

(موسیقی: جرج فردریک هندل، "آلگرو." اجرا توسط داریا ون دن برکن.)

(Video) Daria van den Bercken: I live there on the third floor.

( ویدئو) من در طبقهٔ سوم آنجا زندگی‌ می‌کنم.

(In Dutch) I live there on the corner.

( به زبان هلندی) من در این گوشه زندگی می کنم.

I actually live there, around the corner.

در واقع من در این گوشه زندگی می کنم.

and you'd be really welcome.

و خوشحال می شوم شما آنجا بیاید.

Man: (In Dutch) Does that sound like fun? Child: (In Dutch) Yes!

مرد: ( به زبان هلندی) به نظر می آید سرگرم کننده باشد؟ کودک: ( به زبان هلندی) بله!

[(In Dutch) "Handel house concert"]

[( به زبان هلندی) "کنسرت خانگی هندل" ]

(Applause)

( تشویق تماشاگران)

Daria van den Bercken: All this was a real

داریا ون دن برکن: همه اینها یک

magical experience for hundreds of reasons.

تجربه جادویی برای صدها دلیل بود.

Now you may ask, why have I done these things?

حالا شاید شما بپرسید چرا اینکارها را کردم؟

They're not really typical for a musician's

در واقع این زندگی عادی یک نوازنده

day-to-day life.

در زندگی روزمره نیست.

Well, I did it because I fell in love with the music

خُب، من این کار را کردم چون عاشق موسیقی هستم

and I wanted to share it with as many people

و می خواستم آن را تا آنجا که ممکن است

as possible.

با مردم بیشتری به اشتراک بگذارم.

It started a couple of years ago.

من چند سال پیش این کار را شروع کردم.

I was sitting at home on the couch with the flu

روزی روی مبلی در خانه در حالی که آنفولانزا داشتم نشسته بودم

and browsing the Internet a little,

و در اینترنت چرخ می زدم.

when I found out that Handel had written works

فهمیدم هندل قطعه ای را

for the keyboard.

برای سازهای کلیدی نوشته است.

Well, I was surprised. I did not know this.

خُب من تعجب کردم. من این را نمی دانستم.

So I downloaded the sheet music and started playing.

آن را دانلود کردم و شروع به نواختن کردم.

And what happened next was

چیزی که بعد از آن اتفاق افتاد این بود که من وارد

that I entered this state of pure,

موقعیتی ناب شگفتی و حیرت

unprejudiced amazement.

بدون پیش داوری شدم .

It was an experience

این تجربه ی

of being totally in awe of the music,

کاملا بدون هراس از موسیقی بود،

and I had not felt that in a long time.

و من برای مدتها چنین احساسی را نداشتم.

It might be easier to relate to this when you hear it.

شاید ارتباط برقرار کردن با آن، وقتی آن را می شنوید، آسانتر باشد.

The first piece that I played through

اولین قطعه ای که نواختم

started like this.

اینطور شروع شد.

(Music)

( موسیقی)

Well this sounds very melancholic, doesn't it?

خُب این به نظر خیلی غمگین می اید، اینطور نیست؟

And I turned the page and what came next

من صفحه را ورق زدم و

was this.

این بود

(Music)

( موسیقی)

Well, this sounds very energetic, doesn't it?

این به نظر خیلی پر انرژی می اید،

So within a couple of minutes,

درطی چند دقیقه،

and the piece isn't even finished yet,

و هنوز این قطعه تمام نشده بود،

I experienced two very contrasting characters:

که من دو صفت متضاد را تجربه کردم:

beautiful melancholy and sheer energy.

غم انگیز زیبا و انرژی خالص

And I consider these two elements to be

من این دو عنصر را به عنوان

vital human expressions.

تجلی حیات بشر در نظر گرفتم.

And the purity of the music makes you hear it

خلوص و پاکی موسیقی باعث می شود که

very effectively.

شما این را خیلی موثر بشنوید.

I've given a lot of children's concerts

من برای کودکان زیادی کنسرت برگزار کردم

for children of seven and eight years old,

برای کودکان هفت الی هشت ساله

and whatever I play, whether it's Bach, Beethoven,

و هر چه که نواختم، چه از باخ بود و چه بتهوون

even Stockhausen,

حتی اشتوکهاوزن،

or some jazzy music,

و یا برخی قطعات جاز،

they are open to hear it,

آنها می خواستند که آن را بشنوند،

really willing to listen,

و واقعا تمایل به شنیدن دارند،

and they are comfortable doing so.

و برای شنیدن خیلی راحت هستند.

And when classes come in

سر کلاس با

with children who are just a few years older,

کودکانی که چند سال بزرگتر هستند

11, 12, I felt that I sometimes already had trouble

یازده الی دوازده ساله احساس می کنم مشکل دارم که

in reaching them like that.

ارتباط برقرار کنم.

The complexity of the music does become an issue,

پیچیدگی موسیقی تبدیل به مشکل می شود

and actually the opinions of others —

در واقع بر اساس نظر دیگران ـــ

parents, friends, media — they start to count.

پدران و مادران ، دوستان و رساناها -- آنها شروع به شمارش [ نُت ها ] می کنند

But the young ones, they don't question

درحالی که کم سن و سال تر ها، نظراتشان

their own opinion.

را به زیر سوال نمی برند.

They are in this constant state of wonder,

آنها در حال تعجب دائمی هستند،

and I do firmly believe that we can keep listening

و من به شدت عقیده دارم که ما می توانیم

like these seven-year-old children,

در بزرگ سالی هم مانند

even when growing up.

کودکان هفت ساله بشنویم.

And that is why I have played

و به همین دلیل است که

not only in the concert hall

نه تنها در سالن های کنسرت

but also on the street, online, in the air:

بلکه در خیابانها، آنلاین و در هوا موسیقی نواخته ام:

to feel that state of wonder,

برای حس کردن این موقعیت از شگفتی،

to truly listen,

برای صادقانه گوش کردن،

and to listen without prejudice.

برای گوش کردن بدون هیچ پیش داوری.

And I would like to invite you

و علاقمندم که اکنون از شما هم

to do so now.

برای انجام آن دعوت کنم.

(Music: George Frideric Handel, "Chaconne in G Major." Performed by Daria van den Bercken.)

(موسیقی: جرج فردریک هندل، "Chaconne in G Major." اجرا توسط داریا ون دن برکن.)

(Applause)

( تشویق تماشاگران)

Thank you.

سپاسگزارم.

(Applause)

( تشویق تماشاگران)