Nalini Nadkarni: Life science in prison

ناليني نادكارني: دانش زندگي در زندان

Translator: Maral Salehi Reviewer: Saeed Salehi

Trees epitomize stasis.

درختان تجسم‌بخش سكون هستند.

Trees are rooted in the ground in one place

درختان در يكجا درون زمين ريشه زده‌اند

for many human generations,

درطول زندگي نسل‌هاي متمادي بشري.

but if we shift our perspective

اما اگر ما نگاه خود را

from the trunk to the twigs,

از تنه به روي شاخه‌ها بياوريم

trees become very dynamic entities,

درختان را موجودات بسيار پويايي مي‌بينيم،

moving and growing.

كه حركت كرده و رشد مي‌كنند

And I decided to explore this movement

و من قصد دارم كه اين حركت و جنبش را

by turning trees into artists.

از طريق كار هنري درختان بررسي كنم.

I simply tied the end of a paintbrush onto a twig.

من فقط ته قلمو را به يك شاخه بستم.

I waited for the wind to come up and held up a canvas,

و منتظر باد شدم كه بيايد و آن را روي كرباس بكشد

and that produced art.

و آن كاري هنري ايجاد كرد.

The piece of art you see on your left

قطعه هنري كه شما در سمت چپ خود مي‌بينيد

is painted by a western red cedar

توسط سرو قرمز غربي

and that on your right by a Douglas fir,

و آنكه در سمت راست شما است توسط گل هميشه بهار نقاشي شده است.

and what I learned was that different species

و چيزي كه من آموختم اين بود كه گونه‌هاي مختلف

have different signatures, like a Picasso versus a Monet.

آثار متفاوتي دارند، نظير آثار پيكاسو در مقابل آثار مونه

But I was also interested in the movement of trees

اما من به حركت درختان نيز علاقه‌مند بودم

and how this art might let me capture that and quantify it,

و اينكه چگونه اين هنروري آنان مي‌تواند مرا قادر سازد كه آن را كمّي كنم.

so to measure the distance that a single vine maple tree --

بنابراين براي اندازه‌گيري مسافتي كه يك تك درخت مو- كه

which produced this painting -- moved in a single year,

اين نقاشي را كشيده- در طول يكسال طي كرده است

I simply measured and summed

من فقط اندازه گرفتم و جمع زدم

each of those lines.

هريك از خطها را

I multiplied them by the number of twigs per branch

و آنها را در تعداد زيرشاخه‌هاي هر شاخه اصلي

and the number of branches per tree

و تعداد شاخه‌هاي اصلي هر درخت ضرب كردم

and then divided that by the number of minutes per year.

و بعدآنها را به تعداد دقايق هر سال تقسيم كردم

And so I was able to calculate

و به اين ترتيب توانستم محاسبه كنم كه

how far a single tree moved in a single year.

يك درخت واحد چقدر در طول يكسال حركت داشته است.

You might have a guess.

شايد بتوانيد حدس بزنيد.

The answer is actually 186,540 miles,

در واقع پاسخ عبارت است از 184540 مايل.

or seven times around the globe.

يا به اندازه هفت بار دور زمين گشتن.

And so simply by shifting our perspective from a single trunk

و بنابراين، تنها با تغيير زاويه ديد از يك تنه واحد درخت

to the many dynamic twigs,

به شاخه‌هاي پوياي فراوان

we are able to see that trees are not simply static entities,

ما مي‌توانيم ببينيم كه درختان نه تنها موجودات ايستايي نيستند

but rather extremely dynamic.

بلكه بسيار هم پويا هستند.

And I began to think about ways that

و من فكر كردم درخصوص راههايي كه

we might consider this lesson of trees,

ما مي‌توانيم اين درس از درختان را مد نظر قرار داده،

to consider other entities that are also static and stuck,

و ببينيم كه ساير موجوداتي هم كه ايستا و گير افتاده هستند،

but which cry for change and dynamicism,

تغيير و پويايي را فرياد مي‌كنند.

and one of those entities is our prisons.

و يكي از اين موجودات زندانيان ما هستند.

Prisons, of course, are where people who break our laws

درست است كه زندان جايي است كه افرادي كه قوانين ما را زيرپا گذاشته‌اند

are stuck, confined behind bars.

آنجا متوقف شده و پشت ميله‌هاي آهني محبوس شده‌اند.

And our prison system itself is stuck.

اما خود سيستم زندان‌هاي ما هم متوقف و دچار مشكل است.

The United States has over 2.3 million

ايالات متحده امريكا دومليون و سيصدهزار

incarcerated men and women.

زن و مرد زنداني دارد.

That number is rising.

اين تعداد رو به افزايش است.

Of the 100 incarcerated people that are released,

از هر صد نفر زنداني كه دوران محكوميت را طي كرده و آزاد مي‌شوند

60 will return to prison.

شصت نفر مجددا به زندان بر‌مي‌گردند.

Funds for education, for training

كمك‌هزينه‌هاي تحصيلات، آموزش

and for rehabilitation are declining,

و توانبخشي رو به كاهش است.

so this despairing cycle of incarceration continues.

و لذا اين چرخه نوميدكننده محبوس بودن تداوم مي‌يابد.

I decided to ask whether the lesson

من تصميم گرفتم ببينم آيا درسي كه

I had learned from trees as artists

از درختان به عنوان هنروران آموختم

could be applied to a static institution

مي‌تواند در مورد موسسه ايستايي

such as our prisons,

نظير زندان‌ها كاربرد داشته باشد

and I think the answer is yes.

و فكر مي‌كنم كه پاسخ مثبت باشد

In the year 2007,

در سال 2007

I started a partnership

من كاري را با مشاركت

with the Washington State Department of Corrections.

اداره بازپروري ايالت واشنگتن

Working with four prisons, we began bringing science and scientists,

كه با چهار زندان كار ميكرد، با استفاده از دانش و دانشمندان،

sustainability and conservation projects

پروژه‌هاي حفاظت از منابع طبيعي و توسعه پايدار

to four state prisons.

براي چهار زندان ايالتي آغاز كرديم

We give science lectures,

ما مقاله‌هاي علمي ارائه مي‌كرديم.

and the men here are choosing to come to our science lectures

و مرداني كه اينجا مي‌بينيد انتخاب كردند كه به سخنراني علمي ما بيايند

instead of watching television or weightlifting.

به جاي اينكه تلويزيون تماشا كنند يا وزنه‌برداري كنند

That, I think, is movement.

من فكر مي‌كنم، اين يك جنبش است

We partnered with the Nature Conservancy

ما با مشاركت اداره نگهدارى جنگلها، شيلات و منابع طبيعى ديگر

for inmates at Stafford Creek Correctional Center

براي زندانيان مركز بازپروري استافورد كرك تلاش كرديم

to grow endangered prairie plants

كه گياهان كمياب را

for restoration of relic prairie areas in Washington state.

براي احياي نواحي علفزارهاي قديمي ايالت واشنگتن پرورش دهند.

That, I think, is movement.

من فكر ميكنم، اين يك جنبش است.

We worked with the Washington State Department of Fish and Wildlife

ما با اداره حيات وحش و شيلات واشنگتن همكاري كرديم

to grow endangered frogs -- the Oregon spotted frog --

تا قورباغه‌هاي در معرض انقراض، قورباغه‌هاي خالدار ارگان را پرورش دهيم

for later release into protected wetlands.

تا بعدا در تالاب‌هاي حفاظت‌شده رها شوند

That, I think, is movement.

كه فكر ميكنم اين يك جنبش است

And just recently, we've begun to work with

و اخيرا، شروع كرده‌ايم كه روي

those men who are segregated

افرادي كار كنيم كه در سلول‌هاي انفرادي هستند

in what we call Supermax facilities.

در جايي كه ما آن را ساختمانهاي بسيار كنترل‌شده امنيتي مي‌ناميم.

They've incurred violent infractions

آنها مرتكب تخلفات خشونت‌بار گشته‌اند

by becoming violent with guards

به خاطر درگيري با نگهبانان

and with other prisoners.

و با ساير زندانيان.

They're kept in bare cells like this

آنها را در اين سلول‌هاي خالي و بي‌پوشش مثل ايني كه اينجا مي‌بينيد نگهداري مي‌كنند

for 23 hours a day.

به مدت بيست و سه ساعت در شبانه‌روز

When they have meetings with their review boards or mental health professionals,

وقتي آنها با هيات‌هاي بازرسي يا متخصصان بهداشت رواني قرار ملاقات دارند

they're placed in immobile booths like this.

در اتاقك‌هاي ثابتي نظير اين هستند.

For one hour a day

هر روز به مدت يك ساعت

they're brought to these bleak and bland exercise yards.

آنها را براي ورزش به اين حياط‌هاي بي‌روح و متروك مي‌آورند

Although we can't bring trees and prairie plants

و به همين خاطر ما نمي‌توانيم درختان و گياهان

and frogs into these environments,

و قورباغه‌ها را به اين محيط‌ها بياوريم

we are bringing images of nature

ما تصاويري از طبيعت را

into these exercise yards,

به اين حياط‌هاي مخصوص ورزش مي‌آوريم

putting them on the walls, so at least they get contact

آنها را روي ديوار مي‌زنيم تا اين زندانيان انفرادي حداقل ارتباطي با

with visual images of nature.

تصاوير عيني از طبيعت داشته باشند

This is Mr. Lopez, who has been in solitary confinement for 18 months,

اين مرد آقاي لوپز است كه هجده ماه در حبس انفرادي بوده است

and he's providing input on the types of images

و او در حال تهيه اطلاعاتي در خصوص انواع تصاويري است

that he believes would make him and his fellow inmates

كه فكر مي‌كند او و ساير زندانيان آنجا را

more serene, more calm,

آرامتر و متين‌تر كرده

less apt to violence.

و اشتياق آنها را به خشونت كمتر خواهد كرد

And so what we see, I think,

لذا فكر مي‌كنم آنچه كه شاهد آن هستيم،

is that small, collective movements of change

اين جنبش‌هاي جمعي كوچك براي تغيير است

can perhaps move

كه شايد بتواند

an entity such as our own prison system

موسسات مستقلي نظير سيستم زندان‌هاي ما را

in a direction of hope.

به سمت و سوي اميد ببرد.

We know that trees are static entities

ما مي‌دانيم كه درختان موجودات ايستايي هستند

when we look at their trunks.

اگر فقط به تنه آنها نگاه كنيم

But if trees can create art,

اما اگر درختان بتوانند هنر خلق كنند

if they can encircle the globe seven times in one year,

اگر آنها بتوانند به اندازه هفت بار دور دنيا گشتن در سال حركت داشته باشند

if prisoners can grow plants and raise frogs,

اگر زندانيان بتوانند گياه و قورباغه پرورش دهند

then perhaps there are other static entities

آنگاه شايد موجودات ايستاي ديگري هم باشند كه

that we hold inside ourselves,

كه ما درون خودمان نگه داشته‌ايم

like grief, like addictions,

نظير اندوه، نظير انواع اعتيادها

like racism,

نظير نژادپرستي

that can also change.

كه آنها هم مي‌توانند تغيير كنند.

Thank you very much.

بسيار سپاسگزارم

(Applause)

تشويق حاضران