The astounding athletic power of quadcopters | Raffaello D'Andrea

رافائلو آندره آ: توانایی های ورزشی خیره کننده ی کوادکوپتر ها

Translator: Joseph Geni Reviewer: Morton Bast

Translator: Amirpouya Ghaemian Reviewer: narsis sh

So what does it mean for a machine to be athletic?

مفهوم توان ورزشی یک روبات چیست؟

ما مفهوم توان ورزشی یک ماشین،

We will demonstrate the concept of machine athleticism

and the research to achieve it

و تحقیقاتی که برای رسیدن به آن انجام دادیم را

with the help of these flying machines called quadrocopters,

به کمک این روبات های پرنده به نام "کوادروکوپتر"

or quads, for short.

یا به اختصار؛ "کواد" ها، به نمایش در خواهیم آوردیم.

Quads have been around for a long time.

کواد ها مدت زیادی است که در کار های مختلف مورد استفاده قرار می گیرند.

They're so popular these days because they're mechanically simple.

دلیل این که آن ها این روز ها خیلی پر طرفدار هستند،

این است که آن ها از لحاظ مکانیکی ساختار بسیار ساده ای دارند.

By controlling the speeds of these four propellers,

با کنترل سرعت این چهار پروانه،

these machines can roll, pitch, yaw,

این روبات ها می توانند حرکت کنند، پرتاب شوند، مسیر خود را عوض کنند،

and accelerate along their common orientation.

و با شتاب دور خود بچرخند.

On board are also a battery, a computer,

روی بدنه ی این روبات یک باتری، یک کامپیوتر،

various sensors and wireless radios.

سنسور های مختلف و سیستم های کنترل از راه دور وجود دارد.

Quads are extremely agile, but this agility comes at a cost.

کواد ها فوق العاده فرز و چابک هستند، اما این چابکی نیازمند سیستم هایی است.

They are inherently unstable,

آن ها به طور ذاتی ناپایدار هستند، و برای پرواز

and they need some form of automatic feedback control

نیازمند سیستم های کنترل واکنش های اتوماتیک هستند.

in order to be able to fly.

So, how did it just do that?

ولی این وسیله چطور این کار را انجام داد ؟

Cameras on the ceiling and a laptop

دوربین های روی سقف و یک لپ تاپ مرکزی،

serve as an indoor global positioning system.

در مجموع نقش یک سیستم تشخیص موقعیت داخلی را ایفا می کنند.

این سیستم برای تشخیص موقعیت اشیائی در فضا استفاده می شود

It's used to locate objects in the space

that have these reflective markers on them.

که این نشانگر های بازتاب کننده را بر روی خود دارند.

This data is then sent to another laptop

این اطلاعات، سپس به لپ تاپ دیگری فرستاده می شوند

that is running estimation and control algorithms,

که تخمین جزئیات، و الگوریتم های کنترل بر روی آن صورت می گیرد،

which in turn sends commands to the quad,

و آن ها دستور های لازم را به کواد می فرستد،

which is also running estimation and control algorithms.

که کامپیوتر درون آن هم در حال انجام دادن تخمین جزئیات، و الگوریتم های کنترل است.

The bulk of our research is algorithms.

قسمت عمده ی تحقیقات ما مربوط به الگوریتم ها بود.

It's the magic that brings these machines to life.

این جادو است که به این روبات ها حیات می بخشد.

So how does one design the algorithms that create a machine athlete?

اما چگونه یک نفر می تواند الگوریتم هایی را بنویسد،

که یک روبات ورزیده از آن نتیجه شود؟

We use something broadly called model-based design.

ما از سیستمی کلی، به نام طراحی پایه-مدلی استفاده می کنیم.

We first capture the physics

ما ابتدا رفتار فیزیکی روبات را با یک مدل ریاضی شبیه سازی می کنیم.

with a mathematical model of how the machines behave.

ما ابتدا رفتار فیزیکی روبات را با یک مدل ریاضی شبیه سازی می کنیم.

We then use a branch of mathematics called control theory

سپس ما بخشی از ریاضیات را استفاده می کنیم

که به آن نظریه ی کنترل گفته می شود و برای تحلیل این مدل ها

to analyze these models

و برای نوشتن الگوریتم های کنترل آن ها استفاده می شود.

and also to synthesize algorithms for controlling them.

For example, that's how we can make the quad hover.

به طور مثال، ما این طور یک کواد را در هوا معلق نگه می داریم.

We first captured the dynamics with a set of differential equations.

ما ابتدا قوانین دینامیکی را

با معادلات دیفرانسیلی شبیه سازی می کنیم.

We then manipulate these equations with the help of control theory

سپس ما این معادلات را با کمک نظریه ی کنترل تعیین می کنیم،

تا الگوریتم هایی را برای متعادل کردن کواد به دست آوریم.

to create algorithms that stabilize the quad.

Let me demonstrate the strength of this approach.

اجازه بدهید قدرت این نحوه ی نوشتن الگوریتم ها را به شما نشان دهم.

Suppose that we want this quad to not only hover

تصور کنید ما می خواهیم نه تنها در هوا معلق بماند

but to also balance this pole.

بلکه وزن این میله را نیز متعادل کند.

With a little bit of practice,

با کمی تمرین،

it's pretty straightforward for a human being to do this,

یک انسان به راحتی می تواند این کار را انجام دهد،

اگرچه ما این برتری را نسبت به آن ها داریم که دو پای ما بر روی زمین تکیه دارند

although we do have the advantage of having two feet on the ground

اگرچه ما این برتری را نسبت به آن ها داریم که دو پای ما بر روی زمین تکیه دارند

و همین طور دست های فوق العاده منعطف و قابل تحرک در چند بعد را داریم.

and the use of our very versatile hands.

It becomes a little bit more difficult

اگر تنها یک پا بر روی زمین داشته باشم،

when I only have one foot on the ground

و از دستانم استفاده نکنم،

and when I don't use my hands.

این کار فوق العاده سخت تر می شود.

Notice how this pole has a reflective marker on top,

دقت کنید که این میله یک نشانگر در بالای خود دارد،

which means that it can be located in the space.

که به این معناست که موقعیت این میله در فضا قابل تشخیص است.

(Audience) Oh!

(تشویق حاضرین)

(Applause)

(Applause ends)

شما به راحتی می توانید بفهمید که این کواد تنظیمات دقیقی انجام می دهد

You can notice that this quad is making fine adjustments

تا این میله را در تعادل نگه دارد.

to keep the pole balanced.

اما ما چگونه الگوریتم ها را طراحی کردیم تا این کار را انجام دهد؟

How did we design the algorithms to do this?

We added the mathematical model of the pole

ما مدل ریاضی میله را

to that of the quad.

به مدل ریاضی تعیین گرانیگاه کواد اضافه کردیم.

Once we have a model of the combined quad-pole system,

وقتی ما مدلی از سیستم ترکیبی کواد و میله داشته باشیم،

we can use control theory to create algorithms for controlling it.

می توانیم از نظریه ی کنترل برای نوشتن الگوریتم هایی برای کنترل آن استفاده کنیم.

Here, you see that it's stable,

ببینید، در تعادل قرار دارد،

and even if I give it little nudges,

و حتی اگر به آن ضربه ی کوچکی وارد کنیم،

it goes back --

کواد دوباره خود را به موقعیت تعادل مناسبی باز می گرداند.

to the nice, balanced position.

We can also augment the model

ما همچنین می توانیم این مدل را با دادن موقعیت کواد در فضا بهبود ببخشیم.

to include where we want the quad to be in space.

ما همچنین می توانیم این مدل را با دادن موقعیت کواد در فضا بهبود ببخشیم.

Using this pointer, made out of reflective markers,

با استفاده از این دستگاه تعیین کننده ی موقعیت، که از نشانگر های بازتاب کننده ساخته شده است،

I can point to where I want the quad to be in space

من می توانم جایی که می خواهم کواد به آن جا برود را،

a fixed distance away from me.

البته با فاصله ی مشخصی از خودم تعیین کنم.

(Laughter)

The key to these acrobatic maneuvers is algorithms,

کلید انجام این مانور های آکروباتیک الگوریتم ها هستند،

designed with the help of mathematical models

که با کمک مدل های ریاضی و نظریه ی کنترل

and control theory.

طراحی شده اند.

Let's tell the quad to come back here

اجازه بدهید کواد را به این جا بازگردانیم

and let the pole drop,

و میله را بندازیم،

and I will next demonstrate the importance

و من اهمیت درک مدل های فیزیکی

و فعالیت های دنیای فیزیکی را

of understanding physical models

and the workings of the physical world.

بعداً برای شما به نمایش در خواهم آورد.

Notice how the quad lost altitude when I put this glass of water on it.

دقت کنید هنگامی که این لیوان آب را بر روی کواد قرار دادم

چگونه ارتفاعش را کم کرد.

Unlike the balancing pole,

بر خلاف میله ی قبلی، من مدل ریاضی لیوان آب را وارد سیستم نکردم.

I did not include the mathematical model of the glass

بر خلاف میله ی قبلی، من مدل ریاضی لیوان آب را وارد سیستم نکردم.

in the system.

در حقیقت، سیستم حتی نمی داند لیوان آبی روی کواد قرار دارد.

In fact, the system doesn't even know that the glass is there.

مثل قبل، می توانم از دستگاه تعیین موقعیت

Like before, I could use the pointer to tell the quad

where I want it to be in space.

برای بردن کواد به نقطه ای از فضا که می خواهم استفاده کنم.

(تشویق حاضرین)

(Applause)

(Applause ends)

Okay, you should be asking yourself,

خیلی خب، حتماً از خود می پرسید،

why doesn't the water fall out of the glass?

چطور آب از داخل لیوان بیرون نمی ریزد؟

Two facts.

دو حقیقت وجود دارد: اولاً این که نیروی جاذبه ی زمین

The first is that gravity acts on all objects in the same way.

بر تمامی اشیاء مثل هم عمل می کند.

The second is that the propellers

دوماً این که پروانه ها دقیقاً در مسیری که لیوان آب حرکت می کند،

are all pointing in the same direction of the glass, pointing up.

حرکت می کنند، یعنی به سمت بالا.

You put these two things together,

و اگر شما برآیند این دو نیرو را حساب کنید،

the net result is that all side forces on the glass are small

به این نتیجه می رسید که نیرو های غیر عمودی وارد شده بر لیوان بسیار ناچیز هستند،

and are mainly dominated by aerodynamic effects,

و غالباً با اثرات آیرودینامیکی قابل جبران هستند،

which at these speeds are negligible.

که در این سرعت ها قابل چشم پوشی است.

And that's why you don't need to model the glass.

و به همین دلیل شما نیازی به افزودن معادلات مدل لیوان به کواد ندارید.

It naturally doesn't spill, no matter what the quad does.

به طور طبیعی کواد مایع درون لیوان را نمی ریزد، هر کاری که می خواهد انجام بدهد.

(Audience) Oh!

(Applause)

(تشویق حاضرین)

(Applause ends)

The lesson here

اما مزیت این روبات نسبت به سایرین این است که،

is that some high-performance tasks are easier than others,

بعضی از کار های پیچیده را، راحت تر از بقیه ی دستگاه ها انجام می دهند،

and that understanding the physics of the problem

و این درک فیزیکی مسئله،

tells you which ones are easy and which ones are hard.

به شما می گوید چه کار هایی ساده و چه کار هایی دشوار هستند.

In this instance, carrying a glass of water is easy.

در این مثال، حمل کردن یک لیوان آب ساده است.

Balancing a pole is hard.

اما حفظ تعادل یک میله سخت است.

We've all heard stories of athletes performing feats while physically injured.

ما همه داستان هایی درباره ی ورزشکارانی شنیده ایم،

که با آسیب فیزیکی مسابقه داده بودند.

Can a machine also perform with extreme physical damage?

آیا یک روبات می تواند در شرایطی که به شدت آسیب دیده است،

همچنان به عملکرد خود ادامه دهد؟

Conventional wisdom says

دانش متداول ما می گوید که حداقل چهار موتور پروانه دار ثابت برای پرواز نیاز دارید،

that you need at least four fixed motor propeller pairs in order to fly,

دانش متداول ما می گوید که حداقل چهار موتور پروانه دار ثابت برای پرواز نیاز دارید،

because there are four degrees of freedom to control:

زیرا چهار عملکرد برای کنترل کواد وجود دارد:

roll, pitch, yaw and acceleration.

حرکت کردن، پرتاب شدن، تغییر مسیر و شتاب گرفتن.

Hexacopters and octocopters, with six and eight propellers,

هگزاکوپتر ها و اوکتاکوپتر ها، با شش و هشت پروانه،

can provide redundancy,

می توانند کار های اضافه تری انجام دهند،

but quadrocopters are much more popular

اما کوادروکوپتر ها بیشتر جا افتاده اند،

because they have the minimum number of fixed motor propeller pairs: four.

زیرا حداقل تعداد موتور های پروانه دار ثابت را دارند:

چهار تا.

Or do they?

اما آیا واقعاً به این تعداد هم نیاز دارند؟

(Audience) Oh!

(Laughter)

If we analyze the mathematical model of this machine

اگر ما مدل ریاضی ابن روبات را تنها با دو پروانه ی سالم تحلیل کنیم،

with only two working propellers,

اگر ما مدل ریاضی ابن روبات را تنها با دو پروانه ی سالم تحلیل کنیم،

we discover that there's an unconventional way to fly it.

می فهمیم که یک راه غیر متعارف نیز برای به پرواز در آوردن آن وجود دارد.

We relinquish control of yaw,

ما توانایی تغییر مسیر را از دست می دهیم،

but roll, pitch and acceleration can still be controlled

اما همچنان حرکت، پرتاب و شتاب دادن به آن

with algorithms that exploit this new configuration.

به کمک الگو هایی که با این ساختار جدید سازگاری دارند قابل کنترل است.

Mathematical models tell us exactly when and why this is possible.

مدل های ریاضی به طور دقیق به ما نشان می دهند

که چه زمانی و به چه دلیل این شرایط امکان پذیر هستند.

In this instance, this knowledge allows us to design

در این اختراع، این دانش به ما اجازه می دهد

novel machine architectures

تا ساختاری جدید از روبات ها را طراحی کنیم

یا الگوریتم های هوشمندانه ای که دقیقاً همان طور که انسان های ورزشکار می توانند،

or to design clever algorithms that gracefully handle damage,

just like human athletes do,

به آرامی از پس آسیب های وارده به سیستم بر می آیند،

instead of building machines with redundancy.

که این مکانیزم از اضافه کردن موتور ها و سیستم های اضافی به آن بسیار بهتر است.

We can't help but hold our breath

دیدن یک قهرمان شیرجه از ارتفاع،

when we watch a diver somersaulting into the water,

که در راه رسیدن به آب در هوا پشتک می زند،

or when a vaulter is twisting in the air,

یا دیدن یک قهرمان پرش با نیزه، که روی هوا پیچ و تاب می خورد،

و با شتاب به زمین نزدیک می شود، خیره کننده است.

the ground fast approaching.

Will the diver be able to pull off a rip entry?

آیا قهرمان شیرجه می تواند رکورد جدیدی بزند؟

Will the vaulter stick the landing?

آیا قهرمان پرش با نیزه می تواند از روی مانع بپرد؟

Suppose we want this quad here to perform a triple flip

تصور کنید ما می خواهیم این کواد در این جا

سه پشتک پشت سر هم بزند،

and finish off at the exact same spot that it started.

و نهایتاً به همان نقطه ای که از آن جا شروع کرده است باز گردد.

This maneuver is going to happen so quickly

این حرکت به قدری سریع انجام می شود

that we can't use position feedback to correct the motion during execution.

که ما نمی توانیم از بازخورد اطلاعات موقعیت سیستم استفاده کنیم تا حرکت را هنگام انجام این عملیات تصحیح کنیم.

There simply isn't enough time.

به طور خیلی ساده می توان گفت زمان کافی وجود ندارد.

Instead, what the quad can do is perform the maneuver blindly,

در عوض، کواد می تواند این مانور را به صورت کور انجام دهد،

observe how it finishes the maneuver,

به عبارت دیگر این که ابتدا ببیند وقتی مانور به پایان می رسد در چه موقعیتی قرار دارد،

and then use that information to modify its behavior

و سپس از اطلاعات استفاده می کند تا عملکردش را تصحیح کند،

so that the next flip is better.

و پشتک بعدی را به نحو بهتری انجام دهد.

Similar to the diver and the vaulter,

مانند قضیه ی قهرمان شیرجه و پرش با نیزه،

it is only through repeated practice

دستگاه تنها با استفاده از تکرار و تمرین

that the maneuver can be learned and executed

می تواند تصحیح و بهتر شود،

to the highest standard.

تا به بالاترین سطح استاندارد برسد.

(Laughter)

(Applause)

(تشویق حاضرین)

Striking a moving ball is a necessary skill in many sports.

ضربه زدن به یک توپ در حال حرکت مهارتی الزامی در بسیاری از ورزش ها است.

اما ما می توانیم روباتی بسازیم

How do we make a machine do

what an athlete does seemingly without effort?

که همان کاری را که ورزشکار انجام می دهد، ظاهراً بدون هیچ زحمتی انجام دهد.

(Laughter)

(تشویق حاضرین)

(Applause)

(Applause ends)

This quad has a racket strapped onto its head

یک راکت بدمینتون کوچک به بالای این کواد بسته شده است

with a sweet spot roughly the size of an apple, so not too large.

که اندازه ی صفحه ی مرتجع آن به زحمت به اندازه ی یک سیب می رسد، آن قدر ها بزرگ نیست.

محاسبات مورد نیاز هر ۲۰ میلی ثانیه انجام می شوند،

The following calculations are made every 20 milliseconds,

or 50 times per second.

یا به عبارت دیگر ۵۰ بار در هر ثانیه.

We first figure out where the ball is going.

ابتدا ما باید مسیر توپ را تعیین کنیم.

We then next calculate how the quad should hit the ball

سپس محاسبه می کنیم که کواد چطور باید به توپ ضربه بزند

تا به همان جایی برگردد که از آن جا پرتاب شده است.

so that it flies to where it was thrown from.

Third, a trajectory is planned that carries the quad

سوم، مسیری مشخص می شود که کواد را از موقعیت اولیه اش،

from its current state to the impact point with the ball.

به محل ضربه زدن به توپ می برد.

Fourth, we only execute 20 milliseconds' worth of that strategy.

چهارم، ما تنها ۲۰ میلی ثانیه از عملیات را انجام داده ایم.

Twenty milliseconds later, the whole process is repeated

بیست میلی ثانیه بعد، تمامی این مراحل تکرار می شوند

until the quad strikes the ball.

تا کواد به توپ ضربه بزند.

(Applause)

(تشویق حاضرین)

Machines can not only perform dynamic maneuvers on their own,

روبات ها نه تنها می توانند حرکات دینامیک را به تنهایی انجام دهند،

they can do it collectively.

بلکه این کار را به طور گروهی نیز انجام می دهند.

These three quads are cooperatively carrying a sky net.

این سه کواد، به طور مشترک یک شبکه را در هوا تشکیل می دهند.

(Applause)

(تشویق حاضرین)

(Applause ends)

They perform an extremely dynamic and collective maneuver

آن ها یک مانور کاملاً دینامیکی

و گروهی را

to launch the ball back to me.

برای برگرداندن توپ به من انجام می دهند.

Notice that, at full extension, these quads are vertical.

توجه کنید، هنگام باز شدن کامل تور، کواد ها به حالت عمودی قرار دارند.

(Applause)

(تشویق حاضرین)

In fact, when fully extended,

در حقیقت، وقتی تور به طور کامل باز می شود،

this is roughly five times greater than what a bungee jumper feels

این کشش نزدیک به ۵ برابر، بیشتر از کششی است که

at the end of their launch.

یک ورزشکار بانجی جامپینگ، در طناب بسته شده به پایش احساس می کند.

The algorithms to do this are very similar

الگوریتم هایی که برای این کار نوشته شده اند، تا حدود زیادی شبیه به الگوریتم هایی هستند که،

to what the single quad used to hit the ball back to me.

یک کواد به تنهایی برای بازگرداندن توپ به سمت من استفاده می کند.

Mathematical models are used to continuously re-plan

مدل های ریاضی طبق برنامه ریزی هر ثانیه ۲۰ بار تکرار می شوند.

a cooperative strategy 50 times per second.

مدل های ریاضی طبق برنامه ریزی هر ثانیه ۲۰ بار تکرار می شوند.

Everything we have seen so far has been about the machines and their capabilities.

تمام چیز هایی که تا به حال دیده ایم

درباره ی این روبات ها و توانایی های آن ها بوده است.

What happens when we couple this machine athleticism

اما وقتی ما این ورزشکاری ماشینی را

with that of a human being?

با یک انسان هماهنگ کنیم، چه اتفاقی می افتد؟

What I have in front of me is a commercial gesture sensor

چیزی که در این جا دارم یک سنسور حرکت سنج موجود در بازار است

mainly used in gaming.

که غالباً در بازی های رایانه ای استفاده می شود.

It can recognize what my various body parts

این سنسور می تواند حرکات اعضای بدن مرا در همان لحظه تشخیص دهد.

are doing in real time.

این سنسور می تواند حرکات اعضای بدن مرا در همان لحظه تشخیص دهد.

Similar to the pointer that I used earlier,

مثل همان دستگاه تعیین کننده ی موقعیتی که قبل تر از آن استفاده کردم،

we can use this as inputs to the system.

ما می توانیم از آن برای دادن اطلاعات به سیستم استفاده کنیم.

We now have a natural way of interacting

چیزی که در این جا داریم یک تعامل طبیعی

with the raw athleticism of these quads with my gestures.

بین توانمندی خام این کواد ها و حرکات من است.

(Applause)

(تشویق حاضرین)

تعامل الزاماً نباید به صورت مجازی باشد.

Interaction doesn't have to be virtual.

It can be physical.

Take this quad, for example.

به طور مثال، این کواد را تصور کنید.

It's trying to stay at a fixed point in space.

این کواد تلاش می کند تا در نقطه ی ثابتی در فضا بماند.

If I try to move it out of the way, it fights me,

اگر بخواهم آن را از جایی که ایستاده است جا به جا کنم، با من مقابله خواهد کرد،

and moves back to where it wants to be.

و به جایی که می خواهد در آن بماند باز خواهد گشت.

We can change this behavior, however.

اگرچه، ما می توانیم این رفتار را تغییر دهیم.

We can use mathematical models

ما می توانیم از مدل های ریاضی استفاده کنیم

to estimate the force that I'm applying to the quad.

تا نیرویی که به کواد وارد می کنم را تخمین بزنیم.

Once we know this force, we can also change the laws of physics,

از آن جایی که ما این نیرو را می شناسیم، حتی می توانیم قوانین فیزیک را تغییر دهیم،

as far as the quad is concerned, of course.

البته قوانینی که برای کواد تعریف می شود.

Here, the quad is behaving as if it were in a viscous fluid.

در این حرکت کواد طوری رفتار می کند که انگار در یک سیال لزج است.

در این حرکت کواد طوری رفتار می کند که انگار در یک سیال لزج است.

We now have an intimate way of interacting with a machine.

همان طور که می بینید، یک راه ساده اما حرفه ای

برای تعامل داشتن با یک روبات داریم.

I will use this new capability to position

من می توانم این توانایی جدید را

this camera-carrying quad to the appropriate location

در مورد این کواد حامل دوربین

for filming the remainder of this demonstration.

برای فیلم برداری از قسمت پایانی این سخنرانی استفاده کنم.

So we can physically interact with these quads

بنابراین ما می توانیم به صورت فیزیکی با این کواد ها تعامل داشته باشیم

and we can change the laws of physics.

و می توانیم قوانین فیزیک را تغییر دهیم.

Let's have a little bit of fun with this.

اجازه بدهید کمی با این روبات ها تفریح کنیم.

For what you will see next,

در حرکتی که الآن انجام می دهم،

these quads will initially behave as if they were on Pluto.

این کواد ها ابتدا طوری واکنش فیزیکی نشان می دهند که انگار در سیاره ی پلوتو هستند.

As time goes on, gravity will be increased

با گذشت زمان، نیروی گرانش افزایش پیدا خواهد کرد،

until we're all back on planet Earth,

تا زمانی که به نیروی گرانش زمین برسد،

but I assure you we won't get there.

اما من مطمئنم نمی توانم تا آن حد برسم.

Okay, here goes.

خیلی خب، شروع می کنم.

(Laughter)

(خنده ی حاضرین)

(Laughter)

(خنده ی حاضرین)

(Applause)

(تشویق حاضرین)

Whew!

وای !

حتماً الآن با خودتان فکر می کنید،

You're all thinking now,

these guys are having way too much fun,

کسانی که روی این روبات کار می کنند خیلی تفریح می کنند،

and you're probably also asking yourself,

و احتمالاً از خودتان می پرسید،

why exactly are they building machine athletes?

دقیقاً چرا آن ها روبات های ورزشکار می سازند؟

Some conjecture that the role of play in the animal kingdom

به این دلیل که وظیفه ی ما در قلمروی جانوران

ارتقاء مهارت ها و بهبود بخشیدن توانایی های ماست.

is to hone skills and develop capabilities.

Others think that it has more of a social role,

دیگران ممکن است فکر کنند این بیشتر یک وظیفه ی اجتماعی است،

that it's used to bind the group.

تا این که گروه را متحد کند.

Similarly, we use the analogy of sports and athleticism

همین طور، ما از مقایسه ی بین ورزش و ورزیدگی استفاده می کنیم،

to create new algorithms for machines

تا الگوریتم های جدیدی برای روبات ها طراحی کنیم

to push them to their limits.

و از آن ها نهایت بهره را ببریم.

What impact will the speed of machines have on our way of life?

اما تأثیر سرعت روبات ها بر مسیر زندگی ما چیست؟

Like all our past creations and innovations,

همانند ابداعات و نوآوری های پیشین بشر،

they may be used to improve the human condition

می توان از آن ها برای بهبود بخشیدن به شرایط زندگی انسان استفاده کرد،

or they may be misused and abused.

یا این که از آن ها استفاده های نادرست یا سوء استفاده بشود.

This is not a technical choice we are faced with;

اما ما با یک انتخاب تکنیکی مواجه نیستیم؛

it's a social one.

بلکه این یک انتخاب اجتماعی است.

Let's make the right choice,

اجازه دهید انتخاب درست را انجام دهیم،

the choice that brings out the best in the future of machines,

انتخابی که بهتری شرایط را در آینده ی ماشین ها برای ما فراهم خواهد کرد،

just like athleticism in sports can bring out the best in us.

همانند ورزیدگی در ورزش ها،

روبات ها می توانند توانایی ما را تا حد زیادی بهبود ببخشند.

Let me introduce you to the wizards behind the green curtain.

اجازه بدهید جادوگران پشت پرده ی سبز را به شما معرفی کنم.

They're the current members of the Flying Machine Arena research team.

آن ها اعضای تیم تحقیقاتی روبات های پرنده ی آرنا (Arena) هستند.

(Applause)

(تشویق حاضرین)

Federico Augugliaro, Dario Brescianini,

فدریکو آگوگلیارو، داریو برسیانینی، مارکوس هن،

Markus Hehn, Sergei Lupashin, Mark Muller and Robin Ritz.

سرگی لوپاشین، مارک مولر و رابین ریتز.

Look out for them. They're destined for great things.

به آن ها نگاه کنید. آن ها آینده ی درخشانی خواهند داشت.

متشکرم.

Thank you.

(Applause)

(تشویق حاضرین)