Shih Chieh Huang: Sculptures that'd be at home at the bottom of the ocean

شی چیه هوانگ: مجسمه هایی که خانه ای در اقیانوس دارند

Translator: Hamidreza Osanloo Reviewer: soheila Jafari

I was born in Taiwan.

من در تایوان متولد شده ام.

I grew up surrounded by

و دوران کودکی من

different types of hardware stores,

توسط ابزار فروشی ها احاطه شده بود

and I like going to night markets.

و من دوست دارم به فروشگاههای شبانه برم

I love the energy of the night markets,

و من عاشق انرژی موجود در فروشگاههای شبانه ام

the colors, the lights, the toys,

رنگها، نورها، اسباب بازی ها

and all the unexpected things I find every time I go,

و همه ی چیزهای غیره منتظره ای که هنگام رفتن به آنجا پیدا می کنم

things like watermelon with straw antennas

چیزهایی مثل هندوانه با نی آنتنی تاشو

or puppies with mohawks.

یا توله سگ با مدل موی موهاکی

When I was growing up, I liked taking toys apart,

وقتی که بچه بودم، دوست داشتم اسباب بازی ها را تکه تکه کنم.

any kind of toys I'd find around the house,

هر نوع اسباب بازی ای که ممکن بود اطراف خانه پیدا کنم.

like my brother's BB gun when he's not home.

مثل تفنگ بادی بردارم در زمانی که او خانه نبود.

I also liked to make environments

همچنین من عاشق ساختن محیطی

for people to explore and play.

برای بازی و اکتشاف مردم هستم.

In these early installations,

در اوایل ساخت این محیط

I would take plastic sheets, plastic bags,

من از ورق های پلاستیکی، کیسه های زباله،

and things I would find in the hardware store

و چیزهایی که ممکن بود در فروشگاه ابزار فروشی

or around the house.

یا اطراف خانه پیدا کنم، استفاده می کردم.

I would take things like highlighter pen,

من چیزهایی مثل قلم هایلاتر و اب

mix it with water, pump it through plastic tubing,

را با هم مخلوط و داخل لوله های پلاستیکی پمپ کردم

creating these glowing circulatory systems

و این سیستم گردش خون درخشان رو ساختم

for people to walk through and enjoy.

برای افراد که از میان آن عبور کنند و لذت ببرند.

I like these materials because of the way they look,

من این مواد را بخاطر جوری که دیده می شوند دوست دارم.

the way they feel, and they're very affordable.

جوری که احساس می شوند، و به خاطر مقرون به صرفه بودنشان دوست دارم.

I also liked to make devices that work with body parts.

همچنین دوست دارم دستگاههایی بسازم که با اعضای بدن کار می کنند.

I would take camera LED lights

چراغهای «ال ای دی» دوربین را با یک

and a bungee cord and strap it on my waist

کش غلاف دار به کمرم اویزان کردم

and I would videotape my belly button,

و یک ویدیو از نافم

get a different perspective,

از نماهای مختلف گرفتم

and see what it does.

و می بینید که آن چه کار می کند

(Laughter)

(خنده)

I also like to modify household appliances.

همچنین من به تغییر و اصلاح لوازم خانگی علاقه دارم.

This is an automatic night light.

این یک لامپ خودکار در شب است.

Some of you might have them at home.

ممکنه بعضی از شما تو خونه داشته یکی داشته باشید

I would cut out the light sensor,

من سنسور آن را قطع کردم

add an extension line,

و یک سیم به آن اضافه کردم،

and use modeling clay,

و به کمک خمیر بازی،

stick it onto the television,

آن را روی صفحه تلویزین چسباندم

and then I would videotape my eye,

سپس ویدیویی از چشم‌ام گرفتم،

and using the dark part of my eye

و با استفاده از قسمت تاریک چشم‌ام

tricking the sensor into thinking it's night time,

سنسور را طوری فریب دادم که فکر کند شب است،

so you turn on the lightbulb.

تا چراغ روشن شود.

The white of the eye and the eyelid

بخش سفید چشم و پلک

will trick the sensor into thinking it's daytime,

سنسور را طوری فریب می دهد که فکر کند روز است.

and it will shut off the light.

تا چراغ را خاموش کند

I wanted to collect more different types of eyes,

من می خواستم انواع مختلفی از چشم ها را جمع آوری کنم.

so I built this device using bicycle helmets,

بنابراین این دستگاه را به کمک کلاه ایمنی دوچرخه سواری ساختم

some lightbulbs and television sets.

تعدادی لامپ و تلویزیون

It would be easier for other people to wear the helmet

آسان ترین راه برای مردم این است تا کلاه ایمنی بپوشند

and record their eyes.

و چشم هایشان را ضبط کنند.

This device allows me to symbolically

این دستگاه به من اجازه می دهد تا به صورت نمادین

extract other people's eyes,

چشم دیگران را استخراج کنم،

so I have a diversity of eyes to use

بنابراین من چشم های زیادی برای استفاده در

for my other sculptures.

مجسمه هایم دارم

This sculpture has four eyes.

این مجسمه چهار چشم دارد

Each eye is controlling a different device.

هر چشم برای کنترل یک وسیله متفاوت

This eye is turning itself around in a television.

این چشم دور تلویزین در حال گردش است

This eye is inflating a plastic tube.

این چشم یک لوله پلاستیکی را باد می کند

This eye is watching a video of another piece being made.

این چشم یک ویدیو از یک قطعه دیگر در حال ساخت می بیند

And these two eyes are activating glowing water.

و این دو چشم یک اب درخشان را فعال می کنند

Many of these pieces are later on shown

بسیاری از این قطعات بعدا

in museums, biennials, triennial exhibitions

در موزه ها، نمایشگاههای سالانه و ...

around the world.

در سرتاسر جهان نمایش داده شده اند.

I love science and biology.

من عاشق زیست شناسی و علم ام

In 2007, I was doing a research fellowship

در سال ۲۰۰۷، من روی یک بورس پژوهشی

at the Smithsonian Natural History Museum

در موزه تاریخ طبیعی اسمیتسونیان

looking at bioluminous organisms in the oean.

به دنبال موجودات درخشان موجود در دریا، کار می کردم.

I love these creatures. I love the way they look, the way they feel.

من عاشق این جانوران ام. عاشق روش آنها در نگاه کردن و روش انها در حس کردن

They're soft, they're slimy,

آنها نرم و لزجند،

and I was fascinated by the way they use light

و من مجذوب روش آنها در استفاده از نور

in their environment,

در محیط زندگی خودشان هستم،

either to attract mates, for self-defense,

چه برای جذب جفت با دفاع از خود

or to attract food.

یا جذب کردن غذا به طرف خود

This research inspired my work in many different ways,

این مقاله الهام بخش من در بسیاری از کارها

things like movement or different light patterns.

نظیر جابجایی و حرکت مخلتف الگوهای نور بود.

So I started gathering a lot of

من شروع کردم به جمع اوری مقدار زیادی

different types of material in my studio

ماده، در انواع مختلف آن در استدیو ام

and just experimenting

و فقط برای تجربه

and trying this out, trying that out,

و تلاش برای ساخت

and seeing what types of creatures I can come up with.

تا ببینم چه نوع موجودی می توانم بسازم.

I used a lot of computer cooling fans

من از مقدار زیادی فن کامپیوتر استفاده کردم

and just kind of put them together and see what happens.

و تعدادی از انها را کنار هم قرار دادم تا ببینم چه اتفاقی می افتد

This is an 8,000-square-foot installation

این تاسیسات ۲۴۴۰ متر مربعی از

composed of many different creatures,

ترکیب موجودات مختلفی ساخته شده است

some hanging from the ceiling and some resting on the floor.

بعضی از آنها از سقف اویزان شده اند و بعضی دیگر روی زمین اند.

From afar, they look alien-like,

از دور شبیه موجودات بیگانه اند

but when you look closer,

اما وقتی که از جلو نگاه می کنید،

they're all made out of black garbage bags

همه ی آنها از پلاستیک زباله سیاه و یا

or Tupperware containers.

از ظروف شطرنجی چهار خانه ساخته شده اند

I'd like to share with you how ordinary things

من می خواهم این موضوع را با شما به اشتراک بگذارم اینکه که چطور چیزهای معمولی

can become something magical and wondrous.

می توانند جادویی و شگفت انگیز به نظر برسند.

(Applause)

(تشویق حضار)

Thank you.

ممنون

(Applause)

(تشویق حضار)