The clues to a great story | Andrew Stanton | TED

اندرو استانتون: سرنخ‌هایی برای یک داستان خیلی خوب

2,968,106 views

2012-03-21 ・ TED


New videos

The clues to a great story | Andrew Stanton | TED

اندرو استانتون: سرنخ‌هایی برای یک داستان خیلی خوب

2,968,106 views ・ 2012-03-21

TED


لطفا برای پخش فیلم روی زیرنویس انگلیسی زیر دوبار کلیک کنید.

Translator: Pedram Pourasgari Reviewer: soheila Jafari
00:15
A tourist is backpacking
0
15260
2000
توریستی در حال گشت و گذار در
00:17
through the highlands of Scotland,
1
17260
2000
مناطق کوهستانی اسکاتلند است.
00:19
and he stops at a pub to get a drink.
2
19260
2000
او در باری برای نوشیدن توقف می‌کند.
00:21
And the only people in there is a bartender
3
21260
2000
در آنجا فقط فروشنده و پیرمردی که در حال
00:23
and an old man nursing a beer.
4
23260
2000
مزه‌مزه کردن آبجویش است حضور دارند.
00:25
And he orders a pint, and they sit in silence for a while.
5
25260
2000
توریست آبجویی سفارش می‌دهد و مدتی آنجا در سکوت می‌نشینند.
00:27
And suddenly the old man turns to him and goes,
6
27260
2000
ناگهان پیرمرد به سمت او می‌چرخد و می‌گوید:
00:29
"You see this bar?
7
29260
2000
«این بار را می‌بینی؟
00:31
I built this bar with my bare hands
8
31260
2000
من این بار را با دست خالی
00:33
from the finest wood in the county.
9
33260
2000
از بهترین چوب‌های منطقه ساخته‌ام.
00:35
Gave it more love and care than my own child.
10
35260
3000
حتی از بچه‌های خودم هم عشق و توجه بیشتری برایش به خرج دادم.
00:38
But do they call me MacGregor the bar builder? No."
11
38260
3000
ولی فکر می‌کنی آنها من را "مک‌گرگور بارساز" صدا می‌کنند؟ نه!»
00:41
Points out the window.
12
41260
2000
[پیرمرد] به بیرون پنجره اشاره می‌کند.
00:43
"You see that stone wall out there?
13
43260
2000
«آن دیوار سنگی را می‌بینی؟
00:45
I built that stone wall with my bare hands.
14
45260
3000
آن را با دست خالی ساختم.
00:48
Found every stone, placed them just so through the rain and the cold.
15
48260
3000
تک‌تک سنگ‌ها را پیدا کردم و در باران و سرما روی هم چیدم.
00:51
But do they call me MacGregor the stone wall builder? No."
16
51260
3000
ولی فکر‌ می‌کنی آنها من را "مک‌گرگور دیوار سنگی ساز" صدا می‌زنند؟ خیر!"
00:54
Points out the window.
17
54260
2000
به بیرون پنجره اشاره می‌کند.
00:56
"You see that pier on the lake out there?
18
56260
2000
«آن اسلکه را بر روی دریاچه می‌بینی؟
00:58
I built that pier with my bare hands.
19
58260
2000
آن اسکله را خودم با دست خالی درست کردم.
01:00
Drove the pilings against the tide of the sand, plank by plank.
20
60260
4000
ستون‌هایش را تخته به تخته در خلاف جریان شن در زمین فرو کردم.
01:04
But do they call me MacGregor the pier builder? No.
21
64260
4000
فکر می‌کنی من را "مک‌گرگور اسکله ساز" صدا می‌زنند؟ نه!"
01:08
But you fuck one goat ... "
22
68260
3000
ولی اگر فقط به یک بز تجاوز کنی...»
01:11
(Laughter)
23
71260
11000
(خنده حضار)
01:22
Storytelling --
24
82260
2000
قصه گویی --
01:24
(Laughter)
25
84260
2000
(خنده حضار)
01:26
is joke telling.
26
86260
3000
جُک گفتن است.
01:29
It's knowing your punchline,
27
89260
2000
داستان‌گویی دانستن نقطه اوج و پایان است.
01:31
your ending,
28
91260
2000
داستان‌گویی دانستن نقطه اوج و پایان است.
01:33
knowing that everything you're saying, from the first sentence to the last,
29
93260
3000
دانستن اینکه هر آنچه می‌گویید از اولین تا آخرین جمله،
01:36
is leading to a singular goal,
30
96260
2000
در خدمت یک هدف واحد است.
01:38
and ideally confirming some truth
31
98260
3000
و در حالت ایده‌آل تایید نوعی حقیقت است
01:41
that deepens our understandings
32
101260
2000
که به درک ما عمق می بخشد:
01:43
of who we are as human beings.
33
103260
3000
از اینکه به عنوان انسان چه کسی هستیم.
01:46
We all love stories.
34
106260
2000
همه ما به داستان‌ها عشق می‌ورزیم.
01:48
We're born for them.
35
108260
2000
با آنها متولد می‌شویم.
01:50
Stories affirm who we are.
36
110260
2000
داستان‌ها آنچه هستیم را تصدیق می‌کنند.
01:52
We all want affirmations that our lives have meaning.
37
112260
2000
همگی ما به دنبال مصداقهایی از معنی‌دار بودن زندگیمان هستیم.
01:54
And nothing does a greater affirmation
38
114260
2000
و مستحکم‌ترین تصدیق وقتی بدست می‌آید
01:56
than when we connect through stories.
39
116260
2000
که ما توسط داستان‌ها به هم مرتبط می‌شویم.
01:58
It can cross the barriers of time,
40
118260
2000
چیزی که می‌تواند مرزهای زمان را در نوردد‌:
02:00
past, present and future,
41
120260
2000
گذشته، حال و آینده.
02:02
and allow us to experience
42
122260
2000
داستان‌ها برای ما امکان آزمودن
02:04
the similarities between ourselves
43
124260
2000
شباهتهای واقعی یا تخیلی مشترک
02:06
and through others, real and imagined.
44
126260
3000
و امکان تجربه از طریق دیگران را فراهم می‌سازد.
02:09
The children's television host Mr. Rogers
45
129260
3000
مجری تلویزیونی برنامه‌های کودکان آقای "راجرز"
02:12
always carried in his wallet
46
132260
2000
همیشه در کیف پولش نقل قولی
02:14
a quote from a social worker
47
134260
3000
از یک مددکار اجتماعی داشت
02:17
that said, "Frankly, there isn't anyone you couldn't learn to love
48
137260
3000
که گفته بود: «حقیقتا برای اینکه بتوان به کسی عشق ورزید
02:20
once you've heard their story."
49
140260
2000
تنها کافی‌ست که قصه‌ی زندگی او را بشنوید»
02:22
And the way I like to interpret that
50
142260
2000
و آنطور که من مایلم آن را تفسیر کنم، احتمالا
02:24
is probably the greatest story commandment,
51
144260
5000
اصلی‌ترین حکم از احکام داستان‌گویی است:
02:29
which is "Make me care" --
52
149260
3000
"مرا به توجه وادارد" --
02:32
please, emotionally,
53
152260
2000
تمنا می‌کنم، به طور احساسی
02:34
intellectually, aesthetically,
54
154260
2000
به طور فکری و یا زیبایی شناختی،
02:36
just make me care.
55
156260
2000
فقط مرا به توجه وادار.
02:38
We all know what it's like to not care.
56
158260
2000
ما همگی می‌دانیم که بی‌تفاوتی چگونه است.
02:40
You've gone through hundreds of TV channels,
57
160260
3000
صدها شبکه‌ی تلویزیونی را مرور می‌کنید،
02:43
just switching channel after channel,
58
163260
2000
همینطور از این شبکه به آن شبکه می‌روید
02:45
and then suddenly you actually stop on one.
59
165260
2000
و ناگهان روی یکی توقف می‌کنید.
02:47
It's already halfway over,
60
167260
2000
با اینکه نیمی از آن گذشته ‌است،
02:49
but something's caught you and you're drawn in and you care.
61
169260
3000
چیزی در آن شما را جذب کرده و به توجه و دنبال کردن وا داشته است.
02:52
That's not by chance,
62
172260
2000
این اتفاقی نیست،
02:54
that's by design.
63
174260
2000
بلکه طرحی در کار بوده‌است.
02:56
So it got me thinking, what if I told you my history was story,
64
176260
4000
پس این مرا به فکر وا داشت، چه می شود اگر به شما بگویم داستان من، قصه‌ی زندگی‌ام است،
03:00
how I was born for it,
65
180260
2000
اینکه چگونه متولد شدم،
03:02
how I learned along the way this subject matter?
66
182260
3000
چگونه در طول مسیر این مقوله را آموختم.
03:05
And to make it more interesting,
67
185260
2000
و برای جذاب‌تر کردن آن
03:07
we'll start from the ending
68
187260
2000
از پایان شروع خواهیم کرد
03:09
and we'll go to the beginning.
69
189260
2000
و به ابتدا خواهیم رسید.
03:11
And so if I were going to give you the ending of this story,
70
191260
3000
و اگر قرار باشد که پایان این داستان را برایتان بگویم،
03:14
it would go something like this:
71
194260
2000
چیزی شبیه به این می‌شود:
03:16
And that's what ultimately led me
72
196260
2000
«و این چیزی است که در نهایت منجر
03:18
to speaking to you here at TED
73
198260
2000
به سخن گفتن من با شما در TED
03:20
about story.
74
200260
3000
راجع به داستان‌ها شد!»
03:23
And the most current story lesson that I've had
75
203260
3000
آخرین درس داستان‌گویی که آموختم
03:26
was completing the film I've just done
76
206260
2000
تمام کردن فیلمی بود که
03:28
this year in 2012.
77
208260
2000
در ۲۰۱۲ به سرانجام رساندم.
03:30
The film is "John Carter." It's based on a book called "The Princess of Mars,"
78
210260
3000
نام فیلم "جان کارتر" است و بر اساس کتابی است به نام "پرنسس مریخ"
03:33
which was written by Edgar Rice Burroughs.
79
213260
2000
که توسط "اِدگار رایس بوروز" نوشته شده است.
03:35
And Edgar Rice Burroughs actually put himself
80
215260
3000
در واقع "ادگار رایس بوروز" خودش را
03:38
as a character inside this movie, and as the narrator.
81
218260
3000
به عنوان شخصیت قصه‌گو در فیلم گنجانده است.
03:41
And he's summoned by his rich uncle, John Carter, to his mansion
82
221260
3000
او توسط عموی ثروتمندش "جان کارتر" با یک تلگراف به خانه‌‌اش
03:44
with a telegram saying, "See me at once."
83
224260
2000
فراخونده شده است: «فور‌ا به دیدارم بیا»
03:46
But once he gets there,
84
226260
2000
ولی وقتی به آنجا می‌رسد،
03:48
he's found out that his uncle has mysteriously passed away
85
228260
4000
درمی‌یابد که عمویش به طور مرموزی فوت کرده‌ است
03:52
and been entombed in a mausoleum on the property.
86
232260
4000
و در مقبره‌ای واقع در املاکش به خاک سپرده شده است.
03:56
(Video) Butler: You won't find a keyhole.
87
236260
2000
(ویدیو) باتلر: سوراخ کلیدی پیدا نمی‌کنی.
03:58
Thing only opens from the inside.
88
238260
3000
فقط از داخل باز می‌شود.
04:01
He insisted,
89
241260
2000
عمویتان اصرار داشتند که
04:03
no embalming, no open coffin,
90
243260
2000
نه مومیای شوند، نه برای آخرین بار پیکر بی‌جان او در یک تابوت باز به نمایش گذاشته شود،
04:05
no funeral.
91
245260
2000
و نه مراسم تدفین داشته باشند.
04:07
You don't acquire the kind of wealth your uncle commanded
92
247260
2000
شما هم ظاهرا از آنچنان ثروتی که عمویتان در اختیار داشت بی بهره‌اید --
04:09
by being like the rest of us, huh?
93
249260
3000
مثل بقیه ما، هان؟
04:12
Come, let's go inside.
94
252260
3000
بیاید به داخل برویم.
04:33
AS: What this scene is doing, and it did in the book,
95
273260
2000
سخنران: کاری که این صحنه انجام می‌دهد، مثل کتاب
04:35
is it's fundamentally making a promise.
96
275260
2000
اساسا ایجاد یک تعهد است.
04:37
It's making a promise to you
97
277260
2000
یعنی به شما وعده می‌دهد که
04:39
that this story will lead somewhere that's worth your time.
98
279260
2000
این داستان چنان پیش خواهد رفت که ارزش وقت شما را دارد.
04:41
And that's what all good stories should do at the beginning, is they should give you a promise.
99
281260
3000
و چیزی که همه داستانهای خوب در ابتدا باید صورت دهند این است باید چنین وعده‌ای بدهند.
04:44
You could do it an infinite amount of ways.
100
284260
2000
روشهای بی‌شماری برای انجام این کار وجود دارد.
04:46
Sometimes it's as simple as "Once upon a time ... "
101
286260
4000
حتی گاهی به سادگی «روزی روزگاری...»
04:50
These Carter books always had Edgar Rice Burroughs as a narrator in it.
102
290260
3000
کتابهای "کارتر" همیشه "ادگار رایس بوروز" را به عنوان شخصیت راوی داشته‌اند.
04:53
And I always thought it was such a fantastic device.
103
293260
2000
و من همیشه فکر می‌کردم که این چه سازوکار فوق‌العاده‌ای است.
04:55
It's like a guy inviting you around the campfire,
104
295260
3000
مانند شخصی است که شما را به نشستن در اطراف آتش فرا می‌خواند
04:58
or somebody in a bar saying, "Here, let me tell you a story.
105
298260
3000
یا کسی در بار که می گوید: «بگذارید تا برایتان داستانی بگویم.
05:01
It didn't happen to me, it happened to somebody else,
106
301260
2000
ماجرای که برای من اتفاق نیفتاده، داستان کس دیگریست،
05:03
but it's going to be worth your time."
107
303260
2000
ولی ارزش وقتتان را دارد»
05:05
A well told promise
108
305260
2000
یک وعده خوب
05:07
is like a pebble being pulled back in a slingshot
109
307260
4000
مانند سنگی است که در یک تیروکمان کشیده شده و آماده
05:11
and propels you forward through the story
110
311260
2000
پرتاب است که شما را در طول داستان تا انتها
05:13
to the end.
111
313260
2000
پرتاب کند.
05:15
In 2008,
112
315260
2000
در سال ۲۰۰۸
05:17
I pushed all the theories that I had on story at the time
113
317260
3000
تمام تئوری‌هایی را که تا آن زمان درباره‌ی داستانها داشتم،
05:20
to the limits of my understanding on this project.
114
320260
3000
تا حد توان در این پروژه گنجاندم.
05:23
(Video) (Mechanical Sounds)
115
323260
5000
(ویدئو) (صدای ماشین‌آلات)
05:53
♫ And that is all ♫
116
353260
5000
♫ این همان ♫
05:58
♫ that love's about ♫
117
358260
6000
♫ عشق است ♫
06:04
♫ And we'll recall ♫
118
364260
5000
♫ و ما به یاد خواهیم آورد ♫
06:09
♫ when time runs out ♫
119
369260
8000
♫ وقتی زمان به انتها می‌رسد ♫
06:17
♫ That it only ♫
120
377260
7000
♫ این تنها ♫
06:24
(Laughter)
121
384260
2000
(خنده حضار)
06:26
AS: Storytelling without dialogue.
122
386260
2000
سخنران: قصه‌گویی بدون دیالوگ
06:28
It's the purest form of cinematic storytelling.
123
388260
2000
خالص‌ترین شکل داستان‌گویی سینمایی
06:30
It's the most inclusive approach you can take.
124
390260
3000
و فراگیرترین روشی است که می‌توانید انتخاب کنید.
06:33
It confirmed something I really had a hunch on,
125
393260
2000
این تایید چیزی است واقعا در ذهن داشتم:
06:35
is that the audience
126
395260
2000
تماشگران در واقع
06:37
actually wants to work for their meal.
127
397260
2000
می‌خواهند غذایشان را بخورند.
06:39
They just don't want to know that they're doing that.
128
399260
3000
فقط نمی‌خواهند بدانند که دارند چنین می‌کنند.
06:42
That's your job as a storyteller,
129
402260
2000
این وظیفه‌ی شماست که به عنوان قصه‌گو
06:44
is to hide the fact
130
404260
2000
حقیقت را پنهان کنید
06:46
that you're making them work for their meal.
131
406260
2000
که شما کاری میکنید که آنها غذایشان را بخورند.
06:48
We're born problem solvers.
132
408260
2000
حل کردن مسائل در ذات ماست.
06:50
We're compelled to deduce
133
410260
2000
ما ناگزیر به تجزیه
06:52
and to deduct,
134
412260
2000
و تحلیل هستیم
06:54
because that's what we do in real life.
135
414260
2000
زیرا این کاری است که در زندگی روزمره انجام می‌دهیم.
06:56
It's this well-organized absence of information
136
416260
3000
همین فقدان سازمان‌یافته‌ی اطلاعات است
06:59
that draws us in.
137
419260
2000
که ما را درگیر می‌کند.
07:01
There's a reason that we're all attracted to an infant or a puppy.
138
421260
3000
بی جهت نیست که همگی ما مجذوب یک نوزاد ویا توله‌سگ می‌شویم.
07:04
It's not just that they're damn cute;
139
424260
2000
نه به دلیل اینکه آنها خیلی بامزه هستند،
07:06
it's because they can't completely express
140
426260
3000
بلکه به این خاطر است که آنها نمی‌توانند به طور کامل
07:09
what they're thinking and what their intentions are.
141
429260
2000
فکرها و خواسته‌هایشان را بیان کنند.
07:11
And it's like a magnet.
142
431260
2000
و این مثل یک آهن‌ربا عمل می‌کند.
07:13
We can't stop ourselves
143
433260
2000
ما نمی‌تونیم جلوی خودمان را
07:15
from wanting to complete the sentence and fill it in.
144
435260
2000
برای کامل کردن یک جمله بگیریم.
07:17
I first started
145
437260
2000
من برای اولین بار
07:19
really understanding this storytelling device
146
439260
2000
وقتی واقعا این سازوکار قصه‌گویی را درک کردم
07:21
when I was writing with Bob Peterson on "Finding Nemo."
147
441260
2000
که داشتیم با "باب پترسون" روی "در جستجوی نمو" کار می‌کردیم.
07:23
And we would call this the unifying theory of two plus two.
148
443260
3000
ما این را "تئوری اتحاد دو بعلاوه دو" می‌خوانیم.
07:26
Make the audience put things together.
149
446260
2000
بیننده را به سرهم کردن چیزها وا دارید.
07:28
Don't give them four,
150
448260
2000
۴ را به آنها ندهید،
07:30
give them two plus two.
151
450260
2000
بلکه ۲ + ۲ را در اختیارشان قرار دهید.
07:32
The elements you provide and the order you place them in
152
452260
3000
عناصری که فراهم می‌کنید و ترتیب قرار گرفتنشان
07:35
is crucial to whether you succeed or fail at engaging the audience.
153
455260
3000
نقش اساسی در موفقیت شما برای درگیر کردن بینندگان دارد.
07:38
Editors and screenwriters have known this all along.
154
458260
3000
ویراستاران و فیلمنامه‌نویسان همیشه به این امر آگاه بوده‌اند.
07:41
It's the invisible application
155
461260
2000
این یک سازوکار نامرئی است
07:43
that holds our attention to story.
156
463260
2000
که ما را متوجه داستان نگه می‌دارد.
07:45
I don't mean to make it sound
157
465260
2000
البته قصدم این نیست که بگویم
07:47
like this is an actual exact science, it's not.
158
467260
3000
این یک علم دقیق و واقعی است، چنین نیست.
07:50
That's what's so special about stories,
159
470260
2000
این همان نکته خاص در مورد داستان‌ها است،
07:52
they're not a widget, they aren't exact.
160
472260
3000
داستان‌ها مانند ابزارآلات دقیق نیستند.
07:55
Stories are inevitable, if they're good,
161
475260
2000
یک داستان اگر خوب باشد سرانجام می‌رسد،
07:57
but they're not predictable.
162
477260
2000
ولی قابل پیش‌بینی نیست.
07:59
I took a seminar in this year
163
479260
3000
امسال در سمیناری با حضور یک استاد
08:02
with an acting teacher named Judith Weston.
164
482260
3000
بازیگری به نام "جودیت وستون" شرکت کردم.
08:05
And I learned a key insight to character.
165
485260
2000
و یک نقطه‌نظر کلیدی در مورد شخصیت‌پردازی فراگرفتم.
08:07
She believed that all well-drawn characters
166
487260
3000
او معتقد بود که همه‌ی شخصیت‌های درست پرداخته شده
08:10
have a spine.
167
490260
2000
یک ستون محوری دارند.
08:12
And the idea is that the character has an inner motor,
168
492260
2000
مطابق این ایده کارکتر قوی یک موتور داخلی دارد،
08:14
a dominant, unconscious goal that they're striving for,
169
494260
3000
یک هدف فراگیر و ناخودآگاه که برایش جان می‌دهد،
08:17
an itch that they can't scratch.
170
497260
2000
خارشی غیر قابل توقف.
08:19
She gave a wonderful example of Michael Corleone,
171
499260
2000
یک مثال خیلی عالی "مایکل کورلئونه" است.
08:21
Al Pacino's character in "The Godfather,"
172
501260
2000
نقشی که "آل پاچینو" در پدرخوانده داشت.
08:23
and that probably his spine
173
503260
2000
ستون محوری شخصیت وی احتمالا
08:25
was to please his father.
174
505260
2000
خوشنود کردن پدرش بود.
08:27
And it's something that always drove all his choices.
175
507260
2000
چیزی که همواره در جهتگیری تصمیماتش نقش داشت.
08:29
Even after his father died,
176
509260
2000
حتی بعد از مرگ پدرش
08:31
he was still trying to scratch that itch.
177
511260
4000
همچنان سعی در التیام این خارش داشت.
08:35
I took to this like a duck to water.
178
515260
3000
قائده‌ای که من با چشم بسته می‌توانستم بخوانم.
08:38
Wall-E's was to find the beauty.
179
518260
3000
"وال-ای" به دنبال یافتن زیبایی بود.
08:41
Marlin's, the father in "Finding Nemo,"
180
521260
3000
"مارلین" شخصیت پدر در "در جستجوی نمو"
08:44
was to prevent harm.
181
524260
3000
در پی پیشگیری از آسیب بود.
08:47
And Woody's was to do what was best for his child.
182
527260
3000
و "وودی" در پی انجام بهترین کار برای صاحبش بود.
08:50
And these spines don't always drive you to make the best choices.
183
530260
3000
این ستون محوری همیشه هم منجر به گرفتن بهترین تصمیم از جانب کارکترتان نمی‌شود.
08:53
Sometimes you can make some horrible choices with them.
184
533260
3000
حتی گاهی کارش را به اتخاذ تصمیمات وحشتانکی می‌کشاند.
08:56
I'm really blessed to be a parent,
185
536260
2000
من بسیار خوش اقبال بوده‌ام که به عنوان پدر
08:58
and watching my children grow, I really firmly believe
186
538260
3000
شاهد رشد فرزندانم هستم و واقعا معتقدم که هر کدام از ما
09:01
that you're born with a temperament and you're wired a certain way,
187
541260
3000
با خلق و خوی خاصی بدنیا می‌آییم و به طور مخصوصی ساخته می‌شویم،
09:04
and you don't have any say about it,
188
544260
3000
در حالی که خود چندان آگاهی و کنترلی بر آن نداریم
09:07
and there's no changing it.
189
547260
2000
و قابل تغییر هم نیستیم.
09:09
All you can do is learn to recognize it
190
549260
3000
در بهترین حالت می‌توانیم یاد بگیریم که
09:12
and own it.
191
552260
3000
آن را تشخیص داده و آن را از خود کنیم.
09:15
And some of us are born with temperaments that are positive,
192
555260
2000
عده‌ای از ما با خلق خوی مثبت و برخی با
09:17
some are negative.
193
557260
2000
خلق و خوی منفی به دنیا می‌آییم.
09:19
But a major threshold is passed
194
559260
3000
ولی زمانی که به اندازه کافی
09:22
when you mature enough
195
562260
2000
بالغ شویم و آنچه را که بر ما تسلط دارد
09:24
to acknowledge what drives you
196
564260
2000
بپذیریم و قدرت هدایتش را بدست بیاوریم
09:26
and to take the wheel and steer it.
197
566260
2000
به نقطه‌ی عطف بزرگی رسیده‌ایم.
09:28
As parents, you're always learning who your children are.
198
568260
3000
به عنوان والدین ما همیشه در حال یادگیری این هستیم که فرزندانمان چه کسانی هستند.
09:31
They're learning who they are.
199
571260
2000
آنها هم در حال شناخت خودشان هستند
09:33
And you're still learning who you are.
200
573260
2000
و ما هر چه بیشتر خودمان را می‌شناسیم.
09:35
So we're all learning all the time.
201
575260
3000
پس همگی همواره در حال یادگیری هستیم.
09:38
And that's why change is fundamental in story.
202
578260
3000
برای همین است که تغییر در داستان نقش بنیادینی دارد.
09:41
If things go static, stories die,
203
581260
2000
اگر چیزها ثابت بمانند داستان می‌میرد.
09:43
because life is never static.
204
583260
3000
چون خود زندگی هم هیچوقت ثابت نیست.
09:46
In 1998,
205
586260
2000
در سال ۱۹۹۸
09:48
I had finished writing "Toy Story" and "A Bug's Life"
206
588260
2000
من نوشتن "داستان اسباب‌بازیها" و "زندگی یک حشره" را به پایان رساندم.
09:50
and I was completely hooked on screenwriting.
207
590260
2000
در آن زمان با تمام وجود به فیلمنامه‌نویسی چسبیده بودم
09:52
So I wanted to become much better at it and learn anything I could.
208
592260
3000
و می خواستم در آن حسابی پیشرفت کنم و هر آنچه می‌توانم بیاموزم.
09:55
So I researched everything I possibly could.
209
595260
3000
پس در مورد هر چه می‌شد تحقیق کردم.
09:58
And I finally came across this fantastic quote
210
598260
2000
و در نهایت به این نقل قول خارقالعاده
10:00
by a British playwright, William Archer:
211
600260
3000
از نمایش‌نامه نویس انگلیسی "ویلیام آرچر" رسیدم:
10:03
"Drama is anticipation
212
603260
2000
«درام یعنی پیشبینی
10:05
mingled with uncertainty."
213
605260
2000
آمیخته با عدم قطیعت»
10:07
It's an incredibly insightful definition.
214
607260
3000
تعریفی بطور باورنکردی عمیق.
10:10
When you're telling a story,
215
610260
2000
وقتی که داستانی را می‌گویید،
10:12
have you constructed anticipation?
216
612260
2000
آیا حالت انتظار و پیشبینی را در آن بوجود آورده‌اید؟
10:14
In the short-term, have you made me want to know
217
614260
2000
در کوتاه مدت، آیا شما مرا به کنجاوی برای پی‌بردن
10:16
what will happen next?
218
616260
2000
به اتفاق بعدی وا داشته‌اید؟
10:18
But more importantly,
219
618260
2000
ولی مهمتر از آن
10:20
have you made me want to know
220
620260
2000
آیا مرا به خواستن برای دانستن اینکه
10:22
how it will all conclude in the long-term?
221
622260
2000
نتیجه کار در بلند مدت چه می‌شود وا داشته‌اید؟
10:24
Have you constructed honest conflicts
222
624260
2000
آیا با ساختن تناقضات صادقانه
10:26
with truth that creates doubt
223
626260
2000
بین حقایق خواننده را درباره‌ی
10:28
in what the outcome might be?
224
628260
2000
پایان ماجرا به تردید انداخته‌اید؟
10:30
An example would be in "Finding Nemo,"
225
630260
2000
مثلا در "در جستجوی نمو" با یک تنش کوتاه
10:32
in the short tension, you were always worried,
226
632260
2000
شما همیشه نگران بودید که
10:34
would Dory's short-term memory
227
634260
2000
نکند حافظه‌ی کوتاه مدت "دوری"
10:36
make her forget whatever she was being told by Marlin.
228
636260
2000
باعث شود که همه گفته‌های "مارلین" را فراموش کند.
10:38
But under that was this global tension
229
638260
2000
ولی در زیر آن یک تنش کلی در جرایان است
10:40
of will we ever find Nemo
230
640260
2000
که آیا بلاخره "نمو" در این اقیانوس
10:42
in this huge, vast ocean?
231
642260
2000
عظیم بی‌انتها پیدا می‌شود؟
10:44
In our earliest days at Pixar,
232
644260
2000
در اولین روزهای کار در "پیکسار"
10:46
before we truly understood the invisible workings of story,
233
646260
3000
پیش از اینکه واقعا سازوکارهای نامرئی داستان را درک کنیم،
10:49
we were simply a group of guys just going on our gut, going on our instincts.
234
649260
3000
ما فقط افرادی بودیم که با دل و جرات به دنبال غرایزمان حرکت می‌کردیم.
10:52
And it's interesting to see
235
652260
2000
جالب است که بدانید
10:54
how that led us places
236
654260
2000
همین ما را به جاهایی رساند
10:56
that were actually pretty good.
237
656260
2000
که بسیار هم عالی بود.
10:58
You've got to remember that in this time of year,
238
658260
3000
حتما به یاد می‌آورید که در آن سال
11:01
1993,
239
661260
2000
۱۹۹۳،
11:03
what was considered a successful animated picture
240
663260
3000
"پری دریایی"، "دیو و دلبر"، "علاالدین" و "شیرشاه" از فیلمهای کارتونی موفق به حساب می‌آمدند.
11:06
was "The Little Mermaid," "Beauty and the Beast,"
241
666260
3000
"پری دریایی"، "دیو و دلبر"، "علاالدین" و "شیرشاه" از فیلمهای کارتونی موفق به حساب می‌آمدند.
11:09
"Aladdin," "Lion King."
242
669260
2000
"پری دریایی"، "دیو و دلبر"، "علاالدین" و "شیرشاه" از فیلمهای کارتونی موفق به حساب می‌آمدند.
11:11
So when we pitched "Toy Story" to Tom Hanks for the first time,
243
671260
3000
وقتی ما "داستان اسباب‌بازی‌ها" را برای اولین بار به "تام هنکس" ارائه کردیم،
11:14
he walked in and he said,
244
674260
2000
به پیکسار آمد و گفت
11:16
"You don't want me to sing, do you?"
245
676260
2000
«شما که انتظار ندارید من آواز بخوانم، دارید؟»
11:18
And I thought that epitomized perfectly
246
678260
2000
این برای من مصداق کاملی از
11:20
what everybody thought animation had to be at the time.
247
680260
3000
آنچه همه در آن زمان از یک انیمیشن انتظار داشتند بود.
11:23
But we really wanted to prove
248
683260
2000
ولی ما واقعا می‌خواستیم ثابت کنیم
11:25
that you could tell stories completely different in animation.
249
685260
3000
که می‌شود به طور کاملا متقاوتی داستان‌ها را در انیمیشن روایت کرد.
11:28
We didn't have any influence then,
250
688260
2000
ما در آن زمان در هیچ‌کجا تاثیرگذار نبودیم
11:30
so we had a little secret list of rules
251
690260
2000
و یک لیست مخفی از قوائد [داستان نویسی]
11:32
that we kept to ourselves.
252
692260
2000
برای خودمان دست‌وپا کرده بودیم.
11:34
And they were: No songs,
253
694260
3000
این قوائد چنین بودند: نه آهنگ [با آواز]،
11:37
no "I want" moment,
254
697260
2000
نه صحنه "خواستن"،
11:39
no happy village,
255
699260
2000
نه یک روستای شاد
11:41
no love story.
256
701260
2000
نه یک ماجرای عاشقانه.
11:43
And the irony is that, in the first year,
257
703260
2000
تناقض مسخره در آنجا بود که در اولین سال
11:45
our story was not working at all
258
705260
2000
داستان ما به هیچ وجه پیش نمی‌رفت
11:47
and Disney was panicking.
259
707260
2000
و این "دیزنی" را به وحشت انداخته بود.
11:49
So they privately got advice
260
709260
3000
پس آنها به طور خصوصی از یک
11:52
from a famous lyricist, who I won't name,
261
712260
2000
ترانه‌سرای معروف، که نامش را فاش نمی‌کنم، مشاوره گرفتند.
11:54
and he faxed them some suggestions.
262
714260
2000
و او برایشان پیشنهاداتش را فکس کرد
11:56
And we got a hold of that fax.
263
716260
2000
که آن را به ما تحویل دادند.
11:58
And the fax said,
264
718260
2000
و محتوای آن فکس چنین بود:
12:00
there should be songs,
265
720260
2000
باید یک آهنگ در انیمیشن باشد،
12:02
there should be an "I want" song,
266
722260
2000
باید یک آواز "خواستن" داشته باشد،
12:04
there should be a happy village song,
267
724260
2000
یک آهنگ روستای شاد هم می‌خواهد،
12:06
there should be a love story
268
726260
2000
یک ماجرای عاشقانه هم باید در کار باشد،
12:08
and there should be a villain.
269
728260
2000
و یک شخصیت منفی هم باید داشته باشد.
12:10
And thank goodness
270
730260
2000
خدا را شکر
12:12
we were just too young, rebellious and contrarian at the time.
271
732260
3000
که ما خیلی جوان، شورشی و چموش بودیم.
12:15
That just gave us more determination
272
735260
3000
این قضیه فقط ما را بیشتر مصمم کرد تا ثابت کنیم
12:18
to prove that you could build a better story.
273
738260
2000
می‌توان داستانهای بهتری هم خلق کرد.
12:20
And a year after that, we did conquer it.
274
740260
2000
و یک سال بعد ما به نتیجه رسیدیم.
12:22
And it just went to prove
275
742260
2000
و ثابت کردیم که
12:24
that storytelling has guidelines,
276
744260
2000
داستان‌گویی راهکار دارد
12:26
not hard, fast rules.
277
746260
2000
نه قوائد تند و سخت.
12:28
Another fundamental thing we learned
278
748260
2000
نکته‌ی اساسی دیگری که فراگرفتیم
12:30
was about liking your main character.
279
750260
2000
دوست داشتن شخصیت اصلی داستانمان بود.
12:32
And we had naively thought,
280
752260
2000
ما با کم تجربگیمان فکر کردیم
12:34
well Woody in "Toy Story" has to become selfless at the end,
281
754260
2000
که "وودی" در "داستان اسباب‌بازیها" باید در انتها به از خود گذشتگی برسد،
12:36
so you've got to start from someplace.
282
756260
2000
بلاخره باید از جایی شروع می‌کردیم.
12:38
So let's make him selfish. And this is what you get.
283
758260
3000
بنابراین او را خودخواه کردیم. و نتیجه این شد:
12:41
(Voice Over) Woody: What do you think you're doing?
284
761260
2000
(صدا بر تصویر) وودی: فکر کردین دارید چیکار می‌کنین؟
12:43
Off the bed.
285
763260
2000
برید از تخت پایین
12:45
Hey, off the bed!
286
765260
2000
اوهوی، برید پایین!
12:47
Mr. Potato Head: You going to make us, Woody?
287
767260
2000
مستر پتیتوهد: می‌خوای ما را مجبور کنی وودی؟
12:49
Woody: No, he is.
288
769260
2000
وودی: من نه، اون.
12:51
Slinky? Slink ... Slinky!
289
771260
4000
اسلینکی؟ اسلینک ... اسلینکی!
12:55
Get up here and do your job.
290
775260
2000
بیا بالا و کارت رو انجام بده.
12:57
Are you deaf?
291
777260
2000
انگار کری؟
12:59
I said, take care of them.
292
779260
2000
مگه نگفتم حواست به اینا باشه.
13:01
Slinky: I'm sorry, Woody,
293
781260
2000
اسلینکی: متاسفم، وودی،
13:03
but I have to agree with them.
294
783260
2000
ولی منم یه جورایی با اونا موافقم.
13:05
I don't think what you did was right.
295
785260
2000
فکر می‌کنم کاری که تو کردی درست نبود.
13:07
Woody: What? Am I hearing correctly?
296
787260
3000
وودی: چی؟ درست می‌شنوم؟
13:10
You don't think I was right?
297
790260
2000
فکر می‌کنی کارم درست نبوده؟
13:12
Who said your job was to think, Spring Wiener?
298
792260
4000
کی گفته کار تو اصلا فکر کردنه اسپرینگ وینر؟
13:17
AS: So how do you make a selfish character likable?
299
797260
2000
سخنران: پس چطور باید یک شخصیت خودخواه ولی دوست‌داشتی خلق کرد؟
13:19
We realized, you can make him kind,
300
799260
2000
ما پی برده بودیم که می‌توان او را مهربان
13:21
generous, funny, considerate,
301
801260
2000
بخشنده، بامزه و ملاحظه‌‌کار بسازیم
13:23
as long as one condition is met for him,
302
803260
2000
تا زمانی که یک شرط برای او برقرار باشد:
13:25
is that he stays the top toy.
303
805260
2000
او اساب‌بازی اصلی باقی بماند.
13:27
And that's what it really is,
304
807260
2000
و این چیزی است که واقعا وجود دارد،
13:29
is that we all live life conditionally.
305
809260
2000
اینکه ما همه زندگی را با شرایطش پذیرفته‌ایم.
13:31
We're all willing to play by the rules and follow things along,
306
811260
2000
ما همه حاضریم که از روی قوائد بازی کنیم و مسائل را دنبال کنیم
13:33
as long as certain conditions are met.
307
813260
3000
تا زمانی که شرایط خاصی برقرار باشد.
13:36
After that, all bets are off.
308
816260
2000
و در غیر این صورت همه چیز به کلی منتفی است.
13:38
And before I'd even decided to make storytelling my career,
309
818260
3000
اکنون اتفاقات مهم دروان جوانی‌ام، که چشمم را
13:41
I can now see key things that happened in my youth
310
821260
2000
بر روی دنیای داستان‌ها باز کرد را بهتر می‌توانم درک کنم.
13:43
that really sort of opened my eyes
311
823260
2000
حتی پیش از اینکه به داستان‌نویسی
13:45
to certain things about story.
312
825260
2000
به عنوان یک شغل نگاه کنم.
13:47
In 1986, I truly understood the notion
313
827260
3000
۱۹۸۶ سالی بود که من واقعا مفهوم
13:50
of story having a theme.
314
830260
3000
موضوع داشتن داستانها را درک کردم.
13:53
And that was the year that they restored and re-released
315
833260
3000
سالی که فیلم "لرنس عربستان" را
13:56
"Lawrence of Arabia."
316
836260
2000
ترمیم و پخش مجدد نمودند.
13:58
And I saw that thing seven times in one month.
317
838260
3000
آن را هفت بار در یک ماه تماشا کردم.
14:01
I couldn't get enough of it.
318
841260
2000
از دیدنش سیر نمی‌شدم.
14:03
I could just tell there was a grand design under it --
319
843260
3000
می‌توانستم بفهمم که در زیر هر شات، صحنه
14:06
in every shot, every scene, every line.
320
846260
2000
و خط داستانش یک طرح قرص قرار دارد.
14:08
Yet, on the surface it just seemed
321
848260
2000
با این همه، در ظاهر به نظر می‌رسید
14:10
to be depicting his historical lineage
322
850260
3000
که فقط در حال روایت زنجیره‌ی تاریخی
14:13
of what went on.
323
853260
2000
وقایع است.
14:15
Yet, there was something more being said. What exactly was it?
324
855260
2000
ولی چیزهای بیشتری هم در حال گفته‌شدن بود. چه چیزی واقعا؟
14:17
And it wasn't until, on one of my later viewings,
325
857260
2000
تا اینکه بلاخره در یکی از این بازبینی‌ها
14:19
that the veil was lifted
326
859260
2000
روبنده‌ برایم کنار رفت:
14:21
and it was in a scene where he's walked across the Sinai Desert
327
861260
3000
در صحنه‌ای که او از صحرای سینا گذشته
14:24
and he's reached the Suez Canal,
328
864260
2000
و به کانال سوئز رسیده است،
14:26
and I suddenly got it.
329
866260
2000
ناگهان نکته را گرفتم.
14:33
(Video) Boy: Hey! Hey! Hey! Hey!
330
873260
6000
(فیلم) پسر: هی! هی! هی! هی!
14:46
Cyclist: Who are you?
331
886260
3000
موتورسورا: شما کی هستید؟
14:50
Who are you?
332
890260
3000
شما کی هستید؟
14:53
AS: That was the theme: Who are you?
333
893260
3000
(سخنران) موضوع این بود: «تو که هستی؟»
14:56
Here were all these seemingly disparate
334
896260
2000
در فیلم تمام اتفاقات و دیالوگهای
14:58
events and dialogues
335
898260
2000
به ظاهر مجزا از هم
15:00
that just were chronologically telling the history of him,
336
900260
3000
فقط روایتگر داستان او بر اساس ترتیب زمانی بودند.
15:03
but underneath it was a constant,
337
903260
2000
ولی در زیر یک چیز تغییر ناپذیر
15:05
a guideline, a road map.
338
905260
2000
یک راهنما، یک نقشه‌ی راه قرار داشت.
15:07
Everything Lawrence did in that movie
339
907260
2000
هر آنچه که "لورنس" در فیلم انجام می‌داد
15:09
was an attempt for him to figure out where his place was in the world.
340
909260
3000
تلاشی بود تا دریابد جایگاه او در این جهان کجاست.
15:12
A strong theme is always running through
341
912260
3000
یک موضوع قوی همیشه در طول یک
15:15
a well-told story.
342
915260
3000
داستان خوب در جریان است.
15:18
When I was five,
343
918260
2000
وقتی که ۵ سال داشتم،
15:20
I was introduced to possibly the most major ingredient
344
920260
3000
با مهمترین ماده‌ی سازنده‌ای که به نظرم یک داستان
15:23
that I feel a story should have,
345
923260
3000
باید داشته باشد - ولی کمتر بکار گرفته
15:26
but is rarely invoked.
346
926260
2000
می‌شود - مواجه شدم.
15:28
And this is what my mother took me to when I was five.
347
928260
3000
و این چیزی است که مادرم مرا در ۵ سالگی به دیدنش برد.
15:34
(Video) Thumper: Come on. It's all right.
348
934260
3000
(تصویر) تومپر: بجنب دیگه. همه چی خوبه.
15:37
Look.
349
937260
2000
ببین.
15:39
The water's stiff.
350
939260
3000
آب سفته.
15:45
Bambi: Yippee!
351
945260
2000
بمبی: هورا!
15:57
Thumper: Some fun,
352
957260
2000
تومپر: حال میده،
15:59
huh, Bambi?
353
959260
3000
نه بمبی؟
16:02
Come on. Get up.
354
962260
2000
بنجب. پاشو.
16:04
Like this.
355
964260
2000
مثه این.
16:24
Ha ha. No, no, no.
356
984260
3000
وای وای. نه، نه‌، نه.
16:27
AS: I walked out of there
357
987260
2000
(سخنران): با چشمانی از تعجب
16:29
wide-eyed with wonder.
358
989260
2000
دریده از سالن سینما خارج شدم.
16:31
And that's what I think the magic ingredient is,
359
991260
2000
و به نظر من ماده‌ی سازنده‌ی جادویی،
16:33
the secret sauce,
360
993260
2000
و راز موفقیت
16:35
is can you invoke wonder.
361
995260
2000
این است که بتوان شگفتی آفرید.
16:37
Wonder is honest, it's completely innocent.
362
997260
2000
شگفتی صادق و کاملا معصومانه است.
16:39
It can't be artificially evoked.
363
999260
2000
به طور مصنوعی قابل القاء نیست.
16:41
For me, there's no greater ability
364
1001260
2000
برای من هیچ توانایی بالاتر از اینکه استعداد یک شخص
16:43
than the gift of another human being giving you that feeling --
365
1003260
3000
چنین احساسی را در شما ایجاد کند، وجود ندارد.
16:46
to hold them still just for a brief moment in their day
366
1006260
3000
اینکه تماشاگران را برای لحظه کوتاهی از روز در یک جا
16:49
and have them surrender to wonder.
367
1009260
2000
با شگفتی میخکوب کنی.
16:51
When it's tapped, the affirmation of being alive,
368
1011260
3000
وقتی تماس برقرار شود، تاییدی از زنده‌ بودن
16:54
it reaches you almost to a cellular level.
369
1014260
3000
را با تمام وجود احساس خواهید کرد.
16:57
And when an artist does that to another artist,
370
1017260
2000
و وقتی یک هنرمند با یک هنرمند دیگر چنین می‌کند
16:59
it's like you're compelled to pass it on.
371
1019260
2000
مثل اینست که شما هم موظف به انتقال آن هستید.
17:01
It's like a dormant command
372
1021260
2000
مثل یک دستورالعمل خاموش
17:03
that suddenly is activated in you, like a call to Devil's Tower.
373
1023260
3000
که ناگهان در شما فعال می‌شود. مثل فراخوانده شدن از "برج شیطان"
17:06
Do unto others what's been done to you.
374
1026260
3000
برای دیگران انجام دهید آنچه را که برای شما کرده‌اند.
17:09
The best stories infuse wonder.
375
1029260
3000
بهترین داستان‌ها باعث برانگیختن حیرت می‌شوند.
17:12
When I was four years old,
376
1032260
2000
خاطره‌ی روشنی از ۴ سالگی
17:14
I have a vivid memory
377
1034260
2000
از پیدا کردن دو جای سوزن
17:16
of finding two pinpoint scars on my ankle
378
1036260
3000
بر روی قوزک پاهایم دارم.
17:19
and asking my dad what they were.
379
1039260
2000
از پدرم در موردشان پرسیدم.
17:21
And he said I had a matching pair like that on my head,
380
1041260
2000
پدرم گفت دو تای دیگر هم بر روی سرم دارم
17:23
but I couldn't see them because of my hair.
381
1043260
2000
که به خاطر موهای سرم نمی‌توانستم آنها را ببینم.
17:25
And he explained that when I was born,
382
1045260
2000
پدرم برایم شرح داد که من زودرس
17:27
I was born premature,
383
1047260
2000
بدنیا آمدم.
17:29
that I came out much too early,
384
1049260
3000
خیلی زودتر از موئد از راه رسدیم.
17:32
and I wasn't fully baked;
385
1052260
2000
و هنوز کامل نشده بودم.
17:34
I was very, very sick.
386
1054260
2000
من خیلی خیلی مریض بودم.
17:36
And when the doctor took a look at this yellow kid with black teeth,
387
1056260
3000
وقتی که دکتر چشمش به این نوزاد زرد با دندانهای سیاه افتاد
17:39
he looked straight at my mom and said,
388
1059260
2000
مستقیما به مادرم نگاه کرد و گفت
17:41
"He's not going to live."
389
1061260
3000
«این بچه زنده‌ نخواهد ماند.»
17:44
And I was in the hospital for months.
390
1064260
3000
برای چند ماه در بیمارستان بودم
17:47
And many blood transfusions later,
391
1067260
2000
و بعد از چندبار جایگزینی خون
17:49
I lived,
392
1069260
2000
من زنده ماندم
17:51
and that made me special.
393
1071260
3000
و همین مرا خاص نمود.
17:54
I don't know if I really believe that.
394
1074260
3000
مطمئن نیستم که واقعا به این گفته اعتقاد داشته باشم.
17:57
I don't know if my parents really believe that,
395
1077260
3000
یا اینکه والدینم واقعا آن را قبول دارند یا نه.
18:00
but I didn't want to prove them wrong.
396
1080260
3000
البته ضرورتی هم برای تغییر دادن عقیده آنها نمی‌بینم.
18:03
Whatever I ended up being good at,
397
1083260
3000
در هرچه که در نهایت در آن به استادی رسیدم،
18:06
I would strive to be worthy of the second chance I was given.
398
1086260
4000
با تمام وجود می‌کوشم تا لایق این فرصت دوم باشم.
18:10
(Video) (Crying)
399
1090260
4000
(ویدیو)(در حال گریه)
18:23
Marlin: There, there, there.
400
1103260
3000
مارلین: اونجا، اونجا، اونجا.
18:26
It's okay, daddy's here.
401
1106260
3000
همه چی‌ خوبه. بابا اینجاست.
18:29
Daddy's got you.
402
1109260
3000
بابا مراقبته.
18:34
I promise,
403
1114260
2000
قول می‌دم،
18:36
I will never let anything happen to you, Nemo.
404
1116260
4000
هیچ وقت اجازه ندم اتفاقی برات بیفته "نمو".
18:40
AS: And that's the first story lesson I ever learned.
405
1120260
4000
(سخنران): و این اولین درس داستان‌نویسی بود که آموختم.
18:44
Use what you know. Draw from it.
406
1124260
2000
از آنچه که می‌دانید استفاده کنید. از همان شروع کنید.
18:46
It doesn't always mean plot or fact.
407
1126260
2000
نه به مفهوم گزارش شرح حال خود،
18:48
It means capturing a truth from your experiencing it,
408
1128260
3000
بلکه به معنی دریافت حقایق آن طور که خودتان تجربه می‌کنید
18:51
expressing values you personally feel
409
1131260
3000
و نشان دادن ارزشهایی که شخصا در عماق
18:54
deep down in your core.
410
1134260
2000
وجودتان احساس می‌کنید.
18:56
And that's what ultimately led me to speaking to you
411
1136260
2000
و این چیزی است که در نهایت منجر به سخنرانی من برای
18:58
here at TEDTalk today.
412
1138260
2000
شما امروز در TEDTalk شد.
19:00
Thank you.
413
1140260
2000
با تشکر.
19:02
(Applause)
414
1142260
8000
(تشویق حاضرین)
درباره این وب سایت

این سایت ویدیوهای یوتیوب را به شما معرفی می کند که برای یادگیری زبان انگلیسی مفید هستند. دروس انگلیسی را خواهید دید که توسط معلمان درجه یک از سراسر جهان تدریس می شود. روی زیرنویس انگلیسی نمایش داده شده در هر صفحه ویدیو دوبار کلیک کنید تا ویدیو از آنجا پخش شود. زیرنویس‌ها با پخش ویدیو همگام می‌شوند. اگر نظر یا درخواستی دارید، لطفا با استفاده از این فرم تماس با ما تماس بگیرید.

https://forms.gle/WvT1wiN1qDtmnspy7