LEGO for grownups | Hillel Cooperman

هیلل کوپرمن : بازی لگو برای بزرگسالان

Translator: armin kavehei Reviewer: Maral Salehi

So, these are

خوب، این‌ها

the Dark Ages.

سال‌هاي تاریک هستند( اصطلاحي كه براي دوره بين قرن دوم تا تقريبا قرن پانزدهم اروپا به كار مي‌رود).

And the Dark Ages are the time between

و این سال‌هاي تاریک، زمانی است بین

when you put away the LEGO

وقتی که شما بازی لگو را

for the last time as a kid,

برای آخرین بار به عنوان یک کودک کنار می گذارید

and you decide as an adult that it is okay to play with a kid's toy.

تا زمانی که شما به عنوان یک فرد بالغ تصمیم میگیرید که بازی کردن با اسباب بازی کودکان مشکلی ندارد.

Started out with my then four-year-old:

[موضوع] از 4 سالگی فرزندم شروع شد

"Oh, should buy the kid some LEGO.

آیا برای کودک بازی لگو باید خرید؟

That stuff's cool."

اون وسایل خیلی باحال هستند".

Walked into the LEGO store.

در حالی که قدم به مغازه لگو فروشی گذاشته می شود

Bought him this.

اینو براش بخر

It's totally appropriate for a four-year-old.

این کاملا برای یک بچه 4 ساله مناسب است

(Laughter)

(خنده)

I think the box says --

فکر کنم روی جعبه هم نوشته شده باشه

let's see here --

بزار این جا رو ببینم

"8 to 12" on it.

8تا12 سال روش زده شده

I turn to my wife and said, "Who are we buying this for?"

من روبه همسرم کردم و گفتم: ما اینو برای کی می خریم؟

She's like, "Oh, us." I'm like, "Okay. All right. That's cool."

اون فکرش این بود:" آه خودمون" و فکر من این بود :"باشه همه چی درسته"

Pretty soon it got a little bit out of control.

خیلی زود تقريبا از کنترل خارج شد

The dining room looked like this.

اتاق غذا خوری این طوری شده بود

You walk there, and it hurts.

شما اونجا قدم می زدی و صدمه می دیدی

So we took a room downstairs in the basement

بنابر این ما زیر زمین را انتخاب کردیم

that had been used as sort of an Abu Ghraib annex.

که تا آن موقع به عنوان زندان ابو قریب ازش استفاده شده بود.

(Laughter)

(خنده)

Torture, very funny.

شکنجه، خیلی خنده داره

Wow, you guys are great.

وای شما خیلی با حال هستین

And we put down those little floor tiles,

و ما اونجا رو کفپوش كرديم

and then I went onto eBay

و بعد من به ebay رفتم

and bought 150 pounds of LEGO --

و 150 پوند بازی لگو خریدم

(Laughter)

(خنده)

which is insane.

که احمقانه هستش

My daughter -- the day we got it, I was tucking her in --

دخترم --روزی که ما اینو گرفتینم ، من داشتم می خوابوندمش--

and I said,

و گفتم

"Honey, you're my treasure."

"عزیزم، تو گنج منی"

And she said, "No, the LEGO is the treasure."

و اون گفت "نه، بازی لگو یک گنجه"

(Laughter)

(خنده)

And then she said, "Dad, we're LEGO rich."

و بعد اون گفت "بابا، ما از لحاظ لگو ثروتمنديم."

I was like, "Yeah.

و احساس من این بود "آره.

I suppose we are."

فکر کنم همينطوره."

So then once you do that

و وقتي اون رو خريدين

you're like, "Oh, crap. Where am I going to put all this?"

به خودتون میگین: " اه لعنتی . این همه چیز را کجا قرار بدم؟"

So you go to The Container Store

بنا بر این به مغازه قفسه فروشی میرین

and spend an enormous amount of money,

و مقدار زیادی پول خرج می کنید

and then you start this crazy sorting process

و سپس شروع به دسته‌بندی دیوانه‌وار می‌کنید

that never --

كه هیچ وقت تموم نميشه--

it's just nuts.

این فقط احمقانه است.

Whatever.

حالا هر چي.

So then you realize there are these conventions.

و بنا بر‌این شما متوجه مي‌شويد كه قواعدي در اين كار وجود دارد.

And you go to one of these conventions, and some dude built the Titanic.

و سراغ یکی از این قواعد می‌رين و بعضي‌ها تایتانیک ساختن.

And you're like, "Holy shit!

و فکر شما این است:" آه لعنتی"

He had to come in like a truck,

و اون می بایست مثل یک کامیون باشه

a semi, with this thing."

تا حدودی، با اینجور چیزا"

And then someone built this -- this is the Smith Tower in Seattle.

و بعد يه نفر این رو ساخت-- این برج اسمیف در سیاتل است.

Just beautiful.

خیلی زیباست.

And there's a dude selling these

و اینجا یک مرد در حال فروش این

aftermarket weapons for LEGO,

سلاح‌هاي لوازم یدکی برای لگو‌هاست،

because LEGO -- the Danish --

زیرا لگو-- اين لگو هلنديه--

no, they're not into guns.

و اون‌ها علاقه‌ای به اسلحه ندارند

But the Americans? Oh, we'll make some guns for LEGO, no problem.

اما آمریکایی ها ؟ اوه ما اسلحه برای لگو درست می‌کنیم، هیچ مسأله‌ای نیست.

And at a certain point, you look around,

و يه وقت، به اطراف نيگا میكنين،

you're like, "Whoa, this is a really nerdy crowd."

به نظرتونو ميرسه:"این یک جمع تخصصيه."

And I mean like this is a nerdy crowd,

و واقعا یک جمع تخصصيه،

but that's like a couple of levels above furries.

اما آن مانند چند طبقه بالای خز است.

(Laughter)

(خنده)

The nerds here, they get laid --

واین جا بچه مثبت ها دختر تور می کنند

except for the lady with the condoms in her pocket --

به جز اون خانوم با کاندوم در جیبش

and you say to yourself at some point,

و بعضي وقتها شما اینو به خودتون خواهید گفت

"Am I part of this group? Like, am I into this?"

آیا من عضوي از اين گروه هستم ؟ یا من به این علاقه دارم؟

And I was just like, "Yeah, I guess I am.

و من مثل این بودم:" آره فکر کنم اینجوری هستم"

I'm coming out.

و به این نتیجه رسیدم.

I'm kind of into this stuff, and I'm going to stop being embarrassed."

من به این وسایل علاقه دارم و از داشتن آن ها خجالت نمی کشم."

So then you really get into it,

و بنابر این شما واقعا به این علاقه دارید

and you're like, "Well, the LEGO people in Denmark, they've got all this software

شما به این فکر می کنید :" خوب، آدم‌هايي كه در دانمارک لگو مي‌سازند همه ی این نرم‌افزارها را ايجاد كرده‌اند

to let you build your own virtually."

که به شما اجازه می دهد که تصویر ذهنی خود را بسازید."

And so this is like this CAD program where you build it.

و بنابر این این مثل برنامه اتو کد هست که شما این را در آن برنامه درست می کنید.

And then whatever you design virtually,

و هر چه شما به صورت ذهنی طرح می کنید

you click the button and it shows up at your doorstep a week later.

شما یک کلیک می کنید و اون یک هفته ی بعد برای شما نمایش داده می شود

And then some of the designs that people do

و بعد برخي از طراحی هایی که مردم انجام می دهند

they actually sell in the store.

در واقع در مغازه به فروش می رسد

The LEGO guys don't give you any royalties, strangely,

افرادی که لگو دارند به طور عجیب با شما برخورد نمی کنند

but some user made this and then it sold.

اما بعضی از استفاده کننده ها اون را درست می کنند و به فروش می رسد

And it's pretty amazing actually.

و واقعا خیلی جالب است

Then you notice that if that

آن ها دریافته اند که اگر

LEGO-provided CAD program isn't enough,

برنامه کد فراهم شده برای لگو کافی نباشه،

there's an entire open-source, third-party,

کلي منابع باز ديگه هست، يعني شخص ثالث،

independent LEGO CAD program

برنامه لگو کد مستقل،

that lets you do 3D modeling

که به شما اجازه می دهد طراحی 3 بعدی کنید

and 3D rendering

و 3 یعدی سازی

and make, in fact, movies out of LEGO,

و از لگوها فیلم بسازيد،

3D films

فیلم 3 بعدی

of which there are thousands on YouTube,

که هزاران مورد از این فیلم ها روی یو تیوب هست

and some of them sort of mimicking famous films

که بعضی از آنها تقلیدی از فیلم های معروف است

and some totally original content --

و یک سری کاملا اصل هستند

just beautiful --

خيلي زیباست..

and people recreating all sorts of things.

و مردم چنين چيزهايي رو دوباره خلق مي‌كنند.

I have to take a moment.

يه لحظه صبر كنيد.

I love the guy who's like running away

من اون فردی را دوست دارم که با

with his clasps, his hooks.

تمام وجود فرار می‌کند.

Okay. Anyway.

اوکی به هر حال.

(Laughter)

(خنده )

There's a whole programming language and robotics tool,

زبان‌های برنامه نویسی و ابزار رباتیک فراواني وجود دارد،

so if you want to teach someone how to program,

اگه بخواهید به کسی آموزش بدهید که چگونه برنامه بریزد

kid, adult, whatever it is.

بچه ، فرد بالغ ، یا هر چیز دیگري كه باشد.

And the guy that made this,

و فردی که اینو درست کرد

he made a slot machine out of LEGO.

در واقع یک ماشین پول‌سازي با لگو درست کرده است.

And I don't mean he made LEGO that looked like a slot machine;

و منظور من این نیست که لگويي درست كرده كه شبيه دستگاه پول‌سازيه؛

I mean he made a slot machine out of LEGO.

منظورم این است که از لگو پول درآوردن رو ايجاد كرده.

The insides were LEGO.

داخلش تماما لگو است.

There's people getting drunk building LEGO,

و افرادی هستن که موقع درست كردن لگو مست مي‌كنند،

and you've got to finish the thing before you puke.

اونوقت بايد قبل از بالا آوردن كارتان رو تموم کنید.

There's a whole gray market for LEGO,

و این همه بازار سیاه برای لگو

thousands of home-based businesses.

و هزاران تجارت كار در منزل بر پایه‌ی این شكل مي‌گيرد.

And some people will fund their entire LEGO habit

و بعضي آدمها كل عادت بازی لگوي آنها

by selling the little guy,

فروش آدمك‌هاي لگوهاشونه،

but then you have no guys in your ships.

اما اونوقت دیگر آدمكي در كشتي‌تون باقي نمي‌مونه.

And then, just some examples. This stuff really is sculpture.

و این جا یک سری مثال هست . و این وسایل واقعا 3 بعدی است

This is amazing what you can do.

این خیلی جالب است که چه می توانید با آن انجام دهید.

And don't kid yourself:

و خودتون را مسخره نکنید:

some architectural details, incredible organic shapes

با برخي جزئیات معماری، شكل‌های ارگانيك خارق‌العاده

and just, even, nature out of, again, little blocks.

و دوباره طبیعت را با قطعه‌های کوچک ساختن.

This is my house.

این خانه‌ی من است.

And this is my house.

و این هم خانه‌ی من است.

I was afraid a car was going to come smash it

و من نگران این بودم که یک ماشین بیاید و اونو داغون کند

as I was taking a picture for you guys.

در حالی که داشتم برای شما عکس می گرفتم.

Anyway, I'm out of time.

به حر حال وقت من تموم است.

But just very quickly --

اما، خیلی سریع،

we'll just see if I can do this quick.

ببینیم که من میتوانم اونو سریع انجام بدم.

Because there aren't enough TED logos around here.

چون اين دور و بر لگوي TED به اندازه كافي نيست.

(Laughter)

(خنده)

Let's see here.

بیایید این جا را ببینیم.

Okay.

اوکی.

Ta-da.

پایان

(Applause)

(تشویق)