My son was a Columbine shooter. This is my story | Sue Klebold | TED

12,235,632 views ・ 2017-02-27

TED


لطفا برای پخش فیلم روی زیرنویس انگلیسی زیر دوبار کلیک کنید.

Translator: Nima Pourreza Reviewer: soheila Jafari
00:12
The last time I heard my son's voice
0
12900
2496
آخرین باری که صدای پسرم را شنیدم
00:15
was when he walked out the front door
1
15420
2336
زمانی بود که او از در جلو خارج شد
00:17
on his way to school.
2
17780
1280
در مسیرش به مدرسه
00:20
He called out one word in the darkness:
3
20300
2200
او کلمه ایی به طور نامشخص گفت
00:23
"Bye."
4
23140
1200
"خدا حافظ."
00:24
It was April 20, 1999.
5
24820
3000
آن زمان ۲۰ آوریل ۱۹۹۹ بود.
00:28
Later that morning, at Columbine High School,
6
28700
3056
بعد از آن صبح، در دبیرستان کُلمباین
00:31
my son Dylan and his friend Eric
7
31780
2936
پسرم دیلان و دوستش اریک
00:34
killed 12 students and a teacher
8
34740
2320
دوازده دانش آموز و یک معلم را کشتند
00:38
and wounded more than 20 others before taking their own lives.
9
38100
3680
و قبل از گرفتن زندگی آن ها بیش از ۲۰ نفر دیگر را نیز مجروح کردند
00:42
Thirteen innocent people were killed,
10
42980
3056
۱۳ بیگناه کشته شدند
00:46
leaving their loved ones in a state of grief and trauma.
11
46060
3200
افرادی را که آنان را دوست داشتند در غم و آسیب روحی گذاشتند.
00:50
Others sustained injuries,
12
50140
1856
دیگران متحمل آسیب ها شدند،
00:52
some resulting in disfigurement and permanent disability.
13
52020
4040
بعضی منجر به نفص عضو و ازکارافتادگی دایمی
00:57
But the enormity of the tragedy
14
57660
1816
اما اندازه شرارت این فاجعه
00:59
can't be measured only by the number of deaths and injuries that took place.
15
59500
4120
را فقط با تعداد کشته و زخمی شدگان که صورت گرفت، نمیتوان سنجید.
01:04
There's no way to quantify the psychological damage
16
64540
3416
راهی برای محاسبه اندازه آسیب های روانی
01:07
of those who were in the school,
17
67980
1936
کسانی که در آن مدرسه بودند،
01:09
or who took part in rescue or cleanup efforts.
18
69940
3360
یا کسانی که در عملیات پاکسازی و نجات شرکت داشتند، وجود ندارد.
01:14
There's no way to assess the magnitude of a tragedy like Columbine,
19
74100
3640
راهی برای ارزیابی شدت فاجعه ایی همچون کُلمباین وجود ندارد،
01:18
especially when it can be a blueprint
20
78500
2256
مخصوصا زمانی که این حادثه بر اساس ایده ایی
01:20
for other shooters who go on to commit atrocities of their own.
21
80780
3440
از قاتلی دیگر بود که مرتکب جنایات وحشتناک خود شده بود
01:25
Columbine was a tidal wave,
22
85420
1840
حادثه کلمباین یک موج جز و مدی بود
01:28
and when the crash ended,
23
88020
1256
وقتی حادثه به پایان رسید.
01:29
it would take years for the community and for society
24
89300
3936
سال ها طول کشید تا جامعه
01:33
to comprehend its impact.
25
93260
1720
آثار آن را درک کند.
01:36
It has taken me years to try to accept my son's legacy.
26
96540
4120
برای من سالها طول کشید تا تلاش کنم آثار کار پسرم را قبول کنم.
01:41
The cruel behavior that defined the end of his life
27
101580
3136
(پسرم) رفتار وحشتناکی که در انتهای زندگی اش مرتکب شده بود
01:44
showed me that he was a completely different person from the one I knew.
28
104740
3560
به من نشان داد که او کاملا با آنچیزی که شناخته بودم متفاوت بود
01:49
Afterwards people asked,
29
109420
2376
بعد از آن مردم از من پرسیدند
01:51
"How could you not know?
30
111820
1760
"چطور ممکن بود که تو نمیدانستی؟"
01:54
What kind of a mother were you?"
31
114380
1560
"تو چه نوع مادری بودی؟"
01:57
I still ask myself those same questions.
32
117060
2640
من هنوز هم آن سوالات را از خودم می پرسم
02:00
Before the shootings, I thought of myself as a good mom.
33
120900
2880
قبل از تیراندازی، من فکر میکردم که مادر خوبی هستم
02:04
Helping my children become caring,
34
124580
2456
که به فرزندش کمک میکند، بزرگسال غم خوار
02:07
healthy, responsible adults
35
127060
2336
سالم و مسئولیت پذیر بار بیاید
02:09
was the most important role of my life.
36
129420
3480
که آنها از پایه های اساسی زندگی من بودند.
02:13
But the tragedy convinced me that I failed as a parent,
37
133580
3320
اما فاجعه من را متقاعد کرد که در مادر بودن شکست خوردم
02:17
and it's partially this sense of failure that brings me here today.
38
137660
3720
و بخشی از این حس شکست مرا امروز به اینجا آورده است
02:23
Aside from his father,
39
143060
1256
جدا از پدرش،
02:24
I was the one person who knew and loved Dylan the most.
40
144340
3560
من تنها کسی بودم که دیلان را از همه بیشتر می شناختم و دوست می داشتم.
02:28
If anyone could have known what was happening,
41
148620
2256
اگر کسی می توانست بفهمد چه اتفاقی افتاده است،
02:30
it should have been me, right?
42
150900
1720
باید ان کس من می بودم، درسته ؟
02:33
But I didn't know.
43
153820
1200
ولی من نمی دونستم.
02:37
Today, I'm here to share the experience
44
157260
1896
من امروز اینجا هستم تجربه ای را به میان بگذارم
02:39
of what it's like to be the mother of someone who kills and hurts.
45
159180
3720
از اینکه مادر کسی که کشته و آسیب زده به چه می ماند.
02:44
For years after the tragedy, I combed through memories,
46
164020
3856
برای سالیان بعد از ان فاجعه، من درگیر خاطرات شدم
02:47
trying to figure out exactly where I failed as a parent.
47
167900
3600
تا سعی کنم بفهمم دقیقا کجا را به عنوادن والد شکست خوردم.
02:52
But there are no simple answers.
48
172100
2736
اما پاسخی مشخصی در آن وجون ندارد.
02:54
I can't give you any solutions.
49
174860
1920
من نمی توانم راه حلی برایتان بیاورم
02:57
All I can do
50
177340
1200
تمام کاری که میتوانم انجام دهم
02:59
is share what I have learned.
51
179580
2360
به اشتراک گذاشتن انچه که یاد گرفته ام است.
03:03
When I talk to people who didn't know me before the shootings,
52
183260
3616
وقتی من با مردمی که قبل از کشتار من را نمی شناختند صحبت میکنم
03:06
I have three challenges to meet.
53
186900
1800
با سه چالش روبرو هستم
03:09
First, when I walk into a room like this,
54
189460
3200
نخست، وقتی من داخل اتاقی مثل اینجا میشوم،
03:13
I never know if someone there has experienced loss
55
193300
3576
نمیدانم آیا کسی در آنجاست که تجربه از دست دادن (عزیزی)
03:16
because of what my son did.
56
196900
1720
بخاطرکاری که پسرم انجام داده
03:19
I feel a need to acknowledge the suffering caused by a member of my family
57
199900
4136
من احساس میکنم نیاز است پاسخگو باشم در مورد مصیبتی که یکی از اعضای خانواده ام باعث آن بوده است
03:24
who isn't here to do it for himself.
58
204060
2200
کسی که الان اینجا نیست تا خودش این کار را انجام دهد.
03:26
So first, with all of my heart,
59
206900
2560
پس در ابتدا، با تمام قلبم،
03:30
I'm sorry if my son has caused you pain.
60
210140
3240
متاسفم اگر پسرم باعث درد برای شماست.
03:35
The second challenge I have
61
215460
1760
دومین چالشی که دارم
03:37
is that I must ask for understanding and even compassion
62
217860
3720
این است که باید از آنها (شنوندگان) بخواهم درک کنند و حتی غم خواری کنند
03:42
when I talk about my son's death as a suicide.
63
222380
3240
زمانی که من درمورد مرگ پسرم به عنوان خودکشی (انتحاری) صحبت میکنم.
03:46
Two years before he died,
64
226300
2136
دو سال قبل از مرگش،
03:48
he wrote on a piece of paper in a notebook
65
228460
2216
او بر روی تکه کاغذی در دفتر یادداشت نوشته بود
03:50
that he was cutting himself.
66
230700
1560
که خودش را می کشد.
03:53
He said that he was in agony
67
233020
1616
او می گفت که در عذاب می کشد.
03:54
and wanted to get a gun so he could end his life.
68
234660
2640
و یک اسلحه می خواهد تا بتواند به زندگی اش پایان دهد.
03:57
I didn't know about any of this until months after his death.
69
237980
3760
من هیچکدام از اینهارا تا چند ماه بعد از مرگش نمی دانستم
04:02
When I talk about his death as a suicide,
70
242540
3416
وقتی من در مورد مرگ او به عنوان خودکشی انتحاری صحبت می کنم،
04:05
I'm not trying to downplay the viciousness he showed at the end of his life.
71
245980
4040
در این تلاش نیستم که شرارتی که دراواخر زندگی اش انجام داد را کم کنم
04:10
I'm trying to understand
72
250660
1976
من تلاش میکنم تا بفهمم
04:12
how his suicidal thinking
73
252660
2096
چگونه افکار خودکشی او
04:14
led to murder.
74
254780
1440
منجر به کشتن دیگران شد.
04:16
After a lot of reading and talking with experts,
75
256900
3216
بعد از خواندن و صحبت کردن بسیار با کارشناسان
04:20
I have come to believe
76
260140
1656
من اعتقاد پیدا کردم
04:21
that his involvement in the shootings was rooted not in his desire to kill
77
261820
4720
که نقش او در تیراندازی ریشه ای در آرزوی قتل (دیگران) نداشت
04:27
but in his desire to die.
78
267300
1680
بلکه (ریشه در) آرزوی او در مرگش بود
04:30
The third challenge I have when I talk about my son's murder-suicide
79
270140
5296
سومین چالشی که من هنگام صحبت درمورد کشتار انتحاری پسرم دارم
04:35
is that I'm talking about mental health --
80
275460
2920
این است که من در مورد سلامت روانی... (بغض گوینده)
04:39
excuse me --
81
279500
1216
منو ببخشید
04:40
is that I'm talking about mental health,
82
280740
2616
این است که من درمورد سلامت روانی،
04:43
or brain health, as I prefer to call it, because it's more concrete.
83
283380
4176
یا سلامت مغزی، من به این اسم ترجیح می دهم، چون اینطوی درست تر است.
04:47
And in the same breath, I'm talking about violence.
84
287580
3736
و در یک کلام، من در مورد خشونت حرف میزنم.
04:51
The last thing I want to do is to contribute to the misunderstanding
85
291340
3576
آخزین چیزی که من میخواهم انجام بدم اینه که همکاری کنم در سوءتفاهمی
04:54
that already exists around mental illness.
86
294940
3216
که هنوز در اطراف بیماری های روانی وجود داد
04:58
Only a very small percent of those who have a mental illness
87
298180
4776
فقط یک درصد کمی از افرادی که بیماری روانی دارند
05:02
are violent toward other people,
88
302980
2240
نسبت به دیگران خشونت دارند،
05:06
but of those who die by suicide,
89
306620
3136
اما کسانی که در اثر خودکشی انتحاری میمیرند،
05:09
it's estimated that about 75 to maybe more than 90 percent
90
309780
4216
پیشبینی میشود۷۵٪ یا بیش ۹۰٪ باشند
05:14
have a diagnosable mental health condition of some kind.
91
314020
3400
که علایم قابل تشخیص شرایط سلامت روانی را به نوعی دارند.
05:18
As you all know very well,
92
318500
1256
همانگونه که بخوبی می دانید،
05:19
our mental health care system is not equipped to help everyone,
93
319780
2960
سیستم سلامت روانی ما برای کمک به هرکسی تجهیز نشده است،
05:23
and not everyone with destructive thoughts
94
323820
2496
و تمامی افرادی با افکار مخرب
05:26
fits the criteria
95
326340
1736
با شاخص ها تناسب پیدا نمی کنند
05:28
for a specific diagnosis.
96
328100
2160
برای یک تشخیص خاص.
05:31
Many who have ongoing feelings
97
331020
2016
تمام کسانی که احساسات مداومی
05:33
of fear or anger or hopelessness
98
333060
3736
از وحشت یا عصبانیت یا ناامیدواری دارند
05:36
are never assessed or treated.
99
336820
1880
هیچوقت تشخیص و درمان نمیشوند.
05:39
Too often, they get our attention only if they reach a behavioral crisis.
100
339460
4640
اکثراً، آنها هنگامی توجه ما را جلب میکنند که به یک شرایط بحران رفتاری می رسند.
05:45
If estimates are correct
101
345220
2056
اگر پیشبینی ها درست باشند
05:47
that about one to two percent of all suicides
102
347300
2936
که درحدود یک یا دو درصد از تمام خودکشی ها
05:50
involves the murder of another person,
103
350260
2080
شامل قتل دیگران می شوند،
05:53
when suicide rates rise, as they are rising for some populations,
104
353900
3920
وقتی نرخ خودکشی رشد میکند،همانگونه که در بعضی جوامع در حال رشد هستند،
05:58
the murder-suicide rates will rise as well.
105
358540
2680
نرخ خودکشی همراه با قتل نیز بالا خواهد رفت
06:02
I wanted to understand what was going on in Dylan's mind prior to his death,
106
362340
5496
من میخواهم بدانم چه چیزی در ذهن دیلان قبل از مرگش روی داد،
06:07
so I looked for answers from other survivors of suicide loss.
107
367860
3720
پس من به دنبال پاسخ افرادی که در حمله انتحاری زنده مانده بودند، گشتم
06:13
I did research and volunteered to help with fund-raising events,
108
373460
4536
من جستجو کردم و در رویدادهای خیریه ایی برای کمک داوطلب شدم.
06:18
and whenever I could,
109
378020
1776
و در این زمان من توانستم
06:19
I talked with those who had survived their own suicidal crisis
110
379820
4496
با کسی که در یک بحران انتحاری زنده مانده بود صحبت کنم.
06:24
or attempt.
111
384340
1200
یا تلاش کردم (صحبت کنم)
06:26
One of the most helpful conversations I had
112
386660
2216
یکی از موفق ترین گفتگو هایی که داشتم
06:28
was with a coworker
113
388900
1456
با یک همکار بود
06:30
who overheard me talking to someone else
114
390380
1905
کسی که گوش ایستاده بود در هنگام صحبت من با فرد دیگری
06:32
in my office cubicle.
115
392309
1200
در اطاقک دفترم.
06:34
She heard me say that Dylan could not have loved me
116
394580
3416
او شنید که من گفتم: دیلان نمیتوانست من را دوست داشته باشد
اگر میتوانست کاری به آن وحشتناکی انجام دهد، که انجام داد.
06:38
if he could do something as horrible as he did.
117
398020
2760
06:41
Later, when she found me alone,
118
401820
1800
بعد، وقتی او مرا تنها یافت
06:44
she apologized for overhearing that conversation,
119
404580
2456
او بخاطر استراق سعع آن مکالمات معذرت خواست
06:47
but told me that I was wrong.
120
407060
1560
اما او به من گفت که در اشتباهم
06:49
She said that when she was a young, single mother
121
409700
2616
او گفت وقتی جوان بود، مادر تنها
06:52
with three small children,
122
412340
1440
با سه بچه کوچک،
06:54
she became severely depressed and was hospitalized to keep her safe.
123
414420
4640
به شدت افسرده شد و برای حفظ سلامتی در بیمارستان بستری شد
06:59
At the time, she was certain
124
419820
2296
در این زمان، او مطمئن بود
07:02
that her children would be better off if she died,
125
422140
3256
که فرزندانش بهتر خواهند بود اگر بمیرد،
07:05
so she had made a plan to end her life.
126
425420
2240
بنابرین نقشه ای برای اتمام زندگی اش کشید
07:08
She assured me that a mother's love was the strongest bond on Earth,
127
428700
4056
او به من اطمینان داد عشق مادر قوی ترین رابطه در زمین است
07:12
and that she loved her children more than anything in the world,
128
432780
3040
و او فرزندش را بیش از هرچیزی در دنیا دوست داشت
07:16
but because of her illness,
129
436460
2216
اما بخاطر بیماری اش،
07:18
she was sure that they would be better off without her.
130
438700
2840
او اطمینان داشت که اگر نباشد آنها بهتر خواهند بود
07:23
What she said and what I've learned from others
131
443500
2376
چیزی که او گفت و چیزهایی که از دیگران یاد گرفتم
07:25
is that we do not make the so-called decision or choice
132
445900
4736
این بود که ما انتخاب و به اصطاح تصمیم
07:30
to die by suicide
133
450660
1576
برای مردن به وسیله خودکشی
07:32
in the same way that we choose what car to drive
134
452260
2856
را ازهمان راهی که تصمیم به چه ماشینی راندن
07:35
or where to go on a Saturday night.
135
455140
2120
یا کجا برای شب شنبه رفتن، نمیگیریم.
07:38
When someone is in an extremely suicidal state,
136
458180
3096
وقتی کسی بشدت در حالت خودکشی است
07:41
they are in a stage four medical health emergency.
137
461300
4520
آنها در وضعیت 4 اضطراری برای سلامت پزشکی هستند
07:46
Their thinking is impaired and they've lost access to tools of self-governance.
138
466500
4480
افکار انها ضعیف شده و آنها دسترسی به ابزارهای خود-مدیریتی را از دست داده اند
07:52
Even though they can make a plan and act with logic,
139
472140
3176
حتی با اینکه انها می توانند با منطق برنامه ریزی و عمل کنند
07:55
their sense of truth is distorted by a filter of pain
140
475340
3936
اما احساس آنان از حقیقت با یک فیلتری از درد مختل شده است
07:59
through which they interpret their reality.
141
479300
2600
که واقعیت را برای انها (بگونه ایی دیگر) تفسیر میکند
08:02
Some people can be very good at hiding this state,
142
482700
3656
بعضی از مردم میتوانند به خوبی این احساس را مخفی کنند،
08:06
and they often have good reasons for doing that.
143
486380
2360
و آنها معمولا دلیل خوبی برای این کار دارند
08:10
Many of us have suicidal thoughts at some point,
144
490660
3176
بیشتر ما در زمانی افکار خودکشی داریم
08:13
but persistent, ongoing thoughts of suicide
145
493860
3496
اما مقاومت در برابر افکار خودکشی
08:17
and devising a means to die
146
497380
2216
و به وجود آوردن یک معنی برای زندگی کردن
08:19
are symptoms of pathology,
147
499620
2336
نشانه هایی از علم آسیب شناسی هستند
08:21
and like many illnesses,
148
501980
1896
و مانند بسیاری از بیماری ها،
08:23
the condition has to be recognized and treated
149
503900
2760
علایم باید شناسایی شده و درمان شوند
08:27
before a life is lost.
150
507340
1520
قبل از، از دست دادن زندگی
08:30
But my son's death was not purely a suicide.
151
510420
2840
اما مرگ پسر من،به تنهایی یک خودکشی نبود
08:34
It involved mass murder.
152
514020
1760
بلکه کشتار عظیمی را نیز شامل بود
08:36
I wanted to know how his suicidal thinking became homicidal.
153
516900
5880
من میخواستم بدانم چگونه افکار خودکشی او تبدیل به آدم کشی شد
08:43
But research is sparse and there are no simple answers.
154
523740
3160
اما تحقیقات پراکنده است و پاسخ مشخصی نیست
08:48
Yes, he probably had ongoing depression.
155
528060
2919
بله، او شاید افسردگی رو به وقوع داشت.
08:52
He had a personality that was perfectionistic and self-reliant,
156
532499
5561
او شخصیت کمال گرا و متکی به خود داشت.
08:58
and that made him less likely to seek help from others.
157
538940
3760
و آن ها او تبدیل به کسی کرده بود که کمتر از دیگران کمک طلب میکرد
09:03
He had experienced triggering events at the school
158
543700
3456
او تجربه اتفاقات محرکی در مدرسه داشت
09:07
that left him feeling debased and humiliated and mad.
159
547180
5400
که احساس خواری، تحقیر، عصبیت را در او گذاشت
09:13
And he had a complicated friendship
160
553980
3256
او روابط دوستانه پیچیده ای داشت
09:17
with a boy who shared his feelings of rage and alienation,
161
557260
4336
با یک پسری ( اریک) که احساسات بیگانه ستیزی و خشم در او ایجاد شده بود،
09:21
and who was seriously disturbed,
162
561620
3096
کسی که شدیدا پریشان بود،
09:24
controlling and homicidal.
163
564740
1880
در کنترل(خود) و آدم کشی کردن
09:28
And on top of this period in his life
164
568100
2856
و در اوج این دوره زندگی اش
09:30
of extreme vulnerability and fragility,
165
570980
3160
از آسیپ پذیری و شکنندگی
09:35
Dylan found access to guns
166
575100
2376
دیلان به اسلحه دسترسی پیدا کرد
09:37
even though we'd never owned any in our home.
167
577500
2160
که البته ما هرگز (سلاح) برای خودمان در خانه نداشتیم.
09:40
It was appallingly easy for a 17-year-old boy to buy guns,
168
580620
5216
این وحشتناک است که یک پسر 17 ساله به راحتی بتواند اسلحه بخرد
09:45
both legally and illegally, without my permission or knowledge.
169
585860
4640
در هر دو حالت، قانونی یا غیر قانونی، بدون اجازه من یا با آگاهی
09:51
And somehow, 17 years and many school shootings later,
170
591700
4520
و هرترتیبی که هست، پسران ۱۷ ساله و بعد کلی تیراندازی در مدارس
09:56
it's still appallingly easy.
171
596900
1800
هنوز هم به طور وحشتناکی(این کار)آسان است
10:00
What Dylan did that day broke my heart,
172
600980
2720
آنچیزی که آن روز دیلان انجام داد، قلب مرا شکست
10:05
and as trauma so often does,
173
605060
1856
و همچون یک آسیب روحی روانی عمل میکند،
10:06
it took a toll on my body and on my mind.
174
606940
2960
آن (حادثه) عوارضی بر روی بدن و ذهنم گذاشت.
10:11
Two years after the shootings, I got breast cancer,
175
611180
2440
دو سال بعد از تیراندازی، من سرطان پستان گرفتم،
10:15
and two years after that, I began to have mental health problems.
176
615020
3360
و دو سال بعد ا آن، من شروع کردم به داشتن مشکلات روانی
10:20
On top of the constant, perpetual grief
177
620300
3416
علاوه بر غم ثابت و همیشگی،
10:23
I was terrified that I would run into a family member
178
623740
3576
من وحشت داشتم از اینکه بروم به جمع خانواده ایی
10:27
of someone Dylan had killed,
179
627340
2056
کسانی که دیلان کشت،
10:29
or be accosted by the press
180
629420
2376
یا با مطبوعات مواجه بشوم.
10:31
or by an angry citizen.
181
631820
1480
یا با شهروندان عصبانی
10:34
I was afraid to turn on the news,
182
634740
2576
من از روشن کردن اخبار می ترسیدم،
10:37
afraid to hear myself being called a terrible parent or a disgusting person.
183
637340
4960
از اینکه بشنوم مرا به عنوان یک مادر وحشتناک یا فردی نفرت انگیز صدا میکنند
10:45
I started having panic attacks.
184
645140
2040
من شروع به داشتن حملات ترس و وحشت کردم.
10:49
The first bout started four years after the shootings,
185
649060
4176
اولین کشمکش چهار سال بعد از تیراندازی شروع شد
10:53
when I was getting ready for the depositions
186
653260
2536
وقتی من آماده برای بازجویی ها شدم
10:55
and would have to meet the victims' families face to face.
187
655820
2800
و می باید خانواده های قربانیان را چهره به چهره می دیدم.
10:59
The second round started six years after the shootings,
188
659420
3376
دور بعدی شش سال بعد از تیراندازی شروع شد،
11:02
when I was preparing to speak publicly about murder-suicide
189
662820
3456
وقتی که من آماده شدم برای صحبت های همگانی در مورد کشتار انتحاری
11:06
for the first time at a conference.
190
666300
2000
برای اولین بار در یک کنفرانس.
11:09
Both episodes lasted several weeks.
191
669340
2400
هر دو این دوره ها چندین هفته طول کشیدند.
11:13
The attacks happened everywhere:
192
673980
2136
حملات (عصبی) در هرجایی اتفاق می افتادند
11:16
in the hardware store, in my office,
193
676140
3296
در فرشگاه سخت افزار(ابزارآلات)، در دفترم،
11:19
or even while reading a book in bed.
194
679460
2040
یا حتی هنگام خواندن کتاب در تخت خواب
11:22
My mind would suddenly lock into this spinning cycle of terror
195
682420
5056
ذهنم ناگهان در دایره ایی چرخان از وحشت قفل میکرد.
11:27
and no matter how I hard I tried
196
687500
2096
و تفاوتی نمی کرد چقدر من سخت تلاش می کردم
11:29
to calm myself down or reason my way out of it,
197
689620
4056
تا خودم را آرام کنم یا در مواجه با ان پیروز شوم
11:33
I couldn't do it.
198
693700
1280
من نمی توانستم انجامش بدهم
11:36
It felt as if my brain was trying to kill me,
199
696260
2560
احساسی همچون اینکه مغزم تلاش میکرد مرا بکشد
11:39
and then, being afraid of being afraid
200
699740
2576
و سپس ، ترس از هراسان شدن
11:42
consumed all of my thoughts.
201
702340
1800
تمام افکار من را از پا در آورد.
11:45
That's when I learned firsthand
202
705020
1896
آن زمان بود که من مسقتیماً یاد گرفتم
11:46
what it feels like to have a malfunctioning mind,
203
706940
2440
داشتن یک مغز خراب چه حسی دارد
11:50
and that's when I truly became a brain health advocate.
204
710460
3480
و آن زمانی بود که من واقعا مدافع سلامت مغزی بودم
11:55
With therapy and medication and self-care,
205
715580
2976
با درمان و دارو و خود مراقبتی
11:58
life eventually returned
206
718580
1816
در نهایت زندگی تغییر کرد
12:00
to whatever could be thought of as normal under the circumstances.
207
720420
3480
به آنچه که میتوان پنداشت حالت عادی تحت شرایط(خاص).
وقتی من به عقب نگاه میکنم به تمامی انچه که اتفاق افتاد،
12:05
When I looked back on all that had happened,
208
725060
2056
12:07
I could see that my son's spiral into dysfunction
209
727140
3560
من می توانستم مارپیچ (رفتار) پسرم را در اختلال عملکرد ببینم
12:11
probably occurred over a period of about two years,
210
731500
3496
که شاید در مدت تقریبی بیش از دو سال رخ داد
12:15
plenty of time to get him help,
211
735020
2160
مقدار کافی از زمان برای کمک به او (فراهم بود)
12:18
if only someone had known that he needed help
212
738100
3016
اگر یک نفر می دانست که او کمک نیاز دارد
12:21
and known what to do.
213
741140
1320
ومیدانست چه چیزی انجام دهد.
12:27
Every time someone asks me,
214
747500
2576
هر زمان کسی از من میپرسد،
12:30
"How could you not have known?",
215
750100
2456
"چطور تو نتوانستی بفهمی؟"
12:32
it feels like a punch in the gut.
216
752580
2000
احساسی مثل منگنه زدن به دل و روده می ماند
12:35
It carries accusation and taps into my feelings of guilt
217
755660
4536
آن(جمله) با خود اتهام دارد و به احساسات گناه من ضربه ای وارد میکند
12:40
that no matter how much therapy I've had
218
760220
2496
اهمیتی ندارد که چقدر درمان داشته ام
12:42
I will never fully eradicate.
219
762740
1920
من هرگز نخواهم توانست(آن حس) را از بین ببرم
12:45
But here's something I've learned:
220
765700
1620
اما آین چیزی است که یاد گرفتم:
12:48
if love were enough
221
768540
1856
اگر عشق به اندازه کافی باشد
12:50
to stop someone who is suicidal
222
770420
2136
برای متوقف کردن کسی که خودکشی میکند
12:52
from hurting themselves,
223
772580
1440
از آسیب زدن به خودش
12:54
suicides would hardly ever happen.
224
774820
2200
خودکشی بشدت همواره اتفاق خواهد افتاد
12:58
But love is not enough,
225
778140
1800
بلکه عشق کافی نیست
13:01
and suicide is prevalent.
226
781060
1760
و خودکشی برنده است
13:03
It's the second leading cause of death
227
783500
2816
این (خودکشی) دومین علت اصلی مرگ و میر است
13:06
for people age 10 to 34,
228
786340
2200
برای افرادی در سن ۱۰ تا ۳۴
13:09
and 15 percent of American youth
229
789460
2656
و ۱۵ درصد از جوانان آمریکایی
13:12
report having made a suicide plan
230
792140
2736
که گذارش شده است نقشه خودکشی میکشیدند
13:14
in the last year.
231
794900
1200
در سال گذشته.
13:17
I've learned that no matter how much we want to believe we can,
232
797980
4120
من یاد گرفته ام که اهمیتی ندارد چقدر ما میخواهیم اعتقاد داشته باشیم که میتوانیم،
13:22
we cannot know or control
233
802820
2816
ما نمیتوانیم بفهمیم یا کنترل کنیم
13:25
everything our loved ones think and feel,
234
805660
1960
هرچیزی که فرد عزیز ما فکر یا احساس میکند،
13:28
and the stubborn belief that we are somehow different,
235
808580
3120
و اعتقاد لجوجانه این است که ما فکر میکنیم به طریقی متفاوت هستیم
13:32
that someone we love would never think of hurting themselves
236
812380
3416
کسی که ما دوستش داریم، هرگز به فکر آسیب زدن به خودش نخواهد افتاد
13:35
or someone else,
237
815820
1200
یا کسی دیگر،
13:37
can cause us to miss
238
817900
2016
میتواند باعث از دست دادن
13:39
what's hidden in plain sight.
239
819940
1800
آن چیزی شود که به راحتی دیده میشود.
13:43
And if worst case scenarios do come to pass,
240
823660
3440
و اگربدترین شکل قضیه در حال اتفاق افتادن باشد،
13:48
we'll have to learn to forgive ourselves for not knowing
241
828340
3896
ما باید یاد بگیریم که ببخشیم خودمان را برای ندانستن
13:52
or for not asking the right questions
242
832260
2696
یا برای نپرسیدن سوال های درست
13:54
or not finding the right treatment.
243
834980
2720
یا پیدا نکردن معالجه های درست است.
13:59
We should always assume
244
839060
1256
ما باید همیشه فرض کنیم
14:00
that someone we love may be suffering,
245
840340
2640
کسی که ما دوستش داریم شاید در رنج است
14:03
regardless of what they say
246
843700
2616
بدون در نظر گرفتن آنچیزی که آنها میگوید
14:06
or how they act.
247
846340
1240
یا چگونه رفتار میکنند.
14:08
We should listen with our whole being,
248
848540
2120
ما باید گوش بدهیم با تمام وجودمان،
14:11
without judgments,
249
851620
1200
بدون داوری،
14:13
and without offering solutions.
250
853500
2120
و بدون ارائه راه حل ها،
14:19
I know that I will live with this tragedy,
251
859180
3216
من میدانم که با این مصیبت زندگی خواهم کرد،
14:22
with these multiple tragedies,
252
862420
1936
با این مصیبت‌های متعدد،
14:24
for the rest of my life.
253
864380
1560
برای بقیه زندگی ام.
14:27
I know that in the minds of many,
254
867140
2000
من میدانم که در ذهن بسیاری،
14:32
what I lost can't compare to what the other families lost.
255
872900
3760
آنچیزی که من از دست داده ام قابل مقایسه با آنچه که خانواده های دیگر از دست داده اند چیزی نیست.
14:38
I know my struggle doesn't make theirs any easier.
256
878060
2600
من میدانم که کشمکش من (درد) آنها را هیچگونه آسان تر نمی کند.
14:42
I know there are even some who think I don't have the right to any pain,
257
882820
5376
من میدانم که آنجا کسی است که حتی فکر میکند من حق هیچ نوع دردی را ندارم
14:48
but only to a life of permanent penance.
258
888220
2840
اما فقط برای زندگی از ندامت دائمی
14:53
In the end what I know comes down to this:
259
893620
2680
در آخر آنچیزی که میدانم از این می آید:
14:57
the tragic fact is that even the most vigilant and responsible of us
260
897140
6176
حقیقت غم انگیز این است که، حتی افراد بسیار حساس و مسئولیت پذیری از ما
15:03
may not be able to help,
261
903340
1920
شاید نتوانند کمکی بکنند،
15:06
but for love's sake,
262
906660
2176
اما بخاطرعشق،
15:08
we must never stop trying
263
908860
2176
ما نباید هیچوقت دست از تلاش کردن برداریم
15:11
to know the unknowable.
264
911060
1480
برای فهمیدن ندانسته ها.
15:13
Thank you.
265
913380
1216
متشکرم.
15:14
(Applause)
266
914620
2160
(تشویق حضار)
درباره این وب سایت

این سایت ویدیوهای یوتیوب را به شما معرفی می کند که برای یادگیری زبان انگلیسی مفید هستند. دروس انگلیسی را خواهید دید که توسط معلمان درجه یک از سراسر جهان تدریس می شود. روی زیرنویس انگلیسی نمایش داده شده در هر صفحه ویدیو دوبار کلیک کنید تا ویدیو از آنجا پخش شود. زیرنویس‌ها با پخش ویدیو همگام می‌شوند. اگر نظر یا درخواستی دارید، لطفا با استفاده از این فرم تماس با ما تماس بگیرید.

https://forms.gle/WvT1wiN1qDtmnspy7