Wadah Khanfar: A historic moment in the Arab world

Translator: Shahryar Zareparvar Reviewer: zahra soleimanian

Ten years ago exactly,

دقيقاً ١٠ سال قبل من در افغانستان بودم.

I was in Afghanistan.

دقيقاً ١٠ سال قبل من در افغانستان بودم.

I was covering the war in Afghanistan,

من جنگ در افغانستان رو پوشش خبري ميدادم

and I witnessed, as a reporter for Al Jazeera,

و به عنوان خبرنگار الجزيره

the amount of suffering and destruction

ميزاني از رنج و تخريب رو ديدم كه از چنين جنگى انتظار ميرفت.

that emerged out of a war like that.

ميزاني از رنج و تخريب رو ديدم كه از چنين جنگى انتظار ميرفت.

Then, two years later,

سپس دو سال بعد جنگ ديگري رو پوشش دادم- جنگ عراق.

I covered another war -- the war in Iraq.

سپس دو سال بعد جنگ ديگري رو پوشش دادم- جنگ عراق.

I was placed at the center of that war

من در مركز آن جنگ قرار گرفته بودم

because I was covering the war

چون جنگ رو از نقطه اي در شمال عراق پوشش ميدادم.

from the northern part of Iraq.

چون جنگ رو از نقطه اي در شمال عراق پوشش ميدادم.

And the war ended

و جنگ با تغيير رژيم پايان يافت، همانند آنچه در افغانستان رخ داد.

with a regime change,

و جنگ با تغيير رژيم پايان يافت، همانند آنچه در افغانستان رخ داد.

like the one in Afghanistan.

و جنگ با تغيير رژيم پايان يافت، همانند آنچه در افغانستان رخ داد.

And that regime

و رژيمي كه ازش خلاص شديم در واقع يك ديكتاتوري بود،

that we got rid of

و رژيمي كه ازش خلاص شديم در واقع يك ديكتاتوري بود،

was actually a dictatorship,

و رژيمي كه ازش خلاص شديم در واقع يك ديكتاتوري بود،

an authoritarian regime,

يك رژيم اقتدارگرا كه براى دهه ها درملت، در بين مردم خودشان

that for decades

يك رژيم اقتدارگرا كه براى دهه ها درملت، در بين مردم خودشان

created a great sense of paralysis

حس عظیمی از ناتوانی به وجود آورده بود.

within the nation, within the people themselves.

حس عظیمی از ناتوانی به وجود آورده بود.

However,

اگرچه، تغییری که از مداخله خارجی ناشی شد

the change that came through foreign intervention

اگرچه، تغییری که از مداخله خارجی ناشی شد

created even worse circumstances for the people

شرایط بدتری رو برای مردم به وجود آورد

and deepened the sense

و این حس ناتوانی و حقارت را در این خطه ازجهان تعمیق بخشید.

of paralysis and inferiority

و این حس ناتوانی و حقارت را در این خطه ازجهان تعمیق بخشید.

in that part of the world.

و این حس ناتوانی و حقارت را در این خطه ازجهان تعمیق بخشید.

For decades,

برای دهه ها، ما تحت سلطه ی رژیم های اقتدارگرا بودیم--

we have lived under authoritarian regimes --

برای دهه ها، ما تحت سلطه ی رژیم های اقتدارگرا بودیم--

in the Arab world, in the Middle East.

در دنیای عرب، در خاورمیانه.

These regimes

این رژیم ها در این دوره چیزی را در درون ما به وجود آوردند.

created something within us during this period.

این رژیم ها در این دوره چیزی را در درون ما به وجود آوردند.

I'm 43 years old right now.

من الان 43 سالمه.

For the last 40 years,

در 40 سال گذشته، چهره های شاه ها و رئیس جمهورهایی که دیدم

I have seen almost the same faces

در 40 سال گذشته، چهره های شاه ها و رئیس جمهورهایی که دیدم

for kings and presidents ruling us --

همگی تقریبا یک شکل بودند-- پیر، سالخورده، مستبد، شرایط پر از فساد--

old, aged, authoritarian,

همگی تقریبا یک شکل بودند-- پیر، سالخورده، مستبد، شرایط پر از فساد--

corrupt situations --

همگی تقریبا یک شکل بودند-- پیر، سالخورده، مستبد، شرایط پر از فساد--

regimes that we have seen around us.

این چهره ی رژیم هایی بوده که در اطراف ما هستند.

And for a moment I was wondering,

و یک بار با خودم فکر کردم

are we going to live in order to see

آیا میشه ما زنده باشیم و ببینیم تغییرات حقیقی در منظقه رخ بده؟

real change happening on the ground,

آیا میشه ما زنده باشیم و ببینیم تغییرات حقیقی در منظقه رخ بده؟

a change that does not come through foreign intervention,

یک تغییر که از مداخله خارجی به وجود نیامده باشد،

through the misery of occupation,

از فلاکت ناشی از اشغال نباشد،

through nations invading our land

از طریق کشورهایی که سرزمین ما را اشغال می کنند و

and deepening the sense of inferiority sometimes?

حس حقارت را عمیق تر می کنند نباشد.

The Iraqis: yes, they got rid of Saddam Hussein,

عراقی ها: بله، اونها از شر صدام حسین راحت شدند،

but when they saw

ولی وقتی دیدند که سرزمین شان توسط نیروهای خارجی اشغال شده, خیلی غمناک بودند،

their land occupied by foreign forces

ولی وقتی دیدند که سرزمین شان توسط نیروهای خارجی اشغال شده, خیلی غمناک بودند،

they felt very sad,

ولی وقتی دیدند که سرزمین شان توسط نیروهای خارجی اشغال شده, خیلی غمناک بودند،

they felt that their dignity had suffered.

اونها حس می کردند که غرورشان آسیب دیده. و به همین دلیل طغیان کردند.

And this is why they revolted.

اونها حس می کردند که غرورشان آسیب دیده. و به همین دلیل طغیان کردند.

This is why they did not accept.

به همین دلیل اونها رو نپذیرفتند.

And actually other regimes, they told their citizens,

و رژیم های دیگه، به شهروندانشان می گفتند،

"Would you like to see the situation of Iraq?

"آیا شما می خواهید شرایط عراق را در کشورمان ببینیم؟

Would you like to see civil war, sectarian killing?

آیا می خواهید جنگ داخلی یا کشتار فرقه ای رخ بده؟

Would you like to see destruction?

آیا می خواهید ویرانی به بار بیاید؟

Would you like to see foreign troops on your land?"

آیا می خواهید نیروهای خارجی به سرزمین ما بیایند؟"

And the people thought for themselves,

و مردم با خودشان فکر کردند،

"Maybe we should live with

"شاید باید با این رژیم مستبد که تحت سلطه اون هستیم کنار بیاییم،

this kind of authoritarian situation that we find ourselves in,

"شاید باید با این رژیم مستبد که تحت سلطه اون هستیم کنار بیاییم،

instead of having the second scenario."

به جای اینکه سناریو دیگه ای داشته باشیم."

That was one of the worst nightmares that we have seen.

این یکی از بدترین کابوس هایی بوده که داشته ایم.

For 10 years,

متاسفانه برای 10 سال ما مشغول مخابره و گزارش تصاویر ویرانی،

unfortunately we have found ourselves

متاسفانه برای 10 سال ما مشغول مخابره و گزارش تصاویر ویرانی،

reporting images of destruction,

متاسفانه برای 10 سال ما مشغول مخابره و گزارش تصاویر ویرانی،

images of killing,

تصاویر کشتار، درگیری های فرقه ای، تصاویر خشونت بودیم

of sectarian conflicts,

تصاویر کشتار، درگیری های فرقه ای، تصاویر خشونت بودیم

images of violence,

تصاویر کشتار، درگیری های فرقه ای، تصاویر خشونت بودیم

emerging from a magnificent piece of land,

که در این سرزمین شکوهمند شکل گرفته،

a region that one day was the source

منطقه ای که برای مدت هزاران سال سرچشمه تمدن و هنر و فرهنگ بوده.

of civilizations and art and culture

منطقه ای که برای مدت هزاران سال سرچشمه تمدن و هنر و فرهنگ بوده.

for thousands of years.

منطقه ای که برای مدت هزاران سال سرچشمه تمدن و هنر و فرهنگ بوده.

Now I am here to tell you

من اینجا هستم تا به شما بگویم که آینده ای که ما آرزویش را داشتیم بالاخره فرا رسیده.

that the future

من اینجا هستم تا به شما بگویم که آینده ای که ما آرزویش را داشتیم بالاخره فرا رسیده.

that we were dreaming for

من اینجا هستم تا به شما بگویم که آینده ای که ما آرزویش را داشتیم بالاخره فرا رسیده.

has eventually arrived.

من اینجا هستم تا به شما بگویم که آینده ای که ما آرزویش را داشتیم بالاخره فرا رسیده.

A new generation,

نسلی جدید، تحصیلکرده، در ارتباط با همدیگه، الهام گرفته از ارزش های جهانی

well-educated,

نسلی جدید، تحصیلکرده، در ارتباط با همدیگه، الهام گرفته از ارزش های جهانی

connected,

نسلی جدید، تحصیلکرده، در ارتباط با همدیگه، الهام گرفته از ارزش های جهانی

inspired by universal values

نسلی جدید، تحصیلکرده، در ارتباط با همدیگه، الهام گرفته از ارزش های جهانی

and a global understanding,

و با یک درک جهانی که برای ما یک ذات جدید خلق کرده.

has created a new reality for us.

و با یک درک جهانی که برای ما یک ذات جدید خلق کرده.

We have found a new way

ما یک راه جدید برای ابراز احساسات و ابراز آرزوهایمان پیدا کرده ایم.

to express our feelings

ما یک راه جدید برای ابراز احساسات و ابراز آرزوهایمان پیدا کرده ایم.

and to express our dreams:

ما یک راه جدید برای ابراز احساسات و ابراز آرزوهایمان پیدا کرده ایم.

these young people

این جوانان هستند که اعتماد به نفس را در ملت های ما و در این خطه بازگرداند،

who have restored self-confidence

این جوانان هستند که اعتماد به نفس را در ملت های ما و در این خطه بازگرداند،

in our nations in that part of the world,

این جوانان هستند که اعتماد به نفس را در ملت های ما و در این خطه بازگرداند،

who have given us

که به ما معنای جدیدی از آزادی ارائه کردند

new meaning for freedom

که به ما معنای جدیدی از آزادی ارائه کردند

and empowered us to go down to the streets.

و به ما این اختیار را دادند که به خیابان ها بریم.

Nothing happened. No violence. Nothing.

هیچ اتفاقی نیفتاد. هیچ خشونتی. هیچی.

Just step out of your house,

فقط از خونه تون بیرون بیاید، صدایتان را بلند کنید

raise your voice

فقط از خونه تون بیرون بیاید، صدایتان را بلند کنید

and say, "We would like to see the end of the regime."

و بگویید: "ما می خواهیم شاهد پایان این رژیم باشیم."

This is what happened in Tunisia.

این اتفاقی بود که در تونس افتاد.

Over a few days,

ظرف چند روز، رژیم تونس که میلیاردها دلار صرف سرویس های اطلاعاتی کرده بود،

the Tunisian regime that invested billions of dollars

ظرف چند روز، رژیم تونس که میلیاردها دلار صرف سرویس های اطلاعاتی کرده بود،

in the security agencies,

ظرف چند روز، رژیم تونس که میلیاردها دلار صرف سرویس های اطلاعاتی کرده بود،

billions of dollars

ميلياردها دلار براي نگهداري زندان هايشان

in maintaining, trying to maintain,

ميلياردها دلار براي نگهداري زندان هايشان

its prisons,

البته فقط تلاش مي كردند كه نگهداري كنند،

collapsed, disappeared,

اين رژيم سقوط كرد، محو شد به دليل صداي عموم مردم.

because of the voices of the public.

اين رژيم سقوط كرد، محو شد به دليل صداي عموم مردم.

People who were inspired to go down to the streets

اونها سعي كردند مردمي كه انگيزه گرفته بودند

and to raise their voices,

كه به خيابانها بروند و صدايشان را به گوش برسانند را بكشند.

they tried to kill.

كه به خيابانها بروند و صدايشان را به گوش برسانند را بكشند.

The intelligence agencies wanted to arrest people.

سرويس هاي اطلاعاتي مي خواستند كه مردم رو بازداشت كنند.

They found something called Facebook.

مردم يك چيزي مثل فيس بوك پيدا كردند. مردم يك چيزي مثل توئيتر پيدا كردند.

They found something called Twitter.

مردم يك چيزي مثل فيس بوك پيدا كردند. مردم يك چيزي مثل توئيتر پيدا كردند.

They were surprised by all of these kinds of issues.

اون سرويسها از چنين امكاناتي شوكه شدند.

And they said,

بعد اونها گفتند "اين بچه ها گمراه شدند."

"These kids are misled."

بعد اونها گفتند "اين بچه ها گمراه شدند."

Therefore, they asked their parents

براي همين از والدينشان خواستند كه به خيابان بروند و فرزندانشان رو به خونه ها برگردونند.

to go down to the streets

براي همين از والدينشان خواستند كه به خيابان بروند و فرزندانشان رو به خونه ها برگردونند.

and collect them, bring them back home.

براي همين از والدينشان خواستند كه به خيابان بروند و فرزندانشان رو به خونه ها برگردونند.

This is what they were telling. This is their propaganda.

اين چيزي بود كه اونها مي گقتند. اين تبليغات اونها بود.

"Bring these kids home

"بچه هاتون رو به خونه برگردونيد، چون اونها گمراه شدند."

because they are misled."

"بچه هاتون رو به خونه برگردونيد، چون اونها گمراه شدند."

But yes,

اما بله، اين جوانان كه از ارزشهاي جهان شمول الهام گرفته بودند،

these youth

اما بله، اين جوانان كه از ارزشهاي جهان شمول الهام گرفته بودند،

who have been inspired

اما بله، اين جوانان كه از ارزشهاي جهان شمول الهام گرفته بودند،

by universal values,

اما بله، اين جوانان كه از ارزشهاي جهان شمول الهام گرفته بودند،

who are idealistic enough

كه به اندازه كافي ايده آل گرا بودند كه يك آينده پرشكوه را تصور كنند

to imagine a magnificent future

كه به اندازه كافي ايده آل گرا بودند كه يك آينده پرشكوه را تصور كنند

and, at the same time, realistic enough

و همزمان، به اندازه كافي واقع گرا بودند كه بين چنين رويايي و فرآيند دستيابي به آن موازنه كنند--

to balance this kind of imagination

و همزمان، به اندازه كافي واقع گرا بودند كه بين چنين رويايي و فرآيند دستيابي به آن موازنه كنند--

and the process leading to it --

و همزمان، به اندازه كافي واقع گرا بودند كه بين چنين رويايي و فرآيند دستيابي به آن موازنه كنند--

not using violence,

كه از خشونت استفاده نكنند، سعي نكنند كه آشوب به راه اندازند.

not trying to create chaos --

كه از خشونت استفاده نكنند، سعي نكنند كه آشوب به راه اندازند.

these young people,

اين جوانان، به خانه برنگشتند.

they did not go home.

اين جوانان، به خانه برنگشتند.

Parents actually went to the streets

البته والدين به خيابان ها رفتند و از اونها حمايت كردند.

and they supported them.

البته والدين به خيابان ها رفتند و از اونها حمايت كردند.

And this is how the revolution was born in Tunisia.

و اينطور بود كه انقلاب در تونس متولد شد.

We in Al Jazeera

ما در شبكه الجزيره براى سالها از تونس منع شده بوديم،

were banned from Tunisia for years,

ما در شبكه الجزيره براى سالها از تونس منع شده بوديم،

and the government did not allow

و دولت اجازه نداد كه هيچ خبرنگار الجزيره اونجا حاضر باشه.

any Al Jazeera reporter to be there.

و دولت اجازه نداد كه هيچ خبرنگار الجزيره اونجا حاضر باشه.

But we found that these people in the street,

ولي ما ديديم كه اين آدمهايي كه تو خيابان ها بودند،

all of them are our reporters,

همه ي اونها خبرنگار ما بودند،

feeding our newsroom

كه اتاق خبر ما رو با عكس ها و تصاوير و اخبار تغذيه مي كردند.

with pictures, with videos

كه اتاق خبر ما رو با عكس ها و تصاوير و اخبار تغذيه مي كردند.

and with news.

كه اتاق خبر ما رو با عكس ها و تصاوير و اخبار تغذيه مي كردند.

And suddenly that newsroom in Doha

و ناگهان اون اتاق خبر در دوحه

became a center

مركزي شد كه همه جور ورودي از مردم عادي بهش ميرسيد--

that received all this kind of input from ordinary people --

مركزي شد كه همه جور ورودي از مردم عادي بهش ميرسيد--

people who are connected and people who have ambition

مردمي كه بهم پیوسته بودند و مردمي كه بلند پروازى داشتند

and who have liberated themselves

و مرمي كه خودشان رو از حس تحقير رها كرده بودند.

from the feeling of inferiority.

و مرمي كه خودشان رو از حس تحقير رها كرده بودند.

And then we took that decision:

و بعد ما اين تصميم رو گرفتيم كه ما اين اخبار رو منتشر ميكنيم.

We are unrolling the news.

و بعد ما اين تصميم رو گرفتيم كه ما اين اخبار رو منتشر ميكنيم.

We are going to be the voice for these voiceless people.

ما صداى كسانى خواهيم بود كه صدايشان شنيده نمي شود.

We are going to spread the message.

ما پيام اونها رو مي رسونيم.

Yes, some of these young people

بله، بعضي از اين افراد جوان به اينترنت مرتبط هستند،

are connected to the Internet,

بله، بعضي از اين افراد جوان به اينترنت مرتبط هستند،

but the connectivity in the Arab world

ولي ارتباطات در جهان عرب خيلي كم و خيلي محدوده،

is very little, is very small,

ولي ارتباطات در جهان عرب خيلي كم و خيلي محدوده،

because of many problems that we are suffering from.

به علت مشكلاتى كه ازش رنج مي بريم.

But Al Jazeera took the voice from these people

ولي الجزيره صداي اين افراد رو گرفت و ما اون رو تقويت كرديم.

and we amplified [it].

ولي الجزيره صداي اين افراد رو گرفت و ما اون رو تقويت كرديم.

We put it in every sitting room in the Arab world --

ما اين صدا رو در هر اتاق نشيمن در جهان عرب قرار داديم--

and internationally, globally,

و همچنين در سطح بين المللي و جهاني از طريق شبكه انگليسي زبانمان.

through our English channel.

و همچنين در سطح بين المللي و جهاني از طريق شبكه انگليسي زبانمان.

And then people started to feel

و بعد مردم كم كم احساس كردند كه يك چيز جديدي داره رخ ميده.

that there's something new happening.

و بعد مردم كم كم احساس كردند كه يك چيز جديدي داره رخ ميده.

And then Zine al-Abidine Ben Ali

و بعد زين العابدين بن علي تصميم به ترك گرفت.

decided to leave.

و بعد زين العابدين بن علي تصميم به ترك گرفت.

And then Egypt started,

و بعد مصر شروع شد، و حسنس مبارك تصميم به ترك گرفت.

and Hosni Mubarak decided to leave.

و بعد مصر شروع شد، و حسنس مبارك تصميم به ترك گرفت.

And now Libya as you see it.

و الان هم مي بينيد كه ليبي. و بعد يمن.

And then you have Yemen.

و الان هم مي بينيد كه ليبي. و بعد يمن.

And you have many other countries trying to see

و كشورهاي قراوان ديگري رو داريد كه سعي مي كنند اون حس رو ببيند و بازيابند كه

and to rediscover that feeling

و كشورهاي قراوان ديگري رو داريد كه سعي مي كنند اون حس رو ببيند و بازيابند كه

of, "How do we imagine a future

"چگونه ميشه آينده اي رو تصور كرد كه باشكوه و صلح آميز و با تساهل باشه؟"

which is magnificent and peaceful and tolerant?"

"چگونه ميشه آينده اي رو تصور كرد كه باشكوه و صلح آميز و با تساهل باشه؟"

I want to tell you something,

يه چيزي رو مي خوام بهتون بگم، اين كه اينترنت و ارتباطات یک طرز فکر جدید خلق کرده.

that the Internet and connectivity

يه چيزي رو مي خوام بهتون بگم، اين كه اينترنت و ارتباطات یک طرز فکر جدید خلق کرده.

has created [a] new mindset.

يه چيزي رو مي خوام بهتون بگم، اين كه اينترنت و ارتباطات یک طرز فکر جدید خلق کرده.

But this mindset

ولی این طرز فکر همچنان به مرز و بوم و سرزمینی که از آن برخاسته متعهد است.

has continued to be faithful

ولی این طرز فکر همچنان به مرز و بوم و سرزمینی که از آن برخاسته متعهد است.

to the soil and to the land

ولی این طرز فکر همچنان به مرز و بوم و سرزمینی که از آن برخاسته متعهد است.

that it emerged from.

ولی این طرز فکر همچنان به مرز و بوم و سرزمینی که از آن برخاسته متعهد است.

And while this was the major difference

و این تفاوت اصلی با قدم های اولیه دیگر برای ایجاد تغییر بود،

between many initiatives before

و این تفاوت اصلی با قدم های اولیه دیگر برای ایجاد تغییر بود،

to create change,

و این تفاوت اصلی با قدم های اولیه دیگر برای ایجاد تغییر بود،

before we thought, and governments told us --

قبلا ما فکر می کردیم و دولت ها هم به ما می گفتن--

and even sometimes it was true --

و حتی بعضی اوقات درست هم می گفتند-- که تغییر به ما تحمیل میشه،

that change was imposed on us,

و حتی بعضی اوقات درست هم می گفتند-- که تغییر به ما تحمیل میشه،

and people rejected that,

و مردم این رو نمی پذیرفتند، چون فکر می کردند که این با فرهنگ اونها غریبه است.

because they thought that it is alien to their culture.

و مردم این رو نمی پذیرفتند، چون فکر می کردند که این با فرهنگ اونها غریبه است.

Always, we believed

ما همیشه باور داشتیم که تغییر از درون حادث میشه،

that change will spring from within,

ما همیشه باور داشتیم که تغییر از درون حادث میشه،

that change should be a reconciliation

که تغییر باید با فرهنگ، با تنوع فرهنگی،

with culture, cultural diversity,

که تغییر باید با فرهنگ، با تنوع فرهنگی،

with our faith in our tradition

با باورهای ما به سنت، و با تاریخ ما سازش داشته باشه،

and in our history,

با باورهای ما به سنت، و با تاریخ ما سازش داشته باشه،

but at the same time,

ولی همزمان باید پذیرای ارزش های جهان شمول و در تعامل با دنیا باشه،

open to universal values, connected with the world,

ولی همزمان باید پذیرای ارزش های جهان شمول و در تعامل با دنیا باشه،

tolerant to the outside.

و در تسامح به خارج باشه.

And this is the moment

و در این زمان هست که این اتفاق در دنیای عرب داره رخ میده.

that is happening right now in the Arab world.

و در این زمان هست که این اتفاق در دنیای عرب داره رخ میده.

This is the right moment, and this is the actual moment

الان زمان درست هست، و این زمانی هست که

that we see all of these meanings meet together

می بینیم که تمام این معانی با هم تلاقی می کنند

and then create the beginning

و سرآغازی را برای این عصر پرشکوه درست می کنند که در این خطه متجلی شده.

of this magnificent era

و سرآغازی را برای این عصر پرشکوه درست می کنند که در این خطه متجلی شده.

that will emerge from the region.

و سرآغازی را برای این عصر پرشکوه درست می کنند که در این خطه متجلی شده.

How did the elite deal with that --

نخبگان چطور با این پدیده برخورد کردند--

the so-called political elite?

یا به قول معروف نخبگان سیاسی؟

In front of Facebook,

در برابر دید فیس بوک، اونها شتر به میدان التحریر آوردند.

they brought the camels in Tahrir Square.

در برابر دید فیس بوک، اونها شتر به میدان التحریر آوردند.

In front of Al Jazeera,

در برابر الجزیره، اونها قبیله گرایی به راه انداختند.

they started creating tribalism.

در برابر الجزیره، اونها قبیله گرایی به راه انداختند.

And then when they failed,

و بعد که نتیجه نگرفتند شروع کردند از توطئه و فتنه حرف زدند

they started speaking about conspiracies

و بعد که نتیجه نگرفتند شروع کردند از توطئه و فتنه حرف زدند

that emerged from Tel Aviv and Washington

که از تل آویو نشأت گرفته تا در دنیای عرب تفرقه بندازه.

in order to divide the Arab world.

که از تل آویو نشأت گرفته تا در دنیای عرب تفرقه بندازه.

They started telling the West,

اونها به غرب گفتند که "مواظب القاعده باشید.

"Be aware of Al-Qaeda.

اونها به غرب گفتند که "مواظب القاعده باشید.

Al-Qaeda is taking over our territories.

القاعده داره قلمرو بدست میاره.

These are Islamists

اینها اسلام گراهایی هستن که دارند سعی می کنند امارات جدیدی خلق کنند.

trying to create new Imaras.

اینها اسلام گراهایی هستن که دارند سعی می کنند امارات جدیدی خلق کنند.

Be aware of these people

مراقب این آدمها باشید که سراغ شما می آیند تا تمدن بزرگ شما را تخریب کنند."

who [are] coming to you

مراقب این آدمها باشید که سراغ شما می آیند تا تمدن بزرگ شما را تخریب کنند."

in order to ruin your great civilization."

مراقب این آدمها باشید که سراغ شما می آیند تا تمدن بزرگ شما را تخریب کنند."

Fortunately,

خوشبختانه، مردم الان را نمیشه فریب داد.

people right now cannot be deceived.

خوشبختانه، مردم الان را نمیشه فریب داد.

Because this corrupt elite

چون این نخبگان فاسد در منطقه دیگر قدرت فریبشان را هم از دست دادند.

in that region

چون این نخبگان فاسد در منطقه دیگر قدرت فریبشان را هم از دست دادند.

has lost even the power of deception.

چون این نخبگان فاسد در منطقه دیگر قدرت فریبشان را هم از دست دادند.

They could not, and they cannot, imagine

اونها نمی تونستند، و نمی تونند تصور کنند که چطور با این واقعیت رو به رو بشوند.

how they could really deal with this reality.

اونها نمی تونستند، و نمی تونند تصور کنند که چطور با این واقعیت رو به رو بشوند.

They have lost.

اونها از دست دادند--

They have been detached

اونها از مردم خودشان، از توده های خودشان جدا شده اند

from their people, from the masses,

اونها از مردم خودشان، از توده های خودشان جدا شده اند

and now we are seeing them collapsing

و الان اونها را یکی پس از دیگری در حال سقوط می بینیم.

one after the other.

و الان اونها را یکی پس از دیگری در حال سقوط می بینیم.

Al Jazeera is not

الجزیره ابزاری برای انقلاب نیست.

a tool of revolution.

الجزیره ابزاری برای انقلاب نیست.

We do not create revolutions.

ما انقلاب راه نمی اندازیم.

However,

اما، زمانی که چیزی در این مقیاس اتفاق میفته، ما در مرکز پوشش خبری هستیم.

when something of that magnitude happens,

اما، زمانی که چیزی در این مقیاس اتفاق میفته، ما در مرکز پوشش خبری هستیم.

we are at the center of the coverage.

اما، زمانی که چیزی در این مقیاس اتفاق میفته، ما در مرکز پوشش خبری هستیم.

We were banned from Egypt,

ما از مصر منع شده بودیم، و برخی از خبرنگاران ما دستگیر شده بودند.

and our correspondents,

ما از مصر منع شده بودیم، و برخی از خبرنگاران ما دستگیر شده بودند.

some of them were arrested.

ما از مصر منع شده بودیم، و برخی از خبرنگاران ما دستگیر شده بودند.

But most of our camera people

ولی اکثر فیلمبردارها و عکاسان ما و خبرنگاران ما

and our journalists,

ولی اکثر فیلمبردارها و عکاسان ما و خبرنگاران ما

they went underground in Egypt -- voluntarily --

به صورت مخفیانه در مصر ماندند--داوطلبانه

to report what happened in Tahrir Square.

تا آنچه در میدان التحریر اتفاق میفته را گزارش کنند.

For 18 days,

برای 18 روز، دوربین های ما ندای مردم در میدان التحریر را به صورت زنده پخش کردند.

our cameras were broadcasting, live,

برای 18 روز، دوربین های ما ندای مردم در میدان التحریر را به صورت زنده پخش کردند.

the voices of the people in Tahrir Square.

برای 18 روز، دوربین های ما ندای مردم در میدان التحریر را به صورت زنده پخش کردند.

I remember one night

یادمه که یک شب یک نفر از میدان التحریر با تلفن همراه من تماس گرفت--

when someone phoned me on my cellphone --

یادمه که یک شب یک نفر از میدان التحریر با تلفن همراه من تماس گرفت--

ordinary person who I don't know -- from Tahrir Square.

یک فرد معمولی که نمی شناختمش.

He told me, "We appeal to you

اون به من گفت "از شما درخواست دارم که دوربین هایتان را خاموش نکنید.

not to switch off the cameras.

اون به من گفت "از شما درخواست دارم که دوربین هایتان را خاموش نکنید.

If you switch off the cameras tonight,

اگر شما امشب دوربین هایتان را خاموش کنید یک نسل کشی رخ خواهد داد.

there will be a genocide.

اگر شما امشب دوربین هایتان را خاموش کنید یک نسل کشی رخ خواهد داد.

You are protecting us

شما با نشان دادن آنچه که در میدان التحریر رخ میده از ما محافظت می کنید.

by showing what is happening at Tahrir Square."

شما با نشان دادن آنچه که در میدان التحریر رخ میده از ما محافظت می کنید.

I felt the responsibility

من احساس مسئولیت کردم تا با خبرنگارانمان در آنجا و به اتاق خبری مان تماس بگیرم

to phone our correspondents there

من احساس مسئولیت کردم تا با خبرنگارانمان در آنجا و به اتاق خبری مان تماس بگیرم

and to phone our newsroom

من احساس مسئولیت کردم تا با خبرنگارانمان در آنجا و به اتاق خبری مان تماس بگیرم

and to tell them, "Make your best

و به اونها بگم "هر کار می تونید بکنید تا در شب دوربین ها را قطع نکنید،

not to switch off the cameras at night,

و به اونها بگم "هر کار می تونید بکنید تا در شب دوربین ها را قطع نکنید،

because the guys there really feel confident

چون افراد اونجا وقتی کسی ماجرای اونها رو گزارش میکنه

when someone is reporting their story --

احساس اعتماد به نفس می کنند-- و حس امنیت می کنند."

and they feel protected as well."

احساس اعتماد به نفس می کنند-- و حس امنیت می کنند."

So we have a chance

پس ما این شانس رو داریم تا آینده ای جدید در آن خطه خلق کنیم.

to create a new future

پس ما این شانس رو داریم تا آینده ای جدید در آن خطه خلق کنیم.

in that part of the world.

پس ما این شانس رو داریم تا آینده ای جدید در آن خطه خلق کنیم.

We have a chance

ما این شانس رو داریم تا برویم و طرح آینده ای را بریزیم که پذیرای دنیا باشد.

to go and to think of the future

ما این شانس رو داریم تا برویم و طرح آینده ای را بریزیم که پذیرای دنیا باشد.

as something which is open to the world.

ما این شانس رو داریم تا برویم و طرح آینده ای را بریزیم که پذیرای دنیا باشد.

Let us not repeat the mistake of Iran,

نگذاریم اشتباه ایران تکرار شود آنچه در کودتای علیه مصدق رخ داد.

of [the] Mosaddeq revolution.

نگذاریم اشتباه ایران تکرار شود آنچه در کودتای علیه مصدق رخ داد.

Let us free ourselves -- especially in the West --

بگذارید خودمان را --خصوصا در غرب--

from thinking about that part of the world

از نگاه مبتنی بر نفت به این منطقه رها کنیم،

based on oil interest,

از نگاه مبتنی بر نفت به این منطقه رها کنیم،

or based on interests

یا از نگاه مبتنی بر توهم ثبات و امنیت رها کنیم.

of the illusion of stability and security.

یا از نگاه مبتنی بر توهم ثبات و امنیت رها کنیم.

The stability and security

امنیت و ثباتِ رژیم های مستبد نمی تواند جز تروریسم و خشونت و تخریب به بار بیاورد.

of authoritarian regimes

امنیت و ثباتِ رژیم های مستبد نمی تواند جز تروریسم و خشونت و تخریب به بار بیاورد.

cannot create

امنیت و ثباتِ رژیم های مستبد نمی تواند جز تروریسم و خشونت و تخریب به بار بیاورد.

but terrorism and violence and destruction.

امنیت و ثباتِ رژیم های مستبد نمی تواند جز تروریسم و خشونت و تخریب به بار بیاورد.

Let us accept the choice of the people.

بیایید تصمیم مردم را بپذیریم.

Let us not pick and choose

بیایید نگذاریم کسی را انتخاب کنیم تا بر آینده ی ما حکمرانی کند.

who we would like to rule their future.

بیایید نگذاریم کسی را انتخاب کنیم تا بر آینده ی ما حکمرانی کند.

The future should be ruled

آینده باید توسط خود مردم حکومت شود، حتی زمانی که نظر آنها شاید ما را بترساند.

by people themselves,

آینده باید توسط خود مردم حکومت شود، حتی زمانی که نظر آنها شاید ما را بترساند.

even sometimes if they are voices

آینده باید توسط خود مردم حکومت شود، حتی زمانی که نظر آنها شاید ما را بترساند.

that might now scare us.

آینده باید توسط خود مردم حکومت شود، حتی زمانی که نظر آنها شاید ما را بترساند.

But the values of democracy

ولی ارزش دموکراسی و آزادی در انتخاب که خاورمیانه را در این زمان در می نورده،

and the freedom of choice

ولی ارزش دموکراسی و آزادی در انتخاب که خاورمیانه را در این زمان در می نورده،

that is sweeping the Middle East at this moment in time

ولی ارزش دموکراسی و آزادی در انتخاب که خاورمیانه را در این زمان در می نورده،

is the best opportunity for the world,

برای دنیا، برای غرب و شرق بهترین فرصت هست تا ثبات و امنیت را ببینند

for the West and the East,

برای دنیا، برای غرب و شرق بهترین فرصت هست تا ثبات و امنیت را ببینند

to see stability and to see security

برای دنیا، برای غرب و شرق بهترین فرصت هست تا ثبات و امنیت را ببینند

and to see friendship and to see tolerance

و دوستی و تحمل را ببینند که از دنیای عرب برمی خیزه در عوض تصایر خشونت و ترور.

emerging from the Arab world,

و دوستی و تحمل را ببینند که از دنیای عرب برمی خیزه در عوض تصایر خشونت و ترور.

rather than the images of violence and terrorism.

و دوستی و تحمل را ببینند که از دنیای عرب برمی خیزه در عوض تصایر خشونت و ترور.

Let us support these people.

بیایید از این مردم حمایت کنیم. بیایید طرفدار آنها باشیم.

Let us stand for them.

بیایید از این مردم حمایت کنیم. بیایید طرفدار آنها باشیم.

And let us give up

و بیایید خودخواهی تنگ نظرانه مان را رها کنیم

our narrow selfishness

و بیایید خودخواهی تنگ نظرانه مان را رها کنیم

in order to embrace change,

تا از تغییر حمایت کنیم،

and in order to celebrate with the people of that region

و تا بتوانیم یک آینده ی فوق العاده و امید و تحمل را با مردم این منطقه جشن بگیریم.

a great future

و تا بتوانیم یک آینده ی فوق العاده و امید و تحمل را با مردم این منطقه جشن بگیریم.

and hope and tolerance.

و تا بتوانیم یک آینده ی فوق العاده و امید و تحمل را با مردم این منطقه جشن بگیریم.

The future has arrived,

آینده فرا رسیده، و آینده همین الان است.

and the future is now.

آینده فرا رسیده، و آینده همین الان است.

I thank you very much.

من از شما بسیار متشکرم.

(Applause)

(تشویق)

Thank you very much.

خیلی ممنون.

(Applause)

(تشویق)

Chris Anderson: I just have a couple of questions for you.

کریس اندرسون: من چند تا سوال از شما دارم.

Thank you for coming here.

متشکرم که به اینجا آمدید.

How would you characterize the historical significance

شما اهمیت تاریخی این واقعه ای که اتفاق افتاده را چگونه توصیف می کنید؟

of what's happened?

شما اهمیت تاریخی این واقعه ای که اتفاق افتاده را چگونه توصیف می کنید؟

Is this a story-of-the-year, a story-of-the-decade

آیا این واقعه ی سال هست، یا واقعه ی دهه، یا چیزی بیشتر؟

or something more?

آیا این واقعه ی سال هست، یا واقعه ی دهه، یا چیزی بیشتر؟

Wadah Khanfar: Actually, this may be the biggest story that we have ever covered.

وضاح خنفر: در حقیقت، این شاید بزرگترین واقعه ای باشه که تا بحال پوشش خبری دادیم.

We have covered many wars.

ما جنگ های بسیاری را پوشش دادیم. تراژدی های بزرگ، مشکلات فراوان،

We have covered a lot of tragedies, a lot of problems,

ما جنگ های بسیاری را پوشش دادیم. تراژدی های بزرگ، مشکلات فراوان،

a lot of conflict zones, a lot of hot spots in the region,

کلی مناطق پر کشمکش، نقاط حساس در این منطقه را پوشش دادیم،

because we were centered at the middle of it.

چون ما خودمان در وسط این ها قرار گرفته ایم.

But this is a story -- it is a great story; it is beautiful.

ولی این جریان-- این جریان فوق العاده ای هست، زیباست.

It is not something that you only cover

چیزی نیست که فقط و صرفا پوشش می دهید

because you have to cover a great incident.

چون باید یک حادثه بزرگ را پوشش بدهید.

You are witnessing change in history.

شما ناظر تغییر در تاریخ هستید. شما ناظر تولد عصر جدیدی هستید.

You are witnessing the birth of a new era.

شما ناظر تغییر در تاریخ هستید. شما ناظر تولد عصر جدیدی هستید.

And this is what the story's all about.

و ماجرا از این قراره.

CA: There are a lot of people in the West

کریس اندرسون: در غرب آدمهای فراوانی هستند

who are still skeptical,

که هنوز مردد هستند، یا فکر می کنند که این فقط یک وضعیت میانی

or think this may just be an intermediate stage

که هنوز مردد هستند، یا فکر می کنند که این فقط یک وضعیت میانی

before much more alarming chaos.

قبل از آشوب های نگران کننده هست.

You really believe

شما واقعا باور دارید که اگر همین الان انتخابات دموکراتیک در مصر برگذار بشه،

that if there are democratic elections in Egypt now,

شما واقعا باور دارید که اگر همین الان انتخابات دموکراتیک در مصر برگذار بشه،

that a government could emerge

یک دولت می تونه بر سر کار بیاد که

that espouses some of the values you've spoken about so inspiringly?

معتقد به ارزش هایی که شما بسیار الهام بخش ازشون حرف زدید باشه؟

WK: And people actually,

وضاح خنفر: حقیقتش مردم بعد از سقوط رژیم حسنی مبارک،

after the collapse of the Hosni Mubarak regime,

وضاح خنفر: حقیقتش مردم بعد از سقوط رژیم حسنی مبارک،

the youth who have organized themselves

جوانهایی که خودشان را در قالب گروه ها و انجمن ها سازماندهی کردند

in certain groups and councils,

جوانهایی که خودشان را در قالب گروه ها و انجمن ها سازماندهی کردند

they are guarding the transformation

اونها از این دگرگونی محافظت می کنند

and they are trying to put it on a track

و اونها سعی می کنند اون رو در مسیری قرار دهند

in order to satisfy

تا ارزش های دموکراسی را تحقق بخشند،

the values of democracy,

تا ارزش های دموکراسی را تحقق بخشند،

but at the same time

ولی همزمان این حرکت رو معقول و منطقی کنند، تا از سامان خارج نشه.

also to make it reasonable

ولی همزمان این حرکت رو معقول و منطقی کنند، تا از سامان خارج نشه.

and to make it rational,

ولی همزمان این حرکت رو معقول و منطقی کنند، تا از سامان خارج نشه.

not to go out of order.

ولی همزمان این حرکت رو معقول و منطقی کنند، تا از سامان خارج نشه.

In my opinion, these people are much more wiser

به نظر من، این افراد از نه تنها نخبگان سیاسی،

than, not only the political elite,

به نظر من، این افراد از نه تنها نخبگان سیاسی،

even the intellectual elite, even opposition leaders

بلکه از نخبگان روشنفکر، حتی از رهبران اپوزیسیون و احزاب سیاسی خردمند تر هستند.

including political parties.

بلکه از نخبگان روشنفکر، حتی از رهبران اپوزیسیون و احزاب سیاسی خردمند تر هستند.

At this moment in time, the youth in the Arab world

در این زمان، جوانان دنیای عرب بسیار فهمیده تر و توانمند تر هستند برای ایجاد تغییر به نسبت قدیمی ها--

are much more wiser

در این زمان، جوانان دنیای عرب بسیار فهمیده تر و توانمند تر هستند برای ایجاد تغییر به نسبت قدیمی ها--

and capable of creating the change

در این زمان، جوانان دنیای عرب بسیار فهمیده تر و توانمند تر هستند برای ایجاد تغییر به نسبت قدیمی ها--

than the old --

در این زمان، جوانان دنیای عرب بسیار فهمیده تر و توانمند تر هستند برای ایجاد تغییر به نسبت قدیمی ها--

including the political and cultural

که شامل رژیم های کهنه سیاسی و فرهنگی و ایدئولوژیک میشوند.

and ideological

که شامل رژیم های کهنه سیاسی و فرهنگی و ایدئولوژیک میشوند.

old regimes.

که شامل رژیم های کهنه سیاسی و فرهنگی و ایدئولوژیک میشوند.

(Applause)

(تشویق)

CA: We are not to get involved politically and interfere in that way.

کریس اندرسون: ما قصد نداریم به اون شکل مداخله سیاسی کنیم.

What should people here at TED,

افراد اینجا در TED

here in the West,

و در غرب چه کاری می تونند بکنند

do if they want to connect or make a difference

اگر بخواهند تا با آنچه رخ میدهد و به آن باور دارند ارتباط برقرار کنند یا تغییری ایجاد کنند؟

and they believe in what's happening here?

اگر بخواهند تا با آنچه رخ میدهد و به آن باور دارند ارتباط برقرار کنند یا تغییری ایجاد کنند؟

WK: I think we have discovered a very important issue in the Arab world --

وضاح خنفر: فکر می کنم ما یک مسئله ی مهم رو در دنیای عرب کشف کردیم--

that people care,

این که مردم اهمیت می دهند، مردم نسبت به این تحول بزرگ اهمیت می دهند.

people care about this great transformation.

این که مردم اهمیت می دهند، مردم نسبت به این تحول بزرگ اهمیت می دهند.

Mohamed Nanabhay who's sitting with us,

محمد نانابای که همکار ما هست،

the head of Aljazeera.net,

سردبیر سایت الجزیره، به من گفت که دسترسی به سایت ما 2500 درصد رشد داشته از تمام نقاط دنیا.

he told me that a 2,500 percent increase

سردبیر سایت الجزیره، به من گفت که دسترسی به سایت ما 2500 درصد رشد داشته از تمام نقاط دنیا.

of accessing our website

سردبیر سایت الجزیره، به من گفت که دسترسی به سایت ما 2500 درصد رشد داشته از تمام نقاط دنیا.

from various parts of the world.

سردبیر سایت الجزیره، به من گفت که دسترسی به سایت ما 2500 درصد رشد داشته از تمام نقاط دنیا.

Fifty percent of it is coming from America.

50 درصد آن از آمریکا بوده. چون ما فهمیدیم که مردم اهمیت می دهند،

Because we discovered that people care,

50 درصد آن از آمریکا بوده. چون ما فهمیدیم که مردم اهمیت می دهند،

and people would like to know --

و مردم دوست دارند بدونند-- اونها جریان اطلاعات رو از طریق اینترنت دریافت می کنند.

they are receiving the stream through our Internet.

و مردم دوست دارند بدونند-- اونها جریان اطلاعات رو از طریق اینترنت دریافت می کنند.

Unfortunately in the United States,

متاسفانه در ایالات متحده،

we are not covering but Washington D.C. at this moment in time

ما بجز شهر واشنگتن دی سی شهر دیگری رو برای الجزیره انگلیسی پوشش نمی دهیم.

for Al Jazeera English.

ما بجز شهر واشنگتن دی سی شهر دیگری رو برای الجزیره انگلیسی پوشش نمی دهیم.

But I can tell you, this is the moment to celebrate

ولی می تونم بهتون بگم، این زمانی است که با

through connecting ourselves

ارتباط خودمان با مردم در خیابان می توانیم جشن بگیریم

with those people in the street

ارتباط خودمان با مردم در خیابان می توانیم جشن بگیریم

and expressing our support to them

و حمایت مان رو از اونها ابراز کنیم

and expressing this kind of feeling, universal feeling,

و این حس رو، این حس جهانی حمایت از ضعیف ها و سرکوب شده ها

of supporting the weak and the oppressed

و این حس رو، این حس جهانی حمایت از ضعیف ها و سرکوب شده ها

to create a much better future for all of us.

رو برای خلق آینده ای بسیار بهتر برای همه ما ابراز کنیم.

CA: Well Wadah, a group of members of the TED community,

کریس اندرسون: خوب وضاح، تعدادی از اعضای جامعه ی TED

TEDxCairo,

TEDx قاهره

are meeting as we speak.

همین الان که صحبت می کنیم برنامه دارند.

They've had some speakers there.

اونجا تعدادی سخنران دارند. من فکر می کنم اونها سخنان تو را شنیدند.

I believe they've heard your talk.

اونجا تعدادی سخنران دارند. من فکر می کنم اونها سخنان تو را شنیدند.

Thank you for inspiring them and for inspiring all of us.

از شما به خاطر قوت قلب دادن به اونها و به همه ما تشکر می کنم.

Thank you so much.

بسیار ممنون.

(Applause)

(تشویق)