Dame Stephanie Shirley: Why do ambitious women have flat heads?

بانو استفانی شرلی: چرا زندگی زنان بلند پرواز مانند افراد معمولی نیست؟

177,318 views

2015-03-27 ・ TED


New videos

Dame Stephanie Shirley: Why do ambitious women have flat heads?

بانو استفانی شرلی: چرا زندگی زنان بلند پرواز مانند افراد معمولی نیست؟

177,318 views ・ 2015-03-27

TED


لطفا برای پخش فیلم روی زیرنویس انگلیسی زیر دوبار کلیک کنید.

Translator: Sahar Tabandeh Reviewer: soheila Jafari
00:12
When I wrote my memoir,
0
12988
1901
زمانی که خاطراتم را نوشتم
00:14
the publishers were really confused.
1
14889
3677
ناشران حقیقتا گیج شدند.
00:18
Was it about me as a child refugee,
2
18566
4234
آیا این کتاب در مورد من به عنوان یک کودک پناهنده بود،
00:22
or as a woman who set up a high-tech software company back in the 1960s,
3
22800
5504
یا زنی که یک شرکت پیشرفته ی نرم افزار را در دهه ی ۱۹۶۰ پایه گذاری کرد،
00:28
one that went public
4
28304
2076
شرکتی که مشهور شد
00:30
and eventually employed over 8,500 people?
5
30380
4583
و در نهایت بیش از ۸٫۵۰۰ زن را به کار گرفت؟
00:34
Or was it as a mother of an autistic child?
6
34963
4507
یا در مورد مادر یک کودک مبتلا به اوتیسم؟
00:39
Or as a philanthropist that's now given away serious money?
7
39470
4455
یا یک انسان دوست که تا امروز مبالغ زیادی صدقه داده است؟
00:43
Well, it turns out, I'm all of these.
8
43925
2644
خب، معلوم می شود که، من همه ی اینها هستم.
00:46
So let me tell you my story.
9
46569
2900
پس اجازه دهید داستانم را با شما در میان بگذارم.
00:51
All that I am stems from when I got onto a train in Vienna,
10
51779
6667
هر آنچه که من هستم از زمانی شروع می شود که در وین سوار قطاری شدم،
00:58
part of the Kindertransport that saved nearly 10,000 Jewish children
11
58446
5037
بخشی از برنامه ی جا به جایی کودکان که حدود ده هزار کودک یهودی را
01:03
from Nazi Europe.
12
63483
2368
از اروپای نازی نجات داد.
01:05
I was five years old, clutching the hand of my nine-year-old sister
13
65851
4009
در آن زمان من پنج ساله بودم و در حالی که دستهای خواهر نه ساله ام را فشار می دادم،
01:09
and had very little idea as to what was going on.
14
69860
3953
تقریبا تصوری از آنچه که در حال روی دادن بود نداشتم.
01:13
"What is England and why am I going there?"
15
73813
4691
اینکه انگلستان چیست و چرا من به آنجا می روم؟
01:18
I'm only alive because so long ago, I was helped by generous strangers.
16
78504
6737
من تنها به این دلیل زنده ام که سالها پیش غریبه های بخشنده ای به من کمک کردند.
01:26
I was lucky, and doubly lucky to be later reunited
17
86911
3535
من خوش شانس بودم، و دوبرابر خوش شانس، که بعدها توانستم
01:30
with my birth parents.
18
90446
2439
به پدر و مادر تنی ام بپیوندم.
01:32
But, sadly, I never bonded with them again.
19
92885
7032
اما متاسفانه، از آن پس دیگر عمیقا با آنها ارتباط برقرار نکردم.
01:39
But I've done more in the seven decades since that miserable day
20
99917
3310
اما در طول هفت دهه ای که از آن روز تلخ میگذرد
01:43
when my mother put me on the train
21
103227
1776
که مادرم مرا در قطار قرار داد،
01:45
than I would ever have dreamed possible.
22
105003
3287
من بسیار بیشتر از آنچه که در تصورم امکان پذیر می نمود، انجام داده ام.
01:48
And I love England, my adopted country,
23
108290
3108
من انگلستان، کشور جدید خود را، دوست داشتم،
01:51
with a passion that perhaps only someone who has lost their human rights can feel.
24
111398
5071
با تعصب و اشتیاقی که احتمالا تنها کسانی که حقوق انسانی شان پایمال شده، می فهمند.
01:57
I decided to make mine a life that was worth saving.
25
117831
6357
تصمیم گرفتم که برای خودم زندگی ای بسازم که ارزش نجات دادن داشته باشد.
02:04
And then, I just got on with it.
26
124188
2261
و بعد، فقط آن را پیش بردم!
02:07
(Laughter)
27
127709
2815
(خنده ی حاضرین)
02:11
Let me take you back to the early 1960s.
28
131264
4201
اجازه بدهید شما رو به اوایل دهه ی ۱۹۶۰ ببرم.
02:15
To get past the gender issues of the time,
29
135465
4488
برای پشت سر گذاشتن مسائل مرتبط با جنسیت در آن زمان، من خانه ی نرم افزارم را
02:19
I set up my own software house at one of the first such startups in Britain.
30
139953
6490
که به عنوان یکی از اولین برنامه های اقتصادی نوپای آن زمان بود را راه انداختم.
02:26
But it was also a company of women, a company for women,
31
146443
5858
هم چنین شرکتی متشکل از خانم ها بود، شرکتی برای خانم ها،
02:32
an early social business.
32
152301
3024
یک تجارت اجتماعیِ نوپا.
02:35
And people laughed at the very idea because software, at that time,
33
155325
3676
و مردم به این ایده می خندیدند، چراکه در آن زمان،
نرم افزار به صورت رایگان همراه با سخت افزار ارائه می شد.
02:39
was given away free with hardware.
34
159001
2073
02:41
Nobody would buy software, certainly not from a woman.
35
161074
4734
کسی نرم افزار نمی خرید، به خصوص از یک زن.
02:45
Although women were then coming out of the universities with decent degrees,
36
165808
5937
با وجودی که زن ها با مدارک قابل توجه از دانشگاه ها فارغ التحصیل می شدند،
02:51
there was a glass ceiling to our progress.
37
171745
3554
یک مانع نامرئی در برابر پیشرفت ما وجود داشت.
02:56
And I'd hit that glass ceiling too often,
38
176309
4676
و من بارها به آن مانع ضربه زدم،
03:00
and I wanted opportunities for women.
39
180985
3565
و من موقعیت هایی برای زنان می خواستم.
03:04
I recruited professionally qualified women who'd left the industry on marriage,
40
184550
4492
من زن های شایسته ای که صنعت را یا به دلیل ازدواج
و یا به دلیل انتظار فرزند اولشان، رها کرده بودند، استخدام کردم
03:09
or when their first child was expected
41
189042
2251
03:11
and structured them into a home-working organization.
42
191293
5191
و آنها را به صورت یک مجموعه ی فعال در خانه سازمان دهی کردم.
03:16
We pioneered the concept of women going back into the workforce
43
196484
4585
ما پیشگام ایده ی بازگشت زنان به محیط کار،
03:21
after a career break.
44
201069
2542
پس از وقفه ی شغلی بودیم.
03:23
We pioneered all sorts of new, flexible work methods:
45
203611
3783
ما پیشگام تمام روش های جدید و منعطف کار کردن بودیم:
03:27
job shares, profit-sharing, and eventually, co-ownership
46
207394
5252
مشارکت در شغل، مشارکت در سود و در نهایت مشارکت در مالکیت
03:32
when I took a quarter of the company into the hands of the staff
47
212646
3446
زمانی که من یک چهارم شرکت را به کارکنان واگذار کردم
03:36
at no cost to anyone but me.
48
216092
3820
بدون اینکه کسی جز خودم متحمل هزینه ای شود.
03:41
For years, I was the first woman this, or the only woman that.
49
221582
6191
برای سال ها، من اولین زن در این زمینه یا تنها زن در آن زمینه بودم.
03:47
And in those days, I couldn't work on the stock exchange,
50
227773
3766
و البته در آن زمان این امکان وجود نداشت که در زمینه ی بورس کار کنم،
03:51
I couldn't drive a bus or fly an airplane.
51
231539
3761
یا اینکه اتوبوس و هواپیما برانم.
03:55
Indeed, I couldn't open a bank account without my husband's permission.
52
235300
5893
در واقع من حتی نمی توانستم بدون اجازه ی شوهرم یک حساب بانکی باز کنم.
04:01
My generation of women fought the battles for the right to work
53
241193
4522
هم نسل های ِ زنِ من برای حق کار کردن بسیار جنگیدند
04:05
and the right for equal pay.
54
245715
4492
و همینطور برای حق دریافت حقوق مساوی.
04:10
Nobody really expected much from people at work or in society
55
250207
3861
کسی انتظاری از زن ها سر کار و یا در اجتماع نداشت
04:14
because all the expectations then
56
254068
2498
چرا که همه ی انتظارات در آن زمان
04:16
were about home and family responsibilities.
57
256566
3895
محدود به خانه و مسولیت های خانوادگی می شد.
04:20
And I couldn't really face that,
58
260461
2837
و من تحمل آن را نداشتم،
04:23
so I started to challenge the conventions of the time,
59
263298
5989
به همین دلیل سعی در به چالش کشیدن عرف جامعه در آن زمان کردم،
04:29
even to the extent of changing my name from "Stephanie" to "Steve"
60
269287
5855
تا مرحله ای که نامم را در نامه های اداری
از "استفانی" به "استیو" تغییر دادم،
04:35
in my business development letters,
61
275142
1749
04:36
so as to get through the door before anyone realized
62
276891
2478
تا بتوانم پیش از آنکه دیگران متوجه شوند
04:39
that he was a she.
63
279369
1381
که آن آقا یک خانم بوده، کارم را پیش ببرم.
04:40
(Laughter)
64
280750
3304
(خنده ی حضار)
04:44
My company, called Freelance Programmers, and that's precisely what it was,
65
284054
7160
شرکت من، با عنوان برنامه ریزان خودکفا، که نام بسیار دقیقی برای این شغل است،
04:51
couldn't have started smaller: on the dining room table,
66
291214
5073
نمی توانست کوچک تر ازین شروع شود: روی میز ناهارخوری،
04:56
and financed by the equivalent of 100 dollars in today's terms,
67
296287
5394
و با سرمایه اولیه ای در حدود صد دلار امروزی بود
05:01
and financed by my labor and by borrowing against the house.
68
301681
7297
که از طریق شغل من و وام گرفتن روی خانه تامین شده بود.
05:08
My interests were scientific, the market was commercial --
69
308978
5637
علاقه مندی های من علمی بودند و بازار تجاری،
05:14
things such as payroll, which I found rather boring.
70
314615
4025
پُر از چیزهایی مثل فیش حقوقی که به نظر من تکراری می آمدند.
05:18
So I had to compromise with operational research work,
71
318640
5112
پس مجبور بودم با پژوهش های عملیاتی سازش کنم،
05:23
which had the intellectual challenge that interested me
72
323752
3431
که به خاطر چالش فکریشان مرا جذب می کردند
05:27
and the commercial value that was valued by the clients:
73
327183
7667
و دارای ارزشهای تجاری بودند که مورد پسند مشتریان بود:
05:34
things like scheduling freight trains,
74
334850
5258
چیزهایی مثل برنامه ریزی برای قطارهای باربری،
05:40
time-tabling buses, stock control, lots and lots of stock control.
75
340108
6189
تنظیم برنامه زمانی اتوبوس ها، کنترل سهام، کنترل سهام به مقدار خیلی زیاد،
05:46
And eventually, the work came in.
76
346297
4248
و در نهایت کار به سوی ما سرازیر شد.
05:50
We disguised the domestic and part-time nature of the staff
77
350545
3755
ما ماهیت خانگی و نیمه وقت کارکنانمان را
05:54
by offering fixed prices, one of the very first to do so.
78
354300
5140
با ارائه دادن قیمت های ثابت پنهان کردیم، که در آن زمینه هم پیشگام بودیم.
05:59
And who would have guessed that the programming
79
359440
3315
و چه کسی حدس می زد که
برنامه ریزی ِ جعبه سیاه هواپیمای ماوراء صوت کنکورد
06:02
of the black box flight recorder of Supersonic Concord
80
362755
3944
06:06
would have been done by a bunch of women working in their own homes.
81
366699
5209
توسط تعدادی زن که در خانه هایشان کار می کنند انجام شده است؟
06:11
(Applause)
82
371908
6774
(تشویق حضار)
06:19
All we used was a simple "trust the staff" approach
83
379392
4931
هرآنچه ما به کار گرفتیم یک رویکرد ساده ی " اعتماد به کارکنان"
06:24
and a simple telephone.
84
384323
2181
و یک تلفن ساده بود.
06:26
We even used to ask job applicants, "Do you have access to a telephone?"
85
386504
5721
ما حتی از متقاضیان کار می پرسیدیم که: " آیا به تلفن دسترسی دارید؟"
06:34
An early project was to develop software standards
86
394175
3019
یکی از اولین پروژه ها گسترش دادن استاندارد های نرم افزاری
06:37
on management control protocols.
87
397194
2240
در قواعد کنترل مدیریت بود.
06:39
And software was and still is a maddeningly hard-to-control activity,
88
399434
6202
و نرم افزار در آن زمان و امروز هم یک فعالیت بسیار غیرقابل کنترل بوده است،
06:45
so that was enormously valuable.
89
405636
2111
پس کار ما بسیار با ارزش بود.
06:47
We used the standards ourselves,
90
407747
2224
ما خودمان استاندارد ها را به کار گرفتیم،
06:49
we were even paid to update them over the years,
91
409971
3018
حتی برای به روز کردن ِ گاه به گاه ِ ان ها دستمزد می گرفتیم،
06:52
and eventually, they were adopted by NATO.
92
412989
4264
و در نهایت آنها توسط ناتو مورد استفاده قرار گرفتند.
06:58
Our programmers -- remember, only women,
93
418323
4127
برنامه ریز های ما ، یاد آوری میکنم: تنها زنان،
07:02
including gay and transgender --
94
422450
3446
که شامل افراد هم جنس گرا و فرا جنسیتی هم می شد،
07:05
worked with pencil and paper to develop flowcharts
95
425896
5043
با کاغذ و مداد کار می کردند، برای تنظیم نمودارهایی
07:10
defining each task to be done.
96
430939
3657
که روش انجام هر فعالیت را تعریف می کردند.
07:14
And they then wrote code, usually machine code,
97
434596
3913
و آنگاه آنها کُد می نوشتند، معمولا کُد های ماشینی،
07:18
sometimes binary code,
98
438509
2267
و گاهی کُد های صفر و یکی،
07:20
which was then sent by mail to a data center
99
440776
4730
که سپس با پست به مرکز داده ها فرستاده می شد
07:25
to be punched onto paper tape or card
100
445506
4218
که روی چسب کاغذی یا کارتی منگنه شود
07:29
and then re-punched, in order to verify it.
101
449724
4327
و بعد دوباره حک شود تا مورد بازبینی قرار گیرد.
07:34
All this, before it ever got near a computer.
102
454051
3336
همه ی اینها، پیش از آن بود که حتی به دوران کامپیوتر ها نزدیک شویم.
07:37
That was programming in the early 1960s.
103
457387
4659
برنامه ریزی در آغاز دهه ی ۱۹۶۰ اینگونه بود.
07:43
In 1975, 13 years from startup,
104
463566
5135
در سال ۱۹۷۵، سیزده سال پس از شروع فرایند،
07:48
equal opportunity legislation came in in Britain
105
468701
3211
قوانین فرصت شغلی برابر به بریتانیا آمد،
07:51
and that made it illegal to have our pro-female policies.
106
471912
6912
که رویکرد کاملا زنانه ی ما را غیرقانونی تلقی می کرد.
07:58
And as an example of unintended consequences,
107
478824
3576
و به عنوان نمونه ای از توفیق اجباری
08:02
my female company had to let the men in.
108
482400
3672
شرکت زنانه ی ما مجبور شد که مردها را هم به خود راه دهد.
08:06
(Laughter)
109
486072
4942
(خنده ی حاضرین)
وقتی که من شرکت زنانه ی خودم را پایه نهادم،
08:11
When I started my company of women,
110
491014
2404
08:13
the men said, "How interesting, because it only works because it's small."
111
493418
6899
مردها گفتند: " چقدر جالب، چراکه این ایده فقط به خاطر کوچک بودنش کار می کند."
08:20
And later, as it became sizable, they accepted, "Yes, it is sizable now,
112
500317
5819
وبعدها، زمانی که شرکت به اندازه ی قابل ملاحظ ای رسید، تایید کردند که: "بله،
اکنون قابل ملاحظه است، اما هیچ منفعت راهبردی ندارد."
08:26
but of no strategic interest."
113
506136
3219
08:30
And later, when it was a company valued at over three billion dollars,
114
510125
7149
و بعدتر، زمانی که تبدیل به شرکتی به ارزش بیش از سه میلیارد دلار رسید،
08:37
and I'd made 70 of the staff into millionaires,
115
517274
4603
که من هفتاد نفر از کارکنانش را میلیونر کرده بودم،
08:41
they sort of said, "Well done, Steve!"
116
521877
3520
آنها گفتند: "دست مریزاد، استیو!"
08:45
(Laughter)
117
525397
4286
(خنده ی حضار)
08:49
(Applause)
118
529683
4286
(تشویق)
08:53
You can always tell ambitious women by the shape of our heads:
119
533969
4286
شما همیشه می توانید زنان جاه طلب را با شکل سرشان شناسایی کنی:
بالای سرشان صاف است، چون مدام دست تشویق ریاست گونه ی دیگران بر سرشان بوده.
08:58
They're flat on top for being patted patronizingly.
120
538255
3325
09:01
(Laughter) (Applause)
121
541580
5941
(خنده ی حضار)(تشویق)
09:07
And we have larger feet to stand away from the kitchen sink.
122
547521
4563
و پاهای بزرگتری دارند برای دور ماندن از سینک آشپزخانه.
09:12
(Laughter)
123
552084
1653
(خنده ی حضار)
09:13
Let me share with you two secrets of success:
124
553737
3825
اجازه بدید دو راز موفقیت را با شما در میان بگذارم:
09:17
Surround yourself with first-class people and people that you like;
125
557562
6219
اطراف خودتان را با افراد سطح بالا پر کنید، و کسانی که می پسندید،
09:23
and choose your partner very, very carefully.
126
563781
6284
و همسرتان را بسیار بسیار با دقت انتخاب کنید.
09:30
Because the other day when I said, "My husband's an angel,"
127
570065
3213
بار قبلی که گفتم: "همسر من یک فرشته است،"
09:33
a woman complained -- "You're lucky," she said,
128
573278
2486
یک خانم با شکایت گفت که: "خیلی خوش شانسی،
09:35
"mine's still alive."
129
575764
2026
همسر من هنوز زنده است."
09:37
(Laughter)
130
577790
3017
(خنده ی حضار)
09:45
If success were easy, we'd all be millionaires.
131
585117
5057
اگر موفقیت آسان بود، ما همه میلیونر بودیم.
09:51
But in my case, it came in the midst of family trauma and indeed, crisis.
132
591054
6994
اما در مورد من، موفقیت در بحبوحه ی آسیب روحی خانوادگی و بحران پدید آمد.
10:01
Our late son, Giles, was an only child, a beautiful, contented baby.
133
601258
8274
فرزند سابق ما، جایلز، یک تک فرزند بود، کودکی زیبا و قانع.
10:09
And then, at two and a half,
134
609532
3933
و بعد، در دو سال و نیمگی،
10:13
like a changeling in a fairy story,
135
613465
3273
مثل اتفاقی در داستانهای خیالی،
10:16
he lost the little speech that he had
136
616738
3432
قدرت گفتار کمی را که داشت از دست داد
10:20
and turned into a wild, unmanageable toddler.
137
620170
5272
و تبدیل به یک کودک نوپای سخت، وغیرقابل کنترل شد.
10:25
Not the terrible twos;
138
625442
2082
نه به خاطرکج خلقی و سختی رایج در دو سالگی،
10:27
he was profoundly autistic and he never spoke again.
139
627524
5933
بلکه به دلیل ابتلا به اوتیسم شدید، و از آن پس هرگز حرف نزد.
10:36
Giles was the first resident in the first house of the first charity that I set up
140
636387
5347
جایلز اولین مراجع در اولین خانه از اولین موسسه نیکوکاری بود که من
10:41
to pioneer services for autism.
141
641734
3570
برای ارئه خدمات پیشرو در زمینه ی اوتیسم به راه انداختم.
10:45
And then there's been a groundbreaking Prior's Court school
142
645304
3000
و پس از آن نوبت به یک مدرسه ی مقدم و پیشگامانه
10:48
for pupils with autism
143
648304
2420
برای دانش آموزان مبتلا به اوتیسم،
10:50
and a medical research charity, again, all for autism.
144
650724
4120
و یک نهاد پژوهش پزشکی، برای اوتیسم رسید.
10:54
Because whenever I found a gap in services, I tried to help.
145
654844
4979
چرا که هر زمان من یک جای خالی در خدمات دیدم، برای کمک تلاش کردم.
11:01
I like doing new things and making new things happen.
146
661313
5270
من از انجام دادن کارهای جدید خوشم می آید و از ممکن ساختن کارهای جدید.
11:06
And I've just started a three-year think tank for autism.
147
666583
6576
و به تازگی یک پروژه ی سه ساله ی یورش فکری را برای اوتیسم به راه انداخته ام.
11:13
And so that some of my wealth does go back to the industry from which it stems,
148
673159
5275
و برای اینکه بخشی از ثروتم به صنعتی بر گردد که از آن نشات گرفته است،
11:18
I've also founded the Oxford Internet Institute
149
678434
3583
من همچنین موسسه ی اینترنت آکسفورد
11:22
and other IT ventures.
150
682017
2493
و دیگر پروژه های فناوری اطلاعات را راه اندازی کرده ام.
11:24
The Oxford Internet Institute focuses not on the technology,
151
684510
4285
موسسه ی اینترنت آکسفورد، نه بر روی فن آوری
11:28
but on the social, economic, legal and ethical issues of the Internet.
152
688795
4812
بلکه برمسایل اجتماعی، اقتصادی، حقوقی و اخلاقی اینترنت تمرکز می کند.
11:35
Giles died unexpectedly 17 years ago now.
153
695887
7022
جایلز به شکلی ناگهانی هفده سال پیش فوت کرد.
11:42
And I have learned to live without him,
154
702909
3780
و من آموخته ام که بدون او زندگی کنم،
11:46
and I have learned to live without his need of me.
155
706689
4780
و آموخته ام که بدون نیاز او به خودم زندگی کنم.
11:51
Philanthropy is all that I do now.
156
711469
3360
درحال حاضر خدمات انسان دوستانه تنها کاریست که انجام می دهم.
11:54
I need never worry about getting lost
157
714829
2359
هرگز نیازی نیست که نگران گم شدن باشم،
11:57
because several charities would quickly come and find me.
158
717188
3509
چرا که خیریه های مختلف فورا می آیند و پیدایم می کنند.
12:00
(Laughter)
159
720697
3970
(خنده ی حاضرین)
12:12
It's one thing to have an idea for an enterprise,
160
732807
4078
داشتن یک ایده برای سرمایه گذاری یک موضوع است،
12:16
but as many people in this room will know,
161
736885
2227
ولی همانطور که بسیاری از حاضرین می دانند،
12:19
making it happen is a very difficult thing
162
739112
2913
عملی کردن آن ایده، کار بسیار دشواریست.
12:22
and it demands extraordinary energy, self-belief and determination,
163
742025
8092
و نیاز به انرژی فوق العاده، باور شخصی و اراده ی قوی دارد،
12:30
the courage to risk family and home,
164
750117
4205
قدرت به مخاطره انداختن خانه و خانواده،
و تعهدی بیست و چهارساعته و در هفت روز هفته که معطوف به میل و هدفی قویست.
12:34
and a 24/7 commitment that borders on the obsessive.
165
754322
5169
12:39
So it's just as well that I'm a workaholic.
166
759491
3984
و اینطور است که من به کار معتادم.
12:43
I believe in the beauty of work when we do it properly and in humility.
167
763475
5231
من به زیبایی کار وقتی که آن را اصولی و با تواضع انجام می دهیم اعتقاد دارم
12:50
Work is not just something I do when I'd rather be doing something else.
168
770153
5369
شغل من چیزی نیست که زمانی که دلم می خواهد کارهای دیگری بکنم، انجام می دهم.
12:57
We live our lives forward.
169
777612
2144
ما عمرمان را به سمت جلو زندگی می کنیم.
12:59
So what has all that taught me?
170
779756
3234
پس من از این چه آموخته ام؟
13:04
I learned that tomorrow's never going to be like today,
171
784210
3636
من آموختم که فردا هرگز مثل امروز نخواهد بود،
13:07
and certainly nothing like yesterday.
172
787846
3053
و نه مطمئنا مثل دیروز.
13:10
And that made me able to cope with change,
173
790899
3407
و این مرا توانا ساخت که با تغییر بسازم،
13:14
indeed, eventually to welcome change,
174
794306
4328
و در واقع، از تغییر استقبال کنم،
13:18
though I'm told I'm still very difficult.
175
798634
5032
هرچند که همیشه از دیگران می شنوم که بسیار آدم سختی هستم.
13:23
Thank you very much.
176
803666
2135
خیلی ممنونم.
13:25
(Applause)
177
805801
7280
(تشویق)
درباره این وب سایت

این سایت ویدیوهای یوتیوب را به شما معرفی می کند که برای یادگیری زبان انگلیسی مفید هستند. دروس انگلیسی را خواهید دید که توسط معلمان درجه یک از سراسر جهان تدریس می شود. روی زیرنویس انگلیسی نمایش داده شده در هر صفحه ویدیو دوبار کلیک کنید تا ویدیو از آنجا پخش شود. زیرنویس‌ها با پخش ویدیو همگام می‌شوند. اگر نظر یا درخواستی دارید، لطفا با استفاده از این فرم تماس با ما تماس بگیرید.

https://forms.gle/WvT1wiN1qDtmnspy7