Jared Diamond: How societies can grow old better

جرد دیموند: چگونه جوامع میتوانند بهتر پیر شوند؟

Translator: jamshid noruzi Reviewer: soheila Jafari

To give me an idea of how many of you here

برای این که به من یه تخمینی بدهید که چند نفر از شما

may find what I'm about to tell you

ممکن است آن چه را که به شما می‌خواهم بگویم را

of practical value,

دارای ارزش کاریردی می‌دانید،

let me ask you please to raise your hands:

بگذارید تقاضا کنم که دستتان را بلند کنید:

Who here is either over 65 years old

چه کسی اینجا بیش از ۶۵ سال سن دارد

or hopes to live past age 65

یا آرزو دارد بیشتر از ۶۵ سال عمر کند

or has parents or grandparents who did live

یا والدین یا اجدادی داشه که الان یا قبلا

or have lived past 65,

بیشتر از ۶۵ سال عمر کردند،

raise your hands please. (Laughter)

لطفا دستتان را بالا ببرید.

Okay. You are the people to whom my talk

خب، شما کسانی هستید که بحث من

will be of practical value. (Laughter)

برای شما ارزش کاربردی خواهد داشت (خنده)

The rest of you

بقیه شما

won't find my talk personally relevant,

بحث من را از لحاظ شخصی بی ربط خواهید دید

but I think that you will still find the subject

اما به نظرم بازهم موضوع بحث برای شما جالب خواهد بود.

fascinating.

اما به نظرم بازهم موضوع بحث برای شما جالب خواهد بود.

I'm going to talk about growing older

من قصد دارم درباره رشد و نمو در جوامع سنتی صحبت کنم.

in traditional societies.

من قصد دارم درباره رشد و نمو در جوامع سنتی صحبت کنم.

This subject constitutes just one chapter

این موضوع فقط یک فصل از

of my latest book, which compares

آخرین کتاب من است که

traditional, small, tribal societies

جوامع سنتی، کوچک و قبیله ای را

with our large, modern societies,

با جوامع بزرگ و مدرن ما مقایسه می کند

with respect to many topics

( این مقایسه) شامل ابعاد مختلفی است

such as bringing up children,

مانند تربیت کودکان

growing older, health, dealing with danger,

رشد کردن، سلامتی، مقابله با خطر

settling disputes, religion

حل و فصل اختلافات، دین

and speaking more than one language.

وحرف زدن به بیش از یک زبان.

Those tribal societies, which constituted

آن جوامع قبیله ای که در بیشتر تاریخ بشریت جوامع انسانی را تشکیل داده اند

all human societies for most of human history,

آن جوامع قبیله ای که در بیشتر تاریخ بشریت جوامع انسانی را تشکیل داده اند

are far more diverse than are our modern,

بسیار متنوع تر از جوامع اخیر مدرن و بزرگ ما هستند

recent, big societies.

بسیار متنوع تر از جوامع اخیر مدرن و بزرگ ما هستند

All big societies that have governments,

همه جوامع بزرگی که حکومت دارند

and where most people are strangers to each other,

و جایی که اکثریت مردم با یکدیگر غریبه هستند

are inevitably similar to each other

(جوامع مدرن) شبیه هم هستند و با جوامع قبیله ای تفاوت دارند

and different from tribal societies.

(جوامع مدرن) شبیه هم هستند و با جوامع قبیله ای تفاوت دارند

Tribes constitute thousands of natural experiments

قبایل دارای هزاران تجربه طبیعی

in how to run a human society.

از چگونگی اداره جامعه انسانی هستند

They constitute experiments from which we ourselves

آنها از چیزهایی تجربه دارند که ما

may be able to learn.

ممکن است بتوانیم درس بگیریم

Tribal societies shouldn't be scorned

جوامع قبیله ای نباید به عنوان جوامعی ابتدایی و بدبخت تلقی شوند

as primitive and miserable,

جوامع قبیله ای نباید به عنوان جوامعی ابتدایی و بدبخت تلقی شوند

but also they shouldn't be romanticized

همچنان که نباید با خیال بافی آنها را شاد و آرام جلوه داد

as happy and peaceful.

همچنان که نباید با خیال بافی آنها را شاد و آرام جلوه داد

When we learn of tribal practices,

وقتی درباره تجربیات قبیله ای می آموزیم

some of them will horrify us,

برخی از آنها ما را به وحشت می اندازد

but there are other tribal practices which,

اما برخی تجربه های قبیله ای هم هستند که

when we hear about them,

وقتی درباره آنها میشنویم

we may admire and envy

ممکن است تحسین کنیم و حسودیمان شود

and wonder whether we could adopt those practices

و شگفت زده شویم که آیا میشود آن تجربیات را برای خودمان به کار گیریم

ourselves.

و شگفت زده شویم که آیا میشود آن تجربیات را برای خودمان به کار گیریم

Most old people in the U.S. end up living

اکثر افراد مسن در آمریکا دور از فرزندانشان به زندگی خاتمه میدهند

separately from their children

اکثر افراد مسن در آمریکا دور از فرزندانشان به زندگی خاتمه میدهند

and from most of their friends

و دور از اکثر دوستان سال های اول زندگیشان

of their earlier years,

و دور از اکثر دوستان سال های اول زندگیشان

and often they live in separate retirements homes for the elderly,

و آنها اغلب دوران کهنسالی را جدا در خانه های سالمندی زندگی میکنند

whereas in traditional societies,

در حالیکه در جوامع سنتی

older people instead live out their lives

افراد مسن در کنار فرزندان، خویشان و

among their children, their other relatives,

افراد مسن در کنار فرزندان، خویشان

and their lifelong friends.

و دوستان خود زندگی میکنند.

Nevertheless, the treatment of the elderly

علاوه بر این، مراقبت از افراد مسن

varies enormously among traditional societies,

در جوامع سنتی بسیار متنوع است،

from much worse to much better

و از خیلی بدتر تا خیلی بهتر از جوامع مدرن ما تغییر میکند.

than in our modern societies.

و از خیلی بدتر تا خیلی بهتر از جوامع مدرن ما تغییر میکند.

At the worst extreme, many traditional societies

در بدترین حالت، بسیاری از جوامع سنتی

get rid of their elderly

از شر افراد مسن خلاص میشدند

in one of four increasingly direct ways:

با یکی از این ۴ روش مستقیم که از پائین به بالا روش متداول تری می باشد:

by neglecting their elderly

با نادیده گرفتن سالخورده هایشان

and not feeding or cleaning them until they die,

و غذا ندادن و تمیز نکردن آنها تا زمان مرگشان

or by abandoning them when the group moves,

یا با جاگذاشتن آنها هنگامیکه گروه جابجا میشود،

or by encouraging older people to commit suicide,

یا با تشویق افراد مسن به خودکشی کردن،

or by killing older people.

یا با کشتن آنها.

In which tribal societies do children

در کدام جوامع قبیله ای فرزندان

abandon or kill their parents?

والدین خود را ترک میکردند یا می‌کشتند؟

It happens mainly under two conditions.

اساسا این اتفاق در دو حالت می افتد.

One is in nomadic, hunter-gather societies

یکی در جوامع کوچ کننده و شکارچی

that often shift camp

که اغلب محل زندگی خود را عوض میکنند

and that are physically incapable

و از لحاظ فیزیکی نمیتوانند

of transporting old people who can't walk

افراد مسنی که قادر به راه رفتن نیستند را جابجا کنند

when the able-bodied younger people already

در حالیکه افراد توانا و جوانتر مجبورند که

have to carry their young children

بچه های کوچک خود

and all their physical possessions.

و دارایی های فیزیکی خود را حمل کنند.

The other condition is in societies

حالت دوم در جوامعی است که

living in marginal or fluctuating environments,

در مناطق دور افتاده یا بی ثبات زندگی میکنند،

such as the Arctic or deserts,

مانند قطب شمال یا صحراها

where there are periodic food shortages,

که در آنجا به صورت متناوب کمبود غذا وجود دارد،

and occasionally there just isn't enough food

و در برخی مواقع غذای کافی برای زنده نگه داشتن همه افراد وجود ندارد.

to keep everyone alive.

و در برخی مواقع غذای کافی برای زنده نگه داشتن همه افراد وجود ندارد.

Whatever food is available has to be reserved

هر غذایی که هست باید برای افراد بالغ توانا و بچه ها ذخیره شود.

for able-bodied adults and for children.

هر غذایی که هست باید برای افراد بالغ توانا و بچه ها ذخیره شود.

To us Americans, it sounds horrible

برای ما آمریکایی ها فکر

to think of abandoning or killing

کشتن یا رها کردن

your own sick wife or husband

زن یا شوهر مریض خود

or elderly mother or father,

یا مادر یا پدر پیر وحشتناک است،

but what could those traditional societies

اما آن جوامع سنتی چه کار دیگری میتوانستند بکنند؟

do differently?

اما آن جوامع سنتی چه کار دیگری میتوانستند بکنند؟

They face a cruel situation of no choice.

آنها با یک موقعیت بیرحم بدون انتخاب مواجهند.

Their old people had to do it to their own parents,

افراد مسن آنها نیز مجبور بودند این کار را با والدین خود بکنند،

and the old people know

و افراد پیر میدانستند

what now is going to happen to them.

چه اتفاقی قرار است برای آنها بیفتد.

At the opposite extreme

در دیگر سو

in treatment of the elderly, the happy extreme,

در مراقبت از افراد مسن، طرف خوب،

are the New Guinea farming societies

جوامع کشاورز گینه نو هستند

where I've been doing my fieldwork for the past 50 years,

جایی که برای ۵۰ سال گذشته محل مطالعه من بوده است،

and most other sedentary traditional societies

و اغلب جوامع سنتی یکجا نشین در سراسر دنیا.

around the world.

و اغلب جوامع سنتی یکجا نشین در سراسر دنیا.

In those societies, older people are cared for.

در آن جوامع از افراد مسن نگهداری میشود.

They are fed. They remain valuable.

آنها غذا داده میشوند و با ارزش می مانند

And they continue to live in the same hut

و آنها به زندگی خود در همان خانه قبلی

or else in a nearby hut near their children,

یا در خانه ای نزدیک به فرزندان

relatives and lifelong friends.

خویشاوندان و دوستان ادامه میدهند.

There are two main sets of reasons for this variation

دو سری دلیل اصلی برای این تفاوت

among societies in their treatment

بین جوامع در نگهداری از افراد مسن وجود دارد

of old people.

بین جوامع در نگهداری از افراد مسن وجود دارد.

The variation depends especially

تفاوت مخصوصا بستگی دارد به

on the usefulness of old people

مفید بودن افراد مسن

and on the society's values.

و ارزش های جامعه.

First, as regards usefulness,

اول، در رابطه با مفید بودن،

older people continue to perform useful services.

افراد مسن تر به انجام خدمات مفید ادامه میدهند.

One use of older people in traditional societies

یک استفاده افراد مسن در جوامع سنتی

is that they often are still effective

این است که آنها همچنان در تولید غذا مفید هستند.

at producing food.

این است که آنها همچنان در تولید غذا مفید هستند.

Another traditional usefulness of older people

یک اسفاده سنتی دیگر از افراد مسن

is that they are capable of babysitting

این است که آنها میتوانند از نوه های خود مراقبت کنند،

their grandchildren,

این است که آنها میتوانند از نوه های خود مراقبت کنند،

thereby freeing up their own adult children,

و درنتیجه فرزندان بالغ خود را که والدین همان نوه ها هستند را فارغ میکنند،

the parents of those grandchildren,

و درنتیجه فرزندان بالغ خود را که والدین همان نوه ها هستند را فارغ میکنند،

to go hunting and gathering food for the grandchildren.

تا بتوانند به شکار بروند و برای نوه ها غذا تهیه کنند.

Still another traditional value of older people

هنوز یکی دیگر از فواید افراد مسن تر

is in making tools, weapons, baskets,

درست کردن ابزار، اسلحه، سبد، قوری و پوشاک است،

pots and textiles.

درست کردن ابزار، اسلحه، سبد، قوری و پوشاک است،

In fact, they're usually the people who are best at it.

در واقع آنها معمولا بهترین فرد در این کار بودند.

Older people usually are the leaders

افراد مسن معمولا رهبران جوامع سنتی بودند،

of traditional societies,

افراد مسن معمولا رهبران جوامع سنتی بودند،

and the people most knowledgeable about politics,

و کسانی بودند که بیشتر از همه درباره سیاست، پزشکی، مذهب، رقص و آواز میدانستند.

medicine, religion, songs and dances.

و کسانی بودند که بیشتر از همه درباره سیاست، پزشکی، مذهب، رقص و آواز میدانستند.

Finally, older people in traditional societies

در نهایت افراد مسن در جوامع سنتی

have a huge significance that would never occur

دارای اهمیت زیادی بودند که هرگز

to us in our modern, literate societies,

در جوامع مدرن و باسواد ما پیش نخواهد آمد،

where our sources of information are books

جایی که منابع اطلاعاتی ما کتاب و اینترنت است.

and the Internet.

جایی که منابع اطلاعاتی ما کتاب و اینترنت است.

In contrast, in traditional societies without writing,

برعکس، در جوامع سنتی فاقد نوشتن،

older people are the repositories of information.

افراد مسن مخازن اطلاعات هستند.

It's their knowledge that spells the difference

این دانش آنهاست که تفاوت مرگ و زنگی را یرای کل جامعه

between survival and death for their whole society

این دانش آنهاست که تفاوت مرگ و زندگی را یرای کل جامعه

in a time of crisis caused by rare events

در زمان بحران حوادث نادر مشخص میکند

for which only the oldest people alive

که فقط افراد مسن زنده تجربه اش را دارند.

have had experience.

که فقط افراد مسن زنده تجربه اش را دارند.

Those, then, are the ways in which older people

بنابراین اینها راه هایی هستند که افراد مسن در جوامع سنتی مفید هستند.

are useful in traditional societies.

بنابراین اینها راه هایی هستند که افراد مسن در جوامع سنتی مفید هستند.

Their usefulness varies and contributes

فواید آنها متنوع است و باعث میشود که

to variation in the society's treatment

مراقبت جامعه از مسن ترها نیز متفاوت باشد.

of the elderly.

مراقبت جامعه از مسن ترها نیز متفاوت باشد.

The other set of reasons for variation

سری دیگر از دلایلی که باعث تفاوت در

in the treatment of the elderly is

مراقبت از افراد مسن در جامعه میشود

the society's cultural values.

ارزش های فرهنگی جامعه است.

For example, there's particular emphasis

به عنوان مثال، تاکید خاصی برای احترام به کهنسالان در شرق آسیا وجود دارد

on respect for the elderly in East Asia,

به عنوان مثال، تاکید خاصی برای احترام به کهنسالان در شرق آسیا وجود دارد

associated with Confucius' doctrine

که بر اساس تعالیم کنفسوس

of filial piety, which means obedience,

درباره تقوا نسبت به پدرمادر است به معنی احترام گذاشتن، اطاعت و حمایت از آنها

respect and support for elderly parents.

درباره تقوا نسبت به پدرمادر است به معنی احترام گذاشتن، اطاعت و حمایت از آنها

Cultural values that emphasize respect for older people

ارزش های فرهنگی که بر احترام به افراد مسن تاکید دارند

contrast with the low status of the elderly

با سطح پایینی که افراد مسن در آمریکا دارند متضاد است.

in the U.S.

با سطح پایینی که افراد مسن در آمریکا دارند متضاد است.

Older Americans are at a big disadvantage

افراد مسن در آمریکا در برنامه های شغلی در وضع نامساعدی هستند

in job applications.

افراد مسن در آمریکا در برنامه های شغلی در وضع بسیار نامساعدی هستند

They're at a big disadvantage in hospitals.

در بیمارستان ها در وضع نامساعد ی هستند

Our hospitals have an explicit policy

بیمارستان های ما سیاست آشکاری دارند که

called age-based allocation of healthcare resources.

اختصاص امکانات بهداشتی براساس سن نامیده میشود

That sinister expression means that

این عبارت منحوص یعنی اینکه

if hospital resources are limited,

اگر امکانات بیمارستان محدود باشد

for example if only one donor heart

به طور مثال اگر فقط یک قلب اهدایی

becomes available for transplant,

برای انتقال وجود داشته باشد،

or if a surgeon has time to operate

یا اگر یک جراح فقط برای عمل کردن

on only a certain number of patients,

تعداد مشخصی بیمار وقت داشته باشد

American hospitals have an explicit policy

آمریکایی ها یک سیاست آشکار مبنی بر

of giving preference to younger patients

دادن اولویت به بیماران جوانتر

over older patients

نسبت به مسن ترها دارند

on the grounds that younger patients are considered

به این دلیل که بیماران جوانتر برای جامعه باارزش تلقی میشوند

more valuable to society

به این دلیل که بیماران جوانتر برای جامعه باارزش تلقی میشوند

because they have more years of life ahead of them,

چون سالیان بیشتری از عمر خود را پیش رو دارند،

even though the younger patients have fewer years

اگرچه بیماران جوانتر سالهای کمتری از تجربه با ارزش زندگی را پشت سر دارند.

of valuable life experience behind them.

اگرچه بیماران جوانتر سالهای کمتری از تجربه با ارزش زندگی را پشت سر دارند.

There are several reasons for this low status

دلایل زیادی برای این وضعیت بد کهنسالان در آمریکا وجود دارد.

of the elderly in the U.S.

دلایل زیادی برای این وضعیت بد کهنسالان در آمریکا وجود دارد.

One is our Protestant work ethic

یک دلیل اخلاق کاری پروتستانی ما است

which places high value on work,

که به کار اهمیت زیادی میدهد،

so older people who are no longer working

پس افراد مسن که دیگر کار نمیکنند

aren't respected.

مورد احترام نیستند.

Another reason is our American emphasis

دلیل دیگر تاکید ما آمریکایی ها

on the virtues of self-reliance and independence,

بر بهتر بودن تکیه بر خود و مستقل بودن است،

so we instinctively look down on older people

پس ما به صورت غریضی به دیده حقارت به کهنسال ها نگاه میکنیم

who are no longer self-reliant and independent.

کسانی که دیگر متکی بر خود و مستقل نیستند.

Still a third reason is our American cult of youth,

علاوه براین دلیل سوم علاقه ما آمریکایی ها به جوانیست

which shows up even in our advertisements.

که حتی در تبلیغات ما هم دیده میشود

Ads for Coca-Cola and beer always depict

تبلیغات کوکاکولا و آبجو همیشه

smiling young people,

افراد جوان خندان را نمایش میدهد،

even though old as well as young people

اگرچه پیرها به اندازه جوانان

buy and drink Coca-Cola and beer.

کوکاکولا و آبجو میخرند و مینوشند

Just think, what's the last time you saw

فقط فکر کنید، آخرین باری که دیدید

a Coke or beer ad depicting smiling people

تبلیغ کوکاکولا یا آبجو افراد ۸۵ ساله خندان را نشان میدهد کی بود؟ هرگز

85 years old? Never.

تبلیغ کوکاکولا یا آبجو افراد ۸۵ ساله خندان را نشان میدهد کی بود؟ هرگز

Instead, the only American ads

درعوض، تنها تبلیغات آمریکایی که

featuring white-haired old people

افراد موسفید پیر را نشان میدهد

are ads for retirement homes and pension planning.

تبلیغات خانه سالمندان و برنامه بازنشتگی است.

Well, what has changed in the status

خب، چه چیزی در وضعیت افراد مسن امروزه

of the elderly today

خب، چه چیزی در وضعیت افراد مسن امروزه

compared to their status in traditional societies?

نسبت به وضعیتشان در جوامع سنتی تغییر کرده است؟

There have been a few changes for the better

تعداد کمی تغییرات خوب و تعداد بیشتری تغییرات بد وجود داشته است.

and more changes for the worse.

تعداد کمی تغییرات خوب و تعداد بیشتری تغییرات بد وجود داشته است.

Big changes for the better

تغییرات بزرگ خوب

include the fact that today we enjoy

شامل این حقیقت است که امروزه ما

much longer lives,

از زندگی بسیار طولانیتر، سلامت بیشتر در سنین بالا و فرصت های بهتر خوش گذرانی لذت میبریم.

much better health in our old age,

از زندگی بسیار طولانیتر، سلامت بیشتر در سنین بالا و فرصت های بهتر خوش گذرانی لذت میبریم.

and much better recreational opportunities.

از زندگی بسیار طولانیتر، سلامت بیشتر در سنین بالا و فرصت های بهتر خوش گذرانی لذت میبریم.

Another change for the better is that we now have

تغییر خوب دیگر این است که امروزه ما

specialized retirement facilities

امکانات و برنامه های بازنشستگی تخصصی برای مراقبت از افراد مسن داریم

and programs to take care of old people.

امکانات و برنامه های بازنشستگی تخصصی برای مراقبت از افراد مسن داریم

Changes for the worse begin with the cruel reality

تغییرات بد با این حقیقت بیرحمانه آغاز میشود که

that we now have

امروزه ما افراد مسن بیشتر وجوان کمتر نسبت به همه زمان های گذشته داریم.

more old people and fewer young people

امروزه ما افراد مسن بیشتر وجوان کمتر نسبت به همه زمان های گذشته داریم.

than at any time in the past.

امروزه ما افراد مسن بیشتر وجوان کمتر نسبت به همه زمان های گذشته داریم.

That means that all those old people

که یعنی اینکه همه آن افراد مسن

are more of a burden on the few young people,

بیشتر باری بر دوش تعداد اندکی جوان هستند،

and that each old person has less individual value.

و هر فرد کهنسال ارزش فردی کمتری دارد.

Another big change for the worse in the status of the elderly

تغییر بد دیگر در وضعیت کهنسالان

is the breaking of social ties with age,

شکسته شدن پیوستگی جامعه برحسب سن است،

because older people, their children,

چون افراد مسن تر، فرزندانشان

and their friends,

و دوستانشان،

all move and scatter independently of each other

همگی مستقل از هم، چندین بار در طول زندگیشان کوچ میکنند و متفرق میشوند

many times during their lives.

همگی مستقل از هم، چندین بار در طول زندگیشان کوچ میکنند و متفرق میشوند

We Americans move on the average

ما آمریکایی ها به طور متوسط هر ۵ سال کوچ می کنیم

every five years.

ما آمریکایی ها به طور متوسط هر ۵ سال کوچ می کنیم

Hence our older people are likely

بنابراین احتمالش زیاد است که کهنسالان ما

to end up living distant from their children

زندگی خود را دور از فرزندانشان

and the friends of their youth.

و دوستان دوران جوانیشان به پایان برسانند.

Yet another change for the worse in the status of the elderly

تغییر بد دیگر در وضعیت کهنسالان

is formal retirement from the workforce,

بازنشستگی رسمی از محیط کار است،

carrying with it a loss of work friendships

که با خود از دست دادن دوستان کاری و

and a loss of the self-esteem associated with work.

عزت نفس ناشی از کار را همراه دارد.

Perhaps the biggest change for the worse

شاید بزرگترین تغییر بد

is that our elderly are objectively

این باشد که درواقعیت افراد مسن ما

less useful than in traditional societies.

کمتر از جوامع سنتی مفید هستند.

Widespread literacy means that they are no longer

بیسوادی شایع این است که دیگر سالخوردگان به عنوان

useful as repositories of knowledge.

مخازن اطلاعات کاربردی ندارند.

When we want some information,

وقتی ما مقداری اطلاعات میخواهیم

we look it up in a book or we Google it

به جای اینکه فرد مسنی پیدا کنیم و بپرسیم در کتاب دنبالش میگردیم یا در گوگل جستجو میکنیم.

instead of finding some old person to ask.

به جای اینکه فرد مسنی پیدا کنیم و بپرسیم در کتاب دنبالش میگردیم یا در گوگل جستجو میکنیم.

The slow pace of technological change

سرعت اهسته تغییرات حاصل از تکنولوژی

in traditional societies

در جوامع سنتی

means that what someone learns there as a child

به این معناست که آنجا اگر کسی چیزی در کودکی یاد گرفت

is still useful when that person is old,

وقتی آن شخص پیر شد هم کاربرد دارد،

but the rapid pace of technological change today

اما امروزه سرعت زیاد تغییرات حاصل از تکنولوژی

means that what we learn as children

به این معناست که آنچه ما در کودکی یاد میگیریم

is no longer useful 60 years later.

در ۶۰ سال بعد دیگر قابل استفاده نیست.

And conversely, we older people are not fluent

و برعکس، ما افراد مسن

in the technologies essential for surviving

در تکنولوژی هایی که برای زنده ماندن در جوامع مدرن لازم است مهارت نداریم.

in modern society.

در تکنولوژی هایی که برای زنده ماندن در جوامع مدرن لازم است مهارت نداریم.

For example, as a 15-year-old,

برای مثال، به عنوان یک فرد ۱۵ ساله،

I was considered outstandingly good at multiplying numbers

از من انتظار می‌رفت که در ضرب اعداد بسیار قوی باشم

because I had memorized the multiplication tables

چون من جداول ضرب را حفظ کرده بودم

and I know how to use logarithms

و میدانم چگونه از لوگاریتم ها استفاده کنم

and I'm quick at manipulating a slide rule.

و در استفاده از خط کش محاسبه سریع هستم.

Today, though, those skills are utterly useless

امروزه، البته، آن مهارت ها کاملا بی استفاده اند

because any idiot

چون هر احمقی

can now multiply eight-digit numbers

میتواند اعداد ۸ رقمی را

accurately and instantly with a pocket calculator.

دقیق وفوری با استفاده از ماشین حساب جیبی ضرب کند.

Conversely, I at age 75

برعکس من در ۷۵ سالگی

am incompetent at skills

در مهارت های ضروری زندگی روزانه ناتوان هستم.

essential for everyday life.

در مهارت های ضروری زندگی روزانه ناتوان هستم.

My family's first TV set in 1948

اولین دستگاه تلویزیون خانواده ما در ۱۹۴۸

had only three knobs that I quickly mastered:

فقط ۳ دکمه داشت که خیلی زود یاد گرفتم:

an on-off switch, a volume knob,

دکمه خاموش روشن، دکمه صدا

and a channel selector knob.

و یک دکمه انتخاب کانال

Today, just to watch a program

امروزه، فقط برای تماشای یک برنامه

on the TV set in my own house,

در تلویزیون در خانه خودم

I have to operate a 41-button TV remote

باید یک کنترل ۴۱ دکمه ای را به کار بگیرم

that utterly defeats me.

که کاملا مرا مغلوب میکند.

I have to telephone my 25-year-old sons

من باید به پسران ۲۵ ساله خود زنگ بزنم

and ask them to talk me through it

و از آن ها بخواهم که از پشت تلفن به من یاد بدهند

while I try to push those wretched 41 buttons.

در حالی که من سعی میکنم آن ۴۱ دکمه زمخت را فشار بدهم.

What can we do to improve the lives of the elderly

ما چه میتوانیم برای اصلاح زندگی کهنسالان

in the U.S., and to make better use of their value?

در آمریکا و استفاده بهتر از آنها بکنیم؟

That's a huge problem.

این یک مشکل بزرگ است

In my remaining four minutes today,

در ۴ دقیقه باقیمانده امروز من

I can offer just a few suggestions.

من فقط میتوانم چند تا پیشنهاد ارائه بدهم.

One value of older people is that they are

یک ارزش افراد مسن این است که آن ها

increasingly useful as grandparents

به صورت فزاینده به عنوان پدربزرگ مادربزرگ کاربرد دارند

for offering high-quality childcare

برای اینکه با کیفیت بالا از نوه هایشان نگهداری کنند البته اگر انجام این کار را انتخاب کنند،

to their grandchildren, if they choose to do it,

برای اینکه با کیفیت بالا از نوه هایشان نگهداری کنند البته اگر انجام این کار را انتخاب کنند،

as more young women enter the workforce

از آنجاییکه زنان جوان بیشتری وارد محیط کار میشوند

and as fewer young parents of either gender

و والدین جوان کمتری از هردو جنس

stay home as full-time caretakers of their children.

در خانه برای مراقبت تمام وقت از بچه ها میمانند.

Compared to the usual alternatives

در مقایسه با گزینه های معمول

of paid babysitters and day care centers,

مانند پرستاران با هزینه یا مراکز نگهداری روزانه

grandparents offer superior, motivated,

پدربزرگ مادربزرگ ها مراقبت بهتر، بااشتیاق تر و باتجربه تری ارائه میدهند،

experienced child care.

پدربزرگ مادربزرگ ها مراقبت بهتر، بااشتیاق تر و باتجربه تری ارائه میدهند،

They've already gained experience from raising their own children.

آنها قبلا از بزرگ کردن بچه های خود تجربه کسب کرده اند

They usually love their grandchildren,

آنها معمولا نوه هایشان را دوست دارند۷

and are eager to spend time with them.

و دوست دارند که وقت خود را با آنها سپری کنند.

Unlike other caregivers,

برخلاف دیگر مراقبت کننده ها

grandparents don't quit their job

پدربزرگ مادربزرگ ها کار خود را

because they found another job with higher pay

به دلیل اینکه کاردیگری با حقوق بالاتر برای مراقبت از بچه دیگری پیدا کرده اند ترک نمیکنند.

looking after another baby.

به دلیل اینکه کاردیگری با حقوق بالاتر برای مراقبت از بچه دیگری پیدا کرده اند ترک نمیکنند.

A second value of older people is paradoxically

ارزش دیگر افراد مسن به شکل متناقی

related to their loss of value

به دلیل تغییرات جهان، شرایط و تکنولوژی به ازدست دادن ارزششان مربوط میشود.

as a result of changing world conditions and technology.

به دلیل تغییرات جهان، شرایط و تکنولوژی به ازدست دادن ارزششان مربوط میشود.

At the same time, older people have gained

در یک زمان مشخص افراد مسن

in value today precisely because

ارزش پیدا کرده اند دقیقا به دلیل

of their unique experience of living conditions

تجربه بی نظیر آنها از شرایط زندگی ای که

that have now become rare

که امروزه به دلیل تغییرات سریع نادر است اما میتواند بازگردد.

because of rapid change, but that could come back.

که امروزه به دلیل تغییرات سریع نادر است اما میتواند بازگردد.

For example, only Americans now in their 70s

به عنوان مثال تنها آمریکایی هایی که الان در دهه ۷۰ زندگیشان

or older today can remember

یا بیشتر هستند، امروزه میتوانند( تجارب زیر را) به یاد آورند

the experience of living through a great depression,

تجربه زندگی در دوره رکود اقتصادی بزرگ (دهه ۱۹۳۰)

the experience of living through a world war,

تجربه زندگی در خلال جنگ جهانی

and agonizing whether or not

و تلخ یا شیرین

dropping atomic bombs would be more horrible

انداختن بمب اتم میتواند وحشتناک تر باشد از

than the likely consequences of not dropping atomic bombs.

نتایج احتمالی انداختن نشدن آن.

Most of our current voters and politicians

اغلب رای دهندگان و سیاسیون اخیر ما

have no personal experience of any of those things,

هیچ تجربه شخصی از آن چیز ها ندارند،

but millions of older Americans do.

اما میلیون ها آمریکایی مسن دارند

Unfortunately, all of those terrible situations

بدبختانه همه آن شرایط وحشتناک

could come back.

میتوانند برگردند.

Even if they don't come back,

حتی اگر آنها برنگردند

we have to be able to plan for them

ما باید قادر باشیم برای آنها براساس تجربه چگونگی آنها برنامه بریزیم.

on the basis of the experience of what they were like.

ما باید قادر باشیم برای آنها براساس تجربه چگونگی آنها برنامه بریزیم.

Older people have that experience.

افراد مسن این تجربه را دارند

Younger people don't.

افراد جوان ندارند.

The remaining value of older people

ارزش باقیمانده افراد مسن

that I'll mention involves recognizing that

که من توضیح خواهم داد در خلال فهمیدن این قضیه که

while there are many things that older people

هرچند کارهایی وجود دارند که افراد مسن

can no longer do,

دیگر نمیتوانند انجام دهند،

there are other things that they can do

اما کارهایی هم هست که آنها میتوانند بهتر از جوانان انجام دهند

better than younger people.

اما کارهایی هم هست که آنها میتوانند بهتر از جوانان انجام دهند.

A challenge for society is to make use of those things

چالش جامعه این است که از آن کارها که افراد مسن در انجام آن ماهرترند استفاده کنند

that older people are better at doing.

چالش جامعه این است که از آن کارها که افراد مسن در انجام آن ماهرترند استفاده کنند

Some abilities, of course, decrease with age.

مسلما برخی توانایی ها با افزایش سن کاهش میابد.

Those include abilities at tasks

آنها شامل توانایی در وظایفی است که

requiring physical strength and stamina,

نیاز دارد: به قدرت فیزیکی، استقامت،

ambition, and the power of novel reasoning

خیال پردازی، و قدرت ارائه دلایل نو

in a circumscribed situation,

در موقعیت های محدود

such as figuring out the structure of DNA,

مانند مشخص کردن ساختار "دی ان ای"

best left to scientists under the age of 30.

که بهتراست به دانشمندان زیر ۳۰ سال واگذار شود.

Conversely, valuable attributes

برعکس نگرش های باارزشی که

that increase with age include experience,

با افزایش سن بیشتر میشود شامل این موارد است:تجربه،

understanding of people and human relationships,

درک روابط بین آدم ها،

ability to help other people

توانایی کمک به دیگران

without your own ego getting in the way,

بدون درنظر گرفتن منافع خود،

and interdisciplinary thinking about large databases,

و تفکر منظم درباره منابع اطلاعاتی بزرگ،

such as economics and comparative history,

مانند اقتصاد و تاریخ قیاسی

best left to scholars over the age of 60.

که بهتر است به عالمان بالای ۶۰ سال واگذار شود.

Hence older people are much better than younger people

بنابراین افراد مسن در سرپرستی و ریاست و مشورت دادن

at supervising, administering, advising,

بنابراین افراد مسن در سرپرستی و ریاست و مشورت دادن

strategizing, teaching, synthesizing,

ریختن استراتژی، آموزش، ترکیب کردن،

and devising long-term plans.

و طراحی برنامه های دراز مدت از جوانان بهتر هستند.

I've seen this value of older people

من این ارزش افراد مسن را

with so many of my friends in their 60s,

در بسیاری از دوستانم در دهه ۶۰،

70s, 80s and 90s,

۷۰، ۸۰ و ۹۰ از زندگیشان دیده ام

who are still active as investment managers,

کسانی که هنوز به عنوان مدیر سرمایه گذاری، کشاورز، وکیل و دکتر فعال بودند.

farmers, lawyers and doctors.

کسانی که هنوز به عنوان مدیر سرمایه گذاری، کشاورز، وکیل و دکتر فعال بودند.

In short, many traditional societies

خلاصه، بسیاری از جوامع سنتی

make better use of their elderly

استفاده بهتری از کهنسالانشان میکنند

and give their elderly more satisfying lives

و به افراد مسن زندگی رضایت بخش تری نسبت به جوامع مدرن و بزرگ ما میدهند.

than we do in modern, big societies.

و به افراد مسن زندگی رضایت بخش تری نسبت به جوامع مدرن و بزرگ ما میدهند.

Paradoxically nowadays,

به شکل متناقصی امروزه,

when we have more elderly people than ever before,

در زمانیکه بیشتر از هر وقتی در گذشته کهنسال داریم

living healthier lives and with better medical care

و سالم تر و با مراقبت های پزشکی بهتری نسبت به گذشته زندگی میکنیم،

than ever before,

و سالم تر و با مراقبت های پزشکی بهتری نسبت به گذشته زندگی میکنیم،

old age is in some respects more miserable

سن زیاد از برخی جنبه ها خیلی بدبختانه تر از هرزمانی در گذشته است.

than ever before.

سن زیاد از برخی جنبه ها خیلی بدبختانه تر از هرزمانی در گذشته است.

The lives of the elderly are widely recognized

زندگی افراد مسن به صورت گسترده

as constituting a disaster area

به عنوان بدبختی جامعه مدرن آمریکایی ما در نظر گرفته میشود.

of modern American society.

به عنوان بدبختی جامعه مدرن آمریکایی ما در نظر گرفته میشود.

We can surely do better by learning

ما مطمئنا میتوانیم با درس گرفتن از زندگی کهنسالان در جوامع سنتی عملکرد بهتری داشته باشیم

from the lives of the elderly

ما مطمئنا میتوانیم با درس گرفتن از زندگی کهنسالان در جوامع سنتی عملکرد بهتری داشته باشیم

in traditional societies.

ما مطمئنا میتوانیم با درس گرفتن از زندگی کهنسالان در جوامع سنتی عملکرد بهتری داشته باشیم

But what's true of the lives of the elderly

اما همانطور که زندگی افراد مسن در جوامع سنتی خوب هست

in traditional societies

اما همانطور که زندگی افراد مسن در جوامع سنتی مناسب هست

is true of many other features

به همان میزان بسیاری دیگر از جنبه های زندگی آنها نیز مناسب هست.

of traditional societies as well.

به همان میزان بسیاری دیگر از جنبه های زندگی آنها نیز مناسب هست.

Of course, I'm not advocating that we all give up

مسلما من نمی‌گویم که همه ما

agriculture and metal tools

کشاورزی و ابزار و ادوات را رها کنیم

and return to a hunter-gatherer lifestyle.

و به زندگی کوچ نشینی برگردیم.

There are many obvious respects

جنبه های آشکار زیادی وجود دارد که

in which our lives today are far happier

زندگی امروزه ما بسیار شادتر از

than those in small, traditional societies.

آن جوامع کوچک سنتی است.

To mention just a few examples,

فقط به چند مثال اشاره میکنم،

our lives are longer, materially much richer,

زندگی ما طولانی تر، از لحاظ مواد غنی تر

and less plagued by violence

و کمتر با خشونت آغشته است

than are the lives of people in traditional societies.

نسبت به زندگی افراد در جوامع سنتی.

But there are also things to be admired

اما چیزهایی هم درباره افراد در جوامع سنتی وجود دارد که قابل تحسین است،

about people in traditional societies,

اما چیزهایی هم درباره افراد در جوامع سنتی وجود دارد که قابل تحسین است،

and perhaps to be learned from them.

و شاید بتوان از آنها یاد گرفت.

Their lives are usually socially much richer

زندگی آنها معمولا از لحاظ اجتماعی غنی تر از زندگی ماست،

than our lives,

زندگی آنها معمولا از لحاظ اجتماعی غنی تر از زندگی ماست،

although materially poorer.

اگرچه از لحاظ مواد فقیر تر است.

Their children are more self-confident,

بچه های آنها با اعتماد به نفس بیشتر,

more independent, and more socially skilled

مستقل تر، اجتماعی تر

than are our children.

از بچه های ما هستند.

They think more realistically about dangers than we do.

آنها در مورد خطرات واقع بین تر از ما هستند.

They almost never die of diabetes, heart disease,

آنها تقریبا هرگز از دیابت، بیماری های قلبی،

stroke, and the other noncommunicable diseases

سکته و دیگر بیماری های غیر واگیر نمیمردند

that will be the causes of death of almost

که اینها عامل مرگ تقریبا همه ما در این سالن خواهد بود.

all of us in this room today.

که اینها عامل مرگ تقریبا همه ما در این سالن خواهد بود.

Features of the modern lifestyle predispose us to those diseases,

ویژگی های زندگی مدرن ما را به سمت این بیماری ها سوق میدهد

and features of the traditional lifestyle

و ویژگی های زندگی سنتی

protect us against them.

از ما در مقابل آنها محافظت میکند.

Those are just some examples of what we can learn

اینها تنها مثال هایی بودند از چیزهایی که ما

from traditional societies.

از جوامع سنتی میتوانیم یاد بگیریم.

I hope that you will find it as fascinating

امیدوارم که این موضوع توجه شما را جلب کند

to read about traditional societies

تا درباره جوامع سنتی مطالعه کنید

as I found it to live in those societies.

همانطور که من با زندگی در آن جوامع فهمیدم.

Thank you.

متشکرم.

(Applause)

(تشویق)