A tale of mental illness | Elyn Saks

الین سَکس: حکایتی از بیماری روانی -- از درون

1,252,164 views

2012-07-02 ・ TED


New videos

A tale of mental illness | Elyn Saks

الین سَکس: حکایتی از بیماری روانی -- از درون

1,252,164 views ・ 2012-07-02

TED


لطفا برای پخش فیلم روی زیرنویس انگلیسی زیر دوبار کلیک کنید.

00:00
Translator: Morton Bast Reviewer: Thu-Huong Ha
0
0
7000
Translator: Bidel Akbari Reviewer: Azadeh Ta
00:16
So I'm a woman with chronic schizophrenia.
1
16079
1951
من زنی مبتلا به اسکیزوفرنی مزمن هستم.
00:18
I've spent hundreds of days
2
18030
1809
من صدها روز را در
00:19
in psychiatric hospitals.
3
19839
1487
بیمارستان‌های روانی سپری کرده ام.
00:21
I might have ended up spending
4
21326
1805
امکان داشت که من سرانجام
00:23
most of my life on the back ward of a hospital,
5
23131
1827
بیشترِ عمرم را در بخش‌ پشتی یک بیمارستان بگذرانم.
00:24
but that isn't how my life turned out.
6
24958
2200
اما زندگی من اینگونه نشد.
00:27
In fact, I've managed to stay clear of hospitals
7
27158
3448
در حقیقت من تلاش کرده‌ام که برای نزدیک به سه دهه
00:30
for almost three decades,
8
30606
1489
از بیمارستان‌ها دور بمانم،
00:32
perhaps my proudest accomplishment.
9
32095
1943
که احتمالاً با افتخارترین دستاورد من است.
00:34
That's not to say that I've remained clear
10
34038
2194
این بدان معنا نیست که من
00:36
of all psychiatric struggles.
11
36232
1607
از دست و پنجه نرم کردن با مشکلات روانی‌ام رها شده‌ام.
00:37
After I graduated from the Yale Law School and
12
37839
2425
بعداز آنکه من از دانشکده حقوق یِیل فارغ التحصیل شدم و
00:40
got my first law job, my New Haven analyst, Dr. White,
13
40264
3006
اولین شغل حقوقیم را گرفتم، روانکاو من در نیوهون، دکتر وایت،
00:43
announced to me that he was going to close his practice
14
43270
2585
به من خبر داد که تصمیم دارد مطب‌اش را ظرف سه ماه تعطیل کند
00:45
in three months, several years
15
45855
1880
به من خبر داد که تصمیم دارد مطب‌اش را ظرف سه ماه تعطیل کند
00:47
before I had planned to leave New Haven.
16
47735
1697
چندین سال قبل از اینکه من برای ترک کردن نیوهون برنامه‌ای ریخته باشم.
00:49
White had been enormously helpful to me,
17
49432
2769
دکتر وایت بینهایت برای من مفید واقع شده بود٬
00:52
and the thought of his leaving
18
52201
1057
و فکر رفتن او بشدت آزارم می‌داد.
00:53
shattered me.
19
53258
1886
و فکر رفتن او بشدت آزارم می‌داد.
00:55
My best friend Steve,
20
55144
1470
بهترین دوست من استیو٬
00:56
sensing that something was terribly wrong,
21
56614
1752
متوجه شد که اشکال بزرگی در کار است،
00:58
flew out to New Haven to be with me.
22
58366
1832
و به نیوهون آمد تا با من باشد.
01:00
Now I'm going to quote from some of my writings:
23
60198
2088
بگذارید تا جمله ای را از نوشته هایم نقل کنم:
01:02
"I opened the door to my studio apartment.
24
62286
2515
"من درِ آپارتمان یک اتاقه‌ام را باز کردم.
01:04
Steve would later tell me that,
25
64801
2173
استیو بعدها به من گفت که
01:06
for all the times he had seen me psychotic, nothing
26
66974
2736
با اینکه او همیشه من رو به عنوان یک روان پریش دیده بود٬
01:09
could have prepared him for what he saw that day.
27
69710
2001
هیچ چیز نمی توانست او را برای آنچه که آن روز دید آماده کند.
01:11
For a week or more, I had barely eaten.
28
71711
2673
برای یک هفته یا بیشتر بود که به ندرت غذا می خوردم.
01:14
I was gaunt. I walked
29
74384
2560
من نحیف و لاغر شده بودم و طوری راه می رفتم
01:16
as though my legs were wooden.
30
76944
1614
که گویی پاهایم از چوب بود.
01:18
My face looked and felt like a mask.
31
78558
3027
چهره ام مثل یک ماسک به نظر می رسید و حس می شد.
01:21
I had closed all the curtains in the apartment, so
32
81585
2844
من تمام پرده های آپارتمان را کشیده بودم، چنانکه
01:24
in the middle of the day
33
84429
955
در وسط روز
01:25
the apartment was in near total darkness.
34
85384
2014
آپارتمان تقریباً در تاریکی مطلق بود،
01:27
The air was fetid, the room a shambles.
35
87398
2752
هوا بدبو بود و اتاق بهم ریخته.
01:30
Steve, both a lawyer and a psychologist, has treated
36
90150
3316
استیو که وکیل و رواشناس است،
01:33
many patients with severe mental illness, and to this day
37
93466
3133
بسیاری از بیماران با بیماریهای سخت روانی را درمان کرده بود
01:36
he'll say I was as bad as any he had ever seen.
38
96599
2688
او می‌گوید که تا امروز من بدترین بیماری بودم که دیده است.
01:39
'Hi,' I said, and then I returned to the couch,
39
99287
3079
من گفتم "سلام" و بعد دوباره به کاناپه برگشتم٬
01:42
where I sat in silence for several moments.
40
102366
2124
جایی که در سکوت برای چند دقیقه نشستم.
01:44
'Thank you for coming, Steve.
41
104490
1845
'ممنونم از آمدنت استیو.
01:46
Crumbling world, word, voice.
42
106335
4051
دنیای در حال از هم پاشیدن، کلمه، صدا.
01:50
Tell the clocks to stop.
43
110386
1869
به ساعت‌ها بگو بایستند.
01:52
Time is. Time has come.'
44
112255
1791
وقتشه. وقتِ آن رسیده.'
01:54
'White is leaving,' Steve said somberly.
45
114046
3241
استیو با اندوه گفت، 'دکتر وایت از اینجا می‌رود'
01:57
'I'm being pushed into a grave. The situation is grave,' I moan.
46
117287
3431
من ناله کردم، 'دارم به داخل قبر هُل داده می‌شوم. وضعیت دشواری است'
02:00
'Gravity is pulling me down.
47
120718
1627
جاذبه در حال پایین کشیدنِ من است.
02:02
I'm scared. Tell them to get away.'"
48
122345
2133
من می‌ترسم. به اونها بگو از اینجا بروند."'
02:04
As a young woman, I was in a psychiatric hospital
49
124478
3712
به عنوان یک خانمِ جوان، من در سه موقعیت متفاوت
02:08
on three different occasions for lengthy periods.
50
128190
2504
برای مدت زمان طولانی‌ای در بیمارستانِ روانی بودم.
02:10
My doctors diagnosed me with chronic schizophrenia,
51
130694
2792
دکترها [بیماریِ] من را اسکیزوفرنیِ مزمن تشخیص دادند،
02:13
and gave me a prognosis of "grave."
52
133486
2595
و پیش بینی آنها درباره [عاقبتِ] بیماری من، "خطرناک" بود.
02:16
That is, at best, I was expected to live in a board and care,
53
136081
3430
که به این معنی است که در بهترین حالت، انتظار می‌رفت که من در پانسیون و تحت مراقبت زندگی کنم،
02:19
and work at menial jobs.
54
139511
1704
و به عنوان شغل، کارهای پَست انجام دهم.
02:21
Fortunately, I did not actually
55
141215
2000
خوشبختانه، من نگذاشتم که آن پیش بینی درست از آب دربیاید.
02:23
enact that grave prognosis.
56
143215
1775
خوشبختانه، من نگذاشتم که آن پیش بینی درست از آب دربیاید.
02:24
Instead, I'm a chaired Professor of Law, Psychology
57
144990
2841
به جای آن، من یک استاد صاحب کرسی در رشته حقوق، روانشناسی
02:27
and Psychiatry at the USC Gould School of Law,
58
147831
2625
و روانپزشکی در دانشگاه حقوقِ 'یو اس سی گولد' هستم،
02:30
I have many close friends
59
150456
1630
من دوستان نزدیک زیادی دارم
02:32
and I have a beloved husband, Will, who's here with us today.
60
152086
3185
و همسری دارم که عاشقشم، ویل، که امروز اینجا با ماست.
02:35
(Applause) Thank you.
61
155271
4527
(تشویق حاضرین) متشکرم.
02:41
He's definitely the star of my show.
62
161814
3258
او بدون شک ستاره‌ی نمایشِ من است.
02:45
I'd like to share with you how that happened, and also
63
165072
2798
من مایلم چگونگیِ رخ دادنِ آن را با شما به اشتراک بگذارم
02:47
describe my experience of being psychotic.
64
167870
2769
و همچنین تجربه‌ی بیمار روانی بودن خود را برای شما تعریف کنم.
02:50
I hasten to add that it's my experience,
65
170639
2480
من به سرعت اضافه می‌کنم که این تجربه‌ی من است،
02:53
because everyone becomes psychotic in his or her own way.
66
173119
2656
چون هرکسی به روشِ مخصوصِ خودش به یک بیمار روانی تبدیل می‌شود.
02:55
Let's start with the definition of schizophrenia.
67
175775
3061
بیایید با تعریفِ اسکیزوفرنی شروع کنیم.
02:58
Schizophrenia is a brain disease.
68
178836
2221
اسکیزوفرنی یک بیماریِ مغزی است.
03:01
Its defining feature is psychosis, or being
69
181057
2425
مشخصه تعریف کننده‌ی آن جنون،
03:03
out of touch with reality.
70
183482
1592
یا قطع شدن ارتباط با واقعیت است.
03:05
Delusions and hallucinations
71
185074
1822
هذیان و توهم نشانه‌های این بیماری هستند.
03:06
are hallmarks of the illness.
72
186896
1554
هذیان و توهم نشانه‌های این بیماری هستند.
03:08
Delusions are fixed and false beliefs that aren't responsive
73
188450
2752
هذیان‌ها ثابتند و باورهای غلط که به شواهد پاسخ نمی‌دهند،
03:11
to evidence, and hallucinations are false sensory experiences.
74
191202
3816
و توهمات که تجربیاتِ کاذب گیرنده‌های حسی هستند.
03:15
For example, when I'm psychotic I often have
75
195018
2350
برای مثال، وقتی که من روان‌پریش هستم معمولاً
03:17
the delusion that I've killed hundreds of thousands
76
197368
2251
درگیر این هذیان هستم که با افکارم صدها هزار نفر را کشته‌ام.
03:19
of people with my thoughts.
77
199619
1577
درگیر این هذیان هستم که با افکارم صدها هزار نفر را کشته‌ام.
03:21
I sometimes have the idea that
78
201196
1705
بعضی وقت‌ها این ایده در مغز من است که
03:22
nuclear explosions are about to be set off in my brain.
79
202901
2495
قرار است بزودی در مغز من انفجارهای اتمی رخ بدهد.
03:25
Occasionally, I have hallucinations,
80
205396
2336
گهگاه، من دچار توهم می‌شوم،
03:27
like one time I turned around and saw a man
81
207732
1768
مثلاً یکبار سرم را چرخاندم و یک مرد را که چاقویی بلند کرده بود، دیدم.
03:29
with a raised knife.
82
209500
1577
مثلاً یکبار سرم را چرخاندم و یک مرد را که چاقویی بلند کرده بود، دیدم.
03:31
Imagine having a nightmare while you're awake.
83
211077
2792
فرض کنید درحالیکه بیدار هستید کابوس ببینید.
03:33
Often, speech and thinking become disorganized
84
213869
3210
اغلب٬ صحبت کردن و فکر کردن درهم ریخته می‌شود
03:37
to the point of incoherence.
85
217079
1546
تا حدی که به بی‌معنی‌ای و گسستگی برسد.
03:38
Loose associations involves putting together words
86
218625
2879
اختلال‌ تفكر باعث می‌شود واژه‌هایی را کنار هم بگذارید
03:41
that may sound a lot alike but don't make sense,
87
221504
2783
که ممکن است خیلی به هم شبیه باشند ولی بی معنی‌اند،
03:44
and if the words get jumbled up enough, it's called "word salad."
88
224287
2390
و اگر به اندازه کافی بی‌نظم شوند، به آنها "سالادِ کلمات" می‌گویند.
03:46
Contrary to what many people think, schizophrenia is not
89
226677
4438
برخلاف آنچه بیشتر مردم فکر می‌کنند، اسکیزوفرنی
03:51
the same as multiple personality disorder or split personality.
90
231115
3415
با اختلال شخصیت چندگانه و شکاف شخصیتی تفاوت دارد.
03:54
The schizophrenic mind is not split, but shattered.
91
234530
3551
ذهنِ یک بیمار اسکیزوفرنی شکاف نخورده بلکه خُرد شده.
03:58
Everyone has seen a street person,
92
238081
2579
همه‌ی ما یک کارتُن خواب دیده‌ایم،
04:00
unkempt, probably ill-fed,
93
240660
2023
ژولیده، احتمالا دارای سوء تغذیه،
04:02
standing outside of an office building muttering
94
242683
2577
که بیرونِ یک ساختمان ایستاده و درحال زیرلبی حرف زدن
04:05
to himself or shouting.
95
245260
1813
یا داد و بیداد کردن با خودش است.
04:07
This person is likely to have some form of schizophrenia.
96
247073
2597
این فرد احتمالاً دارای یکی از انواع اسکیزوفرنی است.
04:09
But schizophrenia presents itself across a wide array
97
249670
2331
ولی اسکیزوفرنی خودش را در دامنه‌ی گسترده‌ای
04:12
of socioeconomic status, and there are people
98
252001
2824
از موقعیت‌های اجتماعی-اقتصادی نشان می‌دهد٬
04:14
with the illness who are full-time professionals
99
254825
2530
افرادی با این بیماری هستند که شغل‌های تخصصی تمام وقت با مسئولیت‌های مهم دارند.
04:17
with major responsibilities.
100
257355
2352
افرادی با این بیماری هستند که شغل‌های تخصصی تمام وقت با مسئولیت‌های مهم دارند.
04:19
Several years ago, I decided
101
259707
1211
سالها پیش من تصمیم گرفتم
04:20
to write down my experiences and my personal journey,
102
260918
3435
تا تجربیاتم و شرح سفر شخصی‌ام را بنویسم٬
04:24
and I want to share some more of that story with you today
103
264353
2298
و می‌خواهم مقدار بیشتری از آن داستان را امروز با شما در میان بگذارم
04:26
to convey the inside view.
104
266651
1663
تا دیدی از درون به شما بدهد.
04:28
So the following episode happened the seventh week
105
268314
2785
حادثه‌ای که تعریف می‌کنم در هفته‌ی هفتمِ اولین ترم تحصیلی
04:31
of my first semester of my first year at Yale Law School.
106
271099
2863
از اولین سالِ تحصیلی من در دانشکده‌ی حقوق یِیل اتفاق افتاد.
04:33
Quoting from my writings:
107
273962
2205
از متن نوشته‌هایم برایتان نقل قول می‌کنم:
04:36
"My two classmates, Rebel and Val, and I had made the date
108
276167
3469
"دو نفر از همکلاسی‌های من، رِبِل و وال و من با همدیگر قرار گذاشته بودیم
04:39
to meet in the law school library on Friday night
109
279636
2961
که جمعه شب در کتابخانه‌ی دانشکده‌‌ حقوق
04:42
to work on our memo assignment together.
110
282597
2284
همدیگر را برای یادداشت برداری تکالیف درسی‌مان ببینیم.
04:44
But we didn't get far before I was talking in ways
111
284881
1802
ولی اندکی نگذشته بود که من شروع کردم به حرف زدن به نحوی
04:46
that made no sense.
112
286683
1523
که هیچ معنی‌ای نمی‌داد.
04:48
'Memos are visitations,' I informed them.
113
288206
3064
من به آنها اطلاع دادم 'یادداشت‌ها برای عیادت آمده‌اند'
04:51
'They make certain points. The point is on your head.
114
291270
2520
'آنها گویای نکته‌های دقیقی هستند. نکته‌ها روی سرِ شما هستند.
04:53
Pat used to say that. Have you killed you anyone?'
115
293790
2455
پَت اینها رو می‌گفت. آیا کسی را کشته اید؟'
04:56
Rebel and Val looked at me
116
296245
2016
رِبِل و وَل طوری به من نگاه کردند
04:58
as if they or I had been
117
298261
1671
که انگار توی صورتشون یا توی صورتِ من آبِ یخ پاشیدن.
04:59
splashed in the face with cold water.
118
299932
1580
که انگار توی صورتشون یا توی صورتِ من آبِ یخ پاشیدن.
05:01
'What are you talking about, Elyn?'
119
301512
1556
'چی داری می‌گی الین؟'
05:03
'Oh, you know, the usual. Who's what, what's who,
120
303068
3009
'آه٬ می‌دونید که٬ چیزای معمولی. کی چیه؟ چی کیه٬
05:06
heaven and hell. Let's go out on the roof.
121
306077
2255
بهشت و جهنم. بیایید به روی پشت‌بام برویم.
05:08
It's a flat surface. It's safe.'
122
308332
1576
اونجا مسطحه، امنه.'
05:09
Rebel and Val followed
123
309908
1584
رِبِل و وال به دنبالِ من آمدند
05:11
and they asked what had gotten into me.
124
311492
1449
و پرسیدند که چه بلایی سرِ من اومده.
05:12
'This is the real me,' I announced,
125
312941
1863
من گفتم: 'این٬ منِ‌ واقعیه'
05:14
waving my arms above my head.
126
314804
1545
دستانم رو بالای سَرَم تکان می‌دادم.
05:16
And then, late on a Friday night, on the roof
127
316349
2775
و بعد، آخرِ شبِ جمعه شب، روی سقفِ دانشکده حقوقِ یِل٬
05:19
of the Yale Law School,
128
319124
1157
و بعد، آخرِ شبِ جمعه شب، روی سقفِ دانشکده حقوقِ یِل٬
05:20
I began to sing, and not quietly either.
129
320281
2292
شروع کردم به آواز خواندن و نه آهسته.
05:22
'Come to the Florida sunshine bush.
130
322573
3104
'ای چَمَنِ درخشنده به فلوریدا بیا. میخواهید برقصیم؟'
05:25
Do you want to dance?'
131
325677
1311
'ای چَمنِ درخشنده به فلوریدا بیا. میخواهید برقصیم؟'
05:26
'Are you on drugs?' one asked. 'Are you high?'
132
326988
2475
یکیشون پرسید: 'آیا مواد مخدر مصرف کرده‌ای؟ آیا نشئه‌ای؟'
05:29
'High? Me? No way, no drugs.
133
329463
2456
'نشئه؟ من؟ نه اصلا ممکن نیست از مواد مخدر استفاده کنم.
05:31
Come to the Florida sunshine bush,
134
331919
2567
ای چَمنِ درخشنده به فلوریدا بیا،
05:34
where there are lemons, where they make demons.'
135
334486
3273
آنجا که لیمو هست، آنجا که اهریمن می‌سازند.'
05:37
'You're frightening me,' one of them said, and Rebel and Val
136
337759
2694
یکی از آنها گفت: 'داری منو می‌ترسونی'، و رِبِل و وال به کتابخانه برگشتند.
05:40
headed back into the library.
137
340453
1779
یکی از آنها گفت: 'داری منو می‌ترسونی'، و رِبِل و وال به کتابخانه برگشتند.
05:42
I shrugged and followed them.
138
342232
2117
من شانه‌هایم را بالا انداختم و به دنبال آنها رفتم.
05:44
Back inside, I asked my classmates if they were
139
344349
3367
داخل کتابخانه، من از همکلاسی‌هایم پرسیدم
05:47
having the same experience of words jumping around
140
347716
2217
که آیا آنها هم تجربه‌ی بالا و پایین پریدن کلمه‌ها دور پوشه‌هامون را دارند یا نه؟
05:49
our cases as I was.
141
349933
1344
که آیا آنها هم تجربه‌ی بالا و پایین پریدن کلمه‌ها دور پوشه‌هامون را دارند یا نه؟
05:51
'I think someone's infiltrated my copies of the cases,' I said.
142
351277
4023
گفتم: 'فکر کنم یک نفر به پوشه‌های من نفوذ کرده،'
05:55
'We've got to case the joint.
143
355300
1504
'ما باید لولای پوشه را بپوشانیم.
05:56
I don't believe in joints, but
144
356804
1583
من به مفاصل معتقد نیستم٬ ولی
05:58
they do hold your body together.'" --
145
358387
1465
آنها اعضای بدن شما را به هم متصل می‌کنند.'" --
05:59
It's an example of loose associations. --
146
359852
2369
این یک مثال از اختلال‌ تفكر است. --
06:02
"Eventually I made my way back to my dorm room,
147
362221
2384
"در نهایت من به اتاقم در خوابگاه برگشتم٬
06:04
and once there, I couldn't settle down.
148
364605
2359
و وقتی به آنجا رسیدم نمی‌توانستم آرام بگیرم.
06:06
My head was too full of noise,
149
366964
1825
سَرَم پر بود از سر و صدا٬
06:08
too full of orange trees and law memos I could not write
150
368789
3687
پر از درختان پرتقال و یادداشت‌های حقوقی که نمی‌توانستم بنویسم
06:12
and mass murders I knew I would be responsible for.
151
372476
2632
و کشتارهای دسته‌جمعی‌ای که می‌دانستم بخاطرشان مسئول هستم.
06:15
Sitting on my bed, I rocked back and forth,
152
375108
3345
در حالیکه روی تختم نشسته بودم٬ سرم را به جلو و عقب تکان می‌دادم٬
06:18
moaning in fear and isolation."
153
378453
2032
در حالیکه از ترس و انزوا ناله می‌کردم."
06:20
This episode led to my first hospitalization in America.
154
380485
3127
این اتفاق به اولین بستری شدنِ من در آمریکا انجامید.
06:23
I had two earlier in England.
155
383612
2240
من قبلا دو بارِ دیگر در انگلستان بستری شده بودم.
06:25
Continuing with the writings:
156
385852
1561
به خواندن نوشته‌ها ادامه می‌دهم:
06:27
"The next morning I went to my professor's office to ask
157
387413
2464
"صبح روز بعد به اتاق استادم رفتم که از او بخواهم
06:29
for an extension on the memo assignment,
158
389877
1577
زمان تحویل تکالیف درسی من را تمدید کند٬
06:31
and I began gibbering unintelligably
159
391454
2157
و شروع کردم مثل کودن‌ها به تند و ناشمرده صحبت کردن
06:33
as I had the night before,
160
393611
1346
مثل شب قبل٬
06:34
and he eventually brought me to the emergency room.
161
394957
1673
و در نهایت او من رو به اتاق اورژانس بُرد.
06:36
Once there, someone I'll just call 'The Doctor'
162
396630
3801
وقتی به آنجا رسیدم٬ کسی که بهش میگم 'دکتر'
06:40
and his whole team of goons swooped down,
163
400431
1967
و همه تیم نالایقش به روی من ریختند٬
06:42
lifted me high into the air,
164
402398
1409
من را در هوا بلند کردند٬
06:43
and slammed me down on a metal bed
165
403807
1673
و به روی یک تخت آهنی کوبیدند
06:45
with such force that I saw stars.
166
405480
2352
بطوری که جلوی چشمم ستاره می‌دیدم.
06:47
Then they strapped my legs and arms to the metal bed
167
407832
2558
بعد آنها پاها و بازوهای من را با کمربندهای پهنِ چرمی
06:50
with thick leather straps.
168
410390
1667
به آن تخت آهنی بستند.
06:52
A sound came out of my mouth that I'd never heard before:
169
412057
3346
صدایی از دهن من خارج شد که تا قبل از آن نشنیده بودم:
06:55
half groan, half scream,
170
415403
2028
نیمی نالیدن٬ نیمی جیغ کشیدن٬
06:57
barely human and pure terror.
171
417431
3344
کمتر شبیه به صدای انسان و کاملاً ترسناک.
07:00
Then the sound came again,
172
420775
1671
سپس آن صدا دوباره بیرون آمد٬
07:02
forced from somewhere deep inside my belly
173
422446
1924
با نیرویی از جایی درون شکمم و با خراشی که در گلویم می‌انداخت.
07:04
and scraping my throat raw."
174
424370
1597
با نیرویی از جایی درون شکمم و با خراشی که در گلویم می‌انداخت.
07:05
This incident resulted in my involuntary hospitalization.
175
425967
4279
این اتفاق سبب شد تا من بطور ناخواسته بستری بشوم.
07:10
One of the reasons the doctors gave for hospitalizing me
176
430246
3541
یکی از دلایلی که دکترها برای بستری شدن من
07:13
against my will was that I was
177
433787
1285
برخلاف خواستِ من ارائه دادند این بود که من به شدت ناتوان هستم.
07:15
"gravely disabled."
178
435072
1407
برخلاف خواستِ من ارائه دادند این بود که من به شدت ناتوان هستم.
07:16
To support this view, they wrote in my chart that I was unable
179
436479
3096
برای پشتیبانی از این نظر٬ آنها روی برگه‌ی من نوشتند که من
07:19
to do my Yale Law School homework.
180
439575
1792
در انجام تکالیف دانشکده‌ی حقوق ییل ناتوان بوده‌ام.
07:21
I wondered what that meant about much of the rest of New Haven.
181
441367
3041
من تعجب کردم که این چه معنی‌ای برای دیگران که در 'نیو هِی‌وِن' بودند داشت.
07:24
(Laughter)
182
444408
1606
(خنده حاضرین)
07:26
During the next year, I would
183
446014
2689
در طول سال بعد
07:28
spend five months in a psychiatric hospital.
184
448703
2152
من پنج ماه را در بیمارستان روانی سپری کردم.
07:30
At times, I spent up to 20 hours in mechanical restraints,
185
450855
3479
در آن زمان٬ من حدود ۲۰ ساعت را در مهارِ مکانیکی گذراندم٬
07:34
arms tied, arms and legs tied down,
186
454334
3490
بازوها بسته شده٬ بازوها و پاها بسته شده٬
07:37
arms and legs tied down with a net tied
187
457824
2519
بازوها و پاها توسط یک تور بسته شده
07:40
tightly across my chest.
188
460343
1808
سفت در سرتاسر سینه‌ام.
07:42
I never struck anyone.
189
462151
2047
هرگز به کسی ضربه‌ای نزدم.
07:44
I never harmed anyone. I never made any direct threats.
190
464198
2906
هرگز به کسی آسیبی نرساندم. من هرگز هیچ تهدید مستقیمی نکردم.
07:47
If you've never been restrained yourself, you may have
191
467104
2774
اگر تا حالا خودتون در مهار نبوده‌اید
07:49
a benign image of the experience.
192
469878
2697
ممکن است دید خیلی ملایمی از این تجربه در نظر داشته باشید.
07:52
There's nothing benign about it.
193
472575
1975
اما اصلاً ملایم نیست.
07:54
Every week in the United States,
194
474550
1785
هر هفته در ایالات متحده
07:56
it's been estimated that one to three people die in restraints.
195
476335
2920
تخمین زده می‌شود که یک تا سه نفر در این مهارها می‌میرند.
07:59
They strangle, they aspirate their vomit,
196
479255
2616
به گلوی آنها را فشار می‌آید٬ استفراغ بالا می‌آورند،
08:01
they suffocate, they have a heart attack.
197
481871
2153
آنها خفه می‌شوند٬ به آنها حمله‌ی قلبی دست می‌دهد.
08:04
It's unclear whether using mechanical restraints
198
484024
2526
مشخص نیست که آیا این مهارهای مکانیکی
08:06
is actually saving lives or costing lives.
199
486550
2520
باعث حفظِ جان‌ها می‌شود یا باعث از بین رفتن آنها.
08:09
While I was preparing to write my student note
200
489070
2794
وقتی که داشتم برای نوشتن یادداشت دانشجویی‌ام درباره ی مهارهای مکانیکی
08:11
for the Yale Law Journal on mechanical restraints,
201
491864
2200
برای مجله‌ی حقوق دانشگاه ‌یِیل آماده می‌شدم٬
08:14
I consulted an eminent law professor who was also
202
494064
2352
با یک استاد برجسته‌ی حقوق که روانپزشک هم بود مشورت کردم٬
08:16
a psychiatrist,
203
496416
1085
با یک استاد برجسته‌ی حقوق که روانپزشک هم بود مشورت کردم٬
08:17
and said surely he would agree
204
497501
1713
و گفتم که مطمئناً او هم با من موافق است
08:19
that restraints must be degrading,
205
499214
2296
که مهارها٬ خوار کننده٬ دردناک و ترسناک هستند.
08:21
painful and frightening.
206
501510
1536
که مهارها٬ خوار کننده٬ دردناک و ترسناک هستند.
08:23
He looked at me in a knowing way, and said,
207
503046
2111
او یک نگاه معنا دار به من کرد و گفت
08:25
"Elyn, you don't really understand:
208
505157
2329
"الین٬ تو واقعا درک نمی‌کنی:
08:27
These people are psychotic.
209
507486
1738
اینها بیمار روانی‌اند.
08:29
They're different from me and you.
210
509224
1521
اونها با من و تو فرق دارند.
08:30
They wouldn't experience restraints as we would."
211
510745
2764
اونها این مهارها را مثل ما تجربه نمی‌کنند."
08:33
I didn't have the courage to tell him in that moment that,
212
513509
2834
من در آن موقع شجاعت این را نداشتم که به او بگویم
08:36
no, we're not that different from him.
213
516343
2001
نه٬ ما اونقدرها هم با او متفاوت نیستیم.
08:38
We don't like to be strapped down to a bed
214
518344
2358
ما هم به اندازه‌ی او دوست نداریم با کمربند به تخت بسته شویم
08:40
and left to suffer for hours any more than he would.
215
520702
2330
و برای ساعت‌ها رها شویم تا رنج بکشیم.
08:43
In fact, until very recently,
216
523032
2152
در واقع٬ تا همین اواخر٬
08:45
and I'm sure some people still hold it as a view,
217
525184
1982
و من مطمئن هستم هنوز بعضی آن را بعنوان یک نظر قبول دارند
08:47
that restraints help psychiatric patients feel safe.
218
527166
3032
که مهارها به بیماران روانی کمک می‌کند که احساس امنیت داشته باشند.
08:50
I've never met a psychiatric patient
219
530198
2432
من هیچ بیمار روانی‌ای ندیدم که با این نظر موافق باشد.
08:52
who agreed with that view.
220
532630
1394
من هیچ بیمار روانی‌ای ندیدم که با این نظر موافق باشد.
08:54
Today, I'd like to say I'm very pro-psychiatry
221
534024
2711
امروز٬ دوست دارم بگویم که من خیلی طرفدار روانپزشکی هستم
08:56
but very anti-force.
222
536735
1503
و خیلی با زور و فشار مخالفم.
08:58
I don't think force is effective as treatment, and I think
223
538238
2991
من فکر نمی‌کنم که زور و فشار به عنوان درمان موثر باشد
09:01
using force is a terrible thing to do to another person
224
541229
2737
و فکر می‌کنم استفاده از زور برای کسی که بیماری هولناکی دارد٬ کار هولناکی ست.
09:03
with a terrible illness.
225
543966
1359
و فکر می‌کنم استفاده از زور برای کسی که بیماری هولناکی دارد٬ کار هولناکی ست.
09:05
Eventually, I came to Los Angeles
226
545325
2721
در نهایت٬ من به لوس آنجلس آمدم
09:08
to teach at the University of Southern California Law School.
227
548046
2498
که در دانشگاه حقوق کالیفرنیای جنوبی تدریس کنم.
09:10
For years, I had resisted medication,
228
550544
2320
سالها من در برابر دارو خوردن مقاومت کردم٬
09:12
making many, many efforts to get off.
229
552864
1990
و تلاش زیادی کردم برای اینکه هیچ دارویی نخورم.
09:14
I felt that if I could manage without medication,
230
554854
2675
حس می‌کردم که اگر بتوانم بدون دارو پیش بروم٬
09:17
I could prove that, after all,
231
557529
2038
می‌توانم ثابت کنم که٬ بالاخره،
09:19
I wasn't really mentally ill, it was some terrible mistake.
232
559567
2750
من واقعا از نظر روانی مریض نبودم و آن یک اشتباهِ هولناک بوده است.
09:22
My motto was the less medicine, the less defective.
233
562317
3307
شعار من این بود که هرچه دارو کمتر٬ اشکالات کمتر.
09:25
My L.A. analyst, Dr. Kaplan, was urging me
234
565624
3088
روانکاو من در لوس‌آنجلس٬ دکتر کاپلان٬ من رو ترغیب می‌کرد
09:28
just to stay on medication and get on with my life,
235
568712
2500
که به خوردنِ دارو ادامه بدم و به زندگی کردن ادامه بدهم.
09:31
but I decided I wanted to make one last college try to get off.
236
571212
3475
ولی تصمیم گرفتم که آخرین تلاشم را در کالج برای رها شدن از داروها بکنم.
09:34
Quoting from the text:
237
574687
1432
از دست‌نوشته‌هایم نقل قول می‌کنم:
09:36
"I started the reduction of my meds, and within a short time
238
576119
3640
"من شروع کردم به کم کردن داروهایم٬ و بعد از زمان کوتاهی
09:39
I began feeling the effects.
239
579759
2112
شروع کردم به حس کردن اثرات.
09:41
After returning from a trip to Oxford, I marched into
240
581871
2841
بعد از بازگشتن از یک سفر به آکسفورد٬
09:44
Kaplan's office, headed straight for the corner, crouched down,
241
584712
3377
به اتاق کاپلان رفتم٬ مستقیماً به سمت یک گوشه رفتم٬ چمباتمه زدم٬
09:48
covered my face, and began shaking.
242
588089
2233
صورتم را پوشاندم و شروع به لرزیدن کردم.
09:50
All around me I sensed evil beings poised with daggers.
243
590322
3155
در اطرافم موجوداتِ اهریمنی‌ای را حس می‌کردم که خنجر به دست و آماده بودند.
09:53
They'd slice me up in thin slices
244
593477
2168
آنها من رو تکه تکه خواهند کرد
09:55
or make me swallow hot coals.
245
595645
1642
یا من رو وادار خواهند کرد ذغال داغ قورت بدهم.
09:57
Kaplan would later describe me as 'writhing in agony.'
246
597287
3377
کاپلان بعدها توصیف کرد که من 'از درد و رنج به خود می‌پیچیدم.'
10:00
Even in this state, what he accurately described as
247
600664
3085
حتی در این وضعیت که او بیماری من را به درستی
10:03
acutely and forwardly psychotic,
248
603749
1691
به عنوان یک بیماری روانیِ پیشرفته و شدید توصیف کرده بود٬
10:05
I refused to take more medication.
249
605440
2013
من از خوردن دارو سر باز زدم.
10:07
The mission is not yet complete.
250
607453
2800
ماموریت هنوز تمام نشده است.
10:10
Immediately after the appointment with Kaplan,
251
610253
2618
بلافاصله بعد از وقتم با دکتر کاپلان٬
10:12
I went to see Dr. Marder, a schizophrenia expert
252
612871
2298
من برای دیدن دکتر ماردِر که یک متخصص اسکیزوفرنی است رفتم
10:15
who was following me for medication side effects.
253
615169
2308
او سوابق اثرات جانبیِ داروهای من را دنبال می‌کرد.
10:17
He was under the impression that I had a mild psychotic illness.
254
617477
3021
او به این اعتقاد داشت که من یک بیماری روانی خفیف داشته‌ام.
10:20
Once in his office, I sat on his couch, folded over,
255
620498
3428
یکبار در مطب او٬ من روی مبل نشستم٬ خم شدم٬
10:23
and began muttering.
256
623926
1639
و شروع کردم به زیرِ لب حرف زدن.
10:25
'Head explosions and people trying to kill.
257
625565
2230
'انفجارِ کله‌ها و مردمِ قاتل.
10:27
Is it okay if I totally trash your office?'
258
627795
2465
آیا می‌توانم مطب تو را کاملا بهم بریزم و درب و داغون کنم؟'
10:30
'You need to leave if you think you're going to do that,'
259
630260
2632
او گفت: 'اگر فکر می‌کنی که می‌خواهی این کار را بکنی باید از اینجا بروی'
10:32
said Marder.
260
632892
983
او گفت: 'اگر فکر می‌کنی که می‌خواهی این کار را بکنی باید از اینجا بروی'
10:33
'Okay. Small. Fire on ice. Tell them not to kill me.
261
633875
3152
'باشه. کوچک. آتش بر یخ. به آنها بگو مرا به قتل نرسانند.
10:37
Tell them not to kill me. What have I done wrong?
262
637027
1648
به آنها بگو مرا به قتل نرسانند. مگه من چه کار اشتباهی کرده‌ام؟
10:38
Hundreds of thousands with thoughts, interdiction.'
263
638675
2577
صدها هزار به همراه افکار٬ دستورِ ممانعت.'
10:41
'Elyn, do you feel like you're
264
641252
1735
'الین٬ آیا حس می‌کنی که برای خودت یا دیگران خطرناک هستی؟
10:42
dangerous to yourself or others?
265
642987
1497
'الین٬ آیا حس می‌کنی که برای خودت یا دیگران خطرناک هستی؟
10:44
I think you need to be in the hospital.
266
644484
2415
من فکر می‌کنم که که باید در بیمارستان بستری بشوی.
10:46
I could get you admitted right away, and the whole thing
267
646899
1857
من می‌توانم برای تو پذیرش سریع بگیرم٬
10:48
could be very discrete.'
268
648756
1135
و همه این‌ها می‌تونه بی سر و صدا اتفاق بیافته.
10:49
'Ha, ha, ha.
269
649891
1681
'ها٬ ها٬ ها.
10:51
You're offering to put me in hospitals?
270
651572
2337
داری به من پیشنهاد می‌کنی که من رو در بیمارستان بستری کنی؟
10:53
Hospitals are bad, they're mad, they're sad.
271
653909
2943
بیمارستان‌ها بَد اند٬ آنها دیوانه‌اند٬ آنها اندوهگین‌اند.
10:56
One must stay away. I'm God, or I used to be.'"
272
656852
3664
آدم باید از آنها دوری کند. من خدا هستم٬ یا قبلا خدا بوده‌ام.
11:00
At that point in the text,
273
660516
1583
در این جای متنِ نوشته شده٬
11:02
where I said "I'm God, or I used to be," my husband
274
662099
1905
آنجا که گفتم "من خدا هستم٬ یا قبلا خدا بوده‌ام"٬ همسرم در حاشیه یادداشت کرده.
11:04
made a marginal note.
275
664004
1025
آنجا که گفتم "من خدا هستم٬ یا قبلا خدا بوده‌ام"٬ همسرم در حاشیه یادداشت کرده.
11:05
He said, "Did you quit or were you fired?"
276
665029
1607
نوشته٬ "آیا استعفا دادی یا از کار بیرونت کردند؟"
11:06
(Laughter)
277
666636
2231
(خنده حاضرین)
11:08
"'I give life and I take it away.
278
668867
3752
'من حیات می‌بخشم و من آنرا می‌گیرم.
11:12
Forgive me, for I know not what I do.'
279
672619
1697
پوزش می‌خواهم٬ برای اینکه نمی‌دانم چکار می‌کنم.'
11:14
Eventually, I broke down in front of friends, and
280
674316
3314
در نهایت٬ در مقابل دوستانم به زمین افتادم٬
11:17
everybody convinced me to take more medication.
281
677630
2508
و همه من را متقاعد کردند که داروی بیشتری بخورم.
11:20
I could no longer deny the truth,
282
680138
1946
من بیشتر از این نمی‌توانستم حقیقت را انکار کنم٬
11:22
and I could not change it.
283
682084
1522
و نمی‌توانستم آن را عوض کنم.
11:23
The wall that kept me, Elyn, Professor Saks,
284
683606
2649
دیواری که من٬ الین٬ پروفسور سَکس را
11:26
separate from that insane woman hospitalized years past,
285
686255
3113
از زنِ دیوانه‌ای که سال‌های گذشته بستری شده بود جدا می‌کرد٬
11:29
lay smashed and in ruins."
286
689368
2111
خراب شد و به آوار تبدیل شد.
11:31
Everything about this illness says I shouldn't be here,
287
691479
2673
همه چیز درباره این بیماری می‌گوید که من نباید در این جایگاه باشم٬
11:34
but I am. And I am, I think, for three reasons:
288
694152
2874
ولی هستم. و من هستم٬ من معتقدم دلیل آن سه چیز است:
11:37
First, I've had excellent treatment.
289
697026
2392
اول٬ من بهترین معالجه را در اختیار داشتم.
11:39
Four- to five-day-a-week psychoanalytic psychotherapy
290
699418
2946
چهار-پنج روز در هفته روان درمانی برپایه‌ی روانکاوی
11:42
for decades and continuing, and excellent psychopharmacology.
291
702364
2984
برای دهه‌ها و بصورت ادامه دار٬ و بهترین سایکوفارماکولوژی (بررسی اثرات داروها بر ذهن و رفتار).
11:45
Second, I have many close family members and friends who know me
292
705348
4044
دوم٬ من دوستان و بستگانِ نزدیک زیادی دارم که من و بیماری من را می‌شناسند.
11:49
and know my illness.
293
709392
1254
دوم٬ من دوستان و بستگانِ نزدیک زیادی دارم که من و بیماری من را می‌شناسند.
11:50
These relationships have given my life a meaning
294
710646
2324
این رابطه‌ها به زندگی من معنی و عمق داده‌اند٬
11:52
and a depth, and they also helped me navigate
295
712970
2167
و همچنین مرا کمک کردند زندگی‌ام را با توجه به علائمِ بیماری‌ام هدایت کنم.
11:55
my life in the face of symptoms.
296
715137
1968
و همچنین مرا کمک کردند زندگی‌ام را با توجه به علائمِ بیماری‌ام هدایت کنم.
11:57
Third, I work at an enormously supportive workplace
297
717105
3168
سوم٬ من در فضایِ کاریِ بسیار پشتیبانی کننده‌ای
12:00
at USC Law School.
298
720273
1585
در دانشکده‌ی حقوق یو‌اس‌سی کار می‌کنم.
12:01
This is a place that not only accommodates my needs
299
721858
3025
آنجا جایی است که نه تنها نیازهای من را برآورده می‌کند
12:04
but actually embraces them.
300
724883
1391
بلکه در واقع آنها را می‌پذیرد.
12:06
It's also a very intellectually stimulating place,
301
726274
3031
همچنین آنجا مکانی است که از نظر ذهنی بسیار انگیزه‌بخش است٬
12:09
and occupying my mind with complex problems
302
729305
2592
و ذهن مرا با مشکلاتِ پیچیده درگیر می‌کند
12:11
has been my best and most powerful and most reliable
303
731897
3433
و این بهترین و قوی ترین و قابل اطمینان ترین
12:15
defense against my mental illness.
304
735330
1720
دفاع من در مقابل بیماریِ روانیِ من است.
12:17
Even with all that — excellent treatment, wonderful family and
305
737050
3303
حتی با وجود همه‌ی آنها -- بهترین درمان٬ دوستان و بستگانِ شگفت انگیز
12:20
friends, supportive work environment —
306
740353
1916
و محیطِ کاریِ پشتیبان --
12:22
I did not make my illness public
307
742269
2333
من بیماری‌ام را تقریباً تا این اواخر بصورت آشکار به همگان اعلام نکردم٬
12:24
until relatively late in life,
308
744602
1433
من بیماری‌ام را تقریباً تا این اواخر بصورت آشکار به همگان اعلام نکردم٬
12:26
and that's because the stigma against mental illness
309
746035
2519
و دلیل آن این بود که لکه‌ی ننگ بیماری روانی
12:28
is so powerful that I didn't feel safe with people knowing.
310
748554
2608
آنقدر قدرتمند است که من از اینکه دیگران از آن خبر داشته باشند٬ احساس امنیت نمی‌کردم.
12:31
If you hear nothing else today,
311
751162
2416
اگر امروز هیچکدام از حرف‌های من را نشنیدید٬
12:33
please hear this: There are not "schizophrenics."
312
753578
3434
لطفا فقط این را بشنوید: "اسکیزوفرنی‌ها" نداریم.
12:37
There are people with schizophrenia, and these people
313
757012
3151
افرادی داریم که اسکیزوفرنی دارند٬
12:40
may be your spouse, they may be your child,
314
760163
2095
و ممکن است این افراد همسر شما باشند٬ ممکن است فرزند شما باشند٬
12:42
they may be your neighbor, they may be your friend,
315
762258
2424
ممکن است همسایه شما باشند٬ ممکن است دوست شما باشند٬
12:44
they may be your coworker.
316
764682
1424
ممکن است همکار شما باشند.
12:46
So let me share some final thoughts.
317
766106
2856
پس اجازه دهید چند نظر نهایی را با شما درمیان بگذارم.
12:48
We need to invest more resources into research and treatment
318
768962
3432
لازم است ما نیروی بیشتری برای تحقیق و درمان بیماری روانی اختصاص دهیم.
12:52
of mental illness.
319
772394
1240
لازم است ما نیروی بیشتری برای تحقیق و درمان بیماری روانی اختصاص دهیم.
12:53
The better we understand these illnesses, the better
320
773634
2056
هرچه بتوانیم بهتر این بیماری‌ها را بشناسیم٬
12:55
the treatments we can provide, and the better the treatments
321
775690
2208
می‌توانیم درمان‌های بهتری فراهم کنیم٬ و هرچه بتوانیم درمان‌های بهتری ارائه کنیم
12:57
we can provide, the more we can offer people care,
322
777898
2440
بیشتر می‌توانیم از به این افراد مراقبت کنیم٬
13:00
and not have to use force.
323
780338
1448
و مجبور نیستیم زور به کار ببریم.
13:01
Also, we must stop criminalizing mental illness.
324
781786
2952
همچنین٬ ما باید بیماری روانی را وارد سیستم بزهکاری نکنیم.
13:04
It's a national tragedy and scandal that the L.A. County Jail
325
784738
4048
این یک فاجعه‌ی ملی است که زندانِ لوس‌آنجلس
13:08
is the biggest psychiatric facility in the United States.
326
788786
2642
بزرگترین مرکز روانپزشکی در ایالات متحده است.
13:11
American prisons and jails are filled with people who suffer
327
791428
3916
زندان‌های آمریکا پر است از افرادی که
13:15
from severe mental illness, and many of them are there
328
795344
2484
از بیماری‌های روانی سخت و شدید رنج می‌برند٬ و خیلی از آنها
13:17
because they never received adequate treatment.
329
797828
1977
به این دلیل آنجا هستند که هیچوقت تحت درمان کافی قرار نگرفته‌اند.
13:19
I could have easily ended up there or on the streets myself.
330
799805
3429
من هم خیلی ساده می‌توانستم از آنجا یا از خیابان‌ها سر در بیاورم.
13:23
A message to the entertainment industry and to the press:
331
803234
3224
یک پیام هم برای صنعت تولید کننده سرگرمی و مطبوعات:
13:26
On the whole, you've done a wonderful job fighting stigma
332
806458
4064
در کل شما کار شگفت انگیزی برای مبارزه با ننگ و بدنامی و پیش داوری
13:30
and prejudice of many kinds.
333
810522
1816
به گونه‌های مختلف کرده‌اید.
13:32
Please, continue to let us see characters in your movies,
334
812338
3000
خواهش می‌کنم٬ به ما اجازه بدهید شخصیت‌هایی در فیلم‌های شما ببینیم٬
13:35
your plays, your columns,
335
815338
2128
در اجراهای شما٬ در ستون‌های روزنامه و مجلات شما٬
13:37
who suffer with severe mental illness.
336
817466
1824
که از بیماری‌های روانی شدید و مهلک رنج می‌برند.
13:39
Portray them sympathetically,
337
819290
1760
آنها را دلسوزانه به تصویر بکشید٬
13:41
and portray them in all the richness and depth
338
821050
2639
آنها را در عمق و غنای تجربیاتشان به عنوان انسان مجسم کنید نه به عنوان تشخیص بیماری.
13:43
of their experience as people and not as diagnoses.
339
823689
3527
آنها را در عمق و غنای تجربیاتشان به عنوان انسان مجسم کنید نه به عنوان تشخیص بیماری.
13:47
Recently, a friend posed a question:
340
827216
2276
جدیداً یکی از دوستان سئوالی از من پرسید:
13:49
If there were a pill I could take
341
829492
1775
اگر یک قرص وجود داشت که اگر آنرا می‌خوردم
13:51
that would instantly cure me, would I take it?
342
831267
1811
بلافاصله مرا خوب می‌کرد٬ آیا آنرا می‌خوردم؟
13:53
The poet Rainer Maria Rilke
343
833078
2693
به راینر ماریا ریکله‌یِ شاعر٬ روانکاوی را [برای معالجه‌ی بیماری روانی‌اش] پیشنهاد کردند.
13:55
was offered psychoanalysis.
344
835771
1472
به راینر ماریا ریکله‌یِ شاعر٬ روانکاوی را [برای معالجه‌ی بیماری روانی‌اش] پیشنهاد کردند.
13:57
He declined, saying, "Don't take my devils away,
345
837243
2312
او نپذیرفت و گفت٬ "شیطان‌های من را از من دور نکنید٬
13:59
because my angels may flee too."
346
839555
1759
چون فرشته‌های من هم خواهند رفت."
14:01
My psychosis, on the other hand,
347
841314
2193
از طرفی٬ بیماری روانی من٬
14:03
is a waking nightmare in which my devils are so terrifying
348
843507
2672
یک کابوس بیدار کننده است٬ بطوریکه دیوهای من به قدری ترسناک‌اند
14:06
that all my angels have already fled.
349
846179
1936
که همه فرشته‌های من قبلاً فرار کرده‌اند.
14:08
So would I take the pill? In an instant.
350
848115
3904
آیا من آن قرص را خواهم خورد؟ بدون وقفه این کار را خواهم کرد.
14:12
That said, I don't wish to be seen as regretting
351
852019
2681
هرچند٬ دوست ندارم طوری به نظر بیایم که دارم حسرت زندگی‌ای را می‌خورم
14:14
the life I could have had if I'd not been mentally ill,
352
854700
2393
که در آن بیماری روانی نداشتم٬
14:17
nor am I asking anyone for their pity.
353
857093
2282
و از هیچکس نمی‌خواهم که برایم تاسف بخورد.
14:19
What I rather wish to say is that the humanity we all share
354
859375
3131
چیزی که ترجیح می‌دهم بگویم این است که انسانیتی که همه‌ی ما در آن شریک هستیم
14:22
is more important than the mental illness we may not.
355
862521
2618
خیلی مهم تر از بیماری روانی‌ای است که ممکن است در آن شریک نباشیم.
14:25
What those of us who suffer with mental illness want
356
865139
2458
چیزی که افرادی از ما با بیماری روانی می‌خواهند
14:27
is what everybody wants:
357
867597
1454
چیزی است که هرکسی می‌خواهد:
14:29
in the words of Sigmund Freud, "to work and to love."
358
869051
2534
به زبان سیگموند فروید٬ "کار کنند و دوست بدارند".
14:31
Thank you. (Applause)
359
871585
3023
متشکرم. (تشویق حاضرین)
14:34
(Applause)
360
874608
677
(تشویق حاضرین)
14:35
Thank you. Thank you. You're very kind. (Applause)
361
875285
4793
متشکرم. متشکرم. شما محبت دارید. (تشویق حاضرین)
14:40
Thank you. (Applause)
362
880078
6607
متشکرم. (تشویق حاضرین)
درباره این وب سایت

این سایت ویدیوهای یوتیوب را به شما معرفی می کند که برای یادگیری زبان انگلیسی مفید هستند. دروس انگلیسی را خواهید دید که توسط معلمان درجه یک از سراسر جهان تدریس می شود. روی زیرنویس انگلیسی نمایش داده شده در هر صفحه ویدیو دوبار کلیک کنید تا ویدیو از آنجا پخش شود. زیرنویس‌ها با پخش ویدیو همگام می‌شوند. اگر نظر یا درخواستی دارید، لطفا با استفاده از این فرم تماس با ما تماس بگیرید.

https://forms.gle/WvT1wiN1qDtmnspy7