How I became an entrepreneur at 66 | Paul Tasner

Translator: sadegh zabihi Reviewer: masoud paktinat

I'd like to take you back about seven years in my life.

می‌خواهم شما را هفت سال در زندگی‌ام به عقب ببرم.

Friday afternoon,

عصر جمعه،

a few days before Christmas 2009,

چند روز قبل از کریسمس سال ۲۰۰۹.

I was the director of operations

من مسئول بخش عملیات

at a consumer products company in San Francisco,

در یک شرکت تولید محصولات مصرفی در سان فرانسیسکو بودم،

and I was called into a meeting that was already in progress.

و به جلسه‌ای فراخوانده شدم که درحال برگزاری بود.

That meeting turned out to be my exit interview.

مشخص شد که آن جلسه مصاحبه اخراج من است.

I was fired, along with several others.

من و چندین نفر دیگر اخراج شدیم.

I was 64 years old at the time.

در آن زمان ۶۴ سال داشتم.

It wasn't completely unexpected.

خیلی هم غیرمنتظره نبود.

I signed a stack of papers,

یک مشت کاغذ را امضا کردم،

gathered my personal effects,

وسایل شخصی‌ام را جمع کردم،

and left to join my wife

و رفتم تا به همسرم ملحق شوم

who was waiting for me at a nearby restaurant,

که در رستورانی در آن نزدیکی منتظر من بود،

completely unaware.

و روحش هم خبردار نبود.

Fast-forward several hours,

خلاصه چند ساعت بعد،

we both got really silly drunk.

هر دو سیاه مست کردیم.

(Laughter)

(خنده)

So, 40 plus years of continuous employment

خوب، بیش از ۴۰ سال اشتغال پیوسته

for a variety of companies, large and small,

در انواع شرکت‌های خرد و کلان

was over.

به پایان رسیده بود.

I had a good a network, a good reputation --

ارتباطات خوبی داشتم، اعتبار داشتم --

I thought I'd be just fine.

فکر کردم مشکلی نخواهم داشت.

I was an engineer in manufacturing and packaging,

مهندس ساخت و تولید و بسته بندی بودم.

I had a good background.

سابقه خوبی داشتم.

Retirement was, like for so many people,

بازنشستگی مثل خیلی‌های دیگر،

simply not an option for me,

برای من جزو گزینه‌ها نبود.

so I turned to consulting for the next couple of years

پس در یکی دوسال بعد از آن به مشاوره دادن روی آوردم

without any passion whatsoever.

بدون اینکه ذره‌ای به آن اشتیاق داشته باشم.

And then an idea began to take root,

و بعد ایده‌ای شروع به ریشه دواندن کرد،

born from my concern for our environment.

که از دل‌نگرانی من برای محیط زیست نشأت گرفته بود.

I wanted to build my own business,

می‌خواستم کسب و کار خودم را راه بیاندازم،

designing and manufacturing biodegradable packaging from waste --

طراحی و ساخت بسته‌بندی‌های زیست تخریب‌پذیر از ضایعات --

paper, agricultural, even textile waste --

کاغذ، کشاورزی، و حتی ضایعات نساجی --

replacing the toxic, disposable plastic packaging

و بسته بندی پلاستیکی سمی و یک بار مصرف را

to which we've all become addicted.

با چیزی که همه ما به آن اعتیاد پیدا کرده‌ایم جایگزین کنم.

This is called clean technology,

به این می‌گویند فناوری پاک،

and it felt really meaningful to me.

و برای من واقعاً پرمعنا بود.

A venture that could help to reduce the billions of pounds

یک سرمایه‌گذاری که به من کمک می‌کرد تا میلیاردها کیلو

of single-use plastic packaging dumped each year,

بسته‌بندی پلاستیکی یک‌بارمصرف که هرسال دور انداخته می‌شود

and polluting our land, our rivers and our oceans,

و زمین ما، رودخانه‌های ما و اقیانوس‌های ما را آلوده می‌کند را کاهش دهم،

and left for future generations to resolve --

و آنها را برای نسل‌های آینده حفظ کنم --

our grandchildren,

نوه‌های ما،

my grandchildren.

نوه‌های من.

And so now at the age of 66,

پس حالا در سن ۶۶ سالگی،

with 40 years of experience,

با ۴۰ سال تجربه،

I became an entrepreneur for the very first time.

برای اولین بار کارآفرین شدم.

(Cheers)

(هورا)

(Applause)

(تشویق)

Thank you.

متشکرم.

But there's more.

اما هنوز هم هست.

(Laughter)

(خنده)

Lots of issues to deal with:

بسیاری مسائل پیش رو هست:

manufacturing, outsourcing, job creation,

تولید، جذب سرمایه، ایجاد شغل،

patents, partnerships, funding --

ثبت الگو، شراکت، سرمایه گذاری --

these are all typical issues for a start-up,

این‌ها چند نمونه از مسائل معمول در آغاز کار هستند،

but hardly typical for me.

اما برای من اصلاً معمولی نبود.

And a word about funding.

و کلامی در باب سرمایه گذاری.

I live and work in San Francisco,

من در سان فرانسیسکو کار و زندگی می‌کنم.

and if you're looking for funding,

و اگر دنبال سرمایه‌گذاری باشید

you are typically going to compete with some very young people

در واقع در رقابت با افرادی بسیار جوان

from the high-tech industry,

در صنایع تکنولوژی سطح بالا هستید،

and it can be very discouraging and intimidating.

و این مسئله می‌تواند خیلی دلسرد کننده و رعب‌انگیز باشد.

I have shoes older than most of these people.

کفش‌های من از همه آنها کهنه‌تر بود.

(Laughter)

(خنده)

I do.

واقعاً.

(Laughter)

(خنده)

But five years later,

اما پنج سال بعد،

I'm thrilled and proud to share with you

بسیار هیجان‌زده و مفتخرم که به شما بگویم

that our revenues have doubled every year,

درآمد ما هر سال دوبرابر شده است،

we have no debt,

هیچ بدهی نداریم،

we have several marquee clients,

چندین مشتری ثابت داریم،

our patent was issued,

حق انحصاری‌مان صادر شده،

I have a wonderful partner

شریکی بی‌نظیر دارم

who's been with me right from the beginning,

که از اول باهم بودیم

and we've won more than 20 awards for the work that we've done.

و تا کنون بیش از ۲۰ جایزه برای کاری که انجام داده‌ایم گرفته‌ایم.

But best of all,

اما بهتر از همه،

we've made a small dent --

حفره کوچکی --

a very small dent --

حفره‌ای بسیار کوچک --

in the worldwide plastic pollution crisis.

در بحران جهانی آلودگی پلاستیکی ایجاد کرده‌ایم.

(Applause)

(تشویق)

And I am doing the most rewarding and meaningful work of my life right now.

و الان من پردرآمدترین و پرمعناترین کار زندگی‌ام را دارم.

I can tell you there's lots of resources available to entrepreneurs of all ages,

می‌توانم به شما بگویم منابع بسیاری در دسترس کارآفرینان از هر سنی است،

but what I really yearned for five years ago

اما چیزی که واقعاً پنج سال پیش آرزویش را داشتم

was to find other first-time entrepreneurs

پیدا کردن کارآفرینانی بود که بار اولشان باشد

who were my age.

و هم سن خودم باشند.

I wanted to connect with them.

می‌خواستم با آنها ارتباط برقرار کنم.

I had no role models, absolutely none.

من هیچ الگویی نداشتم، مطلقاً هیچ.

That 20-something app developer from Silicon Valley

آن برنامه‌نویس بیست و چند ساله سیلیکون ولی

was not my role model.

الگوی من نبود.

(Laughter)

(خنده)

I'm sure he was very clever --

مطمئنم خیلی باهوش بود --

(Laughter)

(خنده)

I want to do something about that,

می‌خواهم کاری در این باره بکنم،

و می‌خواهم همه ما کاری برای آن بکنیم.

and I want all of us to do something about that.

I want us to start talking more

می‌خواهم درباره کسانی که تا سنین بالا کارآفرین نمی‌شوند

about people who don't become entrepreneurs until they are seniors.

بیشتر صحبت کنیم.

Talking about these bold men and women who are checking in

درباره این مردان و زنان جسور که وقتی هم سن و سالانشان عمدتاً در حال کناره گیری هستند

when their peers, in essence, are checking out.

کارشان را شروع می‌کنند.

And then connecting all these people across industries, across regions,

و بعد همه این افراد را در تمام صنایع، همه ناحیه‌ها،

across countries --

همه کشورها --

building a community.

ارتباط دهیم و یک جامعه بسازیم.

You know, the Small Business Administration tells us

می‌دانید، سازمان مدیریت کسب و کارهای کوچک می‌گوید

that 64 percent of new jobs created in the private sector in the USA

که ۶۴ درصد از مشاغل جدید در بخش خصوصی در ایالات متحده

are thanks to small businesses like mine.

به لطف کسب و کارهای کوچکی مثل مال ما ایجاد شده است.

And who's to say that we'll stay forever small?

و کیست که بگوید ما برای همیشه کوچک خواهیم ماند؟

We have an interesting culture

فرهنگ خیلی جالبی داریم

that really expects when you reach a certain age,

که وقتی به سن خاصی رسیدی،

you're going to be golfing, or playing checkers,

باید بروی گلف یا دوز بازی کنی،

یا همیشه باید از نو‌هایت مراقبت کنی.

or babysitting the grandkids all of the time.

And I adore my grandchildren --

و من عاشق نوه‌هایم هستم --

(Laughter)

(خنده)

and I'm also passionate

و خیلی هم شور و شوق دارم

about doing something meaningful in the global marketplace.

که کاری معنادار در بازار جهانی انجام دهم.

And I'm going to have lots of company.

عده زیادی مثل من خواهند بود.

The Census Bureau says that by 2050,

اداره آمار آمریکا اعلام کرده که تا سال ۲۰۵۰،

there will be 84 million seniors in this country.

۸۴ میلیون سالمند در این کشور وجود خواهد داشت.

That's an amazing number.

عدد بسیار جالبی است.

That's almost twice as many as we have today.

تقریباً دو برابر تعداد امروز است.

Can you imagine how many first-time entrepreneurs there will be

می‌توانید تصور کنید بین ۸۴ میلیون نفر

among 84 million people?

چند نفر برای اولین بار کارآفرینی خواهند کرد؟

And they'll all have four decades of experience.

و چهار دهه تجربه هم خواهند داشت.

(Laughter)

(خنده)

So when I say, "Let's start talking more about these wonderful entrepreneurs,"

خوب پس وقتی می‌گویم، "بیایید بیشتر درباره این کارآفرینان فوق‌العاده صحبت کنیم،"

I mean, let's talk about their ventures,

منظورم این است که بیایید درباره سرمایه‌گذاری‌های آنها حرف بزنیم،

just as we do the ventures of their much younger counterparts.

درست مثل همتایان جوان‌ترشان.

The older entrepreneurs in this country have a 70 percent success rate

کارآفرینان مسن در این کشور ۷۰ درصد نرخ موفقیت

starting new ventures.

در شروع سرمایه‌گذاری‌های جدید دارند.

70 percent success rate.

۷۰ درصد نرخ موفقیت.

We're like the Golden State Warriors of entrepreneurs --

ما مثل گلدن استیت وریرز کارآفرینان هستیم.

(Laughter)

(خنده)

(Applause)

(تشویق)

And that number plummets to 28 percent for younger entrepreneurs.

و این عدد برای کارآفرینان جوان‌تر به ۲۸ درصد نزول می‌کند.

This is according to a UK-based group called CMI.

این آمار را گروهی بریتانیایی به نام CMI ارائه کرده است.

Aren't the accomplishments of a 70-year-old entrepreneur

آیا دستآوردهای یک کارآفرین ۷۰ ساله

every bit as meaningful,

به اندازه دستآوردهای یک کارآفرین ۳۰ ساله

every bit as newsworthy,

as the accomplishments of a 30-year-old entrepreneur?

پرمعنی،

و قابل توجه نیست؟

البته که هست.

Of course they are.

That's why I'd like to make the phrase "70 over 70" just as --

به همین دلیل است که دوست دارم از عبارت "۷۰ از ۷۰" استفاده کنم --

(Laughter)

(خنده)

just as commonplace as the phrase "30 under 30."

همین طور هم عبارت "۳۰ از ۳۰."

(Applause)

(تشویق)

Thank you.

متشکرم.

(Cheers)

(هورا)

(Applause)

(تشویق)