E.O. Wilson: Advice to young scientists

ای. اُ. ویلسون: پیشنهاداتی به دانشمندان جوان

Translator: Thu-Huong Ha Reviewer: Morton Bast

Translator: Farzad Sekhavati Reviewer: soheila Jafari

What I'm going to do is to just give a few notes,

کاری که می‌خوام بکنم اینه که چندتا نکته بگم،

and this is from a book I'm preparing called

و این از کتابی‌آست که دارم آماده می‌کنم به نام

"Letters to a Young Scientist."

«نامه‌هایی به دانشمندان جوان»

I'd thought it'd be appropriate to

فکر کردم که خوبه که این رو ارائه کنم،

present it, on the basis that I have had extensive experience

بر این اساس که من تجربه زیادی در

in teaching, counseling scientists across a broad array of fields.

آموزش و مشاوره دانشمندانی در دامنه وسیعی از زمینه‌های تحقیقی داشته‌ام.

And you might like to hear some of the principles that I've developed in doing

و ممکنه که شما علاقه داشته باشید که بعضی از اصولی که

that teaching and counseling.

من در تدریس و مشاوره بهشون رسیدم را بشنوید.

So let me begin by urging you,

خوب بگذاریم شروع کنم با تشویق کردن شما،

particularly you on the youngsters' side,

به خصوص شما در بخش جوان‌ترها،

on this path you've chosen,

در این راهی که انتخاب کرده‌اید،

to go as far as you can.

که تا جایی که می‌توانید پیش بروید.

The world needs you, badly.

جهان بد جوری به شما احتیاج داره.

Humanity is now fully into the techno-scientific age.

انسان‌ها هم‌اکنون کاملا در عصر فناوری-علم هستند.

There is going to be no turning back.

هیچ راه برگشتی نخواهد بود.

Although varying among disciplines -- say, astrophysics,

با اینکه تغییراتی در رشته‌های مختلف هست -- مثلا نجوم

molecular genetics, the immunology, the microbiology, the public

ژنتیک مولکولی، ایمنی‌شناسی، میکروبیولوژی، سلامت عمومی --

health, to the new area of the human body as a symbiont,

نسبت به زمینه‌های جدید در رابطه با بدن انسان ِ اجتماعی

to public health, environmental science.

تا سلامت عمومی، علوم محیط زیست.

Knowledge in medical science and science overall

دانش در علوم پزشکی و بطور کلی علم

is doubling every 15 to 20 years.

هر ۱۵ تا ۲۰ سال دو برابر می‌شود.

Technology is increasing at a comparable rate.

فناوری هم با سرعت مشابهی رشد می‌کند.

Between them, the two already pervade,

بین آنها، این دو قبل از این،

as most of you here seated realize,

همونطور که خیلی از شمایی که اینجا نشسته‌اید می‌دانید،

every dimension of human life.

در همه ابعاد زندگی انسان نفوذ کرده‌اند.

So swift is the velocity of the techno-scientific revolution,

سرعت انتقلاب فناوری-علم اینقدر سریع است

so startling in its countless twists and turns, that no one can predict

و پیچیدگی‌ها و چرخش‌هایش اینقدر تکاندهنده است که

its outcome even a decade from the present moment.

هیچکس نمی‌تواند نتایجش را تا ده‌سال بعد پیش‌بینی کند.

There will come a time, of course,

مسلما زمانی خواهد آمد که

when the exponential growth of discovery and knowledge,

رشد خارق‌العاده اکتشافات و دانش،

which actually began in the 1600s,

که در واقع از سال‌های ۱۶۰۰ شروع شد،

has to peak and level off,

باید به ماکزیممش برسد و ثابت شود،

but that's not going to matter to you.

ولی آن برای شما اهمیتی ندارد.

The revolution is going to continue

انتقلاب حداقل برای چندین دهه دیگر ادامه خواهد یافت.

for at least several more decades.

انتقلاب حداقل برای چندین دهه دیگر ادامه خواهد یافت.

It'll render the human condition

آن شرایط انسان را به شدت نسبت به امروزه تغییر خواهد داد.

radically different from what it is today.

آن شرایط انسان را به شدت نسبت به امروزه تغییر خواهد داد.

Traditional fields of study are going to continue to grow

زمینه‌های سنتی علم رشد خواهند کرد

and in so doing, inevitably they will meet and create new disciplines.

و در این رشد، ناچار به یکدیگر خواهند رسید و رشته جدیدی را خواهند ساخت.

In time, all of science will come to be

زمانی، تمامی علم

a continuum of description, an explanation of networks, of principles and laws.

روندی پیوسته از توصیفاتِ (توضیحاتی از شبکه‌های) اصول و قوانین خواهد شد.

That's why you need not just be training

به این دلیل است که شما نه تنها نیاز دارید در یک تخصص آموزش ببینید،

in one specialty, but also acquire breadth in other fields,

بلکه شمه‌ای از رشته‌های دیگر،

related to and even distant from your own initial choice.

مرتبط یا حتی دور از انتخاب اولیه‌تان، داشته باشید.

Keep your eyes lifted and your head turning.

چشماتون را باز کنید و سرتون را به اطراف بچرخانید.

The search for knowledge is in our genes.

جستجوی دانش در ژن‌های ماست.

It was put there by our distant ancestors

توسط پیشینیان دور ما که در سراسر جهان پخش شدند،‌ آنجا گذاشته شده،

who spread across the world,

توسط پیشینیان دور ما که در سراسر جهان پخش شدند،‌ آنجا گذاشته شده،

and it's never going to be quenched.

و هرگز از بین نخواهد رفت.

To understand and use it sanely,

فهمیدن و استفاده عاقلانه از آن،

as a part of the civilization yet to evolve

به عنوان بخشی از تمدن که هنوز باید تکامل یابد

requires a vastly larger population of scientifically trained people like you.

نیاز به جمعیت خیلی بزرگتری از آدم‌هایی مثل شما که به طور علمی آموزش دیده‌اند دارد.

In education, medicine, law, diplomacy,

در آموزش، پزشکی، قانون، دیپلماسی،

government, business and the media that exist today.

حکومت، تجارت و رسانه‌هایی که امروزه موجودند.

Our political leaders need at least a modest degree of scientific

رهبران سیاسی ما حداقل درجه مناسبی در علم،

literacy, which most badly lack today --

و ادبیات نیاز دارند، که امروزه به شدت کمبود هست --

no applause, please.

لطفا تشویق نکنید.

It will be better for all

برای همه بهتر خواهد بود

if they prepare before entering office rather than learning on the job.

اگر آنها قبل از ورود به قدرت آماده بشوند به جای اینکه در طول کار یاد بگیرند.

Therefore you will do well to act on the side,

بنابراین شما کار خوبی می‌کنید که از کنار فعالیت می‌کنید

no matter how far into the laboratory

مهم نیست چقدر در آزمایشگاه پیش رفتید

you may go, to serve as teachers

ممکنه شما بروید، ودر طول مدت شغلتان معلم بشوید.

during the span of your career.

ممکنه شما بروید، ودر طول مدت شغلتان معلم بشوید.

I'll now proceed quickly,

خوب از الان من سریع ادامه می‌دهم،

and before else, to a subject that is both a vital asset

و قبل از هر چیزی،‌ درباره موضوعی که هم ارزش حیاتی و

and a potential barrier to a scientific career.

هم مانع احتمالی در راستای شغل علمی است.

If you are a bit short in mathematical skills,

اگر شما کمی در مهارت‌های ریاضی کم دارید،

don't worry.

نگران نباشید.

Many of the most successful scientists

خیلی از دانشمندان بسیار موفق در کار

at work today are mathematically semi-literate.

امروزه سواد نصفه نیمه‌ای در ریاضی دارند.

A metaphor will serve here:

استعاره‌ای در اینجا قابل استفاده است:

Where elite mathematicians and statisticians

آنجاییکه ریاضیدان‌های نابغه و آمارشناسان

and theorists often serve as architects in the expanding realm

و تئوریزیسین‌ها اغلب طراحان گسترش قلمرو علم هستند،

of science, the remaining large majority of

بخش باقیمانده از تعداد زیادی از دانشمندان علوم پایه کاربردی،

basic applied scientists, including a large portion of those who could be

شامل بخش عمده‌ای از آنهایی که می‌توان گفت جزو اولین درجه‌ها هستند،

said to be of the first rank, are the ones who map the terrain, they scout

کسانی هساند که راه‌ها را ثبت می‌کنند، آنها مرزها را طی می‌کنند،

the frontiers, they cut the pathways,

آنها راه‌ها را ایجاد می‌کنند،

they raise the buildings along the way.

و آنها ساختمان‌ها را در طول راه می‌سازند.

Some may have considered me foolhardy,

بعضی ممکنه من را بی‌پروا به حساب بیاورند،

but it's been my habit to brush aside the fear of mathematics

ولی این عادت من است که ترس از ریاضیات را به کناری بگذارم

when talking to candidate scientists.

وقتی که با دانشمندان منتخب صحبت می‌کنم.

During 41 years of teaching biology at Harvard,

در طول ۴۱ سال تدریس زیست‌شناسی در هاروارد،

I watched sadly as bright students turned away

من متاسفانه مشاهده کردم که دانشجویان مستعد از امکان

from the possibility of a scientific career

کار آکادمیک رو برگرداندند و

or even from taking non-required courses in science

حتی از اخذ درس‌های غیرضروری در علم

because they were afraid of failure.

به این خاطر که آنها از شکست می‌ترسیدند.

These math-phobes deprive science and medicine

این ترس از ریاضیات، علم و پزشکی را از

of immeasurable amounts of badly needed talent.

استعداد‌های غیرقابل شمارشی که شدیدا مورد نیاز است محروم کرده‌است.

Here's how to relax your anxieties, if you have them:

این هم راه اینکه چطور ترستون را آروم کنید، اگر ترسی دارید:

Understand that mathematics is a language

بفهمید که ریاضیات یک زبان است که

ruled like other verbal languages,

مانند همه زبان‌های شفاهی دیگر،

or like verbal language generally, by its own grammar

یا مثل یک زبان شفاهی به طور کلی، گرامر و

and system of logic.

سیستم منطقی خودش را دارد.

Any person with average quantitative intelligence

و آدمی با کمیت هوشی متوسط

who learns to read and write mathematics

که خواندن و نوشتن ریاضیات را در مرحله ابتدایی یاد می‌گیرد

at an elementary level will, as in verbal language, have little difficulty

همانند زبان شفاهی، مشکلی کمی در

picking up most of the fundamentals

دریافت بسیاری از اصول اولیه دارند

if they choose to master the mathspeak of most disciplines of science.

اگر بخواهند که زبان ریاضی بسیاری از رشته‌های علمی را بفهمند.

The longer you wait to become at least semi-literate

هر چقدر که شما بیشتر صبر کنید که حداقل نیمه حرفه‌ای شوید

the harder the language of mathematics will be to master, just as again in any verbal

حرفه‌ای شدن در زبان ریاضیات سخت‌تر خواهد شد، دوباره مثل هر

language, but it can be done at any age.

زبان شفاهی دیگر، ولی می‌شود در هر سنی این کار را انجام داد.

I speak as an authority

من به عنوان یک خبره دارم صحبت می‌کنم،

on that subject, because I'm an extreme case.

چون مورد من یک مورد خیلی نادره.

I didn't take algebra until my freshman year

من تا اولین سال در دانشگاه آلاباما درس جبر برنداشتم.

at the University of Alabama.

من تا اولین سال در دانشگاه آلاباما درس جبر برنداشتم.

They didn't teach it before then.

آنها قبل از اون، آن را درس نمی‌دادند.

I finally got around to calculus as a 32-year-old tenured professor at Harvard,

نهایتا در سن ۳۲ سالگی وقتی که پروفسور هاروارد بودم حساب دیفرانسیل را پاس کردم.

where I sat uncomfortably in classes with undergraduate students,

جایی که من به طور ناراحتی در کلاس همراه با دانشجویان کارشناسی

little more than half my age.

که کمی بیشتر از نصف من سن داشتند نشستم.

A couple of them were students

بعضی از آنها دانشجویان درسی بودند

in a course I was giving on evolutionary biology.

که من درباره زیست‌شناسی تکاملی ارائه می‌کردم.

I swallowed my pride, and I learned calculus.

من غرورم را غورت دادم و حساب‌دیفرانسیل را یاد گرفتم.

I found out that in science and all its applications,

من فهمیدم که در علم و تمامی کاربردهایش،

what is crucial is not that technical ability,

چیزی که خیلی مهم است توانایی‌های تکنیکی نیست،

but it is imagination in all of its applications.

بلکه تصورات درباره همه کاربردهایش است.

The ability to form concepts with images of entities and processes

توانایی شکل‌دهی مفاهین از تصاویر پدیده‌ها و روش‌هایی که

pictured by intuition.

با بصیرت عکس‌برداری شده‌اند.

I found out that advances in science rarely come upstream

من فهمیدم که پیشرفت‌ها در علم خیلی به ندرت به سمت بالا رخ می‌دهند

from an ability to stand at a blackboard

از توانایی در ایستادن جلوی تخته سیاه و

and conjure images from unfolding mathematical propositions

و جادو کردن عکس‌ها از قضایای و معادلات ریاضی.

and equations.

و جادو کردن عکس‌ها از قضایای و معادلات ریاضی.

They are instead the products of downstream imagination leading to hard work,

آنها در عوض محصول گسترش رو به پایین تخلیات‌اند که منجر به سخت‌کوشی می‌شوند،

during which mathematical reasoning may or may not prove to be relevant.

که در طی آن دلایل ریاضی ممکن هست مرتبط باشند یا نباشند.

Ideas emerge when a part of the real or imagined world is studied

ایده‌ها وقتی شکل می‌گیرند که بخشی از جهان واقعی یا مجازی

for its own sake.

به خاطر خودش مطالعه شود.

Of foremost importance is a thorough, well-organized knowledge

مهمترین چیز، دانش کاملا عمیق و طبقه‌بندی شده

of all that is known of the relevant entities and processes that might be involved in that domain

از همه اجزا و روش‌های مرتبطی ‌است که ممکن است در

you propose to enter.

دامنه‌ای که شما قصد ورود به آن را دارید، نقش داشته باشند.

When something new is discovered,

وقتی که چیز جدیدی کشف می‌شود،

it's logical then that one of the follow-up steps is

منطقی‌است که گام‌های بعدی اینست که

to find the mathematical and statistical methods to move its analysis forward.

روش‌های ریاضی و آماری برای جلو بردن آنالیز آن پیدا کنیم.

If that step proves too difficult for

اگر این قدم برای شخص یا تیمی که کشف را انجام داده خیلی سخت است،

the person or team that made the discovery,

اگر این قدم برای شخص یا تیمی که کشف را انجام داده خیلی سخت است،

a mathematician can then be added by them

یک ریاضیدان را می‌توان به عنوان همکار به گروه اضافه کرد.

as a collaborator.

یک ریاضیدان را می‌توان به عنوان همکار به گروه اضافه کرد.

Consider the following principle,

اصل زیر را در نظر بگیرید،

which I will modestly call Wilson's Principle Number One:

که من کاملا فروتنانه اسمش را اصل اول ویلسون می‌گذارم:

It is far easier for scientists

خیلی ساده‌تر است برای دانشمندان

including medical researchers, to require needed collaboration

شامل محققان پزشکی، که نیاز به همکاری

in mathematics and statistics

در ریاضیات و آمار داشته باشند

than it is for mathematicians and statisticians

تا اینکه ریاضیدانان یا آمارشناسانی که

to find scientists able to make use of their equations.

دانشمندی را پیدا کنند که بتواند از فرمول‌هایشان استفاده‌ای ببرد.

It is important in choosing the direction to take in science

این در اینکه که چه مسیری را در علم انتخاب می‌کنید اهمیت پیدا می‌کنه

to find the subject at your level of competence that interests you deeply,

که موضوعی را در حد توانایی‌های خودتان و اینکه عمیقا به آن علاقه دارید را پیدا کنید

and focus on that.

و روی آن تمرکز کنید.

Keep in mind, then, Wilson's Second Principle:

سپس قانون دوم ویلسون را به خاطر بسپارید:

For every scientist, whether researcher, technician,

به ازای هر دانشمند، چه محقق، تکنیسین،

teacher, manager or businessman,

معلم، مدیر یا تاجر،

working at any level of mathematical competence,

که در مرحله از توانایی ریاضی کار می‌کند،

there exists a discipline in science or medicine

تخصصی در علم یا پزشکی وجود دارد که

for which that level is enough to achieve excellence.

آن سطح برای دستیابی به موفقیت کافی است.

Now I'm going to offer quickly

خوب الان به خلاصه می‌خواهم

several more principles that will be useful

چندتا از اصولی که برای سازماندهی تحصیلات و شغلتان مفید خواهد بود، بگم.

in organizing your education and career,

چندتا از اصولی که برای سازماندهی تحصیلات و شغلتان مفید خواهد بود، بگم.

or if you're teaching, how you might

یا اینکه اگر شما تدریس می‌کنید، چطور شما ممکنه

enhance your own teaching and counseling of young scientists.

تدریس و مشاوره محققان جوان از طرف خودتان را بهبود بدهید.

In selecting a subject in which to conduct original research,

در انتخاب موضوعی که تحقیق اصولی درباره آن می‌کنید،

or to develop world-class expertise,

یا تخصص جهانی درباره آن کسب کنید،

take a part of the chosen discipline that is sparsely inhabited.

در تخصصی شرکت کنید که حداقل شرکت‌کننده‌ها را داشته باشد.

Judge opportunity by how few other students and researchers

موقعیت را با تعداد کم دانشجویان و محققان دم‌دست بسنجید.

are on hand.

موقعیت را با تعداد کم دانشجویان و محققان دم‌دست بسنجید.

This is not to de-emphasize the essential requirement

این بدین معنی نیست که نیاز اولیه کلاس‌های آموزشی را بی‌اهمیت کنیم

of broad training, or the value of apprenticing yourself

یا اعتبار کارآموزی کردن در

in ongoing research to programs of high quality.

تحقیقات در حال اجرا تا کارهای با کیفیت بالا بی‌اهمیت باشد.

It is important also to acquire older mentors within these successful

ولی مهم است که استاد راهنماهایی قدیمی‌تر درون این برنامه‌های موفق پیدا کنید،

programs, and to make friends and colleagues of your age

و همکاران و دوستانی هم سن و سال خودتان برای پشتیبانی دوطرفه بیابید.

for mutual support.

و همکاران و دوستانی هم سن و سال خودتان برای پشتیبانی دوطرفه بیابید.

But through it all, look for a way to break out,

ولی در بین همه این‌ها، به دنبال راهی برای خروج بگردید،

to find a field and subject not yet popular.

رشته و موضوعی را پیدا کنید که هنوز مشهور نیست.

We have seen this demonstrated already in the talks preceding mine.

شما این رو در سخنرانی‌های قبل از من دیدید.

There is the quickest way advances are likely to occur,

این سریع‌ترین راهی است که ممکن است پیشرفت‌ها حاصل شوند،

as measured in discoveries per investigator per year.

با در نظر گرفتن تعداد کشفِ هر محقق در هر سال.

You may have heard the

ممکنه این قانون نظامی را

military dictum for the gathering of armies:

برای جمع کردن ارتش شنیده باشید:

March to the sound of the guns.

به سمت صدای تفنگ‌ها رژه بروید.

In science, the exact opposite is the case: March away from the sound of the guns.

در علم دقیقا خلاف آن برقرار است: خلاف جهت صدای تفنگ‌ها گام بردارید.

So Wilson's Principle Number Three:

خوب اصل سوم ویلسون:

March away from the sound of the guns.

خلاف جهت صدای تفنگ‌ها گام بردارید.

Observe from a distance,

از راه دور مشاهده کنید،

but do not join the fray.

ولی وارد جنگ نشوید.

Make a fray of your own.

جنگ خودتان را بسازید.

Once you have settled on a specialty,

وقتی که یک تخصص را انتخاب کردید،

and the profession you can love, and you've secured opportunity,

و کاری که شما می‌توانید بهش علاقه داشته‌باشید، و یک موقعیت ثابت داشتید،

your potential to succeed will be greatly enhanced if you study it

اگر شما به اندازه کافی درباره آن مطالعه کرده باشید تا خبره شوید،

enough to become an expert.

پتانسیل موفقیت شما خیلی بهتر خواهد بود.

There are thousands of professionally delimited

هزاران موضوع نامحدود تخصصی وجود دارد

subjects sprinkled through physics and chemistry

که از فیزیک و شیمی شکل می‌گیرد تا زیست‌شناسی و پزشکی.

to biology and medicine.

که از فیزیک و شیمی شکل می‌گیرد تا زیست‌شناسی و پزشکی.

And on then into the social sciences,

و درون آنها تا علوم اجتماعی،

where it is possible in short time to acquire

جاییکه در زمان کوتاهی می‌توان مقام خبرگی بدست آورد.

the status of an authority.

جاییکه در زمان کوتاهی می‌توان مقام خبرگی بدست آورد.

When the subject is still very thinly populated,

وقتی که تعداد خیلی کمی روی موضوعی کار می‌کنند،

you can with diligence and hard work become

شما می‌توانید با پشت‌کار و سخت‌کوشی در سطح جهانی سرشناس شوید.

the world authority.

شما می‌توانید با پشت‌کار و سخت‌کوشی در سطح جهانی سرشناس شوید.

The world needs this kind of expertise,

جهان به این مهارت‌ها نیاز دارد،

and it rewards the kind of people

و به اون دسته از آدم‌هایی که علاقه‌دارند که آن را بدست آورند، پاداش می‌دهد.

willing to acquire it.

و به اون دسته از آدم‌هایی که علاقه‌دارند که آن را بدست آورند، پاداش می‌دهد.

The existing information and what you self-discover

اطلاعات موجود و آنچه که شما خودتان کشف می‌کنید

may at first seem skimpy and difficult to connect

ممکن است که در ابتدا ناقص به نظر برسد و سخت باشد که

to other bodies of knowledge.

با سایر بخش‌های دانش ارتباط دهید.

Well, if that's the case,

خوب، اگه موضوع این است،

good. Why hard instead of easy?

خوبه. چرا سخت بجای آسان؟

The answer deserves to be stated as Principle Number Four.

جواب حقشه که اسمش قانون چهارم باشه.

In the attempt to make scientific discoveries,

در تلاش برای کشف‌های علمی

every problem is an opportunity,

هر مشکلی یک موقعیت هست،

and the more difficult the problem,

و هر چه مشکل سخت‌تر باشد،

the greater will be the importance of its solution.

اهمیت راه حلش بیشتر خواهد بود.

Now this brings me to a basic categorization

خوب با این من می‌رسم به طبقه‌بندی اولیه در

in the way scientific discoveries are made.

روش‌هایی که اکتشافات علمی شکل می‌گیرند.

Scientists, pure mathematicians among them,

محققان، ریاضیدانان محض در میان آنها،

follow one or the other of two pathways:

یکی از این دو راه را دنبال می‌کنند:

First through early discoveries,

اول در طی اکتشافات اولیه،

a problem is identified

یک مشکل شناسایی شده و

and a solution is sought.

به دنبال راه‌حل اون خواهند گشت.

The problem may be relatively small;

مشکل ممکنه نسبتا کوچک باشه؛

for example, where exactly in a cruise ship does the norovirus begin to spread?

مثلا، دقیقا از کجای کشتی ویروس شروع به گسترش کرده؟

Or larger, what's the role of dark matter in the expansion of the universe?

یا بزرگتر، نقش ماده تاریک در انبساط جهان چیست؟

As the answer is sought, other phenomena are typically discovered

همانطور که دنبال راه‌حل می‌گردیم،‌ معمولا پدیده‌های دیگری کشف می‌شوند

and other questions are asked.

و سوال‌های دیگری ایجاد می‌شوند.

This first of the two strategies is like a hunter,

این استراتژی اول از دوتا، شبیه شکارچی است،

exploring a forest in search of a particular quarry,

جنگل را برای پیدا کردن یک شکار مشخص جستجو می‌کنه

who finds other quarries along the way.

و شکارهای دیگه‌ای را هم در طول مسیر پیدا می‌کنه.

The second strategy of research

دومین استراتژی تحقیق

is to study a subject broadly

اینه که یک موضوع را به طور گسترده مطالعه کنید

searching for unknown phenomena or patterns of known phenomena

و در جستجوی پدیده‌های ناشناخته یا الگویی از پدیده‌های شناخته‌شده باشید

like a hunter in what we call "the naturalist's trance,"

مثل یک شکارچی در چیزی که ما اسمش رو می‌گذاریم «خلسه طبیعت شناس»

the researcher of mind is open to anything interesting,

محققان فکر برای هر چیز جالبی آماده‌اند،

any quarry worth taking.

هر شکاری ارزش گرفتن دارد.

The search is not for the solution of the problem,

جستجو برای پیدا کردن راه‌حل برای سوال نیست،

but for problems themselves worth solving.

ولی برای خود مشکلاتی است که ارزش حل‌کردن داشته باشند.

The two strategies of research,

هر دو استراتژی تحقیق،

original research, can be stated as follows,

تحقیق اصیل، را می‌شود طبق آنچه که میاد بیان کرد،

in the final principle I'm going to offer you:

در آخرین اصل می‌خواهم این رو به شما بدهم:

For every problem in a given discipline of science,

برای هر مشکل در هر بخشی از علم،

there exists a species or entity or phenomenon

یک گونه، نهاد یا پدیده ایده‌آل برای حل آن وجود دارد.

ideal for its solution.

یک گونه، نهاد یا پدیده ایده‌آل برای حل آن وجود دارد.

And conversely, for every species or other entity

و بالعکس، برای هر گونه یا نهاد

or phenomenon, there exist important problems

و یا پدیده‌ای، یک سوال مهم وجود دارد

for the solution of which, those particular objects of research are ideally suited.

که برای جواب آن، آن اجزای خاص تحقیق به طور ایده‌آلی مناسبند.

Find out what they are.

پیدا کنید که آنها چی هستند.

You'll find your own way to discover,

شما راهتان را برای کشف،‌ برای آموزش،‌ برای تدریس پیدا خواهید کرد.

to learn, to teach.

شما راهتان را برای کشف،‌ برای آموزش،‌ برای تدریس پیدا خواهید کرد.

The decades ahead will see dramatic advances

دهه‌های پیش رو پیشرفت‌های شگرفی را خواهد دید

in disease prevention, general health, the quality of life.

در پیشگیری از بیماری‌ها، سلامتی و کیفیت زندگی.

All of humanity depends on the knowledge and practice of the medicine and the science

همه انسانیت بسته به دانش و تجربه در پزشکی و

behind it you will master.

و تسلط شما بر علمی که پشت آن است بستگی دارد.

You have chosen a calling that will come in steps

شما راهی را برگزیدید که قدم به قدم می‌آید

to give you satisfaction, at its conclusion, of a life well lived.

که در پایان به شما رضایتمندی درباره یک زندگی با ارزش را می‌دهد.

And I thank you for having me here tonight.

و من از شما برای اینکه من رو به اینجا دعوت کردید متشکرم.

(Applause)

(تشویق)

Oh, thank you.

اوه،‌ متشکرم.

Thank you very much.

خیلی از شما متشکرم.

I salute you.

من به شما احترام می‌گذارم.