Loretta Napoleoni: The intricate economics of terrorism

Translator: Ali Sharifi Reviewer: sadegh vn

قصد دارم به شما نشان دهم چگونه تروریسم با زندگی روزمره ما در تعامل است.

۱۵ سال پیش دوستی با من تماس گرفت.

آن موقع او به حقوق زندانیان سیاسی در زندان‌های ایتالیا رسیدگی می‌کرد.

I'm going to show you how terrorism

actually interacts with our daily life.

از من پرسید آیا مایل هستم با اعضاء بریگادهای سرخ مصاحبه کنم؟

15 years ago I received a phone call from a friend.

حالا بسیاری از شما احتمالاً به‌خاطر دارید،

At the time he was looking after the rights of political prisoners

بریگادهای سرخ سازمان‌ تروریستی مارکسیستی

in Italian jails.

بسیار فعال بین دهه‌های ۱۹۶۰ تا ۱۹۸۰میلادی در ایتالیا بودند.

He asked me if I wanted to interview the Red Brigades.

Now, as many of you may remember,

یکی از تدابیر آن‌ها این بود که هرگز با کسی صحبت نمی‌کردند، حتی با وکلای خود.

the Red Brigades was a terrorist, Marxist organization

which was very active in Italy

آن‌ها در طول محاکمه خود ساکت می‌نشستند،

from the 1960s until the mid-1980s.

و گه‌گاه برای خانواده و دوستان خود دست تکان می‌دادند.

As part of their strategy

the Red Brigades never spoke with anybody, not even with their lawyers.

آن‌ها در سال ۱۹۹۳ اعلام کردند به مبارزه مسلحانه پایان می‌دهند.

They sat in silence through their trails,

و فهرستی از افرادی که قصد داشتند با آن‌ها گفتگو کنند،

waving occasionally at family and friends.

و داستانشان را برای آن‌ها شرح دهند، اعلام کردند.

In 1993 they declared the end of the armed struggle.

از دوستم پرسیدم چرا اعضای بریگادهای سرخ می‌خواهند با من صحبت کنند،

And they drew a list of people with whom they would talk,

او گفت در واقع این خواستۀ اعضای زن سازمان بوده است.

and tell their story.

And I was one of those people.

خصوصاً یکی از آن‌ها روی نام من تأکید کرده.

When I asked my friend why the Red Brigades want to talk to me,

او دوست دوران کودکی من بود.

he said that the female members of the organization

و به بریگادهای سرخ پیوسته بود و بعد به یکی از رهبران سازمان تبدیل شده بود.

had actually supported my name.

در واقع تا روزی که او دستگیر شد

In particular, one person had put it forward.

من از فعالیت‌های او خبر نداشتم.

She was my childhood friend.

من خبر دستگیری او را در روزنامه خواندم.

She had joined the Red Brigades

وقتی تلفنی از من درخواست انجام مصاحبه شد

and became a leader of the organization.

تازه بچه‌دار شده بودم،

Naturally, I didn't know that

و با موفقیت پروژه تملک دارایی شرکتی

until the day she was arrested.

که با آن کار می‌کردم را تکمیل کرده بودم،

In fact, I read it in the newspaper.

و چیزی که در این لحظه می‌خواستم این بود که به خانه برگردم

At the time of the phone call

و برای بازدید زندان‌های امنیتی آماده شوم.

I just had a baby,

و این دقیقاً کاری بود که انجام دادم

I successfully completed a management buyout

to the company I was working with,

چرا که می‌خواستم بدانم

چه چیزی باعث شده دوست خوبم

and the last thing I wanted to do was to go back home

به یک تروریست تبدیل شود،

and touring the high-security prisons.

و چرا هرگز سعی نکرده مرا به عضویت درآورد.

But this is exactly what I did

(خنده حاضرین)

because I wanted to know

(تشویق حاضرین)

what had turned my best friend

پس به همین خاطر این کار را انجام دادم.

into a terrorist,

and why she'd never tried to recruit me.

به سرعت پاسخم را یافتم.

(Laughter)

(Applause)

در واقع من از نظر ساختار روانشناختی

به عنوان یک تروریست رد شده بودم.

So, this is exactly what I did.

کمیته مرکزی بریگادهای سرخ من را به‌عنوان

یک فرد خود محور تشخیص داده،

Now, I found the answer very quickly.

و برآورد کرده بودند که برای تبدیل شدن به یک تروریست موفق بیش از حد مستبد هستم.

I actually had failed

از طرف دیگر دوست من، یک تروریست خوب بود

the psychological profiling of a terrorist.

به خاطر اینکه به خوبی از دیگران تبعیت می‌کرد.

The center committee of the Red Brigades

had judged me too single-minded

علاوه براین او اعمال خشونت را پذیرفته بود.

and too opinionated to become a good terrorist.

به خاطر اینکه باور داشت تنها راه

برای از میان برداشتن چیزی که در آن زمان

My friend, on the other hand, she was a good terrorist

به عنوان مانع دموکراسی شناخته می‌شد،

because she was very good at following orders.

یعنی تک حزبی بودن حکومت ایتالیا به مدت ۳۵ سال،

She also embraced violence.

مبارزۀ مسلحانه است.

Because she believed that the only way

to unblock what, at the time,

وقتی با بریگادهای سرخ مصاحبه می‌کردم،

was known as a blocked democracy,

دریافتم جهان‌بینی و یا سیاست، اصل اولیۀ آن‌ها نیست،

Italy, a country run by the same party for 35 years

was the arms struggle.

بلکه اقتصاد اصل اول آن‌ها است.

At the same time, while I was interviewing the Red Brigades,

آن‌ها دائماً با کمبود نقدینگی مواجه بودند.

I also discovered that their life was not ruled

و همیشه به دنبال پول نقد بودند.

by politics or ideology,

برخلاف تصور عمومی بیشتر مردم،

تروریسم تجارتی پر هزینه است.

but actually was ruled by economics.

They were constantly short of cash.

برای روشن شدن موضوع یک مثال می‌زنم.

در دهۀ ۱۹۷۰م، گردش مالی بریگادهای سرخ

They were constantly searching for cash.

Now, contrary to what many people believe,

سالانه هفت میلیون دلار بوده است.

terrorism is actually a very expensive business.

این رقم در حال حاضر چیزی بین صد تا صد و پنجاه میلیون دلار است.

I'll give you an idea.

In the 1970s, the turnover of the Red Brigades

خُب، حتماً می‌دانید فراهم کردن چنین پولی در زندگی زیرزمینی و مخفیانه دشوارتر است.

on a yearly basis

was seven million dollars.

This is roughly between 100

اما دلیل دیگری برای آن دارم،

and 150 million, today.

Now, you know, if you live underground

زمانی که من با بریگادهای سرخ و سپس، با سایر سازمان‌های نظامی،

it's really hard to produce this amount of money.

از جمله اعضای گروه الزرقاوی در خاورمیانه مصاحبه می‌کردم،

But this also explains why, when I was interviewing the Red Brigades,

همه به شدت مخالف صحبت در رابطه با جهان‌بینی و سیاست بودند.

and then, later on, other arms organizations,

به خاطر اینکه در این زمینه نظری نداشتند.

including members of al-Zarqawi group in the Middle East,

جهان‌بینی سیاسی یک سازمان تروریستی

everybody was extremely reluctant

توسط رهبران گروه ترسیم می‌شود،

to talk about ideology, or politics.

که معمولا بیش از پنج تا هفت نفر نیستند.

Because they had no idea.

و سایر اعضای گروه هر روز

The political vision of a terrorist organization

به دنبال کسب پول و درآمد هستند.

زمانی با یک فعال پاره‌وقت بریگادهای سرخ مصاحبه می‌کردم.

is decided by the leadership,

which, generally, is never more than five to seven people.

او یک روانپزشک و عاشق قایقرانی بود.

All the others do, day in and day out,

او واقعاً یک ملوان علاقمند بود و حقیقتاً یک قایق زبیا داشت.

is search for money.

ولی به من گفت که بهترین اوقات زندگی‌اش

Once, for example, I was interviewing

زمانی بوده که عضوی از بریگادهای سرخ بوده

this part-timer from the Red Brigades.

و هر سال تابستان از طریق دریا به لبنان رفت و آمد می‌کرده و سلاح‌های شوروی را از

It was a psychiatrist. He loved sailing.

He was a really keen sailor. And he had this beautiful boat.

سازمان آزادی‌بخش فلسطین دریافت و آن‌ها را تا ساردینیا حمل می‌کرده

And he told me that the best time of his life

was when he was a member of the Red Brigades

جایی‌که دیگر سازمان‌های مسلح اروپا می‌توانستند به آن‌جا بروند

and he went sailing, every summer, back and forth

و سهم خود را از سلاح‌ها دریافت کنند.

from Lebanon, where he would pick up

بریگادهای سرخ برای این خدمات مبلغی را دریافت و خرج سازماندهی خود می‌کردند.

Soviet weapons from the PLO,

and then carry them all the way to Sardinia

where the other arms organization from Europe would go

از آنجا که من در رشته اقتصاد تحصیل کرده‌ام

and take their share of the arms.

و تفکر اقتصادی دارم،

For that service the Red Brigades were actually paid a fee,

ناگهان به نظرم رسید که شاید

مسئله‌ای در این جا وجود داشته باشد.

which went to fund their organization.

شاید یک پیوند، یک پیوند تجاری، ما بین

یک سازمان ودیگر سازمان‌ها وجود داشته باشد.

So, because I am a trained economist

and I think in economic terms,

وقتی با ماریو مورتی رئیس بریگادهای سرخ،

all of the sudden I thought,

که آلدو مورو نخست وزیر سابق ایتالیا را ربوده و کشته بود، مصاحبه کردم،

maybe there is something here.

Maybe there is a link, a commercial link,

between one organization and another one.

به قطعیت رسیدم که تروریسم یک تجارت است.

But it was only when I interviewed

Mario Moretti, the head of the Red Brigades,

من در یک زندان فوق امنیتی در ایتالیا با او ناهار خوردم.

the man who kidnapped and killed Aldo Moro,

Italian former prime minister,

و هنگامی که در حال صرف غذا بودیم،

that I finally realized

احساس می‌کردم که به لندن بازگشته‌ام، و

that terrorism is actually business.

I was having lunch with him

با یک بانک‌دار یا اقتصاددان ناهار می‌خورم.

in a high-security prison in Italy.

And as we were eating,

او هم مثل من فکر می‌کرد.

I had the distinct feeling

بنابراین، تصمیم گرفتم در مورد اقتصاد تروریسم تحقیق کنم.

that I was back in the city of London,

having lunch with a fellow banker or an economist.

طبیعتاً کسی مایل به تأمین سرمایۀ تحقیقات من نبود.

This guy thought in the same way I did.

در واقع، فکر می‌کنم بسیاری از مردم فکر می‌کردند که من کمی دیوانه هستم.

So, I decided that I wanted to investigate the economics of terrorism.

احتمالاً باهم می‌گفتند، این زنیکه به موسسات مختلف می‌رود

و برای مطالعه دربارۀ اقتصاد تروریسم، درخواست پول می کند.

Naturally, nobody wanted to fund my research.

در نهایت تصمیمی گرفتم

In fact, I think many people thought that I was a bit crazy.

که زندگی گذشتۀ من را تغییر داد.

You know, that woman that goes around to foundations

من شرکتم را فروختم،

asking for money, thinking about the economics of terrorism.

و روی تحقیقات خودم سرمایه‌گذاری کردم.

و آنچه من کشف کردم

So, in the end, I took a decision

این واقعیت موازی است

that, in retrospect, did change my life.

که یک سیستم اقتصادی بین‌المللی دیگر،

I sold my company,

به موازات سیستم اقتصادی موجود،

and funded the research myself.

توسط سازمان‌های مسلح بعد از جنگ جهانی دوم ایجاد شده است.

And what I discovered

is this parallel reality,

و چیزی که تکان‌دهنده‌تر است

another international economic system,

این بود که این سیستم

which runs parallel to our own,

گام به گام تکامل سیستم سرمایه داری غربی را دنبال کرده.

which has been created by arms organizations

since the end of World War II.

And what is even more shocking

و سه مرحله اصلی داشت:

is that this system

اول: دولت حامی تروریسم است.

has followed, step by step, the evolution

دوم: خصوصی‌سازی تروریسم است.

of our own system,

و سوم: جهانی شدن تروریسم است.

of our Western capitalism.

And there are three main stages.

دولت حامی تروریسم دستاورد جنگ سرد بود.

The first one is the state sponsor of terrorism.

The second one is the privatization of terrorism.

این در حالی رقم می‌خورد که دو ابر قدرت وارد جنگ نیابتی شده‌ بودند،

And the third, of course, is the globalization of terrorism.

و زمانی که در حوزه نفوذ خود می‌جنگیدند با به کارگیری ترکیبی از فعالیت‌های

So, state sponsor of terrorism,

feature of the Cold War.

قانونی و غیرقانونی به سازمان‌های مسلح کمک مالی می‌کردند.

This is when the two superpowers were fighting

بنابراین ارتباط بین جنایت و ترور

a war by proxy,

along the periphery of the sphere of influence,

خیلی پیش از این بنیان گذاری شده بود.

fully funding arms organizations.

و در اینجا بهترین مثال ممکن،

کنتراها هستند که سی‌آی‌اِی در نیکاراگوئه به وجود آورد،

A mix of legal and illegal activities is used.

کنگره قانونی از آن‌ها حمایت مالی می‌کرد، و دولت ریگان هم غیرقانونی

So, the link between crime and terror

is established very early on.

ازطریق عملیات مخفی ایران-کنترا (مک فارلین) به آن‌ها کمک مالی کرد.

And here is the best example,

the Contras in Nicaragua, created by the CIA,

legally funded by the U.S. Congress,

سپس در اواخر دهۀ ۷۰ و اوایل دهۀ ۸۰ میلادی

illegally funded by the Reagan administration

برخی گروه‌ها با موفقیت تروریسم را خصوصی‌سازی کردند.

via covert operation, for example, the Iran-Contra Affair.

بنابراین، مستقل شده و دیگر نیاز به حامی مالی نداشتند.

Then comes the late 1970s, early '80s,

and some groups successfully carry out

حالا دوباره مجموعه‌ای از فعالیت‌های قانونی و غیرقانونی را در کنار هم می‌بینیم.

the privatization of terrorism.

So, they gain independence from the sponsor,

پس، یاسر عرفات درصدی از قاچاق حشیش

and start funding themselves.

در درۀ بقاع حدفاصل سوریه و لبنان را به‌دست آورد.

Now, again we see a mix of legal and illegal activities.

و ارتش آزادی‌بخش ایرلند که سیستم حمل و نقل خصوصی در ایرلند شمالی را کنترل می‌کرد

So, Arafat used to get a percentage

هم، دقیقاً همین کار را انجام داد.

of the smuggling of hashish

پس هربار کسی در بلفاست سوار تاکسی می‌شد

from Bekáa Valley, which is the valley between Lebanon and Syria.

And the IRA, which control the private transportation system

ناآگاهانه به ارتش آزادی‌بخش کمک مالی می‌کرد.

in Northern Ireland, did exactly the same thing.

اما تغییرات بزرگ، بالاخره، با جهانی شدن و مقررات‌زدایی به وجود آمد.

So, every single time

that somebody got into a taxi in Belfast

وقتیکه سازمان‌های مسلح توانستند از نظر مالی به هم بپیوندند.

without knowing, actually,

was funding the IRA.

اما مهمتر از همه، آغاز تجارت با دنیای جرم و جنایت بود.

But the great change came, of course,

with globalization and deregulation.

آن‌ها از طریق همین کانال به پولشویی درآمد حاصل از تجارت کثیف خود پرداختند.

This is when arms organization were able to link up,

also financially, with each other.

و در این زمان شاهد تولد سازمان تسلیحاتی فراملی القاعده هستیم.

But above all, they started to do

serious business with the world of crime.

And together they money-laundered

سازمانی که می‌تواند فراتر از مرزها پول جمع آوری کند.

their dirty business through the same channel.

و قادر به انجام حملات تروریستی در بیش از یک کشور است.

This is when we see the birth of the transnational

arms organization Al Qaeda.

و حالا مقررات زدایی هم منجر به افسارگسیختگی اقتصادی شده است.

This is an organization that can raise money across border.

خُب افسارگسیختگی اقتصادی چیست؟

But also that is able to carry out attacks

افسارگسیختگی اقتصادی نیرویی است که پیوسته

in more than one country.

و پنهانی در پس زمینه تاریخ است.

Now, deregulation also brought back

و در زمان تحولات بزرگ نمایان می‌شود،

rogue economics.

جهانی شدن هم یکی از این تحولات است.

So what is rogue economics?

Rogue economics is a force which is constantly

در این زمان سیاست کنترل بر اقتصاد را از دست می‌دهد،

lurking in the background of history.

It comes back at times of great transformation,

و اقتصاد تبدیل به نیرویی افسارگسیخته می‌شود که علیه ما کار می‌کند.

globalization being one of those transformations.

این موضوع پیش از این نیز در ادوار تاریخ اتفاق افتاده است.

It is at this times in which

در زمان سقوط امپراتوری روم. در زمان انقلاب صنعتی. و حتی

politics actually loses control of the economy,

and the economy becomes a rogue force

در زمان سقوط دیوار برلین هم اتفاق افتاده.

working against us.

It has happened before in history.

من گردش مالی این سیستم اقتصادی بین‌المللی

It has happened with the fall of the Roman Empire.

It has happened with Industrial Revolution.

که توسط جنایت، ترور، و اقتصاد غیرقانونی

And it actually happened again, with the fall of the Berlin wall.

پیش از ۱۱ سپتامبر شکل گرفته را محاسبه کردم

Now, I calculated how big was this international

و به رقم خیره کننده ۱.۵ تریلیون دلار رسیدم

economic system composed by crime,

بله تریلیون دلار، نه میلیارد دلار.

terror, and illegal economy,

این مقدار تقریباً دوبرابر تولید ناخالص ملی بریتانیا است،

before 9-11.

چون از سیاست‌ها این کشور آگاه هستیم. این نسبت به زودی بیشتر هم خواهد شد،

And it is a staggering 1.5 trillion dollars.

(خنده حاضرین)

It is trillions, it's not billions.

تا ۱۱سپتامبر بخش عمدۀ این پول به اقتصاد ایالات متحده آمریکا سرازیر شده است.

This is about twice the GDP of the United Kingdom,

soon will be more,

چراکه بیشتر این پول‌ها به دلار آمریکا بود

considering where this country is going.

(Laughter)

و پولشویی در ایالات متحده انجام می‌شد.

Now, until 9-11,

the bulk of all this money

البته نقطۀ ورود این پول بیشتر از طریق تأسیسات فراساحلی بود.

flew into the U.S. economy

because the bulk of the money was denominated in U.S. dollars

پس، این تزریق حیاتی پول نقد به اقتصاد ایالات متحده بود.

and the money laundering was taking place

inside the United States.

The entry point, of course, of most of this money

حالا وقتی سراغ عرضه دلار آمریکا رفتم،

were the off-shore facilities.

So, this was a vital injection of cash

-- عرضه پول ایالات متحده، مقدار دلاری است که فدرال رزرو سالانه

into the U.S. economy.

Now, when I went to look at the figures of the U.S. money supply,

برای تأمین افزایش تقاضای دلار چاپ می‌کند، و نشان‌دهندۀ رشد اقتصاد نیز هست --

the U.S. money supply is the amount

of dollars that the Federal Reserve

و به ارقام توجه کردم، متوجه شدم که از دهۀ ۱۹۶۰م مقادیر زیادی از این دلارها

prints every year

in order to satisfy

the increase in the demand for dollars,

از آمریکا خارج شده، و هرگز برنگشته بودند.

which, of course, reflects the growth

of the economy.

So, when I went to look at those figures, I noted that since the late 1960s

پول‌هایی که به صورت چمدانی یا کانتینری،

a growing number of these dollars

توسط جنایتکاران از طریق پولشویی و به صورت نقد خارج می‌شد.

was actually leaving the United States,

never to come back.

این‌‌ها پول‌هایی بودند که برای تامین مالی

These were money taken out

ترورهای بیشتر،

in suitcases or in containers, in cash of course.

و اقتصاد غیرقانونی و جنایت صرف می‌شد.

These were money taken out by criminals and money launderers.

پس، می‌بینید، چه رابطه‌ای وجود دارد؟

These were money taken out to fund

ایالات متحده در واقع کشوری است

the growth of the terror,

illegal and criminal economy.

که پشتیبان ارز جهان است.

So, you see, what is the relationship?

یعنی چی؟

یعنی امتیازی دارد که سایر کشورها ندارند.

The United States actually is a country

یعنی می‌تواند به اندازۀ کل دلارهای موجود

that is the reserve currency of the world.

در جهان وام بگیرد.

به این امتیاز وِیژه، حق‌الضرب می‌گویند.

What does it mean? That means that

it has a privilege that other countries do not have.

که هیچ کشور دیگری از آن برخوردار نیست.

It can borrow against the total amount of dollars

تمام کشورهای دیگر، برای مثال انگلستان،

تنها می‌تواند در مقابل مقدار پولی که در داخل مرزهای خودش در گردش است. وام بگیرد.

in circulation in the world.

This privilege is called seigniorage.

No other country can do that.

اینجا دلیلی مبنی بر رابطه بین دنیای جنایت،

All the other countries, for example the United Kingdom,

ترور، اقتصادغیرقانونی و اقتصادما وجوددارد.

can borrow only against the amount of money

ایالات متحده در دهۀ ۱۹۹۰ میلادی

in circulation inside its own borders.

به قیمت رشد تروریسم، اقتصادغیرقانونی و جنایت، وام می‌گرفت.

So, here is the implication of the relationship

between the worlds of crime, terror, and illegal economy, and our economy.

-- اینقدر به دنیای جنایت نزدیکیم --

The U.S. in the 1990s

حالا، بعد از ۱۱ سپتامبر وضعیت تغییر کرده،

was borrowing against the growth

چون جرج بوش مبارزه علیه تروریسم را آغازکرد

of the terror, illegal and criminal economy.

بخشی از جنگ علیه تروریسم،

This is how close we are with this world.

معرفی قانون میهن پرستی بود.

بسیاری از شما می‌دانید که قانون میهن پرستی

Now, this situation changed, of course, after 9-11,

because George Bush launched the War on Terror.

آزادی‌های آمریکایی‌ها را به شدت کاهش داد

Part of the War on Terror

تا از آن‌ها در برابر تروریسم محافظت کند.

was the introduction of the Patriot Act.

اما بخشی از قانون میهن پرستی، به صورت ویژه به امور مالی اشاره دارد.

Now, many of you know that the Patriot Act

is a legislation that greatly reduces

و در واقع یک قانون مبارزه با پولشویی است.

the liberties of Americans in order to protect them

آنچه قانون میهن پرستی انجام داد این بود که

against terrorism.

بانک‌های ایالات متحده و بانک‌های خارجی ثبت شده در ایالات متحده را از انجام هرگونه

But there is a section of the Patriot Act

which refers specifically to finance.

تجارت با تاسیسات فراساحلی منع می‌کرد.

And it is, in fact, an anti-money-laundering legislation.

این قانون ارتباط پولشویی به دلار، و اقتصاد ایالات متحده را بست.

What the Patriot Act did was

to prohibit U.S. bank,

and U.S.-registered foreign banks

همچنین به مقامات پولی ایالات متحده این حق را داد

from doing any businesses with off-shore facilities.

که بر هر معامله دلاری، در هر نقطه از جهان نظارت کنند.

It closed that door between the money laundering

in dollars, and the U.S. economy.

It also gave the U.S. monetary authorities

حالا می‌توانید تصور کنید که واکنش مالی و بانکی بین‌المللی چه بوده است.

the right to monitor any dollar transaction

همه بانکداران به مشتریان خود گفتند:

سرمایه خود را از دلار خارج کنید و دارایی خود را در جایی دیگری سرمایه‌گذاری کنید.

taking place anywhere in the world.

در این زمان یورو تازه متولد شده بود

Now, you can imagine what was the reaction of the international

که فرصت بسیار خوبی برای تجارت و البته سرمایه گذاری داشت.

finance and banking.

All the bankers said to their clients,

و مردم این کار را انجام دادند.

"Get out of the dollars and go and invest somewhere else."

چرا که هیچ کس نمی‌خواست که مقامات مالی ایالات متحده روابط آن‌ها را بررسی کنند،

Now, the Euro was a newly born currency

و بر روابط آن‌ها با مشتریانشان نظارت کنند.

of great opportunity for business, and, of course, for investment.

این اتفاق در دنیای جنایت و ترور هم افتاد.

And this is what people did.

Nobody wants the U.S. monetary authority

to check their relationship,

مردم به سادگی فعالیت‌های پولشویی خود را

to monitor their relationship with their clientele.

از ایالات متحده خارج وبه اروپا منتقل کردند

The same thing happened, of course,

in the world of crime and terror.

چرا این اتفاق افتاد؟

People simply moved their money-laundering activities

این اتفاق به این دلیل افتاد که قانون میهن‌پرستی یک قانون تک بعدی بود.

و فقط برای ایالات متحده و دلار آمریکا تعریف شده بود.

away from the United States

into Europe.

در اروپا، قانون مشابهی وضع نشده بود.

Why did this happen? This happened because

the Patriot Act was a unilateral legislation.

در نتیجه، در عرض شش ماه، اروپا به مرکز فعالیت‌های پولشویی جهان تبدیل شد.

It was introduced only in the United States.

And it was introduced only for the U.S. dollars.

In Europe, a similar legislation

was not introduced.

چقدر روابط بین دنیای جنایت و خشونت، و زندگی ما باور نکردنی است.

So, within six months

Europe became the epicenter

of the money-laundering activities

of the world.

خب حالا چرا من این داستان را برای شما تعریف کردم؟

So, this is how incredible are the relationship

این داستان را گفتم چون شما باید بدانید دنیایی فراتر از عناوین روزنامه‌ها هم هست،

between the world of crime

and the world of terror,

and our own life.

ازجمله روابط شخصی شما با دوستان و خانواده.

So, why did I tell you this story?

I told you this story because you

must understand that there is a world

شما باید به هر چیزی که می‌شنوید شک کنید،

از جمله آنچه که امروز به شما گفتم.

that goes well beyond the headlines of the newspapers,

(خنده حاضرین)

including the personal relationship that you have

این تنها راهی است که می‌توانید به قسمت تاریک جهان وارد شده، نگاهی به آن بیاندازید

with friends and family.

You got to question everything that is told to you,

و حرف‌های من را باور کنید،

ترسناک خواهد بود.

including what I just told you today.

ترسناک خواهد بود، اما شما را آگاه می‌کند.

(Laughter)

This is the only way for you

و مهمتر از همه، خسته کننده نخواهد بود.

to step into the dark side, and have a look at it.

(خنده حاضرین)

And believe me,

(تشویق حاضرین)

it's going to be scary.

It's going to be frightful, but it's going to enlighten you.

And, above all, it's not going to be boring.

(Laughter)

(Applause)