What we didn't know about male anatomy | Diane Kelly

Translator: Timothy Covell Reviewer: Morton Bast

Translator: sadegh zabihi Reviewer: Mary Jane

When I go to parties,

وقتی به مهمانی می‌روم،

it doesn't usually take very long

معمولا خیلی طول نمی‌کشد

for people to find out

که مردم متوجه شوند

that I'm a scientist and I study sex.

که من یک دانشمند هستم و درباره سکس مطالعه می‌کنم.

And then I get asked questions.

و بعد سوال‌هایی از من می‌پرسند.

And the questions usually have a very particular format.

و سوال‌ها معمولا شکل خیلی بخصوصی دارند.

They start with the phrase,

با این عبارت شروع می‌شوند،

"A friend told me,"

«دوستی به من گفت،»

and then they end with the phrase,

و با این عبارت تمام می‌شوند،

"Is this true?"

«درسته؟»

And most of the time

و بیشتر اوقات

I'm glad to say that I can answer them,

خوشحالم که بگویم می‌توانم به آنها جواب بدهم،

but sometimes I have to say,

اما گاهی اوقات ناچارم بگویم،

"I'm really sorry,

«واقعاً متاسفم،

but I don't know

ولی نمی‌دونم

because I'm not that kind of a doctor."

چون من از اون جور دکترها نیستم.»

That is, I'm not a clinician,

من یک درمانگر نیستم،

I'm a comparative biologist who studies anatomy.

من یک زیست‌شناس تطبیقی هستم که در مورد کالبدشناسی مطالعه می‌کند.

And my job is to look at lots of different species of animals

و شغل من نگاه کردن به گونه‌های زیاد و متفاوت حیوانات است

and try to figure out how their tissues and organs work

و تلاش برای فهمیدن نحوه عملکرد بافت‌ها و اندام‌های آنها است

when everything's going right,

وقتی همه چیز درست کار می‌کند،

rather than trying to figure out

نه اینکه تلاش کنم بفهمم

how to fix things when they go wrong,

چطور وقتی مشکلی پیش می‌آید آن را برطرف کنم،

like so many of you.

And what I do is I look for similarities and differences

مثل خیلی از شما.

و کاری که من می‌کنم جستجوی شباهت‌ها و تفاوت‌ها

in the solutions that they've evolved

در راه‌حل‌هایی است

for fundamental biological problems.

که برای حل مشکلات اساسی زیستی تکامل یافته‌اند.

So today I'm here to argue

پس امروز اینجا هستم تا بحث کنم

that this is not at all

که فقط فعالیت‌های انجمن‌های برج عاجی نیستند

an esoteric Ivory Tower activity

that we find at our universities,

که در دانشگاه‌های ما یافت می‌شود،

but that broad study

بلکه آن مطالعه گسترده

across species, tissue types and organ systems

در میان گونه‌ها، انواع بافت‌ها و سیستم‌های اندام‌هاست

can produce insights

که بینشی می‌آفریند

that have direct implications for human health.

که پیامدهای مستقیمی بر سلامت انسان دارد.

And this is true both of my recent project

و این درباره هر دو پروژه اخیر من صادق است.

on sex differences in the brain,

درباره تفاوت‌های سکس در مغز،

and my more mature work

و کار بزرگسالانه‌ترم

on the anatomy and function of penises.

در زمینه کالبدشناسی و عملکرد کیرها.

And now you know why I'm fun at parties.

و حالا می‌دانید چرا من در مهمانی‌ها سرگرم کننده هستم.

(Laughter)

(خنده)

So today I'm going to give you an example

خوب امروز می‌خواهم برای شما مثالی بزنم

drawn from my penis study

که از تحقیق درباره کیر به دست آمده

to show you how knowledge

تا نشان‌تان دهم

drawn from studies of one organ system

چطور دانش حاصل از تحقیقات من درباره سیستم یک اندام

provided insights into a very different one.

فراستی درباره اندامی دیگر فرآهم کرد.

Now I'm sure as everyone in the audience already knows --

حالا مطمئن هستم که تمام حاضران می‌دانند --

I did have to explain it to my nine-year-old late last week --

البته آخر هفته پیش باید برای کودک نه ساله‌ام توضیح می‌دادم --

penises are structures that transfer sperm

کیر ساختاری است که اسپرم را

from one individual to another.

از یک نفر به دیگری منتقل می‌کند.

And the slide behind me

و این تصویر پشت سر من

barely scratches the surface

به سختی کمی از گستردگی آن

of how widespread they are in animals.

در میان حیوانات را نشان می‌دهد.

There's an enormous amount of anatomical variation.

میزان بسیار زیادی اختلاف کالبدشناختی وجود دارد.

You find muscular tubes, modified legs, modified fins,

مجراهای ماهیچه‌ای، پاهای تغییر یافته، و پره‌های تغییر یافته را می‌بینید،

as well as the mammalian fleshy, inflatable cylinder

و همچنین استوانه گوشتی و قابل باد شدن پستانداران را هم می‌بینید

that we're all familiar with --

که همه ما با آن آشنایی داریم --

or at least half of you are.

یا حداقل نیمی از شما.

(Laughter)

(خنده)

And I think we see this tremendous variation

و من فکر می‌کنم این اختلاف فاحش را می‌بینیم

because it's a really effective solution

چون راه‌حلی بسیار موثر

to a very basic biological problem,

برای یک پرسش بسیار اساسی زیستی است،

and that is getting sperm in a position

و آن رساندن اسپرم به موقعیتی است

to meet up with eggs and form zygotes.

که به تخمک برسد و نطفه را به وجود بیاورد.

Now the penis isn't actually required for internal fertiliztion,

خوب البته کیر در واقع برای لقاح داخلی لازم نیست،

but when internal fertilization evolves,

اما وقتی لقاح داخلی تکامل می‌‌یابد،

penises often follow.

کیر هم معمولاً دنبالش می‌آید.

And the question I get when I start talking about this most often is,

و سوالی که معمولا وقتی در این باره صحبت می‌کنم می‌گیرم این است که،

"What made you interested in this subject?"

«چه چیزی تو را به این موضوع علاقه‌مند کرد؟»

And the answer is skeletons.

و پاسخ اسکلت است.

You wouldn't think that skeletons and penises

فکر نخواهید کرد که اسکلت و کیر

have very much to do with one another.

چقدر به هم مربوط هستند.

And that's because we tend to think of skeletons

و این به این دلیل است که ما به اسکلت

as stiff lever systems

به عنوان سیستم اهرم‌هایی سخت نگاه می‌کنیم

that produce speed or power.

که سرعت یا قدرت را می‌سازند.

And my first forays into biological research,

و اولین یورش من به تحقیقات زیست‌شناسی

doing dinosaur paleontology as an undergraduate,

در دیرین‌شناسی دایناسورها در دوران کارشناسی،

were really squarely in that realm.

مستقیماً به همین حوزه بود.

But when I went to graduate school to study biomechanics,

اما وقتی برای خواندن بیومکانیک وارد کارشناسی‌ارشد شدم،

I really wanted to find a dissertation project

واقعا می‌خواستم پروژه‌ای برای پایان‌نامه پیدا کنم

that would expand our knowledge of skeletal function.

که دانش ما از عملکرد اسکلت را گسترده‌تر کند.

I tried a bunch of different stuff.

چیزهای مختلفی امتحان کردم.

A lot of it didn't pan out.

خیلی از آنها به موفقیت نرسیدند.

But then one day I started thinking

اما بعد یک روز شروع کردم به فکر کردن

about the mammalian penis.

درباره کیر پستانداران.

And it's really an odd sort of structure.

و این واقعا ساختاری عجیب است.

Before it can be used for internal fertilization,

پیش از آنکه بتواند برای باروری داخلی استفاده شود،

its mechanical behavior has to change

رفتار مکانیکی آن باید تغییر کند

in a really dramatic fashion.

آن هم به میزانی بسیار چشمگیر.

Most of the time it's a flexible organ.

بیشتر اوقات اندامی انعطاف‌پذیر است.

It's easy to bend.

راحت خم می‌شود.

But before it's brought into use

اما پیش از آنکه مورد استفاده قرار بگیرد

during copulation

it has to become rigid,

در هنگام نزدیکی

باید سفت شود،

it has to become difficult to bend.

نباید راحت خم شود.

And moreover, it has to work.

و علاوه بر آن، باید کار کند.

A reproductive system that fails to function

یک دستگاه تناسلی که کار نمی‌کند

produces an individual that has no offspring,

فردی را می‌سازد که هیچ فرزندی ندارد،

and that individual is then kicked out of the gene pool.

و آن موقع ژن‌های آن فرد از گردونه ژن‌ها خارج می‌شوند.

And so I thought, "Here's a problem

و من فکر کردم، «اینجا مشکلی هست

that just cries out for a skeletal system --

که نیاز شدیدی به یک دستگاه اسکلتی دارد --

not one like this one,

نه یکی شبیه این،

but one like this one --

اما یکی شبیه این --

because, functionally,

زیرا، از نظر عملکرد،

a skeleton is any system

یک اسکلت هر سیستمی است

that supports tissue and transmits forces.

که از بافت پشتیبانی کند و نیرو را انتقال دهد.

And I already knew that animals like this earthworm,

و من از پیش می‌دانستم که حیواناتی مثل این کرم خاکی،

indeed most animals,

البته بیشتر حیوانات،

don't support their tissues

از بافت‌هایشان با کشیدن آنها روی استخوان حمایت نمی‌کنند.

by draping them over bones.

Instead they're more like reinforced water balloons.

در عوض آنها بیشتر شبیه حباب‌های آب تقویت‌شده هستند.

They use a skeleton that we call a hydrostatic skeleton.

آنها از اسکلتی استفاده می‌کنند که ما به آن می‌گوییم اسکلت هیدرواستاتیک.

And a hydrostatic skeleton

و یک اسکلت هیدرواستاتیک

uses two elements.

از دو عنصر استفاده می‌کند.

The skeletal support comes from an interaction

پشتیبانی اسکلت نتیجه تعامل

between a pressurized fluid

میان یک سیال تحت فشار

and a surrounding wall of tissue

و دیواره اطراف بافت است

that's held in tension and reinforced with fibrous proteins.

که کشش را در خود نگاه داشته و با پروتئین فیبری تقویت شده است.

And the interaction is crucial.

و این تعامل حیاتی است.

Without both elements you have no support.

بدون هر یک از عنصرها حمایتی در کار نیست.

If you have fluid

اگر سیال داشته باشید

with no wall to surround it

بدون دیواره‌ای که آن را احاطه کند

and keep pressure up,

فشار را هم که بالا نگه دارید،

you have a puddle.

یک گودال خواهید داشت.

And if you have just the wall

و اگر فقط دیواری داشته باشید

with no fluid inside of it to put the wall in tension,

بدون سیالی که درون آن باشد و کشش را ایجاد کند،

you've got a little wet rag.

یک کهنه کوچک خیس خواهید داشت.

When you look at a penis in cross section,

وقتی به سطح مقطع یک کیر نگاه می‌کنید،

it has a lot of the hallmarks

بسیاری از ویژگی‌های بخصوص یک اسکلت هیدرواستاتیک را دارد.

of a hydrostatic skeleton.

It has a central space

یک فضای مرکزی دارد از بافت اسفنجی قابل باد شدن

of spongy erectile tissue

that fills with fluid -- in this case blood --

که با سیال پر می‌شود -- در اینجا خون --

surrounded by a wall of tissue

و بوسیله دیواره‌ای از بافت احاطه شده

that's rich in a stiff structural protein called collagen.

که دارای مقدار زیادی پروتئین دارای ساختار محکم به نام کولاژن است.

But at the time when I started this project,

اما وقتی که این پروژه را شروع کردم،

the best explanation I could find for penal erection

بهترین توضیحی که توانستم برای شق کردن پیدا کنم

was that the wall surrounded these spongy tissues,

دیواره احاطه کننده این بافت‌های اسفنجی بود،

and the spongy tissues filled with blood

و با پر شدن بافت‌های اسفنجی از خون

and pressure rose and voila! it became erect.

فشار بالا می‌رود و بفرما! شق می‌شود.

And that explained to me expansion --

این‌ها انبساط را برای من توضیح می‌داد --

made sense: more fluid, you get tissues that expand --

جور در می‌آید: سیال بیشتر، بافتی خواهید داشت که منبسط می‌شود --

but it didn't actually explain erection.

اما واقعا شق کردن را توضیح نمی‌داد.

Because there was no mechanism in this explanation

چون هیچ سازوکاری در این توضیح نبود

for making this structure hard to bend.

که دشواری خم شدن ساختار را توضیح دهد.

And no one had systematically looked at the wall tissue.

و هیچ کس به صورت روش‌مند به دیواره بافت نگاه نکرده بود.

So I thought, wall tissue's important in skeletons.

پس من فکر کردم، دیواره بافت در اسکلت مهم است.

It has to be part of the explanation.

باید حتما بخشی از توضیح باشد.

And this was the point

و در همین جا بود

at which my graduate adviser said,

که استاد راهنمایم گفت،

"Whoa! Hold on. Slow down."

«واو! صبر کن. یواش‌تر.»

Because after about six months of me talking about this,

چون بعد از حدود شش ماه حرف زدن من درباره این،

I think he finally figured out

به نظرم عاقبت فهمید

that I was really serious about the penis thing.

که من واقعا درباره این قضیه کیر خیلی جدی هستم.

(Laughter)

(خنده)

So he sat me down, and he warned me.

پس من را نشاند، و به من هشدار داد.

He was like, "Be careful going down this path.

این طور بود، «مواظب باش پا توی چه راهی می‌گذاری.

I'm not sure this project's going to pan out."

من مطمئن نیستم این پروژه به نتیجه برسد.»

Because he was afraid I was walking into a trap.

چون او می‌ترسید که من در دام بیفتم.

I was taking on a socially embarrassing question

من داشتم درباره سوالی حرف می‌زدم که از نظر اجتماعی شرم‌آور بود

with an answer that he thought

با جوابی که او فکر می‌کرد

might not be particularly interesting.

ممکن است خیلی جالب نباشد.

And that was because

و آن به این خاطر بود

every hydrostatic skeleton

که هر اسکلت هیدرواستاتیکی

that we had found in nature up to that point

که تا آن زمان در طبیعت پیدا کرده بودیم

had the same basic elements.

عنصر‌های اساسی یکسانی داشت.

It had the central fluid,

سیال مرکزی را داشت،

it had the surrounding wall,

دیواره احاطه کننده را داشت،

and the reinforcing fibers in the wall

و فیبرهای تقویت‌کننده در دیواره

were arranged in crossed helices

در حلقه‌هایی متقاطع

around the long axis of the skeleton.

اطراف محور طولی اسکلت چیده می‌شدند.

So the image behind me

shows a piece of tissue

پس تصویر پشت سر من

تکه‌ای از بافت را نشان می‌دهد

in one of these cross helical skeletons

در یکی از این اسکلت‌های حلقوی

cut so that you're looking at the surface of the wall.

که طوری برش خورده که شما دارید به سطح دیواره نگاه می‌کنید.

The arrow shows you the long axis.

پیکان محور طولی را نشان می‌دهد.

And you can see two layers of fibers,

و می‌توانید دو لایه فیبر را ببینید،

one in blue and one in yellow,

یکی آبی و دیگری زرد،

arranged in left-handed and right-handed angles.

که در زاویه‌های چپ-دست و راست-دست چیده شده‌اند.

And if you weren't just looking at a little section of the fibers,

و اگر فقط به مقطع کوچکی از فیبرها نگاه نمی‌کردید،

those fibers would be going in helices

می‌دیدید که آن فیبرها در حلقه‌هایی

around the long axis of the skeleton --

دور محور طولی اسکلت قرار دارند --

something like a Chinese finger trap,

چیزی شبیه یک تله انگشتی چینی،

where you stick your fingers in and they get stuck.

که انگشت‌تان را در آنها می‌کنید و گیر می‌کند.

And these skeletons have a particular set of behaviors,

و این اسکلت‌ها مجموعه خاصی از رفتارها دارند،

which I'm going to demonstrate in a film.

که در یک فیلم نشان خواهم داد.

It's a model skeleton

این یک نمونه اسکلت است

that I made out of a piece of cloth

که از یک تکه پارچه ساختم

that I wrapped around an inflated balloon.

که دور یک بادکنک باد شده پیچیده شده است.

The cloth's cut on the bias.

پارچه به صورت مورب برش خورده است.

So you can see that the fibers wrap in helices,

پس می‌توانید ببینید که فیبرها در حلقه‌هایی پیچیده‌اند،

and those fibers can reorient as the skeleton moves,

و آن فیبرها با حرکت اسکلت می‌توانند جهت خود را عوض کنند،

which means the skeleton's flexible.

که یعنی اسکلت انعطاف‌پذیر است.

It lengthens, shortens and bends really easily

می‌تواند در واکنش به نیروهای داخلی یا خارجی

in response to internal or external forces.

دراز و کوتاه شود و خیلی راحت خم می‌شود.

Now my adviser's concern

حالا نگرانی استاد راهنمای من این بود

was what if the penile wall tissue

که بافت دیواره کیر هم

is just the same as any other hydrostatic skeleton.

درست مانند هر اسکلت هیدرواستاتیک دیگری باشد.

What are you going to contribute?

چه چیزی می‌خواهی ارائه بدهی؟

What new thing are you contributing

چه چیزهای جدیدی

to our knowledge of biology?

به دانش ما از زیست‌شناسی اضافه خواهی کرد؟

And I thought, "Yeah, he does have a really good point here."

و من فکر کردم، «آره، واقعا به نکته خوبی اشاره می‌کنه.»

So I spent a long, long time thinking about it.

پس من مدت خیلی، خیلی درازی به این فکر کردم.

And one thing kept bothering me,

و یک چیز همین‌طور آزارم می‌داد،

and that's, when they're functioning,

و آن این بود که وقتی دارد کار می‌کند،

penises don't wiggle.

کیر وول نمی‌خورد.

(Laughter)

(خنده)

So something interesting had to be going on.

پس اتفاق جالبی باید در حال رخ دادن باشد.

So I went ahead, collected wall tissue,

پس پیش رفتم، بافت دیواره جمع‌آوری کردم،

prepared it so it was erect,

آن را آماده کردم تا شق شود،

sectioned it, put it on slides

سطح مقطع آن را بریدم، روی اسلاید گذاشتم،

and then stuck it under the microscope to have a look,

و بعد زیر میکروسکوپ گذاشتم تا نگاهی بکنم،

fully expecting to see crossed helices of collagen of some variety.

و کاملا منتظر دیدن حلقه‌های متقاطع از نوعی کولاژن بودم.

But instead I saw this.

اما در عوض این را دیدم.

There's an outer layer and an inner layer.

لایه‌ای خارجی وجود دارد و لایه‌ای داخلی.

The arrow shows you the long axis of the skeleton.

پیکان محور طولی اسکلت را نشان می‌دهد.

I was really surprised at this.

غافلگیر شده بودم.

Everyone I showed it

به هر که هم که نشان می‌دادم

was really surprised at this.

غافل‌گیر می‌شد.

Why was everyone surprised at this?

چرا همه از دیدن این غافل‌گیر می‌شدند؟

That's because we knew theoretically

چون می‌دانستیم که به طور نظری

that there was another way

روشی دیگر

of arranging fibers in a hydrostatic skeleton,

برای چیدمان فیبرها در یک اسکلت هیدرواستاتیک وجود داشت،

and that was with fibers at zero degrees

و آن قرار گرفتن فیبرها با زاویه صفر

and 90 degrees to the long axis of the structure.

و ۹۰ درجه با محور طولی ساختار بود.

The thing is, no one had ever seen it before in nature.

نکته اینجاست، هیچ‌کس تا آن زمان چنین چیزی در طبیعت ندیده بود.

And now I was looking at one.

و حالا من داشتم به یکی نگاه می‌کردم.

Those fibers in that particular orientation

آن فیبرها در آن جهت‌گیری به خصوص

give the skeleton a very, very different behavior.

به اسکلت رفتاری بسیار، بسیار متفاوت می‌دهند.

I'm going to show a model

نمونه‌ای نشان خواهم داد

made out of exactly the same materials.

که دقیقا از همان مواد ساخته شده است.

So it'll be made of the same cotton cloth,

پس جنس پارچه،

same balloon, same internal pressure.

بادکنک و فشار داخلی مثل قبل خواهد بود.

But the only difference

اما تنها تفاوت

is that the fibers are arranged differently.

این است که فیبرها متفاوت چیده شده‌اند.

And you'll see that, unlike the cross helical model,

و خواهید دید، که برخلاف نمونه حلقه‌های متقاطع،

this model resists extension and contraction

این نمونه در برابر کشش و فشار

and resists bending.

و خم شدن مقاومت می‌کند.

Now what that tells us

is that wall tissues are doing so much more

حالا چیزی که این به می‌گوید

این است که بافت‌های دیواره کاری بیش از فقط

than just covering the vascular tissues.

پوشاندن بافت‌های آوندی انجام می‌دهند.

They're an integral part of the penile skeleton.

آنها بخشی جدایی ناپذیر از اسکلت کیر هستند.

If the wall around the erectile tissue wasn't there,

اگر دیواره اطراف بافت شق شونده وجود نداشت،

if it wasn't reinforced in this way,

اگر به این صورت تقویت نشده بود،

the shape would change,

شکل تغییر نمی‌کرد،

but the inflated penis would not resist bending,

اما کیر راست شده در برابر خم شدن مقاوتی نداشت،

and erection simply wouldn't work.

و شق شدن نمی‌توانست صورت بپذیرد.

It's an observation with obvious medical applications

این مشاهده‌ای با کاربردهای پزشکی بدیهی

in humans as well,

در انسان‌ها هم هست،

but it's also relevant in a broad sense, I think,

اما من فکر می‌کنم که به مفهومی گسترده‌تر هم مربوط باشد،

to the design of prosthetics, soft robots,

در طراحی اندام‌های مصنوعی، روبات‌های نرم،

basically anything

اساساً همه چیز

where changes of shape and stiffness are important.

که در آن تغییرات شکل و سختی اهمیت دارند.

So to sum up:

پس برای جمع بندی:

Twenty years ago,

بیست سال پیش،

I had a college adviser tell me,

من استاد راهنمایی داشتم که گفت،

when I went to the college and said,

وقتی به دانشگاه رفتم و گفتم،

"I'm kind of interested in anatomy,"

«من به کالبدشناسی علاقه دارم،»

they said, "Anatomy's a dead science."

گفتند، «کالبدشناسی یک علم مرده است.»

He couldn't have been more wrong.

او نمی‌توانست از این بیشتر در اشتباه باشد.

I really believe that we still have a lot to learn

من واقعا بر این باورم که هنوز چیزهای زیادی برای آموختن

about the normal structure and function of our bodies.

درباره ساختارهای معمولی و عملکرد بدن‌های ما باقی است.

Not just about its genetics and molecular biology,

نه تنها درباره ژنتیک و زیست‌شناسی مولکولی آن،

but up here in the meat end of the scale.

بلکه این بالا در انتهای گوشتی مقیاس.

We've got limits on our time.

محدودیت‌های زمانی داریم.

We often focus on one disease,

معمولا روی یک بیماری تمرکز می‌کنیم،

one model, one problem,

یک نمونه، یک مسأله،

but my experience suggests

اما تجربه من نشان داد

that we should take the time

که باید وقت بگذاریم

to apply ideas broadly between systems

تا ایده‌ها را به طور گسترده در میان دستگاه‌ها پیاده کنیم

and just see where it takes us.

و فقط ببینیم ما را به کجا می‌برد.

After all, if ideas about invertebrate skeletons

بالاخره، اگر ایده‌هایی درباره اسکلت نرم‌تنان

can give us insights

می‌تواند به ما بینشی

about mammalian reproductive systems,

درباره دستگاه تناسلی پستانداران بدهد،

there could be lots of other wild and productive connections

ممکن است ارتباط‌های رام نشده و مولد زیاد دیگری

lurking out there just waiting to be found.

آن بیرون در انتظار کشف شدن باشند.

Thank you.

متشکرم.

(Applause)

(تشویق)