A simple birth kit for mothers in the developing world | Zubaida Bai

Translator: Mohamad Bagheri Reviewer: Nima Pourreza

In the next six minutes that you will listen to me,

در شیش دقیقه آینده که شما در حال گوش کردن به من خواهید بود،

the world will have lost three mothers

۳ مادر از دنیا میرن

while delivering their babies:

در حالی که زایمان میکنن:

one, because of a severe complication;

یکی, به خاطر عارضه ی شدید;

second, because she will be a teenager

دومی, یک دختر نوجوان خواهد بود

and her body will not be prepared for birth;

و جسمش آماده زایش نخواهد بود;

but the third, only because of lack of access to basic clean tools

اما سومی, تنها به دلیل عدم دسترسی به ابزار تمیز

at the time of childbirth.

در زمان زایمان است.

She will not be alone.

او تنها نخواهد بود.

Over one million mothers and babies die every single year

بیش از یک میلیون مادر و فرزند در سال می‌میرند

in the developing world,

در یک دنیای در حال توسعه

only because of lack of access to basic cleanliness

تنها به دلیل عدم دسترسی به نظافت اولیه

while giving birth to their babies.

در حالی که دارن نوزادشون رو به دنیا میارن.

My journey began on a hot summer afternoon

سفر من در یک بعد از ظهر گرم تابستان

in India in 2008,

در هند در سال ۲۰۰۸ شروع شد ,

when after a day of meeting women and listening to their needs,

بعد از یک روز ملاقات زنان, و گوش کردن به نیازهاشون,

I landed in a thatched hut with a midwife.

من با یک قابله در کلبه کاهگلی ملاقات کردم.

As a mother, I was very curious on how she delivered babies in her house.

به عنوان یک مادر,بسیار کنجکاو بودم که او چطور نوزادان رو تو خونش به دنیا میاره.

After a deep and engaging conversation with her

پس از یک گفتگو ی عمیق و جذاب با او

on how she considered it a profound calling to do what she was doing,

درباره اینکه چگونه او همچین تصمیم مهمی رو در نظر گرفته.

I asked her a parting question:

من از او یک سؤال حاشیه ای پرسیدم:

Do you have the tools that you need to deliver the babies?

آیا ابزار لازم برای زایمان رو داری؟

I got to see her tool.

من ابزارش رو دیدم.

"This is what I use to separate the mother and the baby," she said.

"این چیزیه که من باهاش مادر و فرزند رو از هم جدا میکنم," اینو بهم گفت.

Unsure of how to react, I held this agricultural tool in my hand in shock.

مطمئن نبودم چطور واکنش نشون بدم, من این وسیله زراعتی رو در حال لرزیدن نگه داشتم.

I took a picture of this, hugged her and walked away.

من یک عکس از این گرفتم, بغلش کردم و رفتم.

My mind was flooded with reflections of my own infection

ذهن من با بازتاب عفونت خودم طغیان کرد

that I had to struggle with for a year past childbirth

که من مجبور شدم یک سال گذشته رو با زایمان در کشمکش باشم

despite having access to the best medical care,

با وجود داشتن دسترسی به بهترین مراقبت های پزشکی،

and memories of my conversation with my father,

و خاطرات مکالمه من با پدرم،

who had lost his mom to childbirth,

که مادر خود را به هنگام زایمان از دست داده،

on how he thought his life would be so different

درباره اینکه چقدر زندگیش میتونست متفاوت باشه

if she would have been just next to him growing up.

اگر مادرش میتونست وقتی رشد میکرد کنارش باشه.

As a product developer, I started my process of research.

به عنوان یک توسعه دهنده محصول, من پروسه‌ی تحقیق رو شروع کردم.

I was very excited to find that there was a product out there

من خیلی هیجان زده بودم که یک محصولی رو بیرون پیدا کنم

called the Clean Birth Kit.

به نام بسته ی تولد پاک.

But I just couldn't buy one for months.

اما من تا ماه ها, نتونستم یکیشون رو بخرم.

They were only assembled based on availability of funding.

اونا فقط بر اساس در دسترس بودن بودجه جمع شده بودند.

Finally, when I got my hands on one, I was in shock again.

در نهایت, وقتی یکی از این ابزار را در دستم گرفتم,دوباره در شوک رفتم.

I would never use these tools to deliver my baby, I thought.

من هرگز از این وسایل برای زایمان نوزادم استفاده نمیکردم , بهش فکر کردم.

But to confirm my instincts, I went back to the women,

اما برای تأیید غرایزم, برگشتم به سوی زنانی که,

some of whom had the experience of using this product.

بعضی از اونا تجربه استفاده از این محصول رو داشتند.

Lo and behold, they had the same reaction and more.

حقیقت و ببین, اونا هم همون واکنش رو داشتند وحتی بیشتر.

The women said they would rather deliver on a floor

اون ها میگفتن که حاضرند روی کف زمین زایمان کنند

than on a plastic sheet that smeared blood all over.

تا روی یک ورق پلاستیکی که کاملاٌ به خون آغشته شده.

They were absolutely right -- it would cause more infection.

اونا کاملاٌ درست میگفتن -- این کار موجب عفونت بیشتری میشد.

The thread provided was a highway to bacterial infection

موضوع ارائه شده یک بزرگراه به سمت عفونت باکتریایی

through the baby's umbilical cord,

از طریق بند ناف نوزاد بود،

and the blade used was the kind that men used for shaving,

و تیغی که مورد استفاده قرار گرفته بود تیغ اصلاح مردان بود.

and they did not want it anywhere close to them.

و اونا نمیخواستن تیغ رو نزدیک خودشون ببینن.

There was no incentive for anybody to redesign this product,

هیچ انگیزه ای برای هیچکسی نبود تا مجدد این محصول را طراحی کنن,

because it was based on charity.

چون متکی به مؤسسه خیریه بود.

The women were never consulted in this process.

زنان هرگز در مورد این فرآیند مشورت نکردند.

And to my surprise, the need was not only in homes

و در کمال تعجب من، نیاز نه تنها در خانه ها بود

but also in institutional settings with high-volume births.

بلکه در قرارگاه های سازمانی با کیفیت بالای زایمان بود

Situations in remote areas were even more daunting.

شرایط در مناطق دور افتاده حتی بیشتر دلهره آور بود.

This had to change.

این باید تغییر میکرد.

I made this my area of focus.

من این موضوع رو مورد تمرکزم گذاشتم.

I started the design process by collecting feedback,

من فرآیند طراحی رو شروع کردم به همراه جمع آوری بازخورد,

developing prototypes

با توسعه نمونه های اولیه

and engaging with various stakeholders researching global protocols.

و درگیر شدن با سهام داران مختلف موافقت‌نامه های تحقیقات جهانی.

With every single prototype, we went back to the women

با هر نمونه ی اولیه‌ای, ما به سمت زنان برمی‌گشتیم

to ensure that we had a product for them.

تا مطمئن شیم که ما یک محصول برا خواست اونا داریم.

What I learned through this process was that these women,

چیزی که از طریق این فرآیند یاد گرفتم این بود که این زنان,

despite their extreme poverty,

با وجود فقر شدید خود,

placed great value on their health and well-being.

ارزش بزرگی برای سلامتی و تندرستی قائل بودند.

They were absolutely not poor in mind.

اونا هرگز در ذهنشون فقیر نبودند.

As with all of us, they would appreciate a well-designed product

مثل همه ی ما, اونا هم از یک محصول طراحی شده ی خوب بر اساس

developed for their needs.

نیازشون قدردانی میکردن.

After many iterations working with experts,

بعد از بسیار کار تکراری با کارشناسان,

medical health professionals

متخصصان بهداشت و درمان پزشکی

and the women themselves,

و خود زنان,

I should say it was not an easy process at all,

باید بگم که این اصلاّ یک فرآیند آسون نبود,

but we had a simple and beautiful design.

اما ما یک طراحی ساده و زیبا داشتیم.

For a dollar more than what the existing product was offered for,

برای یک دلار بیشتر از آنچه برای محصول ارائه شده موجود پیشنهاد شده بود,

at three dollars, we were able to deliver "janma,"

با ۳ دلار, ما قادر بودیم "janma" رو تحویل بدیم،

a clean birth kit in a purse.

یک کیت زایمان تمیز در یک کیف.

Janma, meaning "birth," contained a blood-absorbing sheet

جانما, به معنی "تولد", همراه با یک ورقه ی جذب خون بود

for the woman to give birth on,

برای زن تا بچش رو روی آن به دنیا بیاره،

a surgical scalpel, a cord clamp, a bar of soap, a pair of gloves

یک چاقوی کوچک جراحی، یک گیره بند ناف، یک قالب صابون، یک جفت دستکش

and the first cloth to wipe the baby clean.

و اولین پارچه برای تمیز کردن نوزاد.

All this came packaged in a beautiful purse

همه ی این ها در یک کیف بسته بندی شدن

that was given to the mother as a gift after all her hard work,

که به یک مادر به عنوان هدیه بعد از اون همه کار سختش داده شد,

that she carried home with pride as a symbol of prosperity.

که اون با غرور به خونه میبرد به نشانه ی موفقیت.

One woman reacted to this gift.

یک خانم به این هدیه واکنش نشان داد

She said, "Is this really mine? Can I keep it?"

اون گفت, "آیا این واقعاّ مال منه؟ میتونم نگهش دارم؟"

The other one said, "Will you give me a different color

یکی دیگه گفت, "برای بچه بعدیم یه رنگ دیگه بهم میدین؟"

when I have my next baby?"

(Laughter)

(خنده حضار)

Better yet, a woman expressed that this was the first purse

از اون بهتر, یک خانم بیان کرد که, این اولین کیفی بوده

that she had ever owned in her life.

که تا به حال در زندگیش داشته.

The kit, aside from its symbolism and its simplicity,

این کیت، گذشته از نمادگرایی آن و سادگی آن،

is designed to follow globally recommended medical protocol

در سطح جهانی پرتکول پزشکی طراحی شده

and serves as a behavior-change tool to follow steps one after the other.

و به عنوان یک ابزار متغیر به کار گرفته شده تا مراحل را یکی پس از دیگر تا بقیه طی کند.

It can not only be used in homes, but also in institutional settings.

این نه تنها می تواند در خانه استفاده شود، بلکه در سیستم های سازمانی نیز استفاده میشد .

To date, our kit has impacted over 600,000 mothers and babies

تا امروز, وسیله ی ما توسط بیش از ۶۰۰,۰۰۰ مادر و فرزند استفاده شده

around the world.

در سراسر دنیا.

It's a humbling experience to watch these numbers grow,

این یک تجربه همراه با فروتنی است مشاهده کردن رشد این ارقام،

and I cannot wait until we reach a hundred million.

و من نمیتوانم صبر کنم تا به یکصد میلیون برسیم.

But women's health issues do not end here.

اما مشکل سلامت زنان به اینجا ختم نمیشود.

There are thousands of simple issues that require low-cost interventions.

هزاران مسائل ساده ی دیگه وجود داره که نیاز به مداخله مالی کم دارند.

We have facts to prove that if we invest in women and girls

حقایقی داریم که ثابت کنیم اگر روی زنان و دختران سرمایه بذاریم

and provide them with better health and well-being,

و آن ها را با سلامتی و تندرستی بهتر مجهز کنیم,

they will deliver healthier and wealthier and prosperous communities.

آن‌ها جوامعی سلامت تر و توانمند تر و مرفه تری ارائه میدن.

We have to start by bringing simplicity and dignity to women's health issues:

ما باید بدون آلایش و همراه با حفظ کرامت به مشکلات سلامت زنان شروع کنیم:

from reducing maternal mortality, to breaking taboos,

از کاهش مرگ و میر مادران، تا شکستن سنت های غلط،

to empowering women to take control of their own lives.

برای توانمند سازی زنان تا اختیار زندگی خودشون رو به دست بگیرن.

This is my dream.

این رؤیای من است.

But it is not possible to achieve it without engaging men and women alike

اما برای بدست آوردنش مقدور نیست بدون مشارکت مردان و زنان

from around the world --

از سراسر جهان --

yes, all of you.

بله, همه ی شما.

I recently heard this lyric by Leonard Cohen:

من به تازگی این شعر را توسط لئونارد کوهن شنیدم:

"Ring the bells that still can ring.

"زنگ هایی رو بزن که هنوز میتونن به صدا در بیان.

Forget your perfect offering.

پیشنهاد معرکه خودت رو فراموش کن.

There is a crack in everything.

یک شکاف در همه چیز وجود داره.

That's how the light gets in."

به این صورت است که نور وارد میشه."

This is my bit of light.

این یک نور کوچکی از طرف من هست.

But we need more light.

اما ما نیاز به نور بیشتری داریم.

In fact, we need huge spotlights placed in the world of women's health

در واقع, ما به نور افکن های بزرگ در دنیای سلامت زنان نیاز داریم

if we need a better tomorrow.

اگر ما نیاز به فردای بهتری داریم.

We should never forget that women are at the center of a sustainable world,

ما هرگز نباید فراموش کنیم که زنان در مرکز جهان پایدار هستند،

and we do not exist without them.

و ما بدون آنها وجود نداریم.

Thank you.

متشکرم.

(Applause)

(تشویق حضار)