Molly Crockett: Beware neuro-bunk

مالی کراکت: از خوابگاه های- عصب بر حذر باشید

Translator: Joseph Geni Reviewer: Morton Bast

Translator: Shahram Eatezadi Reviewer: soheila Jafari

I'm a neuroscientist, and I study decision-making.

من یک متخصص علوم اعصاب هستم و روی موضوع تصمیم گیری مطالعه می‌کنم.

I do experiments to test how different chemicals

من آزمایشاتی را برای تست اینکه چگونه مواد مختلف شیمیایی در درون مغز برروی انتخاب گزینه ها اثر می‌گذارند را انجام میدهم.

in the brain influence the choices we make.

من آزمایشاتی را برای تست اینکه چگونه مواد مختلف شیمیایی در درون مغز برروی انتخاب گزینه ها اثر می‌گذارند را انجام میدهم.

I'm here to tell you the secret to successful decision-making:

من اینجا آمدم تا که راز تصمیم گیری موفق را براتون بگم:

a cheese sandwich.

یک ساندویچ پنیر.

That's right. According to scientists, a cheese sandwich

درسته.با توجه به نظر دانشمندان ، یک ساندویچ پنیر

is the solution to all your tough decisions.

چاره همه تصمیم گیریهای مشکل شماست.

How do I know? I'm the scientist who did the study.

چطوری اینو فهمیدم؟ من دانشمندی هستم که این مطالعه را انجام دادم.

A few years ago, my colleagues and I were interested

چندسال پیش٬ من و همکارانم علاقه مند شدیم

in how a brain chemical called serotonin

که چگونه یک ماده شیمیایی در مغز ما بنام سروتونین

would influence people's decisions in social situations.

می‌تونه در شرایط اجتماعی مختلف برروی تصمیمات آدمها تاثیر بگذاره.

Specifically, we wanted to know how serotonin would affect

بویژه اینکه می‌خواستیم بدونیم رفتارآدمها چگونه متاثر از سروتونین خواهد شد هنگامی که با آنها نا عادلانه رفتار میشود.

the way people react when they're treated unfairly.

بویژه اینکه می‌خواستیم بدونیم رفتارآدمها چگونه متاثر از سروتونین خواهد شد هنگامی که با آنها نا عادلانه رفتار میشود.

So we did an experiment.

درنتیجه ما آزمایشی ترتیب دادیم.

We manipulated people's serotonin levels by giving them

ما میزان سروتونین اونهارا با دادن این نوشابه های با طعم لیموی مصنوعی واقعا بدمزه دستکاری کردیم

this really disgusting-tasting artificial lemon-flavored drink

ما میزان سروتونین اونهارا با دادن این نوشابه های با طعم لیموی مصنوعی واقعا بدمزه دستکاری کردیم

that works by taking away the raw ingredient for serotonin

که با بردن ترکیبات معدنی برای سروتونین در مغز نقش خودشو ایفا میکنه.

in the brain.

که با بردن ترکیبات معدنی برای سروتونین در مغز نقش خودشو ایفا میکنه.

This is the amino acid tryptophan.

این اسید آمینه تریپتوفان است.

So what we found was, when tryptophan was low,

خب جیزی که دستگیرمون شد اینه که وقتی مقدار تریپتوفان کم است

people were more likely to take revenge

وقتی که ناعادلانه با مردم برخورد می‌شود بیشتر احتمال داره آنها بفکر انتقام گرفتن و تلافی کردن باشند .

when they're treated unfairly.

وقتی که ناعادلانه با مردم برخورد می‌شود بیشتر احتمال داره آنها بفکر انتقام گرفتن و تلافی کردن باشند .

That's the study we did, and here are some of the headlines

این مطالعه ای است که ما انجام دادیم و بعضی از سرفصل های آنها به شرح زیر است.

that came out afterwards.

این مطالعه ای است که ما انجام دادیم و بعضی از سرفصل های آنها به شرح زیر است.

("A cheese sandwich is all you need for strong decision-making")

("یک ساندویچ پنیر همه اون چیزیه که برای یک تصمیم گیری قوی نیازدارید")

("What a friend we have in cheeses")

("چه دوستی در پنیر داریم")

("Eating Cheese and Meat May Boost Self-Control") At this point, you might be wondering, did I miss something?

("خوردن پنیر و گوشت می‌تونه خویشتن داری را تقویت کنه") در اینجا٬ ممکنه شما تعجب کنید٬ برای چیزی دلم تنگ شده؟

("Official! Chocolate stops you being grumpy") Cheese? Chocolate? Where did that come from?

(" مرسوم است که! شکلات شمارا اکج خلقی بازمی‌داره") پنیر؟ شکلات؟ اون از کجا میاد؟

And I thought the same thing myself when these came out,

وخودم هم اینطوری فکرمی‌کنم

because our study had nothing to do with cheese or chocolate.

چراکه مطالعه ما کاری با پنیروشکلات نداره.

We gave people this horrible-tasting drink

ما این نوشیدنی بسیار بدمزه را به افراد دادیم

that affected their tryptophan levels.

که مقدار تریپتوفان اونا رو تحت تاثیر قرار داد.

But it turns out that tryptophan also happens to be found

ولی معلوم شد که تریپتوفان بطور اتفاقی هم در پنیر وهم شکلات یافته می‌شوند.

in cheese and chocolate.

ولی معلوم شد که تریپتوفان بطور اتفاقی هم در پنیر وهم شکلات یافته می‌شوند.

And of course when science says cheese and chocolate

وهمچنین وقتی علم میگه پنیروشکلات

help you make better decisions, well, that's sure to grab people's attention.

کمک میکنه بهتر تصمیم بگیرید خب معلومه که توجه افراد را به خود جلب میکنه.

So there you have it:

خب شما اینودارید:

the evolution of a headline.

تکامل یک عنوان.

When this happened, a part of me thought, well,

وقتی این اتفاق افتاد به این فکر افتادم که خب

what's the big deal?

موضوع اصلی چیه؟

So the media oversimplified a few things, but in the end,

رسانه ها چند چیزو خیلی ساده میکنند اما در آخر

it's just a news story.

اون داستان خبری‌ست.

And I think a lot of scientists have this attitude.

ومن تصور میکنم بسیاری از دانشمندان طرز تفکرشون اینجوریه.

But the problem is that this kind of thing happens all the time,

اما مشکل اینجاست که این موضوع همواره اتفاق می افته

and it affects not just the stories you read in the news

و نه تنها داستانهایی را که در اخبار می‌خونید تحت تاثیر قرار میگیره

but also the products you see on the shelves.

بلکه محصولاتی را که در بازار می بینید هم همین اتفاق براشون می افته.

When the headlines rolled, what happened was,

وقتی عناوین عوض شدند اونچه که اتفاق افتاد این بود

the marketers came calling.

صدای بازاریان دراومد.

Would I be willing to provide a scientific endorsement

آیا تمایل داشتم که یک شیشه آب تقویت کنند خُلق و خوی را تایید علمی تهیه کنم؟

of a mood-boosting bottled water?

آیا تمایل داشتم که یک شیشه آب تقویت کنند خُلق و خوی را تایید علمی تهیه کنم؟

Or would I go on television to demonstrate,

یا قرار بوده برم در یک مصاحبه تلویزیونی

in front of a live audience,

در حضور حاضرین

that comfort foods really do make you feel better?

بگویم که غداهای که مایه تسلی شما هستند باعث می شوند که احساس بهتری داشته باشید؟

I think these folks meant well, but had I taken them up on their offers,

من فکر می‌کنم دوستان منظور بدی نداشتند ولی آیا من پیشنهادشون را قبول کرده بودم؟

I would have been going beyond the science,

من باید تا فراسوی علم رفته باشم

and good scientists are careful not to do this.

و دانشمندان خوب مراقبند که به این گونه رفتار نکنند..

But nevertheless, neuroscience is turning up more and more in marketing.

اما با این وجود دانش عصب شناسی روز به روز بیشتر وارد تجارت میشود.

Here's one example: Neuro drinks,

این یک نمونه ار آن است: نوشابه های اعصاب

a line of products, including Nuero Bliss here,

اینجا یک دسته محصولات شامل نوروبلیس (Nuero Bliss)

which according to its label helps reduce stress,

که بر اساس ادعای که بر روی برچسب آنهاست، در کاهش استرس موثر است،

enhances mood, provides focused concentration,

رفتار هم همچنین و تمرکز ذهنی راهم بهبود می بخشد،

and promotes a positive outlook.

وچشم انداز مثبت را ارتقا می‌دهد.

I have to say, this sounds awesome. (Laughter)

وباید بگم این بنظر عالی میاد (خنده)

I could totally have used this 10 minutes ago.

من می‌تونستم این را ۱۰ دقیقه پیش استفاده کنم.

So when this came up in my local shop, naturally I was

خب وقتی این محصول به فروشگاه نزدیک خونه من اومد

curious about some of the research backing these claims.

طبیعتا من کنجکاو شدم که تحقیقاتی روی سابقه این ادعاها انجام بدم.

So I went to the company's website looking to find

به وبسایت شرکت سازنده سری زدم تا اطلاعاتی درمورد آزمونهای کنترل شده ای که برروی محصولاتشون انجام دادند پیدا کنم.

some controlled trials of their products.

به وبسایت شرکت سازنده سری زدم تا اطلاعاتی درمورد آزمونهای کنترل شده ای که برروی محصولاتشون انجام دادند پیدا کنم.

But I didn't find any.

اما چیزی پیدا نکردم.

Trial or no trial, these claims are front and center

با آزمون یا بدون آزمون این ادعاها بر روی برچسب های محصولاتشون درست درکنار تصویر یک مغز آورده شده.

on their label right next to a picture of a brain.

با آزمون یا بدون آزمون این ادعاها بر روی برچسب های محصولاتشون درست درکنار تصویر یک مغز آورده شده.

And it turns out that pictures of brains have special properties.

و معلوم میشه که تصاویر این مغزها ویژگی های خاصی دارند.

A couple of researchers asked a few hundred people

دونفر محقق از چندصد نفر خواستند که یک مقاله علمی را بخوانند.

to read a scientific article.

دونفر محقق از چندصد نفر خواستند که یک مقاله علمی را بخوانند.

For half the people, the article included a brain image,

برای نیمی از اونها مقاله شامل تصویر یک مغز بود

and for the other half, it was the same article

و برای نیمی دیگر همون مقاله

but it didn't have a brain image.

ولی بدون تصویر مغز.

At the end — you see where this is going —

درانتها --شما میدونید این قراره به کجا برسه--

people were asked whether they agreed

از اون افراد سوال شد که آیا با نتیجه گیری مقاله موافقند یا خیر.

with the conclusions of the article.

از اون افراد سوال شد که آیا با نتیجه گیری مقاله موافقند یا خیر.

So this is how much people agree with the conclusions

خب این نتیجه میزان موافقت مردم با نتیجه گیری مقاله بدون وجود تصویر است.

with no image.

خب این نتیجه میزان موافقت مردم با نتیجه گیری مقاله بدون وجود تصویر است.

And this is how much they agree with the same article

واین نتیجه میزان موافقت مردم با همون مقاله ولی با وجود تصویر است.

that did include a brain image.

واین نتیجه میزان موافقت مردم با همون مقاله ولی با وجود تصویر است.

So the take-home message here is,

خب نتیجه ای که از این تحقیق بدست می آید اینه که

do you want to sell it? Put a brain on it.

آیا می‌خواهید فروش خوبی داشته باشبد؟ یک تصویر مغز کنارش بگذار.

Now let me pause here and take a moment to say that

حالا بگذارید یک گریزی به این نکته بزنم که

neuroscience has advanced a lot in the last few decades,

علوم اعصاب در طی چند دهه اخیر پیشرفتهای زیادی کرده

and we're constantly discovering amazing things

و ما مرتبا داریم چیزهای خیره کننده و شگفت آوری را در باره مغز انسان کشف میکنیم.

about the brain.

و ما مرتبا داریم چیزهای خیره کننده و شگفت آوری را در باره مغز انسان کشف میکنیم.

Like, just a couple of weeks ago, neuroscientists at MIT

مثلا دو هفته پیش دانشمندان این رشته در موسسه تکنولوژی ماساچوست در آمریکا

figured out how to break habits in rats

چگونگی ایجاد اختلال و توقف در عادات رفتاری موشها را با کنترل نمودن فعالیت عصب در قسمت خاصی از مغز را یافتند.

just by controlling neural activity in a specific part of their brain.

چگونگی ایجاد اختلال و توقف در عادات رفتاری موشها را با کنترل نمودن فعالیت عصب در قسمت خاصی از مغز را یافتند.

Really cool stuff.

واقعا موضوع جالبیه.

But the promise of neuroscience has led to some really

ولی انتظار داشتن از علوم اعصاب منجر به پیدایش سطح توقعات بالا و برخی ادعاهای بوجود آمده ثابت نشده میشه.

high expectations and some overblown, unproven claims.

ولی انتظار داشتن از علوم اعصاب منجر به پیدایش سطح توقعات بالا و برخی ادعاهای بوجود آمده ثابت نشده میشه.

So what I'm going to do is show you how to spot

خب کاری که می‌خواهم بکنم اینه که به شما نشان دهم که چگونه

a couple of classic moves, dead giveaways, really,

که تعدادی از کارهای عمومی در این زمینه

for what's variously been called neuro-bunk,

برای آنچه که در زمانهای مختلف خوابگاه -عصب نامیده می‌شود،

neuro-bollocks, or, my personal favorite, neuro-flapdoodle.

بولکس عصبی و یا واژه موردعلاقه من بازی عصب، گفته می‌شوند را کشف و فاش کنیم.

So the first unproven claim is that you can use brain scans

خب اولین ادعای ثابت نشده اینه که بتونید از اسکن های مغزی افکارواحساسات افرادرا بخونید.

to read people's thoughts and emotions.

خب اولین ادعای ثابت نشده اینه که بتونید از اسکن های مغزی افکارواحساسات افرادرا بخونید.

Here's a study published by a team of researchers

این یک تحقیقیه که توسط گروهی از محققین در نشریه نیویورک تایمز منتشر شد.

as an op-ed in The New York Times.

این یک تحقیقیه که توسط گروهی از محققین در نشریه نیویورک تایمز منتشر شد.

The headline? "You Love Your iPhone. Literally."

عنوانش چیه؟ "شما آی فونتون رو واقعا دوست دارید."

It quickly became the most emailed article on the site.

این موضوعی بود که در سایت بیشترین ارسال با ایمیل را بخود اختصاص داد.

So how'd they figure this out?

خب اونا چگونه این را فهمیدند؟

They put 16 people inside a brain scanner

اونها ۱۶ نفرو داخل دستگاه اسکنر مغز قراردادند

and showed them videos of ringing iPhones.

وبه اونها فیلمی از آی فونهایی درحال زنگ زدن نشون دادند.

The brain scans showed activation in a part of the brain

اسکن مغز فعالیتی را در بخشی از مغز نشون داد

called the insula, a region they say

بخشی بنام اینسولا ناحیه ای که میگن

is linked to feelings of love and compassion.

به احساسات و مهربانی مربوطه.

So they concluded that because they saw activation in the insula,

ونتیجه گرفتند که بخاطر اینکه فعالیتی در ناحیه اینسولا دیده شد

this meant the subjects loved their iPhones.

این بدین معنیه که اون افراد آیفون دوست دارند.

Now there's just one problem with this line of reasoning,

خب اینجا یک مشکل با این نتیجه گیری وجود داره

and that's that the insula does a lot.

و اون اینه که اینسولا کارهای زیادی انجام میده.

Sure, it is involved in positive emotions

قطعا همینطوره اون درگیر احساس و عواطف مثبته

like love and compassion,

مثل عشق و شفقت

but it's also involved in tons of other processes,

اما این قسمت درگیر بسیاری از پروسه های دیگری شامل حافظه، زبان مکالمه توجه و حتی خشم و انزجار و درد هم هست.

like memory, language, attention,

اما این قسمت درگیر بسیاری از پروسه های دیگری شامل حافظه،زبان مکالمه توجه و حتی خشم و انزجار و درد هم هست.

even anger, disgust and pain.

اما این قسمت درگیر بسیاری از پروسه های دیگری شامل حافظه، زبان مکالمه توجه و حتی خشم و انزجار و درد هم هست.

So based on the same logic, I could equally conclude

خب براساس همین منطق من می‌تونم نتیجه بگیرم که شما از آیفونت بدت می آید.

you hate your iPhone.

خب براساس همین منطق من می‌تونم نتیجه بگیرم که شما از آیفونت بدت می آید.

The point here is, when you see activation in the insula,

نکته اینجاست که وقتی شما فعالیت درون اینسولا را می‌بینید

you can't just pick and choose your favorite explanation

نباید براساس سلیقه خودت تفسیر کنی

from off this list, and it's a really long list.

از خارج از لیست و واقعا لیست بلندبالاییه.

My colleagues Tal Yarkoni and Russ Poldrack

همکاران من تال یارکونی و راس پولدراک

have shown that the insula pops up in almost a third

نشان داده اند که تقریبا در یک سوم تحقیقات تصویربرداری از مغز که تا بحال منتشر شده اینسولا ظاهر میشه.

of all brain imaging studies that have ever been published.

نشان داده اند که تقریبا در یک سوم تحقیقات تصویربرداری از مغز که تا بحال منتشر شده اینسولا ظاهر میشه.

So chances are really, really good

خب شانس ها واقعا خوبه

that your insula is going off right now,

که اینسولای شما همین الان داره هشدار میده

but I won't kid myself

ولی من خودم را گول نمی‌زنم که فکر کنم این بدین معنیه که شما منو دوست دارید.

to think this means you love me.

ولی من خودم را گول نمی‌زنم که فکر کنم این بدین معنیه که شما منو دوست دارید.

So speaking of love and the brain,

درنتیجه حرف زدن درباره عشق و مغز

there's a researcher, known to some as Dr. Love,

یک محققی هست که برخی اونو بنام دکتر عشق می‌شناسنش

who claims that scientists have found the glue

که مدعیه دانشمندان چسبی یافته اند که اجتماع را بهم می‌چسبونه

that holds society together,

که مدعیه دانشمندان چسبی یافته اند که اجتماع را بهم می‌چسبونه

the source of love and prosperity.

که اون منبع چیزی نیست بجزعشق و خوشبختی.

This time it's not a cheese sandwich.

این دفعه این ساندویچ پنیر نیست.

No, it's a hormone called oxytocin.

نه٬ این هورمونیه بنام اکسی توسین.

You've probably heard of it.

شما احتمالا دربارش شنیدید.

So, Dr. Love bases his argument on studies showing

دکترلاو بحث خودشو برپایه مطالعاتی بنا میگذاره که نشون میده

that when you boost people's oxytocin,

وقتی میزان اکسی توسین افراد زیادتر میشه

this increases their trust, empathy and cooperation.

باعث افزایش اعتماد و یکدلی و همکاریشون میشه.

So he's calling oxytocin "the moral molecule."

درنتیجه او اکی توسین را"مولکول اخلاقیات" می‌نامه.

Now these studies are scientifically valid,

اکنون این مطالعات از نظر علمی معتبرند

and they've been replicated, but they're not the whole story.

واونا درحال تکرار شدن بوده اند ولی همه ی داستان این نیست.

Other studies have shown that boosting oxytocin

مطالعات دیگری نشان داده اند که افزایش اکسی توسین

increases envy. It increases gloating.

حسادت را افزایش میده.

Oxytocin can bias people to favor their own group

اکسی توسین می‌تونه باعث ایجاد تبعیض در انسان به نفع گروه خودش دربرابر بقیه بشه.

at the expense of other groups.

اکسی توسین می‌تونه باعث ایجاد تبعیض در انسان به نفع گروه خودش دربرابر بقیه بشه.

And in some cases, oxytocin can even decrease cooperation.

ودربرخی موارد میتونه باعث کاهش حس همکاری بشه.

So based on these studies, I could say oxytocin

درنتیجه براساس این مطالعات میتونم بگم

is an immoral molecule, and call myself Dr. Strangelove.

اکسی توسین مولکول بی اخلاقی است و خودم را دکتر استرنج لاو بنامم.

(Laughter)

(خنده حاضرین)

So we've seen neuro-flapdoodle all over the headlines.

درنتیجه این چندگانگی را درهمه عناوین داشته ایم.

We see it in supermarkets, on book covers.

در سوپرمارکتها٬ برروی جلد کتابها.

What about the clinic?

در باره بالین چطور؟

SPECT imaging is a brain-scanning technology

تصویربرداری خاصی بنام SPECT که یک فناوری تصویر برداری از مغزه

that uses a radioactive tracer

که از یک نشانگر رادیو اکتیو بهره می‌بره

to track blood flow in the brain.

برای ردیابی میزان ورود خون به مغز.

For the bargain price of a few thousand dollars,

با قیمتی حدود چندهزار دلار

there are clinics in the U.S. that will give you

کلینیک هایی در آمریکا هستند

one of these SPECT scans and use the image

که این روش را براتون انجام میدن

to help diagnose your problems.

وبا استفاده از این تصاویر مشکلتون را تشخیص میدن.

These scans, the clinics say, can help

این اسکنها -- به گفته همون افراد-- می‌تونه

prevent Alzheimer's disease,

کمک به پیشگیری از بروز بیماری آلزایمر و

solve weight and addiction issues,

حل مشکل وزن افراد و موضوع اعتیاد نماید.

overcome marital conflicts,

غلبه بر کشمکش های زناشویی

and treat, of course, a variety of mental illnesses

و البته درمان تعدادزیادی از بیماریها

ranging from depression to anxiety to ADHD.

از افسردگی و اضطراب گرفته تا بیماریهای رفتاری.

This sounds great. A lot of people agree.

این بنظرعالیه.بسیاری از مردم موافقند.

Some of these clinics are pulling in tens of millions

برخی از این کلینیک ها سالانه میلیونها دلار از این راه درامد کسب می‌کنند.

of dollars a year in business.

برخی از این کلینیک ها سالانه میلیونها دلار از این راه درامد کسب می‌کنند.

There's just one problem.

اینجا فقط یک مشکل هست.

The broad consensus in neuroscience

اجماع و وفاق کلی در علم عصب شناسی اینه که ما هنوز نمی‌تونیم بیماریهای روانی را یک اسکن تنها از مغز تشخیص بدیم.

is that we can't yet diagnose mental illness

اجماع و وفاق کلی در علم عصب شناسی اینه که ما هنوز نمیتونیم بیماریهای روانی را یک اسکن تنها از مغز تشخیص بدیم.

from a single brain scan.

اجماع و وفاق کلی در علم عصب شناسی اینه که ما هنوز نمی‌تونیم بیماریهای روانی را یک اسکن تنها از مغز تشخیص بدیم.

But these clinics have treated

اما این کلینیک ها تا امروز با بسیاری از افراد که بسیاری از اونها بچه هستند این کار درمانی تشخیصی را انجام داده‌اند

tens of thousands of patients to date,

اما این کلینیک ها تا امروز با بسیاری از افراد که بسیاری از اونها بچه هستند این کار درمانی تشخیصی را انجام داده‌اند

many of them children,

اما این کلینیک ها تا امروز با بسیاری از افراد که بسیاری از اونها بچه هستند این کار درمانی تشخیصی را انجام داده‌اند

and SPECT imaging involves a radioactive injection,

و این نوع تصویربرداری شامل تزریق یک داروی رادیودارو است و درنتیجه قراردادن افراد در معرض تشعشع رادیو اکتیوه که ذاتا مضره.

so exposing people to radiation, potentially harmful.

و این نوع تصویربرداری شامل تزریق یک داروی رادیودارو است و درنتیجه قراردادن افراد در معرض تشعشع رادیو اکتیوه که ذاتا مضره.

I am more excited than most people, as a neuroscientist,

من بعنوان یک دانشمند این علم بیشتر از بیشتر مردم هیجان زده هستم

about the potential for neuroscience to treat mental illness

درباره پتانسیل این علم برای درمان بیماریهای روانی

and even maybe to make us better and smarter.

وحتی شاید اینکه بتونه مارا بهتر و هوشیارتر کنه.

And if one day we can say that cheese and chocolate

و اگه روزی ما بتونیم بگیم که پنیر و شکلات

help us make better decisions, count me in.

بما کمک میکنه که بهتر تصمیم بگیریم، من را هم بهش اضافه کنید.

But we're not there yet.

ولی ما هنوز به اونجا نرسیدیم.

We haven't found a "buy" button inside the brain,

ما هنوز دکمه "خریدن" را داخل مغز پیدا نکردیم

we can't tell whether someone is lying or in love

فقط با نگاه کردن به اسکن مغزما نمی‌تونیم بگیم که آیا یکنفر داره دروغ میگه یا عاشقه

just by looking at their brain scans,

فقط با نگاه کردن به اسکن مغزما نمی‌تونیم بگیم که آیا یکنفر داره دروغ میگه یا عاشقه

and we can't turn sinners into saints with hormones.

وما نمی‌تونیم با هورمونها گناهکاران را به قدیسین تبدیل کنیم.

Maybe someday we will, but until then,

شاید روزی بشه ولی تا اون موقع

we have to be careful that we don't let overblown claims

ما باید مراقب باشیم که تحت تاثیر ادعاهای غلوآمیز قرار نگیریم

detract resources and attention away from the real science

و تحت تاثیر منابع تحریف شده و بی توجهی به علم واقعی.

that's playing a much longer game.

که نقش اساسی تری در علم داره.

So here's where you come in.

این جاییه که شما داخل میشید.

If someone tries to sell you something with a brain on it,

اگه کسی سعی کنه بشما چیزی حاوی یک مغز در داخلش بفروشه

don't just take them at their word.

اونو از اونها قبول نکنید.

Ask the tough questions. Ask to see the evidence.

سوالات سخت بپرسید.بخواهید که مستندات و شواهد بهتون نشان بدهند.

Ask for the part of the story that's not being told.

از قسمتی از داستان که گفته نمیشه بپرسید.

The answers shouldn't be simple, because the brain isn't simple.

پاسخ نباید ساده باشه چراکه مغز ساختار ساده ای نداره.

But that's not stopping us from trying to figure it out anyway.

اما اون موضوع بهرحال ما را از فهمیدن باز نمی دارد.

Thank you. (Applause)

سپاسگزارم. (تشویق تماشاگران)