How the worst moments in our lives make us who we are | Andrew Solomon

آندرو سولومون: چگونه بدترین لحظاتمان در زندگی ما را به آنچه هستیم تبدیل می کنند

2,883,708 views

2014-05-21 ・ TED


New videos

How the worst moments in our lives make us who we are | Andrew Solomon

آندرو سولومون: چگونه بدترین لحظاتمان در زندگی ما را به آنچه هستیم تبدیل می کنند

2,883,708 views ・ 2014-05-21

TED


لطفا برای پخش فیلم روی زیرنویس انگلیسی زیر دوبار کلیک کنید.

Translator: Maryam Manzoori Reviewer: Leila Ataei
00:12
As a student of adversity,
0
12873
2634
به عنوان کسی که با ناملایمات زیادی دست و پنجه نرم کرده،
00:16
I've been struck over the years by how some people with major challenges
1
16309
5308
در طی سالها با این موضوع برخورد کرده ام
که چگونه برخی افراد
با چالشهایی عمده در زندگی
00:21
seem to draw strength from them.
2
21641
2338
انگار از مشکلات و چالش ها نیرو می گیرند،
00:24
And I've heard the popular wisdom that that has to do with finding meaning.
3
24649
3937
و این گفته حکیمانه را هم شنیده ام که می گوید
که این فرایند در نتیجه یافتن معنا است.
00:28
And for a long time,
4
28940
1461
و برای مدت زیادی
00:30
I thought the meaning was out there,
5
30425
2375
فکر می کردم که این معنا جایی در همین نزدیکی است،
00:32
some great truth waiting to be found.
6
32824
2479
حقیقتی ناب، که منتظر است تا کشف شود.
00:35
But over time,
7
35985
1550
اما با گذشت زمان، احساس کردم
00:37
I've come to feel that the truth is irrelevant.
8
37640
2463
که حقیقت امری است بی ربط.
00:40
We call it "finding meaning,"
9
40593
2183
ما آن را یافتن معنا می نامیم،
00:42
but we might better call it "forging meaning."
10
42800
3302
اما شاید بهتر باشد آن را جعل معنا نامید.
00:46
My last book was about how families manage to deal
11
46983
2945
تازه ترین کتابم درباره این است که چطور خانواده ها
از پس رویارویی با انواع دشواری هایی برمی آیند که ناشی از
00:49
with various kinds of challenging or unusual offspring.
12
49952
3711
داشتن کودکان غیرعادی یا چالش برانگیز است،
یکی از مادرانی که با او گفت وگو داشتم،
00:54
And one of the mothers I interviewed,
13
54303
2167
00:56
who had two children with multiple severe disabilities,
14
56494
2963
دو فرزند بامعلولیتهای شدید چندگانه داشت،
00:59
said to me, "People always give us these little sayings like,
15
59481
4697
به من گفت: «مردم همیشه
چیزهای گذرایی به ما می گویند مثلا،
'خداوند چیزی به آدم نمی دهد که فراتر از قدرتش باشد'
01:04
'God doesn't give you any more than you can handle.'
16
64202
2916
01:07
But children like ours are not preordained as a gift.
17
67789
4427
اما کودکانی مانند کودکان ما
قرار نبوده هدیه الهی باشند.
01:13
They're a gift
18
73145
1151
آنها هدیه الهی هستند چون ما اینطور انتخاب کرده ایم.»
01:14
because that's what we have chosen."
19
74320
2725
01:18
We make those choices all our lives.
20
78680
3600
ما در تمام طول زندگی، چنین انتخابهایی می کنیم.
وقتی کلاس دوم بودم،
01:23
When I was in second grade,
21
83351
2044
01:25
Bobby Finkel had a birthday party
22
85419
2857
بابی فینکل جشن تولد گرفت
و همه بچه های کلاس را دعوت کرد، به جز من.
01:28
and invited everyone in our class but me.
23
88300
3273
01:32
My mother assumed there had been some sort of error,
24
92637
2494
مادرم فکر کرد حتما اشتباهی صورت گرفته،
و به خانم فینکل تلفن زد،
01:35
and she called Mrs. Finkel,
25
95155
1638
01:36
who said that Bobby didn't like me and didn't want me at his party.
26
96817
4611
مادرش گفت که بابی من را دوست ندارد
و نمی خواهد که من در مهمانی اش باشم.
آن روز مادرم مرا به باغ وحش برد
01:42
And that day, my mom took me to the zoo
27
102022
3197
و برایم بستنی با سس شکلات داغ خرید .
01:45
and out for a hot fudge sundae.
28
105243
1907
وقتی کلاس هفتم بودم،
01:48
When I was in seventh grade,
29
108047
1904
01:49
one of the kids on my school bus nicknamed me "Percy,"
30
109975
4318
یکی از بچه ها در سرویس اتوبوس مدرسه
اسم من را گذاشت "پرسی"
که عنوانی بود برگرفته از رفتار و کردار من،
01:54
as a shorthand for my demeanor.
31
114317
2321
و گاهی او و رفقایش
01:57
And sometimes, he and his cohort would chant that provocation
32
117011
5048
این کلمه تحریک آمیز را سر می دادند
در تمامی مسیر اتوبوس مدرسه
02:02
the entire school bus ride,
33
122083
2030
۴۵ دقیقه رفت و ۴۵ دقیقه برگشت،
02:04
45 minutes up, 45 minutes back:
34
124137
3613
02:07
"Percy! Percy! Percy! Percy!"
35
127774
3965
"پرسی! پرسی! پرسی!"
02:12
When I was in eighth grade, our science teacher told us
36
132572
4181
وقتی کلاس هشتم بودم،
معلم علوم مان گفت
02:16
that all male homosexuals develop fecal incontinence
37
136777
4024
که همه مردان همجنسگرا
به بیماری بی اختیاری دفع دچار می شوند
02:20
because of the trauma to their anal sphincter.
38
140825
3112
به خاطر ضرباتی که به اسفنکتر مقعدشان وارد می شود.
من از دبیرستان فارغ التحصیل شدم
02:25
And I graduated high school without ever going to the cafeteria,
39
145294
4544
بدون آن که حتی یک بار به کافه تریای مدرسه رفته باشم،
02:29
where I would have sat with the girls and been laughed at for doing so,
40
149941
3898
تا با دختران بنشینم
و به این خاطر مورد استهزا قرار بگیرم،
02:33
or sat with the boys,
41
153863
1657
و یا با پسرها بنشینم
02:35
and been laughed at for being a boy who should be sitting with the girls.
42
155625
3829
و به خاطر پسر بودن هدف خنده و استهزا قرار بگیرم
پسری که می بایستی با دختران نشست و برخاست کند.
دوران کودکی را سپری کردم با ترکیبی
02:40
I survived that childhood through a mix of avoidance and endurance.
43
160026
5047
از پرهیز و تحمل.
02:45
What I didn't know then
44
165801
1754
چیزی که آن روز نمی دانستم،
02:47
and do know now,
45
167579
1476
و امروز می دانم،
این است که پرهیز و بردباری
02:49
is that avoidance and endurance can be the entryway to forging meaning.
46
169079
5477
می تواند راه ورود به جعل معنا باشد.
آدم بعد از این که جعل معنا می کند،
02:56
After you've forged meaning,
47
176366
2143
02:58
you need to incorporate that meaning into a new identity.
48
178533
3660
باید آن معنا را در هویتی نو
درهم بیآمیزد.
03:02
You need to take the traumas
49
182921
1856
آدم لازم است صدمات روحی را بگیرد و آن را تبدیل کند به بخشی از
03:04
and make them part of who you've come to be,
50
184801
3275
کسی که به آن تبدیل شده،
03:08
and you need to fold the worst events of your life
51
188100
2988
و آدم باید بدترین وقایع زندگی‌اش را بچپاند
در روایتی از پیروزی و موفقیت،
03:11
into a narrative of triumph,
52
191112
2101
03:13
evincing a better self in response to things that hurt.
53
193320
4435
ارائه یک خویشتن بهتر
در واکنش به ناملایمات آزاردهنده.
03:18
One of the other mothers I interviewed when I was working on my book
54
198493
4302
یکی دیگر از مادرانی که زمان کار کردن روی کتابم
کار با او مصاحبه کردم
03:22
had been raped as an adolescent,
55
202819
2325
در بزرگسالی مورد تجاوز قرار گرفته بود،
و بعد از آن تجاوز بچه دار شد،
03:25
and had a child following that rape,
56
205168
2912
رویدادی که برنامه های حرفه ای اش را یکسره نابود کرد
03:28
which had thrown away her career plans
57
208183
2880
و تمامی روابط عاطفی اش را ویران ساخت.
03:31
and damaged all of her emotional relationships.
58
211087
3240
اما وقتی که ملاقاتش کردم، ۵۰ ساله بود،
03:35
But when I met her, she was 50,
59
215073
2963
03:38
and I said to her,
60
218060
1378
به او گفتم،
03:39
"Do you often think about the man who raped you?"
61
219462
2746
«به مردی که بهت تجاوز کرد زیاد فکر می کنی؟»
او گفت:«قبلا با عصبانیت به او فکر می کردم،
03:42
And she said, "I used to think about him with anger,
62
222232
3964
03:46
but now only with pity."
63
226908
1685
اما حالا فقط دلم برایش می سوزد.»
و من فکر کردم او دلش برای مرد متجاوز می سوخت چرا که آن مرد
03:49
And I thought she meant pity because he was so unevolved
64
229387
2633
آن قدر تکامل نایافته بود که مرتکب چنین عمل وحشتناکی شده بود.
03:52
as to have done this terrible thing.
65
232044
2076
03:54
And I said, "Pity?"
66
234576
1290
گفتم: «دلسوزی؟»
03:56
And she said, "Yes,
67
236343
1584
و او گفت: «بله،
چون یک دختر نازنین
03:58
because he has a beautiful daughter and two beautiful grandchildren,
68
238033
5035
و دو نوه زیبا دارد
و خودش خبر ندارد، اما من این را می دانم.
04:03
and he doesn't know that,
69
243092
1474
04:05
and I do.
70
245063
1218
04:06
So as it turns out,
71
246820
1300
بنابراین این طور که پیداست، این وسط آدم خوشبخت من هستم. »
04:08
I'm the lucky one."
72
248669
1471
04:12
Some of our struggles are things we're born to:
73
252331
2835
برخی کشمکش ها با ما متولد می شوند:
04:15
our gender, our sexuality, our race, our disability.
74
255888
4953
جنسیت ما، گرایش جنسی ما، نژاد ما، معلولیت ما.
04:21
And some are things that happen to us:
75
261507
2254
و برخی دیگر برایمان اتفاق می افتند:
04:23
being a political prisoner, being a rape victim,
76
263785
3574
مثل این که آدم زندانی سیاسی یا قربانی تجاوز شود،
04:27
being a Katrina survivor.
77
267383
1679
یا از طوفان کاترینا جان بدر ببرد.
04:29
Identity involves entering a community
78
269900
2889
هویت دربرگیرنده ورود به یک جامعه
04:32
to draw strength from that community,
79
272813
2139
گرفتن قدرت از آن جامعه،
04:35
and to give strength there, too.
80
275370
1933
و نیز قدرت دادن به آن جامعه است.
04:37
It involves substituting "and" for "but" --
81
277981
3710
هویت شامل جایگزین کردن «و» به جای «اما» است--
نه این که «اینجا هستم اما سرطان دارم،»
04:42
not "I am here but I have cancer,"
82
282207
3564
04:46
but rather, "I have cancer and I am here."
83
286275
4765
بلکه به جایش بگوییم، «سرطان دارم و اینجا هستم.»
04:51
When we're ashamed, we can't tell our stories,
84
291952
3004
وقتی خجالت زده هستیم،
نمی توانیم داستانمان را بگوییم،
04:55
and stories are the foundation
85
295476
2602
و داستان ها بنیان هویت هستند.
04:58
of identity.
86
298102
1223
05:00
Forge meaning,
87
300539
1648
جعل معنا کن، هویت بساز،
05:02
build identity.
88
302211
1399
جعل معنا کن و هویت بساز.
05:04
Forge meaning and build identity.
89
304485
2958
این جمله ذکر من است.
05:08
That became my mantra.
90
308058
1623
جعل معنا یعنی تغییر دادن خویشتن.
05:10
Forging meaning is about changing yourself.
91
310213
2969
05:13
Building identity is about changing the world.
92
313801
3159
هویت سازی یعنی تغییر دادن جهان.
05:17
All of us with stigmatized identities face this question daily:
93
317619
4001
همه مایی که هویت شرم آور داریم
هر روزه با این پرسش مواجهیم:
چقدر در خدمت جامعه باشیم
05:22
How much to accommodate society by constraining ourselves,
94
322096
4539
با مقید کردن خودمان،
05:26
and how much to break the limits
95
326659
2416
و تا چه حد بشکنیم قید و بندهای
05:29
of what constitutes a valid life?
96
329099
2391
آنچه که یک زندگی معتبر را تشکیل می دهد؟
جعل معنا و هویت سازی
05:32
Forging meaning and building identity
97
332410
3080
05:35
does not make what was wrong right.
98
335514
2290
غلط را درست نمی کند.
05:38
It only makes what was wrong precious.
99
338499
2897
بلکه فقط غلط را باارزش می کند.
در ژانویه امسال،
05:43
In January of this year,
100
343094
2103
05:45
I went to Myanmar to interview political prisoners,
101
345221
4062
برای مصاحبه با زندانیان سیاسی به میانمار رفتم،
05:49
and I was surprised to find them less bitter than I'd anticipated.
102
349384
4090
حیرت کردم از این که وضع آنان
به تلخی آنچه پیش بینی می کردم نبود.
05:53
Most of them had knowingly committed the offenses
103
353863
2540
بیشتر آنان آگاهانه
مرتکب تخلفاتی شده بودند که پایشان را به زندان کشاند،
05:56
that landed them in prison,
104
356427
1817
05:58
and they had walked in with their heads held high,
105
358268
3455
آنها با سربلند به زندان قدم گذاشته بودند،
06:01
and they walked out with their heads still held high,
106
361747
4041
و وقتی زندان را ترک می کردند
سرشان را همچنان بالا می گرفتند، سالهای سال بعد.
06:05
many years later.
107
365812
1538
06:07
Dr. Ma Thida, a leading human rights activist
108
367897
3412
دکتر ما تیدا، یک فعال حقوق بشر پیشرو،
که در زندان تا پای مرگ رفته بود
06:11
who had nearly died in prison
109
371333
1404
06:12
and had spent many years in solitary confinement,
110
372761
3030
و سال ها در سلول انفرادی نگهداری شده بود،
06:15
told me she was grateful to her jailers for the time she had had to think,
111
375815
5956
به من گفت که از کسانی که او را اسیر کردند ممنون است
به خاطر زمانی که در اختیارش قرار گرفت تا فکر کند،
06:21
for the wisdom she had gained,
112
381795
2102
به خاطر خردی که کسب کرده بود،
06:23
for the chance to hone her meditation skills.
113
383921
3159
به خاطر فرصتی که برای تقویت مهارت مدیتیشن یافته بود.
06:27
She had sought meaning
114
387861
1544
او معنا را جست و جو کرده بود
06:29
and made her travail into a crucial identity.
115
389429
3220
و مشقاتش را به هویتی حیاتی بدل کرد.
06:33
But if the people I met were less bitter than I'd anticipated
116
393458
3841
اما اگر آدم هایی که دیدم
کمتر از انتظار من تلخ بودند
06:37
about being in prison,
117
397323
1537
درباره بودن در زندان،
06:38
they were also less thrilled than I'd expected
118
398884
2841
شور و شوقشان نیز کمتر از حد انتظارم بود
06:41
about the reform process going on in their country.
119
401749
3064
درباره روند اصلاحاتی که
در کشورشان جریان داشت.
06:45
Ma Thida said,
120
405343
1589
ما تیدا گفت،
06:46
"We Burmese are noted for our tremendous grace under pressure,
121
406956
4956
«ما برمه ای ها معروفیم
به خاطر رضایت و متانتی که زیر فشار از خود نشان می دهیم،
06:51
but we also have grievance under glamour."
122
411936
3913
ولی نارضایی تحت شکوفایی نیز از خصايل دیگر ماست.»
06:56
She said, "And the fact that there have been these shifts and changes
123
416587
3717
او گفت: «این حقیقت که
چنین تغییرات و اصلاحاتی رخ داده
07:00
doesn't erase the continuing problems in our society
124
420328
3837
تداوم مشکلات را
در جامعه ما حل نمی کند
مشکلاتی که یاد گرفتیم به خوبی ببینیم
07:04
that we learned to see so well while we were in prison."
125
424189
3771
وقتی که در زندان بودیم.»
07:08
I understood her to be saying
126
428385
2136
و دریافتم که می گفت
07:10
that concessions confer only a little humanity
127
430545
3527
که پذیرش تنها کمی انسانیت اعطاء می کند،
وقتی که انسانیت تمام و کمال مورد مطالبه است،
07:14
where full humanity is due;
128
434096
1788
07:16
that crumbs are not the same as a place at the table.
129
436355
3658
و گرفتن خرده ریزه نان و غذا
شباهتی به نشستن سر سفره ندارد،
07:20
Which is to say,
130
440598
1320
به این معنی که آدم می تواند جعل معنا کند
07:21
you can forge meaning and build identity
131
441942
3130
و هویت سازی کند، و در عین حال از عصبانیت در حال انفجار باشد.
07:25
and still be mad as hell.
132
445096
2320
07:29
I've never been raped,
133
449539
1641
من مورد تجاوز قرار نگرفته ام،
07:31
and I've never been in anything remotely approaching a Burmese prison.
134
451204
4466
و هرگز در جایی نبوده ام که کوچکترین شباهتی داشته باشد
به زندان برمه،
اما به عنوان یک همجنسگرای آمریکایی،
07:36
But as a gay American,
135
456214
1833
تعصب و حتی تنفر را تجربه کرده ام،
07:38
I've experienced prejudice and even hatred,
136
458071
3538
و جعل معنا کرده ام و هویت ساخته ام،
07:42
and I've forged meaning
137
462284
1580
07:44
and I've built identity,
138
464422
2202
07:46
which is a move I learned from people
139
466648
2324
که عملی است که از افرادی یادگرفتم
07:48
who had experienced far worse privation than I've ever known.
140
468996
3938
که خود محرومیت هایی را تجربه کرده بودند
فراتر از آنچه که در فهم من باشد.
در دوران بلوغم،
07:54
In my own adolescence,
141
474082
1825
07:55
I went to extreme lengths to try to be straight.
142
475931
2650
همه کار کردم تا دگرجنس خواه باشم.
در جایی ثبت نام کردم به نام
07:59
I enrolled myself in something called "sexual surrogacy therapy,"
143
479241
4217
درمان جایگزینی جنسی،
08:03
in which people I was encouraged to call doctors
144
483482
3662
که در آن آدم هایی که من مجبور بودم دکتر خطابشان کنم
چیزی را به من تجویز کرده بودند که باید تمرین خطاب می کردم
08:07
prescribed what I was encouraged to call exercises
145
487168
3928
همراه با زنانی که مجبور بودم اسمشان را بگذارم جایگزین،
08:11
with women I was encouraged to call surrogates,
146
491120
3010
08:14
who were not exactly prostitutes
147
494685
2541
زنانی که دقیقا روسپی نبودند
اما دقیقا هیچ چیز دیگری هم غیر از آن نبودند.
08:17
but who were also not exactly anything else.
148
497250
2901
(خنده حاضران)
08:20
(Laughter)
149
500175
3295
08:24
My particular favorite was a blonde woman from the Deep South
150
504443
4213
آدم محبوبم
زنی بلوند از اهالی جنوب ایالات متحده بود
08:28
who eventually admitted to me that she was really a necrophiliac,
151
508680
4027
که آخرسر پیش من اعتراف کرد
که نکروفیل (علاقمند به سکس با اجساد) است
08:32
and had taken this job after she got in trouble
152
512731
2779
و این شغل را پس از آن گرفته که در یک غسالخانه
08:35
down at the morgue.
153
515534
1449
مشتش باز شده.
08:37
(Laughter)
154
517007
3847
(خنده حاضران)
08:43
These experiences eventually allowed me to have
155
523704
2979
این تجربه ها در نهایت به من این امکان را داد تا
08:46
some happy physical relationships with women,
156
526707
2817
با زنان برخی روابط شاد فیزیکی داشته باشم،
08:49
for which I'm grateful.
157
529548
1206
که به خاطرشان سپاسگزار هستم،
اما با خودم در جنگ بودم،
08:51
But I was at war with myself,
158
531175
1888
08:53
and I dug terrible wounds into my own psyche.
159
533665
3522
و بر روح و روان خودم زخم هایی عمیق زدم.
08:58
We don't seek the painful experiences
160
538544
3195
ما تجربیات دردناکی را جست و جو نمی کنیم
09:01
that hew our identities,
161
541763
1741
که هویتمان را شکل دهند،
09:04
but we seek our identities
162
544066
2080
بلکه در جست و جوی هویتمان هستیم
در سایه تجربیات دردناک.
09:06
in the wake of painful experiences.
163
546170
2932
09:09
We cannot bear a pointless torment,
164
549643
2769
ما نمی توانیم یک عذاب بی معنا را تاب آوریم،
09:12
but we can endure great pain
165
552529
2476
اما می توانیم یک درد عظیم را تحمل کنیم
اگر که بدانیم مفهوم و هدفی پشت آن است.
09:15
if we believe that it's purposeful.
166
555029
2047
09:17
Ease makes less of an impression on us
167
557972
2464
فراغت تاثیر کمتری بر ما دارد،
09:20
than struggle.
168
560460
1372
در قیاس با تقلا و تلاش.
09:21
We could have been ourselves without our delights,
169
561856
2722
ما بدون شادمانی هایمان می توانیم خودمان باشیم،
09:24
but not without the misfortunes that drive our search for meaning.
170
564688
4155
اما نه بدون مصیبت ها و ناکامی هایمان
که موتور محرک ما در جست وجوی معنا است.
09:29
"Therefore, I take pleasure in infirmities,"
171
569728
3439
«بنابراین، من از ضعف ها لذت می برم،»
سنت پل در نامه دوم به قرنتیان (عهد جدید کتاب مقدس) این را می گوید،
09:33
St. Paul wrote in Second Corinthians,
172
573191
2641
09:35
"for when I am weak, then I am strong."
173
575856
3250
«چرا که وقتی ضعیفم، در عین حال قدرتمندم.»
در ۱۹۹۸، به مسکو رفتم
09:40
In 1988, I went to Moscow to interview artists
174
580090
4265
تا با هنرمندان زیرزمینی شوروی مصاحبه کنم،
09:44
of the Soviet underground.
175
584379
1644
و انتظار داشتم که کارهایشان
09:46
I expected their work to be dissident and political.
176
586047
3636
دگراندیشانه و سیاسی باشد.
09:50
But the radicalism in their work
177
590373
2101
اما رادیکالیسم موجود در کارهای آنان در واقع
09:52
actually lay in reinserting humanity into a society
178
592498
3836
در بازتزریق انسانیت به جامعه ای نهفته است
09:56
that was annihilating humanity itself,
179
596358
2590
که خود در حال نابودی انسانیت بود،
09:58
as, in some senses, Russian society is now doing again.
180
598972
3695
به همان سیاقی که جامعه امروز روسیه
در حال حاضر بار دیگر مشغول انجامش است.
یکی از هنرمندانی که ملاقات کردم به من گفت،
10:03
One of the artists I met said to me,
181
603234
2564
10:05
"We were in training to be not artists but angels."
182
605822
3576
«ما داریم یاد می گیریم که هنرمند نباشیم، بلکه فرشته باشیم.»
در سال ۱۹۹۱، بار دیگر به مسکو رفتم تا هنرمندانی را ملاقات کنم
10:10
In 1991, I went back to see the artists I'd been writing about,
183
610129
4611
که درباره شان می نوشتم،
10:14
and I was with them during the putsch that ended the Soviet Union.
184
614764
3888
و طی شورش ها با آنان بودم
شورشی که به اتحاد شوروی پایان داد،
و آن ها در میان سازمان دهندگان عمده
10:19
And they were among the chief organizers of the resistance to that putsch.
185
619090
4263
مقاومت در جریان آشوب ها بودند.
10:23
And on the third day of the putsch,
186
623980
3396
روز سوم آشوب سیاسی،
10:27
one of them suggested we walk up to Smolenskaya.
187
627400
2837
یکی از آن ها پیشنهار کرد به اسمولنسکایا برویم.
10:30
And we went there,
188
630613
1408
به آنجا رفتیم،
و مقابل یکی از سنگرها جای گرفتیم،
10:32
and we arranged ourselves in front of one of the barricades,
189
632045
3196
کمی بعد،
10:35
and a little while later,
190
635265
1447
10:36
a column of tanks rolled up.
191
636736
1675
ستونی از تانک نمایان شد،
10:38
And the soldier on the front tank said,
192
638895
2291
و سربازی که روی تانک پیش قراول بود گفت،
«ما دستور بی قید و شرط داریم
10:41
"We have unconditional orders to destroy this barricade.
193
641210
3814
تا این سنگر را نابود کنیم.
اگر از سر راه کنار بروید،
10:45
If you get out of the way, we don't need to hurt you.
194
645381
2634
به شما آسیبی نمی زنیم،
اما اگر از جایتان تکان نخورید، چاره ای نداریم
10:48
But if you won't move, we'll have no choice but to run you down."
195
648039
3392
غیر از این که شما را بزنیم.»
10:51
The artist I was with said, "Give us just a minute.
196
651831
3046
و هنرمندانی که با آنها بودم گفتند،
«فقط یک دقیقه وقت بده.
فقط یک دقیقه وقت بده تا برایت بگویم چرا اینجا هستیم.»
10:55
Give us just a minute to tell you why we're here."
197
655326
3424
10:59
And the soldier folded his arms,
198
659381
2090
سرباز دست هایش را به سینه زد،
11:01
and the artist launched into a Jeffersonian panegyric to democracy
199
661495
4575
و هنرمند نطقی جفرسونی درباره دمکراسی را آغاز کرد
شبیه نطق هایی که آن دسته ای از ما
11:06
such as those of us who live in a Jeffersonian democracy
200
666094
3755
که در یک دمکراسی جفرسونی به سر می برند
11:09
would be hard-pressed to present.
201
669873
2473
جان می دهند تا ادا کنند.
11:12
And they went on and on,
202
672905
1915
هنرمندان همینطور یک ریز حرف زدند،
11:14
and the soldier watched.
203
674844
1410
و سرباز تماشا کرد،
11:16
And then he sat there for a full minute after they were finished
204
676808
3264
بعد برای دقیقه ای طولانی نشست
بعد از آن که حرف هنرمندان تمام شد
و به ما که زیر باران موش آب کشیده شده بودیم نگاه کرد،
11:20
and looked at us, so bedraggled in the rain,
205
680096
2598
11:22
and said, "What you have said is true,
206
682718
4102
و گفت: «آنچه گفتید درست است،
11:26
and we must bow to the will of the people.
207
686844
2675
و ما باید به اراده مردم احترام بگذاریم.
اگر راه را باز کنید تا ما بتوانیم دور بزنیم،
11:30
If you'll clear enough space for us to turn around,
208
690238
2609
11:32
we'll go back the way we came."
209
692871
1854
از همان راهی که آمدیم برمی گردیم.»
و همین کار را هم کردند.
11:35
And that's what they did.
210
695272
1358
11:37
Sometimes, forging meaning can give you the vocabulary you need
211
697102
4974
گاهی، جعل معنا
کلماتی را در اختیارتان می گذارد که لازم دارید
برای مبارزه در جهت آزادی نهایی خویش.
11:42
to fight for your ultimate freedom.
212
702100
1936
11:45
Russia awakened me to the lemonade notion
213
705254
2836
روسیه چشم های مرا به این مفهوم باز کرد
11:48
that oppression breeds the power to oppose it.
214
708114
2530
که سرکوب، قدرت مخالفت را می پرورد،
11:50
And I gradually understood that as the cornerstone of identity.
215
710995
4700
و به تدریج به این نکته، به عنوان سنگ بنای هویت
پی بردم.
هویت لازمه نجات من از اندوه بود.
11:56
It took identity to rescue me from sadness.
216
716496
3548
12:00
The gay rights movement posits a world
217
720576
2275
جنبش حقوق همجنس گرایان دنیایی خلق می کند
12:02
in which my aberrances are a victory.
218
722875
2373
که در آن انحرافات من به منزله پیروزی است.
12:05
Identity politics always works on two fronts:
219
725915
2903
سیاست هویت همواره در دو جبهه مشغول فعالیت است:
12:09
to give pride to people who have a given condition or characteristic,
220
729354
4579
غرورآفرینی برای افرادی که شرایط
یا شخصیت خاصی دارند،
12:13
and to cause the outside world to treat such people
221
733957
2835
و واداشتن جهان بیرون
به این که با آن افراد رفتار آرام تر و مهربان تری داشته باشند.
12:16
more gently and more kindly.
222
736816
1782
این ها دو عمل کاملا جداگانه هستند،
12:19
Those are two totally separate enterprises,
223
739201
3257
12:22
but progress in each sphere reverberates in the other.
224
742482
3396
اما پیشرفت در هرکدام آز آن ها
در دیگری انعکاس می یابد.
12:26
Identity politics can be narcissistic.
225
746613
3027
سیاست هویت ممکن است خودشیفته باشد.
12:30
People extol a difference only because it's theirs.
226
750290
3045
افراد تفاوتی را مورد ستایش قرار می دهند فقط و فقط از آن جهت که به خودشان تعلق دارد،
12:33
People narrow the world and function in discrete groups
227
753849
3295
آدم ها جهان را کوچک می کنند و
در گروه هایی مجزا بدون حس همبستگی به یکدیگر فعالیت می کنند.
12:37
without empathy for one another.
228
757168
1759
اما با درک صحیح
12:39
But properly understood and wisely practiced,
229
759546
3947
و عملکرد خردمندانه،
12:43
identity politics should expand our idea of what it is to be human.
230
763517
4208
سیاست هویت باید
مفهوم چگونه انسان بودن را گسترش دهد.
هویت به خودی خود
12:48
Identity itself should be not a smug label or a gold medal,
231
768223
5778
نباید فقط یک برچسب ظاهری و شیک باشد
یا یک مدال طلا
12:54
but a revolution.
232
774617
1353
بلکه باید انقلاب باشد.
12:56
I would have had an easier life if I were straight,
233
776848
2961
اگر دگرجنسگرا بودم، احتمالا زندگیم آسان تر بود،
13:00
but I would not be me.
234
780470
1227
اما دیگر خودم نبودم،
13:02
And I now like being myself better
235
782182
2677
اما حالا از این که خودم باشم بیشتر رضایت دارم
13:04
than the idea of being someone else,
236
784883
2110
تا این که یک فرد دیگر،
کسی که، راستش را بخواهید،
13:07
someone who, to be honest,
237
787017
1625
13:08
I have neither the option of being nor the ability fully to imagine.
238
788666
3894
نه گزینه اش را دارم
و نه وقتی تصور می کنم، توانایی کاملش را دارم.
13:13
But if you banish the dragons, you banish the heroes,
239
793257
4028
اما وقتی اژدها را بیرون می کنید،
قهرمان ها و جنگجویان هم از بین می روند،
13:17
and we become attached to the heroic strain in our own lives.
240
797879
3779
و ما وابسته ایم
به سویه قهرمانانه زندگی خودمان.
13:22
I've sometimes wondered
241
802428
1377
گاهی اوقات با خودم فکر می کنم
13:23
whether I could have ceased to hate that part of myself
242
803829
2759
کجا می توانستم نفرت نسبت به این بخش از خودم را متوقف کنم
13:26
without gay pride's technicolor fiesta,
243
806612
2833
بدون جشن رنگارنگ رژه همجنسگرایان
13:29
of which this speech is one manifestation.
244
809469
2646
که همین سخنرانی یکی از مانیفست هایش است.
13:32
(Laughter)
245
812139
1593
13:33
I used to think I would know myself to be mature
246
813756
2933
سابقا فکر می کردم خودم را پخته خواهم دانست
13:36
when I could simply be gay without emphasis.
247
816713
2430
وقتی که بتوانم بدون فشار، همجسنگرا باشم،
13:39
But the self-loathing of that period left a void,
248
819834
3802
اما خودانزجاری آن دوره، حفره عمیقی ایجاد کرد،
13:43
and celebration needs to fill and overflow it,
249
823660
3254
و لازم است که برگزاری جشن و مراسم آن را پر کند و از بین ببرد،
13:46
and even if I repay my private debt of melancholy,
250
826938
3836
و حتی اگر سهم خودم را از غصه و اندوه بپردازم هم،
13:50
there's still an outer world of homophobia
251
830798
2891
هنوز همجنسگراهراسی آن بیرون هست
13:53
that it will take decades to address.
252
833713
2100
که خودش دهه ها وقت می گیرد تا از بین برود.
13:56
Someday, being gay will be a simple fact,
253
836530
3268
روزی می رسد که، همجنسگرا بودن فقط یک حقیقت ساده خواهد بود،
13:59
free of party hats and blame.
254
839822
2301
بدون رژه های کلاه به سر و بدون احساس تقصیر،
14:02
But not yet.
255
842678
1150
اما آن روز هنوز نرسیده.
یکی از دوستانم که فکر می کند رژه افتخار همجنسگراها
14:04
A friend of mine who thought gay pride was getting very carried away with itself,
256
844602
4173
بیش از حد حالت از خود بی خودشدگی پیدا کرده،
14:08
once suggested that we organize Gay Humility Week.
257
848799
3254
یک بار پیشنهاد کرد که بیاییم و
هفته تحقیر همجنسگرایان را سازماندهی کنیم.
14:12
(Laughter)
258
852077
1388
(خنده حاضران)(تشویق حاضران)
14:13
(Applause)
259
853489
4097
14:18
It's a great idea.
260
858752
1191
ایده فوق العاده ای است،
14:19
(Laughter)
261
859967
1364
اما هنوز وقتش نرسیده.
14:21
But its time has not yet come.
262
861355
1827
14:23
(Laughter)
263
863206
1961
(خنده حاضران)
14:25
And neutrality, which seems to lie halfway between despair and celebration,
264
865551
5018
خنثی بودنی که به نظر می رسد
جایی در میانه سرخوردگی و بالندگی است،
14:30
is actually the endgame.
265
870593
1692
در واقع آخر کار است.
14:33
In 29 states in the US,
266
873388
2443
در ۲۹ ایالت آمریکا،
من ممکن است قانونا از کار اخراج شوم یا به من خانه ندهند
14:36
I could legally be fired or denied housing
267
876211
3145
14:39
for being gay.
268
879380
1325
به خاطر همجنسگرا بودن.
14:41
In Russia, the anti-propaganda law
269
881352
2743
در روسیه، قانون ضد تبلیغات دولتی
منجر به کتک خوردن افراد در خیابان ها شده.
14:44
has led to people being beaten in the streets.
270
884119
2616
۲۷ کشور آفریقایی
14:47
Twenty-seven African countries have passed laws against sodomy.
271
887316
4851
قوانینی را علیه لواط تصویب کرده اند،
و در نیجریه، این امکان قانونی هست که همجسنگرایان
14:52
And in Nigeria, gay people can legally be stoned to death,
272
892191
3736
تا حدمرگ سنگسار شوند،
14:55
and lynchings have become common.
273
895951
1943
و اعدام خودسرانه و بدون محاکمه رواج یافته.
14:58
In Saudi Arabia recently,
274
898578
2074
اخیرا در عربستان سعودی دو مرد
15:00
two men who had been caught in carnal acts
275
900676
2873
که حین انجام اعمال شهوانی گیرافتاده بودند،
15:03
were sentenced to 7,000 lashes each,
276
903573
4516
هر کدام به ۷ هزار ضربه شلاق محکوم شدند،
و حالا در نتیجه انجام مجازات برای همیشه معلول شده اند.
15:08
and are now permanently disabled as a result.
277
908113
2559
15:11
So who can forge meaning
278
911337
2223
پس چه کسی می تواند جعل معنا کند
15:13
and build identity?
279
913584
1510
و هویت بسازد؟
حقوق همجنسگرایی اساسا به حق ازدواج ختم نمی شود،
15:16
Gay rights are not primarily marriage rights,
280
916118
3475
15:19
and for the millions who live in unaccepting places
281
919617
3071
و برای میلیون ها انسانی که در کشورهای مخالف حقوق همجنسگرایان هستند
15:22
with no resources,
282
922712
1845
و هیچگونه منابعی ندارند،
15:24
dignity remains elusive.
283
924581
1818
احترام، امری است گریزان.
از خوش اقبالی من است که جعل معنا کرده ام
15:27
I am lucky to have forged meaning
284
927106
2580
و هویت ساخته ام،
15:30
and built identity,
285
930261
1480
اما این هنوز که هنوز است یک امتیاز نادر است،
15:32
but that's still a rare privilege.
286
932438
1883
15:34
And gay people deserve more, collectively,
287
934821
2703
و همجنسگرایان سزاوار سهم بیشتری از عدالت هستند
15:37
than the crumbs of justice.
288
937548
2328
و نه فقط برخورداری از تکه پاره های عدالت.
15:40
And yet,
289
940714
1403
اما در عین حال، هر گامی به جلو
15:42
every step forward is so sweet.
290
942141
2792
بسی شیرین است.
15:45
In 2007, six years after we met,
291
945815
3869
در سال ۲۰۰۷، شش سال بعد از آشنایی،
15:49
my partner and I decided to get married.
292
949708
2828
من و شریکم تصمیم گرفتیم
ازدواج کنیم.
15:53
Meeting John had been the discovery of great happiness
293
953311
4004
ملاقات جان برابر بود با کشف
خوشبختی بزرگ
15:57
and also the elimination of great unhappiness.
294
957339
2868
و همینطور از بین رفتن تلخی های فراوان
16:00
And sometimes, I was so occupied with the disappearance of all that pain,
295
960707
5065
و گاهی، آنقدر سرم گرم می شد
به ناپدید شدن تمام آن درد
16:05
that I forgot about the joy,
296
965796
1765
که شادی هم از یادم می رفت،
که در ابتدا ناچیزترین بخش برای من بود.
16:08
which was at first the less remarkable part of it to me.
297
968148
2797
16:11
Marrying was a way to declare our love
298
971764
2607
ازدواج راهی بود برای اعلام عشق مان
16:14
as more a presence than an absence.
299
974395
2927
به عنوان حضور بیشتر تا غیاب.
16:18
Marriage soon led us to children,
300
978451
1959
ازدواج خیلی زود ما را به فرزند رهنمون شد،
16:20
and that meant new meanings
301
980839
1542
و آن خود به مفهوم معانی جدید بود
16:22
and new identities -- ours and theirs.
302
982775
2931
و هویت های جدید، هویت های ما و فرزندانمان.
16:26
I want my children to be happy,
303
986849
2169
من می خواهم فرزندانم خوشبخت باشند،
16:29
and I love them most achingly when they are sad.
304
989689
3024
و وقتی که غمگینند دردمندانه دوستشان دارم.
16:33
As a gay father, I can teach them to own what is wrong in their lives,
305
993390
4798
به عنوان یک پدر همجنسگرا، می توانم یادشان بدهم
که چطور نادرست های زندگیشان را مالکیت و اداره کنند،
16:38
but I believe that if I succeed in sheltering them from adversity,
306
998827
4089
اما معتقدم اگر
آن ها را در مقابل ناملایمات پناه دهم،
16:42
I will have failed as a parent.
307
1002940
1956
به عنوان یک والد، کارم را درست انجام نداده ام.
16:45
A Buddhist scholar I know once explained to me
308
1005830
2959
دانشمندی بودایی که می شناسم، یک بار برایم توضیح داد
16:48
that Westerners mistakenly think
309
1008813
2170
که غربی ها به اشتباه گمان می کنند
که نیروانا چیزی است که فرا می رسد
16:51
that nirvana is what arrives when all your woe is behind you,
310
1011007
4382
وقتی تمامی مصیبت ها و غم ها را پشت سر می گذاری
16:55
and you have only bliss to look forward to.
311
1015909
2549
و شعف و سعادت، یگانه چیزی است که انتظارت را می کشد.
او گفت اما این نیروانا نیست،
16:59
But he said that would not be nirvana,
312
1019021
2142
17:01
because your bliss in the present
313
1021187
2001
چرا که سعادت تو در حال حاضر
همواره تحت الشعاع شادمانی های گذشته قرار می گیرد.
17:03
would always be shadowed by the joy from the past.
314
1023212
2885
17:06
Nirvana, he said, is what you arrive at
315
1026600
2807
نیروانا، به گفته او، جایی است که به آن می رسی
17:09
when you have only bliss to look forward to
316
1029431
2596
زمانی که فقط در اشتیاق سعادت هستی
و در آنچه که به غم و اندوه می ماند،
17:12
and find in what looked like sorrows the seedlings of your joy.
317
1032051
4671
بذر سعادت و شادی خود را می یابی.
17:17
And I sometimes wonder
318
1037426
1752
و من گاهی با خودم فکر می کنم
که آیا می توانستم به چنین سعادت و کامیابی برسم
17:19
whether I could have found such fulfillment in marriage and children
319
1039202
3697
در ازدواج و فرزند
17:22
if they'd come more readily,
320
1042923
1565
اگر که آن ها را راحت تر بدست می آوردم،
اگر که در جوانی ام دگرجنس خواه می بودم، و یا اگر هنوز جوان بودم،
17:25
if I'd been straight in my youth or were young now,
321
1045115
3931
در هر یک از این دو حالت کارم آسان تر می شد.
17:29
in either of which cases this might be easier.
322
1049070
2468
17:32
Perhaps I could.
323
1052585
1462
احتمالا می توانستم.
شاید تمامی تصورات پیچیده ام
17:34
Perhaps all the complex imagining I've done
324
1054071
2207
17:36
could have been applied to other topics.
325
1056302
2275
روی مسائل دیگری متمرکز می شد.
17:38
But if seeking meaning matters more than finding meaning,
326
1058601
3653
اما اگر جست و جوی معنا
از یافتن آن مهمتر باشد،
دیگر سوال این نیست که آیا من خوشبخت تر می بودم
17:42
the question is not whether I'd be happier for having been bullied,
327
1062278
4573
به خاطر مورد آزار قرار گرفتن،
17:46
but whether assigning meaning to those experiences
328
1066875
3385
بلکه سوال این است که چطور معنابخشیدن
به آن تجربیات
17:50
has made me a better father.
329
1070284
1697
من را به پدری بهتر بدل ساخته است.
17:52
I tend to find the ecstasy hidden in ordinary joys,
330
1072878
3836
من مایلم خوشبختی بی کران نهفته در شادمانی های کوچک را بیابم،
17:56
because I did not expect those joys to be ordinary to me.
331
1076738
3562
چرا که باور ندارم آن شادمانی ها
پیش پا افتاده هستند.
دگرجنس خواه های بسیاری را می شناسم
18:01
I know many heterosexuals who have equally happy marriages and families,
332
1081265
4059
که ازدواج ها و خانواده های موفق و شادی دارند،
18:05
but gay marriage is so breathtakingly fresh,
333
1085348
2944
اما ازدواج همجنسگرایان پدیده ای است به شدت نو،
و خانواده های همجنسگرا چیزی است بسیار جدید،
18:08
and gay families so exhilaratingly new,
334
1088316
3317
18:11
and I found meaning in that surprise.
335
1091657
3097
و من در این غافلگیری، معنا یافتم.
18:15
In October, it was my 50th birthday,
336
1095772
3490
اکتبر، تولد ۵۰ سالگی ام بود،
و خانواده ام برایم جشنی ترتیب داده بود،
18:19
and my family organized a party for me.
337
1099286
2542
18:22
And in the middle of it, my son said to my husband
338
1102420
2785
وسط مهمانی،
پسرم به شوهرم گفت
18:25
that he wanted to make a speech.
339
1105229
1747
که می خواهد سخنرانی کند،
و جان بهش گفت،
18:27
And John said,
340
1107000
1158
«جرج، نمیشه سخنرانی کنی. تو فقط چهار سالته.»
18:28
"George, you can't make a speech. You're four."
341
1108182
4059
18:32
(Laughter)
342
1112265
1681
(خنده حاضران)
18:33
"Only Grandpa and Uncle David and I are going to make speeches tonight."
343
1113970
4521
«فقط پدربزرگ و عمو دیوید و من
قراره امشب سخنرانی کنیم.»
18:38
But George insisted and insisted,
344
1118515
2595
اما جرج اصرار و پافشاری کرد،
18:41
and finally, John took him up to the microphone,
345
1121134
3448
آخرسر، جان بلندش کرد تا قدش به میکروفن برسد،
18:44
and George said very loudly,
346
1124606
2849
و جرج با صدای خیلی بلند گفت،
18:47
"Ladies and gentlemen!
347
1127479
2420
«خانم ها و آقایان،
18:49
May I have your attention, please?"
348
1129923
2472
میشه به من توجه کنید.»
18:52
And everyone turned around, startled.
349
1132419
2095
همه فورا برگشتند.
و جرج گفت،
18:55
And George said,
350
1135135
1311
18:57
"I'm glad it's daddy's birthday.
351
1137327
1880
«خوشحالم که تولد باباست.
18:59
I'm glad we all get cake.
352
1139976
1737
خوشحالم که کیک داریم.
و بابا، اگر تو کوچولو بودی،
19:03
And Daddy, if you were little,
353
1143284
2445
من دوستت می شدم.»
19:06
I'd be your friend."
354
1146312
1380
19:07
(Gasp)
355
1147934
1150
19:09
And I thought -- (Applause)
356
1149958
1536
و من فکر کردم- متشکرم.
19:11
Thank you.
357
1151988
1151
فکر کردم مدیونم
19:13
I thought that I was indebted even to Bobby Finkel,
358
1153163
3688
حتی به بابی فینکل،
19:16
because all those earlier experiences
359
1156875
2642
چون تمامی آن تجربیات گذشته
19:19
were what had propelled me to this moment,
360
1159541
2415
مرا به این لحظه رسانده بودند،
19:21
and I was finally unconditionally grateful
361
1161980
2509
و من بالاخره بی قید و شرط سپاسگزار بودم
19:24
for a life I'd once have done anything to change.
362
1164513
3154
به خاطر حیاتی که برای تغییر دادنش همه کار کرده بودم.
19:28
The gay activist Harvey Milk was once asked by a younger gay man
363
1168719
4237
یک بار مرد جوان همجسنگرایی
از هاروی میلک،فعال حقوق همجنسگرایان سوال کرد
19:32
what he could do to help the movement,
364
1172980
2080
برای کمک به جنبش چه کاری از دستش ساخته است،
و هاروی میلک گفته بود،
19:35
and Harvey Milk said,
365
1175084
1594
19:36
"Go out and tell someone."
366
1176702
1587
َ«برو و درباره جنبش به یک نفر بگو.»
همیشه کسی هست که بخواهد
19:39
There's always somebody who wants to confiscate our humanity.
367
1179138
3499
انسانیت ما را از ما بگیرد،
و همیشه هستند داستان هایی که آن را توجیه کنند.
19:43
And there are always stories that restore it.
368
1183011
2255
19:45
If we live out loud,
369
1185816
1555
اگر بلند بلند زندگی کنیم،
19:47
we can trounce the hatred,
370
1187395
1997
می توانیم نفرت را شکست دهیم
و زندگی همگان را توسعه دهیم.
19:49
and expand everyone's lives.
371
1189416
2206
19:52
Forge meaning.
372
1192569
1216
جعل معنا کن. هویت بساز.
19:54
Build identity.
373
1194222
1358
19:56
Forge meaning.
374
1196169
1562
جعل معنا کن.
19:58
Build identity.
375
1198393
1986
هویت بساز.
و بعد برای قسمت کردن شادمانی ات
20:01
And then invite the world to share your joy.
376
1201228
2907
جهان را بطلب.
20:04
Thank you.
377
1204675
1199
متشکرم.
20:05
(Applause)
378
1205898
3018
(تشویق حاضران)
20:08
Thank you.
379
1208940
1218
متشکرم. (تشویق حاضران)
20:10
(Applause)
380
1210182
2018
20:12
Thank you.
381
1212224
1179
متشکرم. (تشویق حاضران)
20:13
(Applause)
382
1213427
2698
20:16
Thank you.
383
1216149
1153
متشکرم. (تشویق حاضران)
20:17
(Applause)
384
1217326
5031
درباره این وب سایت

این سایت ویدیوهای یوتیوب را به شما معرفی می کند که برای یادگیری زبان انگلیسی مفید هستند. دروس انگلیسی را خواهید دید که توسط معلمان درجه یک از سراسر جهان تدریس می شود. روی زیرنویس انگلیسی نمایش داده شده در هر صفحه ویدیو دوبار کلیک کنید تا ویدیو از آنجا پخش شود. زیرنویس‌ها با پخش ویدیو همگام می‌شوند. اگر نظر یا درخواستی دارید، لطفا با استفاده از این فرم تماس با ما تماس بگیرید.

https://forms.gle/WvT1wiN1qDtmnspy7